0

ميمون گنده

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

ميمون گنده

عنوان : ميمون گنده
راوي :
آزاده
منبع :
كتاب محرم در اسارت
1. شب هنگام، بعد از گرفتن آمار ناگهان درِ آسايشگاه باز شد و نگهبان دستور داد كه بيرون برويم. همه با تعجب بيرون رفتيم. همه اسرا آنجا در محوطه اردوگاه ايستاده بودند. ظاهراً نقيب جمال دستور داده بود همه نگهبان‌ها در آن ساعت سر پست باشند. خودش هم با ماشين سواري‌اش آمده بود. حالا ماشين او در محوطه اردوگاه پارك شده، راديوي آن روشن بود و با بلندترين صداي ممكن ترانه پخش مي‌كرد. همه كه جمع شدند احسان ـ مسئول قسمت ـ جلو آمد. كاملاً مست بود. يك دايره خالي وسط جمع اسرا ايجاد كرد و تلوتلو خوران شروع كرد به رقصيدن. آنها به او نزديكتر بودند، مجبور شدند بلند شوند. چون دست آنها را مي‌گرفت و دور محوطه مي‌چرخاند!
چند دقيقه بعد در حالي كه احسان مثل يك ميمون گنده مي‌چرخيد و جست‌وخيز مي‌كرد، نقيب جمال سدت مي‌زد و با صداي بلند مي‌خنديد و هر چند دقيقه يكبار هم با موج راديو ور مي‌رفت و آن را روي امواج راديوي كشورمان تنظيم مي‌كرد و بلافاصله به موج اول برمي‌گشت و صداي جيغ خواننده زن در محوطه اردوگاه طنين مي‌انداخت ... آن شب، شب عاشورا بود.
2. چند روز قبل از فرا رسيدن ايام محرم نگهبانها پيامي به اين مضمون از اسرا دريافت كردند: «ما قصد داريم در اين ايام عزاداري كنيم. به فرمانده اردوگاه اطلاع دهيد!» آنها خيلي سريع عكس‌العمل نشان د ادند و شديداً مخالفت كردند. اما دوباره همان پيام را دريافت كردند و اين دور چند بار تكرار شد. سرانجام «مقدم ضياء» در پاسخ اصرار اسرا سكوت كرد. او متوجه شده بود كه آنها در انجام تصميم خود مصمم هستند و از طرفي، عزاداري براي سيدالشهداء در ارتش عراق يك جرم مسلم به حساب مي‌آمد. در واقع نه مي‌توانست به بچه‌ها جواب رد بدهد و نه مي‌توانست قانون منع عزاداري را زير پا بگذارد. بنابراين ترجيح داده بود سكوت كند تا ببيند «باري به هر جهت!» چه خواهد شد.
برنامه‌اي كه تنظيم شده بود. به اين شكل بود: هشت شب اول عزاداري در آسايشگاه‌ها انجام مي‌گرفت، اما روزهاي تاسوعا و عاشورا در محوطه اردوگاه عزاداري مي‌شد. اسراي هر استان، با در نظر گرفتن سنتهاي خود، هيات‌هايي تشكيل داده بودند. براي عزاداري در روزهاي تاسوعا و عاشورا بهترين محل وسط اردوگاه بود. برنامه‌اي تهيه شد كه براساس آن هيات‌هاي مختلف مي‌توانستند نوبتي در محل تعيين شده عزاداري كنند. همين‌طور، با قرعه‌كشي، استانها به نوبت جهت ميزباني عزاداران انتخاب شدند. اسراي باقيمانده كه از استانهاي مختلف بودند، در هم ادغام شدند و يك هيات مشترك تشكيل دادند. همين طور ميزان شكر مورد نياز محاسبه شد. شكري كه طي ماه‌ها با استفاده از حقوق اندك ماهانه تهيه شده بود و حالا مي‌بايست به مصرف شربت جهت پذيرايي از عزاداران مي‌رسيد.
راوي: رضا اميرسرداري

دوشنبه 11 بهمن 1389  11:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها