0

تفرقه

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

تفرقه

عنوان : تفرقه
تاريخ : 1364
راوي :
آزاده
منبع :
كتاب محرم در اسارت
محرم سال 64 را هيچ وقت فراموش نمي‌كنم. ما شروع سينه‌زني و عزاداري كرده بوديم كه ناگهان عراقي‌ها وارد شدند و گفتند: «چرا عزاداري مي‌كنيد؟ امام حسين عرب بود، ما هم عرب هستيم.ا و از ما بود و ما هم از او. خودمان او را كشتيم و اگر لازم باشد، خودمان برايش عزاداري مي‌كنيم! شما زرتشتي‌ها چه كاره‌ايد؟ به شما چه مربوط است كه سينه مي‌زنيد؟ كاري نكنيد كه اين اردوگاه را يك كربلاي ديگر كنيم.»
تمام اسرا در برابر عراقي‌ها متحد و يكپارچه بودند. در بين ما شيعه و سني و فِرَق ديگر هم بودند؛ ولي زماني كه دشمن مي‌خواست در اردوگاه كاري كند، همه با هم متحد مي‌شدند. دشمن نقشه‌هاي زيادي كشيد كه بين ما تفرقه بيندازد؛ مثلاً يك افسر سياسي ـ ايدئولوژي بود كه مي‌رفت اتاق 6 به بچه‌هاي آن اتاق مي‌گفت كه شما بهترين بچه‌هاي اردوگاه هستيد و بقيه بد هستند. مي‌رفت اتاق كردها هم همين را مي‌گفت و اتاق عربها حرف ديگري مي‌زد كه شما از ما هستيد و فارس‌ها دشمن شما هستند. و هر بار سرشكسته‌تر از بار اول باز مي‌گشت.
راوي: مصطفي عطوفت
دوشنبه 11 بهمن 1389  11:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها