0

دشنام و تهديد

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

دشنام و تهديد

عنوان : دشنام و تهديد
مكان : عراق
راوي :
آزاده
منبع :
كتاب محرم در اسارت
در ايام محرم با وجود سختگيري‌ها و گرفتاري‌هايي كه عراقي‌ها براي ما ايجاد مي‌كردند، بچه‌ها از همان اوايل ماه محرم، شروع به عزاداري سرور شهيدان كردند. عراقي‌ها پشت ميله‌هاي آسايشگاه مي‌آمدند و مي‌ايستادند و دشنام مي‌دادند و گاهي هم تهديد به كشتن مي‌كردند. ولي بچه‌ها هر شب به عزاداري خود ادامه مي‌دادند.
يك شب سربازي پشت پنجره‌ها آمد و با داد و فرياد گفت: «اگر ادامه بدهيد، شما را مي‌كشم!»
بچه‌ها گفتند: «ما از همان لحظه‌اي كه اسير شديم، فكر كشته شدن را هم كرده‌ايم.:
به هر حال، وقتي كه عراقي‌ها ديدند در اينماه نمي‌توانند جلو ما را بگيرند رهايمان كردند و گفتند كه هر كاري دلتان مي‌خواهد بكنيد. روز عاشورا چند هيات تشكيل داديم و اسامي هياتها را به نامهاي استان فارس، مازندران، تهران و اصفهان نهاديم. هيات عزاداري استان تهران ميزبان شد و هياتهاي ديگر براي عزاداري به سوي هيات استان تهران حركت كردند. كاري كرده بوديم كه نيروهاي عراقي مات و متحير مانده بودند.
راوي: غلامرضا نورپور

دوشنبه 11 بهمن 1389  11:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها