عنوان : پزشكان بعثي
تاريخ : پاييز 68
مكان : اردوگاه 17 تكريت
راوي :آزاده
منبع :خاطرات آزادگان
اوايل پاييز 68 بودو ما در اردوگاه 17 تكريت بوديم. آن روز، به سراغ «حميدرضا» رفتم تا حالش را بپرسم. خيلي سرفه ميكرد و از گلويش خون بالا ميآمد.
وادارش كردم كه به سراغ پزشك عراقي برود. او هم حميدرضا را معاينه كرد. دو روز بعد، نامش را خواندند و او را به بيمارستان بردند.
ده روز بعد، همان دكتر آمد و اعلام كرد: چه كسي «حميدرضا اعتمادي راد» را ميشناسد؟
خودم را معرفي كردم. مرا بردند بيرون محوطهي اسرا، در دفتر كارشان. يك پرونده روي ميز بود. عكس حميدرضا هم در آن بود. او را داخل برانكار گذاشته و از وي عكس انداخته بودند. به عكس خيره شدم. يك خط از گوش تا دهانش كشيده شده بود.
حميدرضا را آزمايشي جراحي كرده بودند.