عنوان : هجوم گرگها
تاريخ : آذر 1360
راوي :آزاده
منبع :افلاكيان(خاطرات شهداي دانش آموز كردستان)
يك هفته نه غذا داشتيم و نه آب؛ از اول آذر تا هشتم؛ روز عمليات بستان. عراقيها ميگفتند: «براي ما هشتم آذر روز شهيد است».
بچهها شب هشتم محاصره را شكستند و زدند بيرون آسايشگاهها. در محوطهي اردوگاه هم فقط كمي آب باران در گودالها جمع شده بود. بعثيها شيرهاي آب را بسته بودند.
تا فردا ظهر هم تحصن كردند. ظهر، نماز جماعت اقامه شد. بر سر نماز، با اشارهي ژنرال عراقي (سرتيپ نظّار) حدود دويست سرباز چماق به دست هجوم آوردند.
هر كس با هر چه گير ميآورد بر سر اسيران ناتوان ميزد. سه ساعت، يكريز ميزدند. بيش از هشتاد نفر به سختي مجروح شدند؛ يكي قطع نخاع شد، يكي فكش شكست، ديگري ساق پايش را خرد كردند و... .
معلوم نبود چند نفر شهيد شدند. بيشتر بچهها در آن شام غريبان هشتم آذر گفتند: چهار نفر شهيد شدند. يكي از آنها «حسين محمدزاده» پاسداري بود كه پايش هنوز داخل گچ بود. با بلوك سيماني بر سرش زدند و شهيد شد.
بعثيها خواستند انتقام عمليات بستان را بگيرند.