0

تشنه اي در شط

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

تشنه اي در شط

عنوان : تشنه اي در شط
تاريخ : مرداد 64
مكان : استخبارات
راوي :
آزاده
منبع :
خاطرات آزادگان
«جمشيد» از بچه‏هاي سپاه بود. اواخر مرداد 64 در حياط استخبارات عراق بوديم، به عنوان اسيراني تازه وارد. گرما وتشنگي‏مان طوري بود كه عراقي‏ها مجبور شدند به همه آب بدهند. به جمشيد كه رسيدند، ليوان آب را تا نزديك لبش بردند. تا آمد آب بخورد، ظرف آب را عقب كشيدند. بعد هم يك ضربه به سرش زدند. چند بار اين كار را تكرار كردند. جمشيد همچنان تشنه ماند. شب كه همه را داخل بازداشتگاه كردند، يك شيلنگ آب دادند داخل. همه‏ي بچه‏ها لوله‏ي آب را بردند به طرف جمشيد تا شايد بتواند آب بنوشد؛ اما داد و فرياد نگهبان عراقي و كشيدن لوله‏ي آب، همه را متحير كرد. جمشيد بازهم تشنه ماند. ساعت 2 بامداد، غريب و مظلوم شهيد شد. همه اشك مي‏ريختند و مي‏گفتند: يا حسين مظلوم!

دوشنبه 11 بهمن 1389  11:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها