این ترانه بوی نان نمی دهد ، بوی حرف دیگران نمی دهد
سفره ی دلم دوباره باز شد ، سفره ای که بوی نان نمی دهد
نامه ای که ساده و صمیمی است ، بوی شعر و داستان نمی دهد :
....
با سلام و آرزوی طول عمر که زمانه این زمان نمی دهد
یک وجب زمین برای باغچه یک دریچه آسمان نمی دهد
وسعتی به قدر جای ما دو تن گر زمین دهد ، زمان نمی دهد
فرصتی برای دوست داشتن ، نوبتی به عاشقان نمی دهد
هیچ کس برایت از صمیم دل دست دوستی تکان نمی دهد
هیچ کس به غیر ناسزا تو را هدیه ای به رایگان نمی دهد
کس ز فرط های و هوی گرگ و میش ، دل به هی هی شبان نمی دهد
جز دلت که قطره ای ست بیکران ، کس نشان ز بیکران نمی دهد
عشق نام بی نشانه است و کس نام دیگری بدان نمی دهد
جز تو هیچ میزبان مهربان ، نان و گل به میهمان نمی دهد
نا امیدم از زمین و از زمان ، پاسخم نه این ، نه آن نمی دهد
پاره های این دل شکسته را گریه هم دوباره جان نمی دهد
خواستم که با تو درد دل کنم گریه ام ولی امان نمی دهد ...
<!-- Inject Script Filtered -->***************************************************