پاسخ به:سیرت شهیدان > عملی
فرمانده متواضع
مدتي بود كه ظرفهاي شام بچهها ميبايست هر صبح توسط شهردار چادر شسته و تميز ميشد. همه از ظرفهاي شسته شده و پوتينهاي واكسزدهشان صحبت ميكردند.
يك شب كه براي وضو گرفتن از خواب بلند شدم، متوجه شدم كسي در حال شستن ظروف است و پوتينهاي كثيف نيز در كنارش قرار دارد. متوجه شدم كه اين همان شهردار چادر است، جلو رفته و دست بر روي شانهاش گذاشتم و گفتم: «برادر كمك لازم نداري؟» ناگهان سردار ذبيحالله عالي در حالي كه ظرفهاي شسته شده را به چادر بازميگرداند، با گذاشتن دست بر روي بينياش مرا به سكوت واداشت.
باورم نميشد كه سردار لشگر با اين اخلاص در حال جنگ باشد و ديگر افراد جامعه حتي ذرهاي از اين خلوص معنوي راحتي در معاشرتهاي دوستانشان هم نداشته باشند.
منبع: ماهنامه سبزسرخ
دوشنبه 11 بهمن 1389 7:14 PM
تشکرات از این پست