هر وقت خوشبيني داشتهايم با شكست مواجه شدهايم
گروه ويژه نامه ها / حوزه حماسه و مقاومت
89/11/11 - 00:19
شماره:8911061347
متن گزارش جلسه تصميم گيري درباره آغاز عمليات كربلاي 5/ 1
هر وقت خوشبيني داشتهايم با شكست مواجه شدهايم
خبرگزاري فارس: خداوند صداقت ما را ديد و ما را موفق كرد، اگر چه سؤالات و ابهامات در ذهن برادران هست اما خود اين را، ما به فال نيك ميگيريم. كه هميشه هر وقت سؤالات زياد بوده ما موفق بودهايم و هر وقت خوشبيني داشتهايم با شكست مواجه شديم.
به گزارش سرويس حماسه و مقاومت خبرگزاري فارس ، آن چه خواهيد خواند گزارش راوي قرارگاه خاتمالانبياء(صلوات الله عليه)در سال 1365 است.در اين گزارش روند تصميم گيري بسيار سخت و مشكل درباره آغاز عمليات كربلاي 5كاملا نمايان است:
در آخرين شب از فرصت تعيين شده براي كسب آمادگي انجام عمليات جديد، تلاشهاي بيوقفه همچنان در اوج خود قرار داشت. گزارشهاي پيدرپي كه به فرماندهي كل سپاه ميرسد، حاكي از آن است كه كارها با سرعت و جديت پيش ميرود.
منطقه عملياتي به شدت شلوغ و در هر گوشه آن يگانها و واحدها به اقدامات مربوطه مشغول هستند. در دو روز اخير زمين منطقه با كارهاي مهندسي و جادهكشي و استقرار نيروها و تجهيزات، ناگهان به كلي تغيير يافته ولي وجود گردوغبار شديد همراه با مه، تمامي اين تحركات را از ديد دشمن پوشانده است. خبر ميرسد كه در برخي نقاط حتي فاصله 100 متري به زحمت قابل رؤيت است.
كليه كادرهاي عملياتي و فرماندهان و مسئولين براي پيگيري و سرعت دادن انجام امور بسيج شدهاند و با وجودي كه قرار است آقاي هاشمي در همين شب به قرارگاه خاتم يك آمده و آخرين جلسه بررسي و پيگيري امور را برگزار كند، به جز فرمانده كل سپاه و تني چند از معاونين و مشاورين، ساير برادران هنوز به قرارگاه مراجعت نكردهاند؛ حتي برادران شمخاني و رحيم صفوي تا ساعتي پس از آمدن آقاي هاشمي، به دنبال كارها هستند و هنوز براي شركت در جلسه در قرارگاه حاضر نشدهاند.
در مجموع مشكلات باقيمانده، تحتالشعاع اقدامات انجام شده است و وضعيت، حاكي از آن است كه عمليات در زمان تعيين شده (فرداشب) انجام خواهد شد. البته اين مسئله ناشي از رفتار و برخوردهاي برادر محسن است و ديگران، اما و اگرهايي در ذهن دارند كه در سير پرشتاب پيشرفت كار، چندان مجال بروز و ظهور نمييابد.
*حضور آقاي هاشمي در قرارگاه:
آقاي هاشمي دقايقي پس از ساعت 22 (1365.10.17) به قرارگاه ميرسد و قبل از آن كه برادران حاضر شوند و جلسه اصلي تشكيل گردد، با برادر محسن به گفتوگو ميپردازد. آنچه در اين جلسه خصوصي طرح گرديد نشاندهنده وضعيت و موقعيت از ديدگاه فرماندهي كل سپاه است.
برادر محسن رضايي طي گزارش اجمالي اقدامات انجام شده و همچنين ضمن پاسخ به سؤال آقاي هاشمي و توضيحات لازم در مورد كارهاي باقيمانده و تدابير اتخاذ شده، در واقع اعلام ميكرد مشكلات لاينحلي كه منجر به توقف شود، باقي نمانده و عمليات انجام خواهد شد. قسمتي از گفتوگوهاي انجام شده ذيلاً ارائه ميشود:
گفتوگو با موضوع كمبود زمان و تراكم كارهاي لازم شروع شد.
برادر محسن رضايي: مقداري عجله شد.
آقاي هاشمي: چرا عجله، چند روز هم دير شده.
برادر محسن: خشايارها حاضر نبود.
آقاي هاشمي: شما كه اينها را در هور به كار ميگرفتيد، ديگر چه...؟
برادر محسن: مقداري كوتاه كردن پايه لاورها طول كشيد و [از زمان براي] آموزش غواصها، چون [منطقه] با هور فرق دارد و غواصها بايد سينهخيز بروند.
آقاي هاشمي: اينها كه آموزش نميخواهد.
برادر محسن: منطقه جاي استقرار يگانها را ندارد و خيلي محدود است.
آقاي هاشمي: قبلاً لشكرهاي ديگر بودهاند.
برادر محسن: مشكل لشكر 41 هنوز حل نشده.
آقاي هاشمي: 41 از اول مخالف بود.
برادر محسن: حالا از همه موافقتر شده.
سپس اقدامات انجام شده و برخي نكات مربوط به عمليات مطرح ميگردد.
برادر محسن (ضمن توضيح مانور و برخي نكات مربوط به يگانها): يك مقداري شناساييها در روحيهها مؤثر بوده، يك مقداري پل كوثري كه قرار شده بزنيم، يك تعداد خشايارها به دست بچهها رسيده كه مؤثر بوده و يك مقدرا اطمينانش بهتر از گذشته است.
آقاي هاشمي: وضع بهتر شدهها؟
برادر محسن: لشكر سيدالشهداء يك سري شناساييهايي كرده، كه اميدواركننده است؛ انشاءالله. رفتهاند تا پشت دشمن را شناسايي كردهاند.
*برادر محسن به تلاشهاي اصلي مانور اشاره ميكند و ميگويد:
سه سرپل حياتي در منطقه داريم (روي نقشه سرپل پشت كانال ماهي، نوك جنوبي كانال و جاده آسفالت جلوي شلمچه را نشان ميدهد) براي اينكه عملياتمان قفل نشود، بايد اين سه گره با آتش توپخانه و ادوات و... حل شود و بچهها بكشند داخل و حركت پياده و مكانيزه شروع شود و بعد در عمق جنگ سختي داريم كه به آتش توپخانه و زرهي بايد كار كنيم كه الحمدالله آمادگيمان [از اين نظر] خوبست. 2 گردان تانك داريم، يعني دو تا 30 دستگاه، زرهي ما كه راه بيافتد در قلب دشمن و اولين نيروهاي ما كه آنجا برسند ديگر تمام است. (اميدواري زياد است)
آقاي هاشمي: دشمن هم كه زرهي دارد.
برادر محسن: عرضه بهش تنگ ميشود، ميدان مانورش تنگ ميشود.
آقاي هاشمي: چرا؟
برادر محسن: در اين صورت زمين ندارد براي مانور، وقتي ما از اين جاده رد شويم (جائي كه از آن پس زرهي وارد ميكنيم) ديگر با دشمن قاطي ميشويم.
سپس گزارش تشكيل سه قرارگاه پشتيباني در كنار قرارگاههاي عمل كننده همراه با محسنات و پيامدهاي راهگشاي اين اقدام، داده ميشود. توضيحات برادر محسن به نحوي است كه خود به خود قوت قلب ميدهد. وي سپس اضافه ميكند:
«به يگانها گفتهايم تا 48 ساعت روي جادهها حساب نكنند براي اينكه مدام مسئله (حل نشده احتمالي) جاده مشغولشان ميكند، گفتهايم كه طوري برنامهريزي كنند كه فقط متكي به ابتكارات عبور آبي باشند اما به مهندسي گفتهايم تا صبح بايد جادهها تمام شود.
نهايتاً جمعبندي اين است كه در عمليات زرهي توفيق خواهيم داشت، از توپخانه استفاده مؤثر خواهد شد، البته مقداري كندي در اول كار ممكن است باشد كه با آتش بايد حل شود، البته دشمن هم بايد خيلي هوشيار نباشد كه زودتر از آن كه پيشبيني ميكنيم، كند نشويم».
برادر محسني روي اين قيد آخر زياد مكث نميكند و آقاي هاشمي نيز حساسيتي نشان نميدهد، جلسه از اين به بعد به مباحث حاشيهاي كشيده ميشود و مسائلي از قبيل تراكم 70 كشتي در جلوي بصره، پل متحرك سندباد كه سابقاً جهت عبور كشتيها بالا و پايين ميرفت، لزوم گرفتن توپ سنگين (203 براي كوبيدن منطقه) و (175 جهت كوبيدن شعيبيه) از ارتش، پيش ميآيد.
برادر رحيم صفوي وارد ميشود، اما بعضي از برادران از جمله شمخاني هنوز نيامدهاند و گفتوگوهاي پراكنده ادامه مييابد.
آقاي هاشمي (خطاب به برادر رحيم): قرارگاهتان را كجا زدهايد؟
برادر رحيم منطقهاي را نشان ميدهد و اين باعث بحث كوتاهي در زمينه لزوم حضور فرماندهان در جلو و مخاطرات احتمالي ميشود.
آقاي هاشمي: چرا اين قدر جلو است؟
برادر محسن: بايد كنترل كنيم.
آقاي هاشمي: با جلو بردن؟
برادر محمدزاده: برادرها (فرماندهان قرارگاهها و لشكرها) عقب ميآيند براي جلسه و...
برادر محسن: اگر بگوييد نفربرهاي ام 113 بدهند براي فرماندهان خيلي خوبست، اينها كه وصيتهايشان را نوشتهاند ولي... از اين نفربرها دو تا دادهاند به من و آقا رحيم و شمخاني، خيلي مناسب است ارتباط دارد و...
آقاي هاشمي: اين را زياد دارند؟
برادر محسن: اينها كه گرفتهاند براي ما صفر كيلومتر است.
آقاي هاشمي از هوشياري دشمن سؤال ميكند و بحث عوض ميشود و...
برادر محسن: شام خوريد شما؟
ديگر صحبتي باقي نمانده و همه منتظر جلسهاند، آقاي هاشمي كه ظاهراً در جو جلسه جايي براي نگراني، از آن نوع كه سابقاً مطرح بود، نميبيند چيزي به ياد ميآورد و ميپرسد: رشيد قبلاً موافق نبود، الان چه نظري دارد؟
چند ثانيه مكث جلسه.
برادر محمدزاده: بله، به هر حال با مشكل بودن كار و كمي وقت و....
آقاي هاشمي: از چيش ترديد دارند؟
برادر محمدزاده: از اينكه بشود هدف را بگيرند، مشكلات دارند چون واقعاً عمليات جديدي شد و مدت خيلي كم است.
چند ثانيه سكوت جلسه نشان ميدهد كه به خصوص از سوي برادر محسن، تمايل و زمينهاي براي ادامه بحث وجود ندارد و برادر محمدزاده موضوع را عوض ميكند.
ديشب اگر اينجا ميآمديد، برادر محسن، كانال سلمان را كرده بود يك نهري، خيلي عجيب بود.
آقاي هاشمي: اب انداخته بودند.
مقداري راجع به مانور خشايار و كاربرد آن و اينكه اگر 15 روز زودتر ميرسيد، چه نتايجي گرفته ميشد و... صحبت ميشود. هنوز برخي برادران از منطقه نيامدهاند.
آقاي هاشمي: اگر جلسه طول خواهد كشيد، ما يك كمي استراحت كنيم تا بچهها بيايند.
در شرايط طبيعي، نحوه شروع، ادامه و پايان يافتن جلسه نشان ميدهد كه در رده فرماندهي كل جنگ و سپاه در مورد عمليات، مسئله چنداني وجود ندارد ولي در شرايط جديد، اينگونه جلسات كافي نبود و همانگونه كه در مباحث ذكر شد، آقاي هاشمي پس از كربلاي 4 به ورود و دخالت در جزئيات بيشتر تمايل نشان ميداد. و در واقع جلسه بعد، كه شرح آن خواهد آمد، در نظر آقاي هاشمي، چيزي بيشتر از يك جلسه توجيهي بوده و حالت تعيين كننده داشت.
* تشكيل جلسه
در ساعت 23:30، پس از حضور كليه برادران مورد نظر در قرارگاه، جلسه تشكيل شد. پس از تلاوت قرآن،ابتدا برادر محسن رضايي به طور اجمالي از كليات اقدامات انجام شده گزارشي داد كه نشان ميداد آمادگيها به دست آمده و در برخي زمينهها نيز عقب افتادگيهايي وجود دارد كه تا فردا حل خواهد شد. سپس به وضع دشمن اشاره كرد كه به جز تحركاتي در 5 ضلعي، مطلب خاصي نداشته است. برادر محسن اشاره كرد كه برادران جزئيات را توضيح خواهند داد و افزود: «همه برادران ديگر به صورت جدي آماده شدهاند. انشاءالله اينجا صداقتشان را نسبت به خداوند متعال و امام عزيز و شما مسئولين شما ميدهند و اميدواريم از اين آزمايش [موفق] بيرون بيايند و از همه چيز خودشان آماده شوند كه بگذرند و انشاءالله موفق هم خواهند شد. به قول حضرت امير (ع): خداوند صداقت ما را ديد و ما را موفق كرد، اگر چه سؤالات و ابهامات در ذهن برادران هست اما خود اين را، ما به فال نيك ميگيريم. كه هميشه هر وقت سؤالات زياد بوده ما موفق بودهايم و هر وقت خوشبيني داشتهايم با شكست مواجه شديم. اميدواريم كه در اين ميدان آزمايش همهمان روسفيد بيرون بياييم و بتوانيم يك حداقل كاري را انجام بدهيم.»
[نحوه شروع جلسه نشاندهنده مساعد بودن وضعيت است و اميدواري فراواني را نشان ميدهد، آقاي هاشمي نيز در همين زمينه ميگويد: «تشكر داريم از برادران كه عليرغم فترتي كه پيش آمد، روحيهها را و تسلط بر خودشان را حفظ كردند و سريعاً براي ادامه كار آماده شدند. با ادله قطعي قرآني، ما با آمادگي كه در برادرانمان ميبينيم، مستحق نصر خداوند هستند (انشاءالله حضار) هرچه خداوند تقدير كرد، ما تابع همان هستيم و آن را خير خودمان ميدانيم. با ادله قرآني زمينه نصرت الهي را درك كرديد، انشاءالله خداوند نصرش را نازل ميكند.»]
در ادامه جلسه برادر [غلامرضا] محرابي [مسئول اطلاعات قرارگاه كربلا] درباره وضعيت و تحركات دشمن، شناساييهايي انجام شده و وضعيت عمومي منطقه به خصوص آب گرفتگي، مفصلاً توضيح ميدهد و به سؤالات آقاي هاشمي پاسخ ميگويد و سپس برادر [احمد] غلامپور [فرمانده قرارگاه كربلا] پيرامون مأموريت قرارگاه كربلا و مسائلي چون سازمان رزم قرارگاه، مانور يگانها و... گزارش مبسوطي ارائه نمود.
تا پايان گزارش برادر غلامپور كه حدود يك ساعت از شروع جلسه ميگذرد، روال جلسه عادي و متناسب با مضمون گفتوگوهاي قبلي و شروع جلسه است و تنها در آخرين گزارش فرمانده قرارگاه كربلا، مقداري درباره كانال زوجي و نحوه پدافند در آن و پيشبينيها و احتمالات مربوطه بحث ميشود و مختصر ابهامي باقي ميماند به نحوي كه آقاي هاشمي با مختصر اما واگرهايي اشاره ميكند كه حالا بقيه برادران هم بگويند كه مهترين مسئله همين پايان كار اينجا است.
به خلاف آنچه تاكنون از مفاد جلسه حاصل ميشد، با شروع گزارش برادر [عزيز] جعفري [فرمانده قرارگاه قدس] و توضيحات وي راجع به مانور و مشكلات مربوطه، به تدريج جو جلسه تغيير مييابد. قبلاً برادر جعفري، وقتي از زمان حضور مجدد آقاي هاشمي در منطقه مطلع شده بود، به اطلاع برادر شمخاني [فرمانده نيروي زميني سپاه] ميرساند كه وي تصميم دارد با آقاي هاشمي راجع به مسائلي كه نسبت به عمليات در ذهن دارد، صحبت كند، ليكن فرصتي فراهم نشد و ظاهراً همان مطالب در قالب گزارش توضيح مشكلات در همين جلسه طرح گرديد و باعث شد روال بحثها تغيير كند. [نكته مهم اينكه آقاي هاشمي، برخلاف جلسات قبل، اين بار روي ابهامات ميايستاد و بحث ميكرد.]
برادر عزيز جعفري پس از آنكه مانور كلي قرارگاه و يگانهاي تحت امر را توضيح داد، به عبور مسئله زمان آن پرداخت،در اين رابطه مسئله عقبه و ترابري نيرو مطرح گرديد و نتيجه اين شد كه عمليات به روز خواهد كشيد حتي اگر غافلگيري هم باشد و دشمن در مواضع آماده خود تا آن زمان استقرار خواهد يافت و نيروهايش را پس خواهد زد.
پس از حدود 20 دقيقه از گزارش برادر عزيز جعفري كه ضمن آن بعضي برادران نيز سؤالات و توضيحاتي داشتند، آقاي هاشمي به نتايج جديدي ميرسد و اولين آثار نگراني و تزلزل در اين زمان ظاهر ميگردد.
آقاي هاشمي: شما با همه محاسباتي كه داريد، ميگوييد اگر در وضع فعلي بخواهد عمليات شود، روز وارد عمل خواهيد شد.
برادر جعفري: بله، به روز كشيده ميشود.
آقاي هاشمي: روز هم كه قاعدتاً نميتوانيد اينجا بجنگيد.
برادر جعفري: من مطمئنم، يعني با اين پيشبينيهايي كه دشمن [اينجا كرده و با اين عبور از نهرهاي ما و اين مواضع مسلط دشمن]، عمل در روز كار آساني نيست و بايد شب باشد.
سپس بحث به اينجا كشيده ميشود كه دشمن در چه خطوطي نيروي كامل دارد و چگونه با شروع عمليات جاهاي خالي را پر خواهد كرد و اينكه از كانالها و نهرها و آب گرفتگيها چگونه عبور خواهند نمود و... در آخر،
آقاي هاشمي: پس مطلقاً شب اول نميرسد ايشان؟
برادر جعفري (با خنده): نه.
برادر رحيم صفوي: اگر آن نونشكليها را بگيرند، اگر آن گرفته شود، اينها شب اول ميرسند.
برادر جعفري: بستگي دارد. من نميدانم روي ساعت (س) چه تصميمي گرفته شده، يك بحث ما وجود مهتاب است، مگر اينكه فرداشب يك ابر تاريك باشد. از آقاي فضلي كه امشب در جلسه سؤال ميكردم گفت كه يك محورشان چهار ساعت وقت ميخواهد.
اكنون يك موضوع جديد به بحث اضافه شده است.
پس از گفتوگوهايي معلوم ميشود كه به گفته هواشناسي، امشب و فرداشب هوا نيمهابري است و از آن به بعد، ديگر تا ساعت 22 صاف خواهد بود.
[بحثهاي فراواني راجع به مهتاب، ديد دشمن، دوربين مادون قرمز، ساعت (س)، وضع نيروهايي كه ميخواهند مسافت طولاني را در آبگرفتگي طي كنند، انجام ميشود و آقاي هاشمي و برادران محرابي، شمخاني، جعفري و در يكي دو مورد برادر محسن، مسائلي را مطرح ميكنند و سپس آقاي هاشمي نتيجه ميگيرد كه خوب اگر اين طور كه شما ميگوييد كه هيچوقت نميتوانيم عمل بكنيم.] براي اينكه فرض ميكنيم كه الان عمل نكنيد، برويم شب بيستم. آقاي غلامپور ميگويد چهار ساعت حداقل وقت لازم است تا تيپ الغدير بخواهد خودش را به خط برساند، شما در آن شب اول غروب....
برادران توضيح ميدهند كه در آن صورت، حدود ساعت 22:30 ميتوان به خط زد و زمان پيشبيني شده براي پاكسازي براي نيروهاي عبوركننده، حداقل از 3 تا 7 صبح فرصت عملي باقي ميماند اما در ادامه بحث، مشكلات پشتيباني محورهاي ديگر و... نشان ميدهد كه حتي در اين وضعيت هم اميدواري چندان بالا نيست. به هر صورت گزارش قرارگاه قدس خاتمه مييابد و آقاي هاشمي از برادر [مصطفي] ايزدي [فرمانده قرارگاه نجف] ميخواهد كه اوضاع قرارگاه نجف را گزارش دهد اما برادر عزيز جعفري يك مطلب ديگر را نيز مطرح ميكند كه بر نگرانيها افزوده ميشود.
برادر جعفري: مشكل ديگري هم هست و آن اينكه اين دو روز هوا خيلي خوب بوده يعني الحمدالله اصلاً دشمن روي جادهها و منطقه كه اصلاً ديد نداشت يعني هوا [پر از] غبار و مه بود. اگر فردا ديد خوب باشد، منطقه وضعيت خيلي ناجوري دارد. خدا خدا كنيم كه فردا هوا خراب باشد. همه جادهها توي ديد دشمن است.
آقاي هاشمي كه با مشكل تازهاي مواجه شده ميپرسد: چرا، [مگر] فردا ميخواهيم فعاليت مهندسي باشد؟
برادر جعفري: فعاليت بايد باشد يعني كارهاي توپخانه عقب است، يكي سري جاده دارند ميزنند، يك سري امكانات بچهها ميآورند پاي كار، اين كارهايي كه توي منطقه هست، اين ترحكي كه توي منطقه هست، اگر فردا خداي ناكرده ديد خوب باشد، با اين وضعيتي كه آقاي محرابي ميگويد، ديگر دشمن صددرصد متوجه ميشود.
سپس برادر ايزدي به توضيح مأموريت قرارگاه نجف و مانور يگانهاي تحت امر پرداخت و مسئله بحثانگيز در اين قسمت از جلسه، عمليات لشكر 21 امام رضا (ع) در روي نوك بوارين بود.
برادر ايزدي: ما عمدتاً اينجا را به عنوان تك پشتيباني در نظر داريم، با وضعيت منطقه و تسلط دشمن، امكان اينكه بتوانيم بمانيم را نميبينيم. حالا فرضاً انشاءالله بتوانيم بمانيم، از اين سمت تقريباً غير ممكن است. با اين حال گفتيم تيپ 12 قائم از اينجا هم مانور بچيند براي ادامه حركت اما عمدتاً توجه روي عبور از لشكر 5 نصر است (بالاي بوارين).
آقاي هاشمي با عمل عمليات از نوك بوارين، چندان موافق نبود و استدلال ميكرد نيروهايي كه وارد اينجا بشوند منهدم خواهند شد، اما برادر محسن روي ضرورت انجام تك پشتيباني در اين منطقه تأكيد داشت و نظر ميداد كه به فرض اينكه دشمن به سرعت قادر خواهد بود كه در منطقه اصلي تمركز دهد، امكان فعال شدن عمليات نيز وجود خواهد داشت. برادر محسن در ادامه تأكيد كرد: «ما بايد حتماً به عنوان يك عمليات پشتيباني آنجا عمل كنيم، ضمن اينكه اين بوارين يك منطسقه خيلي بزرگي است، يك كمين كه نيست، دو تيپ دشمن در آن استقرار دارد. اگر ما آن گوشهاش را نگيريم و بخواهيم از اين عقب بياييم، لقمه خيلي بزرگي است.»
آقاي هاشمي: نه، شما اگر اين عقبش را بگيريد، خود به خود دشمن توي بوارين نميماند.
برادر شمخاني: چرا وصل ميكند.
آقاي هاشمي: وصل ميكند به كجا؟
برادر شمخاني:امالرصاص، بلجانيه
آقاي هاشمي: نه، به امالرصاص پل ندارد.
برادر شمخاني: تدارك ميكند.
برادر محسن: نه، سريع پل ميزند، كمتر از 24 ساعت، كاري ندارد، توي بيتالمقدس همين كار را كرد (نيروهايي كه برد از اينجا)، سرپلهايش هم آماده است. اينجا پل ميزند، تقويت ميكند و به ما فشار ميآورد.
بحث از مسئله تك پشتيباني دور شده و اذهان به موضوع تصرف جزير بوارين و عكسالعمل دشمن معطوف گرديده است، برادر محسن مجدداً مسئله ضرورت تك پشتيباني را يادآوري ميكند: «اين تنها پشتيباني عمليات است، ما ميخواستيم جزيره مينو و جزيره جنوبي عمل كنيم، اين دو تا نشد، اينها اگر حذف شود ديگر اين عمليات هيچ تك پشتيباني ندارد.»
آقاي هاشمي: همين نيرويي كه ميخواهد اينجا عمل كند، جزيره جنوبي موفقتر است.
برادر محسن: چرا؟
آقاي هاشمي: براي اينكه يك تكه از پل را هم بگيرد، آنجا عمليات جديتر هم تلقي مي شود.
برادر محسن: نه، اينجا مؤثر است، آنجا عمل كنيم، اگر بگيرد هم كاري نميتوانيم بكنيم، بايد برگرديم، اما اينجا اگر بگيرد قابل اتصال است.
برادر ايزدي: با وضعيتي كه اين جادهها دارد، بايد حداقل 48 ساعت، ما نبايد روي عبور خودرو از آن حساب كنيم. دشمن با توجه به آگاهي كه نسبت به منطقه دارد، وقتي متوجه بشود كه عمليات فقط در اين نقطه است يقيناً همانطور كه برادر محسن فرمودند، اينجا را ميبندد.
آقاي هاشمي: اينجا هم بعد از 5 ساعت، صبح زود ميفهمد كه اينجا آنقدر نيست.
برادر ايزدي: همين فرصت براي ما مغتنم است.
برادر محسن: اينجا اگر بگيريم براي ما مهم نيست كه يك كيلومتر برويم يا دو كيلومتر، مهم اين است كه ما برويم آن طرف نهر خين. دشمن از اين وحشت دارد و تا ما را بيرون نكند همچنان در وحشت و نگراني است. مهم اين نهر 5 متري است كه عبور از اين مشكل شده.
آقاي هاشمي: فرض بر اين است كه لشكر نصر رسيده و عقب بوارين را گرفته، در اين صورت شما از نهر خين عبور كرديد اينجا، خين اينجا هم هست.
مجدداً بحث ميشود و برادر ايزدي مجدداً به اين مسئله اشاره ميكند كه باز شدن جاده 48 ساعت طول خواهد كشيد. بنابراين محور بالاي بوارين تا اين زمان وارد عمل نخواهد شد. در ينجا آقاي هاشمي روي اين مطلب درنگ ميكند.
آقاي هاشمي:اگر شب اول وارد نشود و ديگر نميتواند.
برادر ايزدي: خوب
آقاي هاشمي: تحقيقاً ديگر نميتوانيد، يعني واقعاً اگر مانور شما اين طور باشد كه مصحلت نيست وارد شويم، براي اينكه فرض كنيد فردا صبح 5 ضلعي را هم گرفته باشيد، دشمن از اينجا از آب و زمين نيرو ميريزد و عوارض به اين مهمي را هم دارد، آتش هم دارد. ديگر چطور ميتوانيد او را بزنيد عقب؟
برادر ايزدي: حالا انشاءالله كه سب اول بشود ولي...
پس از چند دقيقه بحث، سرانجام با اين گفته برادر ايزدي كه يگانها بنابر وضعيت ادامه تك خواهند داد، گزارش قرارگاه نجف نيز بدون رفع كامل ابهامات، تمام گرديد.
پس از گزارش سه قرارگاه و گذشتن حدود دو ساعت از جلسه، آقاي هاشمي جلسه را با دستورالعمل زير ادامه ميدهد:
«خيلي خوب، حالا دورنمايي روشن است از وضع، حالا آقايان كه نظري دارند صحبت كنند ديگر.»
سپس نظر سرهنگ حسني سعدي فرمانده نيروي زميني ارتش را جويا ميشود. از آنجا كه وي دير به جلسه رسيده بود، برادر غلامپور يكبار ديگر جهت اطلاع، مختصراً مانور قرارگاه كربلا را توضيح ميدهد.
ويژه نامه " شب هاي قدر كربلاي 5 " در خبرگزاري فارس(31)-1
دوشنبه 11 بهمن 1389 3:53 PM
تشکرات از این پست