باز هم هفتهای دیگر و باز هم بردی دیگر برای پپ گواردیولا و بارسلونا.
بارسلونا در بازی یکشنبه شب در نئوکمپ با حساب 0-3 راسینگ سانتاندر را از پیش رو برداشت. تنها یک دقیقه از شروع بازی گذشته بود که با یک حرکت تیمی بسیار هماهنگ، لیونل مسی توپی را برای پدرو ساخته و پرداخته کرد و این بازیکن از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را برد و گل اول تیمش را به ثمر رساند.
بارسلونا که پنج روز پیش در دیدار با آلمریا در جام حذفی با پنج گل پیروز از میدان خارج شده بود، خیلی زود فرار بزرگ خود را آغاز کرد؛ 0-3 تنها در پانزده دقیقه پس از شروع بازی، آلمریا هم مغلوب تیمی شده بود که سبک بازیشان واقعاً چندین سال جلوتر از سایر تیمهای اروپائی است.
تحلیلهای بسیار زیادی در مورد سوابق بارسلونا صورت گرفته و حتی برخی به آنها لقب “برترین بارسلونای تمامی ادوار” را دادهاند، و از اینرو گاهی اوقات بررسی و شفافسازی در مورد نقاط ضعف تیمی که ظاهراً هیچ نقطه ضعفی ندارد، بسیار دشوار است. جدا از بازی رئال بتیس در جام حذفی که علیرغم باخت
1-3 آبی و اناریپوشان سرانجام جواز حضور در مرحله بعدی رقابتها را کسب کردند، بارسلونا در پنج بازی آخر خود با 21 گل زده، تنها یک گل را دریافت کرده است. نمایش آنها در خط حمله بسیار پرنوسان بوده و حتی اول فصل بیم آن میرفت که داوید ویا نتواند خود را کاملاً با مأموریتی که به وی محول شده تطبیق دهد. پدرو با وجود بازی به عنوان بال کناری بسیار خوب گلزنی کرده، و مسی هم که البته بسیار عالی کار میکند.
گواردیولا همیشه نشان داده که تمایل بسیاری دارد که تیمی کامل از همه لحاظ و در همه خطوط داشته باشد، و از بازیکنانی که به آنها اطمینان داشته و توان برآورده ساختن انتظارات او را داشتهاند بهره میگیرد. تیمی مملو از ستارگان بزرگ و استفاده از سیستم چرخشی برای بازی دادن به آنها، جائی در افکار گواردیولا ندارد؛ در این تیم فرصت زیادی به بازیکنان ذخیره داده شده، اما زمانی که بازیکنان تأثیرگذار تیم آماده و در شرایط ایدهآلی هستند، بدون شک از آنها در ترکیب تیم استفاده میشود.
و البته باز هم باید گفت که یافتن نقاط ضعف چنین تیمی بسیار دشوار بوده و تکرار کسب سه جام قهرمانی یقیناً در توان تیمی است که بتواند گام به گام و بازی به بازی پلههای موفقیت را یکی پس از دیگری طی کند.
عمق خط دفاعی
در ارتباط با تمامی آمارهائی که به آنها اشاره شد، ممکن است غیرمنطقی به نظر بیاید که در مورد خط دفاعی که در بیست بازی تنها 11 گل دریافت کرده بحث کنیم و بیشتر روی نقاط ضعف آنها متمرکز شویم. اما بارسلونا پس از پشت سرگذاشتن آرسنال در بازیهای فصل قبل لیگ قهرمانان اروپا دوباره خود را پشت نقاب تیمی شکست ناپذیر پنهان کرد و نقاط ضعف آنها به ظاهر پوشیده ماند تا اینکه در مرحله نیمه نهائی در برابر اینتر، ژوزه مورینیو توانست نقاط تاریک خط دفاعی بارسلونا را به خوبی شناسائی کرده و آنها را از رسیدن به فینال بازدارد.
برای تیمی که دائم در حال رشد و تکامل بوده و به جایگاه بارسلونای امروزی رسیده، به استثنای اندک بازیکنان ثابت و کلیدی تیم، تقویت خط دفاعی باید به عنوان راهکار اصلی موفقیت و چاره اندیشی مهم گواردیولا باشد. این فصل به نظر میرسد که بارسلونا فاتح رقابتهای داخلی اسپانیا خواهد بود و پیروزی قاطع 0-5 آنها در ماه نوامبر برابر رئال مادرید تا حدودی قطعی و از پیش تعیین شده به نظر میرسید. تنها مسئله مهم، بازی پایانی رقابتهای جام حذفی اسپانیا و لیگ قهرمانان اروپا میماند که بارسلونا باید چارهای جدی برای این دو آوردگاه بیندیشد. ده ماه پس از شکست بارسا برابر اینتر و حتی در این فصل علیرغم تسلط بیچون و چرای آنها در لالیگا، اما چنین باوری وجود دارد که غولهای کاتالان ممکن است در صورت تعلل و لغزش خط دفاعی چهار نفرهشان در بازیهای آتی، حتی عنوان قهرمانی لالیگا را از دست بدهند.
البته بارسلونا در خط دفاعی بازیکنان مطمئن و مستحکمی را در اختیار دارد. کارلوس پویول و جرارد پیکه زوج مطمئن و باتجربهای را در خط دفاعی تشکیل داده که بسیار مسئولیت پذیر هستند؛ حتی حضور پویول برای تیم ملی هم غنیمتی به شمار میآید که شاید یافتن جایگزینی در خط دفاعی که همانند پویول مطمئن و مستحکم و مسلط بر توپ کار کند، هم برای تیم ملی و هم بارسلونا کاری بسیار دشوار باشد.
اما گذشته از اینها، بارسا بدون تردید در عمق خط دفاعی با مشکلاتی روبروست. بازگشت دیمیترو چیگرینسکی به تیم سابقش پس از یک فصل ناموفق باعث شد تا گابریل میلیتو به عنوان تنها دفاع وسط سرشناس باقی مانده، و علیرغم مخالفتهای آشکار مربیان که مانع از انتقال قرضی وی به مالاگا شد، اما به نظر میرسد که گابریل میلیتو تنها مایل است تا در مواقع اضطراری به خاطر آرژانتین خود را به دردسر بیندازد. شاهد این قضیه هم در بازی جام حذفی برابر بتیس، که با شکست 1-3 بارسا همراه بود، کاملاً به چشم میخورد که در این بازی میلیتو با دشواریهای بسیار زیاد و طاقت فرسائی مواجه بود؛ در این مسابقه با وجود عدم حساسیت بازی باز هم به میلیتو اعتماد نشد تا از ابتدا وارد میدان شود، و حتی فرصت یک بازی تمرینی جدی هم از وی گرفته شد.
آبیدال به عنوان دفاع وسط
با توجه به تمامی این شرایط، گواردیولا تنها آبیدال را به عنوان بازیکنی مناسب برای جایگزینی پویول در اختیار دارد؛ هرچند آبیدال برای بازی در این پست چندانی بیتجربه نیست، اما در طی این چهار سال حضور در نئوکمپ هم به ندرت در این پست به بازی گرفته شده است. بدون شک آبیدال توانسته در نقش فعلی خود به خوبی جا بیفتد، اما بیرون ماندن وی از ترکیب در بازی برابر لوانته و راسینگ باعث شد تا فرصتهای آشکار گلزنی در اختیار مهاجمان حریف قرار گیرد اما مهاجمان حریف با بیدقتی آنها را یکی پس از دیگری از دست دادند. گاهی اوقات آبیدال در جایگیریهای خود اشتباه و مردد عمل میکند، اما در مسابقات به ظاهر سادهتر برابر تیمهای نیمه پائینی جدول در نیوکمپ که در ترکیب تیم قرار میگیرد، و به ویژه زمانی که پویول از آسیب دیدگی کهنه خود رنج برده و باید با پای خود مدارا کند، آیا پیشرویهای آبیدال برای بارسا دردسر ساز نخواهد بود، ؟
علاوه بر این، بازیکنان پرورش یافته در مدرسه فوتبال لاماسیا همچون مارک بارترا و آندرو فونتاس، که به ترتیب 20 و 21 ساله هستند، تنها یک فصل از حضورشان در لیگ اسپانیا میگذرد و نمیتوان آنها را به عنوان گزینهای مطمئن برای ادامه رقابتهای این فصل و یا حتی فصل بعد در نظر گرفت. بارسا در طول دو فصل گذشته مصدومان بسیار زیادی داشته، و احتمالاً با بحران کمبود بازیکن روبرو خواهد شد، و برخی هم چنین اذعان میکنند که نبود بازیکنان جایگزین برای ستارههای بزرگ بارسلونا میتواند برای تیم رؤیائی بارسلونا دردسرساز و تعیین کننده باشد.
دانی آلوس بازیکنی مزاحم
مشکل این بازیکن فراتر از اینهاست. آنهائی که سیر صعودی این تیم بارسلونا را تا مرحله تکامل فعلی مشاهده کردهاند به خوبی میدانند که پشتکار و انرژی خستگی ناپذیر دنی آلوس برای موفقیت تیمی چون بارسلونا لازم و ضروری است. اینکه دنی آلوس برای جدائی از بارسلونا حاشیههائی ایجاد کرد و با نقشه طراحی شده از سوی وکیلش مبنی بر داشتن پیشنهادی هنگفت از منچستر سیتی باعث ایجاد اختلال در روند مذاکرات تمدید قراردادش شد، از جمله نقاط تاریک و کور در شخصیت و اعتبار تیمی بارسلونا به حساب میآید.
معامله و مذاکره این ملیپوش برزیلی بر سر چیزی بیش از پول بود، و قبلاً هم با ارائه پیشنهادی مبنی بر پرداخت سهام باشگاه به وی، باعث هتک حرمت و توهین به باشگاه بزرگی چون بارسلونا و هوادارانش شده بود. اما با توجه به نگرانیهای مالی دنی آلوس و وکیلش، ساندرو روسل باز هم به وعده دادن ادامه خواهد داد تا اینکه پیشنهاد معتبر و مناسبی از تیمی دیگر برای این بازیکن برزیلی دریافت کند. یوهان کرایف در ستون یادداشت هفتگی روزنامه کاتالونیان سعی داشت تا این بازیکن برزیلی را با بیان این نکته تضعیف نماید که اگر آلوز پیشنهادی دریافت کند، بارسلونا فقط و فقط باید بگوید: “برو به سلامت! خداحافظ موفق باشی!”
اما این قضیه به همین سادگی نیست، و گواردیولا هم خوب میداند که بازیکن جایگزین آلوس را روی نیمکت تیمش ندارد. استخدام آدریانو، بازیکن بسیار مؤثری که اصلاً جنب و جوش و تحرک دنی آلوس را ندارد، در جناح راست و به جای دنی آلوس تا اندازهای بیانگر این حقیقت است که این دنی آلوس برزیلی عاقبت باید نئوکمپ را ترک کند و بارسلونا هم بالاخره از او صرفنظر کند. او بازیکنی منحصر به فرد است و با تمدید قرارداد سرخیو بوسکتس که اخیراً صورت گرفته، تنها یک امضاء کافی است تا اطمینان حاصل نماید که تیم گواردیولا از همه حیث کامل بوده و تا آیندهای قابل پیش بینی با همین انسجام کار خواهد کرد.
در این برهه از زمان، بارسلونا تیمی همیشه فاتح و پیروز به نظر میرسد، و آنها هم پیشتر به همه ثابت کردهاند که وقتی کار به جائی میرسد که فتح لالیگا مستلزم شکست دادن یک به یک رقباست، بنابراین حمله بهترین دفاع است. اما با این وضعیت، در بازیهای اروپائی قضیه فرق میکند. با توان فعلی خط دفاعی بارسلونا برای رویاروئی با استانداردهای در حال رشد جهت مقابله با حریفان و فتح جام، در لیگ قهرمانان اروپا هم امکان شکست بارسا وجود دارد و هم امکان پیروزی؛ و از دست دادن بازیکن کلیدی تیم بار دیگر سبب خواهد شد تا بارسلونا در آیندهای نه چندان دور با افت نسبی روبرو شود.