پرسش ها و پاسخ ها
الف) سلب آزادي
اشكالي كه از زمانهاي قديم تا به حال بوده است اين است كه برخي حجاب را نوعي حبس كردن زن مي دانند و مي گويند كه آزادي حق مسلم هر فردي است و حجاب باعث مي شود كه زن در رفتارهاي خود آزاد نباشد و در واقع حجاب نوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار مي آيد.
قبل از اينكه به اين اشكال پاسخ دهيم لازم است كه معناي آزادي را بررسي كنيم. آزادي به طور كلي دو نوع است: آزادي مفيد و نوع ديگر آزادي زيان بخش و غير مفيد.
هر عملي كه مطابق با عقل و فطرت انسان ، مطابق با خواسته ي خداوند متعال ، مطابق با قوانين و مصالح جامعه باشد و عفت و پاكي را تهديد نكند و يا حرص و شهوت را شدت نبخشد، آزادي مفيد است. و هر گونه عملي كه مخالف با موارد فوق باشد مسلما آزادي زيان بخشي است.
اسلام به عنوان يك دين كامل، حجاب را معرفي كرده است. اين پوشش كامل مطابق با فطرت و عقل انسان است زيرا قرآن كريم در آيه 22 سوره اعراف به مسئله ي فطري بودن پوشش در قالب داستان حضرت آدم و حوا(عليهما السلام) اشاره مي كند و مي فرمايد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ»(آنگاه كه ادم و حوا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست داده و به سرعت، با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند). اين در حالي است كه اولا حضرت آدم و حوا با يكديگر زن و شوهر بوده اند و برهنه بودنشان اشكالي نداشته است و دوما هيچ كسي غير از اين دو در آنجا نبوده تا آن دو بزرگوار به خاطر او خود را بپوشانند و سوما چون كه آنها از انسان هاي اوليه بوده اند، پوشش آنها جنبه اكتسابي نداشته است.
با اين توضيحات مشخص شد كه پوشش براي انسان ها يك مسئله فطري است همانطور كه بسياري از دانشمندان نيز به اين مسئله اشاره كرده اند. (38)
و همانگونه كه در مباحث قبلي ذكر شد حجاب با همه اصول آزادي مفيد برابر است.
منظور از آزادي از ديدگاه مخالفان حجاب، آزادي زيان بخش است اگر چه آنها آنقدر آزادي از ديدگاه خودشان را زيبا و آرماني جلوه مي دهند كه كمتر كسي متوجه خطرات اين گونه آزادي مي شود ولي آزادي از ديدگاه آنان يعني اينكه زن بتواند در انتخاب نوع پوشش و يا نوع آرايش و مد آزادانه انتخاب كند و يا اين كه آزادانه بتواند با هر كس كه دلش خواست رابطه برقرار كند.
اين نوع آزادي كه آنها از آن دم مي زنند حتي پوشش زن را به عنوان يك وسيله التذاذ مرد جلوه مي دهد چرا كه به قول شهيد مطهري(رحمة الله عليه): «گاهي لباس پوشيدن و راه رفتن ما زباندار مي شود»
مثلا يك زن به وسيله لباس و نوع راه رفتن و يا با ناز و كرشمه حرف زدن و يا چيزهاي ديگر، به اشخاص مي فهماند كه به من توجه كنيد و يا به من عشق و محبت خود را ابراز كنيد و خواسته هاي شهواني من را بر طرف كنيد و خيلي حرفهاي ديگر. آيا اين آزادي است؟
رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي(قدس سره) با زباني شيوا و مبين، آزادي از ديدگاه غرب را بيان مي كنند و مي فرمايند:
« بساط آن چيزي كه امروز به عنوان «آزادي زن» در دنيا و از سوي فرهنگ منحط غربي پهن شده است، بر پايهي اين است كه زن را در معرض ديد مرد قرار دهند تا از او تمتعات جنسي ببرند. مردان از آنها لذت ببرند و زنها وسيلهي التذاذ مردان شوند. اين، آزادي زن است؟ كساني كه در دنياي جاهل و غافل و گمراه تمدن غربي ادعا ميكنند طرفدار حقوق بشرند، در حقيقت ستمگران به زن هستند.
زن را به چشم يك انسان والا نگاه كنيد، تا معلوم شود كه تكامل و حق او و آزادي او چيست. زن را به عنوان موجودي كه ميتواند مايهاي براي صلاح جامعه با پرورش انسانهاي والا شود نگاه كنيد، تا معلوم شود كه حق زن چيست و آزادي او چگونه است». (39)
برخي گفته اند دين اسلام به وسيله آوردن حجاب زن را در يك فضاي بسته مبحوس كرده است. و اما در جواب انها بايد گفت: دين اسلام بهترين نوع پوشش را حجاب مي داند و اين اصلا به معناي مبحوس شدن زن نيست. به طور مثال اگر شخصي كه ثروتمند است، پولها و طلا و جواهرات خود را در صندوقي بگذارد و بر آن قفل بزند و برايش نگهبان بگذارد، آيا اين به معناي مبحوس كردن پولهاي خود است و يعني هيچ گاه نمي تواند به آنها دست يابد؟ و يا مثلا شخصي در خانه نشسته و براي اينكه از نور آفتاب جلوگيري كند و يا از ورود حشرات جلوگيري كند پرده را مي كشد. آيا اين به معناي اين است كه آن شخص هيچ گاه آزاد نيست؟ مطمئنا اين گونه نيست.
به عنوان آخرين حرف در اين بخش مي گويم؛ حجاب به معناي واقعي كلمه، آزادي به شمار مي آيد زيرا زن را از حصار خواهش هاي نفساني مي رهاند و آزاد مي كند به فرض اينكه محدوديت تلقي شود، يك محدوديت ارزش دار و معني دار است. ولي بي حجابي انسان را از آزادي سلب مي كند بدين صورت كه او را در فضاي پيروي از شهوت و مد پرستي و خود نمائي مبحوس مي گرداند و همواره ارزش و اهميت زن را زير سوال مي برد.
ب) ركود فعايت ها
اشكال ديگري كه مخالفان حجاب مطرح مي كنند اين است كه به عقيده ي آنها ما با حجاب و پوشش مانع فعاليت زن در اجتماع مي شويم و با حجاب زن را به نوعي فلج مي كنيم و در واقع با اين كار نيمي از اجتماع كاري را فلج مي كنيم و زن با اين حالت بايد تا آخر عمر سربار مرد باشد.
تاريخ انقلاب اسلامي به خوبي نشان مي دهد كه زن مي تواند در همه عرصه ها مثل فرهنگي، هنري، سياسي، اقتصادي، و... با پوشش اسلامي حضور يابد. كما اينكه ما در همين عصر خودمان زنان موفق بسياري را داريم كه با پوشش كامل توانسته اند راه موفقيت را بپيمايند و به قله هاي بلند علمي و يا فرهنگي و... برسند.
مثلا ما در صدا و سيما و يا در طبابت و يا در دانشگاه ها و و يا در عرصه هاي سياسي زنان بسيار موفق و ارزنده اي داريم كه نه تنها حجاب مانع پيشرفت آنها نشده بلكه آنان را براي رسيدن به موفقيت علمي كمك كرده است.
حضرت آيت الله خامنه اي در رابطه با فعاليت زنان با حجاب مي فرمايند:
«ما امروز بحمداللَّه چقدر زنان دانشمند و عالم در رشتههاي مختلف در جامعه مان داريم: دانشجويان كوشا و با استعداد و با ارزش، فارغ التحصيلان سطح بالا، پزشكان ممتاز و طراز بالا! امروز در جمهوري اسلاميرشتههاي گوناگون علميدر اختيار خانمهاست؛ زنهايي كه عفاف و عصمتشان را هم حفظ كردند، طهارت زنانه را هم حفظ كردند، حجاب را هم - به شكل كامل - حفظ كردند، به تربيت فرزند هم به شيوهي اسلاميميرسند، شوهرداري را نيز همان طوري كه اسلام گفته است انجام ميدهند، فعاليت علميو سياسي هم ميكنند. الان در بين شما - مجموع خانمهايي كه اين جا تشريف داريد - عدهي زيادي هستند كه فعاليتهاي سياسي و اجتماعي دارند؛ آن هم فعاليتهاي ممتاز و برجسته؛ چه خانمهاي مجرد، چه خانمهايي كه متأهلند و همسران آنها افتخار ميكنند و بايد هم افتخار كنند كه زنهايشان در ميدانهاي گوناگون پيشتازند. با روحيهي اسلاميو در محيط اسلامي، زن ميتواند به كمال واقعي خود برسد؛ دور از آن هرزگيها، دور از آن تجمل گراييها و دور از پست شدن و حقيرشدن در مقابل مصرف». (40)
مطمئناً با كمي تأمل درمي يابيم كه اين بي حجابي است كه مانع فعاليت مي شود به اين صورت كه زنان بي حجاب با آرايش و رفتارهاي غير متعادل خود سبب مي شوند كه مسائلي غير از كار و فعاليت مانند شهوت و خيلي از مسائل ديگر به ميان بيايد و اين موضوع هم به ضرر خود شخص بي حجاب است و هم به ضرر اطرافيان زيرا كه هم باعث حواس پرتي خود مي شود و هم مانع فعاليت صحيح ديگران مي گردد.
ولي بر عكس اين، حجاب است. آن پوشش الهي مانع هر گونه فعاليت شهوتي زنان در جامعه و يا ادارات و يا فروشگاه ها مي گردد. حجاب اسلامي حداقل امتياز و حُسنش اين است كه مانع از اين مي شود كه زن وقت و عمر خود را براي اين صرف كند كه مثلاً موي خود را چگونه درست كند تا بيشتر به چشم آيد و يا آرايش خود را چگونه بزند و يا بسياري از امور ديگر. و يا اينكه در بسياري از فروشگاه ها ديده مي شود كه زني با چهره اي مثلا زيبا و با آرايش و لباس هاي نامناسب ايستاده و هر پسر و يا مردي را به داخل فروشگاه مي كشاند و مردان هم به بهانه ي خريد كالا(هر چند كالاي بي كيفيت)، با آن شخص به گفتگو و خنده مي پردازند. حالا با چنين اوضاعي، آيا زن بي حجاب كه به طور خواسته يا ناخواسته به صيد دلهاي مردان مي پردازد، مانع فعاليت و كار است و يا بانويي كه در عين پوشش و عفاف و بدون ايجاد هيچ گونه مزاحمت براي ديگران، در حال انجام كار خود است؟
ج) افزايش حرص مردان
يكي ديگر از ايرادها و اشكالاتي كه به حجاب گرفته اند اين است كه مي گويند اين مسئله باعث افزايش حرص و طمع مردان مي شود زيرا انسان بر هر چيزي كه از آن منع شود، حريص تر مي شود. ولي اگر حجاب و پوششي براي بانوان نباشد بعد از مدتي براي مردان جامعه مسئله ي طبيعي مي شود و ديگر تمايلات جنسي در ميان نخواهد بود.
اين نظريه داراي چندين اشكال و ايراد است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1) آنهائي كه اين نظريه را مطرح كرده اند، به اين مسئله فكر نكرده اند كه اگر چنين كاري انجام بشود، تنها براي مرداني كه هميشه آن زن بي حجاب را نگاه مي كنند، موثر است ولي مردان نامحرم به چند نفر محدود نمي گردند تا بعد از مدتي براي آنان طبيعي شود بلكه ظاهر او هميشه براي مردان نامحرم تازگي دارد و نگاه به او نه تنها كاهش نخواهد يافت بلكه بيشتر و شديدتر هم خواهد شد. به خصوص اينكه اگر يك زن از صورت زيباتري برخوردار باشد هميشه مورد هجوم نگاه ها و طمع گرسنگان جنسي قرار مي گيرد. در نتيجه اين بحث نه تنها موثر نيست بلكه با نمايش دادن جاذبه ها و زيبائيهاي زن حرص مردان نيز افزايش پيدا خواهد كرد.
2) اين كه مي گويند: ((انسان بر هر چيزي كه از آن منع شود، حريص تر مي شود)) جمله درستي مي باشد ولي نيازمند توضيح است. حرص و طمع موقعي است كه خواستن چيزي را در وجود شخصي به وجود آوردند و بعد از اينكه آن شخص آن را خواست، او را از آن چيز محروم و ممنوع سازند. براي توضيح و تفهيم بيشتر به اين مثال توجه كنيد: مثلاً به شخص گرسنه اي مي گويند كه در فلان جا غذاي لذيذي وجود دارد. و آن شخص چون كه گرسنه است به سرعت خود را به آن مكان مي رساند. بعد از اينكه به آنجا رسيد و مثلاً بر سر سفره نشست، آن غذاي لذيذ را از جلوي او بر مي دارند تا نخورد. به اين ترتيب حرص و طمع آن غذا در وجود شخص شعله ور مي شود.
اگر ما از همان ابتداي كار جلوي بي حجابي را بگيريم و يا آن را كاهش دهيم و زنان را به پوشش مزيّن كنيم، مطمئناً طمع و حرص يا كمتر مي شود و يا به طور كلي از ميان مي رود.
3) تمايلات مرد نسبت به زن تنها به نگاه كردن نيست تا بعد از مدتي طبيعي شود بلكه مرد تمايلات شهواني زيادي دارد كه به محض اينكه مواضع بدن زن آشكار گردد و حجاب ها برداشته شود، اين تمايلات بيشتر مي شود. تمايلات مرد به زن اول از نگاه شروع مي شود و تا وقتي كه تمايلات جنسي مرد ارضا نگردد نگاه ها ادامه دارد و از آنجايي كه قوانين شرعي و قانوني اجازه خواسته ي مرد را نمي دهد، حرص بر نگاه ادامه خواهد داشت و باعث مي شود كه عقده هاي رواني در مرد به وجود آيد.
در آخر اين بحث لازم است گفته شد كه اين پيشنهاد اگر به فرض محال به انجام برسد باعث بروز بسياري از آسيب ها و ضررها به جامعه مي شود كه بسياري از اين مشكلات به ازدواج و جوانان بر مي گردد. اين پيشنهاد به قول معروف خاموش كردن شعله ي آتش با بنزين است.
چـادر و رنگ مشكي آن
از زمانهاي گذشته در بين زنان ايراني پوششي انتخاب شد كه مي توانستند به وسيله ي آن تمام بدن خود را به شكل صحيح و اسلامي بپوشانند و آن پوشش «چادر» نام دارد كه چهار دور بدن را مي گيرد.
همانطور كه اشاره شد، خداوند متعال در آيه 59 سوره احزاب به پيامبر مي فرمايد: (اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرىهاى بلند) خود را بر خويش فروافكنند)
و در همانجا گفته شد كه «جلباب» به چه معنايي است، كه ما به منظور تكراري شدن بحث به آن نمي پردازيم. پوشيدن «جلباب» دستوري است كه خداوند به زنان فرموده است و اين نوع پوشش شباهت بسيار زيادي به چادر دارد، زيرا در هر دو پوشش تمام بدن پوشيده مي شود.
برخي از زنان سوال مي كنند كه آيا حجاب تنها با چادر ممكن است؟ در پاسخ آنها بايد گفت اگر معيار و ملاك پوشش رعايت شود، اشكالي ندارد كه مصداق متفاوت شود. آنچه كه معيار و ملاك پوشش است عبارتست از:
1) پوشش ظاهر بدن به ويژه براي كساني كه ظاهري جذاب دارند.
2) پوشش حجم و برآمدگي هاي بدن
3) پوشش رفتارهاي جذب كننده و پرهيز از هر نوع عشوه گري و جلوه گري
اگر اين ملاك ها رعايت شود، فرقي نمي كند كه يك زن با چادر باشد و يا با مانتو البته چادر يك عظمت و وقاري ديگر را براي زن فراهم مي كند. رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي(قدس سره) مي فرمايند: «حجاب به معناي چادر نيست؛ اما چادر در نزد ما ايراني ها كه زن هاي ما از قديم داشتند، بهترين نوع حجاب است. بدون چادر هم حجاب ممكن است. حجاب به معناي پوشيدن سالم است نه پوشيدني كه از نپوشيدن بدتر است» (41)
بحث بعدي درباره رنگ مشكي چادر است. بر همه متخضضان و پزشكان اعصاب و روان مشخص شده كه رنگ ها آثار بسيار عجيبي بر سيستم اعصاب و روان و حتي سيستم داخلي بدن مي گذارد و مي تواند مثلا احساسات ما را تحريك كند و يا تسكين ببخشد.
رنگ سياه نشانگر فاصله و مرز است و هر كس از اين رنگ استفاده مي كند مي خواهد بگويد كه يك نوع مرز ايجاد كرده است. به طور مثال شخصي بر اثر از دست دادن كسي، لباس مشكي مي پوشد و با اين كار به همه مي گويد كه بين من و آن شخص يك فاصله افتاده و مرز زندگي ما از هم جدا شده است.
و گاهي اين پوشش مشكي بيانگر مشخص كردن مرز و محدوده ي اجتماعي است كه حجاب مشكي خانم ها از اين دسته است.
خانم هايي كه چادر مشكي بر سر مي كنند و با وقار و متانت مثال زدني در جامعه ظاهر مي شوند، به همه مي گويند كه اين پوشش بيانگر حريم ما است و هر كسي حق ورود به اين حريم پاك و مقدس و خصوصي را ندارد. اين حريم، حريم عفت و پاكدامني و حيا است نه جاي هرزگي و هوس بازي. در واقع زنان جامعه با اين پوشش مانع هر گونه نگاه زهرآلود مردان مي شوند و مرزي عاقلانه را براي خود به وجود مي آورند.
زنان با اين پوشش براي خود احترام و حرمتي قائل مي شوند كه وظيفه همه اقشار جامعه است كه به اين مي فهماند كه بايد حريم نگه داشت و به صاحب آن با ديده ي احترام و كرامت نگريست.
يكي ديگر از آثار پوشش سياه اين است كه مردان با ديدن اين رنگ رغبتي براي ادامه دادن نگاه به آن زن پيدا نمي كنند زيرا رنگ سياه بي رنگي مطلق است و فرد بيننده رغبتي براي ديدن آن رنگ ندارد.
نقطه مقابل رنگ سياه، رنگ سفيد است و يا هر رنگي كه روشن باشد. در واقع رنگ سياه يك نوع بي ميلي را به طرف مقابل مي فهماند و به معناي «نه» بوده ولي رنگ هاي روشن و به خصوص رنگ سفيد، به خاطر جذابتي كه دارد، خواسته يا ناخواسته خود را در معرض نگاه ديگران قرار مي دهد و در واقع نوعي «بله» گفتن به خواسته هاي ديگران است.
پوشش مشكي باعث مي شود كه زن از نگاه ديگران دورتر باشد ولي بر عكس آن رنگ سفيد است كه نوعي نزديك بودن از فاصله حقيقي را مي رساند. علاوه بر اين رنگ مشكي، رنگ صامتي است و موجب تحريك غرائز نمي شود.
در آخر بايد گفت رنگ مشكي يك فضاي آزاد در فعاليت هاي اجتماعي را براي دختران و پسران ايجاد مي كند كه باعث از بين بردن تحريك هاي غير اخلاقي مردان مي شود. و زنان جامعه با اين پوشش مي توانند به دور از هيجانات كاذب و با بهره گيري از گوهر حيا و عفاف، به بالاترين مرتبه ي تقوا برسند و يا مي توانند به بلندترين درجات علمي برسند.
اما برخي مكروه بودن پوشش مشكي را بهانه قرار داده اند كه در جواب آنها بايد گفت: چادر مشكي و عبا از باقي پوشش ها استثنا شده است. همانگونه كه امام ادق(عليه السلام) مي فرمايند: «يُكْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِي ثَلَاثَةٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاء» (پوشيدن لباس سياه كراهت دارد مگر در سه چيز كه عبارتند از: كفش و عمامه و كساء(كساء به لباس بزرگي مثل عبا و چادر و امثال آن مي گويند) (42)
براي تكميل اين بحث به استفتاء برخي از مراجع، راجع به كراهت پوشش مشكي اشاره مي كنيم:
آيات عظام امام، بهجت، تبريزي، صافي، فاضل، نوري و وحيد: پوشيدن لباس سياه، هرچند مكروه است؛ ولي عبا از آن استثنا شده و چادر مشكي نيز داخل عنوان عبا است و مكروه نيست.
آيات عظام سيستاني و مكارم: به طور كلي پوشيدن لباس سياه مكروه نيست؛ افزون بر آنكه چادر مشكي داخل عبا است و عبا استثنا شده است. (43)
حجاب در جامعه كنوني
دنياي غرب چندين سال است كه بر روي مسئله ي تهاجم فرهنگي سرمايه گذاري كرده است. اين تهاجمات مخصوصاً از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شدت يافت. يكي از مهمترين بخش هاي تهاجم فرهنگي دشمن، زير سوال بردن حجاب و پوشش بانوان است كه از همان ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي روز به روز شديدتر شد. در اين 10 سال اخير هم اين هجوم ها بر عليه حجاب شدت گرفت و متأسفانه به دليل كم كاري برخي از مسئولين اين تهاجم به جايي رسيده كه برخي از زنان ديگر حرمت هيچ مكان و يا زماني را نگه نمي دارند و مثلا در حرم هاي معصومين(عليهم السلام) و يا مساجد ديده مي شود كه حجاب زنان به شكل اسلامي رعايت نشده و يا حركاتي از برخي از زنان ديده مي شود كه اصلاً در شأن يك مسلمان واقعي نيست.
در اين دوره وظيفه والدين و همسران بسيار وظيفه ي سنگيني است، چرا كه با ورود به بدحجابي هيچ زن و يا مردي از آفات آن در امان نخواهد بود و همه ي افراد دچار آثار بد حجابي مي شوند. از جمله آن آثار مي توان به: تكذيب آيات الهي، پايين آمدن شخصيت بانوان، عقده مند كردن مردان، تزلزل خانواده ها، بلوغ زودرس جوانان، احساس پوچي در زنان، ايجاد غفلت، عقاب آخرت و... اشاره كرد كه به برخي از آنها در طي مباحث اشاره شد.
روشهاي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب
روشهايي كه مي توان براي ترويج حجاب ذكر كرد بايد توسط دو دسته از افراد صورت گيرد تا يك حجاب ريشه اي و محكم در شخص به وجود آيد: دسته ي اول پدر و مادر ها هستند و دسته ي دوم مسئولين.
وظيفه ي پدران و مادران به مراتب سنگين تر از مسئولين مي باشد چرا كه خانواده يكي از اصول بنيادي در همه جوامع است و نقش پدران و مادران بسيار حائز اهميت است. زيرا اين دو مي توانند با تربيت صحيح يك نسل را از آفات و بلاياي فرهنگي نجات دهند و اگر تربيت صحيح نباشد هم به خود شخص آسيب وارد مي شود و هم به فرزندانش و هم به جامعه.
تقريباً مي توان گفت از سن 4 يا 5 سالگي بايد بر روي حجاب يك دختر كار كرد. از جمله كارهايي كه مي توان انجام داد مي توان به اين موارد اشاره كرد:
خريد مقنعه و روسري به سليقه ي خود دختر و پوشاندن آن به دختر ، مادر هيچ موقع در بين مردم بدون چادر و پوشش كامل ظاهر نشود ، هميشه در برابر جمع دختر را به خاطر حجابش تشويق كنند و برايش هدايايي بگيرند ، در سن تكليف برايش جشن با شكوهي برگزار كنند و هر سال به مناسبت فرارسيدن روز تكليفش به او هديه بدهند و يا دختر را به نماز خواندن كه مظهر پوشش اسلامي است در همان سنين كودكي تشويق كنند و بسياري از كارهاي ديگر كه متأسفانه در اينجا نمي توان به آن پرداخت ولي توصيه مي كنم كه افراد براي آشنايي به روشهاي ياد دادن حجاب به فرزندان به كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده رجوع كنند كه از جمله ي آن كتابها مي توان به كتاب ((چگونه فرزندان ما با حجاب مي شوند؟ نوشته ي آقاي احمد لقماني)) اشاره كرد.
و اما كارهايي كه مسئولين بايد انجام بدهند، از اين قبيل است:
آموزش حجاب در مدارس با بهره گيري از شيوه هاي به روز، ملزم كردن دانشجويان و اساتيد به حجاب و تبيين مسئله ي حجاب براي آنان، برگزاري همايش هايي در مورد حجاب با حضور عموم مردم و تبيين ريشه هاي حجاب، نظارت بر صدا و سيما و مخصوصاً تلويزيون و پخش برنامه هايي با موضوع حجاب، قرار دادن پوشش براي بازيگران و يا اشخاص كه بيشتر با مردم در ارتباط هستند، زيرا بيشتر اين افراد به نوعي الگو براي ديگران به شمار مي آيند، قرار دادن حجاب براي كارمندان دولت در همه ي سطوح، امر به معروف و نهي از منكر در سطح جامعه توسط ارگان و يا سازمان ها به صورت دائم، ملزم كردن پوشش در حرم معصومين و يا امامزاده ها و همچنين ملزم كردن پوشش در مساجد اصلي هر شهر و... .
در تبيين و گسترش فرهنگ حجاب همه اقشار جامعه بايد سهيم باشد تا انشاالله بتوان جامعه اي ساخت كه در آن هيچ گونه بدحجابي ديده نشود و در اين صورت است كه مي توان جامعه اسلامي خود را به عنوان يك الگوي كامل براي همه بشريت معرفي كرد و در نهايت هم در ديار آخرت و در محضر خداوند متعال و اهل بيت(عليهم السلام) سربلند ظاهر شد.
عفاف
اگر ما بخواهيم حجاب را در شخص و يا جامعه اي پايه گذاري كنيم، بايد به دنبال اين باشيم كه مسئله حجاب و پوشش را به طور ريشه اي به وجود آوريم تا آن شخص در برابر هجوم وحشيانه ي تهاجمات فرهنگي محفوظ بماند و بتواند حجاب خود را حفظ كند.
ريشه ي اصلي حجاب «عفاف» نام دارد. اگر كسي با مسئله ي عفاف به خوبي آشنا شود مطمئناً پوششي آگاهانه و آزادانه خواهد داشت كه اين پوشش نه به اجبار خانواده است و نه به اجبار جامعه و در واقع پوششي است كه مانع نفوذ شهوات و يا احساسات در همه ي حالات مي شود. عفاف از كلمه ي «عفّ» گرفته شده و در اصل به معناي خويشتن داري، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستي و شكم پرستي است.
راغب اصفهاني در لغت نامه «مفردات» ميگويد: «عفّت حالتي در نفس است كه انسان را از غلبه شهوت باز ميدارد.» (44)
طريحي در «مجمع البحرين» مينويسد: «العفافُ كَفُّ النفس عن المحرّمات، و عَنْ سؤال النّاس؛ عفّت، بازداري روح و روان از گناهان و هم چنين نگه داري خويش از دراز كردن دست سؤال به سوي ديگران است.» (45)
صاحبان عفت كساني هستند كه اولاً در مال خود قناعت مي ورزند و در مقابل اسراف و يا شكم پرستي خويشتن داري مي كنند و ثانياً در برابر انجام گناه پاكدامن هستند و خود را از غلبه شهوت به دور نگه مي دارند.
عفت در قرآن
كلمه ي عفت در قرآن نيز آمده است كه ما به دو مورد از آنها اشاره مي كنيم: خداوند در آيه ي 273 سوره بقره در مورد كساني كه به آنها صدقه مي رسد، مي فرمايد: « يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ»([اين صدقات براى نيازمندانى است كه]... از شدّت عفاف و خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند).
و همچنين خداوند تبارك و تعالي در سوره ي نور آيه 33 مي فرمايد: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لايَجِدُونَ نِكاحَا حَتّي يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (و كساني كه امكاني براي ازدواج نمييابند، بايد عفت و پاكدامني پيشه كنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بينياز گرداند).
عفت در كلام معصومين (عليهم السلام)
درباره ي عفاف و خويشتن داري، احاديث بسياري از معصومين(عليهم السلام) ذكر شده كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
در مورد ارزش انسان عفيف، حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايند: «مَا المُجاهِدُ الشّهيدُ في سَبيل اللهِ باَعْظَمَ اجرا ممَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ العَفيفُ أَنْ يَكونَ مَلَكا مِنَ الملائكة» (پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفيفِ پاكدامني نيست كه قدرت بر گناه دارد و آلوده نمي گردد، همانا عفيفِ پاكدامن، فرشته اي از فرشته هاست). (46)
امير المومنين(عليه السلام) مي فرمايند:«العَفافُ يَصونُ النّفسَ و يُنَزِّهُها عَنِ الدنايا» (پاكدامني نفس آدمي را نگهداري و از كارهاي زشت و پست بدور داشته و پاكيزه مي كند). (47)
امام باقر(عليه السلام) فرمودند: «ما مِن عِبادةٍ أفضَل عِندَ اللهِ مِن عِفة بَطنٍ وفَرجٍ» (هيچ عبادتي در نزد خدا برتر از عفت شكم و فرج نيست) (48)
حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: «عَليكَ بِالعِفَّةِ فَإنّها نِعمَ القَرين» (بر تو باد عفت و پاكدامني داشتن كه آن خوب رفيق و قريني است) (49)
حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: «مَن عَفَّ خَفّ وِزرُهُ و عَظُمَ عِندَ اللهِ قَدرُهُ» (هر كس عفت پيشه سازد، گناهانش سبك گردد و قدر و منزلتش در پيشگاه خداوند بزرگ شود). (50)
عفت در كلام رهبري
رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي(حفظه الله تعالي) در تبيين مسئله ي عفاف زنان مي فرمايند: «هر حركتى كه براى دفاع از زنان انجام مىگيرد، بايد ركن اصلى آن رعايت عفاف زن باشد. در غرب به خاطر اينكه به اين نكته توجّه نشد - يعنى مسأله عفت زنان مورد اهتمام قرار نگرفت و به آن اعتنايى نكردند - كار به اين بىبند و باريها كشيد ... عفّت در زن، وسيلهاى براى تعالى و تكريم شخصيت زن در چشم ديگران، حتّى در چشم خودِ مردان شهوتران و بىبند و بار است ... اين مسأله حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه كردن و نگاه نكردن، همه به خاطر اين است كه قضيه عفاف در اين بين سالم نگهداشته شود. اسلام به مسأله عفاف زن اهميت مىدهد. البته عفاف مرد هم مهمّ است. عفاف مخصوص زنان نيست؛ مردان هم بايد عفيف باشند. منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانى و برترى جسمانى، مىتواند به زن ظلم كند و برخلاف تمايل زن رفتار نمايد، روى عفّت زن بيشتر تكيه و احتياط شده است. شما امروز هم كه در دنيا نگاه كنيد، مىبينيد يكى از مشكلات زنان در دنياى غرب، بخصوص در كشور ايالات متّحده امريكا، همين است كه مردان با تكيه به زورمندى خودشان، به عفّت زن تعدّى و تجاوز مىكنند. آمار منتشر شده از سوى مقامات رسمى خود آمريكا را من ديدم كه يكى مربوط به دادگسترى امريكا و يكى هم مربوط به يك مقام ديگرى بود. آمارها واقعاً وحشتانگيز است. در هر شش ثانيه، يك تجاوز به عنف در كشور امريكا صورت مىگيرد! ببينيد چقدر مسأله عفّت مهمّ است و وقتى بىاعتنايى كردند، قضيه به كجا مىرسد. هر شش ثانيه، يك تجاوز به عنف! برخلاف تمايل زن، مردِ زورگو، ظالم، بىبندوبار و بىعفّت بتواند به حريـم عفّت زن تعدّى و تجاوز كند. اسلام اينها را ملاحظه مىكند. مسأله حجاب كه اين همه مورد توجّه اسلام است، به خاطر اينهاست». (51)
بهترين افتخار و ارزش براي يك جوان اين است كه عفت داشته باشد و بتواند شكم و يا شهوت خود را از محرمات الهي پاك نگه دارد. از جمله آثاري كه عفت و پاكدامني به دنبال خود دارد مي توان به چند اثر اشاره كرد. از جمله آنها: كفايت كردن به امور حلال، خويشتن داري و مراقبت از خود در همه ي حالات و مخصوصاً به هنگام مواجهه با گناه، صبر و شكيبايي بيشتر، رسيدن به مرحله يقين و رضايت از نعمات خدا، راحت شدن و مصون ماندن از آبروريزي در مسير گناه، تسليم شدن در برابر اوامر خدا و رسول او و امامان عليهم السلام.
حيا
«حيا» عبارتست از حالت و واكنشي دروني نسبت به زشتي ها و گناهان و يا حالت رواني خاصي است كه باعث مي شود كه انسان وقار و متانت خود را در گفتار و رفتار خود حفظ كند. هرچه حيا در وجود آدمي بيشتر باشد رفتار و منش او بهتر و سنجيده تر خواهد شد و در مقابله با زشتي ها پرهيز بيشتري انجام خواهد داد.
حيا در قرآن
كلمه ي حيا در قرآن كريم در داستان دختران شعيب و حضرت موسي(عليه السلام) آمده است. خداوند در آيه 25 سوره قصص مي فرمايد: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء» (يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام برمىداشت)
علامه طباطبايي(رحمة الله عليه) در تفسير اين آيه مي فرمايد: «اگر خداوند كلمه" استحياء" را نكره، بدون الف و لام- آورده، براى رساندن عظمت آن حالت است، و مراد از اينكه راه رفتنش بر" استحياء" بوده، اين است كه: عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پيدا بود». (52) و همچنين علامه مجلسي(رحمة الله عليه) فرموده است: «مستحيية معرضة عَن عادة النساء الخفرات و قيل غَطت وَجهَها بِكُم دَرعها» (يعني آن دختر با حيا و آن گونه كه عادت زنان شرمگين است، راه مي رفت و گفته اند كه با آستين لباس، صورت خود را پوشانده بود). (53)
از اين آيه مي توان ارزش و اهميت حيا را فهميد زيرا اگر اهميتي نداشت آوردنش در قرآن زياد مهم نبود و در واقع اگر اهميت نداشت آوردنش كار لغو و بيهوده اي بود.
حيا در كلام معصومين (عليهم السلام)
در آموزه هاي ديني ما حيا بسيار ارزنده و بزرگ شمرده شده و ائمه ي معصومين بر روي اين مسئله بسيار تأكيد كرده اند و احاديث بسيار زيادي در اين زمينه وجود دارد كه به چند نمونه از آنها اشاره مي كنيم:
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايند: «إنَّ لِكُلِّ دينٍ خُلقاً وإنّ خُلقَ الإسلامِ الحياءُ» (هر دين و آئيني اخلاق و روشي دارد، روش و اخلاق دين اسلام حيا و شرم است). (54)
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند: «مَن لَم يَكُن لَه حَياءٌ فَلا دينَ لَهُ و مَن لَم يَكُن لَهُ حَياءٌ فِي الدنيا لَم يَدخُلِ الجَنَّةَ» (آنكس كه شرم و حيا در وجودش نباشد دين ندارد، و هر كس كه در دنيا از شرم و حيا بي بهره ماند وارد بهشت نمي گردد). (55)
حضرت علي(عليه السلام) فرموده اند: «غايَةُ الحَياءِ أن يَستَحيِيَ المَرءُ مِن نَفسِهِ» (منظور از حياء اين است كه شخص(در هنگام ارتكاب زشتيها) از خود شرمنده شود). (56)
يكي از دو امام (امام با قر و يا امام صادق عليهما السلام) فرموده اند: «الحَياءُ والايمانُ مَقرونانِ فِي قَرنٍ فَإذا ذَهَبَ أحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» (حياء و ايمان دو همراهند و در يك رشته بسته اند و چون يكي از آن دو برود؛ ديگري هم مي رود). (57)
حيا در كلام انديشمندان
مسئله ي حيا در كلام بسياري از علماء و دانشمندان مسلمان به وفور ديده مي شود كه به چند مورد اشاره مي كنيم. شهيد مطهري(رحمة الله عليه) مي گويد: «حيا و عفاف و پوشش تدبيري است كه خود زن با يك نوع الهام براي گرانبها كردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به كار برده است.» (58)
دكتر حداد عادل ميگويد:«شرم يكي از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها حيواني است كه اصرار دارد دست كم بعضي از اندام خود را بپوشاند؛ اگر سخن گفتن، منطق داشتن و وجدان داشتن كه از جمله تفاوتهاي انسان با حيوانات است، براي انسان «كمال» محسوب ميشود و به او ارزش ميبخشد، چرا احساس شرم (كه مخصوص انسان است) كمال محسوب نشود». (59)
همچنين اين مسئله در كلام چندين دانشمند غير مسلمان هم به چشم مي خورد كه ما به دو نفر از آنان اشاره مي كنيم:
ويل دورانت، دانشمند آمريكايي ميگويد: ((حيا يكي از بهترين صورتهاي روحي عشق است و تا شكوه درخشندگي بيمانندي بالا ميرود و گاهي برعجيبترين دواعي نفساني غالب ميگردد)). (60)
همين نويسنده در كتاب ديگر مي گويد: ((شرم رويي نوعي عقب نشيني مدبرانه است كه از ترس و پاكي مي زايد و با لطف و زرنگي گسترش مي يابد.)) (61)
دكتر «فلاسن»، استاد دانشگاه روچستر، ميگويد: ((خجالت كشيدن از كارهاي زشت و حيا علامت سلامت است)). (62)
در پاين اين مقاله بار ديگر به زنان و دختران مي گويم حجاب پوششي است كه اسلام آنرا براي سلامت و امنيت زن و به طور كلي براي جامعه آورده است و با همين مسأله ارزش و اهميت زن را بالا برده است. هر انساني اگر در مورد حجاب و فلسفه ي آن فكر كند و يا آگاهي پيدا كند مسلماً اين نكته را خواهد فهميد كه حجاب چقدر گرانبها است. زنان غربي و غير مسلمان روز به روز به سمت و سوي پوشش و حجاب مي آيند ولي در اين كشور زنان مسلمان روز به روز به سمت و سوي بي حجابي و برهنگي مي روند فقط به اين خاطر كه آزادي مي خواهند. اما مي توان به كساني كه آزادي را بهانه كرده اند گفت: هيچ كس با نام آزادي ديوارخانه خود را برنميدارد و شبها در حياطش را باز نميگذارد، چون خطر رخنة دزد، جدي است.
انشاالله اين مقاله بتواند گامي موثر در جهت پوشش و حجاب گوهران گرانبهاي اين جامعه شود.
منابع و مآخذ
كتاب هاي فارسي :
1- نهج البلاغه، ترجمه آقاي محمد دشتي، چاپ اول، انتشارات لقمان، قم، تابستان 79
2- ويل دورانت، تاريخ تمدن، مترجم: احمد آرام، چاپ سوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1370ش
3- جليل ضياء پور، پوشاك باستاني ايرانيان از كهن ترين زمان، انتشارات اداره كل موزه ها و فرهنگ عامه، 1343ش
4- جليل ضياء پور، پوشاك زنان ايراني، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر[بي تا] )
5- سيد محمد باقر موسوى همدانى، ترجمه تفسير الميزان ، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، چاپ پنجم)
6- دكتر غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي ، انتشارات سروش، تهران، چاپ اول، 1359ش
7- ويل دورانت، لذات فلسفه ،ترجمه عباس زرياب، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1369 ش
8- محمود اكبري، مرواريد عفاف ، ويراستار سيد محسن عظيمي، انتشارات پارسيان و ظفر- قم، 1376ش
9- شهيد مرتضي مطهري، مسئله حجاب ، انتشارات صدرا، چاپ هشتادم، بهمن 1387ش
10- محمد رضا اكبري، تحليلي نو و عملي از حجاب در عصر حاضر ، انتشارات پيام عترت، چاپ سوم، تابستان 1377 ش
11- عباس رجبي، حجاب و نقش آن در سلامت روان ، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(رحمة الله عليه)، چاپ چهارم، تابستان 1387 ش
12- حميد احمدي و احمد عاليشأني، سيماي حجاب و عفت در آيات و روايات ، انتشارات زائر(آستانه مقدسه قم)، چاپ دوم، بهار 1387 ش
13- علي محمدي، فلسفه حجاب ، انتشارات ارم، چاپ اول، تابستان 1370 ش
14- محمد مهدي حرزاده، حيا زيبايي بي پايان ، انتشارات شفق، چاپ اول، بهار 1383 ش
15- احمد لقماني، چگونه فرزندان ما باحجاب مي شوند؟ ، انتشارات بهشت بينش، چاپ اول، 1389 ش
16- صادق احسان بخش، آثار الصادقين ، انتشارات روابط عمومي ستاد برگزاري نماز جمعه گيلان، چاپ سوم، 1377 ش
كتاب هاي عربي :
1- ثقة الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365 ش
2- ملا محسن فيض كاشانى، تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران، 1415 ق، چاپ دوم
3- ابن الأشعث السجستاني، سنن ابو داود ، تحقيق وتعليق : سعيد محمد اللحام، چاپ : الأولى ، 1410 ق، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع
4- فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش، چاپ سوم
5- محود زمخشرى، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دار الكتاب العربي، بيروت، 1407 ق، چاپ سوم
6- علامه مجلسي، بحار الانوار ، موسسة الوفاء بيروت- لبنان، 1404 ق
7- الشيخ الحويزي، تفسير نور الثقلين ، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع، قم، 1412 ق، چاپ چهارم
8- الراغب الأصفهانى، مفردات غريب القرآن، چاپ الثانية، 1404 ق، دفتر نشر الكتاب
9- الشيخ الطريحي، مجمع البحرين ،چاپ الثانية ، 1408 ق، مكتب النشر الثقافة الإسلامية
10-عبد الواحد بن محمد تميمي، غرر الحكم و درر الكلم ، انتشارات دفتر تبليغات قم، سال 1366 ش
11- علي بن حسام الدين المتقي الهندي، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ، مؤسسة الرسالة - بيروت 1989 م
12- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه ، موسسه آل البيت- قم، 1409 ق
پي نوشت ها :
38- ر. ك؛ حجاب و نقش آن در سلامت روان نوشته عباس رجبي
39- بيانات معظم له در ديدار گروهي از زنان، به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (سلام الله عليها) 25/9/1371
40- بيانات معظم له در ديدار گروهي از زنان، به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (سلام الله عليها) 25/9/1371
41- بيانات معظم له در خطبه نماز جمعه17/5/65
42- وسائل الشيعه، ج 4، ص 382
43- برگرفته از كتاب پرسش ها و پاسخ هاي دانشجويي، ج 18
44- مفردات، ص 339 ، ذيل واژه ي عفّ
45- مجمع البحرين، ج 3 ، ص 208 ، ذيل واژه ي عفت
46- نهج البلاغه، حكمت 474
47- غرر الحكم و درر الكلم، حديث 5420
48- بحار الانوار ج 68 ص 270
49- غرر الحكم و درر الكلم، حديث 5411
50- غرر الحكم و درر الكلم، حديث 5426
51- بيانات معظم له در ورزشگاه آزادي به مناسبت ميلاد حضرت زهرا 30/7/1376
52 - ترجمه تفسير الميزان ، ج 16 ، ص 35
53- بحار الانوار، ج 13 ، ص 20
54- كنز العمال، ج 3 ، الاخلاق، باب الاكمال من الحياء، ح 5757
55- كنز العمال، ج 3 ، الاخلاق، باب الاكمال من الحياء، ح 5791
56- غرر الحكم، ح 4758
57- بحار الانوار، ج 68 ، ص 331
58- مسئله حجاب، ص 62
59- فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي ، ص 68
60- تاريخ تمدن، چاپ دوم، تهران- اقبال، مهر ماه 1343ش
61- ويل دورانت، لذات فلسفه، ص 128 و 129
62- مرواريد عفاف، ص 46