0

"بیا با هم بخندیم"!!!

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

"بیا با هم بخندیم"!!!

گریه نکن!

مردی که یک سکه توی دستش داشت و دستش عرق کرده بود،سکه را این ور و آن ور کرد و گفت:"هر چقدر هم گریه کنی،خرجت نمی کنم! "

بیا با هم بخندیم

 

شب آفتابی!

یکی که روز روشن،توی اتاق،عینک آفتابی زده بود،به بچه اش گفت:"ای بچه شیطون!کجا بودی تا این وقت شب؟"

بیا با هم بخندیم

 

 

گاز گرفتن سگ!

 

بیا با هم بخندیم

دو دزد می خواستند وارد خانه ای شوند ،ولی سگ خانه طوری پارس کرد که هیچ کدام جرئت جلو رفتن نداشتند.اولی گفت:"نترس،برو.مگر نشنیدی ،سگی که پارس می کند گاز نمی گیرد؟دومی جواب داد :"چرا.من شنیده ام اما می ترسم اسن سگ نشنیده باشه

 

برچسب قیمت!

پدری دختر 15 ساله اش را به بیمارستان برد تا برادر تازه متولد شده اش را ببیند .دختر بچه با دیدن کارتی که به دست برادرش بسته شده بود و مشخصاتش رو ی آن نوشته شده بود ،با تعجب از پدرش پرسید:"بابا جون!چرا برچسب قیمتش را هنوز نکنده اند؟

بیا با هم بخندیم

منبع:تبيان

پنج شنبه 7 بهمن 1389  10:13 PM
تشکرات از این پست
benjamin
benjamin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 322
محل سکونت : تهران
سه شنبه 17 اسفند 1389  9:18 AM
تشکرات از این پست
qolameali
qolameali
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 1301
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:"بیا با هم بخندیم"!!!

اين جوك هايي كه گذاشتيد حرف نداشت بازهم بگذاريد لطفا..!پاسخ به:"بیا با هم بخندیم"!!!

گر نگه دار من آن است که من می دانم          شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

دوشنبه 28 شهریور 1390  8:35 PM
تشکرات از این پست
rezahossiny
rezahossiny
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1677
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:"بیا با هم بخندیم"!!!

لطیفه های جالبی بود  (خندیدم ) موفق باشید

شنبه 20 خرداد 1391  11:34 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:"بیا با هم بخندیم"!!!

 

وقت خنده (لطیفه کودکانه)

 

  

 

 

زبان ژاپنی

افشین از ژاپن می آید. از او می پرسند: «مشکل زبان که نداشتی؟»

افشین: «من نه، ولی ژاپنی ها چرا!»

 

کرم ورزشکار

یک کرم به باشگاه بدنسازی می رود و می گوید: «می خواهم مار شوم!»

 

سرگرمی

حامد: «خواهر داری؟»

آرش: «نه»

حامد: «برادر داری؟»

آرش: «نه»

حامد: «پس توی خونه با کی دعوا می کنی تا حوصله ات سر نره؟»

 

پچ پچ

پیمان به کتابخانه می رود. داد می زند:«یک ساندویچ با سس اضافه.»

مسئول کتابخانه می گوید: «آقای محترم!این جا کتابخانه است.»

پیمان نزدیک تر می رود و آرام در گوش مسئول کتابخانه می گوید: «ببخشید یک ساندویچ با سس اضافه.»

 

موی سفید

پدر: «پسرم هر وقت مرا عصبانی می کنی. یکی از موهای سرم سفید می شود.»

پسر: «حالا فهمیدم چرا همه ی موهای پدربزرگ سفید است.»

 

مهمان باش

گدا: «آقا. هزار تومان کمک کن تا من ناهار بخورم.»

مرد: «خودم هنوز ناهار نخورده ام.»

گدا: «پس دو هزار تومان کمک کن. ناهار مهمان من باش.»

 

مسابقه ی خرو گورخر

یک گورخر با یک خر مسابقه می دهد. گورخر برنده می شود. خر به او می گوید: «قبول نیست. تو لباس ورزشی داشتی.»

 

پرگار بیمار

یک پرگار ضربه مغزی می شود، مستطیل می کشد!

منبع:سروش کودکان

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

یک شنبه 25 تیر 1391  8:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها