محمد(ص)؛ پيامبر مهرباني، اخلاق و زندگي محمد(ص)؛ پيامبر مهرباني، اخلاق و زندگي
در سرزمين سوزان و آتشين عربستان و در ميان خلق و خوي بدوي و بياباني اعراب، انساني به رسالت مبعوث ميشود كه پيامبر رحمت است و سرلوحه پيام خويش را اتمام مكارم اخلاق بيان ميدارد و ميفرمايد: « إنما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»؛ يعني به درستي كه من براي تكميل و تمام كردن مراتب بالاي اخلاق و مكارم اخلاقي مبعوث شدهام.
هر كس كه در برابر شخصيت ارجمند پيامبر عظيم الشأن اسلام قرار ميگيرد، شخصيتي كه خداوند متعال او را به عنوان پر افتخارترين و شكوهمندترين انسان در پهنه هستي آفريد، به حيرت و شگفتي و اعجاب دچار ميگردد. شخصيت پيامبر در حقيقت تابلوي زيبا و ارزشمندي است كه بر آن تمام مظاهر جمال و جلال و زيبائي نقش بسته است و چشم و دل بينندگان را به خود خيره ميسازد؛ خواه اين بيننده مسلمان باشد يا غير مسلمان، خواه از كنه جمال و جلال معنائي دريابد يا از درك آن محروم باشد.
اين تابلوي شكوهمندي است كه بر سر آنيم تا به قدر وسع خويش گوشهاي از آن را بنمايانيم.
گراميداشت صاحبان فضيلت
پيامبر (ص) با صاحبان فضيلت و كرامت، هر چند مسلمان هم نبودند، با خلق نيكو و تكريم و احترام برخورد ميكرد. « يكرم اهل الفضل في اخلاقهم و يتالف اهل الشرف بالبر لهم»، اهل فضل را در اخلاق نيكويي كه داشتند گرامي ميداشت و با نيكي نسبت به اهل شرف به آنان مهرباني ميكرد.
از حضرت علي (ع) نقل شده است كه فرمود: «وقتي اسيران قبيله «طي» را آوردند زني در ميان اسرا، به پيامبر (ص) عرض كرد: «به مردم بگو مزاحم من نشوند و با من خوش رفتاري كنند، زيرا من دختر رييس قبيله خود هستم و پدرم كسي است كه به عهد و پيمانها وفادار است. اسيران را آزاد و گرسنگان را سير ميكند، افشاي سلام ميكند و هرگز نيازمندي را از خود نميراند. من دختر حاتم طائي هستم. آن گاه پيامبر اكرم (ص) فرمود: «اين صفاتي كه گفتي، نشانهها و اوصاف مؤمنين حقيقي است، اگر پدر تو مسلمان بود بر او رحمت ميفرستاديم.»
سپس فرمود: «او را رها كنيد و كسي مزاحم او نشود، زيرا پدر او كسي بوده كه مكارم اخلاق را دوست داشته و خداوند مكارم اخلاق را دوست دارد.»
همين برخورد محبت آميز پيامبر (ص) با دختر حاتم باعث شد كه او هنگام برگشتن به ميان قبيله خود، برادرش «عدي ابن حاتم» را تشويق كند تا به حضور پيامبر (ص) برسد و ايمان بياورد. «عدي» هم آمد و اسلام آورد و از مسلمانان برجسته صدر اسلام و پيروان فداكار حضرت علي(ع) شد.»
برخي از آداب برخورد
برخوردهاي رسول خدا (ص) هم جذبه و صلابت داشت، هم جاذبه و متانت و ادبي كه نشانگر بزرگي نقش و وسعت بينش ايشان بود و در رفتار با تمام مردم از كوچك و بزرگ و فقير و غني به چشم ميخورد.
سلام، آغاز برخورد رسول اكرم (ص) با كوچك و بزرگ بود و نيز در سلام كردن بر همگان پيش ميگرفت.
از جمله آدابي كه قرآن كريم براي پاسخ دادن به سلام ذكر فرموده، «پاسخ نيكوتر از سلام» دادن است. «واذا حييتم بتحية فحيوا بأحسن منها او ردوها» (نساء /86)، (هنگاميكه به شما تحيتي گفته شد، شما نيز با تحيتي نيكوتر از آن تحيت پاسخ دهيد يا خودش را باز گردانيد.)
رسول خدا (ص) اين ادب قرآني را در پاسخ ديگران با ظرافت ويژهاي رعايت ميفرمود. ازسلمان فارسي نقل است كه «مردي خدمت پيامبر خدا رسيد و گفت: «السلام عليك يا رسول الله»، پيامبر(ص)پاسخ داد:«عليك و رحمتالله»، ديگري آمد و گفت: «السلام عليك يا رسول الله و رحمتالله»، پاسخ داد، «وعليك و رحمت الله و بركاته»، ديگري آمد و گفت: «السلام عليك و رحمت الله و بركاته»، رسول خدا (ص) پاسخ داد:«وعليك» آن مرد به پيامبر (ص) گفت: «اي پيامبر خدا! پدر و مادرم فدايت، فلاني و فلاني نزد شما آمده و به شما سلام كردند و شما پيش از آنچه به من پاسخ دادي آنان را پاسخ فرمودي؟!»، رسول خدا فرمود: «تو چيزي براي ما باقي نگذاشتي، خداوند فرموده «واذا حييتم بتحية فحيوا بأحسن منها او ردوها»
از جمله آداب برخورد اسلامي كه از رسول خدا (ص) به يادگار مانده مصافحه كردن است. اميرمؤمنين (ع) ادب مصافحه رسول خدا را از اينگونه وصف ميكند: «هرگز نشد رسول خدا (ص) با كسي مصافحه كند و آن حضرت جلوتر از طرف، دست خود را از دست وي بكشد.»
امام صادق (ع) در اين باره ميفرمايد: «وقتي مردم اين معني را فهميدند، زمانيكه با آن حضرت مصافحه ميكردند، فوري دستشان را از دست ايشان ميكشيدند.»
رسول خدا(ص) كه طبعي بلند و منشي آزاده داشت، نهايت ادب و احترام را نسبت به ميهمانان خويش رعايت ميكرد. نقل شده است كه هرگاه كسي بر آن حضرت وارد ميشد، تشك زير انداز خود را براي او پهن ميكرد و ميفرمود روي آن بنشيند و اگر آن شخص قبول نميكرد به اصرار او را بر آن مينشاند.
حضرت موسي بن جعفر (ع) فرمود: «هنگامي كه براي رسول خدا (ص) ميهمان ميرسيد، حضرت با او غذا ميل ميفرمود و تا مهمان از غذا خوردن دست نميكشيد، رسول خدا(ص) همچنان به خوردن ادامه ميدادند.». پيامبر(ص) اگر يكي از اصحاب خود را، سه روز نميديد، از حال وي جويا ميشد. اگر در مسافرت بود در حق او دعا ميكرد و اگر در منزل بود به ديدارش ميرفت و اگر مريض بود به عيادتش تشريف ميبرد.
آن حضرت براي احترام به اصحاب و جلب قلوب آنها همه را به كنيه صدا ميفرمود و اگر كسي كنيه نداشت، برايش كنيه انتخاب مينمود و اصحاب، نيز به همان كنيه او را صدا ميكردند.
آراستن ظاهر
برخلاف پندار كساني كه آراستن را فقط براي بيرون از خانه و ملاقات با ناآشنايان ضروري ميدانند، رسول خدا(ص) در خانه و بيرون از خانه آراسته بود. نه تنها براي خاندان خود، بلكه براي اصحاب خويش نيز خود را ميآراست و ميفرمود: «خدا دوست دارد كه بندهاش، وقتي براي ديدن برادران از خانه بيرون ميرود، خود را آماده كرده و زينت كند.»