سال 525 پیش از میلاد، سه سال پیش از غروب خورشید زندگی کورش هخامنشی پادشاه و فرمانروای ایران (ماد، پارس و پارت) و ملل تابعه در جشن مهرگان میزبان ریش سفیدان و بزرگان سراسر پهنه ایران زمین بود بزم باشکوهی که رایزنان و نمایندگان دیگر ملل شگفت زده از آن همه شکوه بودند . فرستاده ویژه اخموس (فرمانروا و فرعون مصر) دو دختر زیبا روی مصری با هدایایی دیگر پیشکش فرمانروای ایران نموده و شروع به ستایش دودمان هخامنشیان نموده و زیرکانه از دودمان ماد و مردم پارت، به تحقیر یاد کرد.
فرمانروای ایران گفت: من فرزند ماد، پارت و پارسم این یعنی ایران . آنگاه از سران ماد و پارت، که هر دو از کهنسالان بودند خواست آن دو دختر مصری را به عقد پسران جوان خویش در آورند . در طول سرگذشت دودمانهای تاریخی ایران، هیچ کجا ندیده ام یکی از این سه تبار ایرانی خود را قیوم دیگر تبارها و یا بی نیاز از آنها بداند. فرمانروایان ایران دیاکو (نخستین فرمانروای ایران - ماد)، کورش (فرمانروای ایران - پارس)، ارشک (فرمانروای ایران - پارت) نماد سه تبار جاویدان ایران هستند و پایه و ریشه چنین همبستگی جاودانه ایی، و از این روست که شکوهمندترین تاریخ دوران باستان از آن ایرانیان بوده است و همان گونه که ارد بزرگ برجسته ترین متفکر حال حاضر کشورمان می گوید : رویش نخستین تمدن باشکوه جهان، از گره خوردن سه تبار ایرانی ماد، پارس و پارت سرچشمه گرفته است .
در مورد فرعون مصر اخموش هم بگویم او را کمبوجیه فرزند بزرگ کورش هخامنشی از تخت به زیر کشید و به فرمانروایی ستمگر او پایان داد . سرنگونی اخموش دوره نوینی از آزاد زیستی و پایان برده داری را در آن سرزمین به ارمغان آورد . مورخین مصر و یونان تا توانسته اند از کمبوجیه به بدی یاد کرده اند که این خود گویای فرهمندی و پاکی کمبوجیه ایرانی است . کمبوجیه ایی که اسکندر تا پایان عمر می خواست همچون او باشد .
ياسمين آتشي