0

غزلیات استاد محمد حسین شهریار

 
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

غزلیات استاد محمد حسین شهریار

مکتب حافظ

گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا
فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا
مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب
فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا
کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی
نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا
نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن
چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا
هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش
نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا
توئی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق
چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا
بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانم
کدورت را فرامش کرده با آئینه آه اینجا
سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ
که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا

چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:03 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

غزاله صبا

به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا

که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را
چه شعبده است که در چشمکان آبی تو
نهفته اند شب ماهتاب دریا را
تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را
چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:04 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

هفتاد سالگی
سنین عمر به هفتاد میرسد ما را
خدای من که به فریاد میرسد ما را
گرفتم آنکه جهانی به یاد ما بودند
دگر چه فایده از یاد میرسد ما را
حدیث قصه سهراب و نوشداروی او
فسانه نیست کز اجداد میرسد ما را
اگر که دجله پر از قایق نجات شود
پس از خرابی بغداد میرسد ما را
به چاه گور دگر منعکس شود فریاد
چه جای داد که بیداد میرسد ما را
تو شهریار علی گو که در کشاکش حشر
علی و آل به امداد میرسد ما را
چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:05 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

مناجات
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:06 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

دنیای دل
چند بارد غم دنیا به تن تنهایی
وای بر من تن تنها و غم دنیایی
تیرباران فلک فرصت آنم ندهد
که چو تیر از جگر ریش برآرم وایی
لاله ئی را که بر او داغ دورنگی پیداست
حیف از ناله معصوم هزارآوایی
آخرم رام نشد چشم غزالی وحشی
گر چه انگیختم از هر غزلی غوغایی
من همان شاهد شیرازم و نتوانی یافت
در همه شهر به شیرینی من شیدایی
تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند به نابینایی
همه در خاطرم از شاهد رؤیائی خویش
بگذرد خاطره با دلکشی رؤیایی
گاه بر دورنمای افق از گوشه ابر
با طلوع ملکی جلوه دهد سیمایی
انعکاسی است بر آن گردش چشم آبی
از جمال و عظمت چون افق دریایی
دست با دوست در آغوش نه حد من و تست
منم و حسرت بوسیدن خاک پایی
شهریارا چه غم از غربت دنیای تن است
گر برای دل خود ساخته ای دنیایی

چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:07 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

سپاه من

منم که شعر و تغزل پناهگاه منست
چنانکه قول و غزل نیز در پناه منست
صفای گلشن دلها به ابر و باران نیست
که این وظیفه محول به اشک و آه منست
هر آن گیاه که بر خاک ما دمیده به بوی
اگر که بوی وفا می دهد گیاه منست
کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست
هر آنکه شمع دلی برفروخت ماه منست
من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی
که دلپسند تو ای دوست دلبخواه منست
چه جای ناله گر آغوشم از سه تار تهی است
که نغمه قلمم شور و چارگاه منست
شکستن صف من کار بی صفایان نیست
که شهریارم و صاحبدلان سپاه منست
چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:08 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

ارباب زمستان

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لاقبایان را
ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد
زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید
که لرزاند تن عریان بی برگ و نوایان را
به کاخ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیب بی مروت کی به بالین فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یا رب دست آن مشکل گشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را
چهارشنبه 21 اسفند 1387  9:09 PM
تشکرات از این پست
jmohajeri
jmohajeri
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 14
محل سکونت : قم

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

آيت الله بهاء الديني: «بنده اشعار زیادی درباره اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بویژه حضرت علی ـ علیه السلام ـ شنیده‎ام ولی برای من هیچ شعری همچون اشعار شهریار تبریزی، جذابیت نداشته است، به همین جهت او را دعا كردم، بعداً‌ دیدم برزخ را از وی برداشته‎اند».
پنج شنبه 22 اسفند 1387  12:59 PM
تشکرات از این پست
moltazam
moltazam
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 169
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

اشعار زیبایی است
متشکر از حسن سلیقه تان
پنج شنبه 22 اسفند 1387  9:55 PM
تشکرات از این پست
mohsenpour
mohsenpour
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 137
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

شعرهای زیبایی بودند
با تشکر از حسن سلیقه شما...
شنبه 24 اسفند 1387  3:26 AM
تشکرات از این پست
esmailjavadi
esmailjavadi
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 521
محل سکونت : البرز

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

با عرض سلام و ادب و احترام عالي بود دستت درد نكنه
شنبه 24 اسفند 1387  2:10 PM
تشکرات از این پست
siminsehati
siminsehati
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 36
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

با سلام ودرود فراوان بر شما
 و آرزوي رحمت براي استاد محمد حسين شهريار 
روحش شاد
شنبه 24 اسفند 1387  4:59 PM
تشکرات از این پست
rayanhamid
rayanhamid
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 229
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

 این شعر ترکی هم از شهریار+تقدیم به آذری زبانهای عزیز
مرا از نظرات ارزنده خود بی ثمر نکنید...چشم براه شماRayanhamid

حیدربابا ، ایلدیریملار شاخاندا

سئللر ، سولار ، شاققیلدییوب آخاندا

قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا

سلام اولسون شوْکتوْزه ، ائلوزه !

منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوزه


حیدربابا ، کهلیک لرون اوچاندا

کوْل دیبینَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا

باخچالارون چیچکلنوب ، آچاندا

بیزدن ده بیر مومکون اوْلسا یاد ائله

آچیلمیان اوْرکلرى شاد ائله


بایرام یئلى چارداخلارى ییخاندا

نوْروز گولى ، قارچیچکى ، چیخاندا

آغ بولوتلار کینکلرین سیخاندا

بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون

دردلریمیز قوْى دیّکلسین ، داغ اوْلسون


حیدربابا ، گون دالووى داغلاسین !

اوزون گولسون ، بولاخلارون آغلاسین !

اوشاخلارون بیر دسته گول باغلاسین !

یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا

بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا


(٦)

حیدربابا ، یوْلوم سنَّن کج اوْلدى

عؤمروْم کئچدى ، گلممه دیم ، گئج اوْلدى

هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدى

بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ،‌ دؤنوْم وار

ایتگین لیک وار ، آیریلیق وار ، اوْلوْم وار


(٧)

حیدربابا ، ایگیت اَمَک ایتیرمز

عؤموْر کئچر ، افسوس بَرَه بیتیرمز

نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز

بیزد ، واللاه ، اونوتماریق سیزلرى

گؤرنمسک حلال ائدوْن بیزلرى


(٨)

حیدربابا ، میراژدر سَسلننده

کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده

عاشیق رستم سازین دیللندیرنده

یادوندادى نه هؤلَسَک قاچاردیم

قوشلار تکین قاناد آچیب اوچاردیم



اللهم عجل لوليک الفرج
شنبه 24 اسفند 1387  6:57 PM
تشکرات از این پست
VAHIDFF
VAHIDFF
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 66
محل سکونت : کرمان

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

اشعار زیبایی است
متشکر از حسن سلیقه تان
یک شنبه 25 اسفند 1387  1:03 PM
تشکرات از این پست
omid78
omid78
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 184
محل سکونت : آ.شرقی

پاسخ به:غزلیات استاد محمد حسین شهریار

http://farm1.static.flickr.com/87/278335651_e263e9d19f_o.jpg
اشعار جالبی بود ممنون
http://farm1.static.flickr.com/87/278335651_e263e9d19f_o.jpg

 انسان فرزندکار وزحمت خویش است

یک شنبه 25 اسفند 1387  11:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها