0

شق القمر معجزه‏اى از معجزات حضرت محمد (ص)

 
gps0064
gps0064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1751
محل سکونت : اصفهان

شق القمر معجزه‏اى از معجزات حضرت محمد (ص)

 

 

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 3 صفحه 247

رسولى محلاتى

1- تاریخ وقوع این معجزه

در اینکه این معجزه در زمان رسول خدا(ص)و در مکه انجام‏شده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئله‏اجماعى است،ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایات‏و کتابها بچشم مى‏خورد .

از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده که گفته‏اند این داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد  (1)  ولى‏مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده که‏این ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد  (2)  و در یک‏جاى آن از پاره‏اى روایات نقل کرده که :

این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنج‏سال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نیز اندکى بیش نبود .

2- چگونگى ماجرا

در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند :

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا(ص)آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا(ص )

بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند:آرى،و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا(ص) دوبار فرمود :

« اشهدوا،اشهدوا»یعنى گواه باشید و بنگرید !

مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو کرد !

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند  (3)  .

و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد . (4)  و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده .

3- گفتار بزرگان در مورد اجماع و تواتر روایات در این باره

عموم محدثین و علماى اسلامى درباره وقوع این معجزه ازرسول خدا(ص)ادعاى اجماع و تواتر روایات را کرده‏اند چنانچه‏مرحوم طبرسى از علماى شیعه در مقام رد گفتار مخالف گفته :

« المسلمین اجمعوا على ذلک فلا یعتد بخلاف من خالف فیه ...»  (5)  مسلمانان بر انجام این معجزه اجماع دارند و از اینرو بگفتار مخالف‏اعتنائى نیست .

و ابن شهر آشوب در مناقب گوید :

« اجمع المفسرون و المحدثون سوى عطاء و الحسن و البلخى فى قوله‏«اقتربت الساعة...»انه اجتمع المشرکون.و آنگاه داستان را نقل‏کرده‏ » (6) .

و از علماى اهل سنت نیز فخر رازى در تفسیر مفاتیح الغیب درتفسیر سوره قمر گوید :

« المفسرون باسرهم على ان المراد ان القمر حصل فیه‏الانشقاق ...» (7) .

مفسران همگى بر این عقیده‏اند که در ماه انشقاق پدید آمد و دو نیم شد ...

و سپس داستان را بهمانگونه که ما نقل کردیم بیان مى‏کند .

و از قاضى در شفاء نقل شده که گفته :

« اجمع المفسرون و اهل السنة على وقوع الانشقاق‏ ». 

« و قد اجمع المسلمون على وقوع ذلک فى زمنه علیه الصلاة و السلام‏و جاءت بذلک الاحادیث المتواترة من طرق متعددة تفید القطع عند من‏احاط بها و نظر فیها » (9) .

- مسلمانان اجماع بر وقوع آن در زمان آنحضرت دارند و حدیثهاى متواتره‏نیز از طرق متعدده در این باره رسیده که براى هر کس که بدانها احاطه داشته ودر آنها نظر افکنده موجب قطع خواهد شد .

و مرحوم علامه طباطبائى از دانشمندان و مفسران معاصر نیزفرموده :

« آیة شق القمر بید النبى(ص)بمکة قبل الهجرة باقتراح من المشرکین مما تسلمها المسلمون بلا ارتیاب منهم‏ ».

- معجزه شق القمر بدست رسول خدا(ص)در مکه پیش از هجرت بنابدرخواست مشرکان از موضوعاتى است که مسلمانها همگى وقوع آنرا مسلم‏دانسته و تردیدى در آن نکرده‏اند .

و از دانشمندان معاصر اهل سنت نیز دکتر سعید بوطى‏نویسنده کتاب فقه السیرة در اینباره گوید :

« و هذا امر متفق علیه بین العلماء انه قد وقع فى زمان النبى(ص)و انه‏کان احدى المعجزات‏ » (10) .

- و این چیزى است که میان علماء مورد اتفاق است که در زمان رسول‏خدا(ص)اتفاق افتاده و یکى از معجزات اوست .

و این بود نمونه‏هائى از گفتار علماء و محدثین شیعه واهل سنت در اینباره،و از اینرو بهتر آنست که از ذکر گفته‏هاى‏مخالفان صرفنظر کرده و بدنبال بخش بعدى برویم و انشاء الله‏تعالى در پایان مقاله به برخى از شبهات آنها پاسخ خواهیم داد .

 

 

 

ر
شنبه 9 آبان 1388  2:52 AM
تشکرات از این پست
gps0064
gps0064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1751
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:شق القمر معجزه‏اى از معجزات حضرت محمد (ص)

.

4- دلیلى از قرآن کریم

بجز برخى معدود از اهل تفسیر همانگونه که در خلال‏بحثهاى گذشته گفته شد:عموم مفسران شیعه و اهل سنت گفته‏اند: آیه مبارکه :

« اقتربت الساعة و انشق القمر،و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحرمستمر ».

- قیامت نزدیک شد و ماه شکافت،و اگر معجزه‏اى ببینند روى بگردانند وگویند جادوئى است مستمر .

درباره همین معجزه شق القمر نازل شده و همان داستان رابازگو میکند که مشرکان درخواست چنین معجزه‏اى کردند و چون‏به وقوع پیوست روى گردانده و گفتند:جادوئى است مانندجادوهاى دیگر .

تنها از حسن و عطا و بلخى نقل شده که گفته‏اند:«انشق‏»در اینجا بمعناى‏«سینشق‏»است‏یعنى بزودى در قیامت ماه دونیم خواهد شد و اینکه بلفظ ماضى آمده بخاطر اینکه محققا واقع‏خواهد شد،ولى این تفسیر بگفته علامه طباطبائى و دیگران بسیاربى‏پایه است و دلالت آیه بعدى که مى‏فرماید:«و ان یرو آیة‏یعرضوا،و یقولوا سحر مستمر»آنرا رد مى‏کند براى اینکه سیاق آن‏آیه روشن‏ترین شاهد است‏بر اینکه منظور از«آیت‏»معجزه بقول‏مطلق است،که شامل دو نیم کردن ماه هم میشود،یعنى حتى‏اگر دو نیم شدن ماه را هم ببینند میگویند سحرى است‏پشت‏سر هم،و معلوم است که روز قیامت روز پرده پوشى نیست،روزیست که همه حقایق ظهور مى‏کند،و در آنروز همه در بدر دنبال معرفت مى‏گردند،تا بآن پناهنده شوند.و معنا ندارد درچنین روزى هم بعد از دیدن‏«شق القمر»باز بگویند این سحرى‏است مستمر،پس هیچ چاره‏اى نیست جز اینکه بگوئیم شق القمرآیت و معجزه‏اى بوده،که واقع شده،تا مردم را بسوى حق وصدق دلالت کند،و چنین چیزى را ممکن است انکار کنند وبگویند سحر است .

نظیر تفسیر بالا در بى‏پایگى گفتار بعضى دیگر است که‏گفته‏اند:کلمه‏«آیت‏»اشاره است‏بآن مطلبى که ریاضى دانان‏این عصر بآن پى برده‏اند،و آن اینستکه کره ماه از زمین جداشده،همانطور که خود زمین هم از خورشید جدا شده،پس جمله‏«و انشق القمر»اشاره است‏بیک حقیقت علمى،که در عصرنزول آیه کشف نشده بود،بعد از صدها قرن کشف شد .

وجه بى‏پایگى این تفسیر اینستکه در صورتى که گفتارریاضى دانان صحیح باشد آیه بعدى که مى‏فرماید:«و ان یروا آیة‏یعرضوا و یقولوا سحر مستمر»با آن نمى‏سازد،براى اینکه از احدى‏نقل نشده که گفته باشد خود ماه سحرى است مستمر .

علاوه بر اینکه جدا شدن ماه از زمین اشتقاق است،و آنچه درآیه شریفه آمده انشقاق است،و انشقاق را جز بپاره شدن چیزى‏و دو نیم شدن آن اطلاق نمى‏کنند،و هرگز جدا شدن چیزى از چیز دیگر که قبلا با آن یکى بوده را انشقاق نمى‏گویند .

و نظیر وجه بالا در بى پایگى این وجه است که بعضى اختیارکرده گفته‏اند:انشقاق قمر بمعناى برطرف شدن لمت‏شب‏هنگام طلوع آن است،و نیز اینکه بعضى دیگر گفته‏اند:انشقاق‏قمر کنایه است از ظهور امر و روشن شدن حق .

البته این آیه خالى از این اشاره نیست،که انشقاق قمر یکى‏از لوازم نزدیکى ساعت است .

5- پاسخ از چند اشکال

یکى از اشکالهائى که بر وقوع معجزه شق القمر شده و بامعجزه معراج رسول خدا(ص)نیز از این جهت مشترک است‏اشکالى است که سابق بر این،روى فرضیه بطلمیوس که خرق‏و التیام را در افلاک محال مى‏دانستند کرده‏اند و خلاصه فرضیه‏آنها این بود که افلاک را اجسامى بلورین مى‏دانستند و مجموعه‏آنها را نیز نه فلک مى‏پنداشتند که همانند ورقه‏هاى پیاز روى‏هم قرار گرفته و ستارگان نیز همچون گل میخى بر آنها چسبیده‏بود و حرکت‏ستارگان را نیز با حرکت افلاک مى‏گرفت،یعنى‏هر فلکى حرکتى داشت و قهرا با حرکت فلک گل میخى هم که‏بر او چسبیده بود حرکت مى‏کرد،و روى این نظریه مى‏گفتندخرق و التیام-یعنى شکسته و بسته شدن-در آنها محال است،و چون شق القمر-دو نیم شدن ماه-و هم چنین داستان معراج‏جسمانى رسول خدا مستلزم خرق و التیام در افلاک میشد آنرامنکر شده و یا دست‏به تاویل و توجیه در آنها مى‏زدند،غافل ازآنکه قرنها قبل از جا افتادن این نظریه غلط،قرآن کریم آنرامردود دانسته و پنبه افلاک پوسته پیازى را زده است،آنجا که درباره خورشید و ماه و فلک گوید:«و الشمس تجرى لمستقر لها ذلک‏تقدیر العزیز العلیم،و القمر قدرناه منازل حتى عاد کالعرجون القدیم،لا الشمس ینبغى لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فى‏فلک یسبحون‏ ».

( سوره یس آیه 38-40 )

که اولا حرکت و جریان را به خود خورشید و ماه نسبت‏میدهد،و ثانیا«فلک‏»را مدار آنها دانسته و ثالثا حرکت آنها رادر این مدار بصورت‏«شنا»و شناورى بیان فرموده،و فضاى‏آسمان بى انتها را بصورت دریاى بیکرانى ترسیم فرموده که این‏ستارگان همچون ماهیان در آن شناورى میکنند.و علم وکشفیات و اختراعات جدید و سفینه‏هاى فضائى و موشکها وآپولوها و لوناها نیز این حقیقت قرآن را به اثبات رسانید،و برهیئت‏بطلمیوسى خط بطلان کشیده و در زوایاى تاریخ دفن‏کرد. و یا این آیه که در سوره فصلت(آیه 11)آمده که مى‏فرماید :

« ثم استوى الى السماء و هى دخان‏»که آسمان را همانند دودى‏دانسته،و آیات دیگر که جاى ذکر آنها نیست .

اشکال دیگرى که برخى به این معجزه کرده‏اند اینستکه اگراینطور که میگویند قرص ماه دو نیم شده باشد باید تمام مردم دنیادیده باشند،و رصد بندان شرق و غرب عالم این حادثه را دررصدخانه خود ضبط کرده باشند،چون این از عجیب‏ترین آیات‏آسمانى است،و تاریخ تا آنجا که در دست است و همچنین‏کتب علمى هیئت و نجوم که از اوضاع آسمانى بحث مى‏کندنظیرى براى آن سراغ ندارد،و قطعا اگر چنین حادثه‏اى رخ داده‏بود اهل بحث کمال دقت و اعتناء در شنیدن و نقل آن را بکارمى‏بردند،و مى‏بینیم که نه در تاریخ از آن خبرى هست و نه درکتب علمى اثرى از آن دیده مى‏شود؟

پاسخى که از این اعتراض داده‏اند خلاصه‏اش این است که‏گفته‏اند:اولا ممکن است مردم آنشب از این حادثه غفلت کرده‏باشند،زیرا چه بسیار حوادث جوى و زمینى رخ مى‏دهد که مردم‏از آن غافلند،و اینطور نیست که هر حادثه‏اى رخ دهد مردم‏بفهمند،و آنرا نزد خود محفوظ نگهداشته،پشت‏به پشت و سینه بسینه تا عصر ما به یکدیگر منتقل کنند .

و ثانیا سرزمین حجاز و اطراف آن از شهرهاى عرب‏غیره رصدخانه‏اى نداشتند،تا حوادث جوى را ضبط کند، رصدخانه‏هائى که در آن ایام بفرضى که بوده باشد در شرق درهند،و در مغرب در روم و یونان و غیره بوده،در حالیکه تاریخ ازوجود چنین رصدخانه‏هائى در این نواحى و در ایام وقوع حادثه هم‏خبر نداده و این جریان بطوریکه در بعضى از روایات آمده دراوائل شب چهاردهم ذى الحجه سال هشتم بعثت‏یعنى پنج‏سال‏قبل از هجرت اتفاق افتاده .

علاوه بر اینکه بلاد مغرب که اعتنائى باینگونه مسائل‏داشته‏اند(البته اگر در آن تاریخ چنین اعتنائى داشته بودند)بامکه اختلاف افق داشته‏اند،اختلاف زمانى زیادیکه باعث میشدآن بلاد جریان را نبینند،چون بطوریکه در بعضى از روایات‏آمده قرص ماه در آن شب تمام بوده،و در حوالى غروب خورشیدو اوائل طلوع ماه اتفاق افتاده،و میانه انشقاق ماه و دوباره متصل‏شدن آن زمانى اندک فاصله شده است،ممکن است مردم آن‏بلاد وقتى متوجه ماه شده‏اند که اتصال یافته بوده .

از اینهم که بگذریم،ملت‏هاى غیر مسلمان یعنى اهل کلیساو بتخانه را در امور دینى و مخصوصا حوادثى که بنفع اسلام باشد متهم و مغرض مى‏دانیم،و چه بسیار حوادث مهمتر از این رانادیده گرفته و نقل نکرده‏اند .

اشکال دیگرى هم برخى با استناد به پاره‏اى از آیات کریمه‏قرآنى کرده‏اند که مرحوم علامه طباطبائى در ذیل همین آیات‏سوره قمر نقل کرده و جواب کافى و شافى به آن داده بتفصیلى‏که هر که خواهد به تفسیر المیزان آنمرحوم مراجعه نماید

 

شنبه 9 آبان 1388  2:54 AM
تشکرات از این پست
gps0064
gps0064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1751
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:شق القمر معجزه‏اى از معجزات حضرت محمد (ص)

 

.

و بطور کلى در پاسخ این گونه اعتراضات و شبهات بایدبگوئیم :

ما وقتى مسئله نبوت را پذیرفتیم و به‏«غیب‏»ایمان آورده ومعجزه را قبول کردیم دیگر جائى براى بحث و رد و ایراد و تاویل‏و توجیه باقى نمى‏ماند،مگر با کدام تجزیه و تحلیل مادى مسئله‏شکافتن سنگ سخت‏با ضربه چوب و بیرون آمدن دوازده چشمه‏آب گوارا قابل توجیه است  (11)  ،و با کدام حساب ظاهرى حاضرکردن تخت‏بلقیس در یک چشم برهم زدن از صنعا به‏بیت المقدس قابل درک و قبول است  (12)  ،و با کدام وسیله‏اى-جز معجزه-میتوان عصاى چوبى را به اژدهائى بزرگ‏«ثعبان مبین‏»تبدیل نمود  (13)  ،و یا با زدن همان عصاى چوبین بدر یا میتوان آنراشکافت،و دوازده شکاف در آن پدیدار کرد،  (14)  و لشکرى عظیم‏را از آن دریا عبور داد .

اینها و امثال اینها معجزاتى است که در قرآن کریم آمده وروایات صحیحه اثبات آنها را تضمین کرده که از آنجمله است‏معجزه معراج جسمانى و«شق القمر»و در برابر آنها نمى‏توان باتئوریها و فرضیه‏هائى همچون‏«محال بودن خرق و التیام درافلاک‏»و هیئت‏بطلمیوسى که سالها و قرنها بعنوان یک قانون‏مسلم علم هیئت مورد قبول دانشمندان بوده و امروزه بطلان آن به‏اثبات رسیده و بصورت مضحکه‏اى در آمده دست‏بتاویل و توجیه‏این آیات و روایات زد،چنانچه برخى در گذشته و یا امروزمتاسفانه اینکار را کرده‏اند .

و اساس این توجیهات و تاویلات آن است که ظاهرا اینان‏معناى صحیح‏«نبوت‏»و«وحى‏»و ارتباط انبیا را با عالم غیب و حقیقت جهان هستى ندانسته و یا همه را خواسته‏اند با فکرمادى و عقل ناقص خود فهمیده و تجزیه و تحلیل کنند،و قدرت‏لا یزال و بى انتهاى آفریدگار جهان را از یاد برده‏اند و در نتیجه به‏چنین تاویلاتى دست زده‏اند و گرنه بگفته‏«ویلیم جونز » (15) :

- آن قدرت بزرگى که این عالم را آفرید از اینکه چیزى از آن‏کم کند یا چیزى بر آن بیفزاید عاجز و ناتوان نخواهد بود !

و بگفته آن دانشمند دیگر اسلامى‏«دکتر محمد سعیدبوطى‏ » (16)  اطراف وجود ما و بلکه خود وجودمان را همه گونه‏معجزه‏اى فرا گرفته ولى بخاطر انس و الفتى که ما به آنها پیداکرده‏ایم براى ما عادى شده و آنها را معمولى مى‏دانیم درصورتیکه در حقیقت هر کدام معجزه و یا معجزاتى شگفت‏انگیزاست .

مگر این ستارگان بى‏شمار،و حرکت این افلاک،و قانون‏جاذبه زمین و یا ستارگان دیگر،و حرکت ماه و خورشید،و این‏نظم دقیق و حساب شده،و خلقت اینهمه موجودات ریز و درشت‏بلکه خلقت‏خود انسان-که آن دانشمندان بزرگ او را موجودناشناخته نامیده-و گردش خون در بدن،مسئله روح،و مسئله مرگ و حیات،و هزاران مسئله پیچیده و مرموز دیگرى که دروجود انسان و خلقت‏حیوانات و موجودات دیگر بکار رفته وموجود است معجزه نیست !

با اندکى تامل و دقت انسان به اعجاز همگى پى برده و همه‏را معجزه میداند ولى از آنجا که مانوس و مالوف بوده براى ماصورت عادى پیدا کرده و از حالت اعجازى آنها غافل شده‏ایم .

یک تذکر پایانى

همانگونه که گفتیم:در مسئله معراج و شق القمر هر چه رابراى ما از نظر قرآن و حدیث صحیح به اثبات رسیده مى‏پذیریم،و اما پاره‏اى از روایات غیر صحیح و به اصطلاح‏«شاذ»ى را که درکتابها دیده مى‏شود،مانند آنکه در مسئله شق القمر نقل شده که‏ماه به دونیم شد و بگریبان رسولخدا رفت و سپس نیمى از آستین‏راست و نیمى از آستین چپ آنحضرت خارج شد و دوباره به‏آسمان رفت و بیکدیگر چسبید.نمى‏پذیریم و بلکه اینگونه نقلهارا مجعول مى‏دانیم.و بگفته ابن کثیر این گفته برخى‏قصه پردازانى است که هیچ اصلى ندارد و دروغى آشکار است‏که صحت ندارد  (17)  .

و یا پاره‏اى از خصوصیات و روایاتى که در داستان معراج ومشاهدات رسولخدا صلى الله علیه و آله در آسمانها و بهشت ودوزخ آمده و روایت صحیح و نقل معتبرى آنرا تایید نکرده مانمى‏پذیریم و اصرارى هم به قبول آن نداریم .

پى‏نوشتها :

1. بحار الانوار-ج 17-ص 354 و 357 .

2. المیزان-ج 19-ص 69 و 72 .

3. بحار الانوار-ج 17-ص 347-363،سیره ابن کثیر-ج 2-ص 113-121 .

4. به صفحه 350 از جلد 17 بحار و پاورقى آن مراجعه شود .

5. مجمع البیان-ج 9-ص 186 .

6. بحار الانوار-ج 17-ص 357 .

7. مفاتیح الغیب-ج 29-ص 28 .

8. بحار الانوار-ج 17-ص 349 .

9. سیرة النبویة-ج 2-ص 114 .

10. فقه السیره-ص 150 .

11.« و اوحینا الى موسى اذا استسقى قومه ان اضرب بعصاک الحجر،فانبجست منه‏اثنتا عشرة عینا...»(سوره اعراف-آیه 160 ) .

12.« قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک...»(سوره‏نمل-آیه 40 ).

13.« فالقى عصاه فاذا هی ثعبان مبین‏»(سوره شعرا-آیه 32 ).

14. به آیات مبارکه سوره بقره-آیه 50 و سوره طه-آیه 77 و سوره شعرا-آیه 63 و سوره‏دخان-آیه 24 مراجعه شود .

15. و 16.فقه السیره-ص 150-151 .

17. سیره النبویه ابن کثیر-ج 2-ص 120-121 .




 

ر
شنبه 9 آبان 1388  2:56 AM
تشکرات از این پست
hamidrayane
hamidrayane
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 223
محل سکونت : تهران
دوشنبه 11 آبان 1388  12:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها