شاملو در صبح روز 21 آذرماه سال 1304 هجري شمسي در خانه شماره 134 خيابان صفي عليشاه در تهران متولد شد . مادرش کوکب عراقي شاملو و پدرش حيدر افسر ارتش بود و براي مأموريت به شهرهاي مختلفي منتقل مي شد . به همين علت احمد د.وران کودکي را در شهرهايي چون رشت ، سميرم ، اصفهان ، آباده و شيراز گذراند . دوره دبستان را در شهرهاي خاش ، زاهدان ، مشهد و بخشي از دوره دبيرستان را در بيرجند ، مشهد و تهران گذراند .
ازهمان دوران کودکي به خاطر سفرهاي زياد استقامت و ايستادگي را مي آموزد و پستي و بلنديهاي زندگي را مي شناسد . وي از سال سوم دبيرستان ايرانشهر تهران به شوق تحصيل دستور زبان آلماني به سال اول دبيرستان صنعتي مي رود ولي به علت انتقال پدرش به گرگان براي سروسامان دادن به تشکيلات از هم پاشيده ژاندارمري پس از يک سال مجبور به ادامه تحصيل در کلاس سوم دبيرستان در گرگان مي شود و به علت علاقه وافر او به سياست در همين سالها در فعاليتهاي سياسي در مناطق شمال شرکت مي کند . در اين سالها که احمد 17 ساله بود به علت فعاليتهايي سياسي در تهران دستگير و به زندان شوروي ها در رشت منتقل مي شود . و درسال 1324 از زندان آزاد شده و براي بيان دردهاي جامعه به شعر و روزنامه نگاري پناه مي برد . و همين باعث مي شود که بيشتر از پيش در جريانات سياسي قرار گيرد و دوباره راهي زندان مي شود و پس از آزادي به همراه خانواده به رضائيه رفت ولي روح جستجو گر او آرام نمي گيرد و درسال 1325 به تهران باز مي گردد و يک سال بعد يعني در سال 1326 ازدواج مي کند در اين سالها شاملو به قصه نويسي ، فيلمنامه نويسي ، شعر و روزنامه نگاري علاقه نشان مي داد . باورها و علايق و دانسته هاي خود را در اين قالبها به شيواترين نحو بيان مي دارد . با داستانهاي کودکانه دردهاي جامعه را به تصوير مي کشد و کلمات را در قالب شعر به شکوفايي مي رساند .
سالها بعد يعني در سال 1341 با آيدا آشنا مي شود (14 فروردين ) و در سال 1343 با آيدا ازدواج مي کند و اين عشق باعث به وجود آمدن بسياري از آثار ناب شاملو چون آيدا در آينه مي شود .
شاملو نه تنها در ايران درخششي جاودانه يافت بلکه در خارج از کشور نيز آوازه اش پيچيده بود ، ناگفته نماند که شاملو مترجمي توانا نيز بود و اثر هايي چون سه نمايشنامه از فدريکو کاريسالورکا ، گيل گمش ، دن آرام را به صورت شيوا و روان ترجمه کرده است . سرانجام در غروب روز يکشنبه 2 مرداد 1379 ساعت 9 در منزلش واقع در دهکده روح اش پرواز کرد و از شکنجه هاي تن آزاد شد .
بوسه به کاکل خورشيد داد و رفت ،
رفت ولي صداي پر صلابت او در ميان ما همچنان جاريست .
يا د و خاطره اش همچنان زنده و شعرها و داستانهاي زيبايش ورد زبانها .