جلوگیری از خیانت در ازدواج
خيانت در ازدواج مساله مهمي است كه به طور تقريبا يكسان گريبان زنان و شوهران را مي گيرد. (مترجم: بعيد نمي دانم كه در جوامع شرقي اين نسبت بسيار متفاوت باشد.) اينكه چگونه جلوي خيانت را بگيريم و يا اينكه در صورت وقوع آن، چه كنيم، اكثرا موضوع بحث است، درحاليكه روانشناسي پشت خيانت عمدتا مسكوت گذارده مي گردد.افراد به دلايل مختلفي خيانت مي كنند ولي همگي معمولا با يك پيش زمينه روانشناختي مرتكب اين عمل مي شوند. در زير سه ريشه اصلي خيانت را بر مي شمريم:
عدم امنيت
يك عامل جرقه زننده خيانت، حالتي است كه در آن فرد در رابطه با همسرش احساس عدم امنيت مي كند. اين عدم امنيت مي تواند ناشي از اين باشد كه فرد حس مي كند لياقت همسرش را نداشته، مدام ترس از دست دادن همسر و زندگي مشتركشان را دارد. چنان ترسي در اين افراد به تدريج اوج گرفته و در نتيجه به دنبال راههايي براي رفع آن خواهند گشت؛ و از آنجا كه آنها در پروسه فكري خود به اين باور رسيده اند كه نگه داشتن زندگي مشتركشان غير ممكن است، معمولا از روشهايي چون مشاوره بهره نمي گيرند و در مقابل توجه خويش را به راههايي براي كمينه كردن ترس و دردشان، متمركز مي كنند. در اين مرحله است كه روابط با شخصي ديگر، وارد ماجرا مي شود. در واقع، اين خيانت و رابطه ثاني، مانند برگ برنده و اوراق بهاداري است كه اگر زندگي مشتركشان به پايان رسيد، آن را به زير بالش خود داشته باشند. در واقع فرد خائن، حس مي كند كه اگر زندگي مشتركش با شكست مواجه شد، اين رابطه دوم ضربه گير و اطميناني است كه مي تواند رنج و نگراني شان را تسلي دهد. گاهي اين افراد شخصي را كه حس مي كنند نسبت به او برتري دارند را انتخاب مي كنند، كه بدين طريق بر احساس ناخوشايند كم بودن در برابر همسرشان فايق آيند.
كنترل
فرد خائن كنترلگر، خيانت مي كند تا احساس قدرت نمايد. اين افراد حس مي كنند كنترل كافي را در زندگي مشترك خويش ندارند. گاهي فرد خائن كه توسط همسرش تحت سلطه قرار گرفته است، شخصي را انتخاب مي كنند كه به سادگي كنترل پذير باشد.
مسير دومي كه به فرد خائن احساس قدرت و كنترل مي دهد، حس توانا بودن بر انتخاب كردن است. در ازدواج، گذشت گريزناپذير است. بيشتر زوجين گذشت را از روي طيب خاطر انجام مي دهند در حاليكه دسته اي نيز هستند كه از روي اجبار، به گذشت تن مي دهند. اين دسته هنگامي كه به روابط خارج از ازدواج وارد مي شوند (خصوصا روابطي نه چندان جدي) از اين جهت كه مي توانند مدت، چگونگي و خاتمه رابطه را تعيين كنند، احساس كنترل و قدرت مي نمايند. در واقع عدم توانايي يا عدم رضايت خاطر آنها از مقوله گذشت، در داشتن رابطه اي خارج از ازدواج، تسلي پيدا مي كند. حتي اين افراد مي توانند در رابطه خارج از ازدواج، خود را به گونه اي ديگر تعريف كرده و بنمايانند و در نتيجه احساس كنترل بيشتر بر امور نمايند.
كمبود توجه
اين مورد عمده ترين دليلي است كه زنان را به خيانت سوق مي دهد. شكي نيست كه هر فردي نياز به محرك رواني دارد و بدون آن دچار احساس خلا و بي توجهي ذهني و عاطفي مي گردد.
گاهي هنگامي كه يك زوج زمان زيادي را با يكديگر بوده اند، پس از مدتي، شروع به بي توجهي به يكديگر نموده، با يكديگر چون گذشته صحبت نمي كنند و از حال و امور يكديگر جويا نمي شوند، و روندي مشابه در فركانس روابط جنسي آنان نيز ديده مي شود. حس بي توجهي، به فرد در بهترين شرايط احساس سرخوردگي و در بدترين شرايط احساس عدم مقبوليت القا خواهد نمود.
افرادي كه از بي توجهي رنج مي برند، گروهي هستند كه روابط خارج از ازدواج به سراغ آنان مي آيند و آنها معمولا به دنبال رابطه جديد نگشته، شروعش نمي كنند. چنان اشخاصي كه از بي توجهي رنج مي برند، به زخمي مي مانند كه نيازمند باندي هستند تا آنان را التيام بخشد. موارد مختلفي، از جمله رابطه خارج از ازدواج، مي توانند هر كدام نقش اين باند تسكين دهنده را ايفا نمايند و آنها را به خيانت سوق دهد چراكه در رابطه ثاني، توجه اي را كه به شدت نياز داشتند و همسرشان از آنها دريغ كرده بود، را بدانها مبذول مي دارد و كوير تشنه شان را سيراب مي سازد.
تشکرات از این پست