0

ایمان واقعی

 
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

ایمان واقعی

پیش فرض توضیحی درباره ایمان


تعریف ایمان:معرفت توأم با تسليم قلبي و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه‏هايي كه به بشريت ارائه كرده‏اند.
ايمان امري اختياري است به دليل آن كه در آيات بسيار به آن، امر شده است
بقره / 41، 91، 186 - نساء / 136 - آل عمران / 179. و در اين آيه به اختياري بودن آن تصريح شده است: «إن هذه تذكرة فمن شاء اتخذ إلي ربه سبيلا» مزمل، آيه 19. «قطعاً اين [آيات‏] اندرزي است تا هر كه بخواهد به سوي پروردگار خود راهي در پيش گيرد».
ايمان در قرآن، گونه‏اي از معرفت وعلم را داراست، ولي تمام هويت آن، از سنخ علم و معرفت نيست؛ بلكه افزون بر آن تسليم و خضوع در برابر حق نيز مي‏باشدحجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110. ؛ «إنما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم‏يرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم في سبيل الله أولئك هم ‏الصادقون» حجرات / 15.«در حقيقت، مؤمنان كساني‏اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر ]شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏اند. اينانند كه راست‏كردارند». پس اهل ايمان كساني‏اند كه در ايمان به خدا و رسول ترديدي نداشته، به آنها علم و يقين دارند «ود كثير من أهل الكتاب لويردونكم من بعد إيمانكم كفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبين لهم الحق فاعفوا و اصفحوا حتي يأتي الله بأمره...» بقره / 109. «بسياري از اهل كتاب - پس از اين كه حق بر ايشان آشكار شد - از روي حسدي كه در وجودشان بود، آرزو مي‏كردند كه شما را بعد از ايمانتان، كافر گردانند. پس عفو كنيد و درگذريد، تا خدا فرمان خويش را بياورد».
اين آيه، به روشني حكايتگر اين حقيقت است كه بسياري از اهل كتاب علي‏رغم روشن شدن حق و علم آنها به آن، آرزو دارند تا مؤمنان را هم از روي حسد به گمراهي افكنند. بنابراين، ايمان تنها معرفت و علم نيست؛ بلكه بايد در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسليم بود.
كافر و مؤمن خدا گويند ليك‏ در ميان هردو فرقي هست نيك‏
آن گدا گويد خدا را بهر نان‏ متقي گويد خدا از عين جان‏
گر بدانستي گدا از گفت خويش‏ پيش چشم او نه كم ماندي نه بيش‏
سال‏ها گويد خدا آن نان خواه‏ همچو خر، مصحف كشد از بهر كاه‏
گر به دل درتافتي گفتِ لبش‏ ذره ذره گشته بودي قالبش‏
نام ديوي ره برد در ساحري‏ تو به نام حق پشيزي مي‏بري‏
مثنوي / 2 / 502 - 497.
از نظرگاه قرآن، عمل جزء ايمان نيست، چرا كه آيات متعددي وجود دارد كه دلالت دارد عمل منفك از ايمان است، نگا: عصر / 3 - نساء / 124 و 162 - اعراف / 152 - فاطر / 10. اما عمل لازمه ايمان است و در واقع، ثمره و نتيجه آن تلقي گشته است؛ به صورتي كه از ديدگاه قرآن عمل صالح تنها در كنار ايمان، پايداري و دوام دارد و ايمان نيز تنها با وجود عمل صالح است كه طراوت و نشاط مي‏يابد. نگا: نساء / 65 - انفال / 3 و 4 - مجادله / 22 - بقره / 177.
از منظر قرآن، به هر اندازه كه معرفت آدمي عميقتر و خضوع و خشوع و تسليم قلبي او ژرف‏تر و مستحكم‏تر باشد، ايمان هم افزايش مي‏يابد و هر چه معرفت كم‏تر و سطحي‏تر و خضوع قلبي اندك و كم استقامت باشد، ايمان هم كاهش مي‏يابد. به هر روي، با توجه به درجات دو عنصر اساسي ايمان، يعني معرفت و تسليم قلبي، ايمان هم امكان كاهش يا افزايش دارد. نگا: آل عمران / 173 - انفاق، 2 - نساء / 136.
مؤمني او، مؤمني تو بي‏گمان‏ در بيان هر دو فرقي بيكران‏

منبع:کانون گفتمان قران
چهارشنبه 21 اسفند 1387  7:31 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:ایمان واقعی

پیش فرض چگونه می توان ایمان واقعی پیدا کرد؟


اعتقاد و ايمان به خدا و دين و دستورها و باورهاي ديني از دو راه حاصل مي‏شود:
1. تحقيق و بررسي:
وقتي انسان در مورد خداوند و آثار الهي در جهان خلقت و تدبير و نظم جهان و شاهكارهاي جهان خلقت و احكام و دستورهاي الهي، تعمّق و تدبّر و تحقيق كرد و برايش يقين حاصل شد، ايمان او به خداوند كامل‏تر و عميق‏تر و مستحكم‏تر مي‏شود.
2. خبر دادن فرد صادق:
وقتي پيامبر اسلام(ص) را به عنوان شخصي كه حرف هايش راست است و محال مي‏باشد كه دروغ بگويد، قبول كرديم، با حرف‏هاي او در مورد دنيا و آخرت، به اين سخن‏ها ايمان مي‏آوريم. همين طور است قرآن كريم، مثلاً قرآن از وجود فرشتگان خبر داده و ما چون اعتقاد داريم كه قرآن وحي الهي است، به گفته‏هاي آن ايمان داريم.
پس از راه تحقيق و شنيدن از پيامبر و قرآن و امام معصوم(ع) ايمان واقعي پيدا مي‏كنيم.
اگر سؤال شما اين است كه چگونه مي‏توان ايمان را تقويت كرد، پاسخ اين است كه ايمان به وسيله تقواي الهي و دوري از گناهان و انجام اعمال صالح تقويت مي‏گردد.
امام صادق(ع) فرمود: "ورع و پرهيز از گناه، ايمان را ثابت نگه مي‏دارد و طمع، ايمان را بيرون مي‏برد".(1)
نيز فرمود: "هر كس عملش موافق گفتارش باشد، اهل نجات است اما هر كس عملش با گفتارش (كه مي‏گويد به خدا و قيامت و... ايمان دارم) مطابقت نكند، ايمانش عاريه‏اي و مصنوعي است".(2)
رسول خدا(ص) فرمود: "محكم‏ترين دستگيره ايمان، تقوا است".(3)
نيز فرمود: "بنده ايمان نمي‏آورد مگر نيكي‏هايي را كه براي خود دوست دارد، براي مردم هم دوست داشته باشد".(4)
بنابراين انجام واجبات و ترك محرمات و آراسته بودن به صفات خوب مثل: شكر، صبر، خوش اخلاقي، احسان، سخاوت، راست گويي، بردباري و پاك بدن از صفات رذيله مانند: تكبر،حسادت، بداخلاقي، عصبانيت و... موجب تقويت و پايداري ايمان مي‏گردد.
براي اطلاع بيشتر به كتاب انسان و ايمان شهيد مطهري و اخلاق در قرآن آيت اللَّه مصباح یزدی و آیت الله ناصر مكارم شيرازي مراجعه فرماييد.
پي نوشت‏ها:
1. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج 1، ص 200، ماده ايمان، شماره 1359 و 1360.
2. همان، شماره 1356.
3. همان، شماره 1286.
4. همان.

چهارشنبه 21 اسفند 1387  7:33 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:ایمان واقعی

پیش فرض فواید ایمان


فوايد ايمان:
1- سرمايه رستگاري. مهم‏ترين ثمره ايمان آن است كه سرمايه رستگاري را براي آدمي به ارمغان مي‏آورد. صف / 10 و 11.
2- پشتوانه اخلاق. اخلاق بدون ايمان، اساس و پايه درستي ندارد. كرامت، شرافت، تقوا، عفت، امانت، راستي، درستكاري، فداكاري، احسان، صلح،... مبتني بر اصل ايمان است. به فرموده علامه شهيد مرتضي مطهري، بشر واقعاً دو راه بيشتر ندارد: يا بايد خودپرست و منفعت‏پرست باشد و به هيچ محروميتي تسليم نشود و يا بايد خداپرست باشد و محروميت‏هايي را كه به عنوان اخلاق متحمل مي‏شود، محروميت نشمارد و لااقل جبران شده بداند. كسي كه تكيه‏گاه اخلاق و شخصيتش غيرخدا باشد، مانند اين است كه در پرتگاه مشرف به سقوطي گام برمي‏دارد و هر لحظه احتمال سقوط دارد، سوره‏هاي: توبه / 109 - عنكبوت / 41. ارزش‏هاي اخلاقي آنگاه مي‏توانند انگيزه عمل باشند كه شخص به ارزش معنويت پي برده باشد و اين معنويت تنها در گرو ايمان به خدا است. اما آن كه عاطفه ديني و ايماني را كه مبنا و اساس و پشتوانه و منطق انسانيت است، از دست داده؛ انسانيت، عواطف انساني و اعمال اخلاقي را از دست داده است. مرتضي مطهري، بيست گفتار، صص 155 - 151.
3- استواري و تعادل روحي. از آن‏جا كه ايمان حالتي روحي است كه در خود نگرشي كامل نسبت به ارزش‏ها و حوادث نهان دارد و چون مؤمن به مبدأ اين حوادث مرتبط است، آرامش و اطميناني دارد كه غير او از آن بي‏بهره است، محمد سيد قطب، في ضلال القرآن، ج 6، ص 3966. قرآن نيز بدين امر تصريح فرموده است: «من آمن بالله و ال يوم الآخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم‏يح زنون» مائده / 69؛ و همچنين نگاه كنيد: فتح / 4، يونس / 62 و 63. «هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيكو كند، پس نه بيمي بر ايشان است و نه اندوهگين خواهند شد».
4- بركات دنيوي. ايمان به خدا، موجب ريزش باران و رحمت دنيوي نيز هست: «و لو أن أهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم‏بركات‏من السماء و ال أرض...» اعراف / 96.«و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتي از آسمان و زمين برايشان مي‏گشوديم».
5- عمل صالح زاييده ايمان است. هر چند عمل صالح خود موجب ازدياد ايمان مي‏گردد ولي در هر حال قرآن، عمل صالح را ثمره ايمان دانسته است.بقره / 277 - مائده / 9. مرحوم علامه طباطبايي مي‏فرمايند: «ايمان زمينه‏ساز عمل و شرط لازم آن است و سهولت يا صعوبت عمل صالح انسان، به شدت و ضعف آن بستگي دارد و متقابلاً عمل صالح و تكرار آن، به تعميق ايمان و ازدياد آن مدد مي‏رساند و اين هر دو به نوبه خود، در به وجود آمدن ملكات اخلاقي كه باعث صدور اعمال صالحه از فرد بدون رويه و تأمل مي‏شود، كمك مي‏كنند». فرازهايي از اسلام، ص 238.
6- روشن‏بيني. ايمان موجب واقع‏بيني انسان شده و او را از غلطيدن در دام خطاها مي‏رهاند: «إن الذين لا يؤمنون بالآخرة زينا لهم‏أعمالهم فهم يعمهون» نمل / 4.«كساني كه به آخرت ايمان ندارند، كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا همچنان ]سرگشته بمانند». پس مفهوم اين آيه آن است كه كساني كه به آخرت ايمان دارند، بر ديدن نيك و بد اعمال خويش توانا هستند. اهل ايمان هدفي دارند تا كارهاي خودرا با آن بسنجند و ازاين‏رو در حيرت و سرگرداني نخواهند بود. برخلاف كساني كه مؤمن نيستند و در حيرت و سرگرداني فرو رفته‏اند.
7- محبوبيت. خداوند در قرآن وعده داده است كساني را كه ايمان آورده، عمل نيكو انجام دهند؛ محبوب مردم قرار دهد «إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا» مريم / 96.«كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند، به زودي [خداي ]رحمان براي آنان محبتي [در دل‏ها ]قرار مي‏دهد».
در باب اين فوايد و فوايد ديگر كه نتوانستيم آنها را شمارش كنيم، نگاه كنيد به:
1- نظريه ايمان، محسن جوادي، صص 257 - 247
2- بيست‏گفتار، مرتضي مطهري، صص 159 - 149
3- تكاپوگر انديشه‏ها، عبداللّه نصري، ص 134
چهارشنبه 21 اسفند 1387  7:35 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:ایمان واقعی

پیش فرض مشخصه های برای مومن در کلام مرحوم علامه جعفری ره


مرحوم علامه جعفري مشخصه‏هاي جالب و جامعي را براي فرد مؤمن برشمرده‏اند كه مسلماً براي ما و شما سودمند است:
1- تمام لحظات حيات خودرا در حالت رؤيت خداوندي سپري خواهد كرد.
2- اعمالش از روي اخلاص خواهدبود.
3- براي ابديت خود ذخايري خواهد اندوخت.
4- از گناه، مكروهات و خيالات و اوهام بي‏اساس پرهيز خواهد كرد.
5- حيات خود را بيهوده تلف نخواهد كرد.
6- درخواهد يافت كه هر عملي در اين عالم، عكس‏العملي دارد.
7- از آرزوهاي دور و دراز خود دست برخواهد داشت.
8- در برابر حوادث صبر و شكيبايي پيشه خواهد كرد.
مؤمن آن باشد كه اندر جزر و مد كافر از ايمان او حسرت خورد
مثنوي / 5 / 3355.
9- مي‏كوشد تا در ميان پرتگاه‏ها و خارستان‏هاي راه‏هاي انحرافي، صراط مستقيم را پيشه كند.
10- امكانات و لحظات عمر را غنيمت شمرده، نمي‏گذارد حوادث جبر نماي زندگي، حيات او را مختل سازد. نگا: تكاپوگر انديشه‏ها، ص 135.
11- در هنگام ياد خدا دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود، بر ايمانشان بيفزايد. انفال / 2.
12- در تمامي امور بر خدا توكل مي‏كنند. انفال / 2.
13- سخني استوار و ثابت دارند. ابراهيم / 27.
14- نه ترسي دارند و نه اندوهگين مي‏شوند. مائده / 69.
15- به آخرت يقين و باور دارند. بقره / 4.
16- نماز را برپا مي‏دارند و از روزي‏اي كه خدا به آنها عطا فرموده انفاق مي‏كنند. انفال / 4.
از آن‏جا كه ايمان بر دو ركن معرفت و خضوع قلب بنا شده است، تقويت و ازدياد ايمان منوط به آن است كه در حوزه معرفت، آگاهي و علم خود را به حقايق هستي، خداوند متعال، رسول او و آموزه‏هاي ديني افزايش دهيم؛ و در حوزه خشوع قلب، كوشش كنيم تا مطيع اوامر و نواهي خداوند متعال باشيم. حال چه در ساحت مسائل شرعي، چه در ساحت امور اخلاقي؛ چه فردي و چه جمعي. الميزان، ج 18، صص 261 - 260.
ناگفته نماند از آن‏جا كه عمل صالح در افزايش ايمان نقش اساسي دارد، بايد در تحقق آن كوشا بود. عمل صالح، عملي است كه انسان را در راستاي ايمانش به جلو برده و او را كامل كند. حال اين عمل مي‏تواند جوارحي باشد مي‏تواند جوانحي. مثلاً عمل روح هنگامي صالح مي‏شود كه او را وادار سازيم منظم فكر كند، علمي فكر كند. طوري فكر كند كه هميشه انديشه نو و صحيح توليد كند، به صورتي كه مصداق اين سخن رسول خدا(ص) واقع شود كه فرمود: «يك ساعت فكر كردن، از شصت سال عبادت بالاتر است». نگا: مرتضي مطهري، حكمت‏ها واندرزها، صص 50 - 49.
خداوند ما را از پيروي هوا و هوس بازدار كه اساس زوال و كاهش ايمان است و بر انجام طاعات و ترك محرمات وادار كه اساس تقويت و افزايش ايمان است.
اي خدا آن كن كه از تو مي‏سزد كه ز هر سوراخ مارم مي‏گزد
جان سنگين دارم و دل آهنين‏ ور نه خون گشتي در اين رنج و حنين‏
وقت تنگ آمد مرا و يك نفس‏ پادشاهي كن، مرا فريادرس‏
گر مرا اين بار ستّاري كني‏ توبه كردم من ز هر ناكردني‏
توبه‏ام بپذير اين بار دگر تا ببندم بهر توبه صد كمر
من اگر اين بار تقصيري كنم‏ پس دگر مشنو دعا و گفتنم‏
مثنوي / 5 / 2262 - 2267.

چهارشنبه 21 اسفند 1387  7:37 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:ایمان واقعی

یکی از تربیت شدگان مکتب عرفان می گوید:
در بعضی از سفرها به بزرگی برخوردم که سیمایش به سیمای عارفان می ماند. با او همراه شده در عرض طریق بدو گفتم : راه به سوی خدا چگونه است؟

گفت: اگر او را یافته بودی راه به سوی او را نیز آگاه می شدی.
پس گفت: ای مرد سالک! بگذار و دور کن از خود خلاف و اختلاف را.
گفتم: علما را چگونه خلاف و اختلافی خواهد بود؟ چه آنها مویّد از جانب حقّند.
گفت: چنین است که می گویی الّا فی التجرید التوحید.
بدو گفتم: معنای این جمله چیست؟
گفت: با بودن او غیر را ندیدن.
که منظور از این جمله نفی هر معبود باطل و مقیّد بودن به طاعت و عبادت حق است.
بدو گفتم: آیا عارف را خوشحال هست؟
جواب داد: عارف را با اتصال به خدا اندوه هست؟
گفتم: نه این است که هر کس او را شناخت دچار اندوه همیشگی می گردد؟
گفت: هر کس او را شناخت اندوهش برای همیشه برطرف می شود که اهل معرفت را * لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (بقره 262)*
گفتم: آیا دنیا دلهای عارفان را تغییر و تحول می دهد؟
گفت: آیا آخرت دل آنان را حالی به حالی می کند تا چه رسد به دنیا؟!
گفتم: کسی که خدا را شناخت آیا دچار وحشت نمی گردد؟
گفت: محال است عارف با شناختن معبود حقیقی دچار وحشت و ترس شود. اما عارف در عین تنهایی مسافر به سوی دوست است.
گفتم: آیا عارف به چیزی غیر خدا تاسف می خورد؟
جواب داد: آیا عارف غیر خدا چیزی می شناسد تا بر او غصه بخورد؟
گفتم؟ آیا عارف مشتاق به حضرت ربّ است؟
گفت: آیا عارف یک چشم به هم زدن از او غائب است تا مشتاق او باشد؟
گفتم: اسم اعظم خدا چیست؟
گفت: آن است که بگویی الله و از او در دلت دارای مهابت شوی.
گفتم: زیاد در دلم مهابت می گویم ولی در دلم مهابت نمی شود.
گفت: برای آن که نامش را آنچنان که هستی می گویی نه آنچنان که هست.
گفتم: ای بزرگ! دیگر بار مرا موعظتی فرمای، از گفته های تو پند بلیغ بگیرم.
گفت: کفایت است از برای موعظت و نصیحت تغییراتی که در روزگار می بینی، نیک بنگر و آن را به جهت خود پندی بزرگ دان.
چهارشنبه 21 اسفند 1387  7:40 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها