میگویند «یک دست صدا ندارد» و این دعوتی است از همه کسانی که حضورشان مؤثر است و توانایی انجام کاری دارند. کاری در چارچوب پیشرفت. پیشرفتی که سزاوار و لایق آنیم.
فوتبال ما از روزهای تلخ و سنگین ناباوری خارج میشود. فوتبال خودش را بجا میآورد و قدر داشتههای آشکار و پنهان خود را میداند.
فوتبال ما پیله بدبینی را دریده است و وارد افق واقعبینی شده. واقعبینی توأم با خوشبینی. خوشبینی از سر واقعبینی.
در این شرایط باید به دعوت عام «یک دست صدا ندارد» جواب داد. جوابی مثبت و از سر مسئولیت پذیری.
فوتبال ما این است؛ فوتبال ما میتواند به مراتب فراتر از این که هست نیز باشد. اما هیچ حرکتی بخودی خود رخ نمیدهد. در آموزههای تربیتی و در توجیههای اخلاقی ما، که ریشه در دین باوریمان دارد، آمده است:
از تو حرکت، از خدا برکت.
تکلیفی روشنتر از این نداریم. حرکت را باید آغاز کرد. اهالی فوتبال، تمام مردمانی که در فوتبالشهر ایران جای دارند، صرف نظر از موقعیتشان باید بخواهند تا حرکت مستدام پیشرفت آغاز شود.
یک دست صدا ندارد. باید تمام دستها را به هم گره زد. باید تلخاندیشیها را کنار زد. باید ایمان آورد به استعدادی که جوان ایرانی از آن برخوردار است.
فوتبال آماده رویش است. جوانان پرمایهای داریم که فرصت را انتظار میکشند. جوانان پرمایهتری داریم که هنوز وارد میدان یادگیری و نمایش استعداد و خدا داده خود نشدهاند. حافظ، این جاودانه سخنگوی همه ادوار گفته است:
هزار باده ناخورده در رگ تاک است.
این معنا را درک کنیم. این فرمان را بفهمیم. برابر این دستور همیشگی از این پس جوری حرکت کنیم که محلی برای تلخ اندیشی باقی نماند. فوتبال ایران، دعوت عام خود را اعلام کرده است. بازیهای تیمملی مسئولیت همگانی را یادآور شده است. به وظیفه خود عمل کنیم. متوجه هزاران کار ناکرده باشیم.
واقعبینی، خوشبینی، و اهل تن دادن به کار. فوتبال ایران، بال باز کرده است. پرواز بلندش را آسان کنیم