0

معنويت و عفاف2

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

معنويت و عفاف2

ويژگي هاي مفهوم عفاف:

 

• خصلتي انساني است.

• حالتي دروني است.

• نشانه هاي بيروني دارد.

• در رفتار و گفتار بروز مي كند.

• با رفتار و نشانه هاي متناقض، سازگار نيست.

• نه از موضع ناتواني بلکه از بلنداي عزت و اقتدار، صورت مي بندد.

عفاف، خويشتن داري با علائم و نشانه هاي رفتاري و گفتاري است و وجود آن بستگي به وجود نشانه هاي آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعايت نشانه هاي آن ممكن نيست. عفت نمي تواند يك امر صرفاً دروني باشد و هيچ علامت بيروني نداشته باشد. بخشي از تفاوت در نشانه هاي خويشتن داري زن و مرد، از تفاوت در خلقت آنها سرچشمه مي گيرد و يكي از نشانه هاي عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعايت پوشش، قابل تصور نيست. نمي توان به زن يا مردي، «عفيف» گفت در حالي كه عريان يا نيمه عريان در انظار عمومي ظاهر مي شود گرچه تفاوت رفتارهاي انساني و حيواني، ريشه در تفاوت خلقت و فطرت، گرايشها و منش ها دارد. در اسلام از نشانه هاي برجستة «عفاف» مي توان به پوشش اسلامي (حجاب) اشاره نمود.( مطهري٬ 1362 ٬ ص 106)

شهيد مطهري در مسئله حجاب مي نويسد:«وقتي زن پوشيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاكدامني را رعايت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمي كنند متعرض آنها شوند.»( مطهري 1375٬ ٬ ص 177)

ايشان در ذيل آية 61 سورة نور چنين مي نويسد:«از جملة «ان يستعففن خيرٌ لهن» مي توان يك قانون كلي را استنباط كرد و آن اينست كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات كند پسنديده تر است و رخصتهاي تسهيلي و ارفاقي كه به حكم ضرورت دربارة وجه وكفين و غيره داده شده است، اين اصل كلي اخلاقي رانبايد از ياد برد.»(مطهري1375٬ ٬ ص 168)

نشانه بودن «حجاب» براي «عفاف» گريزناپذير است. پوشش، نشان عفاف است.

«عفت و حيا، خصلتي انساني است كه تاريخ بر نمي تابد و مورد پذيرش تمامي انسانها بوده و هست. و انسانهاي بزرگ و اديان آسماني نيز بدان توصيه كرده اند. در شريعت اسلامي نيز بر آن تأكيد فراوان شده است. همين خصلت انساني يكي از فلسفه هاي اصلي پوشش آدمي بوده است»( مهريزي٬ حجاب ٬ص 39)

در خصوص اندازة وابستگي پوشش با حجاب، استاد مطهري مي نويسند:«حيا و عفاف از ويژگيهاي دروني انسان است و حجاب به شكل و قالب و نوع و چگونگي پوشش بر مي گردد. تفاوت باطن و ظاهر يا روح و جسد و يا گوهر و صدف را مي توان به عنوان تمثيل دراين زمينه به كاربرد. به گمان مااينها دوحقيقت هستندوميزان وابستگي اين دونياز به تأمل دارد»( مطهري ٬ 1375 ٬ ص 52 الي 57)

اگر وابستگي حجاب با عفاف قطعي نشود نمي توان در استدلال براي حجاب، از ارتباط «نشانه» و «واقعيت» سخن گفت.

رابطه ‎ي حجاب و عفاف :
دو واژه‌ي «حجاب» و «عفت» در اصل معناي منع و امتناع مشترک‎اند.تفاوتي که بين منع و بازداري حجاب و عفت است، تفاوت بين ظاهر و باطن است؛ يعني منع و بازداري در حجاب مربوط به ظاهر است ولي منع و بازداري در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت يک حالت دروني است، ولي با توجه به اين که تأثير ظاهر بر باطن و تأثير باطن بر ظاهر، يکي از ويژگي‌هاي عمومي انسان است؛( باقري، 1374 ٬ ص66 - 73) بنابراين، بين حجاب و پوشش ظاهري و عفت و بازداري باطني انسان، تأثير و تأثّر متقابل است؛ بدين ترتيب که هرچه حجاب و پوشش ظاهري بيش‌تر و بهتر باشد، اين نوع حجاب در تقويت و پرورش روحيه‌ي باطني و دروني عفت، تأثير بيش‌تري دارد؛ و بالعکس هر چه عفت دروني و باطني بيش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهري بيش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم مي‎گردد. قرآن مجيد به شکل ظريفي به اين تأثير و تأثّر اشاره فرموده است.
 
نخست به زنان سالمند اجازه مي‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمايي، لباس‎هاي رويي خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولي در نهايت مي‎گويد: اگر عفت بورزند، يعني حتي لباس‎هايي مثل چادر را نيز بر ندارند، بهتر است( سوره نور، آيه 60).علاوه بر رابطه‌ي قبل، بين پوشش ظاهري و عفت باطني، رابطه‌ي علامت و صاحب علامت نيز هست؛ به اين معنا که مقدار حجاب ظاهري، نشانه‎اي از مرحله‌ي خاصي از عفت باطني صاحب حجاب است. البته اين مطلب به اين معنا نيست که هر زني که حجاب و پوشش ظاهري داشت، لزوماً از همه‌ي مراتب عفت و پاکدامني نيز برخوردار است.
 
با توجه به همين نکته، پاسخ اين اشکال و شبهه‌ي افرادي که براي ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهري، تخلفات بعضي از زنان با حجاب را بهانه قرار مي‎دهند آشکار مي‎گردد؛ زيرا مشکل اين عده از زنان، ضعف در حجاب باطني و فقدان ايمان و اعتقاد قوي به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهري است ومي دانيم که حجاب اسلامي ابعادي گسترده دارد و يکي از مهم‌ترين و اساسيترين ابعاد آن، حجاب دروني و باطني و ذهني است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقايد و ايمان راسخ دروني برخوردار مي‌کند؛ و اساساً اين حجاب ذهني و عقيدتي، به منزله‎ي سنگ بناي ديگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهري است؛ زيرا افکار و عقايد انسان، شکل دهنده‌ي رفتارهاي اوست.البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهري، لزوماً به معناي برخورداري از همه‌ي مراتب عفاف نيست، عفاف بدون رعايت پوشش ظاهري نيز قابل تصور نيست.
 
نمي‎توان زن يا مردي را که عريان يا نيمه عريان در انظار عمومي ظاهر مي‎شود عفيف دانست؛ زيرا گفتيم که پوشش ظاهري يکي از علامت‎ها و نشانه‎هاي عفاف است، و بين مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ي تأثير و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضي نيز رابطه‌ي عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ي ريشه و ميوه دانسته‌اند؛ با اين تعبير که حجاب، ميوه‌ي عفاف، و عفاف، ريشه‌ي حجاب است. برخي افراد ممکن است حجاب ظاهري داشته باشند، ولي عفاف و طهارت باطني را در خويش ايجاد نکرده باشند. اين حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهري است. از سوي ديگر، افرادي ادعاي عفاف کرده و با تعابيري، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم مي‌کنند؛ چنين انسان‎هايي بايد در قاموس انديشه‌ي خود اين نکته‌ي اساسي را بنگارند که درون پاک، بيروني پاک مي‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن ميوه‌ي ناپاکِ بي‌حجابي نخواهد شد.( ناهيد طيبي ، ص 75)

«وَ الْبَلَدُ الطَّيبُ يخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً» (سوره‎اعراف ،آيه‎ 58 و سوره‌جمعه، آيه 2)

زمين پاک نيکو گياهش به اذان خدا نيکو برآيد و زمين خشن ناپاک بيرون نياورد، جز گياه اندک و کم ثمر.

آثار و فوايد حجاب در ابعاد مختلف :

حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، داراي آثار و فوايد زيادي است که بعضي از مهم‌ترين فوايد آن عبارت‌اند از:

الف) فايده‎ي حجاب در بُعد فردي :

يکي از فوايد و آثار مهم حجاب در بُعد فردي، ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه است که يکي از عوامل ايجاد آن عدم تهييج و تحريک جنسي است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادي معاشرت‎هاي بي‎بندوبار ميان زن و مرد، هيجان‎ها و التهاب‎هاي جنسي را فزوني مي‎بخشد و تقاضاي سکس را به صورت عطش روحي و يک خواست اشباع نشدني درمي‎آورد. غريزه‌ي جنسي، غريزه‎اي نيرومند، عميق و دريا صفت است که هرچه بيش‌تر اطاعت شود بيش‌تر سرکش مي‎گردد؛ هم‌چون آتشي که هرچه هيزم آن زيادتر شود شعله‎ورتر مي‎گردد. بهترين شاهد بر اين مطلب اين است که در جهان غرب که با رواج بي‎حيايي و برهنگي، اطاعت از غريزه‌ي جنسي بيش‌تر شده است، هجوم مردم به مسئله‌ي سکس نيز زيادتر شده و تيراژ مجلات و کتب سکسي بالاتر رفته است. اين مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادي است که قايل‎اند همه‌ي گرفتاري‌هايي که در کشورهاي اسلامي و شرقي بر سر غريزه‌ي جنسي وجود دارد، ناشي از محدوديت‎هاست؛ و اگر به کلي هرگونه محدوديتي برداشته شود و روابط جنسي آزاد شود، اين حرص و ولعي که وجود دارد، از بين مي‎رود.

البته از اين افراد بايد پرسيد؛ آيا غرب که محدوديت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسي در بين آنان فروکش کرده است يا افزايش يافته است؟!

پاسخ هر انسان واقع‎بين و منصفي به اين سؤال اين است که نه تنها حرص و ولع جنسي در غرب افزايش يافته است، بلکه هر روز شکل‎هاي جديدتري از تمتّعات و بهره‎برداري‎هاي جنسي در آنها رواج و رسميت مي‎يابد.

يکي از زنان غربي منصف، وضعيت جامعه‎ي غرب را در مواجهه با غريزه‎ي جنسي اين‎گونه توصيف کرده است:

«کساني مي‌گويند مسئله‌ي غريزه‌ي جنسي و مشکل زن و حجاب در جوامع غربي حل شده است؛ آري، اگر از زن روي‌گرداندن و به بچه و سگ و يا هم‌جنس روي آوردن حل مسئله است، البته مدتي است اين راه حل صورت گرفته است!!»(صبوري اردوباري،1366، ص 302)

ب) فايده‎ي حجاب در بُعد خانوادگي :

يکي از فوايد مهم حجاب در بُعد خانوادگي، اختصاص يافتن التذاذهاي جنسي، به محيط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پيوند و اتصال قوي‌تر زن و شوهر، و در نتيجه استحکام بيش‌تر کانون خانواده مي‎گردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. يکي از نويسندگان، تأثير برهنگي را در اضمحلال و خشکيدن درخت تنومند خانواده، اين گونه بيان کرده است:

در جامعه‎اي که برهنگي بر آن حاکم است، هر زن و مردي، همواره در حال مقايسه است؛ مقايسه‌ي آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ريشه‌ي خانوده را مي‎سوزاند اين است که اين مقايسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مي‎زند. زني که بيست يا سي سال در کنار شوهر خود زندگي کرده و با مشکلات زندگي جنگيده و در غم و شادي او شريک بوده است، پيداست که اندک اندک بهار چهره‎اش شکفتگي خود را از دست مي‎دهد و روي در خزان مي‎گذارد.
 
در چنين حالي که سخت محتاج عشق و مهرباني و وفاداري همسر خويش است، ناگهان زن جوان‎تري از راه مي‎رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقايسه‎اي مي‎دهد؛ و اين مقدمه‎اي مي‎شود براي ويراني اساس خانواده و بر باد رفتن اميد زَني که جواني خود را نيز بر باد داده است؛ و همه‌ي خواهران جوان لابد مي‎دانند که هيچ جواني نيست که به ميانسالي و پيري نرسد و لابد مي‎دانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوت‌اند در فرداي بي‎طراوتي آنان، باز هم جواناني هستند که بتوانند براي خانواده‌ي فرداي آنها، همان خطري را ايجاد کنند که خود آنان امروز براي خانواده‎ها ايجاد مي‎کنند.( حداد عادل، 1368 ، ص 69ـ70).

ج) فايده‎ي حجاب در بُعد اجتماعي :

بي‎حجابي و بدحجابي باعث کشاندن لذت‎هاي جنسي از محيط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتيجه، تضعيف نيروي کار افراد جامعه مي‎گردد. بدون ترديد، مردي که در خيابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قيافه‎هاي محرّک و مهيج زنان بدحجاب و آرايش کرده مواجه باشد، تمرکز نيروي کار او کاهش مي‎يابد. برخلاف نظام‎ها و کشورهاي غربي، که ميدان کار و فعاليت‎هاي اجتماعي را با لذت‎جويي‎هاي جنسي درهم مي‎آميزند، اسلام مي‎خواهد با رعايت حجاب و پوشش، محيط اجتماع از اين‎گونه لذت‎ها پاک شده، و لذت‎هاي جنسي، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود(مطهري، 1375، ص 84ـ94).
آثار و فوايد حجاب اسلامي بر گسترش امنيّت اجتماعي، بسيار است که برخي از آنها عبارتند از:

. ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه.
. جلوگيري از تهييج و تحريک جنسي و خنثي نمودن لذايذ نفساني.
. کاهش چشمگير مفاسد فردي و اجتماعي در جامعه اسلامي.
. حفظ و استيفاي نيروي کار در سطح جامعه اسلامي.
. حضور معنوي گرايانه زنان و مردان در محيط اجتماعي.
. کاهش تقاضاي مدپرستي بانوان.
. حفظ ارزش هاي انساني، مانند عفت، حيا و متانت در جامعه.
. مصونيّت زنان در همه زمانها و مکانها.
. سلامت و زيبايي موقعيّت اجتماعي و فرهنگي مردان و زنان جامعه اسلامي.
. هدايت، کنترل و بهره مندي صحيح از اميال و غرايز انساني.
. مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب.
. از بين بردن فشارهاي اجتماعي نامشروع و نابهنجار.

اکنون به توضيح برخي از فوايد مذکور مي پردازيم تا اثبات گردد حجاب از لوازم جدايي ناپذير و ابزارهاي اوليه و پايه اي جهت برقراري مداوم امنيّت اجتماعي است.

• ايجاد آرامش رواني در افراد جامعه:

نفس آدمي دريايي از خواستني ها و تمايلات است. زماني که به چيزي رغبت پيدا کند همانند دريا، توفاني مي شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد اين دريا، رسيدن او به خواسته خويش است. لذا براي جلوگيري از چنين موقعيت مهلک و درد طاقت فرسايي، حجاب؛ داروي درمان کننده و موجد امنيّت و صفاي روحي است. همانطور که يک بانوي تازه مسلمان آمريکايي مي گويد: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کيفيت پوشش زنان، رابطه مستقيم و غيرقابل انکار دارد. » (صبوراردوباري٬ 1366 ٬ ص 219)

• حفظ و استيفاي نيروي کار :

اسلام باالتفات ويژه به مسأله حجاب و پوشش زنان درمحيط کار مي خواهدکه محيط اجتماع ازلذتهاي ناهنجار جنسي،پاک شده وراه راجهت حفظ نيروي قدرتمندروحي وجسمي باحضوري معنوي در محل کاربگشايد.در مقابل،بي حجابي وبدحجابي باعث سوق دادن لذت هاي جنسي ازمحيط کاروکادرخانواده به اجتماع ودرنتيجه، تضعيف نيروي کارافرادجامعه وبرهم زدن امنيّت اجتماعي آنان مي گردد(مطهري،1375 ، ص 94 - 84).

• مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب :

مبارزه با تهاجم فرهنگي، پديده جديدي نيست. در طول تاريخ بشر، جنگ فرهنگي، هميشه وجود داشته است. به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسي عليه السلام به جنگ فرهنگي متوسل شده گفت:

«انّي أَخافُ أنْ يُبَدِّلَ دِينَکُم أو أن يُظْهِر في الارض الفساد»( سوره مؤمن، آيه 26)

« ميترسم آيين شما رادگرگون سازدويادراين سرزمين فسادبرپانمايد!»

يکي ازجنبه هاي مهم تهاجم فرهنگي غربي ها مبارزه با حجاب و از بين بردن امنيّت اجتماعي بوده و هست واين امرمشخصا از زمان رضاخان شروع شد. به اين صورت که تحت عنوان متحدالشکل شدن، با حجاب به مبارزه برخاستند و پوشيدن لباس روحانيّت را قدغن، و مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام را نيز ممنوع کردند(هاشمي رفسنجاني، انقلاب يا بعثت جديد ، ص17).

آنها همچنين به عنوان آزادي و هنر، انواع فساد و فحشا و ابتذال را ترويج دادند و حجاب را مانع اصلي اين آزادي حقيقي معرفي کردند و امنيّت اجتماعي افراد جامعه را به خطر انداختند.حفظ حجاب و امنيّت اجتماعي و درک رابطه مستقيم و عميق اين دو مقوله، راهکارها و فوايد بسيار ارزشمندي را جهت مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب ارائه مي دهند:

- باعث تبليغ فرهنگ ناب اسلامي و تشويق جوانان به ازدواجِ موفقِ اسلامي مي گردند.

-جوانان را جهت تقويت روحيه و حفظ آرامش دروني به جاي سوق دادن به محيط فحشا و اعمال مبتذل، به شرکت در فعاليت هاي هنري، ورزشي، فرهنگي و مذهبي رهنمون مي شوند.

-حفظ حجاب نه تنها باعث ايجادامنيّت اجتماعي فراگير مي شود، بلکه جهت مبارزه باتهاجم فرهنگي، مسؤولان راازواردات کالاي تجملاتي، لوازم بهداشتي وآرايشي مبتذل نهي مي نمايد(دهقان، ص 182 - 180).

د) فايده‎ي حجاب در بُعد اقتصادي :

استفاده از حجاب و پوشش، به ويژه در شکل چادر مشکي، به دليل سادگي و ايجاد يکدستي در پوشش بانوان در بيرون منزل، مي‎تواند از بُعد اقتصادي نيز تأثير مثبت در کاهش تقاضاهاي مدپرستي بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اين‎که خود چادر مشکي دست‌خوشِ اين تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستي در چادرهاي مشکي نيز مشاهده مي‎گردد، به گونه‎اي که برخي از بانوان به جاي استفاده از چادرهاي مشکي متين و باوقار، به چادرهاي مشکي، توري، نازک و داراي طرح‎هاي جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبي ندارند روي مي‎آورند.يکي از دانشجويان محجبه درباره‌ي رواج فرهنگ مدگرايي در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:يادم مي‌آيد آن وقت‌ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه‌ي کسي بروم، لباسي را که امروز پوشيده بودم، حاضر نمي‌شدم فردا بپوشم! احساس مي‌کردم مسخره است و سعي داشتم حتي اگر شده، لباس ديگران را به عاريه بگيرم و بپوشم، تا من هم با لباس جديدي رفته باشم. اين کارها واقعاً رفاه حال و راحتي را از خانم‌ها سلب کرده بود.( اردوباري، 1366، ص 222)

علاوه بر فوايد ياد شده، به طور فهرست‎وار فوايد و آثار ديگري نيز براي حجاب و پوشش مي‎توان نام برد، که مهم‎ترين آنها عبارتند از:

ـ حفظ ارزش‎هاي انساني؛ مانند عفت، حيا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعي.

ـ هدايت،کنترل و بهره‎مندي صحيح و مطلوب از اميال وغرايز انساني.

ـ تأمين و تضمين سلامت و پاکي نسل افراد جامعه.

راهبردهاي گسترش فرهنگ حجاب و عفاف‏ :

٭توسعه فرهنگ کنکاش و تفکر در مفاهيم ديني توسط جوانان به منظور پذيرش دروني وقلبي وعمل به آنها؛

٭ اتخاذ تدابير مناسب جهت جذب، تربيت و به کارگيري نيروي انساني شايسته نظير مديران، معلمان و اساتيد معتقد و عامل به رعايت حجاب و عفاف در کليه مراکز اداري و آموزشي؛

٭تبيين آموزه‏هاي ديني در خصوص ضرورت رعايت اصول حيا و عفت متناسب با قابليت‏ها و ويژگي‏هاي زنان و مردان و ايجاد تعادل در روابط اجتماعي آنها؛

٭ احيا و ترويج سنت حسنه امر به معروف و نهي از منکر؛

٭ ارتقاي سطح آگاهي جوانان در خصوص ارتباطات صحيح انساني و اخلاقي بين آنها و حفظ حدود عفاف و حجاب در جامعه و خانواده؛

٭تبيين ديدگاه اسلام در خصوص عفاف، پوشش، حجاب و ضرورت بيان، فلسفه، احکام و دستاوردهاي مثبت رعايت آن در جامعه متناسب با شرايط سني جوانان و نوجوانان با شيوه‏هاي جذاب؛

٭توجه دادن به رعايت و نيز باور پوشش نه به عنوان يک اجبار اجتماعي بلکه به عنوان يک ارزش انساني، ديني و معنوي و يک باور قلبي جهت مصونيت از زشتي‏ها و آسيب‏هاي اجتماعي؛

٭افزايش آگاهي والدين نسبت به رعايت حجاب و عفاف خصوصاً در خانواده و نقش الگويي آنان در اين امر؛

٭اهتمام جدي نهادخانواده نسبت به تأمين نيازهاي عاطفي وشخصيتي فرزندان به ويژه دختران وتأثيرآن در شکل‏گيري هويت ديني و اجتماعي آنها؛

٭ تبيين نقش عفاف و حجاب در تقويت هويت ملي و فرهنگي جوانان و تأثير آن بر استقلال فرهنگي و سياسي کشور؛ ٭تقويت روحيه تعادل در جوانان در رويکرد آنان به مدگرايي و بيان مستدل و منطقي اثرات و پيامدهاي مدگرايي افراطي و پرهيز از تقليد کورکورانه از مدهاي غربي و تقويت مدگرايي ملي؛

٭تبيين ريشه‏هاي تاريخي و فرهنگي و نشانه‏هاي روشن از وجود حجاب و پوشش در اديان الهي و جوامع داراي سابقه تاريخي و تمدن فرهنگي؛

٭زمينه‏سازي اجتماعي مناسب براي دختران و پسران جهت کشف، هدايت و بروز قابليت‏ها و توانمندي‏ها و تأمين مطالبات خود به منظور جلوگيري از بروز جلوه‏گري‏هاي نامناسب در حيطه فرهنگ عفاف و حجاب؛

٭اختصاص بخشي ازموضوعات تحقيقاتي به بررسي» زمينه،علل وموانع گسترش فرهنگ عفاف وحجاب درجامعه «و بررسي تأثيرات محصولات فرهنگي کشور بر اين موضوع؛

٭توسعه فعاليت‏هاي بنيادهاي ازدواج به منظور جلب مساعدت دولت و خيرين در امر ازدواج جوانان؛

٭ارتقاي مهارت‏هاي فني و حرفه‏اي و توانمندي‏هاي جوانان جهت توسعه طرح‏هاي خوداشتغالي و آشنايي با بازار کار و زمينه‏هاي مختلف فعاليت به عنوان زمينه‏ساز ازدواج، تشکيل خانواده و نهايتاً توسعه فرهنگ عفاف؛

٭اهتمام جدي مراکز فرهنگي و کليه رسانه‏هاي کشور نسبت به ارائه الگوي مطلوب از عفاف و حجاب در محصولات فرهنگي خود (فيلم، سريال، تئاتر و… )و پرهيز از ايجاد تضاد و تناقض براي جوانان در اين امر؛

٭جذب،تربيت وبه کارگيري نيروي انساني آگاه وعامل به مباني ديني عفاف وحجاب در برنامه‏هاي فرهنگي و تبليغي؛

٭جهت‏دهي و تقويت امر عفاف و حجاب با استفاده از قابليت‏ها و ظرفيت سازمان‏ها، احزاب، تشکل‏هاي غير دولتي و هيئت‏هاي مذهبي در کشور؛

٭سازماندهي مبلغان آشنا به اصول و مباني فرهنگ عفاف و حجاب به روش‏هاي صحيح تبليغ و استفاده بهينه از آنها در مجامع ديني و خودجوش مردمي؛

٭نظارت دقيق وهمه جانبه درامرتوليدونشر کتاب، مطبوعات ومجلات سينمايي درخصوص رعايت حريم عفاف و حجاب از نظر محتوايي و شکلي؛

٭تبيين ضرورت رعايت حجاب وعفاف توسط زنان ومردان در برنامه‏هاي فرهنگي،تبليغي وهنري وپرهيزاز يک‏سونگري؛ ٭الگوسازي و ايجاد گرايشات عميق و پايدار نسبت به امر حجاب و عفاف از طريق معرفي سيره عملي معصومين(ع)، بزرگان علمي و ادبي و فرهنگي، منطبق با مقتضيات زمان و مکان و شرايط سني جوانان؛

٭تبيين عدم مغايرت پوشيدگي، حجاب و عفاف با حضور و فعاليت‏هاي اجتماعي زنان و رفع شبهه تعارض بين آن دو؛ ٭تربيت و توسعه نيروي انساني مؤمن، کارآمد و آشنا به مسائل فرهنگي - تبليغي در امر عفاف و حجاب و پرهيز از برخوردهاي خشن، فيزيکي و تحقيرآميز با متخلفين؛

٭هماهنگي ووحدت رويه مستمروپايداردربرخوردباناهنجاري‏هاي فرهنگي توسط دستگاههاي مختلف درچارچوب قانون؛ ٭توسعه و تنوع‏بخشي به الگوهاي مناسب حجاب و تبليغ آن توسط رسانه‏ها به منظور اقناع روحيه تنوع‏طلبي و حس زيباشناختي جوانان ضمن ترويج و تشويق چادر به عنوان حجاب برتر و پرهيز از تحميل و اجباري کردن يک الگوي ثابت از حجاب؛

٭ اتخاذ تدابير لازم جهت توليد و توزيع اقلام مورد نياز جامعه در رعايت حجاب؛

٭ايجاد زمينه تبادل فرهنگي ملل اسلامي از طريق ارائه الگوها و نمادهاي پارچه و لباس ايراني - اسلامي؛
 
٭تهيه مقررات لازم براي جلوگيري از واردات پارچه و لباس غير متناسب با فرهنگ عفاف و حجاب؛

نتيجه گيري:

زن مظهرظرافت وجمال آفرينش است.اصلاح جامعه درگرو تقواي زن و محيط خانواده کلاس درس اوست.برهمين اساس زن مربي بشر است ومي تواند با تربيت فرزندي امتي را رهايي بخشد.حال جايگاه والاي اين گوهر آفرينش اقتضامي کندکه در صدف حجاب قرار گيرد تا ارزشهاي او حفظ شودواين است فلسفه پوشش که خداي حکيم براي ناموس خلقت واجب کرده است.فلسفه حجاب٬ حفظ ارزش والاي زن است وازهمين رواست که خداوندپوشش ديني رابراوواجب ونگاه به بدن و موي سر اوراحرام فرموده است.حجاب و پوشش براي بانوان به ويژه حجاب برتريعني چادر٬ توجه به حريم عفاف وحراست آن ازاصيلترين سنگرزنان وازمهمترين وعميقترين وسودمندترين قانون الزامي آفرينش براي آنها وجامعه است.(قاضي٬ 1382 ٬ 12)بنابراين بايد تمام ابزارهاي فرهنگ ساز از قبيل کتاب، مطبوعات و صدا و سيما به سوي ارزش هاي اسلامي که يکي از بارزترين آنها رعايت پوشش و حجاب برتر و مطلوب و امنيت اجتماعي فراگير است، هدايت شوند و همه افراد به مهم ترين وجهي رهنمون گردند.

منـابـع:

[1]ابن منظور ، لسان العرب ،ج 9 .
[2]باقری٬خسرو٬نگاهی دوباره به تربيت اسلام٬تهران٬سازمان پژوهشی وبرنامه ریزی آموزشی٬دفترانتشارات کمک آموزشی وکتابخانه ها٬انتشارات مدرسه٬ 1374
[3]حدادعادل،غلامعلی،فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی،ترجمه فارسی ازابوبکرعتيق نيشابوری،تهران،سروش،
چ سوم،1368.
[4]حرعاملی ،وسائل الشيعه ، داراحياء التراث ،ج پنجم.
[5]دهخدا٬علی اکبر٬لغت نامه٬تهران٬چاپ دانشگاه تهران٬ چ دوم٬ 1377 ٬ ج نهم ودهم.
[6] دهقان، حميد، پژوهشي نو پيرامون انقلاب اسلامي.
[7]راغب اصفهانی ،معجم المفردات الراغب،تهران،دفترنشرالکتاب،چ دوم.
[8]ری شهری،محمد،ميزان الحکمه.
[9] شرتوني لبناني٬ اقرب الموارد٬ ج دوم .
[10]صبوراردوباری٬احمد٬آئين بهزيستی اسلام٬تهران٬دفترنشرفرهنگ اسلامی٬چ 3 ٬ 1366 ٬ ج سوم .
[11]طريحی ،فخرالدين بن محمد ،مجمع البحرين ،مرتضوی ،طراوت ،چ دوم ،1362 ،ج اول وپنجم.
[12] طيبي، ناهيد، مجله‌ي پيام زن، شماره‌ي 95 .
[13]قاضي ٬فاطمه ٬قم ٬ گلستان ادب٬ چ اول ٬ 1382.
[14] قمي، شيخ عباس، سفينه البحار،ج دوم .
[15] قمي، شيخ عباس ،‌ نفس المهموم .
[16] مجلسي، علامه محمد باقر ، بحار الانوار ، الطبعه الثالثه،داراحياء التراث العربي،بيروت،1403.ق،ج 104 .
[17]مطهري٬مرتضي ٬مسئله حجاب ٬ تهران ، صدرا٬ چ43 ٬ 1375.
[18]مطهری،مرتضی،تعليم وتربيت در اسلام،تهران،الزهراء،1362.
[19]معين،محمد،فرهنگ فارسی،تهران،اميرکبيرتهران،چ پانزدهم،1379 ،ج دوم .
[20] مهريزي٬مهدی ، حجاب .
[21]هاشمي رفسنجاني،علی اکبر، انقلاب يا بعثت جديد .
[22]وجدی ،فريد ،دائره المعارف القرآن العشرين ،ج ششم.
[23] http://www.iranculture.org
[24] http://www.aftab.ir
عفاف و خويشتن داري، در برابر فزون خواهي شهواني و كشش نفساني، چه ويژگي هائي دارد:
جمعه 1 بهمن 1389  3:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها