نويسنده:نسرين جعفري كاديجاني
چكيده:
لباس پوشيدن سابقهاى به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكى از مكاتب فكرى كه بر لزوم برهنه زيستى پاى مىفشارند، همه افراد به نوعى آن را تجربه مىكنند. يکي از امتيازات انسان، در مقايسه با موجودات ديگر، تهيه پوشش مناسب براي اندام خويش است. بر اين اساس، لباس پوشيدن يکي از شئون و ويژگي هاي انسان است. لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و ياري دادن وي در حفظ عفت و شرم، در آراستگي و زيبايي آدمي نيز نقشي مهم ايفا مي کند و مي توان آن را نشان دهنده گرايش اعتقادي فرد و تعلق وي به فرهنگي خاص دانست. لذا در تحقيق حاضر با هدف معرفي وضعيت پوشش زنان ايراني ضمن بررسي ريشههاي پوشش زنان به تاريخچه پوشش زنان ايراني و معرفي انواع پوششهاي محلي و شهري امروز ايران زمين پرداخته خواهد شد.
مقدمه:
پوشش زن و مرد ايراني ازجمله مسايلي است كه از دوران باستان داراي اهميت بوده است و از ابتداي تاريخ باستاني اين كشور تا كنون دست خوش تحولات عميق نشده و مفهوم آن در فرهنگ ايراني حفظ شده است.
بررسي پوشاك از اين لحاظ اهميت دارد كه بواسطه آن مي توان در رابطه با سير تحول تاريخي، زيباشناسي، اعتقادات، طبقات اجتماعي و پيشرفت صنعت به ويژه نساجي و پارچه بافي يك قوم يا تمدن اطلاعات ارزشمندي كسب كرد.
پوشاك ايرانيان در زمان 550 قبل از ميلاد تا دوران جنگ هاي صليبي، ادامه لباس بابلي ها و آشوري ها و بسيارمتنوع و گوناگون بود. براساس اعتقاد پژوهش گران مورخ، اين نخستين دوره اي است كه لباس زير و خصوصا نوع دوخته شده آن به عنوان پوشش ملي، مطرح شده است. در 1350 قبل از ميلاد به شهادت آثاري كه از تمدن ايلامي به دست آمده، ايرانيان «لباس كامل» به تن مي كرده اند.
پارسيان باز گذاشتن هر يك از قسمت هاي بدن، جز دو دست را خلاف ادب مي شمردند و به جهت پوشش سر و پاي خود، از سربند يا كلاه يا پاپوش استفاده مي كردند.
اگرچه پوشيدن لباس براي جلوگيري از سرما و تابش آفتاب يا به منظور پوشش بدن است، اما انتخاب رنگ و نقش روي پارچه و تزيين لباس، معرف قوميت، شخصيت، باورها و منزلت اجتماعي است لذا در تحقيق حاضر ضمن بررسي تاريخچه پوشش در سه دوره باستان تا پيش از کشف حجاب، کشف حجاب تا انقلاب اسلامي و بعد از انقلاب در ايران، به منظور آشناسازي خواننده با وضعيت موجود، به معرفي وضعيت موجود پوشش زنان در اقوام و مشاغل گوناگون پرداخته خواهد شد.
تاريخچه پوشش
پوشش به معناي پوشيدن و در لفظ عرب آن حجاب و حايل مي باشد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زنان اصطلاحي نسبتا جديد است. در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقها، کلمه ستر به معناي پوشش به کار مي رفت است. بنابراين علاوه بر معناي قديم حجاب تحت عنوان پرده و حايل، امروزه اصطلاحا تنها به معناني پوشش خاص زنان است.
شکل گيري پوشش در ميان اقوام مختلف داراي خاستگاهي مشترک بوده، اما در گذر زمان تحت تاثير عوامل گوناگون، هريک از اقوام نوعي خاص از پوشش را برگزيده اند که در واقع نماد تجربه تاريخي و فرهنگي آنان به شمار مي آيد. پوشاک نيز همانند ساير پديده هاي زندگي از بدو پيدايش در طول تاريخ سير تکاملي خود را طي کرده و از صورت ابتدايي خود بيرون آمده است.
هريک از اقوام مختلف، بنا به مقتضيات ويژه خود به تهيه لباسهاي گوناگون پرداخته و در دوخت و تزيين آن ابتکاراتي از خود نشان داده اند.
اما عواملي از قبيل:
1- شرايط جغرافيايي و محيطي و آب و هوا 2- نحوه زندگي و اسكان و اوضاع اجتماعي 3- جنگ ها و اوضاع سياسي و نوع حكومت 4- شرايط و اوضاع اقتصادي و پيشرفت هاي تكنولوژي 5- اعتقادات مذهبي و آداب و رسوم 6- نظام طبقاتي حاكم بر جامعه 7- روابط فرهنگي، اقتصادي و سياسي، بر فرم لباس ها درجوامع مختلف موثر بوده اند.
پوشش فراي آنکه به عنوان يک نياز بنيادين مادي براي بشر به حساب مي آيد، عاملي براي نمايش اعتقاد و شخصيت افراد تلقي ميشود و به نوعي پرچم وجودي انسان است. انسانها به وسيله نوع پوشش بخشي از هويت خود را عرضه مي کنند و تاريخ 2500 ساله ايران در هيچ کجاي خود زنان را باظاهري برهنه يا نيمه عريان نديده است، مگر آنجا كه دستان بيگانگان تلاش نموده اين ملت را از تمدن و فرهنگش جدا كند.
گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآيند انديشه و اراده آدمى است، ولى از بينش يک قوم برآمده و بر بينش و اراده انسانى نيز تأثير مىگذارد و مىتواند به عنوان زمينهساز تعالى يا انحطاط فردى و اجتماعى نقش آفرينى نمايد.
نيم نگاهي به دورههاي متمادي زندگي ايرانيان، نشانگر آن است كه حفظ حريم فردي و بين فردي از اهميت زيادي برخوردار بوده است و اين امر خصوصا در امر پوشاك آنان خودنمايي ميكند، چنانچه بيرون بودن بيش از گردي صورت و كف دو دست، بيحرمتي محسوب ميشده و افراد خصوصا بانوان اين امر را رعايت ميكردهاند. بنابراين ساختار پوشاک زنان در ايران نشانگر عمق نگاه باستاني فرهنگ ايراني در خصوص پوشش زنان، حريم بين فردي و تاثير و تاثر آن در رشد فرد و جامعه است.
گفتار اول
سابقه و ديرينه پوشش در اديان
بر اساس پژوهشها، از آغاز پيدايش انسان، هر يك از زن و مرد كوشيده است تا پوشش مناسب خود را تهيه كند. آدمي نخستبا برگ درختان، سپس با پوستحيوانات و بعدها با دستبافتهاي خود، خويش را پوشاند. ويل دورانت درباره پوشاك انسان و تاريخ صنعتبافندگي مينويسد: از وقتي كه انسان بافندگي را آغاز كرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت، با پشم گوسفند و الياف گياهان لباسهايي را براي خود تهيه كرد.
تمام كساني كه زندگي بشر و تحولات آن را ارزيابي كردهاند، بر اين تلاش تاكيد ورزيدهاند و خوشبختانه با پيشرفت صنعت و دستيافتن به منابع و ابزار جديد، پوشش نيز از تغييرات تكاملي بهرهمند گرديد و انسان به پوشاك مناسبتر دستيافت. نكته قابل توجه آن است كه اگر چه حيات آدميان از همان آغاز با «پوشش» پيوند خورده است، به دليل وجود نوعي احساس حياي طبيعي در جنس زن، زنان در طول تاريخ در امر پوشش تلاش و جديت بيشتر از خود نشان دادهاند.
بي دليل نيست كه همواره پوشاك با مدنيت و تمدن بشري ارتباط مستقيم داشته و هر چه تمدن انسان جلوتر رفته تكه هاي پوشش او بيشتر شده است و تنها در قرن بيستم است كه مي بينيم تمدن با هزاران تعمد با عرياني و برهنگي همراه مي شود.
حجاب ورابطه آن با پوشش
«حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است. اين واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششى حجاب نيست. حجاب پوششى است كه از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد به كارگيرى كلمه «حجاب» در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتا جديد است و همين سبب گرديده بسيارى گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود، يا مثل ويل دورانت بگويند: «اين امر خود مبناى پرده پوشى در ميان مسلمانان به شمار مىرود» و يا مدعى شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است، در حالى كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز - همان طور كه ويل دورانت مىگويد و كتب تفسير شيعه و سنى تاييد مىكند - اعراب چنين پوششى نداشتند و عادتشان تبرج و خودنمايى بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «و لا تبرجن تبرج الجاهلية الاولى .»
آنچه از قديم به ويژه نزد فقها وجود دارد. واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليتهاى اجتماعى نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليتها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.
بسياري از متفكران، برابر آيات قرآن و كتب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظري بيگانه از برهنگي احساس شرم كردند و بدون آن كه تحت تاثير هيچ آموزه، فرمان يا تذكري قرار گيرند، به وسيله برگهاي درختان بهشتي به سرعتخود را پوشاندند - راز رويكرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانستهاند، زيرا اولا، نخستين انسانها به طور فطري به پوشش روي آوردهاند. ثانيا، گزارشهاي موجود به خوبي اثبات ميكند كه پوشش زنان به عنوان حجاب، در نقاط مختلف جهان به طور كامل رعايت ميشده و در بعضي از موارد با شدت و سختي همراه بوده است. ثالثا، اگر اكنون نيز به لباس ملي كشورهاي جهان بنگريم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبي در مييابيم. نگاهي به پوشش زنان در اديان و اقوام مختلف نشان ميدهد يهوديان، مسيحيان، اعراب، يونانيان، اهالي رم، آلمان، خاور نزديك و.. . حجاب را به طور كامل رعايت ميكردند و اكثرا سر خويش را نيز ميپوشاندند. برابر تصاوير موجود، كاهش تدريجي حجاب زنان از نيمه دوم قرن هيجدهم در اروپا آغاز شد.
از سوي ديگر متداول بودن حجاب در ميان ملل مختلف كه عقيده، مذهب و شرايط جغرافيايي متفاوت داشتند، نيز نشان دهنده تمايل فطري زنان به حجاب دانسته شده است و دانشمندان، تاريخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاريخ و عصر حجر نسبت مىدهند.
پوشش زن در اديان بزرگ الهى
پوشش و به عبارتي حجاب در كليه اديان الهي به شکل بسيار با اهميتي وجود داشته است به گونهاي كه بعد از ظهور اسلام، اصلاح و تلطيف گشت.
حجاب در شريعت حضرت ابراهيم(عليهالسلام)
در آئين مقدس حضرت ابراهيم (عليهالسلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهميت بوده است. در كتاب تورات چنين مىخوانيم: «"رفقه" چشمان خود را بلند كرده و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد، زيرا از خادم پرسيد: اين مرد كيست كه در صحرا به استقبال ما مىآيد؟ خادم گفت: آقاى من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانيد. »
از اين بيان روشن مىشود كه پوشش زن در مقابل نامحرم در شريعت حضرت ابراهيم (عليهالسلام) وجود داشته است؛ زيرا «رفقه» در مقابل اسحاق كه به او نامحرم بود، از شتر پياده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نيفتد.
حجاب در آيين يهود
در اصول اخلاقى «تلمود» كه يكى از كتابهاى مهم دينى و در حقيقت فقه مدون و آيين نامه زندگى يهوديان است، آمده: «اگر زنى به نقض قانون يهود مىپرداخت، چنانچه مثلاً بىآنكه چيزى بر سر داشت به ميان مردم مىرفت و يا در شارع عام نخ مىرشت يا با هر سنخى از مردان درد دل مىكرد يا صدايش آنقدر بلند بود كه چون در خانهاش تكلّم مىنمود، همسايگانش مىتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد. »
حجاب در آيين مسحيت
در كتاب انجيل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتيان تصريح مىكند:
«اما مىخواهم شما بدانيد كه سر هر مرد، مسيح است و سر زن، مرد و سر مسيح، خدا. هر مردى كه سرپوشيده دعا يا نبوت كند سر خود را رسوا مىنمايد. اما هر زنى كه سربرهنه دعا كند، سر خود را رسوا مىسازد؛ زيرا اين چنان است كه تراشيده شود. زيرا اگر زن نمىپوشد، موى را نيز ببرد و اگر زن را موى بريدن يا تراشيدن قبيح است، بايد بپوشد؛ زيرا كه مرد را نبايد سر خود را بپوشد چون كه او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زيرا كه مرد از زن نيست، بلكه زن از مرد است و نيز مرد به جهت زن آفريده نشده، بلكه زن براى مرد. از اين جهت زن مىبايد عزتى بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان.. . در دل خود انصاف دهيد آيا شايسته است كه زن ناپوشيده نزد خدا دعا كند. »( باب11، آيه 3تا14)
پس در جايى كه براى دعا بايد سر زن پوشيده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازمتر خواهد بود.
نيز در انجيل، در رساله پولس، به تيموتاوءس مىگويد: «و همچنين زنان خود را بيارايند به لباس حيا و پرهيز، نه به زلفها و طلا و مرواريد و رخت گرانبها، بلكه چنان كه زنانى را شايسته است كه دعواى ديندارى كنند به اعمال صالحه. »
حجاب در اسلام
حدود پوشش براي زنان در احکام اسلامي ولايت دارد بر اينکه: پوشاندن غير وجه و كفين بر زن واجب است و پوشش بدين نحو جزء ضروريات و مسلمات است و از نظر قران، حديث و فتاوي هيچ اختلاف و تشكيكي در اين باره وجود ندارد. در قران و روايات ائمه هدي عليه السلام كلماتي دربارة مسئله پوشش بيان شده كه شناخت دقيق آن در تبيين موضوع كمك شاياني مي كند از اين رو به بررسي اين واژه ها مي پردازيم:
تبرج : در لغت به معاني بروز و ظهور مي باشد و معناي اصطلاحي تبرج، آشكار كردن و جلوه گري زينتهاي زن مي باشد. در جاي ديگر تبرج را خودنمائي در مقابل مردان معنا كرده و نوشته «تبرجت: اظهرت زينتها للرجال» بدحجابي يكي از مصاديق تبرج است.
حجب (حجاب): يكي از معاني حجاب پرده و پوشش و حائل است. كلمه «حجاب» هم به معناي پوشيدن است هم به معني پرده و پوشش و بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت معني پوشش مي دهد كه پرده وسيله پوشش است. شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد: «همين امر موجب شده كه عده زيادي گمان كنند اسلام خواسته زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود در حالي كه وظيفه پوششي كه اسلام براي زنان مقرر كرده است بدين معني نيست.»
جلباب: در قران كريم جلباب يكي از پوششهاي لازم براي زنان مومنين معرفي شده است.
يا ايهاالنبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيهن ذلك ادني ان يعرفن فلايؤذين و كان الله غفورا رحيما
اي پيغمبر به زنان و دختران خود و زنان مومنين بگو كه خويش را به چادر فرو پوشند كه اين كار براي اينكه انها به عفت و حرمت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان ازار نكشند بسيار بهتر است و خدا در حق خلق بسيار آمرزنده است.
خمار: يكي ديگر از پوششهايي كه درقرآن كريم براي زن معرفي شده است خمار مي باشد.
قل للمومنات ... و ليضربن بخمر هن علي جيوبهن ...
به زنان با ايمان بگو سرو سينه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
در كتب لغت درباره اين لغت چنين آمده است كه خمر و خمار به معني ستر و پوشش است؛ شراب را خمر ميگويند زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند؛ به روسري زن نيز خمار مي گويند زيرا به وسيله ان سرش را مي پوشاند.
زينت: مفهوم زينت در عربي از زيور در فارسي گسترده تر مي باشد زيرا زينت هم به زيورهايي گفته مي شود كه از بدن جدا مي شوند مثل جواهرت و هم به آرايشهايي گفته مي شود كه به بدن متصل است نظير سرمه و ...
عفت: عفت يك بينش، منش و يك صفت و خوي عالي است. العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة»