امروز که سر بر حرمت می آیم .... انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو ! به غریبی سوگند .... دل کندن از این ضریح مشکل شده است
مرا طلای گنبد تو بی قرار می کند .... کسی مرا به دوش ابر ها سوار می کند
خیال می کند که دیدن تو قسمتش شده .... همین کسی که دارد از خودش فرار می کند
کاش من یک بچه آهو می شدم .... می دویدم روز و شب در دشت ها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب .... می دویدم تا که می دیدم تو را
کمک کن مثل مشهد ، شهر رؤیا .... دلم پر ازدحام از نور باشد
پر از پرواز کفتر هاى کوچک .... سرم سبز و دلم پر شور باشد
شمع جمع شاپرک هایی رضا .... ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی .... ای رضا جان ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن ، مرا .... تا بگیرم اوج ، خوشحال و رها
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است .... یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای .... آنجا برای عشق شروعی مجدد است
عشق یعنی اشک توبه در قنوت ، .... خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنی چشم ها هم در رکوع ، .... شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنی سر سجود و دل سجود ، .... ذکر یارب یارب از عمق وجود
هر کجا سلطان بود دورش سپاه و لشکر است ، .... پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
با خبر باشید چشم انتظاران ظهور ، .... بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است
بلیط ماندن است مانده روی دست های من .... در این همه مسافر حرم نبود جای من ؟
رفیق عازم سفر ، فقط « سلام » را ببر .... سفارش مریض حضرت امام را ببر
گفتی که بلا بلا بلا ، گفتم چشم ، .... از روز الست با رضا گفتم چشم
من آمده ام تا به ولایت برسم ، .... گفتی انا من شروط ها گفتم چشم