گاهی اوقات مشکل مینماید که بتوان از زبان عربی مفهومی را به ویژه در متون اسلامی به درستی و دقت به زبانی دیگر ترجمه نمود. عکس این قضیه نیز در موارد گوناگون صادق است (مخصوصا در متون علمی و صنعتی). از آنجا که قرآن به عربی نگاشته شدهاست و مسلمین سنتا بر این باورند که غیرممکن و نادرست است که متون مقدس مذهبی (قرآن، نماز، اذان...) خود را به زبانی دیگر ترجمه نمایند و بیم از عدم رسایی مفهوم دقیق متون آن را داشتهاند مجموعه این عوامل همراه با علل مختلف دیگری همچون همجواری جغرافیایی، تجارت و مهاجرت... راه را به کلی بر تسلط کامل عربی بر کلیه زبانهایی که تحت نفوذ امپراتوری اسلامی و یا صرفاً فرهنگ اسلامی بودهاند هموار کردهاست.
زبانهای تازی و پارسی بر یکدیگر تاثیراتی داشتند و واژگانی از هر دو زبان منتقل شده اما به گفته ی پروفسور ریچارد دیویس: وام گیری زبان فارسی از زبان عربی به واژگان محدود است و زبان عربی , تاثیری بر ریخت شناسی زبان فارسی نداشته
واژگان تازی همچنین به زبانهای اردو، کشمیری، پشتو، ترکی و کردی. و در حد بسیار ملایمتر به زبانعبری وارد شده اند. زبان عربی توانستهاست با توجه به جنبه تقدس دینی باعث زوال زبانهای مصری و منطقه شمال آفریقا و اردن و سوریه شود این زبان بر اسپانیایی نیز تأثیر گذاشتهاست اما زبان بربر یا امازیغی و قبطی پس از ۱۴۰۰ با مقاومت در مقابل عربی توانستهاست تحت سلطه زبان عربی به حیات خود ادامه دهد