در زبان عربی از دورانهای کهن زبانهای بیگانه روی آن تأثیر گذاشتهاند؛ از این میان میتوان به تأثیر زبانهای ایرانی و یا رومی کهن بر آن اشاره کرد، حتی در در نصوص قرآن چنین واژههایی نسبتاً به وفور یافت میشوند هر چند که زبان عربی بنا بر خاصیت داتی خود که واژهها در آن صرف میشوند چهره وامواژهها را چنان دگرگون مینماید که تشخیص ریشه آن بسیار دشوار میگردد.
از واژههای ایرانی و رومی کهن که از دیرباز به زبان عربی وارد شدهاند میتوان موارد زیر را نام برد:
از زبانهای ایرانی
در عربی: زمان (از زَمان در پهلوی)، مهرگان (مهرجان در عربی معنای جشنواره بخود گرفتهاست)، برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، ،آجر، گچ = جص - خنجر= خونگر- طربوش = سرپوش و دهها واژه دیگر...
و در قرآن یکصد کلمه اصل پارسی و یا معرب شده از پارسی وجود دارد که از این نظر پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرانی تلقی میشود: دین، سراج از چراغ، جند، (دکا دکا = تکه تکه)، سجیل، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید) و هزاران [۲] واژه دیگر...
از زبانهای دیگر
اما در عصر حاضر واژههای زیادی از زبانهای اروپایی وارد زبان عربی شدهاند که یا در قبل در عربی وجود نداشته و مجال ساخت آنها نبوده ویا از لحاض معنایی امکان ساخت آن در عربی زیاد موفقیت آمیز نیست. بیشتر این واژهها در عرصه سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا...)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، فلسفة، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو)...) و یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو، ورشه - تلفون، تلفزیون، کمبیوتر...) هستند.