0

فهرست مخترعان

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

لویی بریل

 

 

چهارم ژانویه ۱۸۰۹ زاده شد و در پاریس رشد کرد. او که از همان اوان کودکی نابینا شده بود، بر خلاف معمول آن زمان که کمتر کسی به آموزش نابینایان توجه داشت، با بهره‌گیری از تلاش‌های پیشین، توانست خط عادی را به صورت برجسته بیاموزد و مانند هم ‌سالانش بخواند و بنویسد.

بریل در طول تحصیلات خود به این نتیجه رسید که خواندن و نوشتن به خط عادی برای نابینایان مشکل است. این بود که در تلاشی شبانه‌روزی، توانست در شانزده سالگی خطی اختراع کند که هم اکنون پایه‌ سواد صدها هزار نابینا در سراسر جهان است. بریل خط خود را بر پایه‌ اشکال مختلفی بنا کرده که از ترکیب ۱ تا ۶ نقطه تشکیل می‌شود.

بدین ترتیب الفبای هر خطی، اعم از لاتین یا عربی یا چینی، با قرارداد های مشخص هر خط، کدگذاری می‌شود. مثلا ۵ نقطه که ۳ ضلع یک مستطیل را تشکیل می دهند، در خط فارسی صاد و در خط لاتین علامت «و» تجاری & را معنی می‌دهد.

دریغا که تا لویی بریل زنده بود، دست‌اندرکاران آموزش نابینایان خط او را معتبر نشمردند و تنها ۳۰ سال پس از مرگ او بود که اختراع بی‌مانندش در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد.



پنج شنبه 30 دی 1389  3:36 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

گوگلی المو مارکونی

 

 

مخترع رادیو در سال 1874 در شهر بولونی ایتالیا به دنیا آمد. او از خانواده‌ای مرفه بود و معلمان و مربیان خصوصی تعلیم و تربیت او را به عهده داشتند.

مارکونی در سال 1894 و به سن بیست سالگی مطالبی درباره آزمایش‌های انجام شده توسط هنریش هرتز خواند. آن آزمایشات به وضوح وجود امواج نامرئی الکترومغناطیسی را که با سرعتی معادل سرعت نور در فضا حرکت می‌کردند، نشان داده بود.

بلافاصله این فکر برای مارکونی پدید آمد که می‌توان بدون استفاده از سیم از این امواج برای فرستادن علائمی به فواصل دوردست بهره گرفت. این امر امکاناتی را برای ارتباطات فراهم می‌کرد که در استفاده از تلگراف با سیم میسر نبود. از جمله اینکه با این روش ارسال پیام‌ها برای کشتی‌های در حال حرکت در دریاها ممکن می‌شد.

تا سال 1895 تنها با یک سال تلاش مارکونی موفق شد وسیله لازم برای این کار را بسازد. در سال 1896 مارکونی وسیله مزبور را در انگلستان به نمایش گذاشت و توانست اولین امتیاز انحصاری اختراع خود را دریافت نماید. مارکونی سریعاً یک شرکت تأسیس کرد و در سال 1898 اولین رادیوگرام (مارکونی گرام) ارسال شد. سال بعد او توانست پیام‌های بی‌سیم را به آن سوی کانال مانش بفرستد. با اینکه در سال 1900 مهمترین امتیاز خود را دریافت نمود ولی همچنان به کار خود ادامه داد و برای بهبود و تکمیل اختراع خود تلاش کرد. در 1901 او موفق شد یک پیام رادیو به آن سوی اقیانوس اطلس، از انگلستان به نیوفونلند، بفرستد.

اهمیت این اختراع جدید در یک حادثه غم‌انگیز به خوبی آشکار گردید. در سال 1909 کشتی «اس.اس.ریپوبلیک» در تصادفی صدمه دید و غرق شد. از طریق پیام‌های رادیویی کمک خواسته شد و تمام سرنشینان کشتی بجز 6 نفر نجات یافتند. در همین سال مارکونی به خاطر اختراعش برنده جایزه نوبل شد. در سال بعد مارکونی موفق شد پیام‌های رادیویی را از ایرلبند به آرژانتین، یعنی مسافتی بالغ بر شش هزار مایل بفرستد.

تمام این پیام‌ها با روش خط و نقطه (مورس) فرستاده شده بود. اینک مشخص گردید که صدا را نیز می‌توان به وسیله رادیو منتقل کرد. ولی این کار تا سال 1915 عملی نشد. انتشارات رادیویی در مقیاس تجاری تنها در اوایل دهه 1920 آغاز گردید ولی پس از آن خیلی زود توسعه یافت و همگانی شد.

اختراعی که حقوق انحصاری آن فوق‌العاده با ارزش بود بدون تردید برخی درگیری‌های حقوقی و قضایی را برمی‌انگیخت. اما تمام این مرافعات و دادخواهی‌ها با رأی صریح دادگاهها در سال 1914 مبنی بر حق اولویت مارکونی به خاموشی گرایید. در سال‌های بعد مارکونی تحقیقات مهمی در باب موج کوتاه و مخابرات مایکروویو انجام داد. او در سال 1937 در شهر رم درگذشت.

از آنجا که مارکونی تنها به عنوان یک مخترع معروف می‌باشد بدیهی است که تأثیر او نیز مناسب با اهمیت رادیو و تبعات مستقیم آن خواهد بود. (مارکونی تلویزیون را اختراع نکرد اما اختراع رادیو گامی مهم برای اختراع تلویزیون بود و بنابراین منصفانه خواهد بود اگر قسمتی از اعتبار اختراع تلویزیون به مارکونی داده شود). روشن است که ارتباطات بی‌سیم در دنیای نوین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در انتقال اخبار برای سرگرمی و تفریح، مقاصد نظامی، تحقیقات علمی و انجام وظایف و بسیاری موارد مقاصد دیگر از بی‌سیم استفاده می‌شود. اگر چه برای برخی موارد می‌توان از تلگراف، که نیم قرن قبل اختراع شده بود، استفاده مشابهی کرد اما در بسیاری از موارد رادیو بی‌رقیب است و چیزی را نمی‌توان جانشین آن کرد. با استفاده از آن می‌توان با اتومبیلهای در حال حرکت، کشتی‌ها در دریاها و هواپیماهای در حال پرواز و حتی سفینه‌های فضایی ارتباط برقرار کرد. اختراع رادیو بسیار مهمتر از اختراع تلفن می‌باشد. پیامی که با تلفن فرستاده می‌شود با رادیو نیز می‌توان ارسال کرد در حالی که با رادیو می‌توان با نقاطی ارتباط برقرار کرد که امکان تماس تلفنی وجود ندارد.

با توجه به این نکته و از آنجا که ارتباط بی‌سیم بسیار مهمتر از ارتباط تلفنی است مارکونی در رده‌ای بالاتر از گراهام‌بل قرار می‌گیرد. اگر ادیسون کمی بالاتر از مارکونی قرار داده شد به این دلیل است که او صاحب اختراعات متعدد و زیادی بود هر چند هیچ‌کدام از آنها به تنهایی اهمیت و ارزش رادیو را نداشتند. از آنجا که رادیو و تلویزیون تنها قسمت کوچکی از موارد استفاده عملی از کارهای نظری ماکسول و فاراده می‌باشد. بنابراین منصفانه است که مارکونی پایین‌تر از آن دو تن قرار داده شود. اما با توجه به اینکه معدودی از بهترین چهره‌های سیاسی تأثیری مشابه به تأثیر مارکونی بر جهان داشته‌اند بنابراین مارکونی را باید سزاوار و شایسته رده بالایی در این فهرست دانست.

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



پنج شنبه 30 دی 1389  3:36 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

جیمز وات

 

 

مخترع اسکاتلندی که اغلب از او به عنوان مخترع ماشین بخار یاد می‌شود چهره اصلی انقلاب صنعتی است.

وات در واقع اولین سازنده ماشین بخاری نیست. «هرو او آلکساندریا» در قرن اول میلادی ابزارهای مشابهی را توصیف کرده بود. در سال 1698 «توماس ساوری» ماشین مشابهی را به ثبت رساند که برای تلمبه کردن آب از آن استفاده می‌شد و در 1712 «توماس نیوکومن» نوع پیشرفته‌تری از آن را به ثبت رساند. با وجود این ماشین ساخته شده توسط نیوکومن کارایی بسیار کمی داشت و آن را فقط برای خارج کردن آب از معادن زغال سنگ به کار می‌گرفتند.

وات با اینکه فقط یک دوره کارآموزی یکساله را در زمینه ابزارسازی گذرانده بود ولی از استعداد ابداع و نوآوری فراوان برخوردار بود. وی در سال 1764 هنگامی که مشغول تعمیر یک مدل از ماشین‌های نیوکومن بود به ماشین بخار علاقمند شد. وات اصلاحاتی آنچنان مهم و ارزنده در ماشین اختراعی نیوکومن به عمل آورد که می‌توان او را مخترع اولین ماشین بخار دانست.

اولین تغییر مهم وات که در سال 1769 به ثبت رساند اضافه کردن یک محفظه جداگانه تراکم بخار بود. او همچنین با عایق‌بندی سیلندر بخار را مجزا کرد و در سال 1782 ماشین دوطرفه را اختراع نمود. تمام اینها همراه با چند فقره تغییرات و اصلاحات کوچک‌تر به کارایی بیشتر ماشین‌های بخار منتج شد. این ازدیاد کارایی عملاً به معنای تفاوت بین یک ابزار ماهرانه ولی نه چندان قابل استفاده با وسیله‌ای با توان صنعتی فراوان بود.

وات در سال 1781 با اختراع یک سری چرخ‌دنده حرکت تناوبی موتور را به حرکت دورانی تبدیل کرد. با استفاده از این ابزار بر موارد استفاده از موتور بخار به شکل چشمگیری افزوده شد. علاوه بر انجام اصلاحات و تغییرات گوناگون وات در سال 1788 پروانه تنظیم دو موتور، وسیله‌ای که امکان کنترل اتوماتیک سرعت موتور را فراهم آورد، فشارسنج (1789) شمارشگر (کنتور) نشانگر و شیر فشارشکن را اختراع کرد.

وات که خود فاقد استعداد لازم در کارهای تجاری بود، در سال 1775 به اتفاق «ماتیو بولتون» که مهندسی چیره‌دست و معامله‌گری توانا بود شرکتی تأسیس کرد، طی 25 سال بعد شرکت وات بولتون تعداد زیادی موتورهای بخاری تولید و به بازار عرضه کرد که در نتیجه ثروت سرشاری نصیب آن دو گردید.

در باب اهمیت ماشین بخار مبالغه و گزافه‌گویی نمی‌شود. درست است که بسیاری از اختراعات دیگر در انقلاب صنعتی نقش داشته‌اند. در معدن و متالوژی و در بسیاری از ماشین‌آلات صنعتی پیشرفتهای فراوانی پدید آمد. معدودی از اختراعات مانند دستگاه نساجی (جان‌کی، 1733) و ماشین نخ‌ریسی (جیمز هارگریوز، 1764) قبل از کارهای وات عرضه شدند. مخترعین دیگر اختراعات و پیشرفتهایی هر چند کوچک پدید آوردند ولی هیچ‌یک از آنها به تنهایی نمی‌توانستند برای انقلاب صنعتی حیاتی باشند. تمامی آنها با موتور بخار که نقشی کاملاً تعیین‌کننده داشت و بدون آن انقلاب صنعتی به کلی چیز دیگری بود، تفاوت عمده‌ای داشتند. قبل از آن اگر چه از نیروی آب و باد برای به گردش درآوردن چرخ آسیاب‌ها استفاده می‌شود ولی منبع اصلی نیرو همواره عضلات انسان بود. استفاده از این عامل ظرفیت تولید صنعتی را به کلی محدود می‌کرد. با اختراع ماشین بخار این محدودیت بر طرف شد. پس از آن انرژی بسیار زیادی برای تولید در دسترس بود و مرتباً نیز به میزان آن افزوده می‌شد. تحریم نفتی سال 1973 یک اخطار جدی بود که چگونه کمبود انرژی می‌تواند به سیستم صنعتی ضربه وارد کند. این تجربه تا حدی بیانگر اهمیت انقلاب صنعتی ناشی از اختراعات وات می‌باشد.

ماشین بخار صرف نظر از تأمین منبع انرژی برای کارخانه‌ها، موارد استفاده مهم دیگری نیز داشت. در سال 1783 «مارکیز دو جفروی» موفق شد ماشین بخار را برای به حرکت درآوردن یک قایق به کار گیرد. در سال 1804 «ریچارد ترویتیک» اولین لوکومتیو بخار را ساخت. اگر چه هیچ یک این مدل‌های اولیه از لحاظ تجاری با توفیق همراه نبود اما در خلال چند دهه کشتی بخار و راه‌آهن، حمل و نقل دریایی و زمینی را دستخوش تحولی بنیادین کرد.

انقلاب صنعتی با انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه هم‌زمان بود. امروز می‌توانیم دریابیم که تأثیر انقلاب صنعتی در زندگی روزانه بشر به مراتب عظیم‌تر از هر یک از آن دو انقلاب سیاسی بوده است. هر چند این نکته هنگام بروز آن انقلابات آنچنان بدیهی و مسلم نبود. به همین دلیل جیمز وات را باید یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ دانست.

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه

 

 



پنج شنبه 30 دی 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

نیکلاس اوگوست اوتو

 

 

، مخترع آلمانی بود که در سال 1876 اولین موتور درون‌سوز چهارزمانه را ساخت که الگو و مدلی شد، برای صدها میلیون موتور مشابه که از آن زمان تا کنون ساخته شده است.

موتور درون‌سوز یک وسیله گردنده است که در فایف موتوری و موتورسیکلت‌ها کاربرد دارد. علاوه بر موارد استعمال فراوان آن در صنعت، اختراع هواپیما بدون استفاده از آن غیر ممکن بود. تا قبل از پرواز اولین هواپیمای جت در سال 1939، نیروی محرکه تمام هواپیماها در واقع توسط موتورهای درون‌سوز که چرخه‌کار آنها بر مدار اوتو  بودن تأمین می‌شد. امّا مهمترین مورد کاربرد موتورهای درون‌سوز استفاده از آنان در اتومبیل‌ها است.

قبل از آنکه اوتو موتور خود را اختراع کند برای ساخت اتومبیل تلاش‌های فراوان و عدیده‌ای شده بود. برخی مخترعین نظیر زیگفرید مارکوس (در سال 1875) اتین لنور (در سال 1862) و نیکلاژوزف کنوت (در سال 1769) موفق به ساخت مدل‌هایی شدند که حرکت می‌کرد. اما به علت نبودن موتور مناسب، موتوری که هر دو مزیت وزن کم و قدرت زیاد را با هم داشته باشد هیچ کدام از آن مدل‌ها در عمل قابل استفاده نبود. ولی در خلال پانزده سال پس از اختراع موتور چهار زمانه اوتو، دو مخترع آلمانی دیگر، کارل بنز و گوتلمب دایملر، هر یک اتومبیل‌هایی قابل استفاده و قابل فروش ساختند. از آن زمان انواع مختلف از موتورها برای به حرکت درآوردن اتومبیل ساخته شده است. ممکن است در آینده‌ای نه چندان دور، اتومبیل‌هایی که با نیروی بخار، باطری‌های برقی و یا با استفاده از سایر منابع انرژی حرکت می‌کنند، ساخته شوند که نسبت به اتومبیل‌های کنونی برتری خواهند داشت. ولی واقعیت این است که در 99 درصد از صدها میلیون اتومبیل ساخته شده تا این زمان از موتورهای درون‌سوز چهارزمانه است که در کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و کشتی‌ها از آن استفاده می‌شود. این موتور چرخه چهارزمانه‌ای مشابه با موتور اوتو دارد ولی نوع سوخت آن متفاوت است.

اکثر اختراعات علمی (اگر استثنای مهم تسلیحات و مواد منفجره را کنار بگذاریم) ‌برای نوع بشر سودمند بوده است. به عنوان مثال کاملاً بعید است کسی پیشنهاد کند که یخچال یا پنی‌سیلین را تحریم کنیم و با استفاده از آنها را به طور جدّی محدود سازیم. زیان‌های استفاده‌ای چنین گسترده از اتومبیل‌های شخصی بر کسی پوشیده نیست. اتومبیل‌ها علاوه بر ایجاد سرو صدا هوا را آلوده می‌کنند، با مصرف سوختهای کمیاب منبع آن را مورد تهدید قرار می‌دهند و هر ساله عامل قتل و جرح شمار زیادی از مردمان می‌شوند.

مسلماً اگر اتومبیل وسیله سودمندی نبود و فایده‌ای این چنین زیاد نداشت هرگز آن را تحمّل نمی‌کردیم اتومبیل‌های شخصی به مراتب بیشتر از وسایل حمل و نقل عمومی قابلیت تطبیق دارند. بر خلاف راه‌آهن و قطار زیرزمین هرجا که مایل بودید می‌توانید آن را پارک کنید، به هر جاکه بخواهید شما را می‌برد، و اینجا و آنجا در خدمت شما می‌باشد. سریع و راحت است و بارو بنه را به آسانی حمل می‌کند و به شکل بی‌سابقه‌ای این مکان را برای ما فراهم می‌کند که کجا زندگی کنیم و وقت خود را چگونه سپری سازیم. به این ترتیب آزادی فردی را به شکلی قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است.

اما اینکه تمام امتیازات در برابر بهایی که جامعه برای اتومبیل می‌پردازد، ارزش دارد یا خیر، مطلب قابل بحثی می‌باشد. اما در هر حال کسی نمی‌تواند منکر آن شود که اتومبیل اثر عمده‌ای بر تمدن ما داشته است. تنها در ایالات متحده بیش از یکصد میلیون دستگاه اتومبیل مورد استفاده قرار دارد. این به معنای تقریباً دو تریلیون مایل، مسافر در هر سال می‌باشد که این رقم بیش از مجموع مسافات طی شده در یک سال به طور پیاده، با هواپیما، با قطار، با کشتی و به طور کلی با تمام اشکال حمل و نقل می‌باشد.

برای جا دادن این اتومبیل‌ها هکتارها زمین را به صورت توقفگاه اتومبیل درآورده‌ایم، بزرگراه‌های بی‌انتهایی ساخته‌ایم، و تمام چشم‌اندازها را تغییر داده‌ایم. در عوض اتومبیل آنچنان سهولت جابجایی را برای ما فراهم آورده است که نسل‌های گذشته به سختی می‌توانستند حتی رؤیای آن را در سر بپرورانند. بسیاری از صاحبان اتومبیل‌ها اکنون فعالیت‌های گسترده‌ای دارند و از تسهیلاتی بهره‌مند می‌شوند که احتمالاً بدون اتومبیل نمی‌توانستند از آن برخوردار باشند. داشتن اتومبیل حق انتخاب بیشتری برای محل زندگی و محل کار به ما می‌دهد. امروز کسانی که در حومه‌ی شهرها سکونت دارند از تسهیلاتی برخوردارند که پیش از آن فقط در اختیار شهرنشین‌ها بود و این را باید مرهون اتومبیل باشند. این امر شاید لیل اصلی گسترش و رشد حومه شهرها در دهه‌های اخیر و همراه با آن کاهش سکونت در مناطق مرکزی شهرها می‌باشد.

نیکلاس اوگوست اوتو در سال 1832 در شهر «هولشازن» آلمان به دنیا آمد. هنگامی که طفلی شیرخواره بود پدرش از دنیا رفت. اوتو با اینکه دانش‌آموز درس‌خوان و کوشا بود در شانزده‌ سالگی با هدف یافتن کار و کسب و تجربه در داد و ستد دبیرستان را ترک کرد. مدتی در یک خوار و بار فروشی در شهری کوچک به کار اشتغال داشت و سپس در فرانکفورت کارمند دفتری و بعد از آن فروشنده سیار شد.

حدود سال 1860 اوتو مطالبی درباره موتور گازی که به تازگی توسط «اتین لنور» اختراع شده بود و اولین موتور درون‌سوز بود که واقعاً کار می‌کرد، شنید. اوتو به درستی تشخیص داد که اگر موتور لنور بتواند با سوخت مایع کار کند موارد استفاده‌ای به مراتب بیشتر خواهد داشت زیرا در آن صورت نیازی نخواهد بود که موتور مزبور همواره به یک خروجی منبع گاز متصل باشد. اوتو به زودی نوعی کاربوراتور اختراع کرد ولی چون وسیله مشابهی قبلاً اختراع شده و به ثبت رسیده بود بنابراین درخواست وی برای ثبت اختراعش رد شد.

اوتو بدون دلسردی تمام تلاش خود را وقف بهبود و اصلاح موتور لنور کرد. در سال 1861 موفق به طراحی نوعی موتور گردید که اساساً با مدل لنور که نوع ابتدایی بود و سیکل دوزمانه داشت، متفاوت بود. این موتوری بود که با یک چرخه چهارزمانه کار می‌کرد. در ژانویه 1862 اوتو نمونه‌ای از موتور چهارزمانه خود را ساخت اما با مشکلاتی برای قابل استفاده بودن موتور جدید مواجه شد که این مشکلات بیشتر در سیستم احتراق آن به چشم می‌خورد. اوتو این طرح را کنار گذاشت و به جای آن تلاش خود را معطوف بهتر کردن موتور «اتمفسریک» که خود آن را ساخته بود کرد و نوع اصلاح شده موتور دو زمانه بود که با گاز کار می‌کرد. در سال 1863 این اختراع را به ثبت رساند و به زودی شریکی پیدا کرد «ایوجن لانگن» و از حمایت مالی او برخوردار شد.

آنها کارگاه کوچکی تأسیس کردند و به تلاش برای بهتر ساختن موتور خود ادامه دادند. موتور دو زمانه آنها بالا گرفت و شرکتشان سود سرشاری برد. در سال 1872 آنها توانستند گوتلیب دایملر، مهندس برجسته‌ای را که تجربیاتی در اداره‌ی کارخانه داشت به استخدام خود در آورند. این امر تولید موتور را در کارخانه آنها افزایش داد.

گرچه منابع حاصل از فروش موتور دوزمانه بسیار خوب بود ولی اوتو نمی‌توانست اندیشه ساخت موتور چهارزمانه را که از ابتدا در پی آن بود بگذارد. او متقاعد شده بود موتور چهارزمانه که مخلوط سوخت و هوا قبل از احتراق در آن متراکم شده کارایی بیشتری از هر نوع اصلاح شده موتور دوزمانه لنور خواهد داشت. در اوایل سال 1867 اوتو سرانجام سیستم احتراق جدیدی اختراع کرد و به این ترتیب موفق شد و سال بعد چهارزمانه قابل استفاده بسازد. اولین نمونه در مه 1876 ساخته شد و سال بعد سی‌هزار دستگاه از این موتور فروخته شد. به دنبال آن و تمام اشکال موتور دوزمانه لنور به زودی متروک شده و از رده خارج گردید.

حق امتیاز ثبت شده آلمانی اوتو در موتور چهارزمانه یک دعوای حقوقی را در سال 1886 در پی داشت. از قرار معلوم یک فرد فرانسوی به نام «آلفونس بیودوروشاز» در سال 1862 وسیله مشابهی را طراحی کرده و آن را به ثبت رسانده بود. نباید تصور کرد که بیودوروشاز یک چهره تأثیر گذار است. اختراع او هرگز به بازار راه پیدا نکرد و در واقع حتی یک از آن هم ساخته نشد و اوتو هم برای اختراع خود هرگز از ان بهره نگرفته بود. علیرغم بازنده شدن در آن دعوا مؤسسه اوتو همچنان پول‌ساز باقی ماند و او به هنگام مرگ در سال 1891 کاملاً ثروتمند بود.

در همان دوران گوتلیب دایملر در سال 1882 مؤسسه اوتو را ترک کرد. او بر آن بود که موتور اوتو را برای یک وسیله نقلیه به کار گیرد. تا سال 1883 وی به یک سیستم احتراق بهتر دست یافت (البته نه سیستمی که امروزه مورد استفاده همگان است)‌ که موتور را قادر می‌ساخت با گردش 900-700 دور در دقیقه عمل کند. (حداکثر سرعت در مدل اوتو 200-180 دور در دقیقه بود)‌ علاوه بر آن دایملر رنج زیادی را متحمل شد تا توانست موتور بسیار سبک‌تری بسازد. در سال 1885 او یکی از موتورهای خود را روی یک دوچرخه نصب کرد و به این ترتیب اولین موتورسیکلت دنیا ساخته شد.

دایملر سال بعد اولین موتور سیکلت خود را ساخت. اما به زودی معلوم شد که کارل بنز در این مسابقات جلو افتاده است. بنز اولین اتومبیل خود را دارای سه چرخ بود ولی اتومبیل بودن آن انکار نبود سه ماه زودتر ساخته بود. نیروی محرکه اتومبیل بنز مانند دایملر مدلی از موتور چهارزمانه اوتو بود. موتور بنز در بهترین حالت خود کمتر از 400 دور در دقیقه گردش داشت ولی کافی بود تا اتومبیل او قابل استفاده باشد.

بنز با سرسختی برای بهتر کردن اتومبیل خود تلاش کرد و طی چند سال توانست بازار خوبی برای آن پیدا کند. دایملر بازاریابی برای اتومبیل خود را کمی دیرتر از بنز آغاز کرد ولی او نیز در کار خود موفق شد. مؤسسات بنز و دایملر سرانجام به هم پیوستند. اتومبیل معروف مرسدس بنز در کاخانه ادغام شده آنان ساخته می‌شود.

در راستای توسعه صنعت اتومبیل‌سازی از چهره معروف دیگری نیز یاد کرد او هنری فورد مخترع و صنعتگر آمریکایی می‌باشد. او اولین فردی بود که به تولید انبوه اتومبیل‌‌های ارزان قیمت همت گماشت.

موتور درون سوز و اتومبیل از اختراعات بسیار مهم و برجسته می‌باشد و اگر یک فرد به تنهایی سزاوار آن بود که افتخار این اختراعات به او داده شود بدون تردید او در جایی نزدیک به صدر این فهرست قرار می‌گرفت. افتخار اصلی این اختراعات را باید بین چند تن تقسیم کرد: لنور، اوتو و داملر، و فورد. اما از میان تمام این افراد بیشترین سهم باید به اوتو داده شود. اوتو لنور اساساً قدرت و کارایی کافی برای به حرکت درآوردن اتومبیل را نداشت. اما موتور اوتو از کیفیت مورد نیاز برای این کار برخوردار بود. قبل از آنکه اوتو در سال 1876 موتور خود را اختراع کند ساخت یک اتونبیل قابل استفاده تقریباً غیرممکن می‌نمود. اما پس از سال 1876 انجام آن دیگر حتمی و مسلم گردید.

بنابراین نیکلاس اوگوست اوتو  را باید یکی از سازندگان واقعی دنیای نوین دانست.

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



پنج شنبه 30 دی 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

لئوناردو داوینچی

 

 

(۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ‌۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس است که در رشته‌های نقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، و هندسه شخصی برجسته بود.

داوینچی را کهن‌الگوی «فرد رنسانسی» دانسته‌اند. وی فردی بی‌نهایت خلاق و کنجکاو بود. وی طراح اولیه صدها اثر معماری و هم‌چنین طرح اولیه هواپیما به ‌شمار می‌رود. یکی از طرح‌های ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت داوینچی معروف است، کیلومتر شمار و چیزهای دیگر را اختراع کرد.

لئوناردو داوینچی برای طرحهای خود بوسیله خط معکوس یادداشت هایی را نوشته است که فقط آنها را در آینه می توان خواند. بیشتر شهرت جهانی او به‌خاطر نقاشی‌های شام آخر و مونالیزا است.

لئوناردو داوینچی در سال ۱۴۵۲ در یک روستای توسکانی زاده شد. پدرش کارمند دولت و مادرش در مهمانخانه ای خدمتکار بود. او دوران کودکی را نزد پدربزرگش و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دهکده محل سکونتش گذراند و با حل مسائل مشکل ریاضی نشان داد که از هوش زیادی برخوردار است. او را به شاگردی به هنرکده‌ای در فلورانس فرستادند تا نزد آندرئا دل وروکیو (۱۴۳۵-۱۴۸۸) که نقاش و پیکرتراش بود، آموزش ببیند.

داوینچی پیکرتراشی را از استادان فن آموخت و سپس به میلان رفت. پس از بازگشت به فلورانس در مدت ۴ سال تابلوی معروف مونالیزا را خلق کرد (که در موزه لوور پاریس نگهداری میشود).

وروکیو استاد پیکرتراش داوینچی بسیار نامدار بود به گونه‌ای که شهر ونیز ساخت بنای یادبود بارتولومئو کولئونی را به او واگذاشت. کولئونی سرداری بود که بیش از دلاوریهای نظامی، از جهت اعمال نوعدوستانه خود حق بر گردن مردم ونیز داشت.
در آتلیه‌ای که قابلیت ساخت چنین شاهکارهایی را داشت، لئوناردوی جوان محققا می‌توانست چیزهای زیادی بیاموزد. بدون شک در آنجا با رموز فنی کارهای ریخته گری و کارهای فلزی آشنا شده و آموخته‌است که چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهای برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیس‌هایی را پدید آورد.

او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند؛ فزوده بر آن، دانش گسترده‌ای در باره نورشناسی، ژرفا نمایی و استفاده از رنگها کسب کرد. چنین آموزشی کافی بود که از هر نوجوان با استعداد دیگری هنرمندی برجسته بسازد، و در واقع شمار زیادی از نقاشان و پیکر تراشان خوب از هنر آموزان آتلیه موفق وروکیو بودند.

لئوناردو در سال ۱۴۷۲ به عضویت گروه قدیس لوقا درآمد. مرکز این گروه یا اتحادیه، که عمدتاً از داروفروشان، پزشکان، و هنرمندان تشکیل شده بود، در بیمارستان سانتا ماریانوئووا بود. احتمالا لئوناردو در آنجا فرصتی برای آموختن کالبدشکافی به دست آورد. در ۱۴۷۸ شورای شهر از او خواست نمازخانه سان برناردو در کاخ وکیو را نقاشی کند. ولی بنا به علتی، این مأموریت را انجام نداد.
از دامنه وسیع آفرینشگری ذهن لئوناردو اطلاعاتی در دست است، زیرا شاگردان و مریدانش، دفاتر پیش طرح‌ ها و یادداشتهای او را به دقت برای ما حفظ کرده‌اند، دفاتری با هزاران صفحه مملو از نوشته‌ها و طراحی‌ها و گزیده کتابهایی که می‌خوانده، و پیش نویس کتابهایی که قصد نگارششان را داشته‌است. هر چه بیشتر از این اوراق را بخوانیم کمتر دستگیرمان می‌شود که چگونه آدمیزاده‌ای توانسته‌است در همه آن حوزه‌های گوناگون پژوهشگری، به کمال برسد و در تقریباً همه آنها خدمات ارزنده و مهمی انجام داده باشد.

 

برگرفته از : ویکیپدیا



پنج شنبه 30 دی 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

هنری فورد

 

 

 

اغلب به اشتباه مخترع اتومبیل نامیده می‌شود. هنری فورد یک فرد خلاق بود که صنعت اتومبیل را منقلب کرد. فورد در سی‌ام جولای سال 1863 در Deadborn میشیگان متولد شد. در کودکی در مزرعه خانوادگی کار می‌کرد. در اوقات فراغتش در تعمیرگاه ماشین‌های مزرعه تجربه می‌اندوخت.

در سن 17 سالگی، فورد مزرعه خانوادگی را ترک کرد و به Detroit نقل مکان ‌کرد. جایی که در آنجا کارش را در تعمیرگاههای ماشین به ویژه موتورهای بخارادامه داد. در 1882 هنری فورد یک ماشین کار حرفه‌ای بود و توسط شرکت Westinghouse استخدام شده بود تا ماشین‌های بخار را راه‌اندازی و تعمیر کند. در 1891 فورد یک موتور کوچک گازوئیلی طراحی کرد. توماس ادیسون سپس یک شغل به هنری فورد پیشنهاد کرد و فورد مهندس ارشد شرکت روشنایی بخش ادیسون شد. سه سال بعد، فورد یک ماشین گازوئیلی ساخت که به نام کالسکه بدون اسب شناخته می‌شود. او شغلش با ادیسون را رها کرد تا علائقش در زمینه ماشینها را دنبال کند. بیشتر از 5 سال بعد، هنری فورد به توسعه طراحی ماشینها شامل مدل A و مدل T ادامه داد.

او سرعت و کارآیی سوخت ماشینها را افزایش داد. کارآیی برای فورد یک جنبه تجارتی داشت. او خط تولید و اسمبلی را توسعه داد تا تولید ماشینها را سریعتر و اقتصادی‌تر کند. در طی جنگ‌های جهانی اول و دوم، ماشین فورد در جنگ برای ساختن تجهیزات استفاده می‌شد. در طی آخرین دورة زندگی هنری فورد، او به عنوان رئیس بنگاه فورد، که یک مؤسسه خیریه بود خدمت می‌کرد. هنری فورد در هفتم آوریل 1947 درگذشت.



پنج شنبه 30 دی 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

تیم برنرز لی

 

 

مخترع و پدر وب و مدیر کنسرسیوم شبکه تارگستر جهانی است.

او در ۸ ژوئن ۱۹۵۵در لندن بدنیا آمد. والدین او هردو ریاضیدان و از اعضای تیمی بودند که بر روی ساخت «منچستر مارک یک» یکی از کامپیوتر‌های قدیمی کار می‌کردند. او از کوئینز کالج آکسفورد در رشته فیزیک نظری فارغ‌التحصیل شد و در همان زمان کامپیوتری با استفاده از یک پردازشگر M۶۸۰۰ ساخت.

پروفسور برنرز لی از اساتید برجسته دانشکده مهندسی و عضو دپارتمان مهندسی برق و کامپیوتر MIT است. جایی که ریاست گروه اطلاعاتی نامتمرکز (DIG) را بر عهده دارد. او همچنین از اساتید کامپیوتر دانشگاه ساوت همپتون است.

او اولین سیستم فرامتنی خود به نام Enquire را در سال ۱۹۸۰ طراحی کرد و ۹ سال بعد در سازمان تحقیقات هسته‌ای اروپا «سرن» شروع به کار کرد و شروع به تهیه مقاله خود در مورد WWW شد و شبکه تارگستر جهانی را اختراع کرد. در۱۹۹۰ برنامه سرور و کلاینت WWW را برای شرکت NeXTStep ساخت و ۵ سال بعد برای این کار جایزه اختراع کیلبی یانگ را دریافت کرد.

او در باره اختراعش که در واقع باعث به ارمغان آوردن فرامتن در محیط وب شد می‌گوید : به گمانم این امری شگفت‌انگیز است که مردم بتوانند در حوزه ‌های گوناگونی وارد شوند که تاکنون هیچ‌گاه به آن ‌ها دستی نداشته‌اند. تیم برنرز لی هیچگاه تلاش نکرد از اختراع خود پول دربیاورد.

در سال ۱۹۹۶ به سمت مدیریت کنسرسیوم شبکه تارگستر جهانی W۳C درآمد و از آن زمان در شهر لکسینگتون ایالت ماساچوست ساکن است.



پنج شنبه 30 دی 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

ساموئل فاینلی بریس مورس

 

 

در ۲۷ آوریل ۱۷۹۱، در شهر چارلستون ایالت ماساچوست امریکا دیده به جهان گشود.

مورس این نقاش آمریکایی، مبتکر روشی برای انتقال پیام از طریق سیم با استفاده از یک کد با رمز خاص بود که اکنون کد مورس نامیده می شود. وی پس از مطالعه هنر در اروپا به کارهای علمی روی آورد و کشف کرد که اگر سیم حامل جریان الکتریکی به یک سوزن آهن ربایی لولادار نزدیک شود، سوزن حرکت می کند. به دنبال آن در سال 1832 میلادی دست به کار ساخت ماشینی به نام تلگراف شد تا بتواند به کمک همین روش پیام ها را از نقطه ای به نقطه دیگر ارسال کند و در سال 1837، اولین نمونه موفق این دستگاه را در نیویورک به نمایش گذاشت.

در سال 1844، یک خط تلگراف به طول 64 کیلومتر احداث شد که بالتیمور را به واشنگتن ارتباط می داد. مورس دستگاهی ساخت که در آن وقتی جریان الکتریکی وصل می شد، یک آهن ربای الکتریکی را به کار می انداخت و باعث می شد تا یک مداد بر روی یک نوار کاغذی متحرک، علائمی را ثبت کند. جریان به طور مداوم به وسیله یک کلید فشاری قطع و وصل می شد و اطلاعات به شکل «پالس و نبود پالس» (رمز) انتقال می یافت.

این سلسله عناصر کوتاه و بلند که برای نشان دادن حروف، نقطه و کاراکترهای یک پیام معین به عنوان کد های مورس استفاده می‌ شدند، طولانی‌تر از هر سیستم رمزگذاری الکترونیکی دیگر، بیش از 160 سال مورد استفاده بوده است.

ساموئل مورس در 24 ماه می 1844 اولین پیام تلگرافی خود را از بالتیمور به واشنگتن  با این مضمون مخابره کرد : خدا چی ساخته!

ساموئل مورس در۲ آوریل ۱۸۷۲ در نیویورک جان به جهان آفرین تسلیم کرد. سایت گوگل در روز تولد این مرد بزرگ و به افتخار خدمات او، لوگوی اصلی سایت خود را با کد مورس نوشت.



پنج شنبه 30 دی 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

برادران رایت

 

از آنجا که موفقیت‌های این دو برادر کاملاً با یکدیگر ممزوج و درهم پیچیده شده است بنابراین آنها را به هم ملحق کرده و سرگذشت آنان تحت یک عنوان واحد بیان خواهد شد. ویلبر رایت در سال 1876 در «میل ویل» ایندیانا به دنیا آمد و ارویل رایت به سال 1871 در «دیتون» اوهایو زاده شد. هر دو برادر تحصیلات دبیرستانی داشتند ولی هیچ‌کدام موفق به دریافت دیپلم نشدند.

این دو جوان در زمینه مکانیک نابغه بودند و به موضوع پرواز انسان علاقه زیادی داشتند. در سال 1892 مغازه‌ای را دائر کردند که در آن به فروش، تعمیر و ساخت دوچرخه مشغول شدند. این کار پول مورد نیاز را برای کار مورد علاقه آنان، تحقیقات هوانوردی، تأمین می‌کرد. آنان با ولع تمام، نوشته‌های کسانی مثل اوتولیتلینتهال، اوکتاو چانوت و ساموئل لانگلی را که در زمینه هوانوردی کار کرده بودند، مطالعه کردند و در سال 1899 کار خود را آغاز نمودند. با بیش از چهار سال کار در دسامبر 1903 تلاش‌های آنان با موفقیت به نتیجه رسید.

برای برخی ممکن است موفقیت برادران رایت تعجب‌انگیز باشد، مخصوصاً هنگامی که دریابند افراد فراوانی که در این راه تلاش کردند با شکست مواجه شده بودند. برای موفقیت آنان چند دلیل می‌توان ارائه داد. اولاً دو فکر و دو اندیشه بهتر از اندیشه واحد کارایی دارد. برادران رایت همیشه با یکدیگر کار می‌کردند و همکاری و همگامی کاملی با هم داشتند. ثانیاً آنها عاقلانه بر آن شدند که قبل از اینکه برای ساخت هواپیمای موتوردار تلاش کنند به یادگیری چگونگی پرواز بپردازند. این نکته در ظاهر بی‌معنی به نظر می‌رسد: چگونه می‌توان بدون داشتن هواپیما پرواز کردن را یاد گرفت؟ در پاسخ باید گفت که برادران رایت با استفاده از گلایدر چگونگی پرواز را فراگرفتند. آنها کار با بادبادک‌ها و گلایدرها را در سال 1899 آغاز کردند. سال بعد اولین گلایدر کامل خود را که می‌توانست یک نفر را حمل کند، برای آزمایش به کیتی هاوک در کارولینای شمالی آورند و نتیجه آزمایش آن چنان رضایت ‌بخش نبود. آنان دومین گلایدر کامل را در سال 1901 و سومین گلایدر را در سال 1902 ساختند و آزمایش کردند. در گلایدر سوم برخی از مهمترین اختراعات آنان به کار برده شده بود (بعضی از اختراعات اصلی آنها بیش از آنکه مربوط به اولین هواپیمای موتوردار باشد در ارتباط با گلایدر بود.) آنها با گلایدر سوم بیش از یکهزار پرواز موفقیت‌آمیز انجام دادند. برادران رایت قبل از اینکه ساخت اولین هواپیمای موتوردار را آغاز کنند بهترین و با تجربه‌ترین خلبان‌های گلایدر در جهان بودند.

تجربه پرواز با گلایدر سومین عامل موفقیت آنها را فراهم آورد. نگرانی اصلی بسیاری از کسانی که قبلاً برای ساخت هواپیما تلاش کرده بودند آنان بود که چگونه وسیله اختراعی خود را از زمین بلند کند. اما برادران رایت دریافتند که بزرگ‌ترین مشکل چگونگی کنترل هواپیما در آسمان خواهد بود. از این جهت آنان بیشترین وقت و تلاش خود را صرف یافتن راههایی برای ثبات وضعیت و کنترل هواپیما در خلال پرواز کردند. آنان موفق به اختراع وسایلی برای کنترل محور سه گانه هواپیمای خود شدند و به این ترتیب توانستند به قدرت مانور کاملی دست یابند.

برادران رایت در طراحی بال هواپیما نیز کار مهمی انجام دادند آنها دریافتند که نمی‌توانند به اطلاعاتی که در این زمینه قبلاً چاپ و منتشر شده بود، اعتماد کنند. بنابراین آنان برای خود یک تونل هوا ساختند و در آن بیش از دویست شکل مختلف بال را آزمایش کردند. بر مبنای این آزمایشات آنها موفق شدند جدولی تهیه نمایند که در آن چگونگی فشار هوا بر بال با توجه به شکل با توصیف شده بود. از این اطلاعات سپس برای طراحی بال‌های هواپیمای خود استفاده کردند.

علیرغم تمام این دستاوردها اگر برادران رایت در مقطع مناسبی از زمان قرار نداشتند، نمی‌توانستند موفق شوند. تمام تلاش‌ها برای پرواز در نیمه قرن نوزدهم محکوم به شکست غیر‌قابل اجتناب بود. ماشین‌های بخار نسبت به نیرویی که تولید می‌کردند بسیار سنگین بودند. همگامی‌که برادران رایت در صفحه ظاهر شدند ماشین‌های درون سوز کارآمد اختراع شده بود. با این حال چون وزن ماشین‌های درون‌سوز متعارف نسبت به نیروی تولید آن بسیار زیاد بود استفاده از آن در وسایل پروازی امکان نداشت. از آنجا که به نظر نمی‌رسید هیچ ‌یک از تولیدکنندگان بتوانند ماشین سبک‌تری تولید کنند بنابراین برادران رایت با کمک یک مکانیک،‌ خود چنین ماشینی را طراحی کردند. این نیز نشانه دیگری از نبوغ آنها بود. با این که وقت کمی برای طراحی این ماشین گذاشتند ولی موفق شدند ماشینی بسازند که نسبت به تمام ماشین‌هایی که اغلب تولیدکنندگان قادر به ساخت آن بودند، تفوّق و برتری داشته باشد. علاوه بر این برادران رایت مجبور بودند ملخ‌های هواپیما را نیز طراحی کرده و بسازند. ملخی را که از آن در سال 1903 استفاده شد حدود 66 درصد کارایی داشت.

اولین پرواز روز هفدهم دسامبر 1903 در«کیل دویل هیل» نزدیک کیتی هاوک کارولینای شمالی انجام شد. برادران رایت در آن روز دو پرواز انجام دادند. اولین پرواز که توسط ارویل رایت انجام شد تنها دوازده ثانیه به طول انجامید و مسافت طی شده حدود 120 فوت بود. مدت زمان پرواز ویلر رایت 59 ثانیه و مسافتی که او طول 852 فوت بود. ساخت آن هواپیما که برادران رایت آن را « فلایر 1» نامیدند کمتر از یکهزار دلار برای آنان هزینه داشت. وزن آن حدود 750 پند و طول آن 40 فوت بود. ان هواپیما هم اکنون در موزه‌ی ملّی هوا و فضا در واشنگتن می‌شود.

تنها پنج نفر شاهد اولین پروازها بودند و معدودی از روزنامه‌ها روز بعد، آن هم نه خیلی دقیق به آن اشاره‌ای کردند. روزنامه‌ی محلی آنها «دیتون اوهایو» چنین رویدادی را به کلّی نادیده گرفت. در واقع پنج سال دیگر زمان لازم بود تا عموم مردم در سراسر جهان دریابند که پرواز انسان واقعاً عملی شده است.

پس از انجام پرواز‌های مزبور در کیتی هاوک برادران رایت به زادگاه خویش، دیتون، بازگشتند و دومین هواپیمای خود(فلایر2) را ساختند. در سال 1904 بدون آنکه توجه زیادی را جلب کنند با آن هواپیما 105 پرواز انجام دادند. (فلایر3) که مدل اصلاح شده و قابل استفاده‌تری بود در 1905 ساخته شد. حتی زمانی که آنها پروازهای زیادی در اطراف دیتون انجام داددند باز هم بسیاری از مردم باور نمی‌کردند که هواپیما اختراع شده است. در سال 1906 روزنامه «هرالد تریبون» در چاپ پاریس خود مقاله‌ای درباره برادران رایت داشت که عنوان آن «پروازکنندگان یا دروغگویان» بود.

به هر حال در سال 1908 برادران رایت به تمام تردیدها خاتمه دادند. ویلبر یکی از هواپیماهای خود را به پاریس برد و در انظار عموم چند پرواز با آن انجام داد و شرکتی را برای بازاریابی اختراع خود تأسیس کرد. در ایالات متحده ارویل نیز به انجام کارهای مشابهی پرداخت.

متأسفانه در 17 سپتامبر 1908 هواپیمایی که ارویل   با آن در حال پرواز بود دچار سانحه شد و سقوط کرد. یکی از سرنشینان آن هواپیما کشته شد، پا و دو دنده ارویل شکست که پس از مدتی بهبود یافت. این تنها حادثه‌ی جدّی بود که برادران رایت در تمام پروازهای خود داشتند. به هر حال پروازهای موفقیت‌آمیز او دولت ایالات متحده را ترغیب کرد تا برای ساخت و تحویل هواپیما به وزارت جنگ آن کشور قراردادی با برادران رایت امضا نماید. در سال 1909 در بودجه فدرال مبلغ سی‌هزار دلار برای هونوردی نظامی اختصاص داده شد.

برای مدتی دعوای حقوقی قابل توجهی در مورد ثبت اختراع بین برادران رایت و رقبایی که مدعی آن شده بودند جریان داشت. این دعاوی سرانجام در سال 1914 با صدور رای به نفع برادران رایت خاتمه یافت. در خلال این مدت ویلبر به تب تیفوئید مبتلا شد و در سال 1912 در گذشت. وی هنکام مرگ 45 سال داشت. اوریل رایت که در سال 1915 تمام منافع مالی خود را در شرکت هواپیماسازی فروخت تا سال 1948 زنده بود. هیچ یک از این دو برادر ازدواج نکردند.

علیرغم تحقیقات فراوان پیشین در این زمینه و وجود بسیاری از تلاش ‌ها و ادّعا ها، مسلم است که برادران رایت شایسته و سزاوار بیشترین افتخار و اعتبار برای اختراع هواپیما هستند. عمده‌ترین عامل برای تعیین جایگاه آنان در این فهرست ارزیابی شخص از اهمیّت خود هواپیما می‌باشد. از نظر من اهمّیت هواپیما از اهمیّّت ماشین چاپ و یا ماشین بخار که تمامی شکل زندگی بشر را دستخوش تغییری بنیادین کردند، به مراتب کمتر است. البته بدون تردید هواپیما اختراعی بسیار برجسته و درخشان است که هم در صلح و هم در جنگ کابرد دارد. در طی چند دهه هواپیما سیاره بزرگ ما را جمع وجور کرده و آن را به دنیای کوچکی تبدیل نمود. به علاوه انجام موفقیت‌آمیز پرواز انسان مقدمه‌ای برای توسعه و گسترش سفرهای فضایی بود.

برای قرن‌‌های بیشمار پرواز رؤیای انسان بود. مردمان کارآزموده همواره بر این باور بودند که قالیچه پرنده داستان‌های هزارو یک شب تنها یک رؤیا است و نمی‌تواند در دنیای واقعی وجود داشته باشد. تنوع برادران رایت به این رؤیای دیرینه بشر تحقق بخشید و افسانه پریان را به واقعیت تبدیل کرد.

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



پنج شنبه 30 دی 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

گوتلیب دایملر

 

 

درباره مخترع اصلی اتومبیل بحث‌های زیادی در گرفته و اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از طرفداران بنز، مخترع اتومبیل را کارل بنز می‌نامند. از سویی دیگر نام آرماند پژو نیز در لیست مخترعین اتومبیل جای دارد.

لئون برپوله یکی دیگر از مبتکران اتومبیل است اما در واقع باید گفت که طبق اسناد و مدارک به جا مانده (گوتلیب دایملر) نخستین موتور احتراق داخلی و نخستین موتورسیکلت و نخستین اتومبیل را اختراع کرده است .او توانست یک گاری بدون اسب را به حرکت درآورد.دایملر با تلاش شبانه‌روزی خود موفق به ساخت موتور درون‌سوز شد و آن را بر روی موتور سیکلت و سپس اتومبیل قرار داد.

گوتلیب دایملر در 17 مارس 1834 در شوندرف آلمان به دنیا آمد. خانواده وی در سطح متوسط جامعه قرار داشتند. پدرش جوهانس دایملر نانوا بود و مادرش فردریکا در خانه برای مردم خیاطی و گلدوزی می‌کرد. پدر و مادر گوتلیب همه تلاش خود را برای راحتی و آسایش فرزندشان به کار می‌ بردند.بعد از تولد گوتلیب، دو فرزند دیگر پا به این خانه گذاشتند و جمع خانوادگی آنها به پنج نفر رسید و گوتلیب صاحب خواهر و برادر شد.در آن زمان به ویژه در شهر کوچکی چون شوندرف مردم به تحصیل فرزندشان توجهی نمی‌کردند و پسرها باید از همان دوران کودکی در کنار پدرشان مشغول به کار می‌شدند و خرج خود و خانواده را در می‌آوردند.
اما پدر گوتلیب با این نظریه مخالف بود و به دلیل این‌که خودش در دوران کودکی فرصت تحصیل پیدا نکرده بود و تمام اوقات زندگی خود را در کنار تنور نانوایی ایستاده بود، آرزو داشت فرزندانش تحصیل کنند و به مقامات بالا دست یابند و به رویاهای پدر جامه عمل بپوشانند. گوتلیب نیز از همان دوران طفولیت هوش سرشار خود را ابراز کرد. کتاب‌های داستانی را که مادرش برای وی می‌خواند بلافاصله حفظ می‌کرد. همچنین طبق تربیت صحیح والدینش رفتار و اخلاق بزرگ‌منشانه در این کودک پنج ساله به خوبی مشاهده می‌شد.پدر، او را به مدرسه برد. او هم هر چه را می‌آموخت به سرعت یاد می‌گرفت. علاقه عجیبی به درس خواندن داشت. تمام مدت زنگ تفریح در کلاس می‌نشست و درس می‌خواند و مسائل ریاضی برای خودش طرح می‌کرد. او مانند سایر بچه‌ها به بازی علاقه‌ای نداشت و اوقات خود را در تنهایی و حل مسائل ریاضی می‌گذراند.
سیزده ساله بود که دوران دبستان و دبیرستان را به پایان رساند و زودتر از بچه‌های هم ‌سن و سال خود دیپلم گرفت. به طور کلی پسری منزوی بود و بچه‌ها به او حسودی می‌کردند زیرا همیشه مورد تشویق معلمان خود قرار می‌گرفت. همکلاسی‌هایش با او حرف نمی‌زدند و در بازی‌های دسته جمعی او را کنار می‌گذاشتند، البته گوتلیب نیز علاقه چندانی به بازی با آنها نداشت، او به دنبال هدفی والا بود و می‌خواست با ادامه تحصیل باعث افتخار والدینش شود. او حتی روزهای یکشنبه که روز تعطیل به حساب می‌آمد باز هم درس و مطالعه را کنار نمی‌گذاشت.
گوتلیب از لابه‌لای کتاب‌های درسی‌اش علاقه‌مندی خود را به مکانیک و علوم تکنیکی و فیزیک یافته بود.او در سال 1848 یعنی در سن چهارده سالگی وارد رشته مکانیک و چهار سال بعد فارغ‌التحصیل شد و برای تکمیل تحصیلاتش باید قدم‌هایی فراتر برمی‌داشت و در کنار آن، کار هم می‌کرد.
پس از به پایان رساندن تحصیلات خود در کالج شهر، دایملر به توصیه پدر و مادرش آلمان را ترک کرد و به فرانسه رفت. او در پاریس به تحصیل در رشته مهندسی مکانیک پرداخت. در آن زمان هجده سال داشت. سپس در همانجا وارد رشته پلی‌تکنیک شد. پس از فعالیت در چند رشته فیزیک و مکانیک در پاریس، راهی انگلیس، اتریش و بلژیک شد.
در لندن در کارگاه دوست پدرش (هنریش استراب) مشغول به کار شد تا هزینه تحصیل و اقامت در کشورهای خارجی را به دست آورد. او حتی برای والدینش هم پول می‌فرستاد. روزها به دانشگاه می‌رفت و شب‌ها تا نیمه وقت در کارگاه ریخته‌گری به کار می‌پرداخت.دایملر پا به بیست و نه سالگی گذاشته بود. او با توشه‌ای از علم و تجربه و بعد از چندین سال دوری از وطن به آلمان مراجعت کرد و برای خود کارگاهی کوچک اجاره کرد تا در آنجا به تحقیقات خود بپردازد.مادرش (فردریکا) به فکر یافتن دختری مناسب برای پسر عزیزش افتاد. او در میان دختران اقوام و دوستان، (اماکانز) را مناسب برای همسری با گوتلیب یافت.گوتلیب در ابتدا حاضر به ازدواج نمی‌شد زیرا احساس می‌کرد با تشکیل خانواده نمی‌تواند به فعالیت‌های تحقیقاتی خود بپردازد اما بالاخره با اصرار مادرش در سال 1867 با اماکانز دختر زیبا و محجوب از خانواده باشخصیتی ازدواج کرد. پدر همسرش داروساز بود و خانه‌ای را به این عروس و داماد هدیه داد تا گوتلیب هم بتواند در زیرزمین خانه به تحقیقات خود ادامه دهد.حاصل این ازدواج پنج فرزند بود که به فاصله سه سال از هم پا به دنیا گذاشتند. در این میان (پائول دایملر) فرزند سوم گوتلیب به شغل پدر علاقه‌مند شد و راه پدر را در پیش گرفت.

دایملر سی و پنج ساله سعی در ساخت یک موتور احتراق داخلی با سوخت بنزین داشت تا بتواند یک گاری را بدون اسب به حرکت درآورد. او در دوران دانشجویی با (می باخ) یکی از جوانان با شور و اشتیاق و علاقه‌مند به رشته مکانیک آشنا شد.
او تصمیم گرفت با همکاری می‌‌باخ دست به ابداع یک وسیله حرکتی بزند و در جهت رفاه زندگی مردم گامی بردارد.
دایملر همان طور که از کودکی منزوی بود در دوران جوانی نیز مردی ساکت و سر به زیر به نظر می‌رسید. زمانی که در کارگاه خود سرگرم کار می‌شد برای این‌که کسی مزاحمش نشود پرده‌ای تیره به پنجره می‌زد و در را به روی خود قفل می‌کرد و با شریک خود می‌‌باخ مشغول کار و تحقیق می‌شد اما از شر همسایه‌های کنجکاو در امان نبود. مردم اطراف خانه وی به او و شریکش مظنون شدند و فکر کردند که آنها در کارگاهشان دست به کارهای خلاف از جمله چاپ اسکناس جعلی و یا ساخت داروهای مخدر می‌زنند؛ لذا پلیس را خبر کردند و اظهار داشتند در همسایگی ما دو مرد در کارگاهی مخوف مشغول تهیه موادمخدر و یا چاپ اسکناس جعلی هستند. تحقیقات پلیس آغاز شد. البته پلیس نیز ظنین بود و به موجب این ظن و گمان، پدر همسر گوتلیب را که صاحب خانه بود دستگیر کرد و تا مشخص شدن ماجرا او را به زندان انداخت. بالاخره بعد از چند ماه تحقیق و بررسی معلوم شد که گوتلیب سرگرم انجام کارهای خلاف قانون نیست وفقط بر روی چند مقاله فیزیکی مشغول به آزمایش و تحقیق است، لذا پدر همسر او از زندان آزاد شد و (گوتلیب) و (می‌‌باخ) نیز کار خود را در کارگاه ‌شان از سر گرفتند.
بدین ترتیب دایملر توانست فرصت کافی برای انجام کارهای خود پیدا کند و اختراعات خود را پشت سر هم عرضه کند. او موفق شد موتوری با سوخت بنزین ابداع کند. دایملر تجارب زیاد خود را روی وسیله حرکتی که همان اتومبیل بود، به کار گرفت و نام دخترش مرسدس را رویش گذاشت.
در سال 1887، زمانی که او برای تکمیل تحقیقاتش به پاریس سفر کرده بود، خبر مرگ همسرش اماکانز او را دچار شوک کرد. همسر مهربانش به دلیل عارضه قلبی چشم از جهان فرو بست و او را تنها گذاشت.
دایملر نیز از حال و روزگار خوبی برخوردار نبود گاه گاهی درد عجیبی در ناحیه سینه و قلبش زندگی را جلوی چشمان وی تیره و تار می‌کرد و سرانجام او با اختراع موتور درون‌سوز توانست اتومبیلی را وارد بازار کند و اتومبیل او در بازار خوب به فروش رفت. دایملر کارگاه را روز به روز بیشتر توسعه داد تا این‌که صنعت اتومبیل‌سازی او به صورت یک صنعت بسیار پر سود درآمد.

برگرفته از : سایت هفته نامه انصاف



پنج شنبه 30 دی 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

جورج استیفنسن

 

 

قطار یکی از مهمترین ابزارهای مسافرتی به شمار می‌رود، که وجود این وسیله نقلیه مفید و مردمی را مدیون مخترعش، جورج استیفنسن هستیم. این مرد معدنچی با قوه ابتکار خود توانست نخستین سیستم لوکوموتیو را ابداع کند و برای راحتی مردم قدم بردارد.
جورج استیفنسن در 9 ژوئن 1781 در یک خانه فقیر‌نشین واقع در نزدیکی شهر نیوکاسل انگلیس چشم به جهان گشود. پدر جورج یعنی رابرت استیفنسن مرد فقیری بود و در معدن زغال‌سنگ کار می‌کرد و با مزد کمش زندگی خود و همسر و چهار فرزند قد و نیم قدش را می‌گرداند.
خانه جورج در نزدیکی معدن زغال‌سنگ واقع بود و همه مردم آن روستا علاوه بر کار در مزرعه به کارگری در معدن ویلم در نزدیکی نیوکاسل نیز مشغول بودند و با فقر دست و پنجه نرم می‌کردند و اکثرشان به بیماری‌های ریوی مبتلا بودند زیرا بیش از 9 ساعت در طول شبانه روز را در معادن تاریک و بدون هوا کار می‌کردند. پدر جورج نیز از این مسئله مستثنی نبود. او شب تا صبح سرفه می‌کرد و تنگی نفس داشت.جورج علی‌رغم سن و سال کمش غصه پدر را می‌خورد و برای این که بارکاری پدرش را کاهش دهد و پدر اوقات استراحت بیشتری داشته باشد در 6 سالگی مشغول کار در معدن شد؛ از این رو نتوانست مانند بچه‌های هم سن و سال خودش به مدرسه برود. او روزها قبل از طلوع خورشید از جای برمی‌خواست و با توشه مختصری که مادرش برای او می‌پیچید پیاده راهی معدن می‌شد و مسافت 7 کیلومتری را با پای پیاده و کفش‌های بزرگ‌تر از اندازه که متعلق به برادرش بود، تا معدن طی می‌کرد. شب‌ها نیز خسته به خانه باز می‌گشت و دستمزد ناچیزش را به مادر می‌داد تا برای خانواده مواد غذایی تهیه کند. جورج با این حال که کم سن و سال بود اما مانند بزرگترها فکر می‌کرد. در معدن به حمل زغال‌سنگ می‌پرداخت و در اوقات استراحت برای ناهار کفش‌های معدنچیان را تعمیر می‌کرد تا در‌آمد بیشتری داشته باشد. حتی گاهی اوقات نان و پنیری را که مادرش برای وی گذاشته بود به معدنچیان می‌فروخت. زندگی به همین روال گذشت تا به سن 17 سالگی رسید. او تا آن زمان وقتی برای یادگیری و سواد‌آموزی و تحصیل علم نیافته بود.برای این که درکار خود پیشرفت کند و بتواند به درجه سرکارگری برسد باید با سواد می‌شد. در 17 سالگی بود که شروع به تحصیل کرد. البته مدرسه نمی‌رفت بلکه با کتاب‌های برادر کوچکترش سواد‌آموزی را آغاز کرد و اشکالاتش را از برادر کوچکتر خود ویلیام می‌پرسید و رفع می‌کرد. پیشرفتش در تحصیل علم و یادگیری الفبا شگفت‌انگیز بود. شب‌ها که از سرکار می‌آمد در گوشه‌ای از خانه می‌نشست و کتاب می‌خواند. بالاخره در مدت 6 ماه توانست باسواد شود و در مدرسه روستای خود امتحان دهد و مدرک دوران ابتدایی را بگیرد. از این رو به درجه سرکارگری معدن درآمد. وقتی حقوقش به 1 پوند رسید فکر کرد که باید زن بگیرد. او از کودکی دلباخته دختر همسایه‌ شان بود. فانی ایزا بلا دختر هندرس مزرعه‌دار بود .آنان از لحاظ مالی رو به راه‌تر از خانواده استیفنسن بودند لذا پدر فانی ایزا بلا با این وصلت مخالفت کرد اما با مشاهده پشتکار جورج تصمیم گرفت دخترش را به این کارگر فقیر معدن بدهد.

 گویی جورج نباید روی خوشی را ببیند، چندی بعد از ازدواج، همسرش بر اثر بیماری تب حصبه از دنیا رفت و جورج با زنی دیگر به نام الیزابت هیدمارش که در دوران نوجوانی در راه معدن با او آشنا شده بود ازدواج کرد.
استیفنسن به زندگی ساده کارگری و کار درمعدن ادامه داد اما از عهده خرج خانوا‌ده‌اش بر نمی‌آمد. پس تصمیم گرفت به فکر کار دیگری باشد.او همیشه به این مسئله فکر می‌کرد که ای کاش روشی ساده برای حمل و نقل زغال‌سنگ از معدن پیدا کند. او که خودش روزی بار سنگین زغال‌سنگ را از معدن به بیرون حمل می‌کرد طعم سختی آن را چشیده بود و دلش به حال پیرمرد‌هایی که برای امرار معاش مجبور به حمل گونی‌های سنگین زغال‌سنگ از معدن بودند می‌سوخت.
او فکرش را به کار انداخت تا وسیله‌ای ابداع کند که به راحتی زغال‌سنگ را از معدن به بیرون حمل کند. او بطور جدی به فکر ساختن لوکوموتیو افتاد. البته قبل از او یک مرد فرانسوی لوکوموتیوی بر اساس ماشین بخار جیمزوات ساخته بود اما متاسفانه در موقع به کار انداختن آن منفجر شد و ابداعش عملی نشد. یک مرد اسکاتلندی به نام ایشارکرووی نیک هم لوکوموتیوی ساخت ولی چون از او حمایت نشد نتوانست اختراع خود را به اتمام برساند. جورج استیفنسن جوان تصمیم گرفت با استفاده از تجارب مخترعان پیشین خود یک لوکوموتیو بدون عیب و ایراد بسازد.جورج در سال 1814 برای تهیه وسایل لازم مجبور به فروش همه جهیزیه همسرش شد و به شهر رفت و چند وسیله مورد نیاز دست دوم و زنگ‌زده خریداری کرد. در ابتدا لوکوموتیو مورد نظرش را طراحی ‌کرد.
او می‌خواست وسیله‌ای بسازد که توانایی حمل بیش از 25 تن زغال‌سنگ را داشته باشد. او ریل آهنی را تعبیه کرد و بر روی آن واگن‌هایی سوار کرد که به راحتی بر روی ریل‌ها حرکت کنند. سرانجام بعد از تلاش‌های پیگیر و شبانه روزی توانست لوکوموتیو خود را بسازد و به نظاره همگان بگذارد.او در 27 سپتامبر 1825 نخستین قطار از استوکتون تا دارلینگتون که حدود 15 کیلومتر بود را به راه انداخت. روزی که قرار بود این قطار به راه بیافتد هزاران نفر در محل اجتماع کرده بودند ولی نه برای این که موفقیت عظیم استیفنسن را تشویق کنند و به او آفرین بگویند بلکه اجتماع کردند تا انفجار لوکوموتیو را تماشا کرده و به کار این مرد جوان بخندند. استیفنسن خود به شخصه پشت این لوکوموتیو نشست تا اگر هر اتفاقی می‌افتد برای خود او باشد. این قطار می‌توانست 6 واگن پر از زغال سنگ را به وزن 80 تن حمل کند. قطار استیفنسن بدون مشکل به راه افتاد و تا پایان ریل حرکت کرد. او ازقطار پیاده شد و به مردم نوید داد که به زودی قطارش را گسترش خواهد داد و این لوکوموتیو به یک وسیله نقلیه برای مسافرین تبدیل خواهد شد.شهرت استیفنسن بر سر زبان‌ها افتاد.

 او بعد از دست‌یابی به این موفقیت یک خط راه‌آهن بین لیورپول و منچستر ساخت. البته قطارهای آن دوران در مدت زمان طولانی به مقصد می‌رسید اما همین وسیله حلزون‌وار یک پدیده شگفت‌انگیز به شمار می‌رفت. در سال 1829 یک شرکت حمل و نقل ارابه‌سازی سرمایه هنگفتی را در اختیار استیفتسن گذاشت تا خط راه‌آهن را گسترش دهد. از آن به بعد به سرعت ساخت راه‌آهن‌های دیگر آغاز شد. حالا شهرت و معروفیت استیفنسن فقیر عالمگیر شده بود و از هر سو به او سفارشات زیادی ارائه می‌شد.استیفنسن فقیر به یک باره مردی ثروتمند شد. البته این ثروت را به راحتی به دست نیاورده بود بلکه با کار و تلاش و فکر ابداعش را جامه عمل پوشاند.
پسرش روبرت استیفنسن به دنیا آمد و شادی زندگی او را دو برابر کرد. استیفنسن از این که توانسته بود وسیله‌ای راحت برای حمل زغال‌سنگ از معدن ابداع کند و برای کارگران فقیر و زحمتکش کاری انجام دهد بسیار خوشحال بود.
او هیچ‌گاه فقرا و کارگران گرسنه را فراموش نکرد و هر ماه به خانواده کارگران روستایش مقرری می‌داد تا آنان با مشقت زندگی نکنند.وی در سال 1848 در سن 67 سالگی بر اثر حمله قلبی در چسترفیلد انگلیس چشم از جهان فرو بست و مبلغ 4 میلیون پوند را از خود به جای گذاشت.

برگرفته از : سایت هفته نامه انصاف



پنج شنبه 30 دی 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

رابرت هوک

 

 

در خانواده ای روحانی در دهکده فرش واتر در ساحل جنوبی انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشود. وی کودکی ضعیف و نحیف بود که دچار سوء تغذیه نیز بود و شب هنگام دچار کابوسهای وحشتناکی می شد. علاوه بر این گرفتار سردرد مزمن و زشتی قیافه بود. چون پدرش درگذشت راه لندن را در پیش گرفت و در آغاز نزد نقاشی به شاگردی پرداخت اما بوی رنگها بر سردردش می افزود، لذا آنجا را ترک کرد و وارد مدرسه وست مینستر گشت.

در آنجا نشان داد که بچه خارق العاده ای است و در سال 1653 در سن 18 سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد. در آن هنگام به حکاکی روی چوب و خواندن آواز اشتغال می ورزید از این راه پولی به دست می آورد. چندی نگذشت که استعداد او در مکانیک برای جامعه علمی آن جا که تامس ویلیس و رابرت بویل از جمله اعضای آن بودند آشکار شد. هوک مدتی دستیار هر یک از آن دو نفر بود هنگامی که قانون بویل طرح ریزی می شد هوک دستیار وی بود، مشارکت هوک در آن قانون روشن نیست.

پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیررسمی آکسفورد هسته انجمن سلطنتی جدید را تشکیل داد و در سال 1662 هوک متصدی آزمایشهای آن گردید. طی پانزده سال بعد سیل مداومی از عقاید و آزمایشهای درخشان را جاری ساخت در سال 1662 در کالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانید. هوک در سال 1665 (میکروگرافیا) را که یکی از شاهکارهای علمی قرن هفدهم بود منتشر کرد. آن اثر علاوه بر بسیاری نکات دیگر شامل نخستین توصیفها و نقشه های واحدهایی بود که یاخته (سلول) نامیده می شدند( اصطلاحی که او به کار برده بود ).

وی در پیدایش نگرشی انقلابی نیز سهیم بود که شیوه برخورد با حرکت دورانی به طور اعم و پویایی شناسی کیهانی را به طور اخص را از نو تدوین و تنظیم کرد. هوک در مکاتبه مشهوری با آیزاک نیوتن این عقیده را بیان کرد که نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله کاهش می یابد. نظریه ای که نیوتن را به راه درک رابطه عکس مجذور کشانید و وی را در مسیر کشف جاذبه عمومی قرارداد. وی در کتاب Lectiones culterianae (1679) که مجموعه ای از شش اثر کوتاه بود قانون هوک را شرح داد که عبارت بود از قانون کشسانی با این بیان که تنش با کرنش متناسب است.

هوک زمین شناس ارزنده ای بود که نظریه هایش درباره منشاء سنگواره ها طلیعه ای از نظریات قرن نوزدهم در این مورد بود. وی را نخستین طرفدار نظریه سانحه گرایی به شمار آورده اند و نیز متخصص ورزیده معماری بود. پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن نقشه شهر را طرح کرد که بعدا از روی آن شهر نیویورک را بنا کردند، او در این کار مأمور شد که به عنوان زمین سنج با کریسوتوفر رن در تنظیم نقشه بازسازی لندن همکاری کند.
او به کارهای شگرف دیگری نیز دست زد و شاید مهمترین خدمت هوک به علم در رشته ساخت و کاربرد ابزارها باشد. او به هر ابزار مهمی که در قرن هفدهم ساخته شده بود، چیزی افزود.

تلمبه بادی را در شکل ماندگارش اختراع کرد، ساعت سازی و میکروسکوپ سازی را جلو برد. تار چلیپایی را برای تلسکوپ، دریچه دیافراگم و نیز پیچ تنظیمی را که از روی آن وضع مستقر را می شد مستقیماً قرائت کرد اختراع نمود. همچنین پاندول ساعت دستگاه سنجش انکسار نور در مایعات، بارومتر(هواسنج و غلظت سنج الکلی) و رطوبت سنج را نیز اختراع کرد.

هوک بنیانگذار هواشناسی علمی نیز  نامیده شده است. هواسنجی که او اختراع کرد دارای سوزن متحرکی بود که فشار هوا را از روی آن ثبت می کرد. دمای انجماد آب را نقطه صفر بر روی دماسنج پیشنهاد نمود و دستگاهی برای تنظیم دماسنج ها طرح ریزی کرد. ساعت هواسنجی او فشار هوا، میزان بارندگی، رطوبت و سرعت باد را در روی طبلکی چرخان ثبت می کرد.

وی تفاوت فلزات و نمکها را نشان داد. کتابی در باب خاصیت موئین بویژه صعود مایعات در لوله ها نوشت، این دانشمند دریافت که حرکت اجسام ریز و کوچک در روی سطح مایعات و بالا رفتن نفت از فتیله و حرکت شیره خام و پرورده گیاهان بر اثر خاصیت لوله های موئین می باشد. رابرت هوک در سال 1702 در سن شصت و هفت سالگی در لندن در گذشت دو سال پس از مرگ این دانشمند مجموعه رسالاتش انتشار یافت.



پنج شنبه 30 دی 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

توماس ادیسون

 

 

مخترع با استعداد در سال 1847 در شهر میلان ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. او فقط حدود سه ماه آموزش و تحصیل رسمی آن زمان را داشت چون مدیر مدرسه‌اش دریافته بود که وی عقب افتاده است.

ادیسون هنگامی که فقط 21 سال داشت اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آرا بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و ادیسون از آن پس تلاش خود را روی اختراع ابزار وسایلی متمرکز کرد که بتواند بازار خوبی داشته باشند. مدتی پس از اختراع دستگاه شمارش آرا، ادیسون سیستم پیشرفته نمایشگر اطلاعات بورس را اختراع کرد و توانست آن را به مبلغ چهل هزار دلار، که در آن روزگار پول هنگفتی بود، بفروشد. با عرضه اختراعات متعدد دیگری ادیسون مشهور و ثروتمند شد. اختراع گرامافون که در سال 1877 به ثبت رسید احتمالاً یکی از ابتکاری‌ترین اختراعات او به شمار می‌رفت. ولی آنچه که بیشتر برای دنیا اهمیت داشت کاری بود که او در سال 1879 در جهت تکمیل و توسعه لامپ روشنایی حرارتی انجام داد.

ادیسون اولین فردی نبود که سیستم روشنایی الکتریکی را اختراع کرد. چند سال قبل از آن از نوعی لامپ الکتریکی قوسی شکل برای تأمین روشنایی خیابان‌های پاریس استفاده شده بود. اما لامپ الکتریکی ادیسون همراه با سیستمی که او برای توزیع نیروی الکتریکی ابداع کرد، بهره‌گیری از نیروی الکتریسیته را برای تأمین روشنایی منازل عملی ساخت. در سال 1882 کمپانی او در نیویورک تولید لامپ برق را آغاز کرد و از آن پس استفاده از برق در منازل سریعاً در سراسر جهان گسترش یافت.

ادیسون با ایجاد اولین کارخانه و شبکه توزیع برق برای منازل و اماکن خصوصی شالوده توسعه بزرگ صنعت را بنا نهاد. امروز استفاده از این منبع انرژی تنها محدود به تأمین روشنایی نیست بلکه گستره بزرگی از لوازم خانگی، از تلویزیون تا ماشین لباسشویی، با نیروی الکتریسیته کار می‌کند. علاوه بر این امکان دریافت نیروی الکتریسیته از شبکه تولید و توزیع که ادیسون ایجاد کرد، استفاده از نیروی برق را در صنایع امکان پذیر کرده است.

ادیسون همچنین سهم بزرگی در توسعه و تکمیل دوربین‌های فیلمبرداری و پروژکتور نمایش فیلم دارد. او در اصلاح سیستم تلفن کار بزرگی انجام داد، دهنی ذغالی ابداعی او بر قدرت شنوایی طرف مقابل در تلفن افزود. همچنین در تلگراف و دستگاه‌های ماشین تحریر اصلاحاتی به وجود آورد. از میان سایر اختراعات او می‌توان از دستگاه «دیکتافون» و دستگاه ذخیره باطری نام برد. گفته می‌شود ادیسون بیش از یکهزار مورد مختلف اختراع را به ثبت رسانده است که از نظر تعداد واقعاً عجیب و غیرقابل تصور است.

یکی از دلایل این توانایی فوق‌العاده در اختراع و ابداع، آن است که او در آغاز کار یک آزمایشگاه تحقیقاتی در «منلوپارک» نیوجرسی تأسیس کرد و گروهی از افراد لایق و کارآزموده را به همکاری خود فراخواند. این در واقع نمونه اولیه آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگ بود که از آن پس اغلب صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. ایجاد یک چنین آزمایشگاه تحقیقاتی مدرن و مجهزی را که در آن بسیاری از افراد به کار گروهی و دسته جمعی مشغول هستند باید یکی از مهمترین اختراعات ادیسون به حساب آورد که البته او نمی‌توانست آن را به نام خود به ثبت برساند.

ادیسون تنها یک مخترع صرف نبود بلکه در زمینه تولید و سازماندهی چندین کمپانی صنعتی کارهای مهمی انجام داد. یکی از مهمترین تشکیلاتی که او به وجود آورد همان است که امروز به نام شرکت «جنرال الکتریک» در سراسر دنیا معروف و مشهور شده است.

ادیسون گرچه اصولاً یک دانشمند به معنای اخص کلمه نبود ولی به یک کشف بسیار مهم نیز دست یافت. در سال 1882 کشف کرد که در فضای تقریباً خلأ، الکتریسیته جاری می‌تواند بین دو سیمی که با یکدیگر تماس ندارند، جریان یابد. این پدیده که از آن به عنوان «اثر ادیسون» یاد می‌شوند نه تنها از نظر تئوری قابل توجه است بلکه در عمل نیز موارد استفاده فراوانی دارد. با بهره‌گیری از این پدیده تکمیل و اصلاح لوله‌های الکترونی عملی شد و ایجاد صنعت الکترونیک ممکن گردید.

ادیسون در قسمت اعظم عمر خود از عدم شنوایی شدیدی رنج می‌برد ولی این معلولیت و ناراحتی با توان بالای او در انجام کارهای سخت و زیاد جبران می‌شد. ادیسون دوبار ازدواج کرد (همسر اول او در جوانی از دنیا رفت) و از هر ازدواج خود سه فرزند داشت. او در سال 1931 در «وست ارنج» نیوجرسی درگذشت.

درباره استعداد و توان ادیسون هیچ بحث و جدلی وجود ندارد. همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که او بزرگ‌ترین نابغه اختراع در تمام دوران‌ها است. نگاهی به سلسه اختراعات مفید و سودمند او احترام و تحسین همه را برمی‌انگیزد. گرچه به احتمال زیاد اغلب این اختراعات سی سال بعد توسط دیگران انجام می‌شد. به هر حال اگر اختراعات ادیسون به صورت تک‌تک در نظر گرفته شود هیچ‌کدام آنها از اهمیت قطعی و تعیین‌کننده‌ای برخوردار نیست. به عنوان مثال لامپ روشنایی حرارتی ادیسون، با تمام استفاده وسیعی که دارد، چیزی نیست که فرضاً در زندگی نوین جانشینی نداشته باشد. در واقع لامپ روشنایی فلورسنت که بر مبنای اصول علمی کاملاً متفاوتی کار می‌کند به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و اگر لامپ روشنایی حرارتی اصلاً وجود نداشت زندگی روزمره ما تغییر چندانی نمی‌کرد. در واقع قبل از استفاده از روشنایی الکتریکی، شمع چراغ‌های روغنی و چراغ گاز به طور کلی منابع کافی و رضایت‌بخش تأمین روشنایی بودند. گرامافون بدون تردید یک اختراع استادانه است ولی هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که این وسیله به اندازه رادیو، تلویزیون و تلفن در تغییر شکل زندگی روزمره ما مؤثر بوده است. به علاوه در سال‌های اخیر روش‌های کاملاً متفاوتی مانند نوارهای ضبط مغناطیسی برای ضبط صدا ابداع شده است. امروز اگر گرامافون و ضبط صوت نبود شاید در زندگی فعلی تفاوت بسیار اندکی احساس می‌شد.

بسیاری از اختراعاتی که ادیسون به نام خود ثبت کرده است در واقع تکمیل و اصلاح ابزارها و وسایلی بوده که دیگران قبلاً اختراع کرده و مورد استفاده نیز قرار داشت. چنین اصلاحاتی با وجود سودمندی فراوانی که دارند نمی‌تواند در طول تاریخ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشند.

اما با وجود اینکه هیچ یک از اختراعات ادیسون به تنهایی اهمیت چندانی ندارد نباید این نکته را فراموش کرد که او فقط یک وسیله را اختراع نکرد، بلکه بیش از یکهزار اختراع مختلف دارد. به همین دلیل است که من ادیسون را بالاتر از مخترعان مشهوری مانند مارکونی و گراهام‌بل قرار داده‌ام.

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



پنج شنبه 30 دی 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

ویلیام تی. جی. مورتون

 

شاید اغلب خوانندگان این کتاب با نام «ویلیام توماس گرین مورتون» آشنا نباشند، اما او خیلی بیشتر از بسیاری شخصیت‌های مشهور و شناخته شده بر زندگی انسان تأثیر گذاشته است، زیرا مورتون کسی است که به‌کارگیری بیهوشی را در هنگام انجام اعمال جراحی ابداع کرد. در سراسر تاریخ اختراعات انگشت‌شماری که نتیجه تلاش‌های انحصاری یک فرد به تنهایی بوده است احتمالاً ارزش بالایی چون داروهای بیهوشی و بی‌حسّی را داشته باشد و باز هم معدودی از آنها چنین تغییر فاحشی را در وضعیت افراد بشری ایجاد کرده‌اند. حتی تصور انجام عمل جراحی در آن روزها که بیمار مجبور بود در طول عمل به هوش باشد و با تمام وجود صدای کشیده شدن ارّه‌ی جراح را بر روی استخوان‌های خود حسّ کند هم اکنون نیز وحشتناک و چندش‌آور است. پایان بخشیدن به چنین درد و رنجی بدون تردید بزرگترین ارمغانی است که یک فرد توانسته به همنوعانش اهدا کند.

مورتون به سال 1819 در شهر چارلتون ماساچو به دنیا آمد. او در کالج بالتیمور تحصیل دندانپزشکی و جراحی دهان پرداخت و از سال 1842 کار در این رشته را آغاز کرد. در سالهای 1842 و 1843 با «هوراس ولز» دندانپزشک بسیار برجسته و قدیمی که اونیز به بی‌حّسی و بیهوشی علاقمند بود همکاری داشت، ولی ظاهراً این همکاری و شراکت سودآور نبود و در سال 1843 به آن خاتمه داده شد.

یک سال بعد «ولز» کار با نیترو اکسید (گاز خنده) را به عنوان داروی بیهوشی تجربه کرد. گرچه این کار در هارنفورد با موفقیت همراه بود ولی متأسفانه تلاش وی برای نشان دادن کارائی آن در بوستون با شکست مواجه شد.

مورتون در زمینه کاری خود متخصص کارآمدی در تهیه و گذاشتن دندان مصنوعی شد. امّا برای انجام صحیح این کار لازم بود ابتدا ریشه‌های دندان‌های اصلی کشیده شود. زمانی که هنوز استفاده از داروی بیهوشی رایج نشده بود، کشیدن دندان کاری بس دردناک برای بیمار بود. به این ترتیب ضرورت پیدا کردن راهها و وسایلی برای انجام بیهوشی و بی‌حسی هر روز بیشتر احساس می‌شد. مورتون که دریافته بود گاز نیترواکسید نمی‌تواند تأثیر چندانی بر کار او داشته باشد در جستجوی ماده قوی‌تر و مؤثرتری برآمد.

  پزشکی تحصیل کرده و دانشمند به نام «چارلز جکسون» که با مورتون آشنایی داشت به او پیشنهاد کرد که اتر را امتحان کند. خاصیت بیهوش‌کنندگی اتر را حدود سیصد سال قبل «پاراکلسوس» طبیب و کیمیاگر مشهور سویسی کشف کرده بود و یکی دو گزارش مشابه نیز در این باب در نیمه اول قرن نوزدهم منتشر شده بود. اما نه جکسون و نه هیچ‌یک از افراد دیگری که در مورد اتر مقالاتی نوشته بودند این ماده شیمیایی را در اعمال جراحی به کار نبرده بودند.

  در نظر مورتون اتر یک انتخاب امیدبخش جلوه کرد. او ابتدا آن را در حیوانات از جمله سگ خانگی خود و سپس در شخص خویش آزمایش کرد. سرانجام در تاریخ 30 سپتامبر 1846 یک فرصت استثنایی برای آزمایش اتر در مورد یک بیمار پیش آمد. مردی به نام ابن فراست که از دندان درد شدیدی رنج می‌برد به مطب مورتون مراجعه کرد و اظهار داشت که حاضر است هر چیزی را که درد کشیدن دندان را از بین ببرد تحمل کند. مورتون با استفاده از اتر او را بیهوش کرد و دندان دردناک او را کشید. فراست پس از به هوش آمدن گفت هیچ دردی احساس نکرده است. مورتون نتیجه‌ای بهتر از این نمی‌توانست انتظار داشته باشد. او با این کار شهرت و موفقیت و آینده‌ای درخشان در برابر خود می دید.

 گرچه برخی از متخصصین شاهد انجام این روش بودند و نتیجه‌ی آن نیز روز بعد در روزنامه‌های بوستون به چاپ رسید ولی توجه چندانی را جلب نکرد. ظاهراً یک کار نمایشی باید انجام می‌شد. مورتون از دکتر «جان وارن» سر جراح بیمارستان ماساچوست در بوستون درخواست کرد به او فرصت داده شود تا در برابر دیدگان گروهی از پزشگان آن بیمارستان روش خود را برای جلوگیری از احساس درد هنگام انجام عمل جراحی اجرا نماید. دکتر وارن با این درخواست موافقت کرد و برنامه‌ای برای این کار ترتیب داده شد. روز 16 اکتبر 1846 در حالی که جمع زیادی از پزشکان و دانشجویان پزشکی شاهد و ناظر بودند مورتون با استفاده از اِتر بیماری به نام «ژیلبرت آبوت» را بیهوش کرد و دکتر وارن با انجام عمل جراحی غده‌ای را از گردن او خارج ساخت. داروی بیهوشی تأثیر و کارایی خود را به خوبی ثابت مرد و این نمایش یک موفقیت تمام عیار بود. این عمل که به شکلی گسترده در تمام روزنامه‌ها انعکاس یافت اولین گام در خلال چند سال بعد عمومیت پیدا کرد.

چند روز پس از انجام این عمل مورتون و جکسون درخواست ثبت اختراع خود را تسلیم کردند. اگرچه ماه بعد با این درخواست موافقت شد و حق انحصاری امتیاز مربوطه به آن اعطا گردید ولی این نتوانست مانع از بروز یک سلسله دعاوی مربوط به حق تقدم اختراع گردد. این دعاوی مورتون که او بیشترین سهم را در ابداع داروی بیهوشی دارد مورد اعتراض و مجادله چند نفری به ویژه شخص جکسون قرار گرفت. علاوه بر آن انتظار و امید مورتون از اینکه در نتیجه‌ی اختراع خود به ثروت دست یابد برآورده نشد. اغلب پزشکان که از آن پس اِتر را برای بیهوشی به کار بردند از پرداخت حق امتیاز به مورتون سر باز زدند. هزینه‌های دادخواهی و درگیری‌های مورتون برای حفظ تقدم اختراعش به زودی خیلی بیشتر از مختصر پولی شد که از برخی منابع برای آن دریافت می‌کرد. او سرخورده و تهیدست در حالی که کمتر از 49 سال داشت به سال 1898 در شهر نیویورک درگذشت.

 سودمندی و فایده بی حسّی و بیهوشی در دندانپزشکی و اعمال جراحی کاملاً آشکار و بدیهی است. البته در برآرود و تعیین میزان اهمیت مورتون مشکل اصلی این است که اعتبار مربوط به ابداع و به کارگیری بیهوشی را چگونه باید بین او و سایر افراد اختلافی که در این کار سهیم بودند تقسیم کرد. شخصیت‌های اصلی علاوه بر مورتون عبارت بودند از «هوراس ولز» «چارلز جکسون» و «کرافورد لانگ» طبیب اهل جورجیا. امّا با بررسی واقعیات بر من مشخص گردید که سهم و نقش مورتون در این کار خیلی بیشتر از این افراد بود و بر همین اساس چنین رده‌ای را در این فهرست برای او در نظر گرفته‌ام.

درست است که «هوراس ونز» دو سال قبل از اینکه مورتون به استفاده موفقیت‌آمیز از اتِر دست یازد در مطب دندانپزشکی خود داروی بیهوشی را به کار می‌برد. امّا داروی بیهوشی مورد استفاده ولز، نیترواکسید، نتوانست در جراحی‌ها تغییری بنیادین به وجود آورد. علیرغم وجود برخی کیفیات مطلوب در نیتواکسید قدرت بیهوشی کنندگی به آن به اندازه‌ای نیست که بتوان آن را در جراحی‌های طولانی به کار برد. (البته امروزه این دارو درصورتی که با برخی داروهای دیگر ترکیب شود کاربرد مفیدی هم در جراحی و هم در دندانپزشکی دارد.) اما از آن طرف اتر یک ماده شیمیایی با تأثیری خیره‌کننده و چند جاذبه است که استفاده از آن انقلابی در جراحی به وجود آورد. امروز دارو و یا ترکیبات دارویی دیگری با کیفیت و خاصیت بیشتر از اتر در دسترس می‌باشد ولی باید توجه داشت که اتر تا حدود یک قرن پس از ابداع آن به عنوان تنها داروی منحصر به فرد بیهوشی به کار برده شد. اتر علیرغم وجود برخی جنبه‌های منفی، قابلیت اشتعال و ایجاد تهوع پس از برطرف شدن اثر آن ، شاید هنوز نیز مؤثرترین داروی بیهوشی باشد که تا کنون کشف شده است. جابجایی و به کارگیری آن آسان است و از همه مهمتر اینکه در عین داشتن شدت تأثیر داروئی مطمئن و قابل اعتماد است.

کرافورد لانگ (1878-1815) طبیب جورجیانی اِتر را در سال 1842 یعنی چهار سال قبل از اینکه مورتون کار خود را در معرض دید همگان قرار دهد، در اعمال جراحی به کار می‌برد امّا او و نتایج کارش را تا سال 1849، یعنی مدتها پس از آنکه مورتون کار خود را نشان داده و مفید بودن اِتر در جراحی برای دنیای پزشکی کاملاً شناخته شده بود، موتون مورد استفاده تمام جهان قرار گرفت.

چارلز جکسون کسی بود که استفاده از اِتر را به مورتون پیشنهاد کرد و رهنمودهای مفیدی برای چگونگی به کار بردن اِتر برای عمل جراحی استفاده نکرد. قبل از انجام نمایش موفقیت آمیز مورتون، جکسون هیچ گونه تلاشی به عمل نیاوردند تا جهان پزشکی را از آنچه که خود درباره اِتر می‌دانست مطلع سازد. این مورتون بود، نه جکسون، که با انجام یک همایش همگانی شهرت و معروفیت خود را به مخاطره افکند. اگر به فرض مژیلبرت آبوت هنگام جراحی از دنیا می‌ رفت بسیار بعید مینمود که جکسون هیچ گونه مسئولیتی را در آن کار به عهده بگیرد.

در فهرست این کتاب به ویلیام مورتون چه   جایگاهی می‌توان داد؟ مقایسه بین مورتون و لیستر بسیار مناسب به نظر می‌رسد. این هر دو از شخصیت‌های معروف دنیای پزشکی بودند. در عین اینکه نوآوری و درک و فهم این هر دو تن کاملاً بدیهی و آشکار است امّا در واقع هیچ یک از آنان اولین‌هایی نبودندن که چنین تکنیک و روشی را که البته در نتیجه‌ی تلاش و پشتکار آنها عمومیت پیدا کرد، به کار بردند و هر یک از آنها در اعتبار ابداعات خود باید با دیگران سهیم باشند. من مورتون را کمی بالاتر از لیستر جای دادم زیرا اصولاً بر این باورم که در طول زمان ابداع روش بیهوشی در جراحی پیشرفت مهمتری از داروی ضدعفونی بوده است. به علاوه از برخی جنبه‌ها آنتی بیوتیک‌های جدید می‌تواند جایگزین مناسبی برای کمبود اقدامات ضدعفونی‌کننده در خلال عمل‌های جراحی باشد. جراحی‌های حسّاس و یا طولانی بدون انجام بیهوشی عملی و شدنی نبود و حتی در مورد جراحی‌های ساده و کوچکی هم به قدری تعلّل می‌شد که دیگر انجام آن فایده‌ای در بر نداشت.

نمایش همگانی از یک وسیله عملی بیهوشی که مورتون در آن صبحگاه اکتبر 1846 ارائه داد یکی از مهمترین نقاط مشخصه‌ تاریخ بشری می‌باشد. شاید هیچ چیز بهتر و گویاتر از آنچه که روی سنگ یادبود او حک شده است دستاورد او را بیان نکند:

ویلیام تی. جی. مورتون

مخترع و کاشف روش بیهوشی تنفسی

کسی که درد جراحی را از بین برد و محو کرد

قبل از او جراحی همواره رنج و عذابی دردناک بود

ولی از دوران او به بعد درد تحت کنترل علم درآمد

 

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



پنج شنبه 30 دی 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:فهرست مخترعان

آلفرد نوبل

 

 

در 21 اکتبر سال 1833 در کشور سوئد به دنیا آمد. او توانست در سن پطرزبورگ تحصیل کند. وی بسیار با استعداد بود. پدرش امانوئل نوبل از جمله مخترعانی بود که توانست یک مین زیردریایی بسازد. به همین دلیل به درخواست دولت روسیه که مین ها را خریداری کرده بود، به سن پطرزبورگ نقل مکان کرد. آلفرد نوبل در سال 1850 به آمریکا رفت و در آنجا نزد اریکسن مشغول به تحصیل شد. وی در مدت اقامتش در آمریکا دائم به این مسئله فکر می کرد که آیا می شود با اختراع یک ماده منفجر کننده می توان از زحمت و رنج هزاران کارگر کاست یا نه. این موضوع همیشه فکر او را به خود مشغول می کرد. این شیمیدان بزرگ و ارزشمند سوئدی که در نهایت در سال 1866 توانست دینامیت را کشف کند، نتواست به مردم بگوید که نباید از این ماده برای کشتن و مقاصد جنگی استفاده کرد. با این اختراع آقای نوبل در زمان بسیار کمی و اندکی، میله های دینامیت جای ترکیبات بسیار خطرناک نیتروگلسیرین را گرفت. او اختراع خود را به ثبت رسانید و البته با فروش آنها نوانست ثروت بزرگ و هنگفتی بدست بیاورد. دینامیت سیما و چهره غرب را دگرگون کرد. از این ماده منفجره هم در موارد صلح جویانه و هم در ضمینه ویران و تخریب تمدن بشری می شد استفاده نمود. به خاطر کاربرد ناصحیح و غلط این ماده توسط بعضی کشورها او در بین مردم به عنوان یک مخترع بدشگون و بدخیم شناخته می شد. آنها می گفتند که او معلومات و دانش خود را درجهت کشف وسایل ویرانگر و نابودکننده مورد استفاده قرار داده است. شناخته شدن این وسیله (دینامیت) و کاربرد نادرست آن در جنگ ها و ویرانگری ها و کشتن انسانها توسط بعضی کشورها نوبل پشیمان شد و برای آنکه بتواند آن را جبران کند، به هنگام مرگ وصیت نمود که تمامی ثروت و دارایی خود را که شامل 31 میلیون کرون سوئدی می شد، به عنوان جایزه سالیانه به بهترین و برگزیده ترین شاعر، نویسنده و به تمامی کسانی که در یکی از رشته های شیمی، فیزیک، زیست شناسی، پزشکی و یا در ضمینه صلح جهانی خدمتی کرده باشند و یا کشفی ارائه داده باشند، به طور مساوی تقسیم گردد. این جایزه شامل دیپلم اقتخار و مدال طلا و چکی است که مبلغ آن، بستگی به سود بنیاد نوبل در آن سال دارد. در سال 1968 بانک دولتی سوئد جایزه نوبل در رشته اقتصاد را نیز به آن اضافه نمود. از آن سال به بعد همه ساله این کار انجام می شود و در سال های اخیر اعتبار بیشتری پیدا کرده است و برگزیدگان بیشتر به جنبه علمی و تخصصی آن افتخار می کنند. آلفرد نوبل در سال 1896 در سان یو ایتالیا چشم از جهان فروبست.



پنج شنبه 30 دی 1389  3:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها