0

تمام دانشمندان زمین شناسی

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

تمام دانشمندان زمین شناسی

با سلام

در این تاپیک به معرفی دانشمندان علم زمین شناسی خواهیم پرداخت

با تشکر


پنج شنبه 30 دی 1389  12:33 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

ابوبکر محمدبن حسین (یا حسن) کرجی

 

 

یکی از شگفت انگیزترین سکوت های تاریخ علم، نادیده انگاشتن نام دانشمندی برجسته در دانش ریاضی و زمین شناسی است که همروزگار با ابوریحان بیرونی، زکریای رازی و پورسینا می زیسته و 32 سال پیش از ابوریحان زندگی را بدرود گفته، اما کسی او را به اندازه‌ی آن سه تن نمی شناسد!

این ریاضیدان و زمین شناس و مهندس بزرگ «ابوبکر محمدبن حسین (یا حسن) کرجی» دانشمند ایرانی قرن چهارم و پنجم هجری است که اطلاع دقیق از سال تولد وی در دست نیست. کرجی از مردم شهر کرج در نزدیکی تهران بوده و تحصیلات خود را در شهر ری که آن زمان مرکز دانشمندان اسلامی بوده است به اتمام می رساند و سپس برای آشنایی با دانشمندان دیگر و تحصیلات تکمیلی به بغداد سفر می کند و در کرخ بغداد ساکن می شود.

در تاریخ او را با نام کرخی هم شناخته اند که این مساله یک اشتباه بزرگ تاریخی است. اصل این اشتباه تاریخی از آنجاست که «فرنتس وپکه» در سال 1825 میلادی به نسخه ای خطی از کتاب الفخری تالیف کرجی دست یافت و چون در کتاب مذکور محل تحصیلات تکمیلی کرجی، کرخ ذکر شده بود وپکه هم او را کرخی نامید و در کتابی که به تفسیر الفخری نوشت در این کتاب نام او را ابوبکر کرخی ذکر کرد. کتاب وپکه نظر به اهمیتی که داشت بین مورخان ریاضی معروف شد و از آن پس همه مورخان نسبت ابوبکر محمد بن حسین کرجی را به صورت کرخی نوشتند تا اینکه در سال 1934 میلادی دانشمند ایتالیایی «لوی دلاویدا» طی مقاله ای اثبات کرد که این ریاضیدان کرجی است و یک ایرانی است نه عراقی. پس از انتشار این مقاله که مورد قبول محققان واقع شد، همه مولفان از آن پس نام او را در زمره دانشمندان ایرانی می نویسند.

کرجی در بغداد در زمان تصرف این شهر توسط آل بویه به تحصیل مشغول بوده و با فرزند «عضدالدوله دیلمی بهاءالدوله» و وزیر وی ارتباط برقرار می سازد و حتی کتاب خود «الفخری فی صناعه الجبر و المقابله» را به نام «فخر الملوک» وزیر بهاء الدوله تالیف می کند. کرجی در حدود سال 403 ه. ق به زادگاه خود کرج باز می گردد و کتاب «انباط میاه الخفیه» (استخراج آبهای پنهان زمین) را به نام «ابوغانم معروف  ابن محمد» وزیر دانشمند ایرانی تالیف می کند.

در ریاضیات و هندسه، کرجی بیش از آنکه مرتبط با سنت‌های هندسی یونانی بوده باشد بیشتر با ریاضیات شرقی میانه، که خوارزمی نیز بدان گرایش داشته، ارتباط داشته است. در جبر، کرجی پا را از خوارزمی نیز فراتر می‌گذارد و خویشتن را فقط به معادلات جبری درجه‌ی دوم محدود نکرده بلکه به معادلات از درجات بالاتر نیز می‌پردازد.

نخستین جواب‌های جبری و عددی (مثبت) برای معادلات از نوع ax2n+bxn را کرجی تعیین کرده است. در ارتباط با این معادلات بوده که وی به اعداد اصم (گنگ) برخورد کرده و در اینجاست که نوآوری اندیشه‌ی وی به منصه‌ی ظهور رسیده است.

متاسفانه در ایران هیچ منبع مهمی از کرجی وجود ندارد، فقط چند میکروفیلم از آثاری منسوب به کرجی در دانشگاه تهران موجود است. نخستین کتاب کرجی «الفخری فی صناعه الجبر والمقابله» است. این کتاب از جهت تاریخ ریاضیات مهم است زیرا علاوه بر اینکه بسیاری از مطالب آن در زمان خود نو و تازه بوده است، با شرح چگونگی محاسبات جبری آغاز شده که در کتاب های جبر پیش از وی دیده نشده است. چندین نسخه خطی از این کتاب در پاریس، استانبول و قاهره موجود است. دومین کتاب این دانشمند «الکافی فی الحساب» است. بر این کتاب دو شرح نوشته شده است که نسخ خطی هر دو شرح آن و اصل کتاب در کتابخانه های استانبول و کشور آلمان موجود است.

سومین کتاب کرجی که باز هم یکی از تالیفات مهم تاریخ علم ریاضیات است، «البدیع فی الحساب» است. این کتاب نشان دهنده نمو و پیشرفت علم جبر تا اوایل سده پنجم نزد دانشمندان مسلمان است. مقدمه آن توسط دلاویدا به ایتالیایی ترجمه شده است. چهارمین کتاب این دانشمند «علل حساب الجبر و المقابله» است که این کتاب هم مشتمل بر 5 باب در مورد ضرب مجذورات، جذرها و جمع و اعمال دیگر روی آنها است. اصل این کتاب در آنکارا و آکسفورد نگهداری می شود که نشان از فهم ریاضیات این دانشمند در فراتر از زمان خود دارد. پنجمین کتاب کرجی «مختصر فی الحساب المساحه» است که اطلاعی از مطالب مورد بحث کتاب در دست نیست و طبق گفته بروکلمان ریاضیدان، یک نسخه از اصل این کتاب در کتابخانه اسکندریه مصر موجود است. ششمین تالیف این ریاضیدان، «الاجذار» نام دارد که از این کتاب فقط عکس هایی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. هفتمین اثر کرجی را خود وی «حساب الهند» نام نهاده که در کتاب «بدیع فی الحساب» خودش به آن اشاره کرده، ولی نسخه ای از آن به دست نیامده است. هشتمین اثر وی «المسائل ولاجوبه فی الحساب» است که در مورد مسایلی در علم حساب و جبر و جواب های آنها است که نسخه اصلی این کتاب هم در پاریس نگهداری می شود.

نهمین کتاب وی «العقود و الابنیه»، که تنها نامی از آن مانده است. این کتاب دربرگیرنده‌ی گفتارهایی پیرامون خانه سازی، پل سازی، قلعه سازی، و کندن کاریز و . . .  بوده است. دهمین اثر و بزرگترین شاهکار کرجی کتاب «انباط میاه الخفیه» (استخراج آبهای پنهان زمین) است. کرجی در این پژوهش ارزنده پیرامون دیده‌های خود در بسیاری از شهرهای ایران همچون ساوه و اصفهان گفتگو می‌کند و همچون بسیاری از دانشمندان ایرانی به آموزه‌هایی از دانش زمین می‌پردازد که برخی از آنها چندین سده پس از او از زبان دانشمندان اروپایی شنیده شد : کرویت زمین، قوه‌ی جاذبه، قوانین تعادل و حرکت. اما بی گمان برترین نگرش های علمی کرجی در این کتاب پیرامون شناخت گونه‌های خاک و زمین و آب‌های زیرزمینی است.

پروفسور مهدی فرشاد درباره‌ی آبشناسی کرجی می‌نویسد : «کرجی را نه فقط دانشمندی در علوم ریاضی، هندسه و مکانیک بلکه می‌توان چهره‌ی تابناک در تاریخ مهندسی ایران و جهان به شمار آورد. در زمینه‌ی پیدایش آب ‌های زیرزمینی و طریق استخراج آب‌ های زیرزمینی، کرجی تئوری‌ها و روش‌ها و اختراعات بدیعی داشته است. کرجی جریان آب را از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر به وجود اختلاف سطح بین دو نقطه وابسته می‌دانست.»

از نوشته‌های کرجی در این کتاب چنین برمی‌آید که او پیرامون ویژگی‌های فیزیکی خاک و کاربرد مهندسی آن نیز دانش فراوانی داشته است. برای نمونه او از راه بهره‌وری از خاک رس برای آب بندی و ساختن «سدهای خاکی» و نیز «روش‌های فشرده کردن خاک» سخن رانده است. همچنین گفتار کرجی در جایی دیگر کتاب نشانگر آشنایی او با قوانین هیدرولیک است.

کرجی همچنین در ساختن روش‌ها و ابزارهای اندازه‌گیری نیز جایگاه والایی را در تاریخ مهندسی داراست. او در کنار بررسی ابزارهای اندازه‌گیری درازا(طول)، بلندا (ارتفاع)، زاویه و دستورهای نقشه برداری و گزینش راه قنات، اختراع‌های خود را که دربرگیرنده‌ی تراز و چند وسیله‌ی اندازه گیری دیگر است، بررسی می‌کند. کرجی سطح تراز و آنچه را که امروزه در گونه‌ای از نقشه برداری با نام «ژئوئید» می‌شناسیم، به خوبی می‌شناخته، زیرا بر این باور است که اگر زمین، درست کروی شکل، و بدون پستی و بلندی باشد، آب در آن جریان پیدا نمی‌کند و اگر سطح آب بالاتر از خشکی باشد، زمین همچو دریای یکسانی می‌شود و یا اگر سطح آب پایین‌تر از خشکی باشد، آب در دل زمین بدون جریان خواهد بود و در هر دو گونه‌ی یاد شده، سطح آب و خشکی همراستا می‌باشند.

حدود 30% کتاب استخراج آب‌های پنهانی به نقشه ‌برداری اختصاص دارد. به احتمال قوی کرجی نخستین کسی است که نقشه برداری زمینی را مطرح کرده است. وی برای هدایت راستا و شیب کف قنات روش‌هایی ارائه کرده که از نظر اصول ریاضی درست منطبق بر آن چیزی است که امروز در نقشه برداری‌های زیرزمینی اجرا می‌شود و تفاوت اندک آنها در اجرا، به دلیل ابزارهایی مثل تئودولیت است که در آن زمان موجود نبوده است.

در کتاب های فارسی که نام کرجی در آن درج شده نیز اطلاعات زیادی در مورد نحوه و چگونگی زندگی وی درجه نشده است، اما آنچه مشهود است این است که کرجی با تالیف بیش از 10 کتاب در تاریخ زندگی علمی خود که مشخص نیست چند سال بوده، شخصی پرکار و پرتلاش بوده است.

از نظر ریاضیدانان بزرگ جهان، کارهای کرجی بدان علت اهمیت دارد که نشان دهنده تنها نظریه مربوط به محاسبات جبری در میان مسلمانان است. وی تاثیرگذارترین دانشمند مسلمان در علم ریاضیات بعد از خوارزمی بود. رهیافت جدید وی به همت پیروان و جانشینان او و ساموئل بسط یافت. آثار وی بر ریاضیدانانی چون «لئوناردو فیبوناتچی» ایتالیایی و «لوی بن گرسون» تاثیر زیادی داشته است.

وجود نام این دانشمند ریاضیدان به مدت دو دهه در دایره المعارف علوم نیویورک نشان از شهرت جهانی این مرد بزرگ دارد که متاسفانه در کشور ما ناشناخته مانده است. آنچه مسلم است کرجی یکی از هزاران دانشمند بزرگ ایران زمین بوده است که امروزه حتی از مدفن وی نیز اطلاعی در دست نیست.

منابع :

همشهری آنلاین

انجمن پژوهشی ایرانشهر



پنج شنبه 30 دی 1389  12:39 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

لرد کلوین

 

سال 1824 میلادی، ویلیام تامسون، که بیشتر با نام لرد کلوین مشهور است، دیده به جهان گشود.
او ریاضیدان و فیزیکدان و مهندس ایرلندی-اسکاتلندی و یکی از پیشگامان مهم علوم طبیعی در قرن نوزدهم بود و در ایرلند متولد شد. پدرش استاد ریاضی دانشگاه گلاسکو بود و ویلیام هم از 10 سالگی، تحصیل در دانشگاه گلاسکو را شروع کرد. ویلیام تامسون خیلی زود به ریاضیات و مبانی فیزیک علاقه مند شد و مقاله هایی درباره حرکت اجسام نوشت.
وی تحقیقات جامعی نیز درمبحث حرارت و برق انجام داد و درانتقال پیام با سیمهای زیردریایی اصلاحاتی به عمل آورد. این دانشمند انگلیسی سرانجام تلگراف زیردریایی را کشف کرد.
کلوین در حوزه زمین شناسی هم نظریه هایی داده است و به خاطر اعتقادش به مسیحیت، خلقت‌گرا به حساب می آمد. او با کمک دانسته‌هایش در ترمودینامیک توانسته بود عمر خورشید و همچنین زمین را تخمین بزند. با انتشار کتاب منشأ انواع، داروین، به مخالفت با آن پرداخت و معتقد بود که عمر خورشید (برابر آنچه که او تخمین زده بود) کمتر از آن است که برای درستی نظریه تکامل لازم است.
بعدها اگرچه در گفتگوهای خصوصی به نادرستی تخمین خود معترف بود، اما همچنان با نظریه تکامل، که داروین مطرح کرده بود، مخالف ماند.
لرد کلوین در سال 1865 میلادی انرژی جنبشی را معرفی نمود. وی تحقیقات مفصلی را درباره حرارت انجام داده است به همین دلیل درجه بندی سنجش دما و حرارت بنام این دانشمند، نامگذاری شده است.
اندیشه استفاده از اتم بعنوان ساعت، نخستین بار در سال 1879 توسط او مطرح شد. وی اظهار داشت برای اندازه گیری فاصله زمانی، اتم از هر چیزی بهتر است. اما در زمان کلوین ساختار اتم و ترازهای انرژی اتمی هنوز مورد توجه نبود.
همچنین لرد کلوین بیان کرد که پائین ترین دمای ممکن صفر مطلق است. وی پیشنهاد مقیاس دمای مطلق را بیان نمود و بخاطر همین نظریه معروف است. این واحد اندازه‌گیری دما که مستقل از خواص فیزیکی ماده است، به افتخار او، مقیاس دمای کلوین، نام گرفته است. در این سیستم اندازه‌گیری، صفر کلوین، پایین ترین دمای ممکن است که با هیچ فرایند فیزیکی نمی توان به آن رسید، اما می توان به آن نزدیک شد.
کلوین تا زمان مرگ اش در 1907 جوایز و افتخارات زیادی مانند نشان شوالیه را از آنِ خود کرد. اما مهم ترین آن ها گرفتن لقب اشرافی لرد کلوین بود. کلوین، نام رودخانه ای است که از زمین های دانشگاه گلاسکو رد می شود.
البته او به انجام پیش بینی نادرست هم مشهور است به طور مثال گفته بود : پرواز کردن با وسیله ای که سنگین تر از هوا است ممکن نیست.

 

 



پنج شنبه 30 دی 1389  12:39 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

جان توزو ویلسون

 

یک ژئوفیزیکدان و زمین شناس کانادایی بود که به خاطر مشارکت و سهم انکار ناپذیرش در انگاره زمین ساخت صفحه ای تحسین جهانی را برانگیخت.

وی عقیده داشت لایه های صلب خارجی زمین که از پوسته و قسمتی از گوشته بالایی تشکیل شده و سنگ کره نامیده می شود به قطعات یا صفحات زیادی شکسته شده و آزادانه بر روی سست کره حرکت می کنند. وی به عنوان نمونه ای برای نظریه اش جزایر هاوایی را مثال زد، جایی که به عنوان یک صفحه زمین ساختی درطول اقیانوس آرام گسترده شده است و به آرامی به سمت شمال غرب و بر روی یک نقطه داغ گوشته ای ثابت، در حال حرکت است و یک ردیف از آتشفشان ها را به دنبال هم پدید آورده است. ویلسون همچنین مبدع ایده گسل های تبدیلی می باشد. این گسل ها یک نوع از مرزهای اصلی صفحات زمین ساختی می باشند که در امتداد آنها دو صفحه به صورت افقی از کنار یکدیگر عبور می کنند (مانند گسل سن آندریاس).

ویلسون در 24 اکتبر 1908 از یک خانواده مهاجر اسکاتلندی در اوتاوای کانادا به دنیا آمد. وی اولین دانشجوی رشته ژئوفیزیک در کل کانادا بود که از کالج ترینیتی در دانشگاه تورنتو در سال 1930 فارغ التحصیل شد.

وی مدارک متنوع دیگری را نیز از کالج سنت جان در دانشگاه کمبریج دریافت کرد. دوران اوج تحصیلات آکادمیک وی زمانی بود که دکترای زمین شناسی را در سال 1936 از دانشگاه پریستون دریافت کرد. بعد از کامل نمودن تحصیلاتش وی برای خدمت در جنگ جهانی دوم به ارتش کانادا فراخوانده شد و درنهایت با درجه سرهنگی از ارتش بازنشسته شد. وی عضو انجمن سلطنتی کانادا و انجمن های سلطنتی لندن و ادینبرو بوده است. ویلسون ریاست کالج اریندیل در دانشگاه تورنتو را نیز به عهده داشته است. او مدال اوینگ و مدال بوچر را از اتحادیه ژئوفیزیک امریکا و مدال پنروز را از انجمن ژئوفیزیک امریکا و مدال وگنر را از اتحادیه اروپایی ژئوفیزیک، مدال ولاستون را از انجمن زمین شناسی لندن و جایزه وتلسن را از دانشگاه کلمبیا، مدال قرن کانادا و یکصد و بیست و پنجمین مدال سالیانه کانادا را  به پاس فعالیت های ارزنده اش دریافت نمود.

وی در 15 آوریل 1993 در تورنتو کانادا درگذشت. اتحادیه ژئوفیزیک کانادا جایزه ای با عنوان " مدال جان توزو ویلسون" را به افتخار وی به دستاوردهای ارزشمند دانشمندان ژئوفیزیک اهدا می نماید. 

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

آندریا موهوروویچیک

 

وی در 23 ژانویه 1857 در روستای ساحلی ولوسکو اطریش متولد شد. پدر وی آهنگر و سازنده لنگر کشتی بود. آندریا تحصیلات ابتدایی خود را در روستای محل تولدش گذراند و برای ادامه تحصیل به دبیرستانی در شهر مجاور رفت. وی در سن 15 سالگی به زبان های ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی احاطه کامل داشت و بعدها آلمانی، لاتین و یونانی را نیز آموخت.

او تحصیلات دانشگاهی خود را در ریاضی و فیزیک در دانشگاه فلسفه پراگ در سال 1875  و زیر نظر یکی از استادانش پروفسور ارنست ماچ، به پایان رساند. وی فعالیت خود را در سال 1879 با آموزگاری در دبیرستان زاگرب و دبیرستان اوسیک آغاز کرد. در اول نوامبر 1882 آندریا آموزش را در مدرسه ملوانی باکار در نزدیکی ریکا آغاز نمود و 9 سال در آنجا ماندگار شد. کار در آن مدرسه برای آغاز فعالیت علمی وی بسیار مشکل بود. در آنجا بود که وی اولین تماس مستقیمش را با علم هواشناسی برقرار نمود. چیزی که او را جذب این علم کرده بود، یک ایستگاه هواشناسی در باکار بود. وی در سال 1887 کار ساخت دستگاه هایی را که خود طراحی کرده بود، برای مشاهده منظم و اندازه گیری سرعت افقی و عمودی ابرها آغاز نمود. وی پدر معنوی بسیاری از دانش آموزان فقیر و مستعد بود که آنها را برای ادامه تحصیل در مدرسه ملوانی سلطنتی در باکار انتخاب می کرد.

موهوروویچیک در سال 1891 بنا به درخواست خودش به دبیرستانی در زاگرب منتقل شد و از اول ژانویه 1892 به عنوان رئیس رصدخانه هواشناسی زاگرب انتخاب گردید. وی در این محل مشاهدات هواشناسی خود را ادامه داد و ایستگاه های هواشناسی را در کل کرواسی گسترش داد. آندریا به مشاهده و مطالعه پدیده های غیر طبیعی هواشناسی از جمله گردباد تورنادوی 31 مارچ 1892 در نوسکا که یک قطار باربری 13 تنی را به همراه 50 مسافر به فاصله 30 متر پرتاب کرده بود پرداخت و به طور همزمان به تدریس ژئوفیزیک و نجوم در دانشگاه ادامه داد. اطلاعات انباشته شده ی مشاهداتش از ابرها پایه خوبی برای رساله دکترای او پدید آورد. وی پایان نامه اش را با عنوان " مشاهدات ابرها، دوره های ابری روزانه و سالیانه در باکار" را در دانشگاه زاگرب ارائه نمود و در سال 1893 دکترای فلسفه را از این دانشگاه دریافت نمود.

در مارچ 1892 موهوروویچیک مشاهدات نجومی ستاره های عبوری از نصف النهار گریک را برای تعیین دقیق زمان آغاز نمود. در روزهای آغازین آپریل 1893 وی شبکه ای از ایستگاه ها را برای تعقیب طوفان ها تاسیس نمود. وی گردباد ویجور را در نزدیکی بازما در سال 1898 مطالعه نمود. در آغاز سال 1899 وی پروژه ای را برای تحقیق در مورد باد بورا و مهار انرژی آن آغاز نمود و در همان سال پناهگاه هایی را برای دفاع در برابر کولاک در ناحیه یاسکا ایجاد نمود. در 1893 وی عضو ناظر و در سال 1898 وی عضو دائم آکادمی علوم و هنرهای یوگسلاوی در زاگرب گردید.

در 1901 وی به ریاست هواشناسی کرواسی و اسلاونی منصوب شد و این اداره را از نظر پرسنل و تجهیزات به استانداردهای اروپا رساند. وی همچنین به مطالعه اقلیم زاگرب اقدام نمود و در آخرین مقاله اش در هواشناسی در سال 1901 به بحث در مورد کاهش دمای اتمسفری با افزایش ارتفاع پرداخت.  در نهایت وی به تدریج مشاهدات و مطالعاتش را به سایر زمینه های ژئوفیزیک از جمله زلزله شناسی، ژئومغناطیس و ثقل سنجی گسترش داد.

وی به زلزله شناسی علاقه زیادی پیدا نمود. آندریا تعدادی زلزله نگار یافت که بعد از رویداد زمین لرزه 8 اکتبر 1909 دره کوپا با رومرکزی در 39 کیلومتری جنوب شرق زاگرب از کار افتاده بودند. وی توجه ویژه ای بر روی گسترش امواج لرزه ای با عمق کم در سرتاسر کره زمین نمود و پی برد که وقتی یک زمین لرزه رخ می دهد دو نوع موج طولی و عرضی با سرعت های مختلف درون خاک منتشر می شوند. وقتی که این امواج لرزه ای به مرز لایه هایی با جنس های مختلف می رسند، مانند نوری که به شیشه برخورد می کند، منعکس و منکسر می شوند. وی با بررسی داده های لرزه ای موجود در 12 ایستگاه لرزه نگاری به کمک همکارانش ثابت کرد که زمین از یک لایه سطحی تر بر روی یک هسته درونی تشکیل شده است.

موهوروویچیک با محاسباتش توانست ضخامت تقریبی لایه بالایی را 54 کیلومتر (امروزه مشخص شده است که ضخامت پوسته از حدود چند کیلومتر در کف اقیانوس ها تا حدود 70 کیلومتر در زیر بلندترین کوه ها متغیر است) تخمین بزند. وی در مطالعاتش اولین کسی بود که یک ناپیوستگی را بر مبنای تغییر سرعت امواج لرزه ای در بین پوسته و گوشته زمین در نظر گرفت که به نام ناپیوستگی موهوروویچیک یا "موهو" شناخته شد. وی که از 1893 تا 1917 موضوعات مختلفی از ژئوفیزیک و ستاره شناسی را در دانشکده فلسفه زاگرب تدریس می نمود، در سال 1910 مقام افتخاری پروفسور را دریافت نمود. سرانجام وی در سال 1921 بازنشسته و در 18 دسامبر 1936 درگذشت و در گورستان میروگوج زاگرب به خاک سپرده شد. زلزله شناس برجسته سوئدی ام. بس یکی از 13 محقق برجسته زلزله شناسی در دوره 1900 تا 1936 از شاگردان آندریا موهوروویچیک بوده است. به افتخار این دانشمند برجسته در سال 1970 یکی از دهانه های برخوردی در ماه با قطر 77 کیلومتر  و در سال 1996 نام یک سیارک به شماره 8422 به نام وی نامگذاری شدند و تمبری به یادبود وی به چاپ رسید.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

پروفسور مکنزی

 

 

ژئوفیزیک دان دانشگاه کمبریج  است ودر دوره ای رئیس آزمایشگاه های بولارد بوده است. وی دانشجوی فوق لیسانس ادوارد بولارد بود.

وی مقالات بسیاری در موضوع زمین ساخت صفحه ای نگاشته و در سمینار ها ارائه کرده است. سایر کار های اخیر وی می توان به مقالاتی در مورد همرفت گوشته، تولید مواد مذاب، انبساط حوضه های رسوبی، و استفاده ی اصول اولیه مدل سازی در دگرشکلی قاره ها اشاره کرد.وی عضو انجمن سلطنتی بریتانیا است و در سال 2002 برنده جایزه کرافورد شده است. پروفسور مکنزی به دلیل مجاهدت های علمی اش در سال 2003 توسط الیزابت دوم ملکه انگلستان به مقام شوالیه نائل آمده است.

وی در سال 1942 در چلتنهام انگلیس به دنیا آمد. پدرش فرزند یک پزشک حاذق و متولد لندن و مادرش فرزند یک کارگر و متولد لیدز بود. وی دوران ابتدایی را در لندن گذراند و علاقه زیادی به ریاضی، شیمی و فیزیک از خود نشان می داد. معلم های او در افزایش این علاقه نقش بسزایی ایفا می کردند و شدت علاقه او به شیمی و فیزیک روز به روز بیشتر می شد. در دوران کودکی وی مادرش تاثیر شگرفی در علاقه او به زمین و ساختار های آن داشت. مادر او به نقاشی از ساختار ها و زمین شناسی بسیار علاقه مند بود. وی در ماخذ کتاب " زندگی های جدید، مناظر جدید" که کتاب درس استاندارد به شمار می رفت، لقب افتخاری معمار طبیعت را گرفته بود. در نهایت این مادر دن بود که قبل از پدرش ، که دوست داشت دن یک پزشک شود، تاثیر فراوانی بر روی زندگی و آینده وی داشت. مادرش پس از پشت سر گذاشتن سرطان سینه ، به سرطان تخمدان مبتلا شده و از دنیا رفت.

دن با دریافت یک کمک هزینه دانشجویی تصمیم گرفت برای یک سال در لندن مانده و به یک ریاضی دان تبدیل شود که ریاضی را به خوبی و حتی بهتر از ریاضی دانان کمبریج تدریس کند. در پایان سال یک بورسیه دیگر در ریاضی دریافت کرد و در همان زمان از نظر سیاسی هم بسیار فعال بود. وی در دوران لیسانس در کلاس های درس اساتیدی چون دیراک و هولی شرکت می جست و در حالی که وی می توانست یک شیمیست شود زمین شناسی را آغاز کرد. با علاقه و پشتوانه ای که وی در ریاضیات و فیزیک داشت و روی مکانیک کوانتومی در دوره ی لیسانس خود کار کرده بود اساتید وی تصمیم گرفتند تا وی را به ژئوفیزیک ترغیب کنند. وی دانشجوی فوق لیسانس تدی بولارد شد. وی تحقیق بر روی موضوع متغیر های ترمودینامیکی را به دن پیشنهاد کرد که با انجام تحقیق علاقه دن به این موضوع بیشتر شد که چه اتفاقی در درون زمین در حال رخ دادن است؟ و این موضوعی بود که در طول زمان اذهان را به خود مشغول کرده بود.

بر اساس آموزه های قبلی اش در مورد مکانیک سیالات و همکاری های نزدیک دانشگاه های کالیفرنیا و سن دیگوی امریکا با دانشگاه کمبریج دن تصمیم به دعوت از فریمن گیلبرت و والتر مونک  برای همکاری در ادامه تحقیقاتش گرفت. آنها سرمایه زیادی را به این تحقیق تزریق کردند و نیروی دریایی امریکا نیز که به اقیانوس شناسی در دریاهای عمیق بسیار علاقه مند بود از این طرح استقبال کرد و دن به عنوان مسئول این طرح به امریکا سفر کرد. در عرض شش ماه تحقیقات گسترده ای انجام و مقالاتی منتشر شد اما با شروع جنگ ویتنام وی به انگلیس باز گشت و در کمبریج مشغول به نگارش رساله دکتری خود شد و در سال 1966 آن را ارائه داد. وی با بررسی های بیشتر و تصحیح رساله دکتری خود آن را در سال 1967 منتشر ساخت.

وی مطالعاتش را در مورد دینامیک سیالات و پلیت تکتونیک، حرکت قاره ها و لرزه شناسی با توجه به آموخته های ریاضی و فیزیک دوره لیسانس  خود ادامه داد. در سال 1967 مقاله ای را به همراه باب پارکر در مجله نیچر به چاپ رساند.وی در سال 1968 سفری به اقیانوس هند داشت و آنومالی های مغناطیسی در کف اقیانوس یافت که درست در زمان حرکت روبه شمال هند و برخورد آن با هیمالیا شکل گرفته بودند. این تحقیقات در ژورنال ژئوفیزیک انجمن ستاره شناسی سلطنتی در سال 1971 به چاپ رسید. این تحقیق برجسته و عظیم باعث شد تا وی از یک دانشجوی فوق لیسانس ناشناخته به یک دانشمند بزرگ فقط در عرض دو سال تبدیل شود. معاشرت با اساتید برجسته و مقام استادی در دانشگاه منچستر ادامه روند موفقیت های دن مکنزی در چهار سال دیگر بود. اما علاقه وی به دانشگاه کمبریج و آرزوی وی به استادی در این دانشگاه وی را به ادامه تلاشش ترغیب می کرد. در سال 1971 و بعد از ازدواج به استادی دانشگاه کمبریج رسید و به ادامه تحقیقاتش در پلیت تکتونیک ادامه داد.

 

 برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

رنه ژوست آئویی

 

 

، کانی‌شناس بزرگ فرانسوی، کار خود را با خوانندگی آغاز کرد. سپس کشیش شد و بعدها به لباس استاد زبان یونانی درآمد.

او در ضمن آموزش زبان یونانی، به مطالعه‌ی کانی‌ها و جمع‌آوری نمونه‌ی بسیاری از آن‌ها پرداخت. در زمان انقلاب فرانسه، مورد بدگمانی قرار گرفت و زندانی شد. بنا بر خواهش او، نمونه‌های کانی‌هایی که جمع‌آوری کرده بود، در اختیارش قرار گرفت و  مطاله‌ روی کانی‌ها را در زندان ادامه داد. هنگامی که می‌خواستند او را از زندان آزاد کند، چون کارش ناتمام مانده بود، در زندان ماند تا مطالعه‌ی خود درباره‌ی کانی‌ها و طبقه ‌بندی آن‌ها را به پایان رساند. بیش‌تر مطالعه‌ی آئویی در زندان، به پیدا کردن نظم در بلور‌های کانی‌ها صرف شد و سرانجام در پی رو‌یداد تصادفی ساده‌ای، به راز مهمی درباره‌ی ساختمان بلورها دست یافت. هنگام مطالعه‌ی یک بلور کلسیت با سطح‌های لوزی‌، این بلور از دستش افتاد و شکست.

 آئویی با شگفتی مشاهده کرد که قطعه‌ها‌ی به دست آمده از این رخ‌داد، هر چند اندازه‌ی گوناگونی دارند، اما شکل لوزی در همه‌ی آن‌ها وجود دارد. آئویی پس از این روی‌داد، شکل‌ها دیگری از کلسیت را شکست و مشاهده کرد که قطعه‌های به دست آمده از شکستن، همگی شکل بلور آغازین را دارند.‌او با این آزمایش‌ها این حقیقت را ثابت کرد که هر چیز بلوری، شکل ویژه‌ای دارد که همواره حفظ می‌شود؛ بلورهای کوچک یک بلور درشت، پهلو به پهلوی یکدیگر قرار گرفته‌اند و امتداد یال‌ها آن‌ها شبکه‌ی منظمی را به وجود می‌آورد و شکل بلورهایی که از یک چیز بلوری ممکن است به وجود آید، به چگونگی کنار هم قرار گرفتن بلورهای اولیه‌ی آن چیز بازمی‌گردد.

همچنین، او قانون‌های مربوط به تقارن بلورها را کشف کرد. آئویی برای نخستین‌بار 7 دستگاه یا 7 شبکه‌ی اصلی بلوری‌شدن را برای کانی‌ها در نظر گرفت که تا امروز مورد پذیرش همه‌ی زمین ‌شناسان است. پژوهش‌ها جدید نیز وجود این شبکه‌ها را ثابت کرده‌اند. برای مثال، مطالعه‌ی بلورها با پرتوهای ایکس نشان داد اتم‌هایی که کانی‌های گوناگون را به وجود می‌آورند، روی گره‌های یکی از هفت شبکه، که آن‌ها را شبکه‌ی اصلی می‌نامند، قرار گرفته‌اند. آئویی در سال 1783 به عضویت فرهنگستان علوم فرانسه برگزیده شد و تا پایان زندگی در دانشگاه پاریس درس داد. او کتاب‌های زیادی درباره‌ی کانی‌ها نوشته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

·        ساختار بلورها، کانی‌شناسی(چهار جلد)

·        جدول مقایسه‌ی بلورها، سنگ‌های پربها

·        بلورشناسی و تجزیه‌ی شیمیایی

·        رده‌بندی کانی‌ها

با همه‌ی کوشش‌هایی که آئوری در راه کانی‌شناسی انجام داد، بیش از یک قرن طول کشید تا نظریه‌های او درباره‌ی نظم ساختمان درونی بلورها از سوی دانشمندان دیگر پذیرفته شود. با وجود این، کانی شناسان نام یک کانی را به افتخار او، آئویین گذاشتند. هم‌چنین، نوعی بازالت، را که مقدار زیادی آئویین دارد، آئویینیت نام‌گذاری کردند.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

جان فرانسیس ریشتر

 

وی لرزه شناس و ژئوفیزیک دانی از ایالت اوهایوی امریکا بود. وی به خاطر ابداع مقیاس ریشتر که در سال 1979 به مقیاس بزرگای گشتاوری ارتقا یافت، بسیار مشهور شد. این مقیاس، بزرگا و اندازه زمین لرزه ها را مشخص می کند.

ریشتر با الهام از مقاله کیو واداتی در مورد زمین لرزه های کم عمق و عمیق که در سال 1928 به چاپ رسید، مقیاس خود را ابداع و بعد از تکمیل این مقیاس با همکاری بنو گوتنبرگ که با هم در موسسه تکنولوژی کالیفرنیا کار می کردند، اولین بار در سال 1935 از آن استفاده کرد. وی فعالیت خود را در موسسه کارنگی در سال 1927 بعد از دریافت پیشنهاد از رابرت میلیکان به عنوان دستیار پژوهشی وی آغاز کرد. در همین موسسه وی همکاری خود را با بنو گوتنبرگ شروع نمود.

آزمایشگاه لرزه نگاری انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا قصد آغاز نگارش سلسله گزارش هایی از زمین لرزه های کالیفرنیای جنوبی را داشت و شدیدا نیاز به سیستمی داشت تا به کمک آن بتواند نیروی زمین لرزه ها را برای این گزارش ها محاسبه کند. این دو دانشمند با همکاری یکدیگر مقیاسی را اختراع نمودند که این نیاز را برطرف می نمود و به مقیاس ریشتر مشهور شد. این مقیاس بر مبنای اندازه گیری کمی جابجایی زمین به دلیل امواج لرزه ای استوار بود که توسط کیو واداتی به آن اشاره شده بود.

آنها یک جفت لرزه نگار را برای اندازه گیری این جابجایی طراحی کردند و یک مقیاس لگاریتمی را برای اندازه گیری شدت بکار گرفتند. انتخاب نام "magnitude" برای این اندازه گیری به علاقه دوران کودکی ریشتر به ستاره شناسی بر می گردد، جایی که نیرومندی ستاره ها با بزرگای آنها سنجیده می شد. سهم گوتنبرگ در این همکاری انکار نشدنی است اما بیزاری وی از مصاحبه باعث شد تا نام وی بر روی این مقیاس باقی نماند.

بعد از انتشار مقیاس ریشتر  به صورت پیشنهادی در سال 1935 این مقیاس به سرعت برای اندازه گیری شدت زمین لرزه ها بکار گرفته شد.وی تا سال 1936 در موسسه کارنگی باقی ماند تا اینکه یک پست کلیدی در موسسه تکنولوژی کالیفرنیا، یعنی جایی که گوتنبرگ کار می کرد، دریافت کرد. گوتنبرگ و ریشتر کتاب لرزش زمین را در سال 1941 منتشر کردند و ویرایش بازنگری شده آن را در سال 1952 ارائه کردند. در سال 1958 ریشتر کتاب لرزه شناسی مقدماتی را بر مبنای نکات آموزشی دوران دانشجویی خود  منتشر نمود. وی در طول زندگی علمی خود مقالات بسیاری را منتشر نمود که تاثیر بسزایی در پیشرفت لرزه شناسی داشت.

ریشتر در خلال سال های 1959 تا 1960 به عنوان سفیر علمی امریکا در ژاپن فعالیت می کرد. ریشتر در خلال دوران فعالیت خود  مشغول توسعه کد های ساختمانی برای مناطق زلزله خیز بود. مقامات دولتی لس آنجلس در دهه 60 در اثر هشدار های ریشتر بسیاری از تزئینات و قرنیس ها را از ساختمان های شهری برداشتند. بعد از زمین لرزه 1971 لس آنجلس تذکرات شهری ریشتر و هشدار های او اهمیت خود را با جلوگیری از مرگ بسیاری از افراد نشان داد. ریشتر در سال 1970 بازنشسته شد. وی در 30 سپتامبر 1985 بر اثر نارسایی قلبی در پاسادنای کالیفرنیا درگذشت.

 

برگرفته از : ویکیپدیا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

هری هاموند هس

 

وی یک زمین شناس امریکایی بود که در 24 می 1906 در نیویورک متولد شد. هس یکی از پایه گذاران انگاره زمین ساخت صفحه ای بود. دریادار دکتر هری هاموند هس به دلیل انگاره هایش در مورد گسترش بستر اقیانوس ها، بویژه کار بر روی ارتباط میان جزایر کمانی، آنومالی های ثقلی بستر اقیانوس ها و پریدوتیت های سرپانتینی شده و اظهار اینکه جریان همرفتی در گوشته زمین نیروهای رانشی را برای حرکت صفحات ایجاد می کنند بسیار مشهور و معروف است. این نظرات پایه های ابتدایی را برای توسعه انگاره زمین ساخت صفحه ای فراهم نمود.

هس در سال 1923 در رشته مهندسی برق در دانشگاه یل پذیرفته شد و بعد از 2 سال تغییر رشته داده و به زمین شناسی روی آورد و در سال 1927 با درجه لیسانس فارغ التحصیل شد. وی سپس به عنوان زمین شناس اکتشافی در رودزیای افریقای جنوبی برای دو سال فعالیت نمود و بعد از آن تحصیلات خود را در دانشگاه پرینستون ادامه داد. وی برای رساله دکترای خود پریدوتیت های هوازده ویرجینیا را انتخاب نمود.

وی برای مدت دو سال از سال 1932 به تدریس در دانشگاه روتگرز در نیوجرسی پرداخت و یک سال را به تحقیق در آزمایشگاه ژئوفیزیک واشنگتن دی سی گذراند و در سال 1934 به جمع استادان دانشگاه پرینستون پیوست. وی در این دانشگاه باقی ماند و مقام ریاست دپارتمان زمین شناسی این دانشگاه را از سال 1950 تا 1966 به عهده داشت. وی همچنین استاد پروازی دانشگاه های کیپ تاون افریقای جنوبی (50 - 1949) و دانشگاه کمبریج انگلستان (1965) بود.

هس در خلال جنگ جهانی دوم به نیروی دریایی امریکا پیوست و به عنوان کاپیتان کشتی ترابری جانسون انتخاب شد. این کشتی مجهز به یک تکنولوژی جدید یعنی سیستم ردیابی زیردریایی ها بوسیله امواج صوتی بود. همین فرصت بعدا به توسعه انگاره گسترش بستر اقیانوس ها به هس کمک شایانی نمود. وی در اوقاتی که جنگی در کار نبود به دقت مسیر رفت و آمد کشتی ها را در اقیانوس آرام از گودال ماریانا تا فیلیپین و جزیره آیوجیما با استفاده از عمق یاب صوتی مورد بررسی و مطالعه علمی قرار می داد.

این کار وی باعث گردآوری اطلاعات مهم علمی در راستای اقیانوس آرام شمالی و در نتیجه کشف آتشفشان های زیردریایی گردید که هس به احترام جغرافیدان قرن نوزدهم آرنولد هنری گویوت، نام آنها را گویوت ها گذاشت. بعد از جنگ وی به عنوان نیروی ذخیره نیروی دریایی باقی ماند و تا درجه دریاداری ارتقا یافت.

در سال 1960 وی یکی از مهم ترین مشاهدات و یافته هایش را به دفتر مطالعات دریایی ارائه داد که به یکی از مهمترین اصول زمین شناسی در قرن بیستم تبدیل گردید. وی اظهار داشت که پوسته زمین در طرفین پشته های اقیانوسی که از نظر آتشفشانی فعال هستند در حال حرکت و دور شدن از یکدیگر است، وی بعدها نام این فرایند را  گسترش بستر اقیانوس ها گذاشت. این کشف وی به آلفرد وگنر در فهم اشتقاق قاره ها به عنوان یک انگاره علمی قابل پذیرش کمک نمود و انقلابی را در علوم زمین ایجاد کرد. گزارش هس به صورت رسمی در سال 1962 با عنوان "تاریخ حوضه های اقیانوسی" به چاپ رسید و تا سالها مهمترین مرجع در ژئوفیزیک پوسته زمین بود.

هس همچنین در بسیاری از فعالیت های علمی دیگر نیز فعالیت داشت. از جمله می توان به همکاری در پروژه موهول (1966 1957) که به حفاری دریای عمیق و مطالعه علمی آن می پرداخت اشاره نمود. هس در 25 آگوست 1969 درست زمانی که ریاست نشست کمیته علوم فضای آکادمی ملی علوم امریکا را در وودزهول ماساچوست برعهده داشت در اثر حمله قلبی درگذشت.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

نیکولای آلکسادرویچ کودریاتسف

 

 

زمین شناس نفت اتحاد جماهیر شوروی بود که در 21 اکتبر 1893 در اوپوچکا به دنیا آمد. وی پدر انگاره منشا غیر بیوژنیک نفت بود. این انگاره بیان می داشت که نفت از منابع هیدروکربنی غیر از موجودات زنده واقع در اعماق پوسته و گوشته زمین حاصل شده است.

وی فارغ التحصیل موسسه معدنی لنینگراد در 1922 بود. وی دکترای خود را در سال 1936 در زمین شناسی و کانی شناسی دریافت کرد و در سال 1941 به مقام پروفسور نائل آمد. دوره فعالیت حرفه ای وی از 1920 در کمیته زمین شناسی اتحاد جماهیر شوروی آغاز گردید. طی سال های 1929 تا 1971 در موسسه تحقیقات زمین شناسی شوروی کار می کرد. در زمان حکومت رژیم استالین به خاطر تفکراتش به عنوان دشمن ملت شناخته و چند سال را در کمپ های گولاگ زندانی بود و پس از آزادی از زندگی  و اقامت در شهرهای اصلی شوروی منع شد. تنها پسرش در آغاز حمله آلمان نازی به شوروی کشته شد.

کودریاتسف مطالعات زمین شناسی ناحیه ای اش را بر روی اکتشاف نفت و گاز متمرکز کرد و نتیجه آن اکتشاف در بلوک گروژنی در جمهوری خود مختار چچن، آسیای مرکزی، تیمان پچروا، و سایر نواحی اتحاد جماهیر شوروی بود. وی هدایت مطالعات اکتشافی در گروژنی را به عهده داشت و برنامه حفر چاه های اکتشافی کلیدی در غرب سیبری در سال 1947 را تهیه نمود که مسیر دوران جدید تولید نفت و گاز در روسیه را هموار نمود و این دوران با حفر اولین چاه گاز خودجوش در نزدیکی برزوو در سال 1953 آغاز گردید.

قانون کودریاتسف؛ این قانون بیان می کند که هر ناحیه ای که در آن نفت و گاز یافت شود، حتما در اعماق و سطوح پایین تر تا سنگ بستر نیز منابع هیدروکربوری با مقدار کمتر یا بیشتر یافت خواهد شد. بنابراین هرجا که ذخایر نفت و گاز یافت شود، معمولا رگه های ذغال سنگ در روی آن وجود دارند و دیده می شوند. گاز معمولا در عمیق ترین لایه ها و به طور متناوب با نفت قرار دارد. همه ذخایر نفتی عموما دارای یک سنگ پوشش نفوذ ناپذیر هستند که از مهاجرت هیدروکربن ها به سمت بالا جلوگیری می نماید. این سنگ پوشش راهنمای کاشفان برای یافتن ذخایر است.

این زمین شناس روسی همچنین یکی از طرفداران و مدافعان انگاره منشا غیر بیولوژیکی نفت بود. استدلال وی این بود که نفت از نظر ترکیبات شیمیایی هیچ شباهتی با مواد خام طبیعی ساخته شده از مواد گیاهی در آزمایشگاه و تحت شرایط طبیعت ندارد. وی نمونه های بسیار و قابل توجهی از منابع نفتی اقتصادی را از سنگ بستر های دگرگونه و متبلور و یا در رسوبات روی آنها یافته بود. وی نمونه هایی در کانزاس، کالیفرنیا، غرب ونزوئلا و مراکش را از این دست پیدا کرده بود.

وی همچنین نشان داد که مخازن نفتی در لایه های رسوبی اغلب با شکستگی های سنگ بستر زیرین خود مرتبط اند. شاهد آن میدان نفتی بزرگ غوار در عربستان سعودی، میدان پانهندل در کانزاس امریکا، میدان تنگیز در قزاقستان، میدان وایت تایگر در ویتنام و بسیاری از میادین دیگر بودند. همه افق های میدان نفتی لاست سولجر در وایومینگ از ماسه سنگ کامبرین که مستقیما بر روی سنگ بستر واقع شده بود تا نهشته های کرتاسه بالایی دارای نفت بودند. وی بر این مبنا بیان داشت که جریان نفت از سنگ بستر زیرین حاصل می شود. وی اظهار داشت که گازهای هیدروکربنی در سنگ های دگرگونی و آذرین سپر کانادا کمیاب نیستند و نفت در گنایس پرکامبرین در چاه های حفر شده در ساحل شرقی دریاچه بایکال کشف شد.با توجه به موارد فوق کودریاتسف نتیجه گرفت که منابع اقتصادی نفت به سادگی در زون های نفوذپزیری یافت می شود که توسط لایه های نفوذ ناپذیر بالایی پوشیده شده باشند.

 پروفسور نیکولای کودریاتسف در 12 دسامبر 1971 در لنینگراد جان به جان آفرین تسلیم کرد.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:41 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

آلفرد لوتار وگنر

 

در اول نوامبر 1880 در برلین متولد شد. وی دکترای خود را در سال 1904 در رشته ستاره شناسی از دانشگاه برلین دریافت کرد. وی بر پایه مطالعاتی که داشت مجذوب نظم هواشناسی گردید.

وی با دختر یکی از مشهورترین هواشناسان به نام ولادمیر کوپن ازدواج کرد. وی از اولین پیشگامان ثبت اطلاعات آب و هوایی در آسمان و با استفاده از بالن بود و جبهه های هوایی را بوسیله بالن دنبال می کرد. سخنرانی های وی به کتاب های درسی استاندارد در هواشناسی تبدیل شدند و مدت ها تحت عنوان "ترمودینامیک اتمسفر" به تدریس آنها پرداخته شد.

وی استاد دانشگاه ماربورگ بود و در سال 1911 زمانی که وی در کتابخانه دانشگاه مشغول مطالعه بود پی به شباهت فسیل های شناخته شده در لایه های زمین شناسی قسمت هایی شد که در حال حاضر توسط اقیانوس از یکدیگر جدا شده اند. وی به شباهت مرز قاره ها به یکدیگر توجه کرد و بیان داشت به نظر می رسد که قاره ای بزرگ توسط یک اره مویی در طول مرز کنونی بریده شده است. اما برای اثبات این ادعا وگنر باید به جمع آوری شواهدی می پرداخت تا فرضیه خود را ثابت کند. وی اعتقاد داشت که بر اساس شواهد فسیلی یک ابرقاره در 200 میلیون سال قبل وجود داشته که به قطعات مختلف و قاره های کوچکتر تقسیم شده است.

وگنر از عوارض زمینی، فسیل ها و آب و هوا به عنوان شواهد پشتیبان فرضیه خود در مورد اشتقاق قاره ها استفاده کرد. مثال هایی از عوارض زمینی مانند رشته کوه های آفریقا و امریکای جنوبی که پس از کنار هم قرار دادن دو قاره در یک خط قرار می گرفتند، همچنین لایه های ذغال دار در اروپا که با لایه های ذغال دار امریکای شمالی تطابق داشتند ارائه شد. وگنر متوجه شده که فسیل های خزندگان مانند مزوساروس و لیستروساروس در محل هایی یافت می شوند که امروزه توسط اقیانوس از یکدیگر جدا افتاده اند و خزندگان نمی توانسته اند این مسیر طولانی را شنا کرده باشند.

پس وگنر نتیجه گرفت که آنها در یک سرزمین واحد در کنار هم زندگی می کرده اند. از سال 1912 وی آشکارا به دفاع از انگاره "اشتقاق قاره ای" پرداخت و بیان داشت که قاره های امروزی در ابتدا به یکدیگر متصل بوده و یک سرزمین واحد را تشکیل می داده اند. در سال 1915 وگنر در کتاب "منشا قاره ها و اقیانوس ها" انگاره خود را منتشر کرد و نام "پانگه آ"( به معنی همه سرزمین ها) را برای ابرقاره اولیه انتخاب نمود. وی در این کتاب شواهد فراوان و متنوعی را از علوم مختلف برای انگاره خود بیان کرد. انگاره وی در دهه 1920 گسترش یافت و شواهد مبسوطی به آن افزوده گردید. آخرین شواهد مربوط به مشاهدات مهمی از اعماق اقیانوس هایی بود که از نظر زمین شناسی بسیار جوان بودند و علم اقیانوس شناسی بود.

آلفرد وگنر برای  توضیح چگونگی اشتقاق قاره ها و دور شدن آنها از هم انگاره ای تحت عنوان " گریز از مرکز" ارائه داده بود که بعدا ثابت شد که اشتباه است. این انگاره بیان می داشت که نیروی گریز از مرکز حاصل از حرکت دورانی زمین به دور خود باعث می شود قاره های سنگین به سمت استوا حرکت کنند. وی اعتقاد داشت که این عامل در ترکیب با نیروی حاصل از کشش جزر و مدی (جاذبه خورشید و ماه) علت اصلی اشتقاق قاره ها هستند.

با توجه به شواهد زیاد و اتفاقی که وگنر برای انگاره اش جمع آوری کرده بود اما وی نتوانسته بود تا مکانیزم متقاعد کننده ای را برای آن ارائه دهد. بنابراین تنها تعداد کمی از دانشمند ان از ایده های او پشتیبانی کردند که از آن جمله می توان به الکساندر دوتویت از افریقای جنوبی و آرتور هلمز از انگلستان اشاره کرد. در سال 1924 ویرایش امریکایی انگاره وگنر منتشر شد و انجمن زمین شناسان نفت امریکا (AAPG)  کنفرانسی را در مخالفت با فرضیه اشتقاق قاره ای ترتیب دادند.

 در دهه 1930 فرضیه وگنر به کلی مردود و برای 30 سال مهجور گردید. در دهه 50 و 60 میلادی با توسعه علوم زمین و پیشرفت مطالعات و دستگاه ها، شواهد برجسته ای از گسترش بستر اقیانوس ها به همراه آنومالی های مغناطیسی متقارن در اطراف پشته های میان اقیانوسی کشف شد. این شواهد به سرعت فرضیه اشتقاق قاره ای را زنده و مستقیما باعث ایجاد انگاره "زمین ساخت صفحه ای" گردید و آلفرد وگنر به سرعت به عنوان پدر یکی از مهم ترین انقلاب های علمی قرن بیستم  شناخته شد.

وگنر عضو گروهی بود که برای مطالعه چرخش هوای قطبی به گرینلند اعزام شدند. وگنر در آخرین سفرش در نوامبر 1930، به همراه همکارش راسموس ویلامسن ناپدید شد و جسد وی در 12 می 1391 پیدا شد. دلیل مرگ وی سکته قلبی در اثر فشار بالا عنوان گردید. وی می گفت: "علم یک فرایند جمعی است و ممکن است در یک زمان طولانی تر از عمر انسان اتفاق بیافتد. اگر من بمیرم، یکی جای من را خواهد گرفت و اگر تو بمیری یکی جای تو را. چیزی که مهم است به نتیجه رسیدن علم است".

به یاد این دانشمند بزرگ، موسسه ای برای مطالعات قطبی و دریایی در سال 1980 در آلمان به نام وی ایجاد شد. دره های برخوردی شهاب سنگ هایی در ماه و مریخ به نام وگنر ثبت شدند و سیارکی با نام وی با عنوان 29227 Wegener نامگذاری گردید.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:41 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

رابرت هوک

 

در خانواده ای روحانی در دهکده فرش واتر در ساحل جنوبی انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشود. وی کودکی ضعیف و نحیف بود که دچار سوء تغذیه نیز بود و شب هنگام دچار کابوسهای وحشتناکی می شد. علاوه بر این گرفتار سردرد مزمن و زشتی قیافه بود. چون پدرش درگذشت راه لندن را در پیش گرفت و در آغاز نزد نقاشی به شاگردی پرداخت اما بوی رنگها بر سردردش می افزود، لذا آنجا را ترک کرد و وارد مدرسه وست مینستر گشت.

در آنجا نشان داد که بچه خارق العاده ای است و در سال 1653 در سن 18 سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد. در آن هنگام به حکاکی روی چوب و خواندن آواز اشتغال می ورزید از این راه پولی به دست می آورد. چندی نگذشت که استعداد او در مکانیک برای جامعه علمی آن جا که تامس ویلیس و رابرت بویل از جمله اعضای آن بودند آشکار شد. هوک مدتی دستیار هر یک از آن دو نفر بود هنگامی که قانون بویل طرح ریزی می شد هوک دستیار وی بود، مشارکت هوک در آن قانون روشن نیست.

پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیررسمی آکسفورد هسته انجمن سلطنتی جدید را تشکیل داد و در سال 1662 هوک متصدی آزمایشهای آن گردید. طی پانزده سال بعد سیل مداومی از عقاید و آزمایشهای درخشان را جاری ساخت در سال 1662 در کالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانید. هوک در سال 1665 (میکروگرافیا) را که یکی از شاهکارهای علمی قرن هفدهم بود منتشر کرد. آن اثر علاوه بر بسیاری نکات دیگر شامل نخستین توصیفها و نقشه های واحدهایی بود که یاخته (سلول) نامیده می شدند( اصطلاحی که او به کار برده بود ).

وی در پیدایش نگرشی انقلابی نیز سهیم بود که شیوه برخورد با حرکت دورانی به طور اعم و پویایی شناسی کیهانی را به طور اخص را از نو تدوین و تنظیم کرد. هوک در مکاتبه مشهوری با آیزاک نیوتن این عقیده را بیان کرد که نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله کاهش می یابد. نظریه ای که نیوتن را به راه درک رابطه عکس مجذور کشانید و وی را در مسیر کشف جاذبه عمومی قرارداد. وی در کتاب Lectiones culterianae (1679) که مجموعه ای از شش اثر کوتاه بود قانون هوک را شرح داد که عبارت بود از قانون کشسانی با این بیان که تنش با کرنش متناسب است.

هوک زمین شناس ارزنده ای بود که نظریه هایش درباره منشاء سنگواره ها طلیعه ای از نظریات قرن نوزدهم در این مورد بود. وی را نخستین طرفدار نظریه سانحه گرایی به شمار آورده اند و نیز متخصص ورزیده معماری بود. پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن نقشه شهر را طرح کرد که بعدا از روی آن شهر نیویورک را بنا کردند، او در این کار مأمور شد که به عنوان زمین سنج با کریسوتوفر رن در تنظیم نقشه بازسازی لندن همکاری کند.
او به کارهای شگرف دیگری نیز دست زد و شاید مهمترین خدمت هوک به علم در رشته ساخت و کاربرد ابزارها باشد. او به هر ابزار مهمی که در قرن هفدهم ساخته شده بود، چیزی افزود.

تلمبه بادی را در شکل ماندگارش اختراع کرد، ساعت سازی و میکروسکوپ سازی را جلو برد. تار چلیپایی را برای تلسکوپ، دریچه دیافراگم و نیز پیچ تنظیمی را که از روی آن وضع مستقر را می شد مستقیماً قرائت کرد اختراع نمود. همچنین پاندول ساعت دستگاه سنجش انکسار نور در مایعات، بارومتر(هواسنج و غلظت سنج الکلی) و رطوبت سنج را نیز اختراع کرد.

هوک بنیانگذار هواشناسی علمی نیز  نامیده شده است. هواسنجی که او اختراع کرد دارای سوزن متحرکی بود که فشار هوا را از روی آن ثبت می کرد. دمای انجماد آب را نقطه صفر بر روی دماسنج پیشنهاد نمود و دستگاهی برای تنظیم دماسنج ها طرح ریزی کرد. ساعت هواسنجی او فشار هوا، میزان بارندگی، رطوبت و سرعت باد را در روی طبلکی چرخان ثبت می کرد.

وی تفاوت فلزات و نمکها را نشان داد. کتابی در باب خاصیت موئین بویژه صعود مایعات در لوله ها نوشت، این دانشمند دریافت که حرکت اجسام ریز و کوچک در روی سطح مایعات و بالا رفتن نفت از فتیله و حرکت شیره خام و پرورده گیاهان بر اثر خاصیت لوله های موئین می باشد. رابرت هوک در سال 1702 در سن شصت و هفت سالگی در لندن در گذشت دو سال پس از مرگ این دانشمند مجموعه رسالاتش انتشار یافت.



پنج شنبه 30 دی 1389  12:41 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

جیمز هال

 

یک زمین شناس و دیرین شناس امریکایی بود. وی دارای اعتبار فراوانی در چینه شناسی بود و نقش موثری در توسعه دیرینه شناسی آمریکا ایفا نمود.

هال در 12 سپتامبر 1811 در هینگهام ماساچوست به دنیا آمد. پدر و مادرش دو سال قبل از انگلستان به آنجا مهاجرت کرده بودند. با بزرگ شدن وی علاقه به تحصیل علم نیز در وی شکل گرفت و والدینش او را در موسسه پلی تکنیک رنسلر که به تازگی و برای تحصیل دانش آموزان نخبه تاسیس شده بود و بر روی علم تمرکز داشت، ثبت نام کردند. وی دانش آموز آموس ایتون و ابنزر امونز دو تن از زمین شناسان برجسته شد. هال در سال 1832 با درجه عالی فارغ التحصیل و در سال 1833 لیسانس خود را گرفت و برای تدریس شیمی و بعدا زمین شناسی در موسسه رنسلر باقی ماند.در سال 1836 یک برنامه تحقیقات چند ساله برای جمع آوری اطلاعات زمین شناسی و تاریخ طبیعی نیویورک به تصویب رسید. از نظر اکتشافی ایالت به چهار ناحیه تقسیم شد و هال به عنوان زمین شناس دستیار به همراه استادش ابنزر امونز که مسئول ناحیه دوم بود، انتخاب گردید.

هال در نخستین قدم به مطالعه ذخایر آهن در کوهستان آدیروندک  پرداخت. در سال بعد تحقیقات ادامه یافت و هال برای کمک در ناحیه چهارم در غرب نیویورک انتخاب شد. سایر زمین شناسان برجسته که در این مطالعات همکاری داشتند شامل لاردنر ونوکسم و تیموتی کنراد بودند. همکاری این افراد با یکدیگر باعث توسعه چینه نگاری نیویورک و ایجاد یک استاندارد برای نامگذاری تقسیمات چینه نگاشتی بر مبنای جغرافیای محلی گردید.در پایان تحقیقات در سال 1841، هال دیرین شناس ایالت نامیده شد. در سال 1843 وی گزارش نهایی اش را در مورد تحقیقات ناحیه چهارم زمین شناسی با عنوان "زمین شناسی نیویورک، ناحیه چهارم" به چاپ رساند و مورد تحسین همگان قرار گرفت. وی تمام آسایش و وقتش را وقف زمین شناسی چینه نگاری و دیرین شناسی بی مهرگان کرده بود و در این را اعتبار فراوانی کسب کرده بود.

هال یک آزمایشگاه در آلبانی نیویورک ساخت که به مهمترین مرکز  مطالعه و پرورش برای زمین شناسان و دیرین شناسان مشتاق تبدیل شد. بسیاری از دانشمندان برجسته دوره کارآموزی خود را با جیمز هال آغاز کردند. فیلدینگ مییک، چارلز والکوت و جوسیا ویتنی از جمله شاگردان برجسته وی بودند. بعد از کار در نیویورک، هال مطالعاتش را به سایر نواحی امریکا گسترش داد. در سال 1850 وی در مطالعات زمین شناسی در شمال میشیگان و ویسکانسین مشارکت داشت و اولین ریف های فسیل را در امریکای شمالی یافت. وی از سال 1855 تا 1858 به عنوان زمین شناس ایالت ایووا و از سال 1857 تا 1860 در ایالت ویسکانسین منسوب گردید. به علاوه چند ایالت دیگر نیز در تحقیقات زمین شناسی خود از هال به دلیل زبردستی و راهنمایی اش کمک گرفتند. در سال 1866 وی مدیر موزه تاریخ طبیعی نیویورک گردید. در سال 1893 وی به عنوان رئیس زمین شناسی ایالت نیویورک انتخاب شد. بین سال های 1847 تا 1894 هال 13 جلد از " دیرین شناسی نیویورک " را که بر پایه مشاهدات و دستاوردهایش در صحرا بود منتشر نمود. این کار عظیم متشکل از 4500 صفحه و 1000 صفحه تصویری بود.

به علاوه وی بیش از 30 کتاب دیگر و بیش از 200 مقاله نوشت و در نگارش چندین کتاب و مقاله در مورد زمین شناسی همکاری داشت. وی یکی از اعضای موسس آکادمی ملی علوم و اولین رئیس انجمن زمین شناسی امریکا بود. وی یکی از بنیان گذاران همایش های بین المللی زمین شناسی و نایب رئیس این همایش ها در پاریس، بولونیا و برلین بود. وی به عنوان یکی از 50 عضو خارجی انجمن زمین شناسی لندن در 1848 انتخاب شد و در سال 1858 مدال ولاستون را دریافت کرد. در 1884 وی به عنوان مخبر آکادمی علوم فرانسه انتخاب گردید. وی در سن 85 سالگی  برای شرکت به همایش بین المللی زمین شناسی و همچنین شرکت در یک سفر علمی به کوه های اورال به سن پترزبورگ سفر کرد. وی دو سال بعد در 7 آگوست 1898 در سن 87 سالگی در نیوهمپشایر درگذشت و در گورستان روستای آلبانی در نیویورک به خاک سپرده شد.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:41 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان زمین شناسی

پروفسور رمزی

 

متولد 1931 در انگلستان است. وی یک زمین شناس ساختمانی است. وی تحصیلات خود را تا رسیدن به مقام پروفسور یا استادی در سال 1966 در کالج سلطنتی لندن گذرانده است. رمزی در همان سال اولین کتاب خود را با عنوان "چین خوردگی و شکستگی سنگ ها" منتشر کرد که نشات گرفته از توجه و علاقه وی به زمین شناسی ساختمانی بود.

 وی در 17 ژوئن 1931 در انگلیس متولد شد. اولین تماس وی با زمین شناسی در خلال جنگ جهانی دوم زمانی رخ داد که با پول توجیبی خود به خرید و مطالعه کتاب هایی مانند "زمین شناسی" اثر چارلز برد و "بیایید بالا برویم" تالیف سی.اف.کرکوس می پرداخت. بعد ها با علاقه مند شدن به این رشته به مطالعه کتاب های بیشتری در این زمینه ترغیب شد. در سال 1949 به کالج سلطنتی علوم و تکنولوژی لندن وارد شد و تاثیرشَگرف و فراوانی را از زمین شناسان برجسته آن زمان، گیلبرت ویلسون و اچ.اچ. رید پذیرفت و مورد توجه آنها قرار گرفت.

توجه ویژه ویلسون و رید به زمین شناسی ساختمانی در اواخر دهه 40 درست در زمانی که بسیاری از دانشگاه ها مطالعه بر روی چین خوردگی و گسلش را به صورت مکملی برای  چینه شناسی و سنگ شناسی  محدود کرده بودند، و گنجاندن درس هایی در مورد کلیواژ و خطواره ها و بیضوی استرین و گرانیتی شدن و ... در کلاس های درسشان توجه و علاقه رمزی را پیگیری این گرایش بیشتر کرد. وی همچنین یکی از شاگردان ممتازی بود که با آرتور هلمز در ادینبرو در زمان ارائه ایده بحث برانگیز اشتقاق قاره ها حضور داشت. ایده ای که مسیر تولد انگاره زمین ساخت صفحه ای را هموار کرد.در زمان مباحث داغ ای.ای. بایلی و رید در ادینبرو بر روی زمین شناسی پرکامبرین ارتفاعات اسکاتلند، رمزی با تحقیقات آینده دکترای خود درگیر شده بود. وی  به همراه جان ساتون و جانت واتسون گنایس های پرکامبرین را به عنوان منطقه مورد مطالعه خود انتخاب کردند.

 وی بر روی الگوی چین خوردگی در منطقه مونار کار کرده و بعد از 2 سال در سال 1954 دکترای خود را دریافت کرد. وی از سال 1955 تا 1957 وی در خدمت وظیفه عمومی با موسسه مهندسین سلطنتی همکاری داشت و دوباره به کالج سلطنتی لندن این بار به عنوان آموزش یار بازگشت. وی فعالیت خود را در اسکاتلند با پروفسورهای مشهوری چون ترومپی و ونک  با خرسندی ادامه داد و با یک گروه از زمین شناسان شناخته شده به کار بر روی آلپ پرداخت.

پروفسور رمزی یکی از تاثیرگذارترین افراد در زمین شناسی ساختمانی 50 سال اخیر بوده است. وی بهترین میراث دار دانشمندانی چون رید، ویلسون، بایلی، هولمز، ساتن و سایر تکتونزیسین های مشهور دانشگاه های انگلیس است. وی در سال 1967 کتاب مشهور خود تحت عنوان "چین خوردگی و شکستگی در سنگ ها" را منتشر کرد که به زبان های اسپانیایی و چینی نیز ترجمه شد. وی در دهه 1970 مقاله ای را تحت عنوان " تغییرات واتنش در کمربندهای برشی" با همکاری اچ.گراهام در ژورنال علوم زمین کانادا منتشر کرد که مرحله جدیدی در توسعه زمین شناسی ساختمانی ایجاد شد. آنها از امواج اشعه ایکس در آنالیز فابریک ها و از آنالیز شیمیایی در تشخیص ارتباط میان تغییرات فیزیکی و شیمیایی بلورها در جریان سرگذشت واتنشی آنها بهره بردند. این مقاله یکی از فعالیت های مثبت در ارتباط با کار های صحرایی بود و بعدها در بسیاری از مقالات به عنوان منبع به آن ارجاع داده شد.

رمزی در سال 1982 به همراه مارتین هوبر اولین جلد از کتاب "روش های اساسی در زمین شناسی ساختمانی" را در مورد بررسی واتنش منتشر کرد و جلد دوم آن را نیز در سال 1987در مورد چین خوردگی و شکستگی ارائه نمود. وی در کنفرانس های بسیاری به سخنرانی پرداخته و مقالات فراوانی را منتشر نموده است. از جمله دیگر فعالیت های وی می توان به ویرایش کتب مختلف و ایجاد گروه مطالعات زمین ساختی در انگلیس اشاره نمود. حوضه فعالیت های وی بسیار وسیع بوده و از اسکاتلند تا هیمالیا، از آلپ غربی تا جنوب آفریقا را دربرمی گیرد.در حوضه فعالیت دانشگاهی، وی در دانشگاه های ژوهانسبورگ، برکلی، کلمبیا، لیدز، جامو و کشمیر،  به ارائه درس و بحث هایی پیرامون مدل های ریاضی و هندسی خود پرداخته است.

کالج سلطنتی لندن، سازمان زمین شناسی ربیتانیا، سازمان زمین شناسی فرانسه، سازمان زمین شناسی آلمان، سازمان زمین شناسی امریکا و انجمن ژئوفیزیک آمریکا به خاطر فعالیت های برجسته اش در زمین شناسی ساختمانی به وی مدال های فراوانی اعطا نموده اند.   وی عضو فعال بسیاری از سازمان ها و انجمن ها مانند انجمن زمین شناسان لندن، یورک شایر، زوریخ، سوئیس، آکادمی اروپا و آلمان، آکادمی ملی علوم آمریکا و عضو کمیسیون تکتونیک اتحادیه بین المللی علوم زمین (IUGS) است. وی عضو گروه داوران مجلات معتبری چون تکتونوفیزیک، تحقیقات پرکامبرین و ژورنال زمین شناسی ساختمانی می باشد.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا



پنج شنبه 30 دی 1389  12:41 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها