0

تمام دانشمندان علوم پزشکی

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان علوم پزشکی

روزالین یالو

پنجمین زنی که برخلاف قانون اعطای جوایز نوبل به زنان، جایزه نوبل را دریافت کرد. زیرا با اختراع دستگاه RIA روشی برای اندازه‌گیری میزان داروهای مصرفی ابداع کرد. او در باره کشف خود ابراز می‌دارد : کار من کشف و توسعه رادیو ایمینیونوآسای یا RIA بود و این روشی است برای RIA دارد و مواد حیاتی در بدن.

با استفاده از ایزوتوپهای رادیواکتیو RIA می‌توان غلظت هزاران ماده را تعیین کرد. همانطور که هورمونها، آنزیمها، داروها، ویروسها و ویتامینها در نسبت‌های غیرقابل سنجش این کار را انجام می‌دهند RIA. اولین بار در سال ۱۹۵۹ برای اندازه‌گیری خون بیماران مبتلا به بیماری قند یا دیابتیک بکار گرفته شد. در حال حاضر تأثیرات RIA روی سایر هورمونهای بدن مورد مطالعه قرار گرفته است. در مراکز بانک خون نیز می‌توان برای تشخیص ویروس هپاتیت در خون اهداء کنندگان در جلوگیری از سرایت آلودگی از طریق خون از RIA استفاده کرد. با کمک RIA می‌توان دریافت که اهدا کننده خون چه مقدار دارو دریافت کرده و یا مقدار آنتی بیوتیک موجود در گزارش خون او چه مقدار است.

یکی از اعضای هیأت جایزه نوبل در مورد حساسیت تشخیص RIA اظهار می‌دارد : قدرت حساسیت RIA آن چنان است که می‌تواند به وجود نیم حبه قند پی ببرد که در دریاچه‌ای به پهنا و درازای ۱۰۰ کیلومتر و گودی ۱۰ متر حل شده باشد.

 RIA در آینده می‌تواند برای پژوهش بر روی بیماریهای عفونی تأثیر مهمی داشته باشد. زیرا این روش در فهمیدن علل اختلال نمود و هورمونها و راه معالجه آنها مؤثر خواهد بود.



چهارشنبه 29 دی 1389  11:47 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان علوم پزشکی

پروفسور مجید سمیعی

 

در یک خانواده معروف گیلانی به سال 1316هـ.ش در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رسانید و سپس عازم آلمان گردید.

رشته های بیولوژیکی و پزشکی را در دانشگاه ماینتس به پایان رسانید و سپس دوره ی تخصص جراحی مغز و اعصاب را زیر نظر پروفسور کورت شورمن شروع کرد و در سال 1349 در 33 سالگی به اخذ درجه تخصص در این رشته نایل آمد.

وی کار علمی را با سمت استادیاری و معاونت بیمارستان جراحی مغز و اعصاب آغاز کرد. پس از چندی سرپرستی بخش جراحی مغز و اعصاب اطفال را به عهده گرفت. در سال 1351 به اخذ درجه ی پروفسوری جراحی مغز و اعصاب از دانشگاه ماینتس نایل گردید.

ضمن کارهای پزشکی و تدریس، لحظه ای از تحقیق و تتبع غافل نبود و در زمینه ی تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی اعصاب محیطی مطالعات ارزنده ای انجام داد. در سال 1350 اولین دوره از دوران آموزشی جراحی میکروسکوپی را آغاز کرد و در سال 1356 نخستین آزمایشگاه تمرین جراحی میکروسکوپی آلمان را با کمک بنیاد فولکس واگن تأسیس نمود.

تجربیات پیوند اعصاب محیطی و بازسازی اعصاب مغز توجه پروفسور سمیعی را به مشکلات جراحی در قاعده ی جمجمه جلب کرد و در این زمینه اولین گامهای پیشرفت را برداشت که مورد توجه جهان پزشکی قرار گرفت.

در سال 1356، ریاست بیمارستان جراحی مغز و اعصاب را در شهر هانور به عهده گرفت در همین سال، کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه لیدن هلند به وی اعطا شد و در سال 1366 دانشگاه ماینتس تصدی کرسی جراحی مغز و اعصاب را به وی پیشنهاد کرد.

در سال 1367 با قبول تصدی کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه هانور به کار پرداخت. از سال 1367 تا 1371 ریاست انجمن بین المللی قاعده ی جمجمه را به عهده داشت و در سال 1371 به ریاست فدراسیون جهانی انجمنهای قاعده ی جمجمه انتخاب شد.

بخشی از تجربیات علمی او در 13 کتاب و بیش از 200 مقاله ی علمی منعکس شده است. برای تجلیل از مقام علمی و تجربیات ارزنده وی و همچنین گامهای بلندی که در پیشرفت جراحی مغز و اعصاب برداشته است، رییس جمهوری آلمان غربی در سال1367 نشان خدمت درجه  1 دولت آلمان را به او اهدا کرد.

در همین سال جایزه علمی استان نیدرزاکس آلمان، به پاس فعالیتهای پر ارزش وی در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به نامبرده اهدا شد. پروفسور سمیعی، طی 25 سال اخیر، در بیش از 200 کنگره ی علمی شرکت و تجربیات پزشکی خود را ضمن سخنرانیهای متعدد ارایه نموده است.

وی از سوی مجامع علمی پزشکی جهان تقدیرنامه ها و جوایز گوناگونی دریافت کرده و در حال حاضر در جهان پزشکی به عنوان جراح پیشتاز در رشته مغز و اعصاب شناخته شده است.

آثار پروفسور سمیعی

مقالات : بیش از 200 مقاله ی علمی در خصوص دستگاه عصبی مرکزی و محیطی.

کتابها : برش نگاری پنوموآنسفال، جنبه های نوین اعصاب محیطی، اعصاب جمجمه ای، ضربه های وارد بر قاعده ی جمجمه، جراحی در ساقه ی مغز و بطن سوم و اطراف آن دو، جراحی قاعده مغز، ضایعات اعصاب محیطی، جراحی منطقه ی زین ترکی و سینوسهای پیرامون بینی جراحی مننژیم قاعده ی مغز، جراحی کلیوس، روشهای نوین بازسازی استخوان، دوخت عروق و اعصاب و نیز پیوند در جراحی پلاستیک و جراحی ترمیمی، جراحی قاعده ی مغز، اطلس جراحی قاعده ی جمجمه.

پروفسور سمیعی در آبان ‌ماه 1385 در ششمین همایش چهره‌های ماندگار جزو 24 شخصیت علمی و فرهنگی بود که مورد تجلیل قرار گرفت.

عالی‌ترین نشان افتخاری دولت چین نیز به پاس ۴۰سال خدمات و تلاش‌های پروفسور مجید سمیعی به جامعه پزشکی به ویژه تلاش‌های وی در اعتلای دانش جراحی مغز و اعصاب چین در هفتم مهر 1386 توسط «زنگ پی یان» معاون نخست‌وزیر چین به ‌وی اعطا شد.



چهارشنبه 29 دی 1389  11:47 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان علوم پزشکی

لویی پاستور

 

 

، کاشف بزرگ جهان، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر دول، از شهرهای فرانسه، پا به عرصه حیات نهاد.
لویی پاستور، با اینکه در یک خانواده تهی‌دست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی
Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی، در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید و در سال 1857 به سمت ریاست آکادمی علوم (میل) انتخاب شد. او همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود.
پاستور در سال 1848 در مدرسه نرمال در پاریس، آزمایش هایی را انجام داد. همان آزمایش ها چند سال بعد، او را بر آن داشت که پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید بود. در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود. سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینه‌ای یکدیگرند.

او با استفاده از یک ذره‌بین و یک پنس، با دقت و کوشش فراوان، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی، بلورهای راست دست و دیگری، چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی، غیر فعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل می‌شدند، از خود فعالیت نوری نشان می‌دادند. به علاوه، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا با هم برابر اما با علامت مخالف بود.

یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ می‌چرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل می‌دادند، مانند خود بلورها تصویر آینه‌ای یکدیگرند.

بنابراین، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینه‌ای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد.
پاستور از اینکه می‌دید مواد آلی، نور قطبی را منحرف می‌سازد، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. چون به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی می‌باشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر، تولید جوهر شیره می‌نماید. این بود که عنوان کرد برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر می‌شوند، باید آن را جوشاند.

پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه می‌شود. این نظریه، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او، نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب، ترش نمی‌گردد، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید می‌شود و نه عمل تبخیر صورت می‌گردد.

پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض، همین موجودات ذره‌بینی می‌باشند و با این اکتشاف، بزرگترین خدمت را به بشریت کرد.
پاستور، موضوع اینکه «هر چیز که نابود می‌شود، از طرف دیگر بوجود می‌آید» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ، موجودات ذره‌بینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد می‌پردازند و نعش را تجزیه کرده و متعفن می‌سازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر می‌رسد و به این طریق به حیات ادامه می‌دهند.
پاستور، در سال 1881، واکسن سیاه‌زخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف نمود. بعد از آن، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885 بر روی انسان آزمایش نمود و موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد، از مرض هاری نجات دهد. همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتری‌ها از جمله انگور به شراب نمود.
 

زحمات شبانه روزی پاستور موجب نجات جان بسیاری از انسانها شد. او خود را وقف کمک و خدمت بیشتر به مردم نموده بود. به قول «ارد بزرگ» اندیشمند و متفکر برجسته : یکی از بزرگترین خوشبختی ها، خدمت بیشتر به مردم است.

و از اینجاست که متوجه می شویم چرا در هر کشوری میدان، خیابان و یا دانشگاهی به نام لویی پاستور وجود دارد. و اما دیگر خدمات لویی پاستور :

تضعیف میکروبها، کلید واکسیناسیون
بزودی پاستور دریافت که موجودات زنده میکروسکوپی بیماریهای متفاوتی را سبب می شوند. او ابتدا متوجه شد که چگونه می تواند بعضی از این موجودات را در محیط آزمایشگاه پرورش دهد. (این موجودات امروزه به باکتری مشهورند) سپس فهمید که بعضی دیگر از این موجودات در بافتهای بدن حیوانات رشد می یابند (امروزه این موجودات به عنوان ویروس شناخته میشوند). سپس ایده تضعیف این موجودات به ذهنش خطور کرد. وی با قرار دادن باکتریها در معرض بعضی از مواد شیمیایی یا حرارت دادن آنها توانست آنها را ضعیف کند و در خصوص ویروسها این کار را با مبتلا کردن یک حیوان توسط حیوانی دیگر انجام داد. پاستور دریافت که این موجودات زنده میکروسکوپی منجر به بیماری نمی شوند اما جانور را در مقابل موجودات میکروسکوپی مهلک از نوع مشابه که بعد از واکسیناسیون وارد بدن می شوند ایمن می کند.
فوریه ۱۸۸۰ اولین واکسن حیوانات
پاستور تحقیقات خود را در خصوص وبای ماکیان ادامه داد. این باکتری اولین بار توسط پاستور شناسایی شد. پروسه ضعیف کردن این باکتری به آسانی با قرارگیری در معرض هوا بمدت طولانی انجام گرفت.
مه ژوئن ۱۸۸۱ اولین واکسن سیاه زخم
پس از تحقیقات بسیار دشوار پاستور در فوریه
۱۸۸۱ کشف واکسن سیاه زخم که در میان گوسفندان بیش از سایر حیوانات رایج بود را رسما اعلام کرد. این بار او با نگهداری باکتری در دمای  ۴۲۰ درجه سانتیگراد و افزودن مقداری پتاسیم به آن به باکتری ضعیف شده دست یافت. دامپزشکی به نام «هیپولیت روسینگل» که با نظریه میکروبی پاستور مخالف بود او را به مبارزه طلبید و از او خواست تا آزمایشی را با ۵۰ گوسفند در مزرعه خود روسینگل انجام دهد. پاستور مبارزه را پذیرفت و ۲۵ گوسفند را واکسینه کرد. این گوسفندان بعد از واکسیناسیون در معرض میکروب سیاه زخم قرار گرفتند. همزمان ۲۵ گوسفند باقی مانده تنها در معرض میکروب این بیماری قرار گرفتند و واکسینه نشدند. در ۲ ژوئن پاستور به مزرعه روسینگل رفت تا شاهد پیروزی خود باشد. تمام گوسفندهای واکسینه شده سالم بودند اما گوسفندان دیگر یا مرده بودند یا بشدت بیمار.
مه ۱۸۸۴ واکسن هاری برای سگها
پاستور تحقیقات بر روی هاری را در
۱۸۸۰ آغاز کرد. تحقیقات به کندی پیش می رفت زیرا او با ویروس سروکار داشت و ویروسها در محیط آزمایشگاه رشد نمی یابند. اما او از روش انتقال ویروس از یک حیوان به حیوان دیگر استفاده کرد و موفق شد. واکسن هاری برای سگها در سال ۱۸۸۴ به جهان معرفی شد. از آنجا این واکسن در تمام جهان مورد استفاده قرار گرفت.
ژوییه ۱۸۸۵ واکسن هاری برای انسانها
چیزی که بیش از واکسن هاری سگها مورد احتیاج بود واکسن هاری برای انسانها بود. تحقیقات بیشتری انجام شد. سپس در
۶ جولای ۱۸۸۵ مردی به نام «تئودور وان» به همراه پسری به نام ژوزف میستر و مادرش به نزد پاستور رفتند. دو روز قبل از آن ژوزف توسط سگ تئودور که تمام نشانهای بیماری هاری را داشت مورد حمله قرار گرفته بودند. سگ، ژوزف را ۱۲ بار گاز گرفته بود و او بشدت مجروح بود. آیا پاستور می توانست به او کمک کند؟
پاستور با یکی از دوستانش که پزشک بود مشورت کرد و او پذیرفت که ژوزف را معاینه کند. ژوزف با مرگ دست و پنجه نرم می کرد تا در ساعت
۸ شب اولین تزریق دارو انجام شد. پس از آن بمدت ۱۱ روز، ۱۲ تزریق دیگر انجام شد. ژوزف جوان نجات یافت. این دومین واکسن انسانی بود که کشف شد. واکسن آبله اولین واکسن انسانی بود که توسط «ادوارد جنر» ۸۹ سال قبل از کشف واکسن انسانی هاری تولید شد.
سه ماه بعد در
۱۶ اکتبر سال ۱۸۸۵ پاستور نامه ای دریافت کرد که به او شانس دیگری می داد تا بار دیگر واکسن هاری خود را به بوته آزمایش بگذارد. بیمار چوپانی ۱۵ ساله به نام «ژان باتیست» بود که در ۱۴ اکتبر مورد حمله سگ قرار گرفته بود و درمان در ۲۰ اکتبر یعنی ۶ روز بعد آغاز شد. آیا بیماری بیش از حد پیش رفته بود؟
در روز
۲۶ اکتبر بعد از ۸ بار تزریق دارو، ژان هنوز به مرگ تسلیم نشده بود و در این روز پاستور موفقیت خود را اعلام کرد. پاستور یک شبه به قهرمانی بین المللی تبدیل شد.
پاستور در سال 1895، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد.

 



چهارشنبه 29 دی 1389  11:48 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان علوم پزشکی

ژوزف لیستر

 

جراح انگلیسی که ضد عفونی کننده‌ها را در اعمال جراحی رایج کرد به سال 1827 در «آبتون» انگلستان متولد شد. او یکی از دانشجویان برجسته دانشگاه کالج لندن بود در سال 1852 درجه‌ی دکترای پزشکی خود را دریافت کرد. در سال 1861 جراح بیمارستان سلطنتی گلاسگو شد و هشت سال در این سمت باقی ماند. در خلال همین دوران بود که او برای اولین بار روش خود را در جراحی استریل ارائه کرد.

لیستر که در بیمارستان سلطنتی گلاسگو مسئولیت بخش‌های ساختمان جدید جراحی را به عهده داشت از نرخ بالای مرگ و میر بیماران پس از انجام عمل جراحی وحشت‌زده شده بود. بروز عفونت‌های جدّی و خطرناک نظیر قانقاریا پس از عمل جراحی عارضه‌ای کاملاً معمولی بود. لیستر تلاش کرد بخش خود را از هر نظر پاکیزه نگه دارد ولی هیچ یک از اقدامات او در جلوگیری از مرگ و میر بالای بیماران سودمند نبود. بسیاری از پزشکان بر این باور بودند که استنشاق بخار داروها باعث بروز این عفونت‌ها می‌گردد ولی توجیهاتی از این دست نمی‌توانست لیستر را قانع کند. وی در سال 1865 به مقالات از لوئی پاستور برخورد کرد و با خواندن آن تئوری میکروبی بیماریها اشنا شد. این امر یک نکته کلیدی را برای حلّ مشکلی که مدتها اندیشه لیستر را به خود مشغول کرده بود، فراهم آورد. اگر میکرب‌ها عامل عفونت باشند پس بهترین روش برای جلوگیری از بروز عفونت‌های پس از عمل جراحی از بین بردن آنها قبل از آنکه بتوانند به یک زخم باز هجوم بیاورند، بود. لیستر با استفاده از ا سید کاربولیک به عنوان یک داروی میکرب‌کش اولین گام را در طریق انجام اقدامات ضدعفونی‌کننده برداشت. او قبل از انجام هر عمل جراحی نه تنها دست‌های خود را با دقت تمیز می‌کرد بلکه باید از تمیز بودن کامل ابزارها و وسایل پانسمان نیز مطمئن می‌شد. حتی برای مدتی برای ضدعفونی کردن محیط از اسپری اسید کابولیک در فضای اطاق عمل استفاده کرد. در نتیجه این گونه اقدامات میزان تلفات پس از عمل به شکلی چشمگیر کم شد. در سالهای 65-1861 نرخ مرگ و میر در بخش تصادفات مردان 45 درصد بود ولی تا سال 1869 این رقم تا میزان 15 درصد پایین آمد.

اولین مقاله مهم لیستر در باب جراحی استریل در سال 1867 منتشر شد. البته همان‌گونه که در باب هر نظریه‌ی جدیدی معمول است، در ابتدا نظریات او را نپذیرفتند. در سال 1869 کرسی جراحی بالینی در دانشگاه ادینبورو به او پیشنهاد گردید و طی هفت سالی که در آن سمت قرار داشت وصف شهرت و معروفیتش در همه جا گسترده شد.

در سال 1875 طی یک سفر علمی به آلمان سخنرانی‌هایی پیرامون نظریات و روش‌های خود ایراد کرد. سال بعد نیز سفر مشابهی به ایالات متحده داشت ولی هنوز اکثریت پزشکان متقاعد نشده بودند.

در سال 1877 کرسی جراحی بالینی کینگز کالج لندن به لیستر داده شد و او برای مدتی بیش از پانزده سال در این سمت باقی ماند. انجام جراحی‌های استریل توسط او در لندن توجه فراوان محافل پزشکی را برانگیخت و زمینه‌ی پذیرش نظریات او را فراهم آورد. تا پایان عمر لیستر پزشکان در سراسر جهان اصول جراحی استریل او را پذیرفته بودند.

کار جدید و بی‌سابقه لیستر افتخارات زیادی برای او به ارمغان آورد او که جراح مخصوص ملکه ویکتوریا شده بود مدت پنج سال ریاست انجمن سلطنتی پزشکان را به عهده داشت. لیستر که ازدواج کرده بود ولی فرزندی نداشت در سال 1912 در شهر «والمر» انگلستان دار فانی را وداع گفت. او هنگام مرگ 85 سال داشت.

اکتشافات لیستر در کار جراحی تحولی بنیادین به وجود آورد و جان میلیونها میلیون انسان را نجات داد. امروزه نه تنها شمار کسانی که به علّت عفونت‌های پس از عمل جراحی جان خود را از دست می‌دهند بسیار معدود می‌باشد بلکه جراحی استریل باعث گردید تا بسیاری از مردم که به علت بیم از عفونت‌های پس از عمل جراحی حاضر به انجام آن نبودند بدون ترس از چنین مخاطره‌ای خود را به دست جراحان بسپارند و سلامت خویش را باز یابند. علاوه بر این امروزه جراحان قادر به انجام اعمال جراحی پیچیده‌ای هستند که مخاطرات بزرگ بروز عفونت‌ها به همان شدت سابق وجود داشت هرگز به آن دست نمی‌زدند. به عنوان مثال در قرن گذشته جراحی‌هایی که لازمه‌ی آن گشودن قفسه سینه بود، اصولاً مطرح نبود. گرچه روش‌های جراحی استریل امروزی با آنچه که لیستر انجام می‌داد متفاوت است ولی زمینه کاملاً مشابهی با آن دارد و در راستای اصول لیستر می‌باشد.

برخی ممکن است مدعی شوند که نظریات لیستر نتایج و فروع بدیهی و روشن نظریات پاستور است و او سزاوار آن نیست که افتخار مهمّی نصیبش گردد. اما با وجود آثار و نوشته‌های پاستور باز هم ضرورت داشت که فردی به میدان آید و روش‌های جراحی استریل را گسترش داده و آن را همگانی سازد. حضور پاستور و لیستر در این کتاب به خاطر آن نیست که آنها کشف مشابهی را دوباره تکرار کردند. کاربردهای تئوری میکربی بیماری‌ها آنچنان گسترده و مهم است که حتی اگر افتخار و اعتبار مربوط به آن تقسیم گردد، پاستور، لیوون هوک، فلمینگ و لیستر همگی حقاً سزاوار آن هستند که در این فهرست جای داشته باشند.

برای قرار دادن لیستر در جایگاهی تقریباً بالا در این فهرست نیز ممکن است اعتراضات احتمالی دیگری را برانگیزد. تقریباً بیست سال قبل از اینکه لیستر کار خود را ارائه دهد. «ایگناز سملویس»‌پزشک مجارستانی (‌1865-1818)‌ که در بیمارستان مرکزی وین کار میکرد مزایا و نتایج حاصل از انجام اقدامات گندزدایی را در هر دو زمینه جراحی و مامایی به روشنی نشان داده بود. با این حال گرچه سلموس به درجه‌ی استادی رسید و کتاب بسیار خوبی تألیف کرد که در آن نظریات خود را در این باب مطرح کرده بود ولی روی هم رفته نادیده گرفته شد. این ژوزف لیستر بود که با نوشته‌ها، سخنرانی‌ها، بحث و گفتگو نشان دادن عملی کار خود توانست پزشکان را به انجام کارهای ضد عفونی کننده در امور پزشکی متقاعد کند.

 

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



چهارشنبه 29 دی 1389  11:48 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان علوم پزشکی

ویلیام هاروی

 

، طبیب بزرگ انگلیسی، کاشف سیستم گردش خون و کار قلب به 1578 در شهر «فولکستون» انگلستان به دنیا آمد. اثر بزرگ هاروی تحت عنوان «رساله‌ای تشریحی درباره حرکت قلب و خون در حیوانات» که در سال 1628 چاپ و منتشر شد به حق مهمترین کتاب در تمام تاریخ فیزیولوژی شناخته شده است. این اثر در واقع نقطه آغازین فیزیولوژی مدرن است. اهمیت اصلی این کتاب نه در کاربردهای مستقیم آن بلکه در فراهم آوردن درک اساسی از چگونگی کار بدن انسان می‌باشد. امروزه برای ما که با آگاهی از اینکه خون در بدن جریان دارد بزرگ شده‌ایم و آن را امری مسلم و آشکار می‌دانیم تئوری هاروی کاملاً بدیهی به نظر می‌رسد. اما آنچه که اکنون این چنین ساده و مشهود است برای هیچ یک از زیست ‌شناسان قدیمی شناخته شده نبود. مؤلفین برجسته زیست‌شناسی نظریاتی به این شرح ابراز داشته بودند :

الف- غذا در قلب به خون تبدیل می‌شود.

ب- قلب خون را گرم می‌کند.

ج- شریان‌ها پر از هوا هستند.

د- قلب جوهره حیاتی را می‌سازد.

ه- خون در شریان‌ها و وریدها بالا و پایین می‌رود گاهی به سوی قلب حرکت می‌کند و زمانی از آن دور می‌شود.

«گالین» بزرگترین طبیب دنیای باستان، کسی که شخصاً کالبد شکافی‌های بسیاری انجام داده و دقیقاً پیرامون قلب و مجاری خون مطالعه و بررسی کرد هرگز به خاطرش خطور نکرد که خون در بدن انسان گردش می‌کند. به همین نحو ارسطو نیز که زیست‌شناسی یکی از مهمترین رشته‌های مورد علاقه‌اش بود هیچ اشاره‌ای در این باب ندارد. حتی پس از انتشار کتاب‌ هاروی بسیاری از پزشکان اشتیاقی به پذیرفتن این نظریه نداشتند که خون در بدن انسان به طور پیوسته در یک شبکه بسته از مجاری و رگ‌ها گردش می‌کند و قلب نیروی لازم را برای حرکت آن فراهم می‌آورد.

هاروی در ابتدا با انجام یک محاسبه ساده ریاضی نظریه گردش خون را بیان کرد. او برآورد نمود که قلب با هر طپش خود حدود دو اونس خون وارد آئورت می‌کند با توجه به اینکه قلب در هر دقیقه 72 بار می‌زند وی به این نتیجه رسید که در هر ساعت حدود 540 پوند خون از قلب وارد آئورت می‌شود. اما رقم 540 پوند از وزن بدن یک انسان متعارف خیلی بیشتر است چه رسد به اینکه تنها وزن خون یک انسان این اندازه باشد. به این ترتیب برای هاروی مسلم شد که خون از طریق قلب دوباره به گردش در می‌آید. هاروی با فرمول‌بندی و تنظیم این فرضیه برای دستیابی به جزئیات چگونگی گردش خون مدت نه سال به انجام آزمایش‌های مختلف و تحقیقات دقیق پرداخت.

هاروی در کتاب خود به طور روشن این نکته را بیان کرد که شریان‌ها خون را از قلب دور می‌کنند در حالی که وریدها آن را به قلب باز می‌گردانند. هاروی چون میکروسکوپ در اختیار نداشت، نتوانست مویرگ‌ها، مجاری بسیار کوچکی که خون را از شریان‌های کوچکتر به وریدها منتقل می‌کنند، ببیند اما به درستی به وجود آنها اشاره دارد. (مویرگ چند سال پس از مرگ هاروی توسط مالپیگی، زیست‌شناس ایتالیایی کشف شد.)

هاروی همچنین بیان کرد که وظیفه قلب تلمبه کردن خون به شریان‌ها می‌باشد. تئوری هاروی در این باب نیز مانند بسیاری نکات دیگر اصولاً صحیح است. به علاوه اینکه او برای تأیید تئوری خود شواهد تجربی گرانبهایی ارائه داد و مباحث دقیقی را مطرح کرد. گر چه این تئوری در ابتدا با مخالفت‌های شدیدی مواجه شد اما تا اواخر عمر او به طور کلی مورد قبول و پذیرش قرار گرفت.

هاروی در زمینه جنین شناسی نیز کار کرد. البته تحقیقاتش در این باب که بسی کم‌اهمیت‌تر از کارهای او در موضوع گردش خون بود، زیاد چشمگیر نبود. او محققی دقیق بود و کتاب او «توالد و تناسل حیوانات» که در سال 1651 منتشر شد نقطه واقعی شروع مطالعات نوین جنین شناسی می‌باشد. او که به شدّت از ارسطو متأثر بود همانند او با تئوری پیشین‌سازی-فرضیه‌ای که معتقد بود یک جنین حتی در مراحل اولیه تشکیل در مقیاس کوچکتر ساختمان کاملاً مشابه با ساختمان بدن یک موجود بالغ را دارد- مخالف بود. هاروی به‌درستی خاطر نشان ساخت که ساختار نهایی یک جنین به‌تدریج شکل می‌گیرد.

هاروی عمری طولانی، جالب توجه و توأم با موفقیت داشت. در جوانی در کالج «کابوس» دانشگاه کمبریج تحصیل کرد. به سال 1600 م. به منظور تحصیل به ایتالیا رفت و در دانشگاه پادوآ، که در آن دوران بهترین مدرسه پزشکی جهان در جهان شناخته می‌شد، به تحصیل پرداخت. ( جالب است بدانیم در دوران تحصیل هاروی در پادوآ، گالیله استاد آن دانشگاه بود اگرچه معلوم نیست آن دو با یکدیگر   ملاقات کرده‌ باشند.) هاروی درجه پزشکی خود را در سال 1602 دریافت کرد و به انگلستان بازگشت. وی دوران طولانی را همراه با موفقیت به عنوان طبیب سپری کرد. دو تن از پادشاهان انگلستان «جیمز اول و چارلز اول» و همچنین فیلسوف نامدار فرانسیس بیکن از جمله بیماران او بودند. او در کالج پزشکان لندن سخنرانی‌های متعددی در باب آناتومی ایراد کرد. یک‌بار نیز به ریاست آن کالج انتخاب شد که از پذیرش آن امتناع نمود.

هاروی که سالیان متمادی سرپزشک بیمارستان «سنت بار تلومیوز» لندن بود با انتشار کتابش در باب گردش خون، در سال 1628 در سراسر اروپا مشهور گردید. هاروی ازدواج کرده بود ولی فرزندی نداشت. او به سال 1657 در سن 79 سالگی در لندن در گذشت.

کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی

انتشارات روزنه



چهارشنبه 29 دی 1389  11:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها