0

تمام دانشمندان نجوم

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

یوهان کپلر در 16 ماه مه 1571 در وایل دراشتات آلمان متولد شد. دوران کودکی کپلر با فقر و تنگدستی و بدبختی توأم بود. کپلر برای تحصیل به مدرسه طلاب پروتستان رفت و در اثر هنر و استعدادی که از خود نشان داد، بوسیله استادانش روانه دانشگاه توبینگن شد. کپلر در سال 1594 به سمت معلم ریاضیات مدرسه شبانه روزی پروتستان در گراتز انتخاب شد. وی برای افزودن به درآمد ناچیز خود تقویمهای نجومی که در میان سایر چیزها وضع هوا، سرنوشت شاهزاده ها، خطرات وقوع جنگ و قیام ترکها را نیز پیش بینی می کرد، چاپ و منتشر می نمود. شهرت وی در این زمینه ها به زودی پخش و سرانجام طالع بین امپراتور رودلف و اعضای برجسته دیگر دربار او شد و این روش منبع درآمد کپلر شده بود. از وی نقل شده است که: «طالع بینی از گدایی بهتر است».

از سرزدن گهگاه او به عالم فالگیری که بگذریم، یوهان کپلر کسی است که جایگاه او در میان غولان است. او نخستین انسانی است که با فراست رمز معماری منظومه شمسی را گشود و قوانینی برای حرکت سیارات آن فرمول بندی کرد. کپلر در اثر مطالعات در علم نجوم با خود گفت چون به موجب هیئت کوپرنیک سیارات به دور خورشید دوایری طی می کنند بنابراین مجموعه تمام اوضاع مریخ که بوسیله تیکو  رصد شده است باید روی یک دایره فضایی قرار گیرد (تیکوبراهه نشان داد که حرکت سیارات کاملاً با نمایش و تصویر دایره های هم مرکز وفق نمی دهد. از آنجا که تیکوبراهه بیشتر به رصدهای مستقیم و اندازه گیری سرگرم بود هیچ کوششی برای تجزیه و تحلیل نتایج خود انجام نداد و این کار به یوهان کپلر که در سال آخر زندگی تیکوبراهه دستیار وی بود واگذار شد). کپلر مسلح به این گنجینه معلومات و با ایمان به درستی نظریه کپرنیک کمر به کشف قوانین ریاضی حل کننده مسأله حرکت سیارات بست. اطلاعات رصدی یاد شده در نظریه بزرگ خورشید مرکزی کوپرنیک بطور کامل صدق نمی کرد و کپلر ناچار شد مدت ده سال از عمر خود را صبورانه وقف کار سخت بررسی عملی در حرکت سیارات و قوانین ریاضی حاکم بر آنها کند. او همه این کارها را به تنهایی و بدون یاری گرفتن از کسی کرد و ارزش کار او به جز از سوی چند تن، درک نشد.

کپلر در سال 1609 ناگهان به نیروی الهام متوجه حقیقت شد «ستاره مریخ روی مسیر بیرونی است». نبوغ کپلر با کشف بیضی بودن شکل حقیقی مسیر زمین به دور خورشید ظاهر شد که پیش از آن یک دایره کامل دانسته و پذیرفته شده بود. وقتی کپلر مسیر بیضی شکل سیاره را کشف کرد، شروع به پیش بینی حرکت آن نمود و گفت که فلان وقت باید در فلان موضع قرار گیرد و همان جا ستاره را در رأس موعد در محل موعد مشاهده کرد. او آن نتیجه را از راه محاسبه رابطه موقعیت های مکانی زمین و مریخ و خورشید با یکدیگر گرفت، زیرا داده های رصدی تنها در یک مسیر بیضی صدق می کردند. کپلر در پی انجام آن کار دست به کار انجام محاسبات مربوط به حرکت و مدار سیارات شناخته شده دیگر شد. دستاورد او در آن زمینه با در نظر گرفتن پیشرفت کم ریاضیات در آن زمان بسیار بزرگ و چشمگیر بود. وی علاوه بر کشف انطباق دقیق ارقام معلومات رصدی با بیضی بودن مدارها کشف کرد که سرعت حرکت هر سیاره به دور خورشید با فاصله آن از خورشید نسبت عکس دارد.در سال 1609 در کتاب (نجوم جدید) دو قانونی که اولی نام او را ابدی ساخته ذکر نمود. این بار دیگر حرکت دایره ای که اینقدر در نظر بطلمیوس عزیز بوده اند به کلی از بین رفت و نجوم قدیم را همراه برد.
کپلر پس از چندین سال مطالعه در حرکت سیارات در سال 1618 موفق به کشف قانون سوم خود شد. کپلر بر پایه آن یافته ها قوانین سه گانه زیر را درباره حرکت سیارات بیان کرد :
 -1
مدار حرکت سیارات به گرد خورشید یک بیضی است که خورشید در یکی از دو کانون آن قرار دارد.
 -2
خط وصل کننده هر سیاره به خورشید در زمانهای مساوی مساحات مساوی جاروب می کند.
 -3
مکعب فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید با مربع زمان یک دور کامل گردش سیاره تناسب مستقیم دارد.
قانون دوم را می توان به این صورت نیز بیان کرد : زمانی که سیاره در نقاط دور بیضی مسیر در حرکت است فاصله تا خورشید زیادتر و سرعت حرکت کمتر است. به تدریج که سیاره به نقاط نزدیک بیضی مسیر می رسد فاصله تا خورشید کمتر و سرعت سیاره زیادتر می شود. این تغییر در سرعت سبب می شود که سیاره چه به خورشید نزدیک و چه از آن دور باشد، مساحت درنوردیده اش در فضا در فواصل زمانی ثابت، ثابت می ماند.

قانون سوم کپلر را هم می توان به این گونه بیان کرد : هرگاه فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید به توان سه و زمان کامل شدن یک دور سیاره به توان دو رسانیده و نسبت اعداد حاصل تشکیل شود، این نسبت همواره ثابت و برای تمام سیارات یکی است.

گذشته از این، کپلر نخستین بار اصل ماند (اصل جبر) را در مکانیک حدس زد که بعدها بوسیله گالیله صورت تحقق یافت. کپلر در 15 نوامبر سال 1631 در اطاق میخانه ای زندگی را بدرود گفت. کپلر به زودی پس از مرگ از خاطره ها رفت و هیچ کس آثار او را مطالعه نمی کرد ولی دوران افتخار او زمانی آغاز گردید که نیوتن و لاپلاس شناخته شدند. او خود قبلاً در این خصوص چنین نوشته بود: «من کتاب خود را می نویسم، خواه خوانندگان آن مردان فعلی یا آیندگان باشند تفاوتی ندارد. این کتاب می تواند سالها انتظار خوانندگان واقعی خود را بکشد، مگر نه خداوند نیز شش هزار سال انتظار کشید تا تماشاگری برای آثار او پیدا شد.»


چهارشنبه 29 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

نیکولا لویی  لاگای

 

وی منجم بزرگ فرانسوی در ۱۵ مارس ۱۷۱۳ در رومینی به دنیا آمد. وی در جوانی به تحصیل الهیات پرداخت از این رو به صف روحانیون پیوست. اما علاقه ی شدید او به ریاضیات و نجوم باعث شد که به مطالعه و تحقیق در این زمینه بپردازد و یکی از مهمترین کار های علمی لاگای این بود که سرپرستی هیئت اکتشافی و علمی را بر عهده بگیرد. وی با استدلال هندسی ثابت کرد که اگر دو نفر ناظر بر آسمان یکی از آن ها در برلن و یکی دیگر از آن ها در دماغه ی امید نیک باشد، نتیجه ی مطلوب و درست حاصل می شود. بنا براین لاگای به دماغه ی امید نیک رفت و همکارش هم به برلن.

لاگای پس از ۱۲۷ شب وضعیت و شرایط بیش از ۱۰ هزار ستاره را در آسمان از نظر طول قوسی از نصف النهار را مشخص کرد. در این سفر علمی وی، وضع چندین هزار ستاره ی جنوبی را مشخص کرد و همچنین نقشه ی جزایر بوربون و ایلدوفرانس را تهیه کرد. اطلسی که وی از آسمان تهیه کرد خیلی دقیق تر و کامل تر از نقشه ی هاله بود.

وی فاصله ی زمین تا ماه را۳۸۴۰۰۰  کیلومتر معین کرده بود و این سبب شور و شوق زیادی در بین منجمین شد، که به دنبال آن مایل بودند که اندازه ی خورشید تا زمین را محاسبه کنند. لاگای مرد فقیر و تهیدستی بود و با این حال اگر کسی نسخه ای از تحقیقات او را می خواست در اختیارش می گذاشت. او پیوسته کار می کرد و بر اثر کار مداوم و پیوسته در پی تلاش های شبانه که گاه شب ها در رصد خانه می خوابید از پای در آمد. وی در ۲۱ مارس ۱۷۶۲ درگذشت.

برگرفته از : کتاب زندگی نامه دانشمندان جهان


چهارشنبه 29 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

نیکولاس کوپرنیک

 

در نوزدهم سال 1473 در شهر تورن واقع در لهستان متولد شد و چون پدرش را از دست داده بود، تربیت و پرورش او به دست عمویش انجام گرفت. عمویش که یکی از کشیشان بزرگ بود او را برای تحصیل به دانشگاه «کراکووی» فرستاد. کوپرنیک در بیست و سه سالگی برای تحصیل در رشته طب به دانشگاه «پادو» وارد شد و ضمناً در دانشگاه بولونی تحصیل نجوم می کرد. طولی نکشید که در اثر بروز استعداد خویش یک کرسی تدریس ریاضیات را به دست آورد.

کوپرنیک در سن 25 سالگی به شهر رم آمد، او در دانشگاه رم استاد اختر شناسی شد و به شاگردانش علوم آسمان شناسی نقل شده از دورانهای پیشین را که اخترشناس یونانی «بطلمیوس» حدود 1370 سال قبل از زمان او بنیان نهاده بود، تدریس می کرد. در تصویر بطلمیوس از نظام عالم زمین مرکز عالم است و سیارات هر یک در دایره ای که شعاع آن فاصله سیاره تا زمین است به گرد زمین می چرخند. این نظریه پاکیزه و مرتب بود و می شد از آن برای محاسبات مداری سیاره ها نیزاستفاده کرد. اما هرچه که بود نظریه ای غلط بود و باید هزار و هفتصد سال می گذشت و مشاهدات نجومی با دقت کافی امکان پذیر و انجام می شد تا زمینه به زیر سؤال رفتن آن فراهم می گردید.

آغاز گر انقلاب علمی که سرانجام علم یونان را از تخت به زیر کشید نیکولاس کوپرنیک بود که با کار خود انسان اندیشگر را در مسیرخلاقیت بهتری قرار داد. براساس نظریه بطلمیوس عالم از شرق به غرب به دور زمین می گردد، ولی کوپرنیک خود از آنچه که درس می داد ناراضی بود. بسیاری از چیزهایی که او مشاهده کرده بود با این فرضیه قابل توجیه و بیان نبود و خود فرضیه نیز دارای تضادها و تناقضهایی بود، مثلاً چرا ستارگان در مقایسه با ماه سریعتر حرکت می کردند تا در مقایسه با خورشید؟ چرا تعدادی از ستارگان به ظاهر حرکتی دورانی به دور آسمان داشتند؟ به همین جهت تصمیم گرفت کرسی استادی خود در دانشگاه را ترک کند تا بتواند عمیق تر و اصولی تر به پژوهش در دانش اخترشناسی بپردازد.

او در سال 1501 پس از چند سال تحقیق در ایتالیا به وطن خود بازگشت و در آنجا به عنوان متولی کلیسای جامع شهر فرائن بورگ در پروسیا و دبیر و مشاور عمویش در منطقه «ارم لند» به کار پرداخت. او به عنوان کشیش کلیسای شهر مراسم مذهبی را رهبری می کرد و به عنوان پزشک به معالجه بیماران می پراخت. به عنوان یک مخترع یک سیستم سد بندی و ذخیره آب با یک آسیای آبران اختراع کرد، که بوسیله آن آب آشامیدنی از یک رودخانه که در فاصله 3 کیلومتری قرار داشت به داخل شهر هدایت می شد و بالاخره به عنوان ریاضیدان و حسابدار یک روش پولی-سکه ای جدید برای پروسیای غربی و پادشاهی لهستان بنا نهاد.

از آنجایی که نخستین تلسکوپ سالها پس از مرگ او اختراع شد، مجبور بود برای پژوهش در زمینه حرکات اجرام آسمانی تنها به چشمان خود متکی باشد. او برای این کار دستور داد در اتاق مطالعه اش در برج کلیسا شکاف هایی در سقف ایجاد کنند. او می توانست شبها مشاهده کند که ستارگان چگونه بر فراز این شکافها عبور می کنند. وی در سال 1507 دریافت که اگر به جای زمین خورشید مرکز عالم فرض شود، جداول نجومی موقعیت مکانی سیارات با دقت بسیار بهتری قابل محاسبه است. ترتیب جدیدی که کوپرنیک برای موقعیت سیارات بر پایه افزایش فاصله آنها تا خورشید در نظر گرفت- یعنی به ترتیب: عطارد، زهره، زمین، ماه، مریخ، مشتری و زحل، جای ترتیب قبلی در نظریه زمین مرکزی را گرفت.

بنابر اصل پیشنهادی کوپرنیک چنانچه مدار گردش زمین به دور خورشید از مدارات مشتری و زحل تنگ تر باشد زمین متناوباً از آنها پیش افتاده، سبب می شود آن دو در آسمان شب در حال چرخش در جهت معکوس به نظر آیند. دیگر اینکه پدیده تقدیم اعتدالین را اینک می شد با فرض تکان خوردن زمین (لرزش خفیف شبیه لرزش ژله) حین چرخش به دور محور خود توضیح داد.
اعتدالین به هنگام عبور خورشید از صفحه مدار بر استوای زمین رخ می دهند و برابری طول شب و روز در سراسر کره زمین را سبب می شوند. اعتدال بهاری حوالی اول فروردین ماه و اعتدال پاییزی در حوالی آخر شهریور رخ می دهد. مشکل در آن زمان این بود که اعتدالین هر سال اندکی زودتر رخ می دادند و نظریه قدیمی بطلمیوس قادر به توضیح آن رویداد نبود. پیدایش فصول سال نیز اگر زمین در سال یکبار به دور خورشید می چرخید و محور آن با راستای قرار گرفتن خورشید زاویه می ساخت، بهتر قابل توضیح بود. کوپرنیک تقریباً چهل سال برای تکمیل پژوهشهای اخترشناسی خود وقت صرف کرد. با پایان یافتن پژوهشها ثابت کرد که تصویر جهانی بطلمیوس اشتباه است. خورشید و سایر ستارگان فقط در ظاهر به دور زمین می گردند. کوپرنیک ثابت کرد که در حقیقت این خورشید است که در مرکز جهان ما قرار دارد و زمین- مانند معدودی از اجرام آسمانی بزرگ دیگر که او مشاهده کرده بود- به دور خورشید در گردش است. او این سیاره ها را Planet نامید که از واژه ای یونانی به معنای مهاجر گرفته شده است که شامل سیاراتی است که پیش از این ذکر شد.

کوپرنیک درباره ماه فرضیه بطلمیوس را تأیید می کرد و به این باور بود که ماه واقعاً به دور زمین می چرخد، در حالیکه زمین به دور خورشید می گردد و ماه به عنوان قمر زمین به همراه آن به دور خورشید می گردد. کوپرنیک تا اواخر عمر خود از چاپ کامل نظرات خارق العاده خویش خودداری کرد و تنها در سال 1543 بود که «گفتار درباره چرخش کرات سماوی» او انتشار یافت. افکار آماده در کتاب کوپرنیک بنیادی تر از آن بود که بتوان آنها را جدی گرفت. یک نسخه چاپ شده از آثارش درست قبل از مرگ در بستر بیماری به دست او رسید، چون او در آن زمان بیش از هفتاد سال سن داشت و مفلوج و تقریباً نابینا بود، بعید به نظر می رسید که موفق به دیدن این اثر بزرگ چاپی شده باشد. اثری که او برای خلق و ایجاد آن تمام عمرش را کار کرده بود.

کوپرنیک در بیست و چهارم ماه مه سال 1543 هنگامی که فقط چند روزی از انتشار کتابش می گذشت وفات یافت. کوپرنیک بدون آنکه بداند چه خدمت ارزنده ای به جهان بشریت کرده است دار فانی را وداع گفت. سرانجام پس از گذشت یکصد و پنجاه سال از مرگش دانشمندان اندیشه های او را پذیرفتند. کوپرنیک امروزه بیش از چهار سده پس از مرگش، یکی از بزرگترین ها در قلمرو دانش به شمار می رود.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ابوریحان محمد بن احمد بیرونی

 

از دانشمندان بزرگ ایران در علوم حکمت و اختر شناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشته، در سال 362 هجری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج از خوارزم معروف شده است. هیچ اطلاعی درباره اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست.

وی نزد ابونصر منصور علم آموخت. در هفده سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار را در کاث رصد کند و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید. چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیصها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر پانزده ذراع تهیه کرد. در 9 خرداد 376 بیرونی ماه گرفتگی (خسوفی) را درکاث رصد کرد و قبلاً با ابوالوفا ترتیبی داده شده بودکه او نیز در همان زمان همین رویداد را در بغداد رصد کند. اختلاف زمانی که از این طریق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند. وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی درباره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت.

در دربار مأمون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیمی داشته و چند سالی هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برد و در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرد. موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و ولی به شفاعت درباریان از کشتن وی درگذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد. در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت و مواد لازمه برای تألیف کتاب خود موسوم به ماللهند را جمع آوری کرد.
بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود یازده شهر هند را تعیین نمود. خود بیرونی می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است. تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز  30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود.

بیرونی تألیفات بسیار در نجوم و هیئت و منطق و حکمت دارد، از جمله تألیفات او قانون مسعودی است، در باب نجوم و جغرافیا، که به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته است. دیگر کتاب وی، آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ و آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال 390 هجری بنام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تألیف کرده است. این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی در لیپزیک ترجمه و چاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. دیگر کتاب او «ماللهند من مقوله فی العقل او مرذوله» درباره علوم و عقاید و آداب هندی هاست که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است. از دیگر آثار او «التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم» در علم هیئت و نجوم و هندسه است.

بیرونی هنگامی که شصت و سه ساله بود کتابنامه ای از آثار محمد بن زکریای رازی پزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن کرد. این فهرست به 13 عنوان سر می زند که بعضی از آنها برحسب موضوع و گه گاه با اشاره کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند. این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم چهارده سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز کار می کرد. به علاوه هفت اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریباً چهار پنجم آثار او از بین رفته اند، بی آن که امیدی به بازیافت آنها باشد. از آنچه برجای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است.

علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباً در همه شعبه های علومی که در زمان وی شناخته شده بودند سخت کار می کرد. وی از فلسفه و رشته های نظری نیز بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت بسوی مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود. در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی در آمدند. در کانی شناسی، داروشناسی و زبان شناسی یعنی رشته هایی که در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز کارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از کل محصول کار او در اخترشناسی، اختربینی و رشته های مربوط به آنها بود که علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار می رفتند. ریاضیات به سهم خود در مرتبه بعدی جای می گرفت اما آن هم همواره ریاضیات کاربسته بود. از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند می توان اینها را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالیها، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه.

بیرونی درباره حرکت وضعی زمین و قوه جاذبه آن دلایل علمی آورده است. می گویند وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد، سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد. ابوریحان آن مال را پس فرستاد و گفت : من از آن بی نیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیده ام و ترک آن سزاوار نیست. نظریه پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا می کرد. وی بر بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت اما دارای ابتکار و اصالت زیادی نبود و نظریه های تازه ای از خود نساخت. ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

سر ویلیام هرشل

 

 که او را به عنوان کاشف اعماق آسمان ها می دانند در ۱۵ نوامبر ۱۷۳۸ در هانوور المان به دنیا آمد و در آن زمان هانوور از متصرفات انگلستان بود. وی تا ۱۴ سالگی چوپان بود و در ۱۸ سالگی با پدر در دسته موسیقی قراولان پادشاهی یک نوع ساز بادی را می نواخت. در پی جنگ های ۷ ساله پدر و مادرش تصمیم گرفتند تا او را از ارتش خارج کنند و به انگلستان بفرستند. او پس از ورود به انگلستان تصمیم گرفت خود را با شرایط موجود تطبیق دهد. وی نام آلمانی فریدریش ویلهلم را برای خود برگزید که مانند پدرش استعداد فراوانی در موسیقی داشت. هنگام ورود به انگلستان به ارگ نوازی در کلیسا مشغول شد و یکی از مشهور ترین ارگ نوازان بود. روزی اتفاقی کتابی در زمینه ی نجوم به دستش افتاد که برایش جذاب بود مطالعه درباره ی نجوم  نیاز به دانستن و آموختن مبحث نور بود، وی دریافت برای آموختن مبحث نور نیاز به آموختن ریاضیات است. بنابراین شروع به مطالعه ی جبر و هندسه کرد، پس از مطالعه در زمینه ی ریاضیات و آموختن آن مبحث نور و نجوم به قدری او را مجذوب خود کرده بود که منزل خود را به کارگاهی برای تلسکوپ کرد. وی چون سرمایه ای برای خرید تلسکوپ نداشت شروع به ساختن تلسکوپ کرد و شخصا شروع به تراشیدن عدسی آن کرد و در این کار خواهرش کارولین نیز او را یاری کرد چرا که وی نیز علاقه ی زیادی به نجوم داشت.

کارولین دستیار برادر شد و در تراشیدن عدسی به برادر کمک کرد. او با کمک خواهرش یکی از بهترین تلسکوپ ها را ساختند که وزن آن بیش از ۱۰۰ کیلوگرم و فاصله ی کانونی آن ۳۹ پا و قطر آینه اش ۱۴۷ سانتیمتر بود.

در سال ۱۷۸۱ هنگامی که هرشل مشغول به رصد بود، ناگهان ستاره ای را دید که مانند ستارگان دیگر درخشان نبود. هرشل به سرعت اکتشافات خود را به رصد خانه ی گرینویچ رساند. او دریافت که مدار ستاره ی جدید بیضوی است و مشخص کرد وسعت منظومه ی شمسی دو برابر شده است.

با کشف این سیاره ی جدید که نامش را اورانوس گذاشت، دستگاه منظومه ی شمسی قدیم که محدود به زحل بود، گسترش یافت.

این اکتشافات سبب شهرت روز افزون وی شد. پادشاه شخصا مقرری برای وی تعیین کرد. این کشف باعث شد که وی در سال ۱۷۸۱ به عضویت انجمن سلطنتی در آید. مقرری که پادشاه برایش در نظر گرفته بود چون کفاف مخارجش را نمی داد بنابر این با زن بیوه ی ثروتمندی ازدواج کرد و بیشتر وقت خود را به رصد ستارگان اختصاص داد. کارولین که ازدواج نکرده بود، پیوسته برادر را یاری می کرد. وی در سال ۱۸۰۱ به پاریس آمد و دیداری با لاپلاس داشت و مجددا به انگلستان بازگشت. وی به تحقیقات و کشفیات خود ادامه داد، او در شب های زمستان که آسمان صاف بود به رصد می پرداخت.

هرشل ثابت کرد که خورشید ثابت و بی حرکت نیست و تغییر مکان می دهد و سیارات همراه با خود به حرکت در می آورد. او در سال ۱۸۱۶ به لقب (سر ) نائل گردید و در ۲۵ اوت ۱۸۲۲در ۸۴ سالگی درگذشت.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ادوین هابل

 

یک اخترشناس آمریکایی بود که ابتدا در آکسفورد به تحصیل حقوق پرداخت و سپس به اخترشناسی روی آورد و از 1914 تا 1917 میلادی در رصدخانه یرکیز مشغول به کار شد.جنگ جهانی اول وقفه ای در کارش پدید آورد و متعاقب آن در رصدخانه ماونت ویلسون به کمک تلسکوپ صد اینچی به انجام رصدهای آسمانی و پژوهشهای نجومی پرداخت.
وی علاقه خاصی به سحابیها داشت و در سال 1924 میلادی با بزرگترین تلسکوپ آن زمان ستارگان درون سحابی آندرومدا را کشف کرد. از آن پس نیز تحقیقات خود را در این زمینه ادامه داد و ثابت کرد که تعدادی از ستارگان از نوع متغییرهای قیفاووسی هستند. هابل با استفاده از قانون دوره تناوب- درخشندگی فاصله سحابی آندرومدا تا زمین را استنتاج کرد و به این ترتیب مطالعه درباره جهان ماورای کهکشان را بنیاد نهاد و برای نخستین بار وجود اجرام سماوی برون کهکشانی را اعلام داشت.

در سال ۱۹۳۲ موفق شد تا یک خوشهٔ کروی را در خارج از کهکشان راه شیری و در M31 کشف کند و ثابت کرد که این جرم آسمانی کهکشانی مثل کهکشان ماست او این اجرام را "جهان‌های جزیره ای"  نامیده بود. وی درصدد برآمد تا کهکشانها را از روی شکل و از نظر تحول احتمالی طبقه بندی کند. بزرگترین نتیجه ای که از این کار به دست آورد تحلیلی بود که در سال 1929 میلادی درباره سرعتهای دور شدن یا نزدیک شدن آنها و انبساط جهان به عمل آورد.

هابل از طریق مشاهدات خود و بررسی انتقال به سرخ کهکشانها و مقایسهٔ آنها با یکدیگر به این نتیجه رسید که "کهکشان‌های دورتر با سرعت بیشتری در حال دور شدن هستند" این نتیجه را امروز به عنوان "قانون هابل" می‌شناسیم.

به پاس خدمات و تلاشهای علمی ادوین هابل در اخترشناسی و بویژه کیهان شناسی، ۳۰ سال بعد از مرگش، اولین تلسکوپ فضایی تاریخ را به یاد او "تلسکوپ هابل" نامیدند.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ماریا میچل

 

در سال ۱۸۱۸ در جزیره زیبای نان تاکت در سی مایلی دماغه کاد ماساچوست به دنیا آمد. ماریا سومین فرزند از ۱۰ فرزند خانواه میچل بود. اگرچه ماریا بعدها یکی از بزرگترین دانشمندان آمریکایی شد ولی در شروع تحصیل، دانش آموز خوبی نبود. او در ۹ سالگی وارد اولین مدرسه دولتی نان تاکت شد. در آن زمان دانش آموزان می بایست فهرست طولانی کلمات را به حافظه بسپارند که این کار برای ماریا دشوار بود. به زودی آقای میچل مدرسه شخصی خود را که مطابق میل ماریا برنامه ریزی شده بود، راه اندازی کرد. ماریا در این مدرسه قادر بود به مشاهده اطرافش بپردازد و سوالات مورد نظرش را بپرسد. پدر ماریا در رشد شخصیت ماریا تاثیر زیادی داشتند.

ماریا در ۱۶ سالگی، آموزش رسمی را به پایان رساند و مدرسه خصوصی خود را تاسیس کرد. در ۱۷ سالگی شغل کتاب داری فرهنگستان نان تاکت به ماریا پیشنهاد شد. ماریا در ۲۸ سالگی ستاره دنباله دار میچل را کشف کرد. در آن زمان فردریک (پادشاه دانمارک) نشان طلائی را برای اولین کاشف ستاره های دنباله دار «دوربینی» در نظر گرفته بود و ماریا یک سال بعد از کشف ستاره دنباله دار خود نشان را بدست آورد. ماریا به سرعت به شهرت رسید. او اولین ستاره شناس زن آمریکایی در واقع اولین ستاره شناس آمریکایی بود. در سال ۱۸۴۸ به عضویت آکادمی هنر و علوم آمریکا پذیرفته شد. در بحبوحه درگیریهای اجتماعی، او نماد اولین زن در علوم و ریاضیات شناخته شد و تا ۹۵ سال بعد از آن هیچ زن دیگری نتوانست به آکادمی راه یابد. در سال ۱۸۵۰ به اتفاق آرا به عنوان اولین عضو مونث انجمن توسعه علوم آمریکا انتخاب شد و بی درنگ به جنبش حقوق زنان در تحصیلات آموزش عالی پیوست. او علاوه بر نشان طلایی دانمارک، دو نشان افتخار از کالج هانوور در سال ۱۳۵۸ و از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۸۸۷ دریافت کرد. کالج زنان «رانجرز» دکترای افتخاری به ماریا اهدا کرد.

ماریا درباره زندگی اش نوشت : «بهترین چیزی که می توانم از زندگی ام بگویم این است که جدی و پرکار بودم و بهترین چیزی که در مورد من گفته می شود، این است که من چیزی نبودم، وانمود نمی کردم». ماریا در کریسمس ۱۸۸۸ بازنشسته شد. ودر سال ۱۸۸۹ در لین، ماساچوست درگذشت.

برگرفته از : مجله اینترنتی زن روز



چهارشنبه 29 دی 1389  7:36 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

آلکسی کلود کلرو

 

، ریاضی‏دان فرانسوی در 29 ژانویه سال 1713 در شهر پاریس به دنیا آمد. پدرش معلم ریاضیات بود. وی از کودکی دارای هوش و استعداد فراوان بود به طوری که در ده سالگی کتاب آنالیز عناصر بی‌نهایت کوچک را مطالعه کرد و در سیزده سالگی رسالات و مباحثی درباره ریاضی نگاشت.

در سال 1729 آکادمی علوم پاریس مقاله استادانه‌ای راجع به «منحنیات دو انحنائی» انتشار داد که باعث تعجب بسیار ریاضیدانان گردید و چون مقاله بدون امضاء بود ریاضی‌دانان فکر کردند نویسنده، دانشمندی پیر و گوشه‌گیری است، ولی وقتی معلوم شد نویسنده یک پسر شانزده ساله به اسم آلکسی کلرو است، بسیار متعجب‌ گشتند. تالیف این رساله، آغاز ترقی علمی او بود که باعث شد، وی در 18 سالگی به عضویت آکادمی علوم فرانسه انتخاب شود. کلرو از آن پس به طور جدی به کارهای علمی روی آورد و تحقیقات مثمر ثمری را به نتیجه رساند.

در قرن هجدهم، آلکسی کلرو و لئونهارت اویلر برجسته ترین ریاضی‌دانانی بودند که هندسه سه‌ بعدی را گسترش دادند. بخصوص کلرو معلوم ساخت که یک رویه را می‌توان با معادله‌ای بر حسب سه مختصش نشان داد و برای توصیف خمی در فضا، دو تا از این گونه معادله‌ها لازم است. او ایده‌هایش را در کتاب «تحقیق درباره خم‌های با خمیدگی مضاعف» در 1731 مطرح کرد، وی در این کتاب معادلات چندین رویه درجه دوم از قبیل کره، استوانه، هذلولی وار و بیضی‌وار را آورد. توجه او در نهایت معطوف به شکل زمین بود که فکر می کرد نوعی بیضی وار باشد. وی راهی برای تعیین و تثبیت شکل زمین از راه آزمایش به دست آورد که نیروی گرانش یا جاذبه زمین را در نقاط مختلف با اندازه‏گیری زمانِ نوسان آونگ اندازه‏گیری کرد. کلرو هم‏چنین در باب حرکات ماه نیز تحقیقات جالبی به عمل آورد.

وی تاثیرات کشش جاذبه سیاره زهره بر زمین را نیز حساب کرد و آن را با نیروی جاذبه و کشش ماه مقایسه نمود. آن‏گاه از تلفیق این نظر با نتایج تحقیقاتی یکی از دانشمندان هم عصر خود، نخستین رقم نسبتاً صحیح را برای جرم سیاره زهره و ماه را به دست آورد. پیروزی بزرگی که نصیب کلرو شد، محاسبه تاثیر جاذبه سیاره مشتری و زحل بر ستارگان دنباله‏دار بود و پس از محاسبات طولانی، چنین نتیجه گرفت که هر دو سیاره عظیم زحل و مشتری، باعث کندی حرکت ستارگان دنباله‏دار می‏شوند.

کلرو دانشمندی بود که لذت‌های مجالس و محافل معاشرت را نیز مانند علوم دوست می‌داشت و کوشش داشت این دو را با هم نزدیک سازد. آلکسی کلود کلرو سرانجام در 4 ژوئن 1765 در 52 سالگی درگذشت.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:36 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ورا روبین

 

در 23 جولای 1928 در شهر فیلادلفیا به دنیا آمد. او از همان کودکی شیفته دنیای اسرارآمیز ستاره ها بود، به طوری که شب ها به زحمت بیدار می ماند تا چرخش تدریجی صورت های فلکی را حول ستاره قطبی از پنجره اتاق خواب خود که رو به شمال باز می شد، تماشا کند.

روبین در سن 17 سالگی وارد دانشگاه واسار شد و سه سال بعد با مدرک کارشناسی اخترشناسی از آنجا فارغ التحصیل شد. او جز به ادامه تحصیلاتش در دانشگاه پرینستون که در آن زمان به مرکز اخترشناسی معتبری در سطح جهان تبدیل شده بود، به چیز دیگر نمی اندیشید. بنابراین با اشتیاق فراوان، تقاضانامه ای را برای دریافت فرم های ثبت نام در دوره تحصیلات تکمیلی به دانشگاه پرینستون ارسال کرد، اما این فرم ها هیچگاه به دستش نرسید چرا که پرینستون تا سال 1971، زنان را در دوره های تحصیلات تکمیلی خود نمی پذیرفت. بدین ترتیب روبین سرانجام به دانشگاه کورنل رفت. در کورنل به او چندان اهمیت نمی دادند.

او زن بود و گذشته از آن، گروه اخترشناسی کورنل در آن دوران، گروه کوچکی بود که تنها دو مدرس داشت. اما از آنجایی که وی بیشتر در فیزیک کار کرده بود، این فرصت را به دست آورد تا با هانس بته که بعدها به سبب تشریح واکنش های گداخت هسته ای در خورشید، جایزه نوبل گرفت درس مکانیک کوانتومی پیشرفته را بگذراند. روبین الکترودینامیک کوانتومی را نیز از ریچارد فاینمن مشهور فراگرفت. روبین پس از اتمام دوره کارشناسی ارشد، برای گرفتن دکترا به دانشگاه جورج تاون رفت. تز دکترای او در مورد نحوه توزیع کهکشان ها در جهان بود.

 پس از اتمام دکترا وارد بخش اخترشناسی موسسه تحقیقاتی کارنگی در واشنگتن شد و در آنجا بود که تحقیق بر روی چرخش کهکشان های مارپیچی را آغاز کرد، تحقیقی که نهایتاً یکی از بزرگ ترین معماهای فیزیک از دل آن سر برآورد.

ورا روبین و همکارش کنت فورد آهنگ های دوران عده ای از کهکشان های دور را در رصدخانه ملی کیت پیک آریزونا اندازه گرفتند. آنان این کار را با اندازه گیری جا به جای دوپلری خوشه های نورانی ستاره های جای گزیده در درون هر کهکشان واقع در فاصله های گوناگون از مرکز کهکشان انجام دادند. یافته های آنان شگفت انگیز بود؛ تندی مداری ستاره ها در کناره مرئی بیرونی کهکشان در حدود تندی مداری ستاره های واقع در نزدیکی مرکز کهکشان بود.

چنانچه نتایج نشان می دهد اگر تمام جرم کهکشانها با نور مرئی نمایش داده شود چیزی نیست که ما انتظار دیدنش را داشته باشیم. نقش یافته شده توسط روبین و فورد هم آن چیزی نیست که ما در منظومه شمسی پیدا می کنیم. برای مثال تندی مداری پلوتو (دور ترین سیاره از خورشید) فقط در حدود یک دهم تندی مداری عطارد (نزدیک ترین سیاره به خورشید) است.

تنها توجیه درباره یافته های روبین و فورد که با مکانیک نیوتونی سازگار است این است که یک کهکشان شامل نوعی ماده است خیلی بیشتر از آنچه می بینیم. در واقع بخش مرئی یک کهکشان فقط نمایشگر 5 تا 10 درصد جرم کل کهکشان است. علاوه بر این مطالعات مربوط به چرخش کهکشانی و بسیاری مشاهدات دیگر ما را به این نتیجه می رساند که جهان سرشار از ماده ای است که ما نمی توانیم آن را ببینیم.

اندازه گیری های روبین نشان داد که کهکشان ها با چنان سرعتی در حال چرخشند که قاعدتاً باید تاکنون مضمحل می شدند. پس باید ماده ای ناشناخته و تاریک، فضای درون کهکشان ها را پر کرده باشد تا با نیروی گرانش خود، از اضمحلال کهکشان ها جلوگیری کند. اینگونه بود که معمایی به نام «ماده تاریک» پا به عرصه فیزیک گذاشت، ماده ای اسرارآمیز و ناشناخته که 90 درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهد اما ما هنوز هم از ماهیت آن هیچ نمی دانیم.

منابع :

 Luminosity Of Life

کانون دانش


چهارشنبه 29 دی 1389  7:36 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

سوزان جاسلین بل برنل

 

در 15 جولای 1943 در شهر بلفاست در ایرلند شمالی به دنیا آمد. او کاشف نوع جدیدی از ستاره به نام پالسار (ستاره تپنده) است و یکی از دانشمندان مطرح تاریخ فیزیک ستاره ‌ها به ‌شمار می‌آید.

پدرش معمار رصدخانه آرما بود که در حومه شهر قرار داشت و سوزان اغلب اوقات با او به رصدخانه می رفت. مصاحبت با کارکنان رصدخانه، سوزان را از همان کودکی شیفته اخترشناسی کرد. او پس از اتمام دبیرستان به دانشگاه گلاسکو رفت و اولین دختری بود که اجازه یافت در یک رشته علمی آموزش ببیند. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک از دانشگاه گلاسکو اخذ کرد و بعد از آن برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج رفت و مدرک دکترایش را از آنجا گرفت.

جاسلین بل در کمبریج، زیر نظر آنتونی هویش، ساخت رادیوتلسکوپ بزرگی را برای رصد اختروش ها آغاز کرد. ساخت این رادیوتلسکوپ که ارائه ای عظیم متشکل از 2 هزار آنتن دوقطبی در زمینی به مساحت تقریبی دو هکتار بود و در طول موج 7/3 متری کار می کرد، دو سال تمام طول کشید. در نهایت در ماه جولای 1967 کار رصد آسمان با این رادیوتلسکوپ جدید آغاز شد.

علائم رادیویی دریافت شده از اعماق آسمان توسط این رادیوتلسکوپ به کمک قلم های آغشته به مرکب بر روی کاغذهای ثبات متحرک مخصوصی ثبت می شد. جاسلین بل باید در هر هفته تقریباً یکصد متر نمودار ثبت شده بر روی کاغذ ثبات را به دقت تحلیل کند.

در یکی از شب های تابستان در ماه آگوست، جاسلین بل به یک سیگنال رادیویی عجیب برخورد کرد. تحلیل سیگنال نشان می داد که احتمالاً از یک منبع رادیویی چشمک زن در پهنه آسمان حاصل شده است. طی هفته های بعد نیز این منبع رادیویی اسرارآمیز همچنان به چشمک زدن خود ادامه داد. برای تحلیل دقیق تر این منبع به دستگاه ثباتی نیاز بود که کاغذ را با سرعت بسیار بیشتری عبور دهد. متأسفانه ساخت این دستگاه کمی طول کشید و منبع از حوزه دید آسمان محل خارج شد.

اواخر نوامبر بود که منبع دوباره از سوی دیگر آسمان پدیدار شد. رصد این منبع با سیستم ثبات جدید، بسیار شگفت انگیز بود. این منبع کیهانی اسرارآمیز تقریباً هر 3/1 ثانیه یک پالس منظم از خود گسیل می کرد. خبر این کشف حیرت انگیز، در میان اخترفیزیکدان ها غوغایی برپا کرد. به زودی مشخص شد که این منبع ناشناخته در واقع یک ستاره نوترونی در حال دوران است که در هربار چرخش خود، پرتوهایی را همانند یک فانوس دریایی عظیم در پهنه کیهان گسیل می کند.

 بدین ترتیب جاسلین بل اولین تپ اختر شناخته شده توسط انسان را صید کرده بود. از آن زمان تاکنون چند صد نمونه دیگر از این فرفره های کیهانی کشف شده اند که سریع ترین آنها در هر ثانیه هزار بار به دور خود می چرخد. رئیس این گروه تحقیقاتی این اکتشاف خانم بل را ادامه داد و موفق به دریافت جایزه نوبل شد.

اگرچه او سهمی از جایزه نوبل نبرد اما بعد از آن، جوایز و افتخارات فراوانی را به‌دست آورد. از جمله این جوایز، جوایز مهمی نظیر جایزه اوپنهایمر، جایزه انجمن سلطنتی نجوم، جایزه انجمن اخترشناسی امریکا و دکترای افتخاری دانشگاه هاروارد به جاسلین بل اهدا شد. او هم اکنون نیز در انواع طول موج ها، جست و جوی خود را در پهنه کیهان ادامه می دهد.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:37 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

آپولونیوس

 

ریاضیدان و ستاره شناس یونانی که از (٢۵٠ـ ٢٢٠ ق م )درشهر پرگا در آسیای صغیر (ساحل جنوبی ترکیه امروزی) در زمان سلطنت بطلمیوس به دنیا آمد. آپولونیوس در موزیوم علم و دانش را فرا گرفت.
آپولونیوس اتحاد ثلاثه‌ای را که دانشمندان بزرگی مانند ارشمیدس و
  اقلیدس به وجود آورده بودند را کامل کرد. هر چند که از نظر مقام هم شأن اقلیدس و ارشمیدس نیست، ولی او کسی است که هندسه یونانی را کامل کرد. او همانند اقلیدس کتابی در زمینة هندسه تألیف کرد. موضوع این کتاب در زمینة قطوع مخروطی است که در اصل در هشت کتاب بود.
در این کتاب از سه نوع منحنی بحث شده است که اقلیدس در کتابش نامی از آنها نبرده است. هندسه متعارف از دایره و کثیرالاضلاع ‌ها گفتگو می‌کند و سه منحنی دیگر به نام بیضی ـ سهمی و هذلولی را نیز مورد بحث قرار می‌دهد و همة آنها از تقاطع سطحی مخروطی با یک صفحه به وجود می‌آیند و دلیل نامگذاری آنها به قطوع به همین دلیل است.
کتاب آپولونیوس که از این منحنیات بحث و گفتگو می‌کند به نام مقاطع مخروطی
است.
قطوع مخروطی آپولونیوس تا مدتهای مدید مورد قبول واقع نشد و گروهی از دانشمندان آن را فقط روشی برای تمرین ورزیدگی فکری در زمینة ریاضی می‌دانستند اما بعدها در زمان کپلر و نیوتن به اهمیت آن پی بردند.

 نام‌هایی که این ریاضی‌دان بزرگ برای این منحنی‌ها انتخاب کرد، در روزگار ما نیز معمول است و رواج دارد و اختلاف زیادی میان تئوری های او و آنچه در کتابهای جدید نوشته شده وجود ندارد.

گرچه براساس مدل بطلمیوس  به مشاهده آسمان می پرداخت ولی توانست به درستی حرکت رجعی مریخ و دیگر سیارات را توجیه کند. او معتقد بود که سیارات حول خورشید می چرخند و خورشید نیز حول زمین. او در یک کتاب در زمینه نورشناسی نشان می‌دهد که آیینه کروی نمی تواند پرتوهای موازی نور را به یک نقطه هدایت کند ولی آیینه سهموی می تواند. او به تکمیل نوعی ساعت آفتابی که خطوط ساعتی آن روی یک سطح مخروطی کشیده شده بودند هم پرداخت.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:38 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

هرمان باندی

 

، اخترشناس، ریاضی دان، فیلسوف علم و از چهره های سرشناس ترویج معرفت علمی در جامعه، در سال ۱۹۱۹ در وین به دنیا آمد. وی تابعیت کشور انگلیس را پذیرفت و به مقام مشاور علمی دولت انگلیس درآمد. باندی واضع یکی از مهمترین نظریه ها در زمینه کیهان شناسی است که رقیب نظریه کنونی مه بانگ به شمار می آید.

هرمان باندی در دوره دانشجویی تحت نظر آرتور ادینگتن، فیزیکدان مشهور انگلیسی در دانشگاه کیمبریج به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۴۱ با فرد هویل اخترشناس سرشناس انگلیسی در کیمبریج و یک همکار وینی دیگر به نام تامس گولد، نهاد تحقیقاتی پیشرفته ای را در حوزه اخترفیزیک بنیاد نهاد. در دهه ۱۹۳۰ دو فیزیکدان مشهور آلمانی هانس بیت و کارل فردریش وایتزکر با استفاده از یک مدل جدید نشان دادند در دمای بالای درون ستارگان، فرایند جوش هسته اتفاق می افتد و اتم های هیدروژن با پیوستن به هم اتم هلیم بوجود می آورند و جرم اضافی ناشی از این فرایند بر مبنای رابطه ای که اینشتین ارائه کرده بود به انرژی تبدیل و موجب نورافشانی و گرمازایی ستارگان می شود. این مدل تازه فرد هویل و ری لیتن را تشویق کرد تا مدل قدیمی تری را که به وسیله آرتور ادینگتن درباره نحوه گرما زایی و نورپراکنی ستارگان ارائه شده بود را مورد ارزیابی دوباره قرار دهند و مدل جدیدی به جای آن پیشنهاد کنند.

باندی به اتفاق همسرش که یکی از دانشجویان دکتری هویل بود، مدل اخیر را ساده تر کرد و آن را در مورد ستارگانی که دارای ساختار شیمیایی یکنواخت نبودند بسط داد. مدل ساده شده باندی نیز مدتی بعد به وسیله یکی از شاگردان خود او به نام راجر تیلر دقیق تر شد. باندی که از قریحه ریاضی خوبی برخوردار بود این توانایی را در بررسی مساله دینامیک گازها مورد استفاده قرار داد و مقاله مهمی درباره «تقارن کروی، انباشتگی گازهای بین ستاره ای به وسیله یک ستاره مستقر در درون یک توده ابر با استفاده از اعمال محدود نیروی جاذبه» انتشار داد. همکاران باندی فرد هویل و لیتن در مقاله ای در این زمینه که پیشتر به چاپ رسانده بودند استدلال کردند که نیروی جاذبه آزاد شده از رهگذر انباشته شدن تدریجی گازها در خورشید موجب می شود دمای تاج خورشید تا یک میلیون درجه سانتیگراد بالا برود. دیدگاه تازه تر درباره گرم شدن تاج خورشید دایر بر این است که انرژی متفرق شده از بخش های درونی تر خورشید به سطح آن انتقال می یابد و موجب گرم شدن و انبساط تاج خورشید می شود. مدل پیشنهادی باندی برای توضیح این نکته کاملا مفید واقع شد.

اما مهمترین نظریه پیشنهادی باندی که در آن با هویل و گولد شریک است نظریه ای کیهان شناسانه موسوم به «حالت پایدار» است. بر اساس این نظریه هرچند رصدهای صورت گرفته از کهکشان ها حکایت از آن دارد که کهکشان های دور دست در حال دور شدن از زمین هستند و این امر نشانه منبسط شدن کیهان است اما از آنجا که در کل کیهان دائما ماده تازه خلق می شود، چگالی متوسط ماده در تمام کیهان ثابت باقی می ماند. کیهان بر مبنای این مدل نه دارای آغاز است و نه پایان دارد، بنابراین سنی برای آن نمی توان تعیین کرد.

هرمان باندی در مقام فیلسوف علم عمیقا تحت تاثیر فلسفه علم هموطن خود کارل پوپر قرار داشت و با پیروی از نظریه ابطال پذیری پوپر بر این نکته تاکید می ورزید که نظریه ای که در باب نحوه تطور کیهان ارائه کرده نظریه ای علمی است و نه متافیزیکی. زیرا می توان با استفاده از آن پیش بینی های دقیق علمی عرضه کرد و خود این پیش بینی ها نیز در معرض آن قرار دارند که در صورت نادرست بودن به وسیله شواهد تجربی ابطال شوند. باندی بر مبنای همین رهیافت دقیق به فلسفه علم، زمانی که در سال ۱۹۶۵ شواهد کیهان شناسانه تازه ای در باب امواج زمینه ای به دست آمد که با نظریه مه بانگ قابل توضیح و تبیین بود اما با نظریه حالت پایدار توضیح آن مقدور نبود، اعلام کرد که از این نظریه دست برداشته و آن را در پرتو این یافته های تجربی «ابطال شده» تلقی می کند. زمانی که چند سال بعد همکار دیرین او فرد هویل روایت تازه ای از نظریه حالت پایدار را ارائه کرد، باندی از پذیرش آن خودداری ورزید و آن را فاقد کفایت علمی خواند.

میراث علمی باندی در حوزه کیهان شناسی و اخترفیزیک بسیار غنی است و کمیتها و مفاهیم متعددی به واسطه کشفیات یا پیشنهادهای او به نام خود وی ثبت شده که از آن میان می توان به مفهوم «امواج باندی»، «تابع خبر باندی»، «گروه باندی-متزنر-ساش» و «وارونه تولمان-باندی» اشاره کرد. باندی از سال ۱۹۵۱ در کنار فعالیتهای علمی به ریاست مرکزی منصوب شد که بعدها به آژانس فضایی اروپا تبدیل گردید. در سالهای بعد او به مقام مشاور ارشد وزارت دفاع و وزارت انرژی انگلیس و رییس مرکز مطالعات زیست - محیط منصوب شد و به دنبال سیلاب گسترده ای که در سال ۱۹۵۳ انگلیس را فرا گرفت، طرح دیواره های دفاعی متحرک رودخانه تایمز را پیشنهاد کرد که اکنون سپر اصلی محافظ شهر لندن در برابر سیل و طغیان رودخانه تایمز به شمار می آید. باندی به مسوولیت اجتماعی دانشمندان و آموزش علم به عامه توجه زیادی داشت و از آزادی اندیشه و رویکردهای کثرتگرایانه در مسائل نظری دفاع می کرد و بر صداقت روشنفکری تاکید می ورزید. برخی از آثار علمی هرمان باندی به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.

برگرفته از : خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)


چهارشنبه 29 دی 1389  7:39 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

تیکو براهه

 

یک ستاره شناس بزرگ دانمارکی بود که در سال 1546 متولد شد و به عنوان یک ستاره شناس ماهر شهرتی برای خود کسب نموده بود. او در اندازه گیری موقعیت ستارگان و سیاره ها در آسمان تبحر داشت و این کار را بسیار دقیق تراز هر کسی که در گذشته انجام داده بود انجام می داد. خطاهای او در اندازه گیری بندرت بیشتر از یک دقیقه قوسی بود که او این اندازه گیری ها را بدون کمک تلسکوپ انجام می داد. در واقع او از وسیله ای به نام کوئدرانت یا یک ربع استفاده می کرد که اساسا" یک ربع یک دایره بود که به طور عمودی نصب شده بود و بر روی آن یک بازوی محوری دیداری قرار داشت.او در طول بازوی دیداری (که بیشتر شبیه نشانه گیری یک تفنگ بود) به سمت یک ستاره نگاه می کرد و موقعیت آن را روی درجه بندی که روی کوئدرانت بود می خواند.

 فردریک پادشاه دانمارک جزیره کوچکی را در اختیار او گذاشت تا یک رصدخانه ایجاد کند و در این جا بود که او بیشتر کارهایش را انجام می داد. او مشهور به بد اخلاقی بود. چنین گفته شده بود که او قسمتی از بینی اش را در یک دعوا از دست داده بود و بعد خودش آن را با آلیاژی از فلزات جایگزین کرد که تا آخر عمر نیز برای او باقی ماند.

تیکو براهه در مورد عالم نظریه خاص خودش را داشت. او عقیده بطلمیوس را که هر چیزی به دور زمین می گردد به طور کامل قبول نداشت و همچنین از پذیرفتن پیشنهاد کوپرنیک که زمین به دور خورشید می گردد نیز امتناع می کرد. ولی بعد ها این تحقیقات تیکو بود که درستی نظریات کپرنیک را ثابت کرد.


جسد اخترشناس دانمارکی قرن 16 میلادی به منظور تایید دلیل مرگ پس از چندین قرن از زیر خاک بیرون کشیده شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، «تیکو براهه» اخترشناس مشهور دانمارکی است که در زمان خود به عنوان ریاضیدانی سلطنتی در دوره امپراطوری رادولف دوم مشغول به کار بوده است. گفته می شود که وی به دلیل ابتلا به عفونت مثانه از دنیا رفته است اما طی نبش قبر پیشین نشانه هایی از جیوه بر روی موهای وی شناسایی شده بود.

اکنون گروهی از دانشمندان دانمارکی امیدوارند بتوانند با تحلیل و بررسی نمونه های مو و استخوان و تکه هایی از لباس وی، راز واقعی مرگ این اخترشناس مشهور را کشف کنند. تیکو در سال 1546 متولد شد و در دانشگاه کوپنهاک و مراکز آکادمیک آلمانی به تحصیل در رشته اخترشناسی پرداخت. وی در دوران مطالعات خود بیش از هزار ستاره جدید را دسته بندی کرد و رصدهای سیاره ای و ستاره ای وی پایه های نجوم مدرن را بنا نهاد.

اما شهرت این اخترشناس تا حدودی به زندگی شخصی و پر سر و صدای وی باز می گشت. وی در سال 1566 در یک دوئل استخوان پل بینی خود را از دست داد و تا پایان عمرش از قطعه ای مصنوعی به جای بخش از دست رفته بینی اش استفاده می کرد.

بدن وی در سال 1901 نیز از خاک بیرون کشیده شده و نمونه برداری هایی که از جسد وی صورت گرفته بود وجود مقادیر غیر عادی جیوه را در بدن وی نمایان کرده بود. برخی وجود این مقدار جیوه را به فعالیتهای وی در زمینه علم شیمی ارتباط می دهند و برخی دیگر معتقدند وی را مسموم کرده اند و شاید دانستن نام فردی که مظنون اصلی پرونده مسموم کردن براهه است جالب توجه باشد: ژوهانس کپلر، دستیار اصلی براهه که پس از وی به یکی از مشهورترین اخترشناسان دوران خود تبدیل شد.

از این رو دانشمندان دانشگاه آرهاوس قصد دارند با استفاده از جدیدترین فناوری های نمونه برداری و طی نبش قبر دوباره این اخترشناس مدارک بیشتری را برای آشکار کردن راز مرگ وی جمع آوری کنند. از دیگر اهداف دانشمندان کشف نوع فلزی است که براهه به عنوان بینی مصنوعی از آن استفاده می کرد.

بر اساس گزارش بی بی سی، پروژه نبش قبر این اخترشناس مشهور از روز دوشنبه آغاز شده و دانشمندان تنها چند روز فرصت دارند نمونه های مورد نیاز خود را از جسد برداشته و دوباره وی را دفن کنند.

منبع : خبرگزاری مهر

تاریخ انتشار خبر : 28/08/1389



چهارشنبه 29 دی 1389  7:39 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی

 

در نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری می زیسته . او در نیریز ، شهری کوچک در جنوب شیراز فعلی متولد گردید . در زمان خلافت متوکل سال 891 میلادی هنگامی بود که وی در شورشهایی علیه خلیفه شرکت کرد .
پس از سقوط متوکل در اثر شورشهای مردمی و همچنین پس از خلافت معتمد ، معتضد به خلافت رسید . معتضد اصلاحات در مدیریت کشور و مسائل مالی در راس کارهای خود قرارداد . نیریزی در راستای کارهای خلیفه ، فعالیتهای گسترده ای در دوران خلافت ده ساله او انجام داد و کمک زیادی برای خلیفه بود او حتی بعضی از تالیفات خود را بنام او و وزرای او نوشته ، از جمله رساله " فی احدااث الجبر " و کتاب معرفته الات برای قاسم این عبیدالله بن موسی وزیر معتضد نوشته است .
مسلم است که قسمت فعال دوران زندگی او بخصوص فعالیتهای علمی و تحقیقی او در بغداد بوده است . لبن ندیم وقایع نگار قرن دهم میلادی فضل را یک منجم و ستاره شناس متبحر میداند . او شاهد این ادعای خود را کتاب مجسطی بطلمیوس می داند که فضل دو کتاب راجع به آن نوشته است .همچنین دو  کتاب دیگر او مربوط به علم نجوم و رصد خانه است . ابن قبطی بیشتر تحقیقات فضل را در زمینه هندسه میداند . ابن نونس ستاره شناس مصری نیز فضل را عالم و مبتکر علم هندسه دانسته است . ابوریحان بیرونی در چندین موضع از فضل نام برده و در بسیاری از موارد به آرا او استناد کرده است مثلا در کتاب " قانون مسعودی " و " اثارالباقیه " و " رساله افراد واقال فی امر اطلا "
حکیم عمر خیام در رساله مودرات از فضل یاد کرده و دستاوردهای او را ستناد کرده است کما الدین فارسی ریاضیدان و نورشناس معروف ایرانی در کتاب " تنقیح المناظر " از کارهای فضل نام برده است .
کما الدین فارسی روایتی دارد که در زمان المعتضد خلیفه عباسی قوس و قزحی دیده شده که طبقه تیره رنگ و سیاهی در آن دیده می شد . این موضوع باعث وحشت خلیفه و وزرایش شد . به فضل رجوع کردند . وی به طریق علمی برای آنها توضیح داد که علت این موضوع این است که خورشد از زوایای مختلف به قطرات معلق در هوا می تابد انعکاس و تقاطع مضاعف که نور را درقطره آب تجزیه میکند باعث می شود که رنگ آبی که یکی از رنگهای تجزیه شده است به طور مضاعف روی هم قرار گیرد و در نتیجه به صورت تیره رنگ دیده شود و هیچ ارتباط به بد شومی ندارد . این تشخیص در ان زمان با عدم امکانات نوعی اختراع بحساب می آید .
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب شکل القطاع از فضل نام برده و معتقد است که فضل از جمله ریاضیدانان بوده است. بزرگان و اندیشمندان اروپائی درباره فضل نوشته اند . از جمله سارتن مینویسد که اولین بار اصطلاح ظل معکوس را که معادل
TAN است بوسیله فضل کشف شده است ولی شواهدی در دست است که قبل از فضل نیز شخصی بنام حبش حاسب این اصطلاح را به کاربرده است .
تالیفات فضل نیریزی :
1 - شرح کتاب اصول اقلیدس
2 - رساله فی بیان
3 - تفسیر کتاب المجسطی
4 - زیج کبیر
5 - زیج صغیر
6 - اسطرلاب کروی
7 - کتاب ظاهرات الفلک
8 - معرفه الات
9 - رساله فی احداث الجو
10 - مقاله فی حوادث القرانات
11 - فی تخطیط ساعات زمانیه
12 - رساله فی سمت القبله
13 - تفسیر کتاب الاربعه بطلمیوس
شرحی مختصر بر برخی آثار نیریزی :
1 - الفصل فی تخطیط ساعات زمانیه : کتاب نیریزی درباره رسم خطوط بر روی صفحه ساعتهای خورشیدی برای هر عرض جغرافیائی خاص . از این کتاب تنها یک  نسخه موجود است .
2 - اسطرلاب کروی : این کتاب درباره گونه ای از اسطرلاب نوشته شده و از چهار فصل تشکیل شده است به عقیده جرج سارتن در کتاب مقدمه ای برتاریخ علم این کتاب مهمترین تالیف مسلمانان درباره اسطرلاب کروی است ، دانشمندان آلمان " ریمان " درباره این کتاب تحقیق مفصلی انجام داده است .
3 - مقاله فی حوادث القرانات : این کتاب که به نام خلیفه " المکتفی باالله " ( 263 تا 259 ) نوشته شده ، در موضوع ستاره بینی میباشد .
4 - شرح نیریزی بر اصول اقلیدس : مهمترین اثر ریاضی یونان اصول اقلیدس است که حدود 300 سال پیش از میلاد در 13 مقاله تالیف شد اقلیدس در این اثر مباحث هندسه مسطحه مقدماتی ، تناسب ، اعداد ، مقادیر گنگ و هندسه فضائی را به شیوه منسجم عرضه میکند او درآغاز کتاب تعریفها و اصول متعارفی و اصول موضوع را آورده و سپس قضیه ها و ترسیمهائی در ترتیب منطقی عرضه میکند . این کتاب بر تاریخ ریاضیات تا قرن 19 میلادی تاثیر عظیمی گذاشته است هرچند که اقلیدس اصول را به عنوان متنی برای استفاده همکارانش و نه بعنوان کتاب بررسی هندسه تالیف کرد. برخی از مباحث اصول ، دشوار یا مبهم هستند . نیریزی یکی از نخستین ریاضیدانان دوره اسلامی بود که شرحی بر دست کم ده مقاله نخست این اثر نوشت بخش اعظم شرح نیریزی بر 6 مقاله نخست اصول بصورت نسخه عربی موجود است . در مورد شرح نیریزی بر مقاله دوم اصول راجع به نظریه مقادیر گنگ سردرگمی زیادی وجود دارد . تاریخ نگاران ریاضیات بنا به دلایلی در مورد مولف دوم این شرح مقاله دهم تردید هائی دارند . نیریزی شرح خود را به این قصد نگاشته است که آنچه اقلیدس تعریف کرده است بحثهائی درباره ساختار قضیه هندسی " اثباتها" ئی برای برخی از اصول موضوع اقلیدسی . یادداشتها یا صورتهای دیگری برای قضیه های اصول و مانند آن شرح نیریزی در اواخر قرن 19 میلادی ( 13 هجری ) توجه تاریخنگاران اروپائی ریاضیات را بخود جلب کرد . نیریزی همچنین صورت جالب دیگری برای برهان قضیه فیثاغورس از ثابت ابن تره بیان کرده است.

ترجمه لاتینی شرح نیریزی بر اصول ظاهرا در سده های میانه رواج چندانی نداشته است اما دو عالم از میانه قرن سیزدهم میلادی به نامهای آلبرتوس کبیر و راجر بیکن به مطالعه آن پرداختند . البرتوس کبیر کتابی در هندسه نوشت که اساسا تفسیری از مقاله های اول تا چهارم اصول همراه با مقدمه های فلسفی و شرح ریاضی است البرتوس در این کتاب در بسیاری از مطالب فنی نیریزی تاثیر پذیرفته است . البرتوس در متن نیریزی اصلاحاتی اعمال کرد . راجر بیکن نیز که در حوالی سال 1215 میلادی در انگلستان به دنیا آمد و در اکسفورد تحصیل کرد آثار زیادی نوشت او شیفته ریاضیات بود . او خلاصه ای از هندسه تالیف کرد و آن را در پایان کتاب خود بنام کلیات ریاضی "comminia matematica" افزود . راجر بیکن در این خلاصه پنج بار از نیریزی نام می برد همچنین چند برهان ساده از شرح نیریزی را نقل میکند و بحثی درباره هندسه نظری و عملی را که نیریزی از سیمپلیکیوس گرفته است میآورد. پس شرح نیریزی بر راجر بیکن و آلبرتوس کبیر اثر گذاشت به این معنی که به وسیله آنها خوانده شد و مطالعه گردید و آلبرتوس کبیر اصلاحاتی در آن اعمال کرد .

تدوین : سمانه توکلی



چهارشنبه 29 دی 1389  7:39 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ابرخس

 

منجم و ریاضیدان یونانی که تحقیقات دقیق و استنتاجهای درخشانش منجر به کشف های بسیاری شد که حتی دو هزار سال بعد هم مهم وبا ارزش بودند. ابرخس در سال 134 پیش از میلاد ستاره ای نو (نواختر) در صورت فلکی عقرب دید کشفی که او را به تهیه فهرستی از ستاره ها-نخستین فهرست کامل ستاره ها-ترغیب کرد. او برای ثبت موقعیت ستاره ها دستگاهی از مختصات آسمانی را به کار می برد که رصدهایش را نسبت به دیگر رصدگران پیش از او دقیق تر می کرد. زمانی که کار را تمام کرد فهرستی از موقعیت و قدر 850 ستاره را تهیه کرده بود. او برای طبقه بندی قدر ستاره ها از روشی بسیار مشابه روش های امروزی استفاده کرده است. فهرست نهایی او آنقدر عالی بود که نه تنها بطلمیوس یک جا آنرا در آثار خود به کار برد، بلکه ادموند هالی 1800 سال بعد از آن استفاده کرد. او در بررسی حرکت های زمین متوجه حرکت تقدیمی محور زمین شد و اندازه آنرا 45 یا 46 ثانیه قوسی در سال بدست آورد که بسیار نزدیک به عدد واقعی 50.26 ثانیه قوسی است با توجه به این که ابزارهای او در آن زمان بسیار ابتدایی بودند و دقت خوبی نداشتند. در نوشته های بطلمیوس آمده که ابرخس مخترع نوعی تئودولیت پیشرفته بوده است. تعریف تقویم اعتدالین معمولا" با ارزش ترین کار او محسوب می شود. او با دانستن همین موضوع طول سال را 365.25 روز و طول ماه قمری را 29 روز و21 ساعت و44 دقیقه و2.5 ثانیه تخمین زد که فقط یک ثانیه کوتاه تر از زمان واقعی است. از زمان او به بعد پیش بینی زمان خسوف ها با اختلاف یک ساعت وکسوف با اختلاف بیشتر ممکن بود.

عجیب است که ابرخس با چنین دانشی چطور نظریه زمین مرکزی را قبول داشت. کارهای نجومی او را همچنین به سمت ریاضیات هم سوق داد و او یکی از نخستین کسانی بود که فرمول ها وجداولی برای مثلثات و قضایای پایه هندسه مسطح را مطرح کرد.

تا زمان کپرنیک (قرن پانزده وشانزده میلادی) ابرخس یکی از پر آوازه ترین منجمان جهان بود.



چهارشنبه 29 دی 1389  7:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها