0

تمام دانشمندان نجوم

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

تمام دانشمندان نجوم

با سلام

در این تاپیک به معرفی دانشمندانی خواهیم پرداخت که عمر خود را صرف تحقیق در علم نجوم کرده اند

امید است که وقبول علاقه مندان واقع شود

با تشکر


چهارشنبه 29 دی 1389  7:18 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

آریستا خوس

 

ستاره شناس برجسته یونانی، نخستین کسی بود که به طور صحیح اظهار کرد که زمین حول محور خود و همچنین بدور خورشید، گردش می کند. در مدل جهان خورشید مرکزی وی، که بر پایه مشاهداتش بنا شده بود، خورشیده ثابت بوده و مرکز جهان تصور شده بود. در این مدل، سیارات در مدارهای دایره ای بدور خورشید چرخیده و ستاره های دوردست و ثابت در زمینه این مدارها قرار داشتند. 

کتاب «بزرگی و فاصله های ماه و خورشید» تنها اثر بجای مانده از وی می باشد. این اثر، حاکی از تلاشهای او در جهت محاسبه و اندازه و فاصله اجسام آسمانی از یکدیگر است.

در سال ۳۲۰ ق.م در جزیره ساموس، یکی از جزایر یونان، بدنیا می آید. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست، اما تصور می شود که شاگرد فیلسوف یونانی، استراتولامپساکوس در شهر اسکندریه بوده است.

طبق نوشته های بطلمیوس ستاره شناس و ریاضیدان یونانی، آریستاخوس در این سال انقلاب تابستانی را مشاهده می کند. در سال ۲۵۰ ق.م آریستارخوس در اسکندریه از دنیا می رود.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:24 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

هیپارخوس

 

حدود 146 قبل از میلاد در «نیکائیا» واقع در «بینینیا» (که امروزه در ترکیه ایزنیک خوانده می شود) متولد شد. هیپارخوس ستاره شناسی یونانی بود که از دست آوردهای او می‌توان به ردیابی مدار خورشید در آسمان اشاره کرد. او از مشاهده ستاره سماک اعزل در صورت فلکی سنبله ، تقدیم اعتدالین را کشف نمود( به تغییرات ظاهری ستارگان در طول قرنها تقدیم اعتدالین گفته می‌شود). او همچنین سال خورشیدی را فقط با 7 دقیق اختلاف از اندازه واقعی آن اندازه گرفته و فاصله خورشید و ماه را از زمین محاسبه کرد.

کار «هیپارخوس» قرنها پس از مرگش به قوت و اعتبار خود باقی ماند. در سال 129 قبل از میلاد ، کار فهرست برداری از 850 ستاره را به پایان رساند و اکنون پس از 1800 سال هنوز این فهرست مورد استفاده قرار می‌گیرد.

او مشاهدات ستاره شناسی خود را از نیکائیا در جزیره ردز یونان و در اسکندریه مصر شروع می‌کند.

134قبل از میلاد: متوجه ستاره‌ای جدید در صورت فلکی عقرب می‌شود و ترغیب می‌شود که برای اولین بار فهرستی از ستارگان تهیه کند.

129 قبل از میلاد: هیپارخوس فهرست ستاره‌ها را کامل می‌کند (ستاره‌ها بر اساس روشی که او ابداع کرد طبقه بندی می‌شوند. روشی که امروزه اساس مقیاس اندازه گیری قدر ظاهری می‌باشد). او از مشاهده ستاره سماک اعزل در صورت فلکی سنبله موفق به کشف تقدیم اعتدالین می‌شود. (تقدیم اعتدالین یعنی تغییرات ظاهری ستاره‌ها در طول مدت 25800 سال که در اثر چرخش زمین به دور محور خود ایجاد می‌شود).

او طول یک سال را 365 روز و 6 ساعت اندازه گیری می‌کند که اندازه واقعی آن 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه می‌باشد. همچنین هیپارخوس طول ماه قمری را 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیق و 2.5 ثانیه تخمین می‌زند که اندازه واقعی آن 29 روز و 12 ساعت و 18 دقیقه می‌باشد. بعد از کار هیپارخوس می‌توانستند گرفتگی ماه را یک ساعت قبل از وقوع آن پیش بینی نمود. آثار دیگری از زندگی هیپارخوس در دست نیست.



چهارشنبه 29 دی 1389  7:24 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

عبدالرحمن صوفی

 

از میان چهره‌ های معتبر علمی و ستاره شناسان قرن چهارم و چند قرن بعد جا دارد تا به عبدالرحمن صوفی جایگاهی بلند واگذار گردد، چنانکه علم ستاره شناسی قرن بیستم نیز برای او چنین جایگاهی را می‌شناسد. اینک در اینجا به اختصار هر چه تمامتر مطالبی را درباره اهمیت کارهای این ستاره شناس بزرگ بیان می‌داریم.

عبدالرحمن صوفی رازی در 17 آبانماه 282 شمسی برابر هشتم نوامبر 904 در ری متولد شد. در 44 سالگی در 335 هـ. ق جهت تحقیق در باب مسئله نجومی به دینور رفت و دو سال بعد در اصفهان رحل اقامت افکند. در دوران حکومت عضدالدوله دیلمی در حکومت فارس او را به سمت استاد ریاضی و نجوم برگزیدند، عبدالرحمن صوفی در سال 365 شمسی برابر 986 میلادی به دنبال 82 سال تلاش و کوشش و آفرینندگی در شیراز درگذشت.

عبدالرحمن صوفی رازی اشتباهات رصدهای (بتانی) و (بطلمیوس)را اصلاح کرد و خطاهای ایشان را ارائه داد. عبدالرحمن موفق شد که در مجموع 1027 ستاره را با دقت رصد و محاسبه کرده و مشخصات دقیق آنها را به درجه و دقیقه و ثانیه معلوم کند. از این تعداد 15 ستاره قدر اول ،  34 کوکب قدر دوم ، 206 اختر قدر سوم ، 428 ستاره قدر چهارم ، 258 ستاره قدر پنجم و 86 ستاره قدر ششم هستند. رازی برای هر صورت فلکی جدولی ترسیم کرده و صورتهای جالبی از آنها عرضه داشته است، سپس در جدول هر صورت فلکی شماره ردیف تعداد ستارگان آن را بصورت حروف ابجد شروع کرده و در خانه دوم جدول، نامهای کواکب و مشخصات محل آنها را شرح داده است.

جالبترین توضیح زیر هر جدول این است که وی نورانیت ستارگان را محاسبه کرده و درباره یکایک آنها توضیح داده است. عبدالرحمن با توجه به (قدر) و نورانیت کم و زیاد ستارگان و با تکیه بر استعداد و نبوغ و هوش خدادادی‌اش حرکات خاص ستارگان را که امروز بنام  ((Frofer Mation است حساب کرد. او به محاسبه تغییر رنگ بعضی از ستارگان مانند ستاره (الغول) نیز پرداخت. سپس به محاسبه زمان طولانی "سحابیهای متغیر" پرداخت و تحقیق کاملی در سحابی "امرأة المسلسله"  (زن به زنجیر بسته) بجا آورد که هیچ دانشمندی نمی‌داند جائی که گالیله با دوربین نجومی‌اش نتوانست چنین مطالعاتی را انجام دهد، عبدالرحمن چگونه آن را کشف کرد.

صوفی کتاب صور الکواکب  را در حدود سالهای 353 هـ.ق (964 م) در 61 سالگی به انجام رسانید. خواجه نصیرالدین طوسی ، نخستین بار در 647 هـ.ق کتاب صوفی رازی را از زبان عربی به فارسی برگرداند، تا سال 1843 م که دانشمندی به نام اورگلاندر کتابی را به نام (محاسبات کیهانی نواختران) در برلین منتشر کرد، دانشمندان ریاضی و نجوم جهان همه اعتراف به سحابی کهکشان نداشتند. چون تحقیق درباره سحابیها و کهکشان آغاز شد، پرده ها به کناری رفت و دانشمندان در کتابخانه‌ای متوجه کتابی شدند که در سال 1831 ، دوازده سال قبل از کتاب اورگلاند متعلق به عبدالرحمن صوفی رازی و توسط دانشمندی به نام کوسین پیرسوال از روی سه نسخه خطی که در کتابخانه‌های پاریس موجود بوده به زبان فرانسه ترجمه شده است و پس از تحقیق درباره آن کتاب در می‌یابند که اورگلاندر مطالب کتابش را از روی کتاب عبدالرحمن استنتاج کرده بود. قدیمیترین نسخه کتاب صور الکواکب در کتابخانه بادلیان مربوط به فرزند عبدالرحمن است که 26 سال بعد از مرگ پدر در 401 هـ.ق آن را استنساخ و مصور کرده است.

عبدالرحمن در بصره- بغداد و شیراز رصدهایی انجام داد؛ حتی به نوشته بعضی کتابها در جنوب ایران مدتی به محاسبات نجومی مشغول بوده است. ابوریحان بیرونی در کتاب تحدید النهایات الاماکن نوشته است که رصد میل دایرة البروج در شیراز انجام گرفت و وسیله‌ای که با آن کار می‌کرده دستگاهی بوده که قطر داخلی‌اش دو ذراع و نیم بوده است؛ برابر با 123 سانتیمتر. اعضاء هیأتی که تحت نظر عبدالرحمن مسئول این تحقیق علمی ، مشغول به کار بود عبارت بودند از: ابوسهل کوهی ، احمد سجزی و نظیف بن یمن که در سال 359 برابر سال 970 هجری این تحقیق را انجام دادند.

از کارهای دیگر عبدالرحمن صوفی ساختن یک کره سماوی نقره‌ای است که آن را برای عضدالدوله دیلمی ساخته و در حقیقت یکی از کره ‌های سماوی بسیار دقیق و جالب است که امروز در موزه قاهره نگهداری می‌شود و از شاهکارهای تعیین مکانهای صور فلکی روی کره است که بهترین وسیله تأیید محاسبات خود اوست.

نام این دانشمند بزرگ ایرانی را بنام Azof در مدار 22 درجه جنوبی و نصف النهار 13 درجه کره ماه به ثبت رسانیدند. جالب توجه اینکه دانش نجومی امروزه فقط یک نقطه را شایسته نام او ندانسته و 9 نقطه دیگر را به افتخار این دانشمند ایرانی (الصوفی) روی کره ماه نامگذاری کردند.

و هنوز دانش غرب متحیر است که چگونه عبدالرحمن صوفی رازی بدون داشتن تلسکوپ ، سحابیها را کشف کرد ( ستارگان سحابی در آسمان به شکل لکه‌های ابر مانندی دیده می‌شوند که آنها را ستارگان سحابی یا لطخه می‌گویند و ستارگان مجتمعی هستند که از فاصله‌های دور به مانند لکه ابر نمایان می‌شوند و می‌توان آنها را با تلسکوپ مشاهده کرد که از توده‌های گازهای ملتهب درست شده‌اند).

او از جمله سحابیهای درون صورت فلکی خرچنگ را تعیین کرد. تحقیقی درباره دو سحابی دیگر به نام رازی ثبت شده که یکی در صورت فلکی روباه است و دیگری در صورت فلکی قوس یا "رامی" که اروپائیان آن را به نام (Sagittarius) می‌شناسند. دیگر سحابی داخل صورت فلکی تیرانداز است که مورد مطالعه و ترسیم و تثبیت او قرار گرفته است. او ستارگان مزدوج را شناخت و اصلاحی بر نظریه بطلمیوس گذاشت و آن قدر دقیق و معلوم و مشخص محاسباتی را انجام داد که با آخرین تحقیقات جهان امروز که با جدیدترین وسایل صورت می‌گیرد برابری می‌کند.

الدومیلی در کتاب درباره عبدالرحمن می‌نویسد: "منجمی بود که شخصا به رصد و محاسبه یکایک ستارگان می‌پرداخت و به همین دلیل نه تنها موضع چندین ستاره‌ای که تا آن زمان معلوم نبود معین کرد، بلکه باعث شد که چندین رصد اشتباه یونانیان را تصحیح کند و دانشمندان جدید توانستند با توجه به دقتی که عبدالرحمن در کارهایش به کار برده بود، تغییرات بطئی در درخشندگی ستارگان را دقیقا بررسی کنند. این بررسی در علم نجوم به نام  (Trepidation of Movement of fixed Star) است که پایه گذار آن عبدالرحمن صوفی است. از افتخارات این مرد دانشمند همین بس که جهان علم و نجوم و ستاره شناسی بعد از ده قرن که از نوشتن کتابش گذشته هنوز قلم و حرکت انگشتان او را که بر کاغذ اثری گذاشته ثابت و محترم می‌شمارد و دنیای ابزار و تکنولوژی الکترونیکی مدرن با تمام قدرتش جرات جابجا کردن محاسبات او را ندارند.

در کنگره جهانی نجوم رصدخانه یی ، درباره اهمیت و دقت کار صوفی در 996 سال قبل (نسبت به سال 1960 و سال پایان کتاب صوفی 964) چنین گفته شده: پیدایش تلسکوپ در دانش اخترشناسی که در سال 1609 انجام گرفت مطالعات سریع و لازم را در عصر خود بوجود نیاورد و حتی در ازدیاد و شمارش سحابیهای شناخته شده از خود فعالیتی نشان نداد. در حقیقت گالیله کاری بیش از دیگران که سحابی خرچنگ (پرایسپه) را از تعدادی از ستارگان تشخیص داده بودند، کشف جدید را بوجود نیاورد. یک سال بعد در 1610 یک دانشمند علوم فرانسوی به نام نیکلاس پیرسک با اطلاعی که از کارهای گالیله داشت، مشاهده کرد که ستارگانی میانی "شمشیر صورت فلکی جبار" همانند و مشکوک به سحابی هستند و در سال 1912 سیمون ماریوس سحابی اندرومدا را پس از یک تردید طولانی تأیید کرد. در حالی که اولین رصد ثبت شده (درباره سحابی اندرومدا) بوسیله یک منجم ایرانی به نام (الصوفی) در قرن دهم ، یعنی 947 سال قبل از اعلام ماریوس انجام گرفته بود.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

جوزپه پیاتسی

 

در ۱۶ ژانویه ۱۷۴۶ در ایتالیا چشم به جهان گشود. در هنگامیکه بسیار جوان بود به میلان رفت و وارد فرقه تئاتی شد. او از راهیان و کشیشان و روحانیون ایتالیا بود. او تحصیلات خود را در فلسفه ادامه داد و در فلسفه و ریاضیات درجهٔ دکترا گرفت. وی مامور شد تا رصدخانه‌هایی را در ناپل و پالرمو ایجاد کند، بنابراین به انگلستان و فرانسه سفر کرد تا از رصدخانه‌های آنها دیدن کند و سپس رصدخانه‌های ایتالیا را بسازد. او رصدخانه‌هایی در پالرمو ساخت و به رصد ستارگان پرداخت.

او چنان با پشتکار به کار خود ادامه داد که در سال ۱۸۱۴ نقشه‌ای از ۷۶۴۶ ستاره را تهیه کرد. رصدخانه پالرمو گشایش یافت و پیاتسی به ریاست آن انتخاب شد او در هنگام رصد آسمان ستاره کم نوری را کشف کرد. همچنین او در سال ۱۸۰۱ ستاره تازه‌ای را کشف کرد که ۷ روز بعد متوجه شد که موضع آن کاملا تغییر یافته‌است. پیاتسی با دقت و حوصله زیاد مسیر آن را دنبال کرد، وی آنچه را که رصد کرده بود به اطلاع رساند اما پیش از این که مسیر آنرا مشخص کند بیمار شد و بعد از آن چون سیاره نزدیک به خورشید شده بود رصد آن ممکن نبود.

پیاتسی در پالرمو کتابی دو جلدی به نام درسهای مقدماتی اخترشناسی را چاپ کرد. قبل از آن نیز کتابی را منتشر کرده بود که در آن موضع متوسط ۷۶۴۶ ستاره را فهرست کرده بود، با انتشار این کتاب از انستیتو فرانسه جایزه‌ای به پیاتسی داده شد.

او در ژانویه ۱۸۲۶ در ناپل و در اثر یک بیماری حاد در گذشت.

برگرفته از : کتاب زندگی نامه دانشمندان جهان


چهارشنبه 29 دی 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

حکیم عمر خیام (خیامی)

 

در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقیان بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت.
خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد، قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.
بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد. به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت.
دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند. وی برای معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان، خیام به جوابهای منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکارت بعدها (به صورت کاملتر) بیان کرد، پیش نهد. خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم ناپذیر نیست و از نظر ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقسیم کرد. همچنین خیام ضمن جستجوی راهی برای اثبات "اصل توازی" (اصل پنجم مقاله اول اصول اقلیدس) در کتاب شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (شرح اصول مشکل آفرین کتاب اقلیدس)، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد. در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد که کاملا مطابق گزاره هایی بود که چند قرن بعد توسط والیس و ساکری ریاضیدانان اروپایی بیان شد و راه را برای ظهور هندسه های نااقلیدسی در قرن نوزدهم هموار کرد. بسیاری را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و معتقدند، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید. البته گفته می شودبیشتر از این دستور نیوتن و قانون تشکیل ضریب بسط دو جمله ای را چه جمشید کاشانی و چه نصیرالدین توسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از عددها آورده اند.
استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و غیره نیز بر جای مانده است. اخیراً نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تأئید می کند. تاریخ نگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشته اند، تا آنجا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست. اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد. رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از شعر او موجب سوء تعبیرهای بعضاً غیر قابل قبولی از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران اندیشه خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادند که اندیشه های واقعی خیام عمیق تر از آن است که صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد. خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال 517 هجری (طبق گفته اغلب منابع) در موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.



چهارشنبه 29 دی 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

گالیلئو گالیله

 

در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. وی تا 19 سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز نموده بود تا اینکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد. او هنگام مشاهده توجه کرد که هرچند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند. اغلب انسانها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاو و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود. او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان در آورد. در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست. او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگرچه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد، اما هر نوسان زمان مشابه نوسانهای قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود. قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاً برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند. آزمایشهای او درباره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود، واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد. گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری (استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.

او در 25 سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید، کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دوهزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش آفرید. در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم براساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی- ارسطو که در قرن چهارم پیش از میلاد می زیست بنا شده بود. اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد. هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد. یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوریکه می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند. گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد، در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند. گالیله به این ترتیب قانون فیزیکی مهمی را کشف کرد (سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).

در همین موقع که گالیله مشغول مطالعه بود ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی ها را با هم ترکیب کرده اند و توانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند. از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که «زاخاری یانسن» که در میدان میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته بود، ولی عینک ساز دیگری به نام «هانس یپرشی» اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید. گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس «سن مارک» گذاشته شد. سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را ازکلیسای مجاور و کشتی هایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراً دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد. گالیله مشاهده نمود که ماه برخلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد. به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید.

دانشمند بزرگ در سال 1610 تمام این نتایج را در جزوه ای به نام قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند که چرا تعداد سیارات را هفت نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات هفت است و شمعدان معبد هفت شاخه دارد و در کله آدمی هفت سوراخ موجود است، گالیله در جواب تمام این سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که براساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را -که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک به دست فراموشی سپرده شده بود.اعلامیه گالیله اعتراضات شدیدی را برانگیخت. روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کرده و آن را مطرود شمردند. گالیله با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال «بلاربن» و کاردینال «باربرینی» سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیتهای بزرگ هم  نتوانستند مانع آن شوند که واتیکان در سال 1616 اصول و عقاید کوپرنیک را محکوم کند.
گالیله نمی توانست مخالفین خود را به وسیله تجربه و مشاهده محکوم کند زیرا هیچگونه استدلال غیرمذهبی برای ایشان کافی نبود و روحانیون برای هیچ چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازه نمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاً می بایست گالیله محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم از صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود. در سال 1632 که دوست او کاردینال «باربرینی» به نام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود. وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها از بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای پاپ این سوء تفاهم ایجاد شد که شخص ابله و احمقی که در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند. در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعا نامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
من گالیله در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالیکه کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آن را منفور و مطرود می نمایم.
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آرستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر در آورد. آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه، (لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت. امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم. او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید این آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد. او همچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.

 


چهارشنبه 29 دی 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

خوارزمی ابوجعفر محمدبن موسی

 

از دانشمندان بزرگ ریاضی و نجوم می باشد. از زندگی خوارزمی چندان اطلاع قابل اعتمادی در دست نیست الا اینکه وی در حدود سال 780 میلادی در خوارزم (خیوه کنونی) متولد شد.

شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات مخصوصاً در رشته جبر انجام داده به طوری که هیچ یک از ریاضیدانان قرون وسطی مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته اند. اجداد خوارزمی احتمالاً اهل خوارزم بودند ولی خودش احتمالاً از قطر بولی ناحیه ای نزدیک بغداد بود و به هنگام خلافت مأمون وی عضو «دارالحکمه» که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مأمون بود، گردید. خوارزمی کارهای دیونانتوس را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت. خود نیز کتابی در این رشته نوشت که «الجبر و المقابله» نام دارد که به مأمون تقدیم شده و کتابی است درباره ریاضیات مقدماتی و شاید نخستین کتاب جبری باشد که به عربی نوشته شده است. دانش پژوهان بر سر این که چه مقدار از محتوای کتاب از منابع یونانی و هندی و عبری گرفته شده است اختلاف نظر دارند. معمولاً در حل معادلات دو عمل معمول است. خوارزمی این دو را تنقیح و تدوین کرد و از این راه به وارد ساختن جبر به مرحله علمی کمک شایانی انجام داد.

اثر ریاضی دیگری که چندی پس از جبر نوشته شد رساله ای است مقدماتی در حساب، که ارقام هندی (یا به غلط ارقام عربی) در آن به کار رفته بود و نخستین کتابی بود که نظام ارزش مکانی را (که آن نیز از هند بود) به نحوی اصولی و منظم شرح می داد. اثر دیگری که به مأمون تقدیم شد زیج السند هند بود که نخستین اثر اخترشناسی عربی است که به صورت کامل برجای مانده و شکل جداول آن از جداول بطلمیوس تأثیر پذیرفته است. کتاب صورت الارض که اثری است در زمینه جغرافیا اندک زمانی بعد از سال 195-196 نوشته شده است و تقریباً فهرست طولها و عرضهای همه شهرهای بزرگ و اماکن را شامل می شود. این اثر که احتمالاً مبتنی بر نقشه جهان نمای مأمون است (که شاید خود خوارزمی هم در تهیه آن کار کرده بوده باشد)،و به نوبه خود مبتنی بر جغرافیای بطلمیوسی بود. این کتاب از بعضی جهات دقیق تر از اثر بطلمیوس بود و خاصه در قلمرو اسلام. تنها اثر دیگری که برجای مانده است رساله کوتاهی است درباره تقویم یهود. خوارزمی دو کتاب نیز درباره اسطرلاب نوشت.

آثار علمی خوارزمی از حیث تعداد کم ولی از نفوذ بی بدیل برخوردارند زیرا که مدخلی بر علوم یونانی و هندی فراهم آورده اند،و تاثیر عمده بر جبر قرون وسطایی داشت. رساله خوارزمی درباره ارقام هندی پس از آنکه در قرن دوازدهم به لاتینی ترجمه و منتشر شد بزرگترین تأثیر را بخشید. نام خوارزمی متراف شد با هر کتابی که درباره «حساب جدید» نوشته می شد (و از اینجا است اصطلاح جدید «الگوریتم» به معنی قاعده محاسبه).
کتاب جبر و مقابله خوارزمی که به عنوان الجبرا به لاتینی ترجمه گردید باعث شد که همین کلمه در زبانهای اروپایی به معنای جبر به کار رود. نام خوارزمی هم در ترجمه به جای «الخوارزمی» به صورت «الگوریسمی» تصنیف گردید و الفاظ آلگوریسم و نظایر آنها در زبانهای اروپایی که به معنی فن محاسبه ارقام یا علامات دیگر است مشتق از آن می باشد.
ارقام هندی که به غلط ارقام عربی نامیده می شود از طریق آثار فیبوناتچی به اروپا وارد گردید. همین ارقام انقلابی در ریاضیات به وجود آورد و هرگونه اعمال محاسباتی را مقدور ساخت . باری کتاب جبر خوارزمی قرنها در اروپا مأخذ و مرجع دانشمندان و محققین بوده و یوهانس هیسپالنسیس و گراردوس کرموننسیس و رابرت چستری درقرن دوازدهم هر یک از آن را به زبان لاتینی ترجمه کردند. نفوذ کتاب زیح السند چندان زیاد نبود اما نخستین اثر از این گونه بود که به صورت ترجمه لاتینی به همت آدلاردباثی در قرن دوازدهم به غرب رسید. جداول طلیطلی (تولدویی) یکجا قرار گرفتند و به توسط ژرارکرمونایی در اواخر قرن یازدهم به لاتینی ترجمه شدند، از مقبولیت گسترده تری در غرب برخوردار شدند و دست کم یکصد سال بسیار متداول بودند.

از کارهای دیگر خوارزمی تهیه اطلسی از نقشه آسمان و زمین و همچنین اصلاح نقشه های جغرافیایی بطلمیوس بود. جغرافیای وی مانند دیگر کتب مهم اش تا اواخر قرن نوزدهم در اروپا ناشناخته ماند. خوارزمی در حدود سال 848 میلادی مطابق با 232 هجری قمری درگذشت.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

محمد بن حسن جهرودی طوسی

 

مشهور به خواجه نصیر الدین طوسی در تاریخ 15 جمادی الاول سال 598 هجری قمری در طوس ولادت یافته است. او به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید.

طوسی یکی از سرشناس ترین و با نفوذترین چهره های تاریخ اسلامی است. علوم دینی و علوم عملی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت را نزد خالویش بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رسانید و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. خواجه نصیر الدین طوسی را دسته ای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر (یازدهم) نام نهاده اند. علامه حلی که یکی از شاگردان خواجه نصیر الدین طوسی می باشد درباره استادش چنین می نویسد : خواجه نصیر الدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت. او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کرده ایم. خدا نورانی کند ضریح او را. در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذکره ای در هیئت را که از تألیفات خود آن بزرگوار است قرائت کردم. پس او را اجل مختوم دریافت و خدای روح او را مقدس کند.

نصیرالدین زمانی پیش از سال 611 در مقابل پیشروی مغولان به یکی از قلعه های ناصرالدین محتشم فرمانروای اسماعیلی پناه برد. این کار به وی امکان داد که برخی از آثار مهم اخلاقی، منطقی، فلسفی و ریاضی خود از جمله مشهورترین کتابش «اخلاق ناصری» را به رشته تحریر درآورد. وقتی که هولاکو به فرمانروایی اسماعیلیان در سال 635 پایان داد، طوسی را در خدمت خود نگاه داشت و به او اجازه داد که رصدخانه بزرگی در مراغه احداث کند، که شروع آن از سال 638 بود. برای کمک به رصد خانه علاوه بر کمکهای مالی دولت، اوقاف سراسر کشور نیز در اختیار خواجه گذارده شده بود، که از عشر (یک دهم) آن جهت امر رصدخانه و خرید وسایل و اسباب و آلات و کتب استفاده می نمود. در نزدیکی رصد خانه کتابخانه بزرگی ساخته شده بود که در حدود چهارصد هزار جلد کتب نفیس جهت استفاده دانشمندان و فضلا قرار داده بود که از بغداد و شام و بیروت و الجزیره بدست آورده بودند. در جوار رصدخانه یک سرای عالی برای خواجه و جماعت منجمین ساخته بودند و مدرسه علمیه ای جهت استفاده طلاب و دانشجویان. این کارها مدت 13 سال به طول انجامید تا اینکه ایلخان هلاکوی مغولی در سال 663 درگذشت. لیکن خواجه تا آخرین دقایق عمر خود اجازه نداد که خللی در کار آنجا رخ دهد و کوشش بسیار نمود که آن رصد خانه و کتابخانه از بین نرود.
قسمت اعظم 150 رساله و نامه های طوسی به زبان عربی نوشته شده است. وسعت معلومات و نفوذ او با ابن سینا قابل قیاس است جز آنکه ابن سینا پزشک بهتری بود و طوسی ریاضیدان برتری.

از پنج کتابی که در زمینه منطق نوشته شده است اساس الاقتباس از همه مهمتر است. در ریاضیات تحریرهایی بر آثار آوتولوکوس، آرستاخوس، اقلیدس، آپولونیوس، ارشمیدس، هوپسیکلس، تئودوسیوس منلائوس و بطلمیوس نوشت. از جمله مهمترین آثار اصیل وی در حساب هندسه و مثلثات جوامع الحساب بالتخت و التراب، رساله الشافیه و اثر معروفش کتاب شکل القطاع است که به نوشته های رگیومونتانوس اثر گذارده است. معروفترین آثار نجومی وی زیج ایلخانی که در سال 650 نوشته شده می باشد و همچنین تذکره فی علم الهیئه است. کتاب تنسوق نامه و کتابهایی در زمینه اختربینی نیز نوشته است.

احتمالاً برجسته ترین کار طوسی در ریاضیات در زمینه مثلثات بوده است در کشف القناع عن اسرار شکل القطاع، وی نخستین کسی بود که مثلثات را بدون توسل به قضیه منلائوس یا نجوم توسعه بخشید و هم او بود که برای نخستین بار قضیه جیوب را، که رویداد برجسته ای در تاریخ ریاضیات است به روشنی بیان کرد. در نجوم تذکره فی علم الهیئه وی شاید کاملترین نقد بر نجوم بطلمیوسی در قرون وسطی و معرف تنها الگوی ریاضی جدید حرکات سیارات است که در نجوم قرون وسطی نوشته شده است. این کتاب به احتمال زیاد از راه نوشته های منجمان بیزانسی به کوپرنیک اثر گذاشته است و همراه با کار شاگردان طوسی متضمن تمام تازه های نجومی کوپرنیکی است به استثنای فرضیه خورشید مرکزی آن.

نصیر الدین طوسی با اینکه سرو کارش بیشتر در سیاست و اجتماع بوده روشن ترین راه را که برای رسیدن به جهان جاودانی نشان می دهد دیانت است. اگرچه در تمام نوشته های خود دم از استقلال و معرفت می زند اما آشکارا می گوید دانش تنها از ایمان و دین حاصل می شود و حقیقت دانش را دین میداند که تسلی بخش جانها و روان بخش کالبدهای افسرده است. طوسی بیشتر به عنوان منجم معروف است و رصدخانه وی یک مؤسسه علمی در تاریخ علم به شمار می رود. کتاب تنسوق نامه او از لحاظ موضوع فقط در مقایسه با مشابهش یعنی کتاب بیرونی (کتاب الجماهر فی معرفت الجواهر) در درجه دوم اهمیت قرار دارد.

طوسی یکی از پیشروترین فلاسفه اسلامی است که تعیمات مشّائی ابن سینا را پس از آن که در طول دو سده در محاق «کلام» قرار گرفته بودند احیاء کرد. او مظهر نخستین مرحله ترکیب تدریجی مکتبهای مشّائی و اشراقی است. اخلاق ناصری وی رایج ترین کتاب اخلاقی بین مسلمانان هند و ایران بوده است. تجرید العقاید او در کلام مبنای الهیات اصولی شیعه دوازده امامی است. طوسی احتمالاً بیش از هر فرد دیگر مایه احیای علوم اسلامی بوده است. گروهی خواجه را برهم زننده وحدت دو ملت عربی و اسلامی می پندارند و می گویند به دست او وحدت عربی در آن زمان پاشیده شد. در حقیقت خواجه در این باب گناهی نداشت و اگر لیاقت خواجه پس از آن همه وقایع و خونریزی به داد مسلمانان نرسیده بود جهان اسلامی امروز چه وضعیتی داشت؟

در سال 672 هجری قمری نصیر الدین طوسی با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت که بقایای کتابهای تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه بازگرداند اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 هجری قمری در کاظمین نزدیک بغداد دار فانی را وداع گفت. نصیر الدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری که پاگذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخت و در آن دوره تاریک وجود چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز بود.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

سر کریستوفر رن

 

معمارى شناخته شده و مشهور است. وى طراح بیش از پنجاه کلیساى شهر لندن است که از جمله آنها مى توان به کلیساى جامع سنت پل اشاره کرد. در میان ساختمان هاى غیرمذهبى مهمى که وى ساخته است مى توان از رصدخانه سلطنتى گرینویچ یاد کرد. به هر حال با توجه به آشنایى ما با رن در حیطه معمارى، دستاوردهاى وى در زمینه ستاره شناسى کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا به برخى از دستاوردهاى وى اشاره خواهیم کرد که شامل رصدهاى ارزشمندى از ماه، زحل و ستارگان دنباله دار است، همچنین مواردى از تلاش هاى «رن» در راستاى بهبود و اصلاح تلسکوپ را ذکر خواهیم کرد. . .

کریستوفر رن در بیستم اکتبر سال ۱۶۳۲ در «ایست کیول» واقع در «وایت شایر» دیده به جهان گشود. هنگامى که وى دو سال بیشتر نداشت، پدرش که نام او نیز کریستوفر بود به عنوان پیشکار خاندان ویندزور (Windsor) برگزیده شد. خانواده رن زندگى خود را در دربار چارلز اول ادامه داد تا اینکه در سال ۱۶۴۲ جنگ داخلى انگلستان به وقوع پیوست. در این اوضاع، پدر رن به شهر بریستول که مقر سلطنت طلبان بود گریخت و بعدها نیز در آکسفورد مستقر شد.

رن در همان دوران وارد مدرسه وست مینیستر شد و در آنجا مشغول به تحصیل شد. در سن پانزده سالگى به طرز فزاینده اى به ستاره شناسى علاقه مند شد و با تشویقات چارلز اسکاربرگ مقاله اى درباره شاخص هاى آفتابى را به زبان لاتین ترجمه کرد. وى همچنین چندین شاخص آفتابى ساخت و مدلى کوچک را طراحى کرد که حرکات منظومه شمسى را نشان مى داد.

کریستوفر رن در سال ۱۶۴۹ به وادام کالج آکسفورد وارد شد و در آنجا موفق شد بزرگترین دانشمندان تجربى آن دوران را ملاقات کند که از آن جمله مى توان به عالیجناب دکتر جان ویلکینز و همین طور استاد برجسته ستاره شناسى دکتر ست وارد اشاره کرد. این افراد تاثیر شگرفى بر «رن» گذاشتند و وى در طول پنج سال پس از ورود از دانشجویى که به طور تفننى ستاره شناسى را دنبال مى کرد به فردى بدل شد که تمام وقت خود را وقف نجوم مى کرد. وى به همراه دکتر ست وارد به ساخت و تجهیز یک رصدخانه متحرک بر برج کالج وادام همت گماشت. نخستین مشاهدات جدى وى از سال ۱۶۵۴ و هنگامى آغاز شد که تلسکوپ را به سوى زحل نشانه رفت. همان گونه که در میان ستاره شناسان آن دوران معمول بود، رن نیز مجذوب منطقه اى از این سیاره شد که آن را این گونه توصیف کرد: «قسمتى از زحل که از سایر بخش هاى آن تاریکتر است و اندکى باریکتر از کمربندهاى مشترى است». همچنین این طور به نظر مى رسید که این محدوده به طور متناوب آشکار و پنهان مى شود.

رن تا سال ۱۶۵۹ با استفاده از یک تلسکوپ شکستى ۳۶ فوتى (۱۲ مترى) مستقر در آکسفورد رصدهاى بسیارى از زحل انجام داد. رن در ادامه کار خود به همکارى با یکى از دوستانش به نام سر پاول نیل پرداخت. وى منجم آماتورى بسیار متمول و صاحب رصدخانه اى شخصى در وایت والتام واقع در برکشایر بود. رن چندان علاقه اى به ثبت رصدهاى خود نداشت اما ترجیح مى داد از آنچه که مى بیند تصویرى دقیق ترسیم کند. در همین راستا مدل هایى مقوایى، مومى و مسى از زحل ساخت. سرانجام مدل مسى که رن ساخته بود بر فراز ستونى در کالج گرشام لندن قرار گرفت و مدتى بعد یعنى در سال ۱۶۵۷ خود رن به سمت استاد ستاره شناسى آن کالج انتخاب و در همان جا مشغول به کار شد.

در همین کالج بود که رن سرانجام نظریه خود را در رابطه با زحل ارائه کرد. وى از مجموعه رصدهاى خود چنین نتیجه گرفت که سیاره زحل را «هاله»اى بیضى شکل احاطه کرده است. البته رن بر آن بود تا با ادامه رصدهاى خود و انجام مشاهدات تکمیلى مسئله مذکور را به طور کامل تحلیل کند. اما رن در این مسیر مغلوب نظریه کریستین هویگنس شد. نظریه هویگنس به درستى بیان مى کرد که «زحل به وسیله یک حلقه نازک و تخت احاطه شده است که در هیچ نقطه اى با سیاره تماس ندارد». رن بعدها با فروتنى ویژه اى چنین مى نگارد که «یافته ها و دستاورد هاى هویگنس را از یافته هاى خودم بیشتر دوست مى دارم». هویگنس در سال ۱۶۵۵ نیز موفق به کشف قمر تیتان شد که رن آن را به اشتباه یک ستاره تصور کرده بود.

کریستوفر رن بر این امر واقف بود که تنها با تکمیل و اصلاح تلسکوپ ها است که مى توان به پیشرفت هاى بزرگى در ستاره شناسى نائل آمد. لازم بود که تلسکوپ به وسیله اى بدل شود که نه تنها براى رصد و مشاهده از آن استفاده مى شود بلکه بتوان از آن براى انجام محاسبه دقیق اجرام آسمانى بهره برد. ایده مذکور در بررسى هایى که رن بر روى ماه انجام داده، کاملاً مشهود است. رن در سال ۱۶۵۵ به همراه دکتر جان ویلکینز با ارائه طرح ساخت یک تلسکوپ شکستى به طول هشتاد فوت (۲۷ متر) پروژه اى بلند پروازانه را طراحى کردند. البته لازم به ذکر است که در مرحله اجرا آنان تصمیم به ساخت تلسکوپ کوچکترى گرفتند که ۲۴ فوت (۸ متر) طول داشت. رن با استفاده از تلسکوپ مذکور یک برنامه ماه نگارى را به انجام رساند که خودش معتقد بود از کار یوهانس هولیوس دقیق تر است، کما اینکه خود رن چنین مى نویسد: «من تمام کارها را براساس قاعده و با بهره گیرى از ترسیمات انجام دادم، لکن کار یوهانس هولیوس بر پایه حدس و گمان استوار بود».

البته هنگامى که مى بینیم وى با استفاده از یک میکرومتر درصدد اندازه گیرى دقیق ارتفاع کوه هاى ماه و طراحى نقشه اى از اجزاى ماه بوده است پى مى بریم که سخن گزافى بر زبان نرانده است. البته درست است که حدود ۱۵ سال پیشتر، میکرومتر به وسیله ویلیام گاسکوین اختراع شده بود اما این رن بود که در تحقیقات خود بر روى ماه، بهره اى کامل و موثر از آن برد.

رن هنگامى که در سال ۱۶۶۱ به سمت استاد ستاره شناسى آکسفورد برگزیده شد به فردى شناخته شده در حیطه نجوم مبدل شد. رن در همان سال از طرف مجمع سلطنتى دستور ساخت یک مدل از کره ماه را براى چارلز دوم صادر کرد. کره ماه حاصل قطرى معادل ۱۰ اینچ (۲۴ سانتى متر) داشت و از مقوا ساخته شده بود و طرح هاى برجسته اى همراه با رنگ آمیزى هایى بر آن نقش بسته بود. مدل مذکور را رن شخصاً به پادشاه تقدیم کرد و همان گونه که بعدها پسرش مى نویسد «فرمانروا با رضامندى خاصى آن را پذیرفت».

یکى از مهمترین فعالیت هاى رن در زمینه ستاره شناسى در قالب رصدها و تحلیل هایش در رابطه با دنباله دارها انجام شد. این بار هم رن با همکارى فرد دیگرى گام در این راه نهاد و آن همکار، فردى بود به نام رابرت هوک. نخستین ملاقات رن با هوک خوش ذوق و مستعد، براى اولین بار در کالج «وادام» انجام شد و همین دیدار بود که موجبات دوستى و همکارى آن دو را فراهم ساخت. با امکاناتى که هوک به عنوان نقشه بردار شهرى در دست داشت، رن آرشیتکت این موقعیت را پیدا کرد که در بازسازى شهر لندن پس از آتش سوزى مهیب سال ۱۶۶۶ نقش مهمى ایفا کند. اندکى پیش از اینها یعنى در دسامبر سال ۱۶۶۴ هر دوى این افراد در جلسه مجمع سلطنتى شرکت داشتند. در این جلسه مسئله مشاهده یک دنباله دار درخشان مطرح شد و از رن و هوک خواستند تا رصدهاى خود را در رابطه با این دنباله دار با یکدیگر مطابقت دهند، ضمناً در آن شرایط هر نتیجه گیرى اى که این دو نفر در رابطه با ساختار مدار دنباله دارها ارائه مى دادند، پذیرفته مى شد. در ابتدا هر دو به سمت حرکت مستقیم الخط گرایش داشتند و حتى رن تلاش مى کرد تا روشى را براى تعیین محل دنباله دارها ابداع کند که مبین حرکت بر خط مستقیم باشد. به هر حال با گذشت اندک زمانى، رن پروژه را به هوک محول کرد.

کنجکاوى رن با ظاهر شدن دنباله دار درخشان دیگرى در مارس سال ۱۶۶۵ دوباره تحریک شد. رن در هفته هاى نخستین ماه آوریل به رصد دنباله دار پرداخت و کار بر روى فرضیه اى را آغاز کرد که مى توانست حرکت دنباله دارها را توضیح دهد. وى در نامه اى که به رابرت هوک مى نویسد اشاره مى کند که در شرف دستیابى به یک نظریه صحیح است و چنین مى گوید که «هنگامى که نظریه ام توسط رصدهایت تائید شد آن را برایت مى فرستم». هوک در پاسخ خود بر این امر تاکید مى کند که در حال حاضر، هم او و هم رن، بر سر این مطلب که دنباله دارها بر مسیرى دایره اى یا بیضوى حرکت مى کنند توافق دارند و در حالى که سخنانش را جمع بندى مى کرد افزود: «امیدوارم که بتوان این دنباله دار را تا ظهور دوباره اش دنبال کرد». هوک در ادامه سخنان خود درباره ساختار دنباله دارها به این مطلب اشاره مى کند که «دوام و قوام یک دنباله دار بیش از یک ماه و یک سال است و امکان تخمین زمانى خاص براى آن میسر نیست». متاسفانه رن چندان تمایلى به چاپ و انتشار کارهایش نداشت و به رغم تشویق ها و ترغیب هاى جامعه سلطنتى نظریاتش هرگز منتشر نشد.

رن اغلب اوقات طى ملاقات هایى غیررسمى و خصوصى با دیگر دانشمندان زمان خود به بحث در رابطه با مسائل علمى روز مى پرداخت. پس از یکى از کنفرانس هاى رن در کالج گرشام که در نوامبر سال ۱۶۶۰ انجام شد تصمیم گرفتند کالج مذکور تبدیل به مجمع شایسته براى پیشرفت آموزش فیزیک و ریاضیات کاربردى شود.در همین راستا از چارلز دوم کمک خواستند و رن نیز شخصاً مقدمه اى بر منشور این مجمع نگاشت. رن در طول سال هاى ۱۶۸۰ تا ۱۶۸۲ ریاست این مجمع سلطنتى را برعهده داشت.

رن در طول دوران کارى اش چندین بار اقداماتى براى بهبود وضعیت تلسکوپ ها انجام داد. شاید جالب ترین آنها تلسکوپ دوتایى بود که وى آن را در سال ۱۶۶۵ ساخت. تلسکوپ مذکور قابلیت استفاده همزمان توسط دو رصدگر را داشت. با تدابیرى که در طراحى آن اتخاذ شده بود، زوایاى موردنیاز (زوایاى بین ستارگان و سیارات) از روى مقیاسى که در بین دو رصدگر قرار داشت قابل خواندن بود. دو سال پیش از آن، وى در یک کنفرانس در همان مجمعى که پیشتر ذکر شد طى سخنانى بر اهمیت رصد با تلسکوپ و همین طور ضرورت بهبود قدرت آن تاکید کرده بود. رن طى یک سخنرانى مدلى از یک موتور ارائه کرد که از آن براى ساییدن عدسى هاى هذلولى شکل استفاده مى شد. وى امیدوار بود که این مدل بتواند در راه رفع مسئله ابیراهى رنگى و کروى در تلسکوپ هاى شکستى، گامى موثر بردارد، اما متاسفانه نمونه کاربردى آن هرگز ساخته نشد.

رن همچنین در رابطه با ایده هاى خود براى بهبود تلسکوپ ها به انتشار مقاله اى با عنوان «روشى براى ساخت تلسکوپ با مشکلاتى اندک، هزینه کم، طول زیاد و قابل استفاده در هر ارتفاع دلخواه» اقدام کرد. حتى آن هنگام که رن، دیگر یک منجم فعال نبود هیچ گاه از تشویق دیگران براى انجام کارهاى نجومى دست نکشید. به عنوان مثال در سال ۱۶۸۴جایزه اى معادل چهل شیلینگ تعیین کرد تا به نخستین فردى تعلق گیرد که بتواند شکل مدار سیارات را براساس قانون عکس مجذورى گرانش توضیح دهد. ابتدا رابرت هوک مدعى شد که مسئله را حل کرده است، لکن تلاش وى براى ارائه هرگونه محاسبه اى ناکام ماند. ادموند هالى و مابقى اعضاى انجمن مذکور فعالیت هاى گسترده اى را براى حل این مسئله آغاز کردند که هیچ کدام با موفقیت همراه نبود. هالى در کمبریج با آیزاک نیوتن ملاقات کرد و در رابطه با مسئله مطرح شده با وى مشورت کرد و جواب را از وى درخواست کرد. نیوتن چنین پاسخ داد که با توجه به قانون گرانش قاعدتاً باید مدارات شکل بیضوى داشته باشند، وى همچنین محاسباتى را براى اثبات نظرش به انجام رسانید که همگى مفقود شد. هالى از نیوتن خواست که مجدداً محاسباتش را تکرار کند و نیوتن که توسط هالى به این مسئله ترغیب شده بود، فعالیت هاى خود را گسترش داد تا اینکه اقدام به انتشار کتاب مشهور خود اصول ریاضى (Principa Mathematica) اقدام کرد البته لازم به ذکر است که به دلیل کمبود بودجه انجمن سلطنتى، کتاب نیوتن با حمایت هاى هالى به چاپ رسید.

از اواسط دهه ۱۶۶۰ رن به شدت به معمارى تمایل پیدا کرد. معمارى رشته اى بود که از چند جهت براى وى جالب بود، یکى از آن موارد این بود که وى مى توانست تمام تجربیات خود را در قالب یک نقشه بردار به کار گیرد و به همین دلیل به فعالیت در آن زمینه پرداخت. در آن دوران وى هنوز بالنسبه جوان بود در حالى که سهم قابل توجهى در ستاره شناسى زمان خود داشت. شاید بهتر باشد که امروز بیشتر از کارها و خدمات او یاد کنیم.

نویسنده : برایان وودز      ترجمه: احمد آرین خو

برگرفته از : روزنامه شرق


چهارشنبه 29 دی 1389  7:26 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

جیمز برادلی

 

(1762-1693) ستاره شناس انگلیسی که با درجه پروفسوری در رصدخانه گرینویچ کار می کرد.در سال 1742 بعد از ادموند هالی سومین ستاره شناس سلطنتی لقب گرفت.در سال 1728 در حالی که در حال اندازه گیری اختلاف منظر ستاره گاما اژدهایی بود، ابیراهی نور ستارگان را کشف کرد.این مسئله اولین اثبات برای حرکت زمین در آسمان به حساب می آمد و موفقیتی برای نظریه کپرنیک بود.

او مقدار ابیراهی نور ستارگان را 20.5 ثانیه قوسی محاسبه کرد که مقدار دقیق آن 20.47 ثانیه قوسی است.او محاسبه کرد که نورخورشید بعداز 8 دقیقه و12 ثانیه به زمین می رسد که مقدار واقعی آن نیز 8 دقیقه و19 ثانیه است.او با بررسی مدار ماه بین سالهای 1727 تا 1748 متوجه تغییرات ناچیز و دوره ای حرکت رقص محوری زمین شد .

وی در رصدخانه گرینویچ به اندازه گیری موقعیت هزاران ستاره پرداخت و از آنجایی که مقدار ابیراهی نور ستارگان را نیز در نظر گرفته بود، اندازه گیری های او از نفرات قبلی دقت بیشتری داشتند.او به اندازه گیری های دقیقی از قطر سیاره مشتری و پدیده های مربوط به اقمار آن پرداخت.

برادلی در سال 1733، قطر « ژوپیتر» را با یک میکرومتر اندازه گرفت( میکرومتر وسیله ایست که اندازه زاویه دید اشیا را از طرق تلسکوپ مشخص می کند). با توجه به اینکه ژوپیتر به طور متوسط در حدود 630 ملیون کیلومتری زمین واقع شده ، قطر این سیاره غول پیکر بر اساس اندازه گیری میکرومتر حدود 143 هزار کیلومتر است.
ژوپیتر و دیگر سیاره های غول پیکر درست شده از گاز مثل کیوان ، اورانوس و نپتون ، سطح مشخص و تعریف شده ای ندارند.اکنون که کاوش گران و سفینه های فضایی امکان مطالعه دقیق روی سیاره ها را ایجاد کرده اند، ستاره شناسان محل تمام شدن حجم ستاره و آغاز فضا را مبنای اندازه گیری شان قرار داده اند . به طور معمول این معیار ، نقطه ای است که فشار گاز در سیاره زیر هزار میلی بار است. با استفاده از این مقیاس اندازه دقیق ژوپیتر 142 هزار و 984 کیلومتر تخمین زده می شود. با این حساب معلوم میشود که برادلی اندازه گیری های دقیقی انجام می داده است.

سالها ستاره شناسان از روش « جیمز برادلی » برای اندازه گیری ستاره ها استفاده می کردند.



چهارشنبه 29 دی 1389  7:26 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

جان دایر

 

ستاره شناس در دانمارک متولد شد و در سال 1874 برای کار در رصدخانه ی بزرگ لرد راسل به ایرلند مهاجرت کرد، رصدخانه ای که با تلسکوپ عظیم 72 اینچی اش از زمان تکمیل تا تخریب آن دقیقا قبل از جنگ جهانی اول بزرگترین تلسکوپ جهان بوده است.

دایر در طول رصدهایش به این نکته دست یافت که دیگر زمان به روز رسانی فهرست سر جان هرشل (GC) یا کاتالوگ عمومی سحابی ها که در سال 1864 منتشر شده بود، فرارسیده است.تنها یک دهه بعد از انتشار کاتالوگ عمومی تعداد بسیار زیادی سحابی و کهکشان کشف شده بودند و تعداد زیادی از لیست های مختلف در حال ارائه بودند، بنابراین تهیه یک لیست رصدی  برای چک کردن این موضوع که آیا جرم تازه یافت شده قبلا ثبت شده است یا نه، کار بسیار مشکل و وقت گیری بود.

او یک لیست مکمل برای فهرست GC شامل 1000 جرم جدید را در سال 1878 و فهرستی دیگر را در سال 1886 پیشنهاد داد، که جامعه منجمان سلطنتی آن را به نام NGC یا فهرست عمومی جدید اجرام غیر ستاره ای، جایگزین فهرست GC کرد.



چهارشنبه 29 دی 1389  7:31 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

ادموند هالی

در هشت نوامبر 1656 در هاگرستون لندن در یک خانواده اشراف‌زاده و متمول چشم به جهان گشود. پدرش کارخانه صابون‌سازی داشت. ادموند از همان دوران طفولیت زیر نظر مربیان درباری تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت و از چهار سالگی علاقه خود را به دانستن ریاضیات نشان داد. او غرق در خوشی و ثروت پدر بود. بعد از ادموند، دو فرزند دیگر پا به دامن این خانواده گذاشتند، ادموند صاحب یک خواهر و یک برادر شد. ندیمه‌ها و دایه‌ها برای رفاه حال بچه‌های هالی شب و روز در خانه‌ای مجلل کار می‌کردند. مادر ادموند نیز همچون زنان متمول انگلیسی همیشه در حال رفت و آمد به مهمانی‌ها بود و توجهی به کودکانش نداشت. ادموند نسبت به خواهر و برادرش، پسری بااحساس و مهربان بود و آرزو داشت نیمی از روز را سر بر زانوی مادر بگذارد و دست نوازشگر مادرش را بر سرش حس کند، اما مادر وقت اینگونه کارها را نداشت و کلا مسئولیت تربیتی و نگهداری فرزندانش را به ندیمه‌هایش سپرده بود.ادموند برای تحصیل علم به مدرسه اشراف‌زاده‌های سنت پائول لندن فرستاده شد. او در مدرسه در دروس ریاضیات بهترین نمره را می‌گرفت و در سن 16 سالگی توانست دیپلم خود را با بالاترین رتبه دریافت کند.

در بازگشت به وطن از دوستان بسیار نزدیک نیوتن شد. وی معتقد بود که دنباله دارها مانند سیارات احتمالا" دارای مدار بیضوی هستند. این بدان معنا بود که دنباله دارها را می توان ردیابی نمود و بازگشت آنها را محاسبه و حتی پیش بینی کرد. هالی با کمک قانون جاذبه نیوتن پیش بینی کرد که دنباله داری که در سالهای 1607 و 1682 از کنار زمین گذشت در سال 1758 باز خواهد گشت. دنباله دار مزبور در سال 1759 بازگشت یعنی یک سال دیرتر، زیرا از مجاورت مشتری رد شده بود و جاذبه نیرومند مشتری از سرعت آن کاسته بود. بنابراین دنباله دار مزبور به افتخار او دنباله دار هالی نامیده شد.

ادموند در سال 1682 یک رصد‌خانه کوچک در آبلینگتون واقع در شمال لندن برپا کرد تا بهتر و بیشتر بتواند در این زمینه فعالیت کند. در ضمن به نوشتن چند کتاب برگرفته از نظریات و مشاهداتش پرداخت.

ادموند به این نتیجه رسید که ستارگان دنباله‌دار تفاوتی با ستارگان معمولی ندارند. او پیش‌بینی کرد هر 75 الی 78 سال یک ‌بار ستاره هالی در فراز آسمان زمین مشاهده می‌‌شود. این فرضیه وی که ستارگان دنباله‌دار همانند سیارات به دور خورشید می‌‌چرخند مورد تایید واقع شد. هالی در سال 1682 با یکی از دوستان دوران کودکی‌اش ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر و یک دختر بود.

او تفاوت‌های بین شمال جغرافیایی و شمال مغناطیسی اطراف کره زمین را مورد بررسی قرار داد به این امید که اطلاعات حاصله بتواند برای یافتن طول جغرافیایی مورد استفاده دریانوردان قرار گیرد. سپس به مقام معاونت دبیر کلی انجمن سلطنتی لندن نایل شد. ادموند مطالعات زیادی را روی بادهای 30 درجه عرض شمالی و جنوبی خط استوا و بادهای موسمی نیز انجام داد. وی نتیجه مطالعات خود را درباره نوسانات مغناطیسی منتشر کرد.
ادموند هالی تنها به ستارگان فکر نمی‌‌کرد بلکه سعی در تخمین سن زمین داشت. او اظهار داشت که می‌‌توان از روی مقدار شوری آب اقیانوس‌ها سن زمین را محاسبه کرد. در ضمن به اثبات تو خالی بودن زمین پرداخت. هالی در سال 1692 اعلام کرد که انسان در خارجی‌ترین لایه از سه لایه مرکزی که همراه یک هسته داخلی سازنده زمین است، زندگی می‌‌کند. طبق این محاسبه‌ها حدود چهل درصد درون زمین چیزی ندارد و فضای خالی می‌‌باشد. اشتباه هالی از آن‌جا ناشی شد که وی برای چگالی کلی زمین از عدد غلط استفاده کرد و به این دلیل به چنین نتیجه‌ای رسید که زمین در تمام بخش‌های خود تو خالی است. البته دانشمندان بعد از هالی نظریه او را تصحیح کردند و به شناسایی لایه‌های زمین پرداختند.
هالی در سال 1678 اسحاق نیوتن را متقاعد و راضی ساخت تا یافته‌هایش را تحت عنوان اصول ریاضی فلسفه طبیعی به چاپ برساند. این کتاب دربرگیرنده جزییاتی در مورد نحوه محاسبه مدار چرخشی ستاره دنباله‌دار 1680 بود. او تجربه دوستی با نیوتن را ارزشمند می‌‌دانست و از نیوتن آموخته‌های زیادی را کسب کرد.
هالی به دلیل علاقه به ریاضیات و آمار، مسئولیت جدول‌های آماری مرگ و میر و زاد و ولد در انگلیس را به دست گرفت و با ارائه اصولی برای محاسبه بیمه ‌های عمر و مستمری سالانه، خدمت بزرگی به دولت کرد. دولت سلطنتی نیز وی را به مقام ناظر مالی انجمن سلطنتی منصوب کرد. هالی دو سال در این منصب به کار مشغول شد. بار دیگر هوای ماجراجویی و سفر با کشتی به سرش زد. لذا در 19 آگوست 1698 فرماندهی کشتی پارامور متعلق به نیروی دریایی سلطنتی را به عهده گرفت و سفر دریایی‌اش به روی آب‌های اقیانوس اطلس دو سال به طول انجامید. او  نوسانات مغناطیسی را اندازه گرفت و نمودارهای اقیانوسی را با دقت تمام رسم کرد. این نمودارها و اطلاعات بعدها مورد استفاده ملاحان و ناخدا های کشتی‌های دریایی قرار گرفت. هالی بعد از بازگشت از سفر دریایی همه اندوخته‌هایش را به صورت کتابی منتشر کرد. در زمانی‌که هالی در سفر دریایی به سر می‌‌برد پسر بزرگش بر اثر تب حصبه که آن دوران شایع بود جان خود را از دست داد و غم سنگینی را بر قلب هالی و همسرش گذاشت.

هالی مردی فعال و بااراده بود. او همزمان در چند جای مختلف کار می‌‌کرد. دولت از وی می‌‌خواست که به ماموریت‌های دیپلماتیک به تمام اروپا سفر کند تا از دانشگاه‌های دیگر کشورها بازدید داشته باشد.
در هشت ژانویه 1704 هالی به عنوان استاد ریاضیات و هندسه در دانشگاه آکسفورد منصوب شد و تا پایان عمرش در این مقام باقی ماند و یک سال بعد درباره یافته‌ها و تحقیقاتش در مورد ستاره‌های دنباله‌دار کتابی نوشت که بازگشت یک ستاره‌ دنباله‌دار را در سال 1758 پیش‌بینی کرد. در سوم نوامبر 1713 دبیر کل انجمن سلطنتی لندن شد و بعد عنوان ستاره ‌شناس سلطنتی را از آن خود کرد و در رصدخانه سلطنتی واقع در گرینویچ تا پایان عمر ساکن شد. او در آن‌جا مشاهدات دقیق و منظمی از حرکات ماه در یک چرخه چند ساله داشت. ادموند هالی این دانشمند ریاضیدان و ستاره ‌شناس و زمین ‌شناس در 14 ژانویه 1742 در سن 86 سالگی در گرینویچ به علت کهولت و ضعف جسمانی، زندگی را بدرود گفت.
چند سال بعد همه مقالات دانشگاهی وی توسط پسر کوچکش به صورت کتابی به چاپ رسید و مورد استفاده دانشجویان رشته ریاضیات، نجوم و زمین‌شناسی دانشگاه آکسفورد قرار گرفت.
اکنون نیز به یاد ادموند هالی، ستاره دنباله‌دار، حفره ‌ها، کوه‌های ماه و مریخ و ایستگاه تحقیقاتی در قطب جنوب را به نام او گذاشته‌اند.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:31 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

جیوانی دومینیکو کاسینی

 

ستاره شناس ایتالیایی جیوانی دومینیکو کاسینی در هشتم ژوئن سال ۱۶۲۵ میلادی در شهر پرینالدو در نزدیکی نیس فرانسه دیده به جهان گشود. در سال ۱۶۵۰ موفق به اخذ پروفسوری ستاره شناسی از دانشگاه بلونیا شد و خیلی زود به پاریس رفت و به عنوان اولین مدیر رصد خانه ی پاریس مشغول به کار شد.

کاسینی در سال ۱۶۷۳ شهروند فرانسه نامیده شد. در سال ۱۹۶۲ جدولی ازخورشید را ارائه کرد که موجبات  شهرت وی در اختر شناسی را فراهم نمود. او با دقتی زیاد حرکت ظاهری خورشید را در آسمان بررسی و پس از آن فاصله ی میان زمین و خورشید را محاسبه کرد.

 وی کاشف۴ قمر سیاره ی زحل و شکاف بزرگ میان حلقه های این سیاره محسوب می شود. که به افتخار او این شکاف را شکاف کاسینی نامیدند.



چهارشنبه 29 دی 1389  7:31 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان نجوم

کریستین هویگنس

 

در 14 آوریل سال 1629 میلادی در لاهه هلند متولد و در سال 1695 میلادی و در لاهه در گذشت.
سیزده سال پیش از تولد نیوتن «کریستین هویگنس» فیزیکدان بزرگ در هلند به دنیا آمد. او در خانواده هنر و سیاست پرورش یافته بود. به سوی علوم تجربی و ریاضی روی کرد و در سن 22 سالگی مقالاتی در ریاضیات و نجوم نوشت که مورد توجه رنه دکارت فیلسوف فرانسوی قرار گرفت.
هویگنس در 34 سالگی به عضویت انجمن سلطنتی انگلیس انتخاب شد و در زمان توقفش در لندن با نیوتن فیزیکدان بزرگ آشنا شد و با او بر روی مسائل علمی به بحث و تبادل نظر پرداخت. جالب است که این دو دانشمند وضع کننده دو نظریه متفاوت مربوط به ماهیت نور هستند.
هویگنس با استفاده از کشف گالیله درباره آونگ توانست قوانین آونگ ساده را کشف کند و در سال 1657 ساعت آونگی را اختراع کرد. او در همین زمینه کتابی با عنوان (درباره نوسان ساعتها) نوشت و در سال 1656 تلسکوپی ساخت و با آن به کشف سحابی جبار و مشاهده بزرگترین قمر زحل به نام تیتان موفق شد. هویگنس برای تعیین فاصله ثوابت تا زمین با استفاده از اندازه گیری شدت درخشندگی و میزان روشنایی آنها راهی پیشنهاد کرد ولیکن چون ابزار اندازه گیری دقیق نداشت در این راه به نتایج درستی نرسید.
بیشتر شهرت هویگنس مربوط به نظریه ای است که درباره ماهیت نور بیان کرده است. او ماهیت موجی را برای نور پذیرفت و لیکن چون فرضیه ذره ای نیوتن بهتر می توانست پدیده های بازتابش و شکست و سیر مستقیم نور را توضیح دهد. از این رو این نظریه برای مدتها مسکوت ماند تا آنکه آزمایش معروف یانگ و سپس تئوری ماکسول درباره امواج الکترومانیتیک جان تازه ای به نظریه هویگنس داد.
هویگنس پس از مدتی فعالیت علمی از انگلیس به فرانسه رفت ولی در آن جا نیز به دلیل فشارهای مذهبی که نسبت به پروتستانها اعمال می شد نتوانست برای مدت زیادی دوام آورد و سرانجام رهسپار وطن خود هلند شد و در حالی که بر روی قضیه «فورس ویو» (نیروی زنده) مطالعه می کرد دار
فانی را وداع گفت.


چهارشنبه 29 دی 1389  7:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها