0

تمام دانشمندان شیمی

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

تمام دانشمندان شیمی

با سلام

در این تاپیک قصد داریم به معرفی دانشمندان دنیای شیمی و کیمیاگری بپردازیم

امید است مورد قبول واقع شود

با تشکر


چهارشنبه 29 دی 1389  6:02 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

فردریش آگوست  ککوله

 

در اوایل سده هجدهم، روشنایی سالن های تئاتر و دیگر اماکن عمومی لندن را با گازی که از روغن نهنگ تهیه می شد تأمین می کردند. وقتی این گاز را برای توزیع در مخازن متراکم می کردند، مایع معطّر و فرّاری جدا می شد. مایکل فارادی دانشمند مشهور انگلیسی این مایع را مورد مطالعه قرار داد و در حوالی سال 1825 ثابت کرد که تنها از کربن و هیدروژن با نسبت های مساوی تشکیل شده است. بعدها معلوم شد این مایع که بـَنزِن نام گرفت از اجزای قطرانی است که به هنگام تولید کـُک از زغال تقطیر می شود. ترکیبات معطر (آروماتیک) مشابهی در بسیاری از منابع طبیعی دیگر نیز یافت شدند.

بـَنزِن به سبب ویژگی های عجیبی که داشت، معماری نظری عمده ای در پیش روی شیمیدانان قرار داده بود، اکثر ترکیباتی که فقط حاوی کربن و هیدروژن بودند و در آن نسبت اتمهای هیدروژن به اتمهای کربن کم بود، رفتاری متفاوت با بنزن داشتند. (در این مورد نسبت آنها 1 به 1 بود، چون مشخص شده بود که فرمول مولکولی بنزن C6H6 است.)

مولکولهای مزبور را نسبت به هیدروژن ، غیر اشباع می نامیدند؛ به عبارتی دیگر می شد چندین مولکول هیدروژن به آنها اضافه کرد، اما در مورد بنزن چنین نبود. بنزن جنبه های غریب دیگری هم داشت؛ تا سال 1865 هیچ کس نتوانسته بود فرمول ساختاری مناسبی برای آن پیشنهاد کند. اما فریدریش آگوست کـِکِوله ، مردی بود که در آن سال موفق به این کار شد.

ککوله در سال 1829 در دارمشتات آلمان به دنیا آمد. او به قصد تحصیل در رشته معماری وارد دانشگاه گیسن شد. اما در گیسن تحت تأثیر یوستوس فون لایبیگ قرار گرفت و سخنرانی های جذاب او باعث شد عمرش را وقف شیمی کند. از گیسن به پاریس رفت تا زیر نظر ژان باتیست آندره دوما و شارل آدولف وورتز به تحصیلات خود ادامه دهد، سپس به انگلستان رفت و با بهترین شیمیدانان انگلیسی مشغول همکاری شد. پس از بازگشت به آلمان، ابتدا در هایدلبرگ به تدریس پرداخت و سپس در سال 1858 به عنوان استاد شیمی به گـِنت بلژیک رفت. تا سال 1865 در گنت باقی ماند، تا سرانجام به بن دعوت شد تا کرسی خالی آ. و. هافمن را به عهده گیرد. ککوله در بن در همان مقام باقی ماند تا در سال 1896، سال فوت آلفرد نوبل، در گذشت. سه جایزه از پنج جایزه نخست شیمی نوبل نصیب شاگردان او شد: یاکوب وانت هوف (1901)، امیل فیشر(1902) و آدولف فون بایر (1905). ککوله به عنوان یکی از بزرگترین استادان شیمی در سده نوزدهم شناخته شد.

با وجود شهرتی که در مقام استادی داشت، اما شیمیدانان ، ککوله را بیشتر به سبب نظریاتی که درباره ساختار مولکولی ترکیبات آلی ارائه داد می شناسند. تا قبل از سال 1858 متخصصان شیمی آلی از یک جهت کورمال کورمال گام برمی داشتند. گرچه به موفقیت های چشمگیری دست یافتند، اما در سطح مولکولی از ساختار موادی که با آنها کار می کردند هیچ تصور ذهنی نداشتند.

به عنوان نمونه، گرچه نسبت کربن، هیدروژن، اکسیژن و نیتروژن در اوره و سیانات آمونیم هر دو 1:4:1:2 است، اما فریدریش وهلر در سال 1858 نشان داد که این دو با یکدیگر تفاوت دارند . آنها را ایزومر یکدیگر می خواندند، اما هیچ کس نمی توانست بفهمد که چگونه امکان دارد تعداد یکسانی اتم مشابه به اشکال متفاوت به یکدیگر متصل شوند.

ارائه فرمول ساختاری قابل قبولی برای بنزن از جانب ککوله در سال 1865 آن قدر پر اهمیت بود که دانشمندان جشن بزرگی را در سال 1890، یعنی بیست و پنجمین سالگرد اعلام این فرمول، در تالار شهر برلین برگزار کردند. توسعه صنعت رنگ صناعی در آلمان، و نیز شکوفایی شیمی آلی در نیمه دوم سده نوزدهم در همان کشور تا حد زیادی مرهون نظریات ساختاری ککوله و شاگردانش بود. در آن مراسم، ککوله سخنرانی ای کرد که در مهمترین مجله شیمی آلمان منتشر شد. جمله های زیر از ترجمه انگلیسی آن سخنرانی که در سال 1958 به مناسب یکصدمین سالگرد ارائه نظریه عمومی ساختارها منتشر شد، و در آن ککوله چگونگی کشف این نظریه را شرح می دهد، برگزیده شده اند:

اکنون شما سالگرد ارائه نظریه بنزن را جشن می گیرید. اول از همه باید به شما بگویم که به عقیده من نظریه بنزن تنها نتیجه، و در واقع نتیجه بسیار آشکار دیدگاه هایی بود که درباره ظرفیت اتمها و ماهیت پیوندشان با یکدیگر در ذهن خود شکل داده بودم، یعنی دیدگاه هایی که به همین سبب امروزه آنها را نظریه ظرفیت و ساختار می نامیم. دیگر چه کاری می توانستم با آن ظرفیت های مصرف نشده بکنم؟ در مدت اقامتم در لندن در جاده کلاپهام سکونت داشتم. اما بسیاری از اوقات شبها را با دوستم هوگومولر می گذراندم. درباره موضوعات مختلفی صحبت می کردیم، اما بیش از همه به شیمی عزیزمان می پرداختیم. در یکی از شب های مطبوع تابستان با آخرین اتوبوس از راه خیابان های خلوت شهر بر می گشتم، و طبق معمول در طبقه بالا و سرباز آن نشستم. غرق خیالاتم بودم که ناگهان اتمها در پیش چشمانم شروع به جست و خیز کردند. تا آن هنگام هر وقت این موجودات کوچک در نظرم پدیدار می شدند، همیشه در حرکت بودند؛ اما تا آن زمان هرگز نتوانسته بودم، به ماهیت حرکتشان پی ببرم. ولی حالا می دیدم که چگونه در جای جای ذهنم دو اتم کوچکتر به کنار هم می آمدند و تشکیل جفتی را می دادند؛ این که چگونه اتم  بزرگتری دو اتم کوچکتر را در بر می گرفت؛ و چگونه اتمهای باز هم بزرگتری بر سه یا حتی چهار اتم کوچکتر چنگ می انداختند؛ در حالی که مجموعه اینها به صورت رقصی گیج کننده به دور یکدیگر می چرخیدند، دیدم که چگونه بزرگترها تشکیل زنجیری را دادند، و کوچکترها را تنها در انتهای زنجیرها به دنبال خود می کشیدند... فریاد راننده که رسیدن به جاده کلاپهام را اعلام می کرد مرا از رؤیاهایم بیدار کرد. اما تا پاسی از شب به کشیدن نقشهایی از این تصاویر رؤیایی گذراندم. این بود سرچشمه نظریه ساختاری.

در مورد نظریه بنزن هم اتفاق مشابهی روی داد. درمدتی که در گـِنت اقامت داشتم، در خوابگاه دلپذیری زندگی می کردم که کنار خیابان اصلی بود. اما اتاق مطالعه ام به کوچه تنگی مشرف بود و هیچ آفتابی به آن نمی رسید. مشغول نوشتن کتاب درسی ام بودم، اما کارها پیشرفت خوبی نداشت؛ افکارم متوجه جاهای دیگر بود. صندلی ام را مقابل آتش شومینه گذاشتم و به خواب رفتم. باز هم اتمها در پیش چشمهانم جست و خیز می کردند. این بار گروههای کوچکتر متواضعانه در پشت صحنه  باقی ماندند. حال با چشم ذهنم، که دیگر به این گونه مناظر عادت کرده بود، می توانستم ساختارهای درشت تری را که آرایشی چند بعدی داشتند تشخیص دهم: گاه ردیف های بلند به هم نزدیکتر می شدند و با حرکتی مار مانند درهم می پیچیدند. اما نگاه کنید! چه می دیدم؟ یکی از مارها دم خود را به دندان گرفته بود و در مقابل چشمانم به دور خود می چرخید. چنان از خواب پریدم که گویی صاعقه ای بیدارم کرده باشد؛ و این بار نیز بقیه شب را به تنظیم جزئیات فرضیه ام گذراندم.

رؤیاهای ککوله در طبقه بالای اتوبوسی در لندن و در کنار شومینه ای در گنت منجر به ارائه نظریات مهمی درباره ساختار مولکولهای آلی شد، که نقش بسزایی در گسترش این علم داشتند. رؤیای نخست، که در آن اتمها تشکیل زنجیری را دادند ، اتم بزرگتری دو اتم کوچکتر را در بر می گرفت، و اتمهای باز هم بزرگتری بر سه یا حتی چهار اتم چنگ می انداختند ، باعث شد ککوله این نظر را پیش بکشد که برخی از اتمهای کربن در حالی که اتمهای هیدروژن و اتمهای دیگر به آن متصل اند به صورت زنجیرهایی به یکدیگر وصل می شوند.

رؤیای دوم، که در آن ماری دم خود را گاز گرفته بود، سبب شد ککوله ساختاری حلقوی برای بنزن پیشنهاد کند، که در آن شش اتم کربن به صورت حلقه ای به هم متصل شده بودند.

در فاصله بین سالهای 1865 تا 1890 چندین ساختار احتمالی دیگر برای بنزن پیشنهاد شد، اما هیچ یک نتوانست مانند ساختار ککوله، امتحان خود را در برابر قراین تجربی پس بدهد. گر چه تا سالها پس از جشن بیست و پنجمین سالگرد ارائه فرمول ککوله، الکترونها کشف نشده بودند (چه رسد به مکانیک کوانتومی)، اما دیدگاه ککوله در زمینه ساختار بنزن و هزاران ترکیب آروماتیک مشابه، با دیدگاه امروزی که بر مفهوم مکانیک کوانتومی اتصال الکترونی اتمها مبتنی است، شباهت زیادی دارد.

برخی از مؤلفان از داستان ککوله درباره رؤیاهایی که دیده بود و نقشی که در پیشنهاد معماری مولکولی داشتند انتقاد، و حتی آن را انکار کرده اند. ککوله در دهه 1860 در نوشته های خود به نشأت گرفتن نظریاتش از این رؤیاها اشاره ای نکرد. با این حال، بسیاری از دانشمندان در نوشته های رسمی خود مشخص نمی کنند که نظراتشان از کجا ناشی شده اند، و حتی داده ها را به ترتیبی ارائه می دهند که تقریباً عکس ترتیب واقعی رویداد هاست.

بسیار اتفاق افتاده است که تصادف ها، تخیلات و رؤیاها نقش مهمی در اکتشافات بزرگ ایفا کرده اند، اما آنها تنها سرآغاز اکتشافات بوده اند. نباید از اینکه ککوله مایل نبود در نوشته های اولیه اش تصریح کند که نظریاتش راجع به ساختار مولکولی را در خواب دیده  بود، و اینکه صبر کرد تا این مطلب را در جشن بیست و پنجمین سالگرد ابراز کند، تعجب یا تردید کنیم. درباره این جمله دیگر سخنرانی اش، که مشخصه دانشمندی بزرگ ولی در عین حال رؤیایی است، فکر کنید:

آقایان، بیاموزیم که رؤیا ببینیم، شاید به حقیقت دست پیدا کنیم. اما مواظب باشیم که رؤیاهایمان را وقتی منتشر کنیم که آگاهی ، بیداری آنها را آزموده باشد.

ککوله نمی توانست برنده جایزه نوبل شود، چون این جوایز برای نخستین بار پس از مرگش اعطا شدند. اما او درست همان شخصیتی بود که نوبل در نظر داشت. نوبل چند ماه پیش از مرگش گفته بود: می خواهم به رؤیایی ها، که زندگی واقعی خود را به دشواری می گذرانند، کمک کنم.

نه تنها ابداع رنگها، بلکه حتی عرضه داروهایی نظیر سولفانیل آمید و آسپیرین، بنزین با عدد اکتان بالا، شوینده های صناعی، پلاستیک ها، و پارچه هایی نظیر داکرون، همه از ثمرات شیمی آروماتیک هستند، که ککوله با ارائه ی فرمول بنزن، آن را پایه گذاری کرد.

 

بر گرفته از : تبیان



چهارشنبه 29 دی 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

گرهارد ارتل

 

جایزه نوبل شیمی ۲۰۰۷ به «گرهارد ارتل» آلمانی اهدا شد. وی در زمینه شیمی سطح پژوهش های بسیاری انجام داد. شیمی سطح یکی از شاخه های مهم شیمی صنعتی است و در آن فرآیندهای بسیار گوناگونی مانند زنگ زدن آهن، کارکرد سلول های سوختی و چگونگی کار کاتالیزگرها در اگزوز خودروها بررسی می شود. واکنش های شیمیایی انجام شده در سطح کاتالیزگرها نقش بسیار مهمی در بسیاری از عملیات صنعتی (مانند تولید کودهای مصنوعی) دارد. علاوه براین، شیمی سطح حتی می تواند فرآیند تخریب لایه ازن را نیز توضیح دهد، زیرا یکی از مهمترین مراحل این واکنش روی سطح بلورهای کوچک یخ موجود در جو روی می دهد. گرهارد ارتل یکی از نخستین کسانی بود که توانایی های این فن تازه را دریافت.

وی گام به گام روش هایی را برای دانش نوخاسته شیمی سطح ابداع کرد و نشان داد که چگونه می توان فرآیندهای آزمایشی گوناگونی را به کار برد و تصویری کامل از واکنش های شیمیایی ارائه کرد. این شاخه از شیمی به ابزارهای آزمایشگاهی پیشرفته خلاء شدید نیاز دارد. برای مثال اگر بخواهیم ببینیم یک لایه خاص از اتم ها و مولکول ها در سطح بسیار خالص یک فلز چگونه رفتار می کنند، به چنین ابزارهایی نیازمندیم. بنابراین با دقت می توان مشخص کرد چه عنصری جذب سیستم شده است. وجود آلودگی ها به شدت اندازه گیری ها را مختل می کند.

برای به دست آوردن تصویر کاملی از واکنش نیازمند دقت بسیار و استفاده از روش های گوناگون آزمایشی هستیم. گرهارد ارتل یک موسسه آزمایشگاهی تاسیس کرد و نشان داد چگونه می توان در این حوزه پژوهشی دشوار به نتیجه های قابل اعتمادی دست یافت. بینش وی اساس علمی شیمی سطح نوین را فراهم آورد؛ روش شناسی وی هم در پژوهش های دانشگاهی به کار رفت و هم در پیشرفت صنعتی فرآیندهای شیمیایی. نگرشی که ارتل ارائه کرد بر پژوهش های وی از فرآیند هابر بوش مبتنی است. در این فرآیند نیتروژن را از هوا می گیرند تا از آن کودهای شیمیایی بسازند. این واکنش که برای انجام آن از سطح فلز آهن به عنوان کاتالیزگر استفاده می شود، اهمیت اقتصادی بسیاری دارد، زیرا معمولاً نیتروژن کمی در دسترس گیاهان است.

ارتل اکسید شدن کربن مونوکسید در سطح فلز پلاتین را نیز بررسی کرد. این واکنش در کاتالیزگرهای موجود در اگزوز خودروها روی می دهد تا از آلایندگی گازهای خروجی از خودرو بکاهد.

گرهارد ارتل متولد ۱۹۳۶ در آلمان است. در سال ۱۹۶۵ از دانشگاه صنعتی مونیخ دکترای شیمی فیزیک گرفت. وی هم اکنون استاد موسسه فریتز-هابی در برلین آلمان است.



چهارشنبه 29 دی 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

ایرن ژولیو کوری

 

(۱۸۹۷۱۹۵۶ میلادی) فیزیک‌دان و شیمی‌دان فرانسوی به خاطر کشف رادیواکتیویتهٔ مصنوعی در سال ۱۹۲۵ جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد.

ایرن کوری در پاریس به دنیا آمد و در همان شهر هم دیده از جهان فروبست. مادرش ماری کوری و پدرش پیئر کوری هر دو فیزیک‌دان برجسته‌ای بودند. ایرن در ۴ اکتبر ۱۹۲۶ با فردریک ژولیو که در انستیتو رادیوم زیر نظر ماری کوری کار می‌کرد ازدواج کرد. فردریک پسر هانری ژولیو از انقلابیون کمون پاریس بود.

در سال ۱۹۳۴ ایرن و فردریک توسط پرتو آلفا آلومینیوم را بمباران کردند و نشان دادند با این عمل هستهٔ آلومینیوم با انتشار یک نوترون به هستهٔ فسفر تبدیل می‌شود ولی فسفر به دست آمده رادیوکتیو بود و به انتشار پوزیترون ادامه می‌داد. آن‌ها در واقع رادیواکتیویته مصنوعی را کشف کرده بودند.

در سال ۱۹۳۵ زوج ژولیو-کوری به خاطر کشف رادیوکتیویته مصنوعی جایزه نوبل شیمی را دریافت کردند.

با قدرت گرفتن هیتلر در آلمان و فاشیست‌ها در ایتالیا جناح چپ در فرانسه قوی‌تر شد و در انتخابات ۱۹۳۶ با پیروزی جبههٔ خلق، لئون بلوم رئیس جمهور شد و از ایرن ژولیو کوری دعوت کرد پست وزارت آموزش و پرورش را بپذیرد و این نخستین باری بود که زنی به کابینهٔ فرانسه راه پیدا می‌کرد.

در سال ۱۹۴۶ زوج ژولیو-کوری برنامهٔ تشکیل مرکز انرژی اتمی را ارئه نمودند و دو سال بعد نخستین پیل اتمی فرانسه را به راه انداختند. اما در سال ۱۹۵۰ به دلیل آنچه تمایلات کمونیستی قلمداد شد، از این مرکز اخراج شدند و در ۱۹۵۴ که عضویت ایرن در انجمن شیمی‌دانان آمریکا پیشنهاد شد به دلیل همین تمایلات با آن مخالفت شد.

ایرن ژولیو کوری در ۱۷ مارس ۱۹۵۶ بر اثر سرطان خون که به دلیل مجاورت با پرتوهای رادیواکتیو به آن مبتلا شده بود درگذشت.

برگرفته از : ویکیپدیا


چهارشنبه 29 دی 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

هانس کریستین اورستد

 

  شیمیدان و فیزیکدان سرشناس دانمارکی قرن هجدهم و نوزدهم بود که بیشتر به علت کشف آنکه جریان الکتریکی میدان مغناطیسی ایجاد می‌کند، که یکی از مباحث مهم الکترومغناطیس است، مشهور شد.

اورستد علاقه خود به علوم را هنگامی که پسری جوان بود در داروخانه پدر خود، سورن کریستن اورستد، نشان داد. او و برادرش، آندرس سندو اورستد، بیشتر تحصیلات اولیه خود را به صورت خودآموز در منزل فرا گرفتند. آنها در سال ۱۷۹۳ منزل را به قصد کپنهاگ ترک کردند تا در امتحان ورودی دانشگاه کپنهاگ شرکت کنند. برادرها در امتحان قبول و در دانشگاه برجسته شدند.

اورستد در ۱۸۲۵ برای اولین بار آلومینیوم را تولید کرد. پیش از او ترکیب آلومینیم و آهن توسط دانشمندی دیگر تولید شده بود اما این اورستد بود که برای اولین بار توانست آلومینیوم خالص را از کلرید آلومینیوم استخراج کند.

اورستد در سال ۱۸۵۱ در سن ۷۳ سالگی در گذشت، وی در گورستان اسیستنز به خاک سپرده شد. اسکناس‌های صد کرونی دانمارک از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به یاد بود او با عکسش منتشر شدند.

گوگل نیز در سال ۲۰۰۹، لوگوی خود را به افتخار او به صورت یک مدار الکتریکی، شامل یک سیم پیچ درآورد که نشان دهنده ساده‌ترین نوع القای مغناطیسی است.


چهارشنبه 29 دی 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

لینوس کارل پاولینگ

 

در سال ۱۹۵۴ نخستین جایزه نوبل خود را به خاطر پژوهش در پیوند شیمیایی بین اتمها در رشته شیمی دریافت کرد. در سال ۱۹۶۲ به خاطر پیشگامی در مبارزه علیه سلاحهای اتمی، جایزه صلح نوبل به او داده شد. تنها کسی بود که هفت سال پس از دریافت جایزه نوبل شیمی و یکسال پیش از دریافت جایزه نوبل صلح، دیپلم دبیرستان را گرفت. پاولینگ و مادام کوری تنها دا نشمندانی هستند که تاکنون دو بار جایزه نوبل گرفته اند.

زیست شیمیدان آمریکایی، در شهر پرتلند از ایالات اورگون زاده شد. سرگرمی او در اوان شباب اغلب، طرح پرسشهای علمی بود. در یازده سالگی به گردآوری حشره ها پرداخت و این کار او را به خواندن کتاب حشره شناسی کشانید. در ۱۳ سالگی در کتابخانه خانوادگی خود یک کتاب شیمی به دست آورد و در زیر زمین منزل خود یک آزمایشگاه ساخت.

هنگامی که به کالج اورگون واردشد، قصد داشت که در رشته مهندسی شیمی درس بخواند. در ۱۹۲۲ به درجه کارشناسی رسید. در دانشگاههای مونیخ، کپنهاگ و زوریخ هم درس خواند. سپس از انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا در ۱۹۲۵ به دریافت درجه دکتری نایل آمد. در این هنگام عشق او به مطالعه و پژوهش در زمینه های اساسی شیمی فزونی یافت و پس از یکسال گذراندن دوره فوق دکتری در علوم پایه دانشکده به انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا پیوست و از آنجا زندگی خود را همراه با نام و شهرت علمی آغاز کرد. یک سال پس از دکتری، بورس تحصیلی از بنیاد گاگنهایم در کپنهاگ دریافت کرد، در همین دوران به مطالعه نظریه جدید مکانیک کوانتومی پرداخت که در همان سالها توسط شرودینگر منتشر شده بود.

از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۵ مقاله هایی در زمینه نظریه پیوند ظرفیت منتشر کرد که در واقع پایه و بنیان تفسیر تازه ای از پیوند شیمیایی را استوار ساخت. در ۱۹۲۷ استاد شیمی و مدیر آزمایشگاه انستیتوتکنولوژی کالیفرنیا شد. در سالهای اولیه کارش در این انستیتو از خاصیت پراش پرتو ایکس در مواد برای اندازه گیری فاصله میان اتمها در مولکول و بلور بهره گرفت. با بهره گیری از این پرتو، پاولینگ به بسیاری از رازهای ساختار بلورها و نیروهایی پی برد که ذره های آنها را به هم پیوند داده است. پشتکار و پژوهشهای وی در این ا نستیتو سبب شد که این موسسه آموزشی به یکی از مرکزهای پژوهشی زیست شیمی در جهان مبدل شود. پاولینگ روشهای شیمی فیزیک را برای گشودن بسیاری از مسألهای پزشکی به کار برد.

وی ساختار پروتئین ها و گلبولهای سرخ خون را بررسی کرد و سرانجام اصطلاح بیماری مولکولی را برای برخی از بیماری های روانی به کار برد. پاولینگ و استبوری با بهره گیری از روش شکست پرتو در باره پروتئین های رشتهای و کندو رو و پروتس در مورد پروتئین های کروی شکل، پژوهش های دامنه داری انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که هر مولکول پروتئین باید دارای شکل فضایی ویژه ای با بعدهای معین باشد تا بتواند کار زیستی مربوط به خود را به انجام برساند. در سال ۱۹۳۱ مفهوم اوربیتال هیبریدی را به صورت مقاله طولانی در مجله انجمن شیمی آمریکا منتشر کرد. به گفته او بحث مفصل اتم کربن چهار وجهی و اوربیتالهای پویندی هیبریدی تا سه سال منتشر نشد زیرا توابع موجی، بسیار پیچیده هستند. محاسبه های او چنان پیچیده بود که می اندیشید، دیگران را قانع نخواهد کرد. به گفته خود او این مفهوم که اوربیتالهای S۲ و P۲ کربن برای تشکیل چهار اوربیتال هیبریدی هم ارز، آمیزش می یابند، در یکی از روزهای ماه دسامبر ۱۹۳۰ به اندیشه وی راه یافت و او مانده روز را تا پاسی از شب برای گسترش این مفهوم و اندیشه گذرانیده است. پاولینگ می گوید : از همین اندیشه ساده بود که آگاهی های فراوانی به دست می آید و من هنوز هم از آن بهره می گیرم. در بیست سال اخیر حدود ۲۰ مقاله علمی درباره پیوندهای شیمیایی تشکیل شده به وسیله فلزهای واسطه، براساس همان ایده، هیبریدسازی اوربیتالها، منتشر کرده ام.

پاولینگ سخنرانی های فرهنگستانی ارزنده ای ایراد کرد. وی کارهای برجسته ای در زمینه طیف خطی و کاربرد نظریه کوانتوم در شیمی و هم در زمینه ساختار مولکولی و ظرفیت شیمیایی انجام داد. در این مورد اخیر، نظریه رزنانس یا تشدید را در شیمی وارد کرد. نظریه ای که عده ای از شیمیدانان از آن انتقاد می کنند، اما اغلب آن را به طور مرتب به کار می برند. او توجهی دقیق به اندازه اتمها در مولکولهای گوناگون داشت. او نظریه پیوندهای فلزی را پیشنهاد کرد. با سایر همکارانش وجود ساختار مارپیچی پروتئینها را ثابت کرد و طرفدار این نظریه بود. اسید پرگزنیک به فرمول مولکولی را به دست آورد و ثابت کرد که گازهای کمیاب هوا میل ترکیبی دارند. با همکاری کمبل و پرسمان پادتنها را سنتز کرد. در ۱۹۴۸ مدال دیوی را گرفت و به نظریه الکترونگاتیوی مفهومی کمی داد و تفاوت خواص پیوندهای یونی و کووالانسی را روشن کرد.

در ۱۹۳۹ پاولینگ واحد نسبی برای الکترونگاتیوی عنصرها را منظم کرد. کمترین مقدار برای سزیم (Cs) و یا فرانسیم (Fr) و بیشترین مقدار آن برای فلوئور بود. بنابراین فلوئور، الکترونگاتیوترین عنصرهاست. به خاطر پژوهش هایش درباره درشت مولکولها به ویژه درباره مولکولهای متصل به پروتئین جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۵۴ به او داده شد. پاولینگ حساسیت ژرفی نسبت به رفاه مردم داشت و برای بیدار کردن وجدان جامعه و توجه مردم به مسئولیت های تازه ای که در عصر هسته ای به عهده دارند، تلاش می کرد. پاولینگ هنگام پژوهش درباره مساله های مربوط به وراثت به طور مرتب، زیان های ناشی از سلاحهای اتمی را مورد توجه قرار داد و در مورد تاثیرهای ژنتیکی مواد رادیواکتیوی که در نتیجه آزمایش های هسته ای در جو زمین وارد می شوند، پژوهش کرد. از این رو در اوایل ۱۹۵۸ دادخواستی با امضای ۹۳۲۵ دانشمند به سازمان ملل متحد ارائه داد که در آن خواسته شده بود تا آزمایش های هسته ای در فضا را تحریم کنند. کوشش های وی منجر به تعیین مهلت قانونی شد و در نتیجه بیش از ۱۰۰کشور عضور سازمان ملل قرار داد تحریم آزمایش های هسته ای در فضا را امضا کردند.

پاولینگ برای آگاهی مردم و توجه جامعه به نیاز مبرمی که به صلح دایمی حس می شود، کتابی تحت عنوان جنگ بس است نوشته است. وی حتی علیه آزمایش های اتمی کشورهای متحد آمریکا و شوروی قدیم به سختی بپاخواست. نظر وی این است که بقای تمدن و زیست وابسته به منع سلاحهای اتمی است. او در طول زندگی بارها در مباحثه های همگانی شرکت کرد. گاه این مباحثه ها و مناظره ها مورد تمسخر قرار می گرفت. به خاطر این کوشش ها و تلاش ها جایزه صلح نوبل سال ۱۹۶۲ را به وی دادند. در سال ۱۹۳۹ کتابی تحت عنوان ماهیت یا طبیعت پیوند شیمیایی منتشر کرد که تاثیر بسزایی برهمه پژوهش ها در رشته های گوناگون شیمی برجای گذاشت و در این کتاب پیوند کووالانسی و یونی را به تفصیل شرح داد. فرضیه پاولینگ درباره نقش اوربیتال در تشکیل پیوند شیمیایی و همچنین نظریه او در مورد توجیه خواص غیر قابل انتظار بنزن و برخی مولکولهای دیگر نقش مهمی در پیشرفت علم شیمی داشته است. پاولینگ بیش از ۳۰۰ مقاله علمی به چاپ رسانید و چندین کتاب به غیر از جنگ بس است و طبیعت پیوندهای شیمیایی نوشته است که مورد توجه همگان قرار گرفته است. مقدمه ای بر مکانیک کوانتوم با همکاری ویلسن، شیمی عمومی و شیمی کالج از جمله تالیفهای اوست. پاولینگ با بهره گیری از ممان دو قطبی یک ترکیب، خصلت نسبی یونی پیوند کووالانسی آن ترکیب را محاسبه کرده است. پاولینگ در ۱۹۳۹ گفته است : ممکن است درباره ساختار هر ماده با انواع پیوندهایش گفتگو کرد و با این روش خواص مشخص آن را پیش بینی کرد. شهرت پاولینگ از حدود آزمایشگاه او گذشت و در سراسر گیتی گسترش یافت. هیچ یک از شیمیدان های معاصر به اندازه او در درک مفهوم پیوندهای شیمیایی به ما کمک نکرده اند. امروزه، کتابی در شیمی نمی توان یافت که اندیشه های پاولینگ در آن نفوذ نکرده باشند.

او مرد بسیار اندیشمندی بود و هفده مدال افتخار به دست آورد. پاولینگ بر این باور بود که، ویتامین ث هوش را زیاد می کند! حدود ۱۳۴۹ ه- خ پاولینگ کتابی با عنوان ویتامین ث در مقابله با بیماری ها منتشر کرد و روی جلد آن نوشت یک برنده جایزه نوبل به شما می گوید که چگونه از بیماری ها پیشگیری کنید و تندرستی خود را به دست آورید. این کتاب که نمایشگر بخشی از پژوهش های پاولینگ در زمینه زیست شناسی است سبب شد که آوازه شهرتش به همه جا برسد. پاولینگ در این کتاب چنین آورده است. از ویتامین ث می توان در مقابله با بیماری هایی که ویروسشان از راه بینی به مغز می رسد استفاده کرد. نظر پاولینگ در این باره از جهت علمی و پزشکی به هیچ وجه تایید نشد و اغلب متخصصان با آن مخالفت کردند. دوست نزدیک او پروفسور گوتیه می گوید، پروفسور پاولینگ به عنوان یک شیمیدان خوب می داند که یک مولکول چیست، اما او درباره پزشکی هیچ نمی داند و تجربه ای ندارد، او شاید به واقعیتی رسیده باشد، اما در ارائه آن به این صورت شتاب کرده است و من گمان می کنم که در این مورد تحت تاثیر کسانی قرار گرفته باشد. به هر حال پاولینگ برای نوشتن و نشر آن مطلبی که به نظرش بسنده آید، آزاد است. اما برای ارائه نظریه هایش هیچ نیازی ندارد که جمله «یک برنده جایزه نوبل به شما می گوید...» را در آغاز کتابش چون کلامی از انجیل یادآور شود. زیرا برنده جایزه نوبل هم می تواند، اشتباه کند، به ویژه اگر در راهی گام گذارد که به هیچ وجه در تخصص او نیست.

پاولینگ در مقدمه کتابش شرح می دهد، انگیزه ای که مرا به نوشتن این مجموعه درباره ویتامین ث واداشت عبارت بود از نامه ای که در ماه آوریل ۱۹۶۶ از دکتر استون زیست شیمیدان مشهور داشتم، من یک ماه پیش از دریافت این نامه او را در نیویورک ملاقات کرده بودم. استون در نامه اش یادآوری کرده بود که پاولینگ می تواند تا پانزده یا بیست سال دیگر هم به راحتی زندگی کند، مشروط بر این که از رژیم ویتامین ث که نتیجه ۳۰ سال پژوهش های استون است پیروی کند. پاولینگ و همسرش به دستورهای دکتر استون عمل کردند و بسیار زود نتیجه مثبت گرفتند. پاولینگ در یک کنگره پزشکی گفت : من هر وقت سیگار را لای انگشت یا کنار لب یک شخصیت مهم می بینم که تصمیم او تا اندازه ای در سرنوشت دیگران موثر است، ناراحت می شوم، زیرا بعید می دانم که او با منطق کامل تصمیم بگیرد.

در نوروز ۱۳۵۴ ه .ش پاولینگ به دعوت جامعه شیمی دانهای ایران برای ایراد سخنرانی در نخستین کنگره شیمی دانهای ایران به کشور ما آمد. این کنگره در دانشگاه شیراز تشکیل شد. در همان کنگره پاولینگ درباره مصرف زیاد قند در ایران چنین گفت : مصرف زیاد قند، ایرانی ها را به حمله قلبی تهدید می کند. پاولینگ در روز یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۷۳ (۱۹۹۴ م ) در کالیفرنیا در گذشت.



چهارشنبه 29 دی 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

کاوندیش

 

فیزیکدان و شیمیدان انگلیسی در شهر نیس فرانسه به دنیا آمد، زیرا مادرش که از بیماری رنج می برد به مناطق خوش آب و هوای آنجا آمده بود.

او در انگلستان به تحصیل پرداخت. کاوندیش تنها به پژوهش های علمی عشق می ورزید و مدت شصت سال در آزمایشگاه خود مشغول به کار و کوشش بود. نتیجه این مدت تلاش او بسیار ارجمند و گرانبهاست. او کسی است که مشخص کرد که از سوختن هیدروژن آب تولید می شود و آب ماده ای مرکب است.

مهمترین کار کاوندیش محاسبه جرم زمین است و نتیجه  قدردانی از او تاسیس آزمایشگاهی است که در لندن به احترام او نامگذاری شده است. از دیگر آثار علمی کاوندیش می توان به اندازه گیری وزن حجمی اتم ها اشاره کرد. او همچنین نشان داد که هیدروژن سبکترین گازها است. همچنین چگالی متوسط زمین را برابر 5/5 گرم بر سانتی متر مکعب به دست آورد.


چهارشنبه 29 دی 1389  6:17 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

ژوزف لویی  پروست

 

شیمیدان فرانسوی که در 26 سپتامبر 1754 در شهر آنژه به دنیا آمد. پدرش داروساز بود بنابراین در محیطی بزرگ شد که پیوسته از شیمی و مباحث شیمی سخن می‌رفت.
تحصیلات مقدماتی را نزد والدینش آموخت و در مدرسه دینی اوراتوی ادامه تحصیل داد. سپس نزد پدرش داروسازی را آموخت، علیرغم مخالفت والدینش به پاریس رفت و در آنجا داروخانه‌ای را تاسیس کرد.
 پروست در پاریس به نزد لکرامبورگ داروگر رفت و ازایلرماتن علم شیمی را آموخت. او در بیمارستان سالپتریئر مقام (سرداروساز) را به دست آورد. پروست قبل از اینکه انقلاب فرانسه به وقوع بپیوندد به اسپانیا رفت و در آنجا تحت حمایت پادشاه  اسپانیا قراردادی را امضاء کرد و در مادرید شروع به تدریس کرد.
پروست با دختری به نام روز شالتن دوبینیه ازدواج کرد آنها صاحب فرزندی نشدند.
در سال 1808 امپراطور فرانسه سرنگون گشت سربازان فرانسوی آزمایشگاه پرو ست را تخریب کرده و آن را غارت کردند.
 بنابراین او به فرا نسه بازگشت که در بدو ورود با استقبال صمیمانه برتوله مواجه شد. وی و همسرش هر دو بیمار شدند همسرش فوت کرد و پروست به آنژه نقل مکان کرد و اداره داروخانه برادرش را بر عهده گرفت، هر چند پروست از تشکیلات علمی دور مانده بود اما پاداشهایی نصیبش گشت، ناپلئون سرمایه‌ای در اختیارش گذارد که به تحقیقات علمی خود ادامه دهد، اما به دلیل کسالت و  بیماری قبول نکرد و پول را بازگردانید .پس از سرنگون شدن ناپلئون عضو آکادمی فرانسه شد، بنابراین از طرف لوئی هیجدهم حقوقی برای او در نظر گرفته شد.
پروست به کمک تجربه‌ های دقیق و آزمایشات خود قانون نسبتهای مشخص یا قانون پروست را ارائه داد، به این صورت که در یک ترکیب شیمیایی عنصرهای ترکیب کننده از نسبتهای وزنی ثا بتی برخوردار می‌باشند، در ابتدا هنگام مطرح کردن این قانون اشخاصی آن را یک اندیشه پیش پا افتاده قلمداد می‌کردند اما در اواخر سده هجدهم کسانی بودند که منادی قانون پروست شدند از جمله آنان روبردوسی دوموروو می‌باشند.
قانون پروست یک نسل بعد توسط برزلیوس بصورت قانونی غیرقابل تردید درآمد.وی از اولین کسانی بود که به سوار شدن در بالن علاقه نشان داد و در سال 1784 در آلمان صعود کرد.
از جمله دیگر فعالیتهای پروست این بود که وی موفق شد قند انگور را جدا کند که امروزه به آن گلوکز می‌گوییم و این فکر را به وجود آورد که ممکن
  است آن را ساخت و به جای فرآورده‌ها و محصولات نیشکر به کار برد. وی سر انجام در 5 ژوئیه 1826 در آنژه فوت کرد.


چهارشنبه 29 دی 1389  6:18 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

رودولف کریستین بوتگا

 

شیمى‌‌دان بزرگ آلمانى است که نام او در فهرست شخصیت‌هاى برجسته علمى تاریخ آلمان در رده پنجم جاى دارد.

رودولف کریستین بوتگا کاشف فرمول نیتروسلولز، کبریت بى‌خطر، تکنیک گالوانیزه کردن فلزات و ردیفى طولانى از اختراعات و اکتشافات دیگر در بیست و هشتم آپریل 1806 در Aschersleben شهر کوچکى نزدیکى فرانکفورت و درخانواده‌اى از طبقه متوسط دیده به جهان گشود. پدرش خادم کلیسا بود، شاید به همین علت با آنکه شیفته علوم پایه بود، پس از به پایان رساندن دوره دبیرستان مشغول تحصیل در رشته الهیات شد و چهار سال بعد در سن بیست و دوسالگى به خدمت کلیسا در آمد. اما پس از مدت کوتاهى این شغل را رها کرد و براى تحصیل در رشته شیمى و فیزیک دانشگاه فریدریش شیلر به ینا (Jena) شهرى در شرق آلمان کوچ کرد. اولین پروژه او تحقیق بر روى ملکول هیدروژن بود.

بوتگا چندى بعد به عضویت انجمن فیزیک شهر فرانکفورت درآمد. انجمنى که بانى تأسیس آن کسى نبود جز یوهان ولفگان گوته. هدف تأسیس این انجمن ایجاد پل ارتباطى میان دانشمندان آن دوره و صنعتى کردن شهر فرانکفورت بود. بوتگا کمتر از سى سال داشت که از سوى انجمن فیزیک شهر فرانکفورت به درجه معلمى شیمى و فیزیک رسید و تنها دو سال بعد در دوره تکمیلى دکتراى شیمى دانشگاه ینا مشغول به کار شد. درست در همین سال تکنیک گالوانو پلاستیک در آلمان کشف شد، تکنیکى که بوتگا طرح آنرا تکمیل کرد و به معروفیت جهانى رساند. گالوانیزه کردن در واقع یک پروسه الکتروشیمیایى است که طى آن سطح فلزات براى جلوگیرى از خوردگى و زنگ‌زدگى با فلز دیگرى مانند پلاتین اندوده مى‌شود.

صفى از اکتشافات و اختراعات، بوتگا را در چهل سالگى به درجه پروفسورى رساند. پروفسورى که چندى بعد فرمول نتیروسلولز را کشف کرد. بعدها از فرمول نیتروسلولز فرمول سلولویید متولد شد، ماده اولیه‌اى که در ساخت محصولاتى از فیلم‌هاى عکاسى تا جوراب شلوارى زنانه کاربرد دارد.

همزمان با بوتگا شیمى‌دان سویسى بنام کریستیان فریدریش شون‌باین نیز به فرمول نیتروسلولز دست یافت. دو دانشمند به سرعت با یکدیگر ارتباط برقرار کردند و تیم تحقیقاتى کوچکى تشکیل دادند. آزمایشگاه آنها اتاق کوچکى بود در زیرزمین موزه   سنکن برگ شهر فرانکفورت، درست زیر سالن جمع آورى فسیل‌هاى نادر و با ارزش جانورشناسى! البته مسولین موزه جانورشناسى روحشان هم خبر نداشت که زیرزمین موزه، آزمایشگاه تحقیقاتى شیمى‌دانان بزرگى مانند بوتگا و شون‌باین است و هر لحظه این احتمال وجود دارد که ساختمان موزه روى هوا برود!! ناگفته نماند بوتگا تمامى فرمول‌هاى تازه‌اش را ابتدا در آشپزخانه‌ خانه‌اش آزمایش مى‌کرد.

همکارى بوتگا و شون‌باین برگ‌هاى زرینى به تاریخ علم شیمى افزود. این دو دانشمند تمامى فرمول‌ها و اختراعات خود را به ثبت رساندند. اما درکمال تعجب در میان مجموعه اکتشافات به ثبت رسیده رودولف کریستین بوتگا، جاى معروفترین کشف او خالى است. کشفى که به سرعت جهانگیر شد و به هر خانه‌اى در هر نقطه از این کره خاکى راه پیدا کرد، کبریت بى‌خطر. تا آن زمان براى مشتعل کردن کبریت سر چوب کبریت‌ها را به فسفر سفید آغشته مى‌کردند. ترکیبى که نه تنها سمى بود بلکه گاه‌گاهى نیز خود به خود مشتعل مى‌شد. بوتگا ترکیب شیمیایى ساخت که متشکل از کلسیم کلرات، سولفیدآنتیمون یا همان سولفید سنگ سرمه و خرده شیشه بود. ترکیبى که همان ماده قرمز رنگ سر چوب کبریت‌هاى امروزى است و تنها در اثر سایش روى سطح سمباده‌اى مشتعل مى‌شود.

‌ارتباط نزدیک رودولف کریستین بوتگا و انجمن فیزیک فرانکفورت موجب شکوفایى و محبوبیت هرچه بیشتر این انجمن شد. بوتگا پیشنهاد کرد هر عضو انجمن یادداشت‌ها و گزارش‌هاى تمامى تحقیقاتش را در اختیار سایر اعضا قرار دهد. فرصتى که انتقال اطلاعات و یافته‌ها، حتى اشتباهات یک پروژه را میان تمامى اعضا و گذشته از آن امکان تدریس این دست نوشته ها در تمامى دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتى آلمان را فراهم کرد.

شهر فرانکفورت دو مجسمه از رودولف کریستین بوتگا به یادگار دارد. اولى تندیس گوتنبرگ، کاشف صنعت چاپ است که پس از کشف تکنیک گالوانیز و در زمان حیات بوتگا ساخته شد و دومى طرح برجسته‌اى که بر ضلع غربى ساختمان معروف شهردارى فرانکفورت خودنمایى مى‌کند.

نویسنده : شبنم نوریان

برگرفته از : دویچوله



چهارشنبه 29 دی 1389  6:18 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

ویکتور گرینیارد

 

یکی از بزرگ‌ترین بنیانگذاران شیمی آلی سنتزی است. در سال ۱۹۰۰ او هالید‌های آلکیل منیزیم را که امروزه واکنشگرهای گرینیارد نامیده می‌شوند به جهان معرفی کرد. تعداد سنتزهای مهم و قابل‌توجهی که با استفاده از واکنشگرهای مذکور انجام گرفت موجب شد تا جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۱۲ به گرینیارد داده شود، او جایزه مذکور را با همکار فرانسوی خود پل ساباتیه تقسیم کرد.

فرانسوا اگوست ویکتور گرینیارد پسرتئو فیل هانری گرینیارد، در ۶ مه ۱۸۷۱ در شربورگ متولد شد. پدرش در کار ساخت کشتی بود و مادرش ماری هربر نام داشت. پدر گرینیارد که مردی ساده، احساساتی و خوش‌فکر بود و آرزوهای عالی برای پسرش در سر داشت، مکانی برای او در دانشسرای عالی به دست آورد، ولی به خاطر مخارج کمرشکن بازار جهانی سال ۱۸۸۹، دولتمردان پاریس، بورس تحصیلی دانشجویان را قطع کردند، در نتیجه ویکتور جوان مجبور شد تحصیلات خود را در جای دیگری به پایان برساند.

بدبختی بیشتری در کمین او بود، دومین مدرسه انتخابی ویکتور که مدرسه استثنایی در کلونی بود پس از دو سال تحصیل تعطیل شد و او به دانشگاه لیون رفت، در این دانشگاه خود را برای اخذ لیسانس ریاضی آماده کرد و پس از متوقف شدن تحصیلاتش برای انجام خدمت سربازی در سال ۱۸۹۴، به اخذ مدرک لیسانس نائل شد و با وجود بیزاری ابتدایی او از شیمی («پراکندگی و حفظی بودن شیمی مرا ترسانده بود») شغلی با عنوان کمک مدرس در گروه شیمی دانشگاه لیون را پذیرفت. پس از مدت کوتاهی همکاری با لوئی بوو، که هفت سال از گرینیارد بزرگتر بود و به خاطر کاهش استرها به الکل‌های مربوطه با سدیم و اتانول معروف بود، کار طولانی و ثمر بخش خود را با آنتوان باربیه مدیر گروه شیمی آغاز کرد. ویکتور گرینیارد در سال ۱۸۹۸ به سمت مدیر کارهای علمی آزمایشگاهی برگزیده شد و در همین سال مقالات متعددی با همکاری باربیه در مورد مسائل مختلف شیمی فضایی منتشر کرد.

مهمترین خدمت گرینیارد به علم شیمی مطالعه آلکیل هالیدهای منیزیم است که موضوع پایان‌نامه او بوده است. باربیه متوجه شده بود که تبدیل متیل هپتن اُ ن به دی متیل هپتن ا ُل به وسیله روی و ید و متان انجام پذیر نیست (واکنش زایتسف) ولی با استفاده از منیزیم و ید و متان با بهره کم انجام‌پذیر است. گرینیارد متوجه شد که باید ابتدا ترکیب آلی منیزیم واسط فرضی را تهیه کند. دی آلکیل و دی آریل منیزیمها را ِفِلکَ، واگا و لوهر مطالعه کرده بودند و این دانشمندان نشان داده بودند که ترکیبات مذکور به واسطه انحلال‌پذیری پایین، درحلال‌های بی‌اثر، و اشتعا‌ل‌پذیری آنها در هوا و در کربن دیوکسید، نمی‌توانند واکنشگرهای مناسبی برای سنتز مواد باشند. آلکیل هالیدهای روی را که فرانکلند تهیه کرده بود نیز همین اشکالات را داشت، در صورتی که آلکیل هالیدهای روی عموما به کندی در واکنش‌ها شرکت می‌کردند. پاسخ روشن گرینیارد، آلکیل هالیدهای منیزیم بود.

اولین گزارش موفقیت‌آمیز جداسازی آلکیل هالید منیزیم (امروزه معروف به واکنشگر گرینیارد) در ۱۹۰۰ منتشر شد. مقالات مفصل‌تر در سال بعد به چاپ رسیدند و در ژوئیه سال بعد گرینیارد ازپایان‌نامه دکتری خود با عنوان «ترکیبات آلی منیزیم مختلط و کاربرد آنها درسنتز اسیدها، الکلها و هیدروکربنها» دفاع کرد. این اثر ارزنده که به تفصیل بیان شده بود مشتمل بر سنتز کربوکسیلیک اسیدها (اثر واکنشگر گرینیارد بر کربن دیو کسید)، الکل‌های نوع دوم (اثر واکنشگر گرینیارد برآلد هیدها یا استرهای فرمیک اسید)، الکلهای نوع سوم (اثر واکنشگر گرینیارد برکتون یا استر) وهیدروکربن‌های سیر نشده (اثر واکنشگر گرینیارد برالکل‌ها) می‌شد.

اهمیت کار گرینیارد به سرعت مورد توجه واقع شد و خلاصه کارهای او در شماری از مجلات از جمله مجله وزین Chemisches Centallblat منتشر شد، افتخاری که به‌ندرت مشمول انتشارات دانشگاهی می‌شود. اثر گرینیارد از چنان اهمیتی برخوردار بود که در مدت چهار سال حدود دویست مقاله در باره ترکیبات آلی منیزیم انتشار یافت و تعداد آنها در اواخر ۱۹۰۸ متجاوز از ۵۰۰ مقاله بود.

در ۱۹۰۵ گرینیارد به مقام دانشیاری دانشگاه بزانسون رسید. چون در این دانشگاه امکانات پژوهشی محدود بود سال بعد به دانشگاه لیون بازگشت و در مطالعه شیمی ترپن‌ها با باربیه همکاری کرد. در نوامبر ۱۹۰۹ گرینیارد به دانشگاه نانسی رفت و سال بعد مقام استادی شیمی آلی این دانشگاه را به دست آورد.

تحقیقات او در نانسی اهمیت ویژه‌ای داشت زیرا نتیجه آن سنتز نیتریل‌ها (از اثر واکنشگرهای گرینیارد برسیانوژن کلرید) و تهیه مشتقات آلی منیزیم ایندن، سیکلوپنتادی ان و فلوئورن (کاری که در نهایت به سنتز فولرن‌ها منجر شد) بود.

به غیر از یک سال در دانشگاه بزانسون و ۱۰ سال در دانشگاه نانسی، گرینیارد بقیه دوران کاری‌اش را در لیون سپری کرد و با زن بیوه‌ای به نام ماری بولان ازدواج کرد و صاحب پسری به نام روژه شد که بعدا شیمیدان شد.

وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد گرینیارد داوطلبانه عازم جبهه شد و در آنجا دوباره به خدمت پرداخت. پس از آن دوباره به فعالیت علمی بازگشت و تولید تولوئن را در نانسی بررسی کرد. او سپس در دانشگاه سوربن روی ساخت جنگ‌افزارهای شیمیایی کار کرد. در زمستان ۱۹۱۷-۱۹۱۸ به آمریکا فرستاده شد تا در تولید مواد منفجره و گازهای جنگی با آمریکایی ها شریک شود.

آزمایش گرینیارد با ایپریت (گاز خردل) قادر بود ۰.۰۱ گرم گاز خردل را در یک متر مکعب هوا تشخیص دهد. پس از اتمام جنگ، گرینیارد به نانسی برگشت ولی بعد از شش ماه به واسطه با زنشسته شدن باربیه با عنوان استاد شیمی عمومی در دانشگاه لیون که مورد علاقه او بود مستقر شد، تا این زمان مزایای پژوهش‌های گرینیارد در مورد واکنشگرهای گرینیارد، ترپن‌ها، اوزونکافت، واکنش‌های تراکمی ترکیبات کربنیل، کراکینگ هیدروکربن‌ها با استفاده از آلومینیم کلرید و هیدروژن دار شدن کاتالیزی در فشار کم را دربرمی‌گرفت.

گرینیارد در جریان زمینه‌های متنوع کاری خود افتخارات زیادی کسب کرد که از آن جمله می‌توان جایزه کاهورس انستیتو فرانسه، مدال برتلو، مدال لاوازیه شیمیدانان فرانسه و مهمترین آنها، جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۱۲ را نام برد که جایزه اخیر را سه ماه پس از ازدواج با اگوستین ماری بولان به دست آورد و آن را با پل ساباتیه تقسیم کرد. این جایزه جدال‌های متعددی را برانگیخت، به طوری که گرینیارد احساس کرد، باید از باربیه به واسطه همکاری او در کشف ترکیبات آلی منیزیم قدردانی می‌شد. همچنین او اعلام کرد که جایزه سوئدی باید ابتدا به ساباتیه و ساندرنس داده می‌شد و سپس به من و باربیه تعلق می گرفت. گرینیارد نیز نسبت به حذف نام ژان باپتیست ساندرنس از جایزه نوبل به خاطر هیدروژن دار کردن کاتالیزی اعتراض کرد. افتخارات بیشتری نصیب او شد، از جمله در سال ۱۹۱۳ لقب شوالیه لژیون دونُر به او داده شد و در سال ۱۹۲۶ به عنوان عضو فرهنگستان علوم فرانسه انتخاب شد.

درخلال سالهای بعد، مقامهای متعددی در پاریس به گرینیارد پیشنهاد شد ولی او نپذیرفت زیرا معتقد بود که مسئولیت‌های اداری چنین مقام‌های معتبر اجرایی مانع تحقیقات او می شود. با وجود فشار زیادی که از کارهای پژوهشی گسترده و مسئولیت‌های رسمی تحمل می‌کرد او تالیف ۱۵ جلد دستینه (هندبوک) با عنوا ن Traite de chimie organique را به عهده گرفت. گرینیارد در نظر داشت Traite de chimie minerale تالیف پل پاسکار را تکمیل کند اما تا سیزدهم دسامبر ۱۹۳۵ که گرینیارد فوت کرد، تنها جزئی از این کار عظیم انجام گرفته بود. بعد از گرینیارد این دستینه را لوکن و دوپان تکمیل کردند. گرینیارد از بیماری طولا نی رنج نبرد ولی پس از یک عمل جراحی و شش هفته بیماری (احتمالاً سرطان) دیگر به هوش نیامد.

گرینیارد پیش از شروع تحقیقات روی شیمی ترپن‌ها به مطالعه نامگذاری شیمی هدایت شده بود، او روی این موضوع مقالات متعددی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۲ این شیمیدان به عنوان عضوی از کمیسیون نامگذاری شیمی آلی برگزیده شد. انتقادهای مبسوط او که در سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ منتشر شد اعتبار زیاد اتحادیه بین‌المللی شیمی محض و کاربردی (آیوپاک) را ثابت کرد.

اهمیت شرکت گرینیارد در سنتز مواد آلی چنان بود که باعث شد آرماند گوتیه در نطق افتتاحیه پنجاهمین سالگرد تأسیس انجمن شیمیدانان فرانسه، اکتشافات او را همراه با اکتشافات شارل فریدل و پل ساباتیه به عنوان سه مرد بزرگ شیمی فرانسه معرفی کند.

بسیاری از مواد و وسایل در شیمی آلی به گونه‌ای به گرینیارد مربوط می‌شوند. به عنوان نمونه می توان به چگالنده بالن ته‌گرد و _t بوتانول و فنیل دی متیل کربینول اشاره کرد. مورد آخر را می‌توان به عنوان محصول واکنش گرینیارد در نظر گرفت. گنجینه علوم فرانسه بعضی از نمونه‌های ابزار شیشه‌ای نظیر بطری‌های شستشو و همچنین نمونه‌هایی از هگزاهیدروبنزو نیتریل، بنزوییک اسید اتن، فنیل، فنیل دی متیل کربینول، آلیل بنزن، تری متیل کربینول و غیره مربوط به گرینیارد را در آنجا نگهداری می‌کند.

منبع:  Chemistry in Britain, February 1987

ترجمه: محمود شریفی مقدم کاخکی

برگرفته از: مجله توان   شماره 1389 پائیز


چهارشنبه 29 دی 1389  6:18 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

پل کارر

 

، فرزند دندانپزشکی از اهالی مسکو، در دانشگاه زوریخ  به تحصیل پرداخت و از همان جا درجه دکترا گرفت. پس از مدتی کار در فرانکفورت به سال ۱۹۱۸ به دانشگاه زوریخ بازگشت و تا هنگام بازنشستگی اش در ۱۹۵۹ به عنوان استاد شیمی در آنجا به خدمت پرداخت.

کارر پژوهش هایش را با کار بر روی شیمی رنگدانه های گیاهی آغاز کرد. با آنکه او به بررسی رنگدانه های بسیاری پرداخت اما مهم ترین بخش کار وی به تعیین ساختار کاروتن، رنگدانه زرد رنگی که در سبزیجاتی نظیر هویج یافت می شود، اختصاص داشت. علاوه بر این او تا سال ۱۹۳۱ پرده از ساختار شیمیایی ویتامین A و همتای مصنوعی آن نیز برداشت. شباهت بین ساختار مولکولی کاروتن و ویتامین A از نظر کارر دور نماند و بعدها نشان داده شد که ویتامین A از شکسته شدن کاروتن در کبد حاصل می شود. کارر در سال های ۱۹۳۵ به سنتز ویتامین B(ریبوفلاوین) و در ۱۹۳۸ به سنتز ویتامین E (توکوفرول) پرداخت.

سرانجام او به اتفاق نورمن هاورث به خاطره پژوهش هایش درباره ساختمان کارتنوئیدها، فلاوین ها و ویتامین های A وB ، برنده جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۳۶ شد. از جمله آثاری که از وی به جا مانده می توان به کتاب درسی مشهور شیمی آلی اشاره کرد.



چهارشنبه 29 دی 1389  6:21 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

جابر بن حیان

 

معروف به صوفی یا کوفی، کیمیاگر ایرانی بود و در قرن نهم میلادی می‌زیست و بنا به نظریه اکثریت قریب به اتفاق کیمیاگران اسلامی، وی سرآمد کیمیاگران اسلامی قلمداد می‌شود. شهرت جابر، تنها به جهان اسلام محدود نمی‌شود و غربی‌ها او را تحت عنوان «گبر» می‌شناسند. "ابن خلدون" درباره جابر گفته است : جابربن حیان پیشوای تدوین کنندگان فن کیمیاگری است.

جابر بن حیان، کتابی مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله، تالیف کرده است. "برتلو" شیمیدان فرانسوی که به پدر شیمی سنتز مشهور است، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده، می‌گوید : «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت که ارسطو در منطق.» "جورج سارتن" می‌گوید : «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.» "اریک جان هولیمارد" ، خاورشناس انگلیسی که تخصص وافری در پژوهشهای تاریخی درباره جابر دارد، چنین می‌نویسد :
«جابر، شاگرد و دوست امام صادق علیه‌السلام بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری‌که نمی‌توانست از او جدا ولی بی‌نیاز بماند. جابر می‌کوشید تا با راهنمایی استادش، علم شیمی را از بند افسانه‌های کهن مکاتب اسکندریه برهاند و در این کار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید.»
برخی از کتابهایی که جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق، نارالحجر، خواص اکسیرالذهب، الخواص، الریاض و ... .
وی به آزمایش بسیار علاقمند بود. از این رو، می‌توان گفت که نخستین دانشمند اسلامی است که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاج نامید. جابر، اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه ای از زاج سبز، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.



چهارشنبه 29 دی 1389  6:21 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

آمدو آووگادرو

 

در 9 ژوئن 1776 در شهر توریسن ایتالیا به دنیا آمد. پدرش قاضی بود و علاقه داشت پسرش نیز همین پیشه را دنبال کند. آمدو در 16 سالگی موفق به اخذ لیسانس و در 20 سالگی به دریافت دکترای حقوق نایل شد، ولی پس از چندی با دانستن این مطلب که این حرفه ارضایش نمی کند، به ریاضیات و فیزیک روی آورد.

وی در 33 سالگی به مقام استادی فیزیک کالج سلطنتی ورچیلی در شمال ایتالیاتت منصوب شد. در سال 1811 فرضیه معروف مولکولی اش را که بعدها فراموش شد، در یک مجله ی فرانسوی منتشر کرد. در آن زمان به علت جنگ و اغتشاشات داخلی، وضعیت دانشگاه خوب نبود. کلاسهای درس آووگادرو به علت تغییر رهبران به دلخواه باز و بسته می شدند. در سالهای 1820 تا 1840 دانشگاه ها تعطیل شدند و آووگادرو به عنوان استاد فیزیک دانشگاه به تورین رفت.

سابقاً دانشمندان روشهای مختلفی را برای اندازه گیری مولکولهای گاز به کار می بردند، اما آووگادرو ثابت کرد که حجم مساوی از هر گاز تعداد مولکول مساوی دارد به شرط آن که اندازه گیری گاز در شرایط مساوی از دما و فشار صورت گیرد. امروزه این فرضیه در شیمی به نام قانون آووگادرو معروف است.

دالتون بنیان گذار نظریه اتمی اعتقاد داشت که فرمول شیمیایی آب  H2O است. در سال 1808 ژوزف گی لوساک، با آزمایشاتی که انجام داد قسمت زیادی از نظریه دالتون را رد کرد. اما در سال 1811 آووگادرو با چاپ مقاله فرضیه مولکولی نظریه دالتون را تکمیل کرد. آووگادرو در این مقاله مولکول را معرفی کرده بود. سالها بعد با تلاش استانیسلائو کانیزارو شیمی دان ایتالیایی نظریه مولکولی آووگادرو به اثبات رسید و به همین دلیل در سال 1891 کانیزارو به دریافت نشان انجمن سلطنتی انگلستان نایل شد.

آووگادرو در سال 1856 و در سن هشتاد سالگی از دنیا رفت، در حالی که دنیای علم آن روز به نبوغ این دانشمند پی نبرد.

 

منبع: کتاب زندگینامه مشهورترین دانشمندان و مخترعان

نویسنده کتاب: زهرا رضایی


چهارشنبه 29 دی 1389  6:21 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

همفری دیوی

 

دانشمند انگلیسی در هفدهم دسامبر سال 1778 در پنزانس انگلیس به دنیا آمد. دیوی پسر ارشد خانواده اش بود که از طبقه متوسط جامعه بودند.

او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه گرامر که در نزدیکی پنزانس بود آغاز کرد و آغاز تحصیلاتش در سال 1793 بود. دیوی هنگامی که نزدیک داروفروش جراح شاگردی می کرد برنامه خودآموزش شامل الهیات، جغرافیا، هفت زبان و تعدادی موضوعهای علمی برای خود طرح ریزی کرد. به مطالعه فلسفه پرداخت و از طریق آثار نیکلسون و لاووازیه شیمی آموخت. او بسیار مهربان و سرزنده بود و قوه تخیل قوی داشت. او دوست دار ترکیب کردن کلمات برای ساختن شعر بود. همچنین آتش بازی، ماهیگری، دویدن و جمع آوری مواد معدنی از دیگر تفریحات او بود. یکی از عادات و علایقش بود که یک جیبش را با قلاب ماهیگیری پر کند و جیب دیگرش را با نمونه های سنگ که جمع کرده بود. او هرگز علاقه قلبیش به طبیعت را از دست نداد. در جوانی بسیار بی ریا و ساده دل بود.

او با دیویس ژیلبرت دوست صمیمی بود. بعدها ژیلبرت (رئیس جمهور جامعه سلطنتی) (30-1827) به او پیشنهاد داد که از کتابخانه اش استفاده کند و به او یک لابراتوار شیمی داد که در آن دوران بسیار نادر و عالی بود و او در آنجا با طبیعت گرما، نور و الکتریسیته آشنا شد. او در لابراتوار کوچکش گاز نیترواکسید (گاز خنده آور) را آماده و استنشاق کرد و ادعا کرد که این گاز خواص بیهوش کننده دارد. در سال 1807 او به عنوان منشی جامعه سلطنتی برگزیده شد. در سال 1815 دیوی لامپ بی خطری اختراع کرد که نامش را در تاریخ زنده کرد.

این دانشمند انگلیسی در فیزیک و شیمی تحقیقات جالب و جامعی کرد. سدیم، پتاسیم، کلسیم،‌ باریم، منیزیوم و استرانسیم را جدا کرد. مطالعاتی در باب گاز خنده آور کرد. در الکتروشیمی بررسی های عالمانه ای کرد. چراغ بی خطری را که دیوی اختراع کرد خطر انفجار در معادن ذغال سنگ را از بین برد. اگرچه شیمیدانان از زمان درازی احتمال داده بودند که خاکهای قلیایی اکسید فلزهایی باشند با این حال طبیعت سود و پتاس تا اوایل قرن نوزدهم مورد بررسی قرار نگرفته بود. حتی لاووازیه در این مورد نظر مشخصی نداشت. او نمی دانست که جزء اصلی سود و پتاس چیست و حدس می زد که ازت یکی از اجزای تشکیل دهنده مواد است. به نظر می رسد که این اشتباه از شباهت میان نمکهای سدیم و پتاسیم با نمکهای آمونیوم مایه گرفته است. امتیاز تعیین این اجزا از آن دیوی است. ابتدا ناکامی عرصه را بر وی تنگ کرده بود به این معنی که نمی توانست به کمک یک پیل گالوانیک از سود و پتاس فلز استخراج کند. به زودی وی به خطای خودش پی برد و فهمید که با به کار بردن محلول آبی اشباع شده، وجود آب مانع از تجزیه نمکها می شود.

در اکتبر سال 1807 دیوی تصمیم گرفت که پتاس را بی آب ذوب کند و به محض اینکه با این مذاب، الکترولیز را شروع کرد دانه های کوچک مشابه جیوه و دارای جلای فلزی در روی قطب منفی که در ماده مذاب قرار داشت ظاهر شدند. برخی از دانه ها فوراً به حالت انفجاری سوختند و شعله درخشانی پدید آوردند. در حالیکه بقیه آنها آتش نگرفتند بلکه کدر شدند و با قشر نازک سفیدی پوشیده شدند. دیوی از تجربه های متعددی که در این زمینه کرد نتیجه گرفت که آن دانه ها همان ماده ای هستند که وی در جستجویش است و این ماده هیدروکسید پتاسیم است که شدیداً قابل اشتعال می باشد. دیوی آن فلز را به دقت مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که وقتی با آب ترکیب می شود شعله حاصل از واکنش، ناشی از سوختن هیدروژن آزاد شده از آب است. وقتی دیوی بر روی فلز تهیه شده از هیدروکسید پتاسیم بررسی های لازم را انجام داد به فکر جستجو در هیدروکسید پتاسیم افتاد و با به کار بستن همان روش قبلی موفق به جدا کردن فلز قلیایی دیگر شد. در زمان کوتاهی این دانشمند بررسی دقیق خواص پتاسیم و سدیم را به انجام رسانید. برخی شیمی دانان درباره طبیعت عنصری سدیم و پتاسیم تردید داشتند و تصور می کردند که آن دو ترکیبات قلیایی ها با هیدروژن هستند تا سرانجام گی لوساک و تنار به طور قطعی ثابت کردند که آنچه را که دیوی به دست آورده است در حقیقت عناصر ساده می باشند.

منیزیم فلزی را نخستین بار در سال 1808 دیوی به دست آورد. وی برای این کار به همان روشی متوسل شد که برای تهیه سدیم و پتاسیم از آن کمک گرفته بود.

گذشته از این عناصر دیوی موفق به کشف کلسیم- باریم و استرانسیم نیز شد. وی ثابت کرد که عناصر شیمیایی به عنوان «مواد اصلی» قدرت اسیدی یا قدرت قلیایی عمل نمی کنند و نتیجه گرفت که خواص شیمیایی تابعی از آرایشهای نسبی و نیز تابعی از ترکیبات ماده اند. دیوی نشان داد که اکسیژو در واکنشهایش با اسید اوکسی موریاتیک هرگز بدون وجود آب تولید نمی شود و این اسید را جزو عناصر قرار داد و آن را «کلر» نامید.

او ماهیت و خواص اساسی ید را روشن ساخت. فقط با کار سه ماهه در مورد گاز انفجاری آتشدمه، تأیید کرد که عنصر اصلی تشکیل دهنده آن متان است و فقط در دماهای بالا آتش می گیرد.

از میان کلیه کسانی که درباره پیل ولتا کار کرده اند دیوی همواره تیز هوشتر از همه بود. او از آغاز به نظریه واکنش شیمیایی تولید برق معتقد شد و سرانجام ثابت کرد که در پیلهای برقکافت (الکترولیت) جریان برق ترکیبها را به عناصر متشکله خود تجزیه می کند و اجسام جدیدی را با ترکیب بوجود نمی آورد و وی همچنین رئیس مؤسسه «گاز درمانی» تامس بدوز در کلیفتن شد. پس از پنج سال که اولین کتاب شیمی خود را قرائت کرد در «مؤسسه پادشاهی» به تدریس و سخنرانی در شیمی مشغول شد و آنجا را به مرکزی برای تحقیقات پیشرفته تبدیل کرد و خود نیز بیشتر حیات شغلیش را در آنجا گذرانید. دیوی در رساله ای قدیمی به نظریه گرمایی (caloric) لاووازیه به علت وارد کردن مواد تخیلی و واژه ذهنی «گرمایی» حمله کرد و نظریه ای پرداخت که در آن گرما همچون حرکت و نور به عنوان ماده انگاشته می شد. به جای واژه «گرمایی» عبارت «حرکت رانشی» را پیشنهاد داد.

دیوی سرانجام در 29 مه سال 1829 درشهر ژنو سوئیس درگذشت در حالیکه 51 سال داشت.



چهارشنبه 29 دی 1389  6:21 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:تمام دانشمندان شیمی

رابرت بویل

 

که از چهره های ماندگار انگلیس است در کاخ لیزمور در ایلند به دنیا آمد. او هفتمین پسرکنت اعظم کورک یکی از ثروتمند ترین مردان جهان بود. کنت اعظم برای تربیت فرزندان و اینکه لوس و ناز نازی نشوند آنها را به خانواده های فقیر سپرد تا پرورش یابند. رابرت بویل از 6 ماهگی تا 4 سالگی در یک خانواده روستایی ایلندی به سر برد. او تا 8 سالگی زیر نظر معلم سر خانه تحصیل کرد، سپس به مدت 3 سال در اتون انگلیس به درس خود ادامه داد.

بویل در 20 سالگی به لندن رفت و عضو یک گروه دانشمندان تجربی شد. بویل اعتقاد راسخ داشت که آینده علم بر روش تجربی استوار است. شعار او که هیچ چیز به صرف گفته دیگران قابل قبول نیست، این فکر را که تمام پاسخها در کتابهای قدیمی وجود دارد نفی می کرد. گروه علمی که او عضو آن بود جلسه بحثهای غیر رسمی را در خانه هر یک از اعضا برگزار می کرد و بویل به آن نام کالج نامرئی داده بود.

در سال 1654 بویل به اکسفورد رفت تا به حامیان علوم تجربی نزدیکتر باشد. او با کمک رابرت هوک باهوش یک تلمبه بادی پیشرفته را ساخت. این دو نفر ثابت کردند که صدا در خلا منتشر نمی شود. آنها استدلال گالیله را که معتقد بود در صورت نبودن مقاومت هوا یک پر سبک و یک تکه سرب سنگین با سرعت برابر سقوط می کنند تایید کردند. بویل به سبب آنکه نمی خواست حیوانات را بیازارد قادر نبود که مطالعاتش را روی تنفس در خلا کاملا پیگیری کند و او یافته های خود را در کتاب تاثیر کشسانی هوا در سال 1660 منتشر کرد. این کتاب شامل قانون بویل است. بنابر قانون بویل حجم یک گاز با فشار موثر بر آن نسبت وارون دارد.

بزرگترین دستاوردهای بویل در رابطه با علم شیمی است. او عنصر را ماده ای تعریف کرد که نمی توان آن را با روشهای شیمیایی به مواد ساده تر تبدیل کرد و نمی توان آن را از ترکیب دو یا چند ماده ساده تر به دست آورد. کتاب او به نام شیمیدانان شکاک 1661 نشان دهنده آغاز شیمی جدید است.

بویل اصرار داشت که دوستان دانشمند وی نتایج تجربیات خود را با سرعت گزارش کنند تا دیگران نیز از اکتشافهای جدید مطلع شوند. در سال 1663 وی کوشش های موفقی را برای صدور امتیاز انجمن سلطنتی به عنوان یک مجمع علمی رسمی که بر اساس الگوی کالج نامرئی ایجاد شده بود انجام داد. در سال 1668 به لندن بازگشت و یک آزمایشگاه شیمی را در خانه خود به وجود آورد، او عنصر قابل اشتعال فسفر را کشف کرد و نخستین کبریت را ساخت.
رابرت بویل علاوه بر پژوهش های علمی زبانهای عبری یونانی و سریانی را آموخت تا مطالعات خود را روی متون مذهبی دنبال کند. مسئولیتهای گوناگونی از جمله ریاست شورای شهر اتون مقامی در کلیسای انگلیس و ریاست انجمن سلطنتی به او پیشنهاد شد ولی آنها را نپذیرفت. بویل هیچ گاه ازدواج نکرد. هنگامی که در لندن وقات یافت مجموعه کارهای علمی خود و دستگاهای را که ساخته بود به انجمن سلطنتی واگذار کرد. او همچنین هزینه سخنرانی های سالانه حمایت از دین مسیح در برابر حمله بی دینان تامین می کرد.


چهارشنبه 29 دی 1389  6:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها