صادقلو: موفقيتهاي هستهاي يادآور دلاورمرديهاي دفاع مقدس است
گروه فرهنگي / حوزه ايثار و شهادت
89/10/29 - 13:14
شماره:8910290759
گفتوگو با جانباز قطع دوپا
صادقلو: موفقيتهاي هستهاي يادآور دلاورمرديهاي دفاع مقدس است
خبرگزاري فارس: محمدرضا صادقلو از جانبازان دفاع مقدس گفت: ايثار جوانان كشور در دستيابي به انرژي صلحآميز هستهاي يادآور دلاورمرديهاي رزمندگان در دفاع مقدس است.
به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، سالهايي نهچندان دور مرداني مرد، براي دفاع از شرف، حيثيت و دينمان تنها اندوخته خود را كه جانشان بود، در طبق اخلاص گذاشتند و رفتند تا ما، ما بمانيم؛ امروز همانها بيدست، بيپا و بيچشم در گوشههاي از شهرمان، جهان را به شگفتي وا داشتهاند.
در همين پايتخت خودمان، در بين صدها جانباز ويلچري، يك مرد را ميبيني كه 14 سال است حتي ويلچرش كه او را بر شانههاي خود گرفته تا وسيلهاي براي رسيدن به اهدافش باشد، بر خود ميبالد. غيرت و كرامت جمهوري اسلامي به كرامت اينچنين مردهاي افلاكنشين گره خورده و خاك ايران هميشه بر وجودشان مينازد.
او بر ويلچر نشسته است و بر جانبازي خود افتخار ميكند؛ وقتي دلش از تيرگيها و تنگنظريهاي زمانه ميگيرد با فرزندانش به آسايشگاه جانبازان ثارالله ميرود؛ بوسهاي را بر دست دوستانش كه زمين از صبرشان به ستوه آمده، نثار ميكند؛ سبكبال ميشود؛ تمام خستگيها و دردها را فراموش ميكند؛ در روزهاي ديگر به ديدار دوستانش در گلزار شهداي بهشت زهرا (س) ميرود و با روحيهاي چند برابر بر دل جامعه تار، برميگردد تا دوباره ايران اسلامي را بسازد.
«محمدرضا صادقلو» همان عاشقي است كه خستگي روزگار او را از پا درنياورده و با اميد به يگانه خالق هستي نظارهگر پيشرفت ايران است؛ وي كه متولد 1347 بوده به گوشهاي از زندگي پرثمر خود پرداخته و ميگويد: در سال 1362 در مدرسه «شهيد مهدوي» واقع در خيابان مولوي تحصيل كردم؛ در دوران جنگ تحميلي عراق عليه ايران خيلي از بچههاي محله به جبهه اعزام شده و به شهادت رسيدند.
وي خود را از بچه محله شهيد تندگويان ميداند و ادامه ميدهد: در آن برهه از زمان، بنا به غيرت اسلامي، پير و جوان به جبهه اعزام ميشدند؛ هيچ فشار و اجباري نميتوانست راه جبههها را بگشايد مگر عشق. بنده نيز از 16 سالگي به جبهه رفتم؛ مردم در آن شرايط لقمههاي سفره گرم خانههايشان را به جبهه ميفرستادند تا به رزمندگان بگويند حمايتتان ميكنيم، پيروز باشيد.
اين فعال عرصه علمي كشور با چشمهايي اشكبار كه سوز و آه جاماندگي از غافله شهدا را به ارمغان آورده، بيان ميدارد: در عملياتهاي «كربلاي يك»، «والفجر 8 » و «كربلاي 4» به عنوان تخريبچي در جبهه حضور داشتم و با نيروهاي اطلاعات عمليات همكاري ميكردم؛ نخستين چيزي كه در تخريب آموزش ميدادند اين بود كه «اولين اشتباه، آخرين اشتباه است» البته ثابت كردم كه هميشه اينگونه نيست؛ بارها در خنثيسازي مينها اتفاق افتاده بود كه كارد را داخل خاك زده و به مين گوجهاي خورد و چون ميدانستيم در آن شرايط بايد چگونه عمل كنم، به سلامت مأموريت را به پايان رساندم.
* يادها و يادگاريهاي عمليات «كربلاي يك و 4»
وي به يادگاري عمليات «كربلاي يك» اشاره ميكند و اظهار ميدارد: در عمليات «كربلاي يك» و آزادسازي مهران، نخستين يادگاري از جبهه به پشتم اصابت كرد؛ مرا به بيمارستان «نجميه» بردند؛ به دليل حساسيت محل اصابت تركش، پزشكان موفق به درآوردن آن نشدند؛ هنوز آن تركش يادگاري را در بدنم نگه داشتهام.
صادقلو ميگويد: در حالي كه هنوز زخمهايم باندپيچي بود، در گردان تخريب عمليات «والفجر 8» حضور يافتم؛ «والفجر 8» عملياتي بود كه ايران در طراحي و اجراي عمليات منحصر به فرد وارد عمل شد و اجراي اين عمليات امتيازات خوبي در عرصه بينالمللي براي كشور در بر داشت.
وي ميافزايد: دي ماه سال 1365، در عمليات «كربلاي 4» منطقه امالرصاص حضور يافتم؛ متأسفانه با تلاش ستون پنجم و ارائه اطلاعاتي از سوي آنها به عراق، منطقه كاملاً شناسايي شده بود؛ بنده نيز در گردان تخريب براي آماده كردن منطقه و اجراي عمليات، در منطقه حضور پيدا كرديم و تحركات نيروهاي عراقي و زير آتش گرفتن منطقه از سوي آنها نشان دهنده آگاهي آنها از اجراي عمليات از سوي ما بود.
اين جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس ادامه ميدهد: با تدابير مسئولان جنگ، ساعت 11 شب 6 دي، عمليات آغاز شد؛ عراقيها با قايق كوچكي خود را به خرمشهر رساندند و از پشت ما را به رگبار بستند؛ جالب بود كه نيروهاي عراقي مقابل ما، منطقهاي را كه ما و نيروهاي خودشان حضور داشتيم را زير توپ و آتش گرفته بودند؛ همان شب با اصابت توپ فرانسوي به طرف ما، تمام دوستانم به شهادت رسيدند؛ حدوداً تا ساعت 5 صبح داخل گِل افتاده بودم؛ سعي كردم سينهخيز خود را به دوستان برسانم در حالي كه پشت سرم را نگاه ميكردم متوجه شدم، هر دو پايم قطع شده است.
صادقلو ميگويد: شكم، دست، پاهايم به شدت آسيب ديده بود؛ چند ساعتي در آنجا بودم تا اينكه شهيد «عبدالله مداح» و ديگر رزمندگان پيكر نيمهجان مرا به عقب برگردانده سپس به بيمارستان انتقال دادند؛ حدود 5 ماه در بيمارستان بستري شدم؛ آرام آرام جاي زخمهاي پاهايم خوب شد ولي تركشهاي شكمم، مرا خيلي اذيت كرد و سالها تحت درمان بودم. 2 سال نتوانستم در جبهه حضور پيدا كنم تا اينكه در عمليات «مرصاد» با ويلچر به جبهه رفتم و در كنار رزمندگان گردان حبيب شروع به فعاليت كردم.
* تحريم دشمنان، ما را به خودكفايي و پيشرفت رساند
وي با كشيدن آهي، ساعتها و روزهاي جنگ تحميلي را خوشترين لحظهها ياد ميكند و ميافزايد: امام خميني (ره) فرمودند «جنگ تحميلي براي ما يك نعمت است»؛ تحريم دوران جنگ تحميلي بيشتر از فشار و تحريم اقتصادي در حال حاضر بود؛ نعمتها از اين باب بود كه جهان، بسياري از درها را به روي ايران بست؛ فكرها شكوفا شد و ملت ايران با گفتن «يا علي مدد» و بدون وابستگي به شرق و غرب روي پاي خود ايستادند. ما با صرف كردن فعل «خواستن» توانستيم راهها و درهاي بسته شده توسط دشمن را باز كنيم كه نتيجه آن را در نيروي هوايي، پرتاب ماهواره به فضا، پيشرفتهاي هستهاي، علمي و فناوري ميبينيم.
* مجروحيت، محدوديت نيست
اين جانباز 70 درصد، مجروحيت را محدوديت نميدادند؛ بعد از مجروحيتش در سال 1367 ادامه تحصيل داد؛ در سال 1368 ازدواج كرد و با تشويق همسرش تحصيلات خود را در مقطع كارشناسي رشته علوم سياسي در دانشگاه تهران آغاز كرد؛ وي در وزارتخانهها و سازمانها مختلف مشغول به خدمت شد و در ادامه در راستاي رسيدن به اهداف والاي پيشرفت فعاليت كرد.
وي با قدرتي كه از باري تعالي ميگيرد، فعاليتهايي را بر عهده دارد كه شايد چند نفر به تنهايي نتوانند پاسخگوي اين مسئوليت خطير باشند.
* ديدار با جانبازان مرا به دريافت قدرت الهي وا ميدارد
وي حداقل هر 2 هفته يكبار به ديدار دوستان جانباز قطع نخاعي در آسايشگاه ثارالله ميرود؛ وي در اين باره ميگويد: ديدار با جانبازان مرا به دريافت قدرت الهي وا ميدارد؛ انسان به قدري در برابر قدرت ازلي ضعيف است كه با كوچكترين تركش زمينگير ميشود؛ من در پس اين ديدارها با خود ميگويم «چقدر ميخواهي به اين دنيا وابسته باشي؟ هر چقدر كه به مال، مقام و فرزند وابسته شوي، يك جايي اين وابستگي قطع ميشود».
* ارتباط عميق ايثار رزمندگان در دفاع مقدس با مقاومت جوانان در عرصه علمي
صادقلو اضافه ميكند: ايثار و شهادت جايگاه ارزشمندي دارد؛ به جرأت ميتوان گفت جواناني كه امروز در سازمان انرژي اتمي و نيروگاه اتمي بوشهر مشغول به كار هستند، در حد رزمندگان اسلام در جبهههاي دفاع مقدس بوده و ميتوان در چهره آنها ايثار حقيقي را در راستاي پيشرفت كشور مشاهده كرد.
وي ادامه ميدهد: دانشمندان هستهاي اين مرز و بوم با از خودگذشتگي شبانهروزي محدوديتهاي غرب را كنار زده و دنيا را بهتزده كردهاند؛ موفقيت براي دستيابي به كيك زرد، نشان دهنده خلوص نيت دانشمندان بود در واقع آنها ايثار را به منصه ظهور گذاشتند.
* مردم سال گذشته به شعار «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند» عمل كردند
فتنه سال 88 دل تمام كساني را كه در سرافرازي انقلاب اسلامي نقش داشته و پايبند ارزشها بودند را به درد آورد و اين جانباز با نگاهي پر از اندوه به فتنه سال گذشته، ميگويد: برخلاف نظر منافقان و دشمنان انقلاب اسلامي، مقام معظم رهبري ميليونها عاشق دارد؛ بنده در فتنه سال گذشته ديدم كه جوانان با پوشش و ظاهر مختلف، پاي بيانات رهبر معظم انقلاب ايستاده و اشك ميريختند؛ بايد باهم عهده ببنيدم ديگر آقا را تنها نگذاريم.
وي ادامه ميدهد: مردم در سال گذشته شعار «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند» را در عمل به فتنهگران، آمريكا و قدرتهاي جهاني ثابت كردند و اذعان داشتند پشت ولي امر و مقتداي خود را خالي نخواهند گذاشت.
انتهاي پيام/
چهارشنبه 29 دی 1389 1:54 PM
تشکرات از این پست