0

اولى الامر كيست

 
sadra_sn
sadra_sn
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 302
محل سکونت : زنجان

اولى الامر كيست

اولى الامر كيست؟ در قرآن مى‏خوانيم: «اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم»(164)
 از خدا و رسول و صاحبان فرمان پيروى كنيد.
 «اولى الامر» يعنى صاحب اختيار و فرمان، چه كسانى هستند؟
 به عقيده ما شيعيان اولى الامر، امامان معصوم هستند، نه هر صاحب قدرتى كه بر مردم تسلّط پيدا كند. زيرا اين صاحبان فرمانى كه در كنار خدا و رسول هستند بايد در راه خدا و رسول باشند.
 بديهى است كه وقتى مى‏گويند از خدا و پيامبر فرمانبردارى كنيد، يعنى هيچ گناهى را انجام ندهيد. از طرف ديگر، اگر ما مصاديق اولى‏الامر را سلاطين و رؤساى جمهور كشورها بدانيم، كه نه تنها معصوم نيستند بلكه گاهى سرآمد گنهكاران مى‏باشند، پس بايد از آنها فرمانبردارى و پيروى كنيم.
 آيا اين صحيح است كه قرآن در يك آيه هم به ما سفارش كند كه پيرو خدا و رسول باشيم و هرگز دور خلاف نگرديم و گناه نكنيم و هم سفارش كند كه پيرو كسانى باشيم كه هر روز صدها خلاف مى‏كنند؟! اگر خيلى خوش‏بين باشيم، آنان گاهى مرتكب گناه مى‏شوند، كه در اين صورت مطيع آنها بودن، يعنى گاهى گناه كردن.
 آيا چنين تناقضى از سوى خداوند حكيم پذيرفته است؟ بنابراين منظور از اولى الامر هر حاكم و صاحب قدرتى نيست.
 بيانى ديگر
 همان گونه كه در اين آيه فرمانِ «اطيعوا» داريم، در آيات ديگر، نهىِ «لا تطع» و «لا تطيعوا» داريم. خداوند در يك جا فرمان اطاعت از حاكمان مى‏دهد و در جاى ديگر مى‏فرمايد: اطاعت نكنيد، تكليف چيست؟
 اگر منظور از «اولى الامر» هر صاحب قدرتى باشد، با اين همه مواردى كه خداوند از اطاعت آنان نهى فرموده، از اطاعت شوندگان چيزى باقى نمى‏ماند. مانند اينكه پزشك به بيمار بگويد: لبنيات بخور. بعد بگويد: ماست نخور، شير نخور، پنير نخور، كره نخور، خامه نخور و ...
 پس اولى‏الامر بايد امامان معصوم باشند كه اطاعت از آن بزرگواران همان اطاعت از خدا و رسول باشد و هرگونه انحراف فكرى و عملى در آنان نباشد و از حد اعلاى عصمت برخوردار باشند.
 اگر مراد قرآن از اولى الامر افراد غير معصوم بود، حق اين بود كه فرمان به پيروى از آنان اين چنين مطلق نباشد و مانند پيروى از والدين مشروط باشد. چنانكه قرآن مى‏فرمايد: اگر والدين خواستند فرزند را از مدار توحيد خارج نمايند، اطاعت از آنها ممنوع است:
 «واِن جاهداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما»(165)
 بنابراين اگر فرمان پيروى از اولى الامر بى‏قيد و شرط آمده است، به اين خاطر است كه اولى الامر در ديدگاه قرآن نيازى به قيد ندارد، آنها كسانى هستند كه از انحراف به دورند و داراى مقام عصمت مى‏باشند.
 اگر در مسيرى حركت كنيم و به تابلوى كه بر روى آن نوشته عبور آزاد، برخورد كنيم، از اين تابلو متوجه مى‏شويم كه مسير مشكلى ندارد، وگرنه اگر مسير مشكلى داشت يا بايد تابلوهاى احتياط نصب مى‏شد و يا حداقل تابلوى فوق نصب نمى‏شد. همچنين هنگامى كه خداوند از انسان مى‏خواهد از اولى الامر اطاعت كند و هيچ گونه قيد و شرطى را ذكر نكرده، آشكار مى‏گردد كه آنها هيچ‏گونه لغزشى ندارند.
 علاوه بر آنكه بر اساس روايات مراد از «اولى الامر» پيشوايان معصومى هستند كه طبق سيصد حديث شيعه و اهل سنت، تعداد آنها دوازده نفر است.(166)

164) سوره نساء، آيه 59 .
165) سوره عنكبوت، آيه 8.
166) جلاءالبصر فى ائمة الاثنى عشر، آيت اللّه صافى.


چهارشنبه 29 دی 1389  12:37 AM
تشکرات از این پست
sadra_sn
sadra_sn
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 302
محل سکونت : زنجان

ماجراى غدير

در سال دهم هجرى يعنى اواخر عمر پيامبر، در مدينه اعلام گرديد كه امسال پيامبر درمراسم حج شركت مى‏كنند. هر كس مايل است، همراه پيامبر حركت كند.
 كاروان باشكوهى از مسلمانان عازم زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج گرديد. پس از بجاى آوردن اعمال حج، در برگشت، كاروان به چهارراهى رسيد كه حجاج هر كدام به راه خود مى‏رفتند. نام آن محل، غدير خم بود.
 اين منطقه سه ويژگى داشت:
 1- بركه آبى بود كه براى آن جمعيّت انبوه و احشام آنها در آن هواى گرم بسيار ضرورى بود.
 2- چهار راه و به عبارت ديگر گلوگاه بود.
 3- زمين گود بود. تا مراسم براى همه قابل مشاهده باشد. مانند فوتباليست‏ها كه توى گودى‏اند و تماشاچى‏ها از آن بالا همه را به خوبى مى‏بينند.
 پيامبر و على عليهما السلام نيز در گودى قرار گرفتند تا همه به خوبى آنها را ببينند.
 در اين هنگام، فرشته وحى الهى فرود آمده و آيه زير را بيان كرد:
 «يا ايّها الرّسول بَلّغ ما اُنزل اليك من ربّك و اِن لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه يعصمك من النّاس انّ اللّه لا يَهدى القوم الكافرين»(161)
 اى رسول ما! آنچه را كه از طرف پروردگارت به تو نازل شده است ابلاغ كن و اگر چنين نكنى، رسالتت را به سرانجام نرسانده‏اى و خداوند تو را از مردم محافظت مى‏كند. همانا خداوند كافران را (به هيچ راه موفّقى) هدايت نمى‏كند.
 براستى پيامبر چه چيز را بايد ابلاغ كند؟!
 نكته قابل توجه كلمه «ما» در «ما انزل اليك» است. به طور قطع آنچه را كه پيامبر بايد ابلاغ كند، جزء دين است، اما آيا از اصول دين است؟ توحيد است يا نبوّت يا معاد؟
 قطعاً توحيد نيست، زيرا اكنون آخرين سال عمر مبارك پيامبر است، آيا پيامبر تاكنون مردم را به توحيد دعوت نكرده است؟ آيا از آنها نخواسته است كه «لا اله الا اللّه» بگويند؟! يا بايد تبليغ كند كه من پيامبرم؟ آيا تا كنون معاد را براى مردم نگفته است؟! در حالى كه بسيارى از سوره‏هايى كه در اوائل بعثت و در مكه نازل شده، مربوط به معاد است.
 آيا منظور ابلاغ فروع دين است؟ آيا پيامبر بايد از مردم بخواهد كه نماز بخوانند، يعنى كسانى كه به حج آمده بودند، تارك الصلوة بودند؟!
 دستور وجوب روزه، زكات، خمس و جهاد همه در سال دوم هجرى نازل گرديد. پس اين مأموريّت چيست؟
 اين پيام بايد موضوعى باشد كه اصول دين و فروع دين بند به آن است. علاوه بر آنكه خداوند مى‏فرمايد: اگر اين پيام را نرسانى، اصلاً رسالتت را ابلاغ نكرده‏اى. گويا پيامبر از ابلاغ اين پيام مى‏ترسد، زيرا ادامه آيه مى‏گويد: خداوند تو را از مردم محافظت مى‏كند، براستى اين چه امرى است كه پيامبر مى‏ترسد و از چه چيز مى‏ترسد؟ آيا پيامبرى كه در جنگ‏ها نترسيده، بر جانِ خود مى‏ترسد كه خداوند مى‏گويد نترس؟ يا از كينه‏ها و عقده‏هايى كه منافقان و دشمنان اسلام از على‏عليه السلام در سينه دارند مى‏ترسد!
 چنانكه در دعاى ندبه مى‏خوانيم: «أحقاداً بَدريّةً و خيبريّةً و حُنينيّة»
 كينه‏هاى بجا مانده از جنگ‏هاى بدر و خيبر و حنين.
 به هر حال پيامبر دستور داد تا كاروان توقف كند، آنهايى كه پيشاپيش حركت مى‏كردند، برگشتند و آنهايى كه عقب مانده بودند رسيدند. جمعيّتى در حدود 124000 نفر گرداگرد پيامبر جمع شدند.
 نماز جماعت ظهر اقامه گرديد. آنگاه پيامبر دستور داد منبرى از جهاز شتران درست كردند و بر بالاى آن قرار گرفت.
 پيامبر به هر يك از چهار طرف نگاهى كرد و فرمود: «الا تسمعون؟» آيا صداى مرا مى‏شنويد؟ مردم جواب دادند: بلى.
 پيامبر اين اقرار و اعتراف را از آنها گرفت، تا فردا كسى ادّعا نكند كه من نفهميدم و متوجه صحبت‏هاى پيامبر نشدم!
 و هنگامى كه فاطمه زهراعليها السلام در تاريكى‏هاى شب به در خانه مهاجر و انصار مى‏آمد و سخنان پيامبر را در ارتباط با جريان غدير و خلافت على‏عليه السلام به آنها يادآورى مى‏كرد، نگويند: ما نشنيديم!
 پيامبر در آن روز و در آن هواى گرم، خطبه بسيار طولانى و جامعى خواند، سپس على‏عليه السلام را به نزد خود فرا خواند و زير بازوى او را گرفت به نحوى كه همه او را ببينند و فرمود: «مَن كُنتُ مولاه فهذا علىّ مولاه» هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست.
 سپس اين آيه نازل شد:
 «أليوم يئس الّذين كفروا من دينكم فلاتخشوهم و اخشون أليوم أكملتُ لكم دينكم و أتممتُ عليكم نعمتى و رضيتُ لكم الاسلام ديناً»(162)
 امروز كفّار نسبت به دين شما مأيوس شدند پس از آنان نترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمت را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين شما برگزيدم.

161) سوره مائده، آيه 67.
162) سوره مائده، آيه 3.

چهارشنبه 29 دی 1389  12:38 AM
تشکرات از این پست
sadra_sn
sadra_sn
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 302
محل سکونت : زنجان

صلوات بر اهل بيت

صلوات بر اهل بيت در نماز تمامى فِرَق مسلمان، اعم از شيعه و سنى، در تشهد نماز بر پيامبر و آل او صلوات مى‏فرستند. حتى صلوات برادران اهل سنت پر رنگ‏تر از صلوات ما شيعيان است. آنان مى‏گويند: «الّلهم صلّ على محمّد و على آل محمّد كما صلّيتَ على ابراهيم و على آل ابراهيم»
 روزى در مسجد الحرام نماز مى‏خواندم. پس از سلام يكى از برادران اهل سنت كه كنار من نشسته بود، به من گفت: اين چه صلوات غلطى بود كه فقط مى‏گويى: «اللهم صلّ على محمّد و آل محمّد» گفتم: چرا؟ گفت: اين صلوات شما ابتر و ناقص است. آنگاه صلوات فوق را به من يادآورى كرد.
 بنابراين نماز بدون سلام بر اهل بيت نماز نيست.
 امام شافعى يكى از ائمه چهارگانه اهل سنت، شعر جالبى دارد كه در كاشى‏كارى‏هاى ايوان نجف نيز درج شده است. او مى‏گويد:
 يا اهل بيت رسول اللّه حبّكم‏
فرض من اللّه فى القرآن انزله‏
 كفاكم من عظيم الشأن انّكم‏
من لم يصلّ عليكم لا صلوة له‏
 اى اهل بيت رسول خداعليهم السلام، خداوند دوستى شما را در كتابش واجب كرده است. در علوّ مقام و شأن شما همين بس كه هر كس بر شما صلوات نفرستد، نماز نگزارده است.

چهارشنبه 29 دی 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
sadra_sn
sadra_sn
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 302
محل سکونت : زنجان

معرّفى روزانه

معرّفى روزانه پيامبر در اواخر عمر، روزهاى متوالى (بعضى شش ماه و برخى نه ماه گفته‏اند) هر روز صبح به كنار خانه على و فاطمه‏عليهما السلام مى‏آمدند و دست‏هاى خود را دو طرف درب خانه مى‏گذاشتند و مى‏فرمودند: «السلام عليكم يا اهل بيت النبوّة»(160)
 پيامبر بدين وسيله اهل بيت را به مردم معرفى مى‏كردند، تا براى مردم فرهنگ شود و مردم اهل بيت را كاملاً بشناسند و افراد ديگر را هر چند از همسران و بستگان پيامبر باشند، جزو اهل بيت محسوب نكنند.

160) بحارالانوار، ج 35، ص 215.

اصول عقائد اسلامي (امامت) » آيا پيام غدير، دوستى علىّ‏عليه السلام بود؟ بعضى مى‏گويند: منظور پيامبر از «مَن كنتُ مولاه فهذا علىّ مَولاه» دوستى على‏عليه السلام بود. زيرا يكى از معانى ولايت، محبّت و دوستى است. امّا آيا بر گرداندن كسانى كه مسافتى را طى كرده‏اند و جمع كردن و نگه داشتن آنها به مدت سه روز در آن بيابان داغ براى ابلاغ اين مطلب بود كه مردم على را دوست بداريد! هر چند دوستى على‏عليه السلام هم بسيار مهم است و بسيارى به دوستى على‏عليه السلام هم عمل نكردند!
 از آن گذشته آيا دوستى بيعت مى‏خواهد؟ دوستى تبريك مى‏خواهد؟ چرا برخى آمدند و گفتند: «بخٍ‏ّ بخٍ‏ّ لك يا علىّ، أصبحتَ مولاى و مولا كلّ مؤمن»(163) مبارك باد، مبارك باد اى على! امروز تو مولاى ما و مولاى هر مؤمنى گرديدى.
 براستى هر كس در دادگاه دو شاهد داشته باشد، حق خود را مى‏گيرد، در حالى كه على‏عليه السلام يكصد و بيست و چهار هزار نفر شاهد داشت و حقش را از بين بردند. آرى على، اول مظلوم تاريخ است!


163) بحارالانوار، ج 21، ص 388.


چهارشنبه 29 دی 1389  12:42 AM
تشکرات از این پست
sadra_sn
sadra_sn
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 302
محل سکونت : زنجان

حديث كساء

اصول عقائد اسلامي (امامت) » حديث كساءروزى پيامبرصلى الله عليه وآله وارد خانه دخترش زهراعليها السلام شد و عباى خود را كه به «كساى يمانى» معروف بود بر روى خود كشيد، اندكى گذشت، امام حسن‏عليه السلام كه كودكى خردسال بود وارد شد، به مادر سلام كرد و جوياى پدربزرگ خود شد. فاطمه او را به سوى پدر راهنمايى كرد. سپس امام حسين‏عليه السلام و پس از او اميرمؤمنان‏عليه السلام وارد شدند و در كنار پيامبر قرار گرفتند و با اجازه رسول خدا به زير كسا در آمدند. سرانجام حضرت فاطمه‏عليها السلام نيز به آنها ملحق گرديد.
 افراد ديگرى نيز در خانه وجود داشتند، امّا پيامبر به هيچ شخص ديگرى اجازه ورود ندادند. آنگاه فرمودند: خدايا! اينها اهل بيت من هستند و در مورد آنان دعا كردند.
 اين اقدام پيامبر بدان جهت بود كه جلوى سوء استفاده ديگران را بگيرند و فردا هر كسى به عنوان عمو و همسر پيامبر ادّعا نكند كه از اهل بيت پيامبر است و مشمول آيه تطهير مى‏باشد.

چهارشنبه 29 دی 1389  12:43 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها