جزء چهارم سوره آل عمران، آیه 10
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ
یقیناً اموال و فرزندان کافران هرگز چیزی از [عذاب] خدا را از آنان برطرف نمی کند؛ و اینانند که آتشگیره آتش اند.
معانی کلمات آیه
تغنى: غنى: كفايت، بى نيازى، اغناء: كفايت كردن، بى نياز كردن. اين لفظ اگر با «عن» و «من» همراه باشد بمعنى كفايت و بدون آن دو بمعنى بى نيازى است.
وقود: وقد: افروخته شدن آتش. وقود: هيزم و نحو آن كه وسيله آتش افروزى است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«10» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ
همانا كسانى كه كفر ورزيدند، نه اموالشان و نه فرزندانشان در برابر (عذاب) خدا (در قيامت) هيچ به كارشان نمىآيد وآنان خود هيزم و سوخت آتشاند.
نکته ها
«وَقود» به معناى مادّهى سوختنى است. وسيلهى آتشزايى دوزخ دو چيز است: سنگها و انسانها؛ «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» «2» آرى؛ خصلتها و افكار و اعمال، هويّت انسان را دگرگون مىكند و انسان به سوخت آتش تبديل و خود عامل سوختن خود مىشود.
غير از خداوند هيچكس، نه در دنيا و نه در آخرت، نمىتواند نيازهاى واقعى انسان را تأمين كند و انسان در هر حال به او نيازمند است.
«1». نبأ، 17.
«2». بقره، 24.
جلد 1 - صفحه 474
پیام ها
1- گرچه آيه مخصوص كافران است ولى بايد پند گرفت و به مال و فرزند مغرور نشد. دلبستگى به غير خدا هر چه باشد، بىثمر و محكوم است. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ»
2- كفر، انسان را از مدار انسانيّت خارج و در حدّ اشياى مادّى و طبيعى پايين مىآورد. «أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ»
سوره مائده، آیه 2
مشاهده آیه در سوره
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا
شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده.
جزءپنجم آیه 75 سوره نساء
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا
شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده.
معانی کلمات آیه
مستضعف: كسى كه در اثر فشار و ظلم و اختناق به ضعف و بيچارگى كشانده شده است. ولدان: كودكان. مفرد آن وليد است . به دختر و پدر گفته مى شود. القرية: شهر بزرگ. شهر. قرى در اصل به معنى جمع كردنست، قريه موضعى است كه مردم در آن جمع شوند (قاموس قرآن).[۱]
وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً «75»
شما را چه شده كه در راه خدا و (در راه نجات) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمىجنگيد، آنان كه مىگويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه مردمش ستمگرند بيرون بر و از جانب خود رهبر و سرپرستى براى ما قرار ده و از سوى خودت، ياورى براى ما تعيين فرما.
جلد 2 - صفحه 107
نکته ها
آيه دربارهى مسلمانانى است كه زير فشار و شكنجهى مردم مكّه قرار داشتند. و از كسانى كه جهاد در راه آزادى آنان را رها كردهاند، نكوهش مىكند.
امام باقر عليه السلام فرمود: مقصود از مستضعفانى كه در تحت حكومت ظالمانند، ما هستيم. و امام صادق عليه السلام در پاسخ به اينكه مستضعفان چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه نه مؤمن هستند و نه كافر. «1»
پیام ها
1- مسلمانان بايد نسبت به هم، غيرت و تعصّب مكتبى داشته باشند و در برابر نالهها و استغاثهها بى تفاوت نباشند. ما لَكُمْ ...
2- از اهداف جهاد اسلامى، تلاش براى رهايى مستضعفان از سلطه ستمگران است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ»
3- اسلام مرز نمىشناسد، هرجا كه مستضعفى باشد، جهاد است. «وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ»
4- ارتش اسلام بايد به حدى مقتدر باشد كه نجات بخش تمام محرومان جهان باشد. «ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ»
5- در شيوهى دعوت به جهاد، بايد از عواطف مردم كمك گرفت. الْمُسْتَضْعَفِينَ ... الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا ...
6- سرپرستى و ولايت بر مسلمانان بايد از طرف خدا باشد. «مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا»
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
جز ششم سوره مائده، آیه 2
مشاهده آیه در سوره
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه ومحرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می طلبند، حلال مشمارید. و چون از احرام بیرون آمدید [اگر مایل باشید، می توانید] شکار کنید. و کینه توزی و دشمنی گروهی که شما را از [ورود به] مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نکند که [به آنان] تعدّی و تجاوز کنید. و یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید، و یکدیگر را بر گناه و تجاوز یاری ندهید؛ و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است.
مشاهده آیه در سوره
معانی کلمات آیه
شعائر: علامتها. نشانه ها. مفرد آن شعيره است.
حرام: محترم. ماههاى حرام كه جنگ در آنها ممنوع است عبارتند از : ذو القعده، ذو الحجة، محرم و رجب.
هدى: قربانى. قربانى حج را هدى و غير آن را اضحيه گويند.
قلائد: قربانيهاى طوقدار. قلد: تابيدن. قلاده: گردنبند. مراد از قلائد قربانيهايى است كه به گردن آنها چيزى مى بستند تا معلوم شود قربانى است، كسى متعرض آنها نشود.
آمين: ام (بفتح اول): قصد. آم: قصد كننده. آمين: قصد كنندگان. يعنى كسانى كه قصد زيارت بيت اللَّه الحرام را دارند.
حللتم: حل در اصل به معنى باز كردن و در اينجا به معنى خروج از احرام است. «حللتم» از احرام خارج شديد.
اصطادوا: صيد كنيد. فعل امر است از اصطياد. يعنى شكار كنيد.
يجرمنكم: جرم (بر وزن عقل) در اصل به معنى قطع و در اينجا به معنى وادار كردن است. لا يَجْرِمَنَّكُمْ يعنى وادار نكند شما را.
شنئان: (بر وزن جريان) كينه و عداوت.
تعاونوا: تعاون: يارى كردن يكديگر، همكارى.
عدوان: تجاوز يعنى تجاوز بر حقوق ديگران.
بر: (بكسر اول): نيكى و بفتح آن به معنى نيكوكار است.[۱]
زول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: قتاده گويد: در جاهلیت وقتى كه مردى براى اجراى حج از خانه خود بيرون مى آمد، قلاده اى از پوست يا شاخه درخت مى بست و كسى در اين حالت متعرض او نمى شد و اگر برمى گشت قلاده موئى به خود مى بست و كسى متعرض او نمى گشت.
عطا گويد: مردم در اجراى حج از پوست درخت حرم قلاده مى بستند و هنگامى كه ميخواستند از حرم بيرون بيايند، آن را وسيله امن از براى خود قرار ميدادند. فراء گويد: اهل حرم از پوست درخت قلاده مى بستند و اهل غيرحرم با مو و پشم قلاده مى بستند سپس آيه «لاتُحِلُّوا شَعائِرَاللَّهِ» نازل گرديد.
مجاهد گويد: قلاده مزبور پوست درخت بود كه در گردن مردم و حيوانات بسته ميشد و به وسيله آن خود را در امن ميداشتند، چنان كه سدى نيز گفته است، ابن زيد گويد: مورد خطاب در آيه، مؤمنين مى باشند كه خداوند آنها را از كندن پوست درخت حرم و آويختن آن به گردن نهى نمود چنان كه مشركين در جاهليت چنين كارى ميكردند چنان كه عطا و ربيع بن انس هم روايت كرده اند.
امام محمدباقر عليهالسلام فرمود: اين آيه درباره مردى از بنىربيعة نازل گرديد كه به او حطم مى گفتند.[۳][۴][۵]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «2»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! حرمت شعائر الهى، ماه حرام، قربانى حج و حيواناتى كه براى حج علامتگذارى شدهاند و راهيان خانه خدا كه فضل و
جلد 2 - صفحه 231
خشنودى پروردگارشان را مىطلبند، نشكنيد و هرگاه از احرام بيرون آمديد (و اعمال عمره را به پايان رسانديد) مىتوانيد شكار كنيد. و دشمنى با گروهى كه شما را از مسجدالحرام بازداشتند، شما را به بىعدالتى و تجاوز وادار نكند و در انجام نيكىها و دورى از ناپاكىها يكديگر را يارى دهيد و هرگز در گناه و ستم، به هم يارى نرسانيد، و از خداوند پروا كنيد كه همانا خداوند، سخت كيفر است.
نکته ها
«هدى»، حيوان بىنشانى است كه براى قربانى در حج هديه مىشود، و «قلائد» حيواناتى هستند كه پيش از مراسم حج، با آويختن چيزى به گردن آنها يا داغ زدن، علامتدار مىشوند تا در مناسك حج، قربانى شوند.
خداوند در ابتداى اين آيه، احترام به همه شعائر را واجب و هتك حرمت آنها را حرام كرده است؛ ولى در ميان شعائر، چند مورد را به خصوص ذكر كرده است از جمله ماههاى: رجب، ذيقعده، ذيحجّه و محرّم كه جنگ در آنها حرام است و ماه ذيحجّه كه حج در آن انجام مىشود، هَدْى كه قربانى بىنشان است و قلائد كه قربانى نشاندار است.
در سال ششم هجرى، مسلمانان با پيمودن هشتاد فرسخ راه از مدينه به مكّه آمده بودند تا حج بگذارند؛ ولى كافران مانع شدند و صلح حديبيه پيش آمد. اكنون كه مكّه فتح شده، نبايد دست به تجاوز بزنند. «صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»
اگر تحصيل علم يك «بِرّ» است، زمينههاى آن چون: تأمين مدرسه، كتاب، كتابخانه، آزمايشگاه، وسيله نقليّه، استاد و ... همه «تعاون بر بِرّ» است.
هميارى در نيكى و پاكى
در آيهى 177 سورهى بقره، مواردى از «برّ» را بيان كرده است: «لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ ... وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» برّ، ايمان به خدا و قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و انبيا و رسيدگى
جلد 2 - صفحه 232
به محرومان جامعه و پايبندى به قراردادها و صبر در كارهاست.
در روايات بسيارى به تعاون بر نيكىها ويارى رساندن به مظلومان ومحرومان، سفارش شده واز كمك ويارى به ستمگران نهى شده است و ما در اينجا چند حديث را براى تبرّك ذكر مىكنيم:
امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس براى يارى رساندن به ديگران گامى بردارد، پاداش مجاهد و رزمنده را دارد». «1»
«تا زمانى كه انسان در فكر يارى رساندن به مردم است، خداوند او را يارى مىكند». «2»
«يارى كردن مسلمان، از يك ماه روزهى مستحبّى واعتكاف بهتر است». «3»
«هر كس ظالمى را يارى كند، خودش نيز ظالم است». «4»
«حتّى در ساختن مسجد، ظالم را يارى نكنيد». «5»
پیام ها
1- خداوند از مؤمنان، انتظار ويژهاى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا ...
2- احترام گذاردن به شعائر الهى، وظيفهى اهل ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ»
3- هتك حرمت و قداست شعائرالهى، حرام است. «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ»
4- همهى زمانها يكسان نيستند. برخى روزها مثل ايّاماللّه و برخى ماهها مثل ماهِ حرام، احترام ويژهاى دارند. «وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ»
5- حيوانى هم كه در مسير هدف الهى قرار گيرد، احترام دارد. «وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ»
6- راهيان خانهى خدا بايد مورد احترام قرار گيرند. «وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ»
(هر برنامهاى كه به احترام وامنيّت زائران خانه خدا ضربه بزند، حرام است،
«1». وسائل، ج 8، ص 602.
«2». وسائل، ج 8، ص 586.
«3». وسائل، ج 11، ص 345.
«4». وسائل، ج 11، ص 345.
«5». وسائل، ج 12، ص 130.
جلد 2 - صفحه 233
خواه در سفر حج باشد يا عمره.)
7- هدف اصلى در حج، زيارت كعبه است. «آمِّينَ الْبَيْتَ»
8- حج و عمره، راهى براى تحصيل دنيا وآخرت است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»
9- سراغ سود حلال رفتن يك ارزش است. قرآن، فضل پروردگار را كه همان سودِ كسب و كار است، در كنار رضوان وقرب الهى قرار داده است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»
- سراغ سود حلال رفتن يك ارزش است. قرآن، فضل پروردگار را كه همان سودِ كسب و كار است، در كنار رضوان وقرب الهى قرار داده است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»
10- هر نوع فعّاليّت اقتصادى و تجارى در مكّه، براى كشورهاى اسلامى آزاد است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ»
11- بهرههاى مادّى، تفضّل الهى به انسان و از شئون ربوبيّت اوست. «فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ»
12- دشمنىهاى ديگران در يك زمان، مجوّز ظلم و تجاوز ما در زمانى ديگر نمىشود. وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... أَنْ تَعْتَدُوا
13- بىعدالتى و تجاوز از حدّ، حرام است حتّى نسبت به دشمنان. شَنَآنُ قَوْمٍ ... أَنْ تَعْتَدُوا (در انتقام نيز عدالت را رعايت كنيد.)
14- احساسات دينى، بهانهى ظلم نشود. «صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا»
15- وفاى به پيمانها وحفظ حرمت و قداست شعائر الهى نياز به هميارى و تعاون دارد. لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ ... وَ تَعاوَنُوا
16- چشمپوشى از خطاى ديگران، يكى از راههاى تعاون بر نيكى است. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... تَعاوَنُوا
17- حكومت و جامعهى اسلامى، بايد در صحنهى بينالمللى، از مظلوم و كارهاى خير حمايت و ظالم و بدىها را محكوم كند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»
جلد 2 - صفحه 234
18- براى رشد همه جانبهى فضايل بايد زمينهها را آماده ساخت و در راه رسيدن به آن هدف، تعاون داشت. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ»
19- به جاى حمايت از قبيله، منطقه، نژاد و زبان، بايد از «حقّ» حمايت كرد و به «بِرّ» يارى رساند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ»
20- كسانى كه قداست شعائر الهى را مىشكنند و به بدىها كمك مىكنند، بايد خود را براى عقاب شديد الهى آماده كنند. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»