0

آیین احترامات در تاریخ بیهقی

 
alitalari82
alitalari82
کاربر جدید
تاریخ عضویت : آذر 1403 
تعداد پست ها : 0
محل سکونت : آذربایجان شرقی

آیین احترامات در تاریخ بیهقی

آیین احترامات در تاریخ بیهقی

1- علی طالاری باقری حق

دانشجوی کارشناسی پیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان،پردیس علامه امینی(ره) تبریز

alitalari.cfu.1401@gmail.com

2- ابوالفضل جلیل زاده کوهدل

دانشجوی کارشناسی پیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان،پردیس علامه امینی(ره) تبریز

abolfazljalilzadeh8@gmail.com

 

چکیده

تاریخ بیهقی یا مسعودی یکی از آثار منثور اثرگذار در ادبیات فارسی است که توانسته است همچون آیینه عبرتی  راه و رسم حکومت داری و سیاست، زندگی اجتماعی و فرهنگی، آداب و آیین ها، نوع نگرش افراد، ویژگی های اخلاقی شخصیت ها، وضع عمومی دربار و مقامات حکومتی و دیوان ها ، سیمای کاخ ها، وضع زندگی مردم و مواردی از این قبیل را برای بهره مندی آیندگان بازتاب نماید. دراین پژوهش هدف اصلی ما همچون دیگر پژوهشگران ارائه مطلبی بدیع و نادر است . رغبت ما براین است که با ایجاد انگیزه در افراد زمینه تحقیق و تفحص روز افزون در حوزه تاریخ بیهقی که از منابعی  غنی است فراهم آوریم.  در این مقاله  سعی شده است که آیین ها و سنت های احترام که از 3 جلد تاریخ بیهقی به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر گردآوری شده است پرداخته شود و توضیحاتی در این مورد بیان گردد و از منابع کتابخانه ای و اسناد الکترونیکی در این زمینه بهره گرفته شده است. روش ما در گردآوری مطالب به این شکل هست که آیین احترامات را در مجلد به مجلد تاریخ بیهقی گردآوری کرده ایم و به آیین هایی که  از لحاظ فراوانی متعدّد هستند نیز اشاره شده است. بعد از گردآوری آیین ها سعی شده است ماجرا و شخصیت های مربوط  به آن  آیین توضیح داده شود باشد که مقبول طبع خوانندگان گردد .

کلید واژه ها: بیهقی، مسعودی،تاریخ،آیین، احترامات

     

 

                                                                                                                                                                             

مقدمه

خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی دبیر( منشی،نویسنده)ومورخ ذوفنون سده پنجم هجری در دوره غزنویان در سال ۳۸۵ هجری در حارث آباد بیهق (بخشی از خراسان که شهر بزرگ آن سبزوار است.) دیده به جهان گشود. خانواده بیهقی دودمانی نژاده بود و پدرش حسین از خواجگان بشمار می آمد و با بزرگان نشست و خاست داشته است. از آغاز زندگانی بیهقی آگاهی چندانی نداریم. از قراین پیداست که بوالفضل ابتدا در سبزوار و بعد هم مدّتی در نیشابور به تحصیل علم و فراگرفتن دبیری مشغول بوده و چون به روزگار نوجوانی رسید در دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی که ادیب بزرگی چون بو نصر مشکان ریاست آن را بر عهده داشت با سمت شاگردی به دبیری پرداخت . بو نصر مشکان استاد بیهقی به شاگرد شایسته خود بدیده عنایت نگریست و بیهقی در پرتو تهذیب و تربیت نوزده ساله استاد آداب نویسندگی را بکمال آموخت و سر آمد همه دبیران دیوان رسالت شد.بیهقی تدوین تاریخ را در 63 سالگی بسال 448 آغاز کرد و در فرصت 22 ساله آخر زندگی این کار سترگ را که حاصل عمر اوست بپایان آورد و سرانجام در صفر سال 470 در غزنه روی در نقاب خاک کشید.( دیبای دیداری،دکتر محمّد جعفر یاحقّی و مهدی سیّدی _ تاریخ بیهقی جلد اوّل به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر)

دکتر غلامحسین یوسفی در کتاب دیداری با اهل قلم  در مورد ابوالفضل بیهقی می گوید: مردی سالخورده و جهان دیده را می بینم که اگر چه گذشت سالهای دراز برموی و روی او گرد پیری افشانده چشمان روشن وی از اندیشه تابنده و زنده و بلند پروازش حکایت می کند. پیداست از آن گونه پیران است که آنچه جوانان در آینه توانند دید آنان درخشت خام می خوانند. مردی است پخته ، خردمند ، فکور ، کتاب خوانده ، قریب هشتاد و پنج سال در جهان زیسته. از دیه گمنام حارث آباد بیهق برخاسته و پس از تحصیل کمالات بسیار ، در دستگاه محمود غزنوی، امیر محمد بن محمود ، سلطان مسعود، مودود و سلطان فرخزاد سالها دبیری کرده . در روزگار سلطنت عبدالرشید غزنوی  به ریاست دیوان رسائل رسیده و در همه ادوار در مرکز ثقل حکومت و در جزر و مدّهای سیاسی مملکت زیسته و به قول خود او غالباً ((درمیان کار)) و ناظر تحولات و اتفاقات بی شمار بوده است.

همین دبیر محتشم که در عهد عبدالرشیدغزنوی ریاست دیوان رسائل را داشت چندی بعد به دشمنی و سعایت بدخواهان معزول ومحبوس شد. به فرمان سلطان غلامی تومان نام اموالش را تصرف کرد یا به روایت ابن فندق ( نویسنده تاریخ بیهق و همشهری ابوالفضل بیهقی) (( اورا ازجهت مهرزنی قاضی درغزنی حبس فرمود. پس از رهایی از زندان، دوران آخرعمر بیهقی وروزگار پیری او درانزوا گذشت وهم دراین عهد بود که یادداشت ها و خاطرات خود  را بتفصیل در سی مجلد تصنیف کرد. کتاب بی نظیرش تجلی گاه افکار پخته اوست که ما آن را آینهۀ تاریخ عصر می یابیم.درتاریخ نگاری مقصود اصلی او حقیقت پژوهی و علاقه و ایمان او به راستی و اهتمام درنگارش حقیقت است. نور حق پرستی و صداقتی که در سراسر کتاب بیهقی موج می زند و چشم دل را می نوازد به این کتاب درخشندگی و جلوه ای خاص بخشیده است و نظیرآن را درزبان فارسی کمتر می توان یافت. دکتر منصور رستگار فسایی در کتاب انواع نثر فارسی اشاره می کند که بیهقی سکوت را بر نقل دروغ ترجیح می دهد. ( دیداری با اهل قلم، دکتر غلامحسین یوسفی)

تاریخ بیهقی علاوه بر ارزش تاریخی و ادبی همچون آیینه ای آداب و رسوم، سنت ها و آیین های آن دوران را بازتاب می نماید آداب و سنت هایی که ریشه در تاریخ و فرهنگ دیرینه ملت ایران دارد . بیهقی به عنوان دبیر در دربار حضور داشته است و بی تردید تمامی آداب و رسوم و آیین ها و سنت ها را از نزدیک مشاهده کرده است. او در لابلای سخنان خود به این سنت ها و آیین ها اشاره کرده است شاید به خاطر اینکه تصویری از آداب مرسوم در دوره خود را برای آیندگان به نمایش  بگذارد . بسیاری از این سنت ها مربوط به پیش از اسلام بوده که با گذشت زمان در اعصار مختلف به اشکال متفاوتی دیده می شوند و حتی قسمتی از آنها بدون شک تا پایان رژیم سلطنتی ادامه داشته ولی امروزه فقط تعدادی از آیین ها باقی مانده (همچون آیین تشریفات و استقبال از میهمانان خارجی )و بخشی دیگر با انقلابات و تغییر و تحولات پیش آمده و در عین حال مغایرت با شرع اسلام حذف شده اند(همچون دست بوسی پادشاه). آیین ها وسنت های مذکور در این تاریخ درآثار دیگر به طور کامل تری تصویر شده اند. آنچه ما در این تحقیق به دنبال آن هستیم ذکر آیین ها و سنت های ویژه احترام و حرمت نهادن بر بزرگان و پادشاهان می باشد .

شاید این پرسش مطرح شود چه ضرورتی دارد که این سنت ها گردآوری شود ؟  آگاهی از فرهنگ  ملل و آداب و رسوم آنان ممکن است مقوله ای ضروری به نظر برسد به ویژه اگر ملتی فرهنگی غنی همچون ملت ایران داشته باشد. با شناخت این آیین ها افراد از هویت گذشته خود آگاهی کسب می کنند و به نوعی به خودآگاهی فرهنگی دست می یابند.

بنابراین هر عصر و دوره به فراخور زمان آداب و سنت های متفاوتی داشته است ، در این میان آداب و آیین های احترام به بزرگان و محتشمان و پادشاهان نیز ویژه بوده است همچون طبقات اجتماعی که در هر عصری با عصر دیگر تفاوت دارد. آنچه از آیین احترامات در تاریخ بیهقی مشاهده می کنیم گویای ویژه و بدیع بودن برخی از آیین های احترام است . قبل از پرداختن به آیین احترامات ویژه در تاریخ بیهقی به معنای لغوی دو کلمه آیین و احترام از منظر فرهنگ معین می پردازیم و بعد از آن به تعریف آیین احترامات و ذکر آیین های مهم و ویژه می پردازیم .

آیین

āyīn (اِ.) رسم، روش، ادب. معمول، متداول، مرسوم. شيوه، آهنگ. صفت، كردار. اندازه، حد، عدد، شمار. قاعده، قانون، نظم. سامان، اسباب. طبيعت، نهاد، فطرت. آذين، شهر آراى، جشن. زيب، زينت. فر، شكوه. شرع، شريعت، كيش.

تشريفات، اتيكت (فره.) به آيين: چنانكه‌ مرسوم است، طبق معمول. چنانكه بايد، چنانكه ضرورى است. زيبا، جميل. بر آيين:

مثل و مانند. (ذیل کلمه آیین ، فرهنگ معین دوره دو جلدی ، جلد اوّل ، الف – ع)

احترام

ehteram [ع.] (مص م.) حرمت

داشتن، بزرگ داشتن. (اِ مص.) حرمت، پاس، بزرگداشت؛ ج. احترامات.

(ذیل کلمه احترام ، فرهنگ معین دوره دو جلدی ، جلد اوّل ، الف – ع)

آیین احترامات

در گذشته هنگام رسیدن به حضور پادشاه،بزرگان و محتشمان، هنگام شنیدن نام پادشاه و رسیدن فرمان و پیغام پادشاه و... آداب احترام و سنت هایی رعایت می شده است که همانطور که بیان شد به فراخور زمان و دوره متغیر هست. به مجموعه آداب و سنت هایی که به جهت حرمت نهادن ، بزرگ داشتن و پاسداشت انجام می گیرد آیین احترامات می گویند.                             

پیشینه تحقیق

با بررسی های انجام شده به این نتیجه رسیدیم که آیین احترامات در تاریخ بیهقی به عنوان یک موضوع جدید قابلیت مطرح شدن را دارد که تاکنون از سوی پژوهشگران ارائه نشده است. تا جایی که توانستیم به مطالعه پیشینه تحقیق پرداختیم اما مقاله ای در این خصوص یافته نشد تنها یک پایان نامه که  تا حدودی با موضوع مدنظر ما ارتباط داشت یافت شد که در زیر اشاره خواهیم کرد:

پایان نامه آیین ها و سنت ها در تاریخ بیهقی که توسط علیرضا فرجامی در شهریور1381 در دانشگاه یزد ارائه شده است.

این پایان نامه به بررسی کلی آیین ها و سنت ها در تاریخ بیهقی پرداخته است که عبارت اند از:

فصل اوّل: آداب بر تخت نشستن پادشاه جدید

فصل دوّم: سفرهای سلطانی و آیین های مربوط به آن

فصل سوّم: آیین های قبول وزارت و مشاغل مهم دولتی و انواع عطایا وبخشش های سلطانی

فصل چهارم:شیوه های گوناگون مجازات و اعدام

فصل پنجم: کوس زدن

فصل ششم: شکاروتفریحات

فصل هفتم:آیین شراب نوشی و رسم عزاداری در عصر غزنوی

فصل هشتم:لشکریان و آیین لشکری

فصل نهم:آیین پرده داری،مشرفی وشغل استیفا

فصل دهم:پیک ها ودیوان برید

فصل یازدهم:دیوان رسالت وآیین دبیری

فصل دوازدهم: آیین های ملی ومذهبی

دراین پایان نامه به 14 مورد آیین احترام به پادشاه و بزرگان اشاره شده است ( از اسب پیاده شدن به احترام پادشاه،خدمت کردن،زمین بوسی،رکاب بوسی،دست بوسی،دست وپای بوسی،تخت بوسی،دستوری خواستن،بازو گرفتن،هم عنان رفتن،درپیش رفتن،بی بند بردن،روبرو نشستن یا ایستادن،اسب در سرای بیرون آوردن) ولی به موارد مهم دیگری که جزو آیین احترامات می باشد اشاره ای نشده است. بنابراین ما در کنار این موارد سنت ها و آیین های دیگری را که به نظرمان مهم بوده و از قلم افتاده است را معرفی می کنیم.

روش پژوهش

روش ما برای گردآوری آیین های احترامات در 3 جلد تاریخ بیهقی  به شکل زیر است:

ابتدا آیین ها را در مجلد به مجلد تاریخ بیهقی پیدا کرده و سپس به ماجرا و شخصیت های مربوطه اشاره کرده ایم.

تمامی یافته ها با روش تجزیه و تحلیل و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مکتوب و همچنین اسناد الکترونیکی و اینترنت به دست آمده است.

آیین های احترامات در تاریخ بیهقی

1- آیین  سلام کردن به امیر:

گویا هنگام به تخت نشستن پادشاه جدید رسم بر این بوده است که  همه بزرگان، اولیا و محتشمان به دیدار پادشاه می رفتند و بر او درود و تحیت می فرستادند. این نوع آیین  به نوعی دعا و شادباش برای پادشاه جدید بود.

نمونه:

_  ماجرای به تخت نشاندن امیر محمد برادر امیر مسعود در گوزگانان. (( امیر محمد را اولیا و حشم درحال ، چون ما دور بودیم از گوزگانان بخواندند و برتخت ملک نشاندند و بروی  بامیری سلام کردند.)) صفحه  65 مجلد پنجم از جلد اوّل

_ ماجرای ورود ابراهیم ینال برادر طغرل سلجوقی و طغرل بیگ سلجوقی به نیشابور و سلام کردن بزرگان بر ابراهیم.(( و ابراهیم بباغ خرّمک فرود آمد و بسیار خوردنی و نزل که ساخته بودند نزدیک وی بردند.و هر روز به سلام وی می رفتند.)) صفحه 883 مجلد نهم از جلد سوّم

_  ماجرای بر تخت نشستن طغرل بیگ سلجوقی . ((خیمه ای بزدند و تخت بنهادند و طغرل بر تخت بنشست و همه اعیان بیامدند و بامیری خراسان بر وی سلام کردند.)) صفحه 959 مجلد نهم از جلد سوّم

2- آیین روبوسی:

روبوسی به عنوان یک رسم اجتماعی است. این رسم برای احوال پرسی،استقبال،تبریک، احترام گذاشتن و تسلیت نیز استفاده می شود. در تاریخ بیهقی در 2 قسمت به عنوان احترام به بزرگان به کار رفته است.

نمونه:

_ ماجرای بوبکر حصیری ندیم سلطان مسعود و پسرش بوالقاسم  و توهین بوبکر حصیری به خواجه احمدحسن میمندی وزیر در حالت مستی و بخشیدن خواجه او  و پسرش را. ((خواجه وی را درکنار گرفت و از وی عذرها خواست و نیکویی کرد و بوسه بر روی وی زد.)) صفحه 219 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای رفتن احمد بن ابی دواد  قاضی و  از وزیران معتصم عباسی نزدیک افشین برای نجات بوُدلَف قاسم بن عیسی الکرخی العجلی از فرماندهان مامون ومعتصم عباسی و از شاعران عرب زبان.((باک نداشتم که به شغلی بزرگ رفته بودم و بوسه بر روی وی دادم و بنشستم.)) صفحه222 مجلد ششم از جلد اوّل

3- آیین سربوسی :

بوسیدن سر بزرگان و محتشمان به نشانه احترام.

نمونه:

_ ماجرای رفتن احمد بن ابی دواد  قاضی و  از وزیران معتصم عباسی نزد افشین برای نجات بوُدلَف قاسم بن عیسی الکرخی العجلی از فرماندهان مامون ومعتصم عباسی و از شاعران عرب زبان. ((هرخواری که پیش آید بباید کشید از بهر بودلف را برخاستم و سرش را ببوسیدم ... .)) صفحات 222 و 223 مجلد ششم از جلد اوّل

 

4-آیین کتف بوسی :

در گذشته به نشانه احترام کتف یا شانه بزرگان را می بوسیدند امروزه نیز این سنت و آیین به کار می رود.

نمونه:

_ ماجرای رفتن احمد بن ابی دواد  قاضی و  از وزیران معتصم عباسی نزد افشین برای نجات بوُدلَف قاسم بن عیسی الکرخی العجلی از فرماندهان مامون ومعتصم عباسی و از شاعران عرب زبان. ((و بی قراری کردم سود نداشت و باردیگر کتفش بوسه دادم اجابت نکرد... .)) صفحات 222 و 223 مجلد ششم از جلد اوّل

5- آیین زانو بوسی :

بوسیدن زانو  بزرگان و محتشمان از دیگرسنت های احترام می باشد.

نمونه:

_ ماجرای رفتن احمد بن ابی دواد  قاضی و  از وزیران معتصم عباسی نزد افشین برای نجات بوُدلَف قاسم بن عیسی الکرخی العجلی از فرماندهان مامون ومعتصم عباسی و از شاعران عرب زبان. ((و باز به دستش آمدم و بوسه دادم و بدید که آهنگ زانو دارم که تا ببوسم و ازآن پس به خشم مرا گفت:تا کی از این خواهد بود؟)) صفحات 222 و 223 مجلد ششم از جلد اوّل

 

6- آیین  پاک کردن عرق از پیشانی زیردستان به دستور پادشاه :

نمونه ای نادر از آیین احترامات در این تاریخ ، پاک کردن عرق از پیشانی زیردستان به نشانه احترام و تقدیر از زحمات فرد می باشد.

نمونه:

_ ماجرای آمدن احمد بن ابی دواد به حضور معتصم عباسی و آگاه کردن او از اینکه من بدون فرمان خلیفه به نجات بودلف پیش افشین رفته ام. ((امیرالمومنین چون مرا بدید برآن حال به بزرگی خویش فرمود خادمی را که عرق از روی من پاک می کرد.)) صفحه224 مجلد ششم از جلد اوّل

 

7-آیین بالش بوسیدن:

از آیین های بدیع و نو که تنها یکبار در تاریخ بیهقی ذکر شده است آیین بالش بوسیدن به نشانه احترام می باشد.

نمونه:

_ ماجرای بیماری خواجه احمد حسن میمندی وزیر و عیادت عبدوس ندیم سلطان مسعود از ایشان. (( در این بودند که عبدوس دررسید و خدمت کرد و گفت: خداوند سلطان میپرسد و میگوید که امروز خواجه را چگونه است؟ بالش بوسه داد و گفت: اکنون بدولت خداوند بهتر است.)) صفحه 499 مجلد هفتم از جلد دوّم

8- آیین بوسیدن تاج و طوق و یاره :

بوسیدن تاج و دستنبد و گردن بند که از طرف خلیفه به پادشاه رسیده است.

نمونه:

_ ماجرای خلعت پوشی امیر مسعود و  هدایایی که خلیفه القائم بامرالله توسط رسول فرستاده بود. ((تاج مرصّع بجواهر و طوق و یاره مرصّع همه پیش بردند و ببوسیدند و بر دست راستش بر تخت بنهادند .)) صفحه 508 مجلد هفتم از جلد دوّم

9- آیین عمامه بوسی:

بوسیدن دستار که بر سر می گذارند که از طرف خلیفه برای  پادشاه فرستاده شده بود.

نمونه:

_ ماجرای خلعت پوشی امیر مسعود و  هدایایی که خلیفه القائم بامرالله توسط رسول فرستاده بود. ((. و عمامه بسته خادم پیش برد و امیر ببوسید و کلاه برداشت و بر سر نهاد.)) صفحه 508 مجلد هفتم از جلد دوّم

10-آیین شمشیر و حمایل بوسی:

بوسیدن شمشیر و بند شمشیر

نمونه:

  _ ماجرای خلعت پوشی امیر مسعود و  هدایایی که خلیفه القائم بامرالله توسط رسول فرستاده بود. ((و لوا بداشت بر دست راستش و شمشیر و حمایل بست و بوسه داد و برکنار بنهاد.)) صفحه 508 مجلد هفتم از جلد دوّم

11- آیین انگشتوانه بوسیدن:

بوسیدن حلقه ای که در هنگام تیر انداختن بر انگشت می کنند.

نمونه:

_ماجرای فتح آمل توسط امیر مسعود و لشکریان در جنگ با گرگانیان و آوردن پیغام فتح توسط غلام سرائی به حاجب بگتغدی . ((ببشارت فتح ، و انگشتوانه امیر بنشان بیاوردند که از جنگ جای فرستاده بود چون فتح برآمد ، که امیر ایشان را بتاخته بود و دواسبه بودند انگشتوانه را به سالار غلامان سرائی حاجب بگتغدی دادند بستد و بوسه داد. )) صفحه 680 مجلد هشتم از جلد دوّم

12- آیین بوسه زدن بر نامه توسط پادشاه:

نمونه:

_ بوسه زدن  امیر مسعود به نامه  فرستاده شده توسط خلیفه بغداد.((پس رسول برپای خاست و منشور و نامه را برتخت بنهاد ، و امیر بوسه داد و بوسهل زوزنی را اشارت کرد تا بستد و خواندن گرفت.))صفحه  39مجلد پنجم از جلد اوّل

13- آیین  به ترتیب نشستن مقامات درنزدیک ترین جا تا دورترین جا نسبت به سلطان بر حسب مقام فرد در دربار :

فردی که در نزدیک و کنار پادشاه بود بسیار محترم بوده و مقام بزرگی داشته است در حالی که فردی که دور تر از پادشاه قرار داشته مقام پایینی داشته است. این مورد را نیز می توان نوعی آیین احترام به شمار آورد.

نمونه: نشاندن فضل ربیع وزیر ماًمون در دور ترین جا در  دربار ماًمون به دلیل خیانتی که کرده بود. ((وی را در خسیس تر درجه باید داشت چنان که یک سوارگان خامل ذکر را دارند.)) صفحه  ۲۶ مجلد پنجم از جلد اوّل

14- آیین سر فرود آوردن:

هنگام رسیدن به حضور پادشاه یا فرستادگان پادشاه (حاجبان) به جهت احترام  رسم بوده است که سر خم می کردند.

نمونه:

_ ماجرای استقبال از سپاه سالار حاجب غازی و دادن هدایا به او توسط سلطان مسعود. (( چون حجاّب بدو رسیدند سر فرود برد و زمین بوسه داد و اورا بازوها بگرفتند و نیکو بنشاندند.)) صفحه 193 مجلد ششم از جلد اوّل

15- آیین برپای خاستن:

هنگام آمدن افراد والا مقام زیر دستان از جای خود بلند می شدند تا بر او احترام بگذارند.

نمونه:

_ ماجرای خلعت پوشی احمدحسن میمندی وزیر سلطان محمود و مسعود. ((و حاجب بلگاتگین به در جامه خانه بود نشسته چون خواجه بیرون آمد برپای خاست و تهنیت کرد.))صفحه 204 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای آوردن حسنک وزیر  وزیر سلطان محمود و مسعود برای محاکمه و احترام کردن خواجه احمدحسن میمندی به او. ((چون حسنک بیامد خواجه برپای خاست چون او این مکرمت بکرد همه اگر خواستند یا نه برپای خاستند بوسهل زوزنی بر خشم خود طاقت نداشت برخاست نه تمام و برخویشتن می ژکید.)) صفحه 231مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای دیدار قاضی صاعد، قاضی القضات خراسان و نیشابور با طغرل بیگ سلجوقی.((و وی برتخت خداوند سلطان نشسته بود در پیشگاه صفّه ، قاضی صاعد را برپای خاست و بزیر تخت بالشی نهادند و بنشست.)) صفحه 884 مجلد نهم از جلد سوّم

_ ماجرای شراب خوردن خوارزمشاه ابوالعباس از آل ماًمون و فرمانروای خوارزم و شوهر خواهر سلطان محمود غزنوی با بزرگان و حشم و ندیمان و فرزندان امیران و برپای خاستن خوارزمشاه به یاد امیرمحمود. (( چون قدح سوم  به دست گرفتی برپای خاستی بر یاد امیر محمود و پس بنشستی و همه قوم برپای میبودندی و یکان یکان را میفرمودی و زمین بوسه میدادندی و می ایستادندی .))   صفحه 1101 مجلد دهم از جلد سوّم

16- آیین در صدر نشاندن:

به نشانه احترام به افراد آنان را در بالای مجلس جای می دادند.

نمونه:

_ ماجرای طاهر دبیر و رقابت او با بونصر و احترام طاهر دبیر به ابوالفضل بیهقی. ((حرمتی داشت و مرا باخویشتن در صدر بنشاند.)) صفحه196 مجلد ششم از جلد اوّل

17- آیین سه جای زمین بوسیدن:

به نظر می رسد که دو یا سه جای زمین بوسیدن آیینی متفاوت با زمین بوسیدن است. زمین بوسی با دو یا سه جای زمین بوسی بدون شک در معنی و مفهوم  تفاوت دارد. به همین خاطر سه جای زمین بوسیدن را از زمین بوسی جدا می کنیم.

نمونه:

_ ماجرای دادن سپه سالاری به سپاه سالار حاجب غازی توسط امیر مسعود . ((امیر بربالایی بایستاد و غازی پیش رفت و سه جای زمین بوسه داد.)) صفحه 31 مجلد پنجم از جلد اوّل

_  ماجرای بوسه زدن حاجب بزرگ علی قریب بر سه جای زمین هنگام ملاقات با امیر مسعود در هرات.((...وحاجب بزرگ علی قریب پیش آمد و سه جای زمین بوسه داد.)) صفحه ۴۶ مجلد پنجم

_  ماجرای آمدن خواجه احمد عبدالصمد وزیر  و پسرش به نیشابور و رسیدن به خدمت امیرمسعود.(( و امیر بار داد و آگاه کردند که خواجه احمد رسیده است ، فرمود که پیش باید آمد دو سه جای زمین بوسه داد و به رکن صفّه بایستاد.)) صفحه 509 مجلد هفتم از جلد دوّم

18- آیین زمین بوسیدن و نشستن و سپس دوباره زمین بوسیدن:

این سنت به عنوان آیین جدید در نظر گرفته می شود. درست است که مثل زمین بوسی دیده می شود ولی بعد از یکبار زمین بوسی فرد می نشیند و دوباره زمین را می بوسد که نشان دهنده متفاوت بودن غرض و معنی و مفهوم این عمل است.

نمونه:

_ ماجرای ورود علی قریب حاجب بزرگ  به هرات و رفتن به دیدار امیر مسعود و دیدار همزمان با خوارزمشاه آلتونتاش.((منگیتراک حاجب بازوی وی بگرفت و برابر خوارزمشاه آلتونتاش حاجب بزرگ زمین بوسه داد و بنشست و باز زمین بوسه داد.)) صفحه 47مجلد پنجم از جلد اوّل

19- آیین بر زمین افتادن: در دوران گذشته رسم بوده است که اگر پادشاه از جایی عبور می کرده است مردم به نشانه احترام بر زمین می افتادند و اجازه نگاه کردن به پادشاه را نداشتند.

نمونه:

_ ماجرای سفر سلطان مسعود به کرانه جیحون و سوار شدن به کشتی برای رفتن به قلعه و خلعت دادن امیر به کوتوال و سرهنگان ترمذ. ((کوتوال قلعت بدان وقت قتلغ بود غلام سبکتگین مردی محتشم وسنگین بود- کوتوال و جمله سرهنگان زمین بوسه دادند و نثار کردند و پیادگان نیز به زمین افتادند.)) صفحه287 مجلد ششم از جلد اوّل 

20- آیین تا نیمه برخاستن:

این مورد نوعی بی احترامی به طرف مقابل است و امروزه نیز دیده می شود ولی در مقوله آیین احترامات قرار دارد غرض  فرد اهمیت قائل نشدن به شخص مقابل می باشد و تنها در داستان حسنک وزیر با آن مواجه هستیم.

نمونه:

_ ماجرای آوردن حسنک وزیر  وزیر سلطان محمود و مسعود برای محاکمه و احترام کردن خواجه احمدحسن میمندی وزیر جدید به او. ((چون حسنک بیامد خواجه برپای خاست چون او این مکرمت بکرد همه اگر خواستند یا نه برپای خاستند بوسهل زوزنی بر خشم خود طاقت نداشت برخاست نه تمام و برخویشتن می ژکید.)) صفحه 231 مجلد ششم از جلد اوّل

21- آیین زمین بوسیدن:

هنگام ورود و خروج به حضور پادشاه و یا هنگام دریافت پاداش زیردستان زمین را می بوسیدند.

نمونه:

_  زمین بوسه دادن حسن سلیمان نزد امیر مسعود هنگام برگزیدن وی به عنوان نماینده امیر در شهرری. ((حسن سلیمان برپای خاست... و زمین بوسه داد و پس بایستاد. )) صفحه ۲۰ مجلد پنجم از جلد اوّل

_ داستان خیشخانه(خانه تابستانی) ، ماجرای زمین بوسیدن خیلتاش فرستاده سلطان محمود درمقابل امیرمسعود در سرکشی به سرای فساد مسعود. ((خیلتاش پیش امیرمسعود زمین بوسه دادو گفت: بندگان را از فرمانبرداری چاره نیست.)) صفحه175 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای آمدن امیر یوسف عموی سلطان مسعود به استقبال سلطان در نزدیکی غزنین.(( ... امیر پیل بداشت و امیر یوسف فرودآمد و زمین بوسه داد.))صفحه401 مجلد هفتم از جلد دوّم

_ ماجرای فوت بگتگین حاجب و ناراحتی امیر مسعود و منصوب کردن سپاه سالار علی بن عبیدالله صادق به جای او.(( علی گفت: چنین کنم و زمین بوسه داد و بازگشت.))صفحه 664 مجلد هشتم از جلد دوّم

_  ماجرای فرار از دندانقان مرو و رسیدن ابوالفضل بیهقی به سلطان مسعود و دیگر همراهانش. ((نماز دیگر من پیش رفتم با موزه تنگ ساق و قبای کهن و زمین بوسه دادم . بخندید و گفت: چون افتادی؟)) صفحه 957 مجلد نهم از جلد سوّم

_ ماجرای سواره شراب خوردن خوارزمشاه ابوالعباس از آل مامون و فرمانروای خوارزم و شوهر خواهر سلطان محمود غزنوی و رفتن به در حجره بوریحان ( ابوریحان بیرونی). ((خوارزمشاه سوار شده شراب میخورد نزدیک حجره من رسید فرمود تا مرا بخواندند. دیرتر رسیدم بدو اسب براند تا در حجره نوبت من و خواست که می فرود آید زمین بوس کردم و سوگند گران دادم تا فرود نیامد.)) صفحه 1102 مجلد دهم از جلد سوّم

22- آیین دست بوسی :

دادن رتبت دست بوسی به زیردستان توسط پادشاه مرتبه ای بزرگ بوده است که به هرکسی داده نمی شد.

نمونه:

_ ماجرای آوردن رسول خلیفه عباسی بعد از مرگ سلطان محمود برای تعزیت و تهنیت به حضور امیر مسعود.((و رسول را بجایگاه نیکو فرود آوردند و پیش بردند، سخت برسم پیش آمد و دستبوس کرد، و پیش تخت بنشاندندش.)) صفحه 39مجلد پنجم از جلد اوّل

_ رسم مواضعه و سوگند و خلعت پوشی احمد حسن میمندی وزیر سلطان محمود و مسعود.(( چون جواب ها را بخواند برپای خاست و زمین بوسه داد و پیش تخت رفت و دست امیر را ببوسید و بازگشت و بنشست.)) صفحه 203 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای آمدن رسول خلیفه (بوبکر سلیمانی) رسول  القائم بامر الله و خادمش به حضور سلطان مسعود.(( و رسول و خادم را فرودآوردند و پیش امیر بردند و رسول دست بوسه داد.))صفحه 506 مجلد هفتم از جلد دوّم

23- آیین رکاب بوسی:

این سنت یکی از انواع احترام در مقابل پادشاهان و بزرگان  بوده است که بصورت نوعی عطا و بخشش پادشاه به زیردستان می باشد.

نمونه:

_  ماجرای دادن مقام سپه سالاری به سپاه سالار حاجب غازی توسط امیر مسعود .((امیر بربالایی بایستاد و غازی پیش رفت و سه جای زمین بوسه داد. امیر فرمود تا اورا کرامت کردند و بازو گرفتند تا فرازآمد و رکاب امیر ببوسید.)) صفحه31 مجلد پنجم از جلد اوّل

_ ماجرای فوت مادر بونصر مشکان و آمدن خواجه بزرگ وزیر احمد حسن میمندی در این تعزیت و بوسیدن رکاب وی توسط بونصر.(( و اسبش بکرانه رواق که بماتم آنجا نشسته بودند آوردند و برنشست و بونصر در رکابش بوسه داد و گفت: خداوند باقی باد ، آن فخر بر سر من نهاد بدین رنجه شدن که هرگز مدروس نشود.)) صفحه 479 مجلد هفتم از جلد دوّم

24- آیین تخت بوسی:

بوسیدن تخت پادشاه از سنت های دیگر احترام می باشد.

نمونه:

_ ماجرای تبریک خلیفه به امیر  مسعود  و بوسیدن تخت توسط امیر. (( و امیر برپای خاست و بساط تخت را ببوسید و پس بنشست.)) صفحه 39مجلد پنجم از جلد اوّل

_ ماجرای حسادت درباریان و توطئه علیه سپاه سالار حاجب غازی از فرماندهان و حاجبان  بزرگ دوره غزنوی و اریارق سپه سالار هندوستان و حمایت امیر مسعود از آنها .(( هر دو سپاه سالار زمین بوسه دادند و تخت نیز بوسه کردند و بجای خویش بازآمدند و سخت شادکام بنشستند.)) صفحه 271مجلد ششم از جلد اوّل

25-آیین از اسب پیاده شدن به نشانه احترام به پادشاه، نام و پیغام او:

هنگام خوانده شدن فرمان پادشاه، دیدن پادشاه و بردن نام پادشاه کسانی که سوار بر اسب بودند پیاده می شدند.

نمونه:

_ پیاده شدن لشکریان مسعود هنگام شنیدن نام سلطان از زبان بوسعید دبیر.((چون بوسعید نام سلطان بگفت همگان پیاده شدند و باز برنشستند.)) صفحه ۷ مجلد پنجم از جلد اوّل

_ ماجرای برگشت افشین از جنگ بابک خرمدین و پیروزی او و رسیدنش به بغداد. ((حسن سهل با بزرگی که اورا بود در روزگار خویش مر اشناس را پیاده شد.))  صفحه 189 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای استقبال خواجه احمدحسن میمندی وزیر با همه سالاران و اعیان درگاه از امیر مسعود.((امیر دررسید و پیاده شدند خدمت را و بازبرنشستند و براندند.و خواجه بر راست امیر بود و بونصر پیش دست امیر.)) صفحه 218 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای احترام کردن امیر گوزگانان و سالاران محتشم از سامانیان و خراسانیان بر امیر عادل سبکتگین پدر سلطان محمود در نیشابور. ((هر روزی رسم چنان بود که امیر گوزگانان و همه سالاران محتشم ازآن سامانی و خراسانی به در خیمه امیر عادل سبکتگین آمدندی پس از نماز [دیگر] و سوار بایستادندی چون وی بیرون آمدی تا برنشیند این همه بزرگان پیاده شدندی تا وی برنشستی و سوی منزل کشیدندی.)) صفحه 248 مجلد ششم از جلد  اوّل

26- آیین مشایعت و عنان به عنان رفتن:

هرگاه پادشاه یا یکی از بزرگان  زیردستی را همراهی می کرد به معنی احترام به آن فرد بود  و اینکه او برابر و هم ردیف پادشاه یا فرد بزرگ دانسته می شد. همچنین به جهت تشکر و قدردانی از زحمات فردی هم  این عمل انجام می شد.

نمونه:

_ مشایعت و همراهی عبدالله طاهر( طاهر ذوالیمینین) توسط فضل ربیع تا در خانه اش.((فضل به مشایعت وی رفتن گرفت. عبدالله عنان بازکشید و بایستاد وفضل را معذرت کردن گرفت تا بازگردد. او بهیچ نوع بازنگشت و عنان باعنان او تا در سرای او برفت.))صفحه 28 مجلد پنجم از جلد اوّل

27- آیین بازو گرفتن:

هنگام ورود بزرگان و اعیان به خدمت پادشاه و خلیفه برای گرفتن منصب و بزرگداشت حاجبان زیر بازوی آنان را می گرفتند و به حضور می آوردند. این مورد درمورد پادشاه نیز انجام می شده است.

نمونه:

_ ماجرای استقبال از سپاه سالار حاجب غازی و دادن هدایا به او توسط سلطان مسعود.(( چون حجاّب بدو رسیدند سر فرود برد و زمین بوسه داد و اورا بازوها بگرفتند و نیکو بنشاندند.)) صفحه 193 مجلد ششم از جلد اوّل

_ ماجرای خلعت پوشی خواجه احمد عبدالصمد وزیر.(( و حاجب بلگاتگین بازوی وی گرفت و نزدیک تخت بنشاند . امیر گفت: مبارک باد خلعت بر ما و برخواجه و بر لشکر و بر رعیّت.))صفحه 510 مجلد هفتم از جلد دوّم

_ ماجرای خلعت پوشی امیر مسعود و  هدایایی که خلیفه القائم بامرالله توسط رسول فرستاده بود.(( و بلگاتگین و دیگر حجّاب در دویدند بازوی امیر گرفتند تا از تخت فرود آمد و بر مصلّی بنشست.)) صفحه 508 مجلد هفتم از جلد دوّم

28- آیین نشاندن افراد در جهات مختلف :

در گذشته نشاندن افراد در جهت های مختلف بسیار مورد توجه بوده است . از گذشته سمت راست خیلی اهمیت دارد به طوری که در دین اسلام نیز به سمت راست خیلی توجه شده است. اگر کسی در سمت راست قرار می گرفت به این معنی بود که او دارای مقام و رتبه بالاتری می باشد. به نوعی احترام قائل شدن به برخی افراد عالی رتبه مدنظر می باشد.

نمونه:

_  پیش تخت نشاندن فرستاده  بغداد توسط امیر مسعود. ((...و پیش تخت بنشاندش.)) صفحه ۳9 مجلد پنجم از جلد اوّل

_ نشاندن خوارزمشاه  آلتونتاش حاجب بزرگ و حکمران ناحیه خوارزم بر طرف راست تخت امیر مسعود و نشاندن امیر عضدالدوله  یوسف عموی سلطان روبروی تخت امیر مسعود و نشاندن حاجب بزرگ علی قریب بر طرف چپ تخت امیر. (( وآلتونتاش را بنشاند بر دست راست تخت و امیر عضدالدوله ،یوسف،عم را برابر نشاند.)) صفحه46 مجلد پنجم از جلد اوّل

_ بردست راست بودن خواجه احمدحسن میمندی وزیر و پیش دست بودن بونصر مشکان دبیر در ادامه ماجرای دشنام دادن بوبکر حصیری فقیه و ندیم سلطان مسعود و پسرش به خواجه بزرگ .((امیر دررسید و پیاده شدند خدمت را و بازبرنشستند و براندند.و خواجه بر راست امیر بود و بونصر پیش دست امیر.)) صفحه 218 مجلد ششم از جلد اوّل.

_ ماجرای آوردن حسنک وزیر  وزیر سلطان محمود و مسعود برای محاکمه و احترام کردن خواجه احمدحسن میمندی به او و بردست راست نشاندن بونصر مشکان  و بوالقاسم کثیر دیوان سالار   و  بر دست چپ نشاندن بوسهل زوزنی عارض و لشکر نویس توسط خواجه احمدحسن.(( و بر دست راست خواجه ابوالقاسم کثیر و بونصر مشکان را بنشاند و ....)) صفحه 231 مجلد ششم از جلد اوّل  

*از میان آیین های  مذکور آیین زمین بوسی بسیار تکرار شده است به طوری که در جایجای هر ۳ جلد تاریخ بیهقی شاهد آن هستیم.

نتیجه گیری و جمع بندی

کتاب بیهقی بی تردید متنی است تاریخی و مبتنی بر واقعیت که باقلمی فاخر،شیوا و مؤثر نوشته شده است. همین عنصرادبی بودن که در بیهقی به کمال هم هست سبب شده است که آن را به حوزه کارهای ادبی سخت نزدیک کند.

امّا در پایان لازم به ذکر است که اثری مانند تاریخ بیهقی که آیینه ی تمام نمای وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران عزیزمان در دوره غزنویان است؛اما به رغم این ارزشمندی مورد بی مهری قرار گرفته و اندکی مهجور واقع شده است چنانچه با تحقیقاتی

که توسط ما انجام گرفت ، بیشتر افراد اطلاع دقیقی از آن تاریخ نداشتند ویا برخی فقط  اطلاعاتی کلی بیان می کردند و همین مسئله مارا واداشت تا دست به تحقیق در این اثر گرانقدر بزنیم ، همچنین سعی و کوششمان  ارائه موضوعی بدیع اما قابل فهم برای عامه بوده و تلاش شده است تا  این تحقیق از هرگونه زیاده گویی و سخنان مبهم و پیچیده مصون نگه داشته شود.

نکته جالب در رابطه با آیین احتراماتی که در این اثر وجود داشت،برخی از آنها(مانند: بر پای خاستن، دست بوسی و ... ) امروزه نیز وجود دارند و قسمتی از آنها نیز میراث چندین هزارساله تاریخ ایران است که از پیش از اسلام به دوران بعد راه یافته و این نشان از غنی بودن و اصالت فرهنگ ایرانی می دهد که ادب و احترام همیشه و در هر دوره و زمانی از تاریخ جزء لاینفک فرهنگ ایرانی بوده است.

نکته پایانی نیز خطاب به افراد علاقه مند در رشته ادبیات فارسی  و به خصوص آثار منثور  تاریخی است که می توانند به آثاری مشابه با تاریخ بیهقی اهتمام ورزند و با مقایسه آیین احترامات آن با تاریخ بیهقی،تحقیقی وزین در این باره ارائه دهند تا وجوه تمایز و تشابه فرهنگی میان دوره ها و حکومت های مختلف هرچه بیشتر مشخص شوند و همچنین راه تحقیق در چنین موضوعاتی را برای دیگر افراد علاقه مند هموار سازند. در زیر به 2 مورد اشاره خواهیم کرد:

1- بررسی آیین ها و سنت های احترام در تاریخ بلعمی که بخش اوّل آن از منابع مهم تاریخ اساطیری ایران است و مقایسه و بررسی تطبیقی آیین ها و سنت های احترام در آن با تاریخ بیهقی.

2- بررسی سیمای کاخ ها، باغ ها و اماکن مذکور در تاریخ بیهقی به کمک هنر و تصویرسازی و ارائه تصاویری از آن اماکن.

فهرست منابع

1.     خطیب رهبر، خلیل. (1396). تاریخ بیهقی (دوره 3 جلدی). تهران: مهتاب.

2.     یاحقی، محمّد جعفر، و سیّدی، مهدی. (1390). دیبای دیداری (1 جلدی). تهران: سخن.

3.     یوسفی، غلامحسین. (1357). دیداری با اهل قلم (دوره 2 جلدی). مشهد: چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی.

4.     رستگار فسایی، منصور. (1395). انواع نثر فارسی. تهران: سمت.

5.     معین، محمّد. (1386). فرهنگ معین (دوره 2 جلدی). تهران: آدنا.

6.     فرجامی، علیرضا. (1381). آیین‌ها و سنت‌ها در تاریخ بیهقی. دانشگاه یزد.

7.     افتخاری، محمّد مهدی. (1373). شخصیت‌های تاریخ بیهقی و تحلیلی از اسم‌ها. دانشگاه فردوسی مشهد.

 

جمعه 23 آذر 1403  2:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها