
بافران دوستت دارم
روستایم . دوستت دارم برای اینکه زادگاهم هستی .
دوستت دارم چرا که نوای موذنت از بلندای مناره مسجد آدینه هر صبح و شام روح نواز است .و امید زندگی و عشق وتلاش می دهد.
دوستت دارم نه به دلیل حس ناسیونالیستی . بلکه به این دلیل که همچنان بکر وتازه ای .
اگر چه آثار تمدن جدید در دل مجروحت خودنمایی می کند .اما هنوز آنقدر سنت های خوب داری که بشود به نامت افتخار کنم .
هنوز خانه های کاه گلی .پشت بامهای پر ستاره .دختران دم بخت.کوچه های خاطره
آب انبار .مزارع سرسبز و مسجد آدینه و ..........را داری که دلمان به آن خوش باشد .
هنوز هستند مردان و زنانی ، ساده وبی پیرایه که بویی از نامردی و شقاوت ونامهربانی نبرده اند .و با قناعت و دوست داشتن عاشقانه زندگی می کنند.
در مهمانیشان صداقت حاکم است و صفا و مهربانی .
هستند زنانی که دلواپس دختران همسایه هستند و نگران بیمار خانم همسایه
بافران دوستت دارم برای همه خواستنها .خوبیها .صداقتها .عشق ورزیدن ها .غم خوار همدیگر بودن ها .صله رحم ها .متحد بودنها .یکدل ویک رنگ بودن ها و برای هزاران دلیل دیگر دوستت دارم .
می دانم که از جور زمانه خون در دل داری و ضربه ها خورده ای و جور وجفاها کشیده ای .
اما به یمن مردان وزنان سخت کوشت، همچنان استوار ونستوه همچون گزی بی پروا در دامن کویر در مقابل هجمه های طوفان حوادث کمر خم نکرده ای .و راست ایستاده ای .
استوار ونستوه .با صلابت .
دوستت دارم که فرزندانت با حداقل امکانات و تنها با پشتکار واراده کویری درجات بالای علمی را می پیمایند و افتخار آفرین برای این روستای آرمیده در گوشه کویر .
دوستت دارم وداشته ام و به تو و روستایی بودن خود افتخار می کنم هر چند تابلو نئون شهرداری حکایت از زمزمه های دیگر دارد .
اما در هر حال وبه هر حال روستای ما هستی حتی اگر تمام مظاهر تمدن جدید خودنمایی کند.
آری دوستت داریم