بسم الله الر حمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با عرض تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه شهادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه الزهرا (س) را گرامی میداریم
سلام بر تو ای صدیقه شهید ، ای حورای انسی ، ای زجر کشیده مظلوم.
سلام بر تو که سرور بانوان جهان از آغاز تا پایانی.
سلام بر آن جان خدایی ات که فراق پیامبر را بیش از دوماه تاب نیاورد.
سلام بر صدف عصمتت که پروراننده یازده گوهر ناب است.
سلام بر زخمهای پیکر و دردهای دلت که هنوز تازه است.
درود بر آن دل آسمانی ات که زمینیان را به سوز ابدی و داغ جاوید مبتلا کرد.
درود بر تو ای گنجینه عفاف ، ای آیینه شرف ، ای زهرای اطهر.
ایام فاطمیه که می رسد دلهای عاشق و بیقرار سرود غم می خواند و منظومه اندوه می سراید.
فراق فاطمه (س) تنها علی (ع) را داغدار نکرد ، بلکه چشم فضیلتها در داغ آن محبوبه پیامبر اکرم (ص) خون گریست و دیدگان ارزشها همواره گریان آن مظلومه تاریخ ماند.
امروز اگر آسمان دلها ی ما هم ابری است ، اگر چشمان ما هم به یاد رنج فاطمه (س) و غربت علی (ع) بارانی است، این تداوم همان گریستن های حسن و حسین و زینب و ام کلثوم سلام الله علیها است.
آنان سر در آغوش و بر شانه های پدر نهادند و گریه کردند.
امروز ما در فاطمیه ای به وسعت ایران سر به شانه ی مظلومیت شیعه می گذاریم و آرام می گرییم.
ایام فاطمیه مجموعه ای از جگرهای سوزان و چشمهای گریان ، عزاداران سیه پوش و عاشقانه درد آشناست.
فاطمیه فهرست غم است ، سند مظلومیت و ادعانامه ی شیعه است و...
به عشق زهرا (س) دلخوشیم و از شهادتش دل خون و از دشمنان و قاتلان بیزاریم.
یاد مصیبت های زهرای اطهر واژه های محزون و غربت زده را به غمنامه تبدیل می کند.
این روزها ایام مرور اوراق کتاب رنج زهرا (س) است.
و هر ورق شامل چندین سوگ سروده و رنج نامه است.
سرفصل های این کتاب با واژه های همچون :
پهلو ، بازو ، درب سوخته ، شعله آتش ، میخ در ، بستر بیماری ، دفن شبانه تدوین یافته است.
ما خدا را شاکریم که نعمت غم زهرا و عشق فاطمه را ارزانی ما کرده و نسل فاطمی ما را نمک گیر سفره گسترده اهل بیت علیهم اسلام ساخته است.
همنوایی روح مان با اندوه علی و فاطمه نشان سیراب شدن جان از کوثر ولایت و تغذیه روح از مائده بهشتی است.
ای خاک آرمیده افلاکی ، شهادتت به حق شهادت می دهد و رفتنت ، رفته ها را به یادها می آورد.
و خفتنت در خاک تیره ، خفتگان تیره روز را بیدار می کند.
بی نشانی آن روز تربت زهرا (س) نشانی امروز بود.
زهرای ما می دانست که اگر مردم از ولایت علی (ع) دور شوند بی تردید به پذیرش ولایت حاکمان جور مجبور می شوند.
فاطمه (س) در محرومیت جهان اسلام از امامت علی (ع) روز فتنه جمل را می دید .
نعره مستعانه معاویه در فریب صفین را می شنید .
در نهروان جهالت خوارج را می نگریست.
در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری را در محراب مسجد کوفه بر فرق شکافته علی(ع) می گریست.
اشرافیت بر باد رفته را می دید که بار دیگر به میدان آمده.
حسن (ع) را از محرومیت مردم گرفتار در چنگال معاویه خون دل می خورد
سر مطهر حسین (ع) را می دید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه می رود.
یزید را می دید که سر بریده فرزند رسول خدا را پیش روی نهاده و بر لب و دندان او می زند. و اجداد به هلاکت رسیده خود در (بدر و حنین ) را به تماشای انتقام می خواند.
مردم مظلوم را که در چنگال خونریز بنی امیه و بنی عباس گرفتارند.
جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان می گزند و دست حسرت بر پیشانی می زنند. که کاش ولایت علی (ع) آن دوستار محرومان و حامی مظلومان را پاس می داشتند تا ولایت حجاج بن یوسفها و منصور دوانقی ها که خونریز و انسان ستیز را به گرده خویش نمی دیدند.
فاطمه (س) این همه را می دید که آن همه دلواپس بود.
واقعه ای که آن روز ها اتفاق افتاده بود انحرافی بزرگ بود و بی راهه ای که برخی از خواص به هر علت و از جمله قدرت طلبی و آلودگی به چرب و شیرین دنیا و مخصوصا تلاش برای بازگشت به زندگی اشرافی در آن گام نهاده بودند.
زاویه 180 درجه با صراط مستقیم الهی و نقشه راهی که رسول خدا به وضوح و با صراحت ترسیم کرده بودند فاصله داشت.
این دل شوره واقعی زهرا ی مرضیه سلام الله علیها بود.
زهرای عزیز امروز فرزندان توفقط به یک اشاره به سر دویدن است.
مریم مقدس آسوده بخواب فرزندان زهرا (س) رسیدند.
رعب وحشت در میان مسیحیان افتاده بود ، زنان چهره می خراشیدند. مردان با رنگ پریده به نابودی خود فکر می کردند نمی دانستند چه فاجعه ای در راه است ولی دلهوره مادران و رنگهای پریده پدران از واقعه خبر می داد که هرچه بود، شادی و نشاطی در آن نبود. خبر رسیده بود که تروریستها ی داعش به چند کیلومتری آن منطقه مسیحی نشین رسیده اند. نام داعش با خون و آتش و دود و سر بریدن ها و زنده زنده سوزاندن ها و زنان و دختران را به اسارت بردنها و کودکان را در قفس های آهنین غرق کردنها و... همراه بود. همگان دست به دعا برداشته بودند و با چشم های گریان خدا را یاری می طلبیدند ، زنگ کلیسا به صدا در آمده بود و جمعیت را برای استغاثه و دعا به آستان خدا ی مهربان فرا می خواند. ناگهان خبری به لطافت نسیم صبحگاهی از راه رسید و سراسر شهر را در نوردید ، چهره های دژم و اندوه گرفته به شادی گرایید چشم ها که از اشک و ماتم خیس شده بود جای خود را به اشک شوق داد... خبر این بود حاج قاسم سلیمانی با مردان پاکباخته اش از راه رسیدند، تروریستهای تکفیری را که تا چند کیلومتری شهر مسیحی نشین (بیجی) در استان صلاح الدین عراق پیش آمده بودند ، قلع و قمع کرده و به جهنم فرستاده است.
دخترک مسیحی که تا چند لحظه قبل از ژرفای دل حضرت مسیح (ع) و مریم مقدس (س) را به یاری می طلبد و با سر انگشت لرزان اشک شوق و از گوشه چشم پاک کرد و آنچه در دل داشت به دست سپرد و با خطی خوش روی دیوار نوشت ( ای مریم مقدس آسوده بخواب که دیگر مسیح به صلیب کشیده نخواهد شد) ، زیرا فرزندان حضرت زهرا (س) رسیدند .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ناصر ملکی
فاطمیه 1402