احادیثی درباره معرفت به حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام
خلاصه مطلب |این حدیث شریف درباره خلقت نورانیت حضرت فاطمه اطهر علیهاالسلام است قبل از خلقت زمین و آسمانها و از این قبیل احادیث در باب 14 معصوم علیهم السلام زیاد است جای هیچ شک و شبهه در بین شیعه امامیه نیست و بلکه اغلب سنی ها هم اقرار کرده اند ...
Ę
ثبت دیدگاه در انتهای صفحه
1-عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهالسلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً فَقَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ كَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ كَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ قِیلَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ كَانَتْ فَاطِمَةُ قَالَ كَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا كَانَ طَعَامُهَا قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِیدُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ وَ أَخْرَجَنِی مِنْ صُلْبِهِ أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِی.
سیدی و مولای امام صادق از پدرش از اجدادش علیهمالسلام روایت نمود که پیغمبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: نور فاطمه پیش از آفرینش زمین و آسمانها آفریده شد، یکی از مردم گفت: ای پیامبر خدا بنابراین فاطمه از جنس بشر نیست؟ پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در پاسخ او فرمود: فاطمه حوراء بشر است. گفتند: ای پیغمبر خدا! چگونه میشود که زهرا حوریه و انسان باشد؟ فرمودند: پیش از اینکه پروردگار متعال، حضرت آدم را خلقت نماید ـ در آن هنگام که روحهای خلایق را آفرید ـ فاطمه را از نور خود خلق کرد، و چون آدم را آفرید، [نور] فاطمه را به او ارائه نمود. گفته شد: ای پیامبر خدا! فاطمه در آن هنگام کجا بود؟ فرمود: نور او در میان یک ظرفی در زیر ساق عرش جای داشت. گفتند: ای رسول خدا! غذای وی چه بود؟ فرمودند: گفتن سبحاناللَّه، و لاالهالّااللَّه، و حمد الهی. وقتی که پروردگار متعال، آدم را آفرید، مرا از پشت او بیرون نمود، و دوست داشت فاطمه را از صلب من بیرون آرد.
(معانیالاخبار، ج٢، ص۴١٩ – تفسیر البرهان , جلد۴ , صفحه۳۳۷ – عوالم العلوم , جلد۱۱ , صفحه۳۹ )
٢. عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِقُلْتُ لَهُ علیهالسلام: كَیْفَ كَانَتْ وِلَادَةُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ خَدِیجَةَ لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ هَجَرَهَا نِسْوَةُ قُرَیْشٍ فَكُنَّ لَا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یَتْرُكْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ لِذَلِكَ وَ كَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ كَانَتْ فَاطِمَةُ تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ كَانَتْ تَكْتُمُ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَدَخَلَ عَلَیْهَا یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ فَقَالَ لَهَا یَا خَدِیجَةُ مَنْ تُحَدِّثِینَ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی قَالَ یَا خَدِیجَةُ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنِی بِأَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلُ الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَة.
مفضلبنعمر اعلی الله مقامه روایت میکند که از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: چگونه فاطمه سلاماللَّهعلیها متولد شد؟ فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ازدواج کرد، زنان قریش با او قطع رابطه کردند و به خانه او نرفتند و به وی سلام نکردند و اجازه ندادند هیچ زنی با او در ارتباط باشد. خدیجه از این مسئله ناراحت شد؛ و هم و غم او بهخاطر پیامبر صلی الله علیه و آله بود. وقتی که به فاطمه سلاماللَّهعلیها حامله شد، حضرت فاطمه در شکم او با او سخن میگفت و او را به صبر و شکیبایی دعوت مینمود و خدیجه این را از پیامبر مخفی میکرد. پس روزی پیامبر بر او وارد شد و شنید که خدیجه با فاطمه سخن میگوید. فرمود: ای خدیجه! با چه کسی سخن میگویی؟ گفت: این کودکی که در شکم من است با من انس گرفته و سخن میگوید. فرمود: ای خدیجه! جبرئیل به من بشارت داد که او دختر میباشد و پا ک و با برکت خواهد بود و خدا نسل مرا از او قرار خواهد داد.
( امالی مرحوم شیخ صدوق اعلی الله درجة، ص ۵٩٣ المناقب , جلد۳ , صفحه۳۴۰ – الخرائج و الجرائح , جلد۲ , صفحه۵۲۴)
٣. قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: قُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ قَالَ سُمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ» یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا.
در حدیث معراج آمده است که رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: گفتم: ای حبیب من جبرئیل، چرا [او] در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» است؟ گفت: بدین سبب در زمین «فاطمه» نامیده شده که شیعیان خود را از جهنم رهایی میبخشد، و دشمنانش از محبت وی بیبهره خواهند بود، و در آسمان بدین جهت «منصوره» است که خداوند فرموده: «در آن روز (قیامت) مؤمنان بهجهت یاری خدا که هر فردی را بخواهد یاری دهد خرسند میشوند»؛ منظور از این یاری همان نصرتی است که فاطمه به دوستان خویش خواهد کرد.
(معانیالاخبار، ج٢، ص۴٣٠ – تفسیر البرهان , جلد۴ , صفحه۳۳۶)
۴. قال الصادق علیهالسلام: إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِیهَا كَمَا تُنَادِی مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَةُ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِینَ» یَا فَاطِمَةُ «اقْنُتِی لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِی وَ ارْكَعِی مَعَ الرَّاكِعِینَ» فَتُحَدِّثُهُمْ وَ یُحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَیْلَةٍ أَ لَیْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَقَالُوا إِنَّ مَرْیَمَ كَانَتْ سَیِدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَیِدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَیِدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.
سیدی و مولای امام صادق علیهالسلام فرمودند: فاطمه از آن جهت محدثه نامیده شد که فرشتگان بر او فرود میآمدند و با او گفتوگو میکردند، همانگونه که با مریم بنت عمران گفتوگو میکردند، آنها به فاطمه میگفتند: «ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزیده، و از پلیدیها تطهیر نموده، و تو را بر زنان دو عالم برتری داده است»، پس ای فاطمه! «خدایت را سپاسگزار و وی را عبادت نما». آنها با یکدیگر گفتوگو میکردند، شبی فاطمه به آنها گفت: آیا آنکه در این آیه، نسبت به زنان دو عالم، فضیلت و برتری داده شده، مریم دختر عمران نیست؟ فرشتگان گفتند: مریم بزرگ و برگزیده زنان زمان خود بود، ولی خداوند تو را بر تمامی زنان دو عالم از اولین تا آخرین ایشان برتری بخشیده است.
( علل الشرایع , جلد۱ , صفحه۱۸۲ – عوالم العلوم , جلد۱۱ , صفحه۸۸ – بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٨)
۵. أَبُو ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِی قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ یَدْخُلُ عَلَى فَاطِمَةَ فَدَخَلَ عَلَیْهَا فَقَامَتْ إِلَیْهِ وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَبَّلَتْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ.
ابوثعلبه خُشنی گوید: هرگاه رسول خدا از مسافرتی بازمیگشت، ابتدا به نزد دخترش فاطمه میرفت، و چون بر او وارد میشد. فاطمه برمیخاست و پیامبر را در آغوش میگرفت و میان دو چشم او را میبوسید.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص۴٠)
۶. فِیمَا أَوْصَى بِهِ النَّبِیُ صلیاللهعلیهوآله إِلَى عَلِیّ علیهالسلام: یَا عَلِیُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَشْرَفَ عَلَى الدُّنْیَا فَاخْتَارَنِی مِنْهَا عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِینَ ثُمَّ اطَّلَعَ الثَّانِیَةَ فَاخْتَارَكَ عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِینَ بَعْدِی ثُمَّ اطَّلَعَ الثَّالِثَةَ فَاخْتَارَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِینَ بَعْدَكَ ثُمَّ اطَّلَعَ الرَّابِعَةَ فَاخْتَارَ فَاطِمَةَ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ.
در توصیههای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به امیرمؤمنان علی علیهالسلام آمده است: ای علی! بهدرستی که خداوند در دنیا نظارهای نمود و از میان مردان، مرا بر جهانیان برتری و فضیلت بخشید، و پس از آن نظاره دیگری کرد و تو را پس از من، بر جهانیان برتری بخشید، سپس برای بار سوم نظاره نمود و فرزندان تو، ائمه اطهار را پس از تو، بر مردان جهانیان برتری عطا فرمود، پس در مرتبه چهارم توجه دیگری نمود و فاطمه را برگزیده، بر زنان عالمیان برتری و فضیلت بخشید.
(من لا یحضره الفقیه , جلد۴ , صفحه۳۵۲ – الخصال , جلد۱ , صفحه۲۰۶ – تفسير كنز الدقائق , جلد۳ , صفحه۷۴ – بحارالانوار، ج۴٣، ص٢۶)
٧.قال الصادق علیهالسلام: … ثُمَّ نَادَى مُنَاد أَلَا یَا مَلَائِكَتِی وَ سُكَّانَ جَنَّتِی بَارِكُوا عَلَى عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حَبِیبِ مُحَمَّدٍ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ فَقَدْ بَارَكْتُ عَلَیْهِمَا أَلَا إِنِّی قَدْ زَوَّجْتُ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَیَّ مِنْ أَحَبِّ الرِّجَالِ إِلَیَّ بَعْدَ النَّبِیِینَ وَ الْمُرْسَلِین.
امام صادق علیهالسلام فرمود: …منادی در بهشت ندا کرد: ای ملائکه و سا کنین بهشت من! ازدواج علیبنابیطالب را که حبیب محمد است با دختر محمد (صلی الله علیه و آله) تبریک گویید؛ زیرا من هم به ایشان تبریک گفتهام. آگاه باشید که من محبوبترین زنان را برای محبوبترین مردان پس از پیامبرم تزویج نمودم.
( الأمالی (للصدوق) , جلد۱ , صفحه۵۵۸ – روضة الواعظین , جلد۱ , صفحه۱۴۴ – المحتضر , جلد۱ , صفحه۲۳۵ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١٠٢)
٨. عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ یَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ یَنْفَعُ فِی مِائَةِ مَوْطِنٍ أَیْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِیَتْ عَنْهُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَا سَلْمَانُ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُهَا وَ یَظْلِمُ ذُرِّیَّتَهَا وَ شِیعَتَهَا.
سلمان فارسی اعلی الله مقامه میگوید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند : ای سلمان هرکه دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت در کنار من خواهد بود، و هرکه او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحتترین آنها عبارتاند از: مرگ، قبر، میزان، سنجش، محشر، و پل صراط و حسابکشی؛ پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد، من از او خشنود میشوم و هر کس من از او راضی شوم خدا از او خرسند خواهد بود. و هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم میکنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب میکند. ای سلمان وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیانش ظلم و ستم کند!
(إرشاد القلوب , جلد۲ , صفحه۲۹۴ – بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶)
٩. قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: پس فاطمه حوریهای بشرگونه است و من هر گاه مشتاق بوی بهشت میشوم، بوی دخترم فاطمه را استشمام میکنم.
( الأمالی (للصدوق) , جلد۱ , صفحه۴۶۰ – الاحتجاج , جلد۲ , صفحه۴۰۸ – بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶)
١٠. رُوِیَ عَنْ عَلِیّ عَنْ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ قَالَتْ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ یَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَیْكِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.
امام امیرمؤمنان علی علیهالسلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت میفرماید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من فرمود:ای فاطمه! هر که بر تو درود فرستد خداوند او را میآمرزد، و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق مینماید.
( كشف الغمة , جلد۱ , صفحه۴۷۲- مستدرك الوسائل , جلد۱۰ , صفحه۲۱۱ بحارالانوار، ج۴٣، ص۵٠)
١١. قَالَ [رسول الله صلیاللهعلیهوآله]: یَا عَلِیُ هَذِهِ بِنْتِی فَمَنْ أَكْرَمَهَا فَقَدْ أَكْرَمَنِی وَ مَنْ أَهَانَهَا فَقَدْ أَهَانَنِی.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: ای علی این دختر من است؛ هر کس به او احترام بگذارد، مرا گرامی داشته است و هرکه به او اهانت کند به من اهانت کرده است.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص١۴١)
١٢. قال الصادق علیهالسلام: … وَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا.
در روایت مفضلبنعمر از حضرت امام صادق علیهالسلام آمده است، هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها) متولد شد عرضه داشتند: شهادت میدهم که معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد، و شهادت میدهم که پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و برترین پیامبران است و همسرم علی برترین اوصیا، و فرزندانم برترین بازماندگان و سرور مردمان هستند، و پس از این گفتار به آن بانوان سلام و هر یک را به نامشان خطاب کرد.
( الأمالی (للصدوق) , جلد۱ , صفحه۵۹۳ – المناقب , جلد۳ , صفحه۳۴۰ – روضة الواعظین , جلد۱ , صفحه۱۴۳ – بحارالانوار، ج۴٣، ص٣)
١٣. جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِیَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِینَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَیِدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی وَ أَسْكَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِیّ مِنْ أَنْبِیَائِی أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی یَهْدُونَ إِلَى حَقِّی وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی فِی أَرْضِی بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِی.
جابر جعفی نقل میکند که به حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام گفتم: برای چه فاطمه، زهرا نامیده شد؟ فرمود: برای اینکه خداوند آن بانو را از نور با عظمت خود آفرید. وقتی که درخشید آسمانها و زمین به نور او روشن شدند، چشمهای ملائکه خیره شد و ملائکه خدا را سجده نمودند و گفتند: پروردگار ما! سید ما این چه نوری است؟! خداوند بدانها وحی فرمود: این نوری از نورهای من است که آن را در آسمان خود جای دادم. این نور را از عظمت خویشتن آفریدم. من این نور را از صلب یکی از پیامبرانم خارج مینمایم که او را بر تمام انبیا برتری دادهام. از این نور امامانی بهوجود میآورم که امر مرا بهپا دارند و به حق هدایت کنند، و آنها را خلفای خود بر زمین قرار خواهم داد، هنگامی که وحی من قطع شود.
(علل الشرایع , جلد۱ , صفحه۱۷۹ – كشف الغمة , جلد۱ , صفحه۴۶۴ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١٢)
١۴. قال ابوجعفر علیهالسلام: وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ بِالْمِیثَاق.
سیدی و مولای امام باقر علیهالسلام فرمودند : به خدا قسم، خداوند تبارکوتعالی فاطمه را در میثاق ازلی به علم [از جهل و نادانی] جدا کرد و از ابتلائات زنانگی بازگرفت.
(علل الشرایع , جلد۱ , صفحه۱۷۹ – مختصر البصائر , جلد۱ , صفحه۵۰۴ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١٣)
١۵. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.
سیدی و مولای امام جعفر صادق علیهالسلام درباره تفسیر سوره مبارکه قدر میفرماید: «همانا ما آن را در شب قدر نازل کردیم» شب فاطمه است و قدر خدا؛ پس کسی که فاطمه را آنطور که باید و شاید بشناسد شب قدر را درک نموده است، فاطمه بدین لحاظ فاطمه نامیده شد که خلق نتوانستند او را کاملاً بشناسند.
(تفسير فرات , جلد۱ , صفحه۵۸۱ – بحارالانوار، ج۴٣، ص۶۵)
١۶. قال الصادق علیهالسلام: إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ قَدْ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ كَانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یُطَیِبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَكَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَكُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ كَانَ عَلِیّ یَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ.
سیدی و مولای امام صادق علیهالسلام فرمودند : فاطمه علیهاالسلام پس از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله) ، هفتادوپنج روز در حزن و اندوه شدید زندگی کرد، و در این مدت جبرئیل نزد او میآمد به او تسلیت میگفت و دلداریاش داده از محل نیکویی که پدرش در آن قرار دارد خبر میداد و از آنچه که پس از پیامبر اتفاق خواهد افتاد میگفت. علی علیهالسلام همه آن اخبار را مینوشت و بدین گونه مصحفی فراهم آمد و آن مصحف فاطمه است.
(بصائر الدرجات , جلد۱ , صفحه۱۵۳ – بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٩)
١٧. عَنْ جَعْفَر عَنْ أَبِیهِ علیهمالسلام قَالَ: كَانَ فِرَاشُ عَلِیّ وَ فَاطِمَةَ حِینَ دَخَلَتْ عَلَیْهِ إِهَابُ كَبْشٍ إِذَا أَرَادَا أَنْ یَنَامَا عَلَیْهِ قَلَّبَاهُ فَنَامَا عَلَى صُوفِهِ قَالَ وَ كَانَتْ وِسَادَتُهُمَا أَدَماً حَشْوُهَا لِیفٌ قَالَ وَ كَانَ صَدَاقُهَا دِرْعاً مِنْ حَدِیدٍ.
سیدی و مولای امام باقر علیهالسلام میفرماید: هنگامی که فاطمه و علی علیهماالسلام ازدواج کردند، زیرانداز آنها پوست گوسفند بود که هر گاه میخواستند بخوابند آن را برمیگردانیدند و روی پشم آن میخوابیدند، و متکای آنان از پوستی بود که داخل آن را از لیف خرما پُر کرده بودند.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص١٠۴)
١٨. سُئِلَ الصَّادِقُ علیهالسلام عَنْ مَعْنَى حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ فَقَالَ خَیْرُ الْعَمَلِ بِرُّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ الْوَلَایَةُ.
از سیدی و مولای امام جعفر صادق علیهالسلام راجع به معنى: «حى على خیر العمل» پرسش شد. فرمود: منظور از این جمله نیکی و محبت به فاطمه و فرزندان وى است؛ و بنابه روایتى منظور ولایت آل محمد صلیاللهعلیهوآله است.
(المناقب , جلد۳ , صفحه۳۲۶ – بحار الأنوار , جلد۸۱ , صفحه۱۳۴)
١٩. عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیّ عَنْ أَخِیهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْءٍ فَقُلْتُ لَهَا یَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِكِ فَقَالَتْ یَا بُنَیَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ.
از سیدی و مولای امام حسن مجتبی علیهالسلام روایت است که فرمودند: شبهای جمعه مادرم فاطمه را میدیدم تا طلوع صبح در محراب خود مشغول رکوع و سجود بود، میشنیدم که مادرم برای مؤمنین و مؤمنات دعا میکرد و نام ایشان را میبرد و مکرر برای آنان دعا میکرد، ولی برای خویشتن دعا نمیکرد. من به مادرم میگفتم: پس چرا برای خود دعا نمیکنید، همچنان که برای دیگران دعا میکنید!؟ میفرمودند: ای پسر عزیزم، اول همسایه، سپس اهل خانه.
(بحارالانوار، ج٨۶، ص٣١٣)
٢٠. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَ التَّمْجِیدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ وَ لَوْ كَانَ شَیْءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَاطِمَةَ.
از سیدی و مولای امام محمد باقر علیهالسلام روایت است که فرمودند: خدا به ذکری بهتر از تسبیح فاطمه زهرا مورد پرستش قرار نمیگیرد که اگر چیزی افضل از (تسبیح حضرت زهرا) آن بود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را به فاطمه تعلیم میداد.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص۶۴)
٢١. أَنَّ النَّبِیَّ قَالَ: اشْتَاقَتِ الْجَنَّةُ إِلَى أَرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ آسِیَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَ هِیَ زَوْجَةُ النَّبِیِ فِی الْجَنَّةِ وَ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ زَوْجَةِ النَّبِیِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ.
از رسول الله صلیاللهعلیهوآله روایت شده که فرمودند: بهشت به چهار نفر از زنان مشتاق است: مریم دخت عمران؛ آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، که در بهشت زوجه رسول الله خواهد بود؛ خدیجه دختر خویلد که در دنیا و آخرت زوجه رسول الله است؛ فاطمه زهرا دختر حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص۵٣)
٢٢. كَانَ نَقْشُ خَاتَمِهَا «أَمِنَ الْمُتَوَكِّلُون».
نقش انگشتری فاطمه سلاماللهعلیها این بود: «أَمِنَ الْمُتَوَکلُون؛ توکلکنندگان ایمن هستند».
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٩)
٢٣. عَنِ الْبَاقِرِ قَالَ: مَا رُئِیَتْ فَاطِمَةُ ضَاحِكَةً قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ حَتَّى قُبِضَتْ.
سیدی . مولای امام باقر العلوم علیهالسلام فرمودند : پس از وفات رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هرگز فاطمه علیهاالسلام خندان و خوشحال دیده نشد.
(مناقب ابنشهرآشوب، ج٣، ص٣۴١)
٢۴. إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ قَالَ: الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُ بْنُ الْحُسَیْنِ…أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَدِینَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِینَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِی حَتَّى تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ.
سیدی و مولای امام صادق علیهالسلام فرمودند: افرادی که فوقالعاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم؛ یعقوب؛ یوسف؛ حضرت فاطمه ، دختر محمد صلیاللهعلیهوآله؛ و علیبنالحسین علیهمالسلام.فاطمه سلاماللهعلیها در فراق پیغمبر بهقدری گریه کرد که اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو بهواسطه فزونی گریهات ما را اذیت میکنی؛ ازاینرو حضرت زهرا (سلام الله علیها) از مدینه خارج و بهسوی قبر شهدای اُحد میرفت، پس از گریه فراوان بهسوی مدینه بازمیگشت.
( الخصال ج۱ ص۲۷۲ – روضة الواعظین , جلد۱ , صفحه۱۷۰ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١۵۵)
٢۵. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْكِیكَ فَقَالَ أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ فَبَكَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا تَبْكِیِنَّ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْكِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّی أَبْكِی لِفِرَاقِكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
ابنعباس میگوید: هنگامی که وفات رسول الله صلیاللهعلیهوآله نزدیک گردید آن حضرت بهقدری گریست که محاسن مبارکش تر شد. عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه میکنید؟ فرمودند: برای ذریه و فرزندانم و آن ستمهایی که از جفاکاران امتم بعد از من به ایشان میرسد، میگریم. گویا میبینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا میزند: یا ابتاه! احدی از امت من به فریاد او نمیرسد. وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمودند: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلمهایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمیکنم، بلکه برای فراقت اشک میریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهلبیتم به من ملحق خواهد شد.
( الأمالي (للطوسی) , جلد۱ , صفحه۱۸۸ – اثبات الهداة , جلد۱ , صفحه۳۲۳ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١۵۶)
٢۶. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ قَالَتْ: لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ وَ غَلَبَهَا اجْتَمَعَ عِنْدَهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَقُلْنَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ كَیْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ عِلَّتِكِ فَقَالَتْ أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لَدُنْیَاكُمْ قَالِیَةً لِرِجَالِكُمْ لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَئْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْیِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَیْهِمْ غَارَهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَیْحَهُمْ أَنَّى زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْیِ الْأَمِینِ وَ الطَّبِینِ بِأَمْرِ الدُّنْیَا وَ الدِّینِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ وَ مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَكِیرَ سَیْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْئِهِ وَ نَكَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّهِ لَوْ تَكَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْهِ لَاعْتَلَقَهُ وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً لَا یَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا یُتَعْتَعُ رَاكِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً فَضْفَاضاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَحَیَّرَ بِهِمُ الرَّیُ غَیْرَ مُتَحَلٍّ مِنْهُ بِطَائِلٍ إِلَّا بِغَمْرِ الْمَاءِ وَ رَدْعِهِ شَرَرَهُ السَّاغِبَ وَ لَفُتِحَتْ عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَیَأْخُذُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا یَكْسِبُونَ أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاكَ الدَّهْرُ الْعَجَبَ وَ إِنْ تَعْجَبْ فَقَدْ أَعْجَبَكَ الْحَادِثُ إِلَى أَیِ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ بِأَیِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا اسْتَبْدَلُوا الذُّنَابَى وَ اللَّهِ بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا یَشْعُرُونَ أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدى فَما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ أَمَا لَعَمْرُ إِلَهِكَ لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَیْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا طِلَاعَ الْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ ذُعَافاً مُمْقِراً هُنَالِكَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یُعْرَفُ التَّالُونَ غِبَّ مَا سَنَّ الْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِیبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ أَنْفُساً وَ طَأْمِنُوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِینَ یَدَعُ فَیْئَكُمْ زَهِیداً وَ زَرْعَكُمْ حَصِیداً فَیَا حَسْرَتَى لَكُمْ وَ أَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عَمِیَتْ قُلُوبُكُمْ عَلَیْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ.
از فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام نقل میکند که فرمود: موقعی که مریضی حضرت زهرا سلام الله علیها {بر اثر شدت جراحات } شدید شد و بر او غلبه یافت زنان مهاجرین و انصار در اطراف او اجتماع نمودند و به حضرتش گفتند: ای دختر رسول خدا! امشب را با مریضی چگونه صبح کردی؟ فرمود: درحالیکه از دنیای شما بیزارم و دشمن مردان شما میباشم. من آنان را پس از اینکه آزمایش نمودم از نزد خویشتن راندم. من ایشان را بعد از اینکه امتحان کردم ملول و محکوم نمودم. چقدر قبیح است این رخنهای که در اسلام ایجاد نمودند! با دین خویشتن بازی کردند، پس از اینکه آن را جدی و قطعی گرفته بودند. صفات خود را کوبیدند. و قنات را شکاف دادند. آرای خود را دچار خدعه کردند. دارای هوا و هوس با لغزش شدند. بد است آنچه که برای خود پیشاپیش فرستادند و آن این است که خدای قهار بر ایشان خشم کرد و دائماً در عذاب خواهند بود. آنان مقام خلافت یا فدک را دستاویز قرار دادند و سنگینی آن را بدوش گرفتند، غارتهای ایشان توسعه پیدا کرد. افراد ظالم و ستمکار دچار دماغسوختگی و قطع اعضا و محرومیت خواهند شد. وای بر ایشان که مقام خلافت را از خاندان رسالت، پایههای نبوت و هدایت، مهبط روحالامین و آن کسی که از امور دین و دنیا آگاه بود غصب و دور نمودند.آگاه باشید! این عمل همان زیانکاری آشکار است. این چه انتقامی است که از علیبنابیطالب علیه السلام کشیدند. به خدا قسم انتقام امر به معروف و نهی از منکر شمشیر علی و امر به معروف و نهی از منکر شمشیر او، بیباکی از موت و مرگ، شدت جنگیدن عقاب و جدال و غضب نمودن برای خدا. به خدا قسم اگر آنان پس از اینکه مقام خلافت را به علی واگذار نمایند از طریق واضح و حق و قبول حجت و برهان روشن منحرف و روگردان میشدند علی ایشان را به راه راست و حق راهنمایی و هدایت میکرد و آنان را با آرامش میبرد و محل لجام او مجروح نمیشد، راکب وی رنج نمیبرد، سوار او ملول نمیشد. علی آنان را به سرچشمهای وارد میکرد که صاف و گوارا باشد، دو طرف آن پر میشد، دو طرف آن گلآلود نمیشد، ایشان را از پُرخوری منصرف مینمود، در خلوت و جلوت آنان را نصیحت میکرد، از دنیا و مادیات آن فایدهای نمیبرد، از دنیا به چیزی نائل نمیگردید، مگر به قدری که شخص عطشان آب بنوشد و شخص گرسنه قوت لایموت برگیرد، علی شخص زاهد و دروغگو و راستگو را به ایشان معرفی مینمود. خدا در قرآن میفرماید: اگر اهل قریهها ایمان میآوردند و پرهیز کار میشدند ما برکات آسمان و زمین را برای ایشان میفرستادیم، ولی افسوس که حق را تکذیب نمودند و ما آنان را به جزای اعمال زشت و ناپسندشان رساندیم. آن افرادی که از این گروه ظلم و ستم کردند به زودی به جزای اعمال خود خواهند رسید و معجزه و قدرتی هم نخواهند داشت. بیا و بشنو! در این عمری که کردی روزگار مطالب شگفتآوری را به تو نشان داد! اگر تعجب میکنی از سخنان آنان تعجب کن! کاش من میدانستم که ایشان به چه سندی استناد نمودند!؟ به چه تکیهگاهی اعتماد کردند!؟ به چه دستگیرهای چنگ زدند!؟ بر علیه چه خاندانی قیام کردند! چه سرپرست (ابوبکر) و همدم بدی برگزیدند! افراد ظالم بد چیزی را برگزیدند! به خدا قسم که آنان دم مرغ را گرفتند و سر آن را رها نمودند، گردن آن را از دست دادند و عقب آن را چسبیدند، سوخته باد دماغ گروهی که گمان میکنند عمل نیکویی انجام دادند. بدانید که ایشان فساد میکنند، ولی نمیدانند، وای بر ایشان! آیا باید متابعت کسی را نمود که مردم را به راه حق راهنمایی میکند یا به دنبال کسی رفت که نمیتواند بشر را هدایت نماید!؟شما را چه شده؟ چگونه قضاوت میکنید!؟ به جان خودم قسم که فتنه آنان باردار شد، در انتظار باشید که تا چه اندازه نتیجه خواهد داد، سپس آن را نظیر یک قدح پر از خون تازه و زهر کشنده کردند، در آن موقع است که طرفداران باطل دچار خسارت خواهند شد و بنیانگذار پیشینیان را خواهند شناخت، سپس از دنیای خود درگذرید و مطمئن باشید که گرفتار فتنه خواهید شد، مژده باد شما را به شمشیری برنده و ظلمی قوی و به فتنهای عمومی و استبدادی از ستمکاران که اندکی شما را واگذار مینماید، آنگاه هستی شما را به یغما میبرد، وا حسرتا بر شما! در کجا هدایت میشوید؟ در صورتی که هدایت از شما ناپدید شد، آیا ما میتوانیم شما را ملزم و مجبور نماییم، در صورتی که شما از راه راست بیزارید!؟
(معاني الأخبار , جلد۱ , صفحه۳۵۴ – الاحتجاج , جلد۱ , صفحه۱۰۸ – السقیفة و فدک , جلد۱ , صفحه۱۱۷ بحارالانوار، ج۴٣، ص١۵٨)
٢٧. قَالَ النَّبِیُ لَهَا: أَیُ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ قَالَتْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا یَرَاهَا رَجُلٌ فَضَمَّهَا إِلَیْهِ وَ قَالَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: چه چیزی برای زن بهتر و نیکوتر است؟ فاطمه (سلام الله علیها) عرضه داشتند: اینکه او مردی را نبیند، و مردی نیز او را نبیند. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله از این پاسخ خشنود گردید و او را در آغوش گرفته، فرمود: «خاندانی که برخی از آنها از بعض دیگرند».
(دعائم الإسلام ج۲ ص۲۱۵ -بحارالانوار، ج۴٣، ص٨۴ – مستدرك الوسائل , جلد۱۴ , صفحه۲۸۹)
٢٨. عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ عَلِیّ: اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَهَا لِمَ حَجَبْتِیهِ وَ هُوَ لَا یَرَاكِ فَقَالَتْ إِنْ لَمْ یَكُنْ یَرَانِی فَإِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّی.
موسیبنجعفر علیه السلام از امیرالمؤمنین علی علیهمالسلام نقل میکند که فرمودند: شخصی که نابینا بود از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه اجازه داد، ولی در طول ملاقات حجاب بر سر داشت. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: چرا حجاب در بر نمودی درحالیکه او تو را نمیدید؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرضه داشتند: اگر او مرا نمیبیند، من او را میبینم، و او بوی تن مرا نیز حس میکند. پیامبر فرمود: شهادت میدهم که تو پارهای از وجود من هستی.
(النوادر (للراوندی) , جلد۱ , صفحه۱۳ – ریاضالابرار، ج١، ص۴٣)
٢٩. قَالَ علی: سَأَلَ رَسُولُ اللَّهِ أَصْحَابَهُعَنِ الْمَرْأَةِ مَا هِیَ قَالُوا عَوْرَةٌ قَالَ فَمَتَى تَكُونُ أَدْنَى مِنْ رَبِّهَا فَلَمْ یَدْرُوا فَلَمَّا سَمِعَتْ فَاطِمَةُ ذَلِكَ قَالَتْ أَدْنَى مَا تَكُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی.
امام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن «عورت» است. پیامبر سؤال فرمود: در چه هنگامی زن به خداوند نزدیکتر است؟ اصحاب پیامبر نتوانستند به این سؤال پاسخ گویند. هنگامی که این سؤال به فاطمه (سلام الله علیها) عرضه شد، فرمودند : هنگامی زن به خداوند نزدیکتر است که در کنج خانهاش قرار داشته و از اختلاط با نامحرمان به دور باشد. چون این پاسخ به گوش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید فرمودند: همانا فاطمه پارهای از وجود من است.
(النوادر (للراوندی) ج۱ ص۱۴ – بحارالانوار، ج۴٣، ص٩٢)
٣٠. فَكَشَفَ عَلِیّ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِیهَا فَإِذَا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ أَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا عَلِیُ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِیَ اللَّهُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بِی مِنْ غَیْرِی حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ كَفِّنِّی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِیَ السَّلَامَ إِلَى یَوْمِ القیامة.
آنگاه حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام صورت مبارک فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را باز کرد و رقعهای نزد سر آن بانوی معظمه یافت که در آن نوشته بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. این آن وصیتی است که فاطمه دختر پیغمبر خدا صلیاللهعلیهوآله کرده: فاطمه شهادت میدهد که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد. محمد بنده و پیامبر خدا است. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قیامت خواهد آمد و شکی در آن نخواهد بود، خدا کلیه افرادی را که در قبرها مدفونند برانگیخته خواهد کرد.یا علی! من فاطمه دختر محمّد صلیاللهعلیهوآله هستم. خدا مرا در دنیا و آخرت برای تو تزویج نمود. یا علی! تو از دیگران برای [غسل و کفن] من مقدم هستی، مرا حنوط کن غسل بده، شبانه مرا دفن کن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاکم بسپار، احدی را از فوت من آگاه منمای، من تو را به خدا میسپارم و تا روز قیامت به فرزندانم سلام میرسانم.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص١٨۵)
٣١. ثُمَّ قَالَتْ جَزَاكِ اللَّهُ عَنِّی خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِیكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِی بِابْنَةِ أُخْتِی أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِی مِثْلِی فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَرْبَعٌ لَیْسَ لِی إِلَى فِرَاقِهِ سَبِیلٌ بِنْتُ أَبِی الْعَاصِ أُمَامَةُ أَوْصَتْنِی بِهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیكَ یَا ابْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِی نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِكَةَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ فَقَالَ لَهَا صِفِیهِ لِی فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ذَاكَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیكَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا تَتْرُكُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَار.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در وصیت خود به حضرت امیرالمؤمنین فرمود: ای پسر عموی رسول الله صلیاللهعلیهوآله خداوند تو را بهترین جزا عطا کند! من اولاً به تو وصیت میکنم که بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمایی؛ زیرا او برای فرزندانم نظیر خودم خواهد بود، و مردان چارهای ندارند جز آنکه ازدواج نمایند ـ لذا حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام میفرماید: چهار چیز است که من نمیتوانم از آنها مفارقت نمایم. یکی از آنها امامه دختر ابوالعاص است؛ زیرا حضرت زهرا وصیت کرده من با وی ازدواج کنم ـ سپس حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرضه داشتند: من به تو وصیت میکنم که تابوتی برایم تهیه نمایی، زیرا دیدم که ملائکه شکل و تصویری از آن تابوت را به من نشان دادند. امیرالمؤمنین فرمود: اوصاف آن تابوت را برای من شرح بده. زهرا مشخصات آن را شرح داد و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن را تهیه نمود. آن تابوت اولین تابوتی بود که در روی زمین ساخته شد، کسی قبلاً نظیر آن را ندیده بود و بعداً هم ساخته نشد. حضرت فاطمه پس از این جریان به حضرت امیرالمؤمنین علی رو کرد و گفت: مبادا احدی از این گروهی که در حقّ من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند برای تشییع جنازهام حاضر شوند! زیرا ایشان دشمن من و دشمن رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشند. مبادا بگذاری احدی از آنان و پیروانشان به جنازهام نماز بخوانند! مرا شبانه در آن هنگام که چشمها همه به خواب رفته باشند، دفن کن.
(روضة الواعظین , جلد۱ , صفحه۱۵۰ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١٩٢)
٣٢. قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ لِعَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ سَلَامٌ عَلَیْكَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیكَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُكْنَاكَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْكَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ عَلِیّ هَذَا أَحَدُ رُكْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ عَلِیّ هَذَا الرُّكْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.
جابربنعبداللَّه روایت میکند: سه روز پیش از شهادت پیغمبر صلی الله علیه و آله از آن حضرت شنیدم به حضرت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب میفرمود: ای پدر دو نوگل من! سلام بر تو باد، من درباره دو نوگل خود در دنیا به تو توصیه و سفارش میکنم، طولی نمیکشد که تو دو رکن خویشتن را از دست خواهی داد، من تو را به خدا میسپارم.هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله از دنیا را ترک کردند امیرالمؤمنین علیبنابیطالب فرمود: این یکی از آن دو رکن من بود که رسول خدا به من خبر داد و وقتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت حضرت امیر فرمود: این دومین رکنی بود که پیغمبر خدا به من خبر داد.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص١٧٣)
٣٣. قال ابنعباس: فَلَمَّا جَنَّ اللَّیْلُ غَسَّلَهَا عَلِیّ وَ وَضَعَهَا عَلَى السَّرِیرِ وَ قَالَ لِلْحَسَنِ ادْعُ لِی أَبَا ذَرٍّ فَدَعَاهُ فَحَمَلَاهُ إِلَى الْمُصَلَّى فَصَلَّى عَلَیْهَا ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَیْنِ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَنَادَى هَذِهِ بِنْتُ نَبِیِكَ فَاطِمَةُ أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ فَأَضَاءَتِ الْأَرْضُ مِیلًا فِی مِیلٍ فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ یَدْفِنُوهَا نُودُوا مِنْ بُقْعَةٍ مِنَ الْبَقِیعِ إِلَیَّ إِلَیَّ فَقَدْ رُفِعَ تُرْبَتُهَا مِنِّی فَنَظَرُوا فَإِذَا هِیَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِیرَ إِلَیْهَا فَدَفَنُوهَا فَجَلَسَ عَلِیّ عَلَى شَفِیرِ الْقَبْرِ فَقَالَ یَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِیعَتِی هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ فَنُودِیَ مِنْهَا یَا عَلِیُ أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ فَلَمْ یُعْلَمْ أَیْنَ كَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
ابنعباس گوید: و چون شب فرا رسید حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پیکر مقدس حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل داد و در میان تابوت نهاد و به امام حسن (علیه السلام) فرمود: ابوذر را بیاور! هنگامی که ابوذر آمد بدن مبارک آن بانوی مظلومه را به محل نماز آوردند و بر آن نماز خواندند، آنگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام دستهای مبارک خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا! این جنازه دختر پیغمبر توست که او را از دنیای ظلمانی به طرف نور بردی و نور وجودش وجب به وجب به وسعتی تام و تمام زمین را درنوردید و روشن و منور نمود. هنگامی که تصمیم گرفتند جنازه آن بانو را دفن کنند صدایی از یکی از بقعههای بقیع شنیدند که میگفت: بیا به سوی من! بیا به سوی من! زیرا تربت و خاک وی از من گرفته شده است. و چون نگاه کردند با قبری حفر شده و آماده مواجه شدند. تابوت را بهسوی آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. سپس حضرت امیر بر فراز قبر نشست و فرمود: ای قبر! من امانت خود را به تو میسپارم، این جنازه دختر رسول خداست. ناگاه ندایی شنیدند که میگفت: یا علی! من از تو به وی مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بازگشت و قبر را مسدود و با زمین هم سطح نمود. آن قبر تا قیام معلوم نخواهد شد.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص – عوالم العلوم , جلد۱۱ , صفحه۱۰۹۱ ٢١۵)
٣۴. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَال: كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا وَ كَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِ سَأَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَأَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالا لَهَا كَیْفَ أَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَ یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ قَالا بَلَى قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیْهِمَا.
امام صادق علیهالسلام فرمود: علت وفات آن حضرت همان ضربهای بود که قنفذ غلام عمر با غلاف شمشیر به امر او زد. حضرت زهرا به علت آن ضربه محسن را سقط نمود و بدین جهت به شدت مریض شد و نگذاشت احدی از آن افرادی که وی را اذیت کرده بودند نزد او وارد شوند. آن دو نفر که از اصحاب پیامبر خدا بودند از حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام تقاضا نمودند: نزد فاطمه برای ایشان شفاعت نماید. وقتی حضرت امیر برای آنان اجازه گرفت و به حضور آن حضرت مشرف شدند، گفتند: ای دختر پیغمبر خدا! در چه حالی؟ فرمود: خدای را شکر، خوبم. آنگاه به ایشان فرمود: آیا نشنیدید که پیامبر خدا میفرمود: فاطمه پارهای از تن من است، کسی که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده؟ گفتند: چرا. فرمود: به خدا قسم که شما مرا اذیت کردهاید. ایشان از نزد فاطمه خارج شدند، درحالیکه آن بانو بر آنان خشمناک بود.
(دلائل الإمامة , جلد۱ , صفحه۱۳۴ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١٧٠)
٣۵. فَقَالَ عَلِیّ: وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِی أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِی قَمِیصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَیْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِی أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَیْتُ یَا أُمَّ كُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا سُكَینَةُ یَا فِضَّةُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ هُمَا یُنَادِیَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ یَا أُمَّ الْحُسَیْنِ إِذَا لَقِیتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِیهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِی لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِینَا بَعْدَكَ یَتِیمَیْنِ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ یُنَادِی یَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَیَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِیبُ إِلَى الْمَحْبُوبِ قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْیَات:
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْیَاءِ عِنْدِی وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِی حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِیلٍ
أَلَا یَا عَیْنُ جُودِی وَ أَسْعِدِینِی فَحُزْنِی دَائِمٌ أَبْكِی خَلِیلِی
حضرت امیر علیهالسلام میفرماید: به خداوند سوگند من متصدی امر آن بانو شدم و بدن وی را از زیر پیراهن غسل دادم، به خداوند سوگند که بدن فاطمه زهرا پاک و مطهر بود. آنگاه بدن مقدس او را از باقیمانده حنوط پیامبر صلیاللهعلیهوآله حنوط کردم، سپس پیکر مبارکش را در میان کفنهایش جای دادم و چون تصمیم گرفتم کفن او را گره بزنم، صدا زدم: ای امکلثوم، زینب، سکینه، فضّه، حسن و حسین! بیایید و مادر خود را برای آخرین بار ببینید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسین علیهماالسلام در حالی آمدند که فریاد میزدند: آه از این حسرتی که هیچ وقت به علت از دست دادن جدمان، پیامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بین نخواهد رفت. ای مادر حسن و حسین! هنگامی که جد ما حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله را ملاقات نمودی سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: من خداوند را شاهد میگیرم که فاطمه زهرا در آن حال آه و ناله کرد، دستهای خود را دراز نمود و حسنین را چند لحظهای به سینه خود چسبانید. ناگاه هاتفی از آسمان ندا در داد: ای ابوالحسن! حسین را از روی سینه فاطمه بردار، به خداوند سوگند که ملائکه آسمانها را گریان کردند؛ که دوست مشتاق لقای دوست است. حضرت امیر علیهالسلام میفرماید: من حسنین را از روی سینه زهرای اطهر برداشتم و در حال بستن بندهای کفن این اشعار را سرودم:
مفارقت تو برایم بزرگترین امور است، و از دست دادن تو سختترین مصیبت؛
من برای حسرت و غم آن کسی گریه و ناله میکنم که بهترین راه را برای مرگ پیمود؛
ای چشم من! با من مساعدت و همراهی کن که محزون دائمی هستم و برای دوست خودم گریان.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص ١٧٩ – عوالم العلوم ج۱۱ ص۱۰۶۸)
٣۶. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیّ قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ دَفَنَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ السَّلَامُ عَلَیْكَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ الْبَائِتَةِ فِی الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ الْمُخْتَارُ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِكَ صَبْرِی وَ عَفَا عَنْ سَیِدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ تَجَلُّدِی إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِكَ فِی فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی بَلَى وَ فِی كِتَابِ اللَّهِ لِی أَنْعَمُ الْقَبُولِ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا یَبْرَحُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَكَ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ كَمَدٌ مُقَیِحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلًا وَ سَتَقُولُ وَ یَحْكُمُ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ وَ السَّلَامُ عَلَیْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ وَاهاً وَاهاً وَ الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ فَبِعَیْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقُّهَا وَ یُمْنَعُ إِرْثُهَا وَ لَمْ یَتَبَاعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَى اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ فِیكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ.
حضرت امام حسین علیهالسلام فرمودند: وقتی که فاطمه زهرا از دنیا رحلت فرمودند ، امیرالمؤمنین علیه السلام آن بانو را مخفیانه به خاک سپردند و موضع قبر مقدسش را محو نمود. آنگاه برخاستند و متوجه قبر مبارک پیغمبر صلیاللهعلیهوآله شد و عرضه داشتند : یا رسول اللَّه! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد، همان دخترت که به زیارت تو آمده و در بقعه تو خوابیده و خدا خواست به سرعت به تو ملحق شود. یا رسول اللَّه! از فراق دختر برگزیده تو صبر و شکیبایی من قلیل و اندک شده، قدرت من از دوری بزرگترین زنان، فاطمه اطهر، ضعیف گردید، ولی برای مفارقت تو تأسی نمودن موجب تسلیت من خواهد شد. من تو را به دست خود به خاک سپردم، در صورتی که جان مقدس تو در گلو و سینه من بود. آری آنچه که در قرآن است میپذیرم و میگویم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ. یا رسول اللَّه! آن امانتی را که به من دادی پس گرفته شد! سپرده بازگرفته شد! فاطمه زهرا را بردی، یا رسول اللَّه! چقدر این آسمان کبود و زمین غبارآلود در نظر من تیره و تار است! غم و اندوه من همیشگی گردیده! شب من با بیخوابی میگذرد! این غم از قلب من خارج نمیشود تا آن موقعی که خدا مرا در آن خانهای که تو در آن هستی وارد نماید! در دلم دردی است که آن را جریحهدار میکند هم و غمی است تحریک کننده! چه زود بود که بین ما جدایی افتاد! من درد دل خود را برای خدا میگویم. دخترت به زودی تو را از اینکه امت تو متحد شدند و حق او را پایمال نمودند آگاه خواهد کرد! جریان را از فاطمهات جویا شو و شرح حال را از وی بخواه! چه غم و غصههایی که در دل او جایگزین شدند! و نمیتوانست برای کسی درد دل کند. وی همه آنها را برای تو خواهد گفت. خدا که بهترین حکمکنندگان است حکم خواهد کرد. سلام من بر شما باد، سلامی که بهمنزله وداع من باشد، نه آن سلامی که شما را ترک نمایم، اگر باز گردم از ملالت و خستگی نیست و اگر نزد قبر تو اقامت گزینم به علت بدگمانی نیست که خدا به صابرین وعده ثواب داده است. صبر و شکیبایی مبارکتر و نیکوتر است. اگر برای غلبه افرادی که بر او مستولی شدند نبود بر خود لازم میدانستم که نزد قبر تو اقامت گزینم و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ نظیر زن جوانمرده ناله و فریاد میکردم. خدا میبیند که دختر تو مخفیانه دفن میشود! حق وی غصب شد! از گرفتن ارث ممنوع گردید! در صورتی که از زمان تو تا به حال چندان مدتی نگذشته و ذکر تو متروک نشده است! یا رسول اللَّه! من به خدا شکایت میکنم و پیمودن راهی که تو رفتی برای من بهترین تسلیت است. یا رسول اللَّه! صلوات خدا بر تو و سلام و خوشنودی خدا بر فاطمه اطهر باد.
(الکافي , جلد۱ , صفحه۴۵۸ – بحارالانوار، ج۴٣، ص١٩٣)
٣٧. عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَقُولُ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى فَاطِمَةَ وَ هِیَ حَزِینَةٌ فَقَالَ لَهَا مَا حُزْنُكِ یَا بُنَیَّةِ قَالَتْ یَا أَبَتِ ذَكَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ یَا بُنَیَّةِ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَكِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَا ثُمَّ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُكِ عَلِیُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْكِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَكٍ فَیَضْرِبُ عَلَى قَبْرِكِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَأْتِیكِ إِسْرَافِیلُ بِثَلَاثِ حُلَلِ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسِكِ فَیُنَادِینَكِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قُومِی إِلَى مَحْشَرِكِ فَتَقُومِینَ آمِنَةً رَوْعَتَكِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُكِ فَیُنَاوِلُكِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیكِ زُوقَائِیلُ بِنَجِیبَةٍ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مِحَفَّةٌ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْكَبِینَهَا وَ یَقُودُ زُوقَائِیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْكِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّسْبِیح.
از امیرمؤمنان علی علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : روزی رسول الله صلی الله علیه و آله نزد حضرت زهرا رفت و آن بانو را محزون یافت. به فاطمه فرمودند: دختر عزیز من! سبب غم و اندوه تو چیست؟ حضرت فاطمه عرض کردند : روز محشر و برهنگی مردم به خاطرم آمد. رسول خدا فرمودند: آری آن روز، روز بسیار بزرگی است. ولی جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داد: هنگامی که در آن روز زمین شکافته شود، اول کسی که از زمین خارج شود من هستم، بعد از من ابراهیم خلیل، بعد از او شوهر تو علیبنابیطالب، آنگاه خداوند مهربان جبرئیل را با هفتاد هزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبه نور نصب خواهد شد، اسرافیل سه حله نور برای تو میآورد و نزد سر تو توقف میکند و صدا میزند: ای دختر محمد بیا به صحرای محشر! تو در حالی از قبر بیرون میآیی که بدنت پوشیده باشد و از خوف آن روز در امان خواهی بود، اسرافیل آن حلهها را به تو میدهد و تو آنها را میپوشی، آنگاه ملکی که او را زوقائیل میگویند ناقهای برای تو میآورد که مهار آن از مروارید و کجاوهای از طلا بر پشت آن نصب شده باشد. تو بر آن ناقه سوار میشوی و زوقائیل درحالیکه در پیش تو هفتاد هزار ملک باشد و علمهای تسبیح در دست داشته باشند مهار آن را خواهد کشید.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٢٢۵)
٣٨. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تُقْبِلُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَیْنِ خِطَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ قَوَائِمُهَا مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْكِ الْأَذْفَرِ عَیْنَاهَا یَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ عَلَیْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ یُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُكْناً كُلُّ رُكْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ یُضِیءُ كَمَا الْكَوْكَبُ الدُّرِّیُ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ یَمِینِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ یُنَادِی بِأَعْلَى صَوْتِهِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ فَلَا یَبْقَى یَوْمَئِذٍ نَبِیّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِیرُ حَتَّى تُحَاذِیَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ فَتَنْزَخُ بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ إِلَهِی وَ سَیِدِی احْكُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ ظَلَمَنِی اللَّهُمَّ احْكُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ یَا حَبِیبَتِی وَ ابْنَةَ حَبِیبِی سَلِینِی تُعْطَیْ وَ اشْفَعِی تُشَفَّعِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا جَازَنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ فَتَقُولُ إِلَهِی وَ سَیِدِی ذُرِّیَّتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَةَ ذُرِّیَّتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ مُحِبِّی ذُرِّیَّتِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَیْنَ ذُرِّیَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِیعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّیَّتِهَا فَیُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ حَتَّى تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام از رسول الله صلیاللهعلیهوآله روایت فرمودند: موقعی که روز قیامت فرا میرسد دخترم فاطمه در حالی میآید که بر یکی از ناقههای بهشتی سوار است و از دو پهلوی آن ناقه حریرهای بهشتی آویزان، مهار آن از مروارید تر، پاهایش از زمرد سبز، دم آن از مشک ناب، دیدگانش از دُر و یاقوت سرخ خواهد بود. قبهای از نور بر پشت آن ناقه نصب شده که اندرون آن از بیرون آشکار، وسط آن حاوی عفو پروردگار و بیرون آن رحمت خدای رحیم است. فاطمه تاجی از نور بر سر دارد که دارای هفتاد پایه باشد، هر پایهای از آن بهوسیله یک مروارید مرصع و نظیر یک ستارهای درخشان خواهد بود. از طرف راست و چپ فاطمه علیهاالسلام هر کدام هفتاد هزار ملک خواهد بود. جبرئیل که در آن موقع مهار ناقه حضرت فاطمه را گرفته است با صدای بلند خواهد گفت: چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمد صلیاللهعلیهوآله عبور نماید. در آن روز هیچ پیغمبر و رسول و صدیق و شهیدی نیست، مگر اینکه دیدگان خویشتن را میبندند تا اینکه زهرا از صحرای محشر عبور نماید. هنگامی که آن بانو به زیر عرش پروردگار میرسد از آن ناقه فرود میآید و میگوید: ای پروردگار من! ما بین من و آن افرادی که در حق من ظلم نمودند و فرزندان مرا شهید کردهاند قضاوت کن.آنگاه از طرف خدای رئوف ندا میرسد: ای حبیبه و فرزند رسول من از من بخواه تا به تو عطا نمایم. شفاعت کن تا من بپذیرم. به عزت و جلال خودم که امروز ظلم و ستم هیچ ستمگری از نظر من محو نخواهد شد. در همین موقع است که حضرت زهرا میگوید: بار خدایا! فرزندان، شیعیان، دوستان، و دوستان دوستان فرزندان مرا به من ببخش! آنگاه از طرف پروردگار جهان منادی ندا میکند: فرزندان، شیعیان، دوستان، و دوست دوستان ذریه فاطمه کجایند؟ ایشان عموما درحالیکه ملائکه رحمت پروردگار آنان را احاطه کرده باشند میآیند. سپس فاطمه اطهر جلو میرود تا ایشان را داخل بهشت مینماید.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٢١٩)
٣٩. عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدَّمِ فَتَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ فَتَقُولُ یَا عَدْلُ احْكُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وُلْدِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ فَیَحْكُمُ لِابْنَتِی وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا.
امام رضا علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روایت نموده است: هنگامی که روز قیامت فرا رسد دخترم فاطمه در حالی محشور میشود که لباسهای خونآلودی با وی خواهد بود. آنگاه یکی از پایههای عرش را میگیرد و میگوید: ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن! سپس پیامبر اکرم فرمود: به حق خدای کعبه سوگند که خداوند برای دخترم قضاوت میکند، زیرا خداوند برای غضب فاطمه غضب مینماید و با رضایت وی راضی خواهد شد.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٢٢٠)
۴٠. الْمُفَضَّلُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ.
مفضلبنعمر از امام صادق علیهالسلام روایت كرده كه فرمود: اگر خداوند تعالى على علیهالسلام را خلق نكرده بود كسى شایستگى همسرى فاطمه علیهاالسلام را نداشت.
(بحارالأنوار، ج۴٣، ص١٠٧)
41 – شیخ صدوق اعلی الله مقامه در کتاب «امالی» از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت : اهل بهشت هنگامی که در بهشت غرق در رحمت الهی هستند نوری را مانند نور خورشید مشاهده می کنند که درخشندگی و تابش خاصّی دارد . بهشتیان گویند : خداوندا ! تو در کتاب عزیر خود فرموده ای : لایَرَوْنَ فیها شَمْساً در بهشت خورشید را نمی بینند» ، پس این چه نوری است ؟ خداوند تبارک و تعالی جبرئیل را به سوی آنها روانه کند و به آنها بگوید : این نوری که مشاهده کردید نور خورشید نیست بلکه علی و فاطمه علیهما السلام خنده ای کردند ، و از نور لبخند آنها چنین تابشی و درخششی در بهشت ظاهر گردید .
ź امالی صدوق : 333 ضمن ح 11 مجلس 44، بحار الأنوار : 241/35، تأویل الآیات: 752/2 ضمن ح 7، تفسیر برهان : 412/4 ضمن ح6، مناقب ابن شهراشوب: 329/3 .
42 – خلاصه حدیث شریف : سیدتی و مولاتی فاطمة الزهرا علیها السلام درباره خلقت خود فرمودند : خداوند تبارک و تعالی نور مرا آفرید و آن همواره تسبیح خدا می کرد سپس آن را به درختی از درختهای بهشت ودیعه نهاد و آن روشن گردید . هنگامی که پدرم داخل بهشت گردید ، خداوند به او الهام نمود که از میوه آن درخت بچیند و آن را در دهان خود بچرخاند ، او چنین کرد و خداوند نور مرابه صلب پدرم ، سپس از او به مادرم خدیجه منتقل کرد ، تا اینکه از او به دنیا آمدم ، و من از همان نور هستم . آنچه در گذشته به وقوع پیوسته و در آینده واقع می شود و آنچه را که واقع نخواهد شد می دانم، مؤمن با نور خداوندی به حقیقت هر چیز نگاه می کند.
ź عیون المعجزات , جلد۱ , صفحه۵۴ ، عوالم العلوم , جلد۱۱ , صفحه۱۸ ، بحار الأنوار , جلد۴۳ , صفحه۸
43-عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْهَرَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ رُبُعَ الدُّنْيَا فَرُبُعُهَا لَهَا وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ وَ تُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهَا الْجَنَّةَ وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى.
شيخ طوسى در امالى به سندش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى مهريّۀ فاطمه را ربع دنيا قرار داد،پس يك چهارم دنيا به آن حضرت تعلّق دارد،و مهريۀ او را بهشت و جهنّم قرار داد،بنا بر اين دشمنان او داخل جهنّم و آتش مىشوند و دوستانش داخل بهشت،و او صدّيقۀ كبرى است و بر محور معرفت او دوران های گذشته (پیامبران) معرفت پیدا کردند.
ź الأمالي (للطوسی) ج۱ ص۶۶۸ – بحار الأنوار ج۴۳ ص۱۰۵ – عوالم العلوم ج۱۱ ص۴۵۸
44- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لِمَ سُمِّيَتِ اَلزَّهْرَاءُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي اَلنَّهَارِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلاَةَ اَلْغَدَاةِ وَ اَلنَّاسُ فِي فُرُشِهِمْ فَيَدْخُلُ بَيَاضُ ذَلِكَ اَلنُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِينَةِ فَتَبْيَضُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ فَيَأْتُونَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَيَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَيَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِي مِحْرَابِهَا تُصَلِّي وَ اَلنُّورُ يَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَيَعْلَمُونَ أَنَّ اَلَّذِي رَأَوْهُ كَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ فَإِذَا نَصَفَ اَلنَّهَارُ وَ تَرَتَّبَتْ لِلصَّلاَةِ زَهَرَ وَجْهُهَا عَلَيْهَا السَّلاَمُ بِالصُّفْرَةِ فَتَدْخُلُ اَلصُّفْرَةُ حُجُرَاتِ اَلنَّاسِ فَتَصْفَرُّ ثِيَابُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ فَيَأْتُونَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَيَرَوْنَهَا قَائِمَةً فِي مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَإِذَا كَانَ آخِرُ اَلنَّهَارِ وَ غَرَبَتِ اَلشَّمْسُ اِحْمَرَّ وَجْهُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَأَشْرَقَ وَجْهُهَا بِالْحُمْرَةِ فَرَحاً وَ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَانَ يَدْخُلُ حُمْرَةُ وَجْهِهَا حُجُرَاتِ اَلْقَوْمِ وَ تَحْمَرُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ وَ يَأْتُونَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ يَسْأَلُونَهُ عَنْ ذَلِكَ فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَيَرَوْنَهَا جَالِسَةً تُسَبِّحُ اَللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ نُورُ وَجْهِهَا يَزْهَرُ بِالْحُمْرَةِ فَيَعْلَمُونَ أَنَّ اَلَّذِي رَأَوْا كَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ اَلنُّورُ فِي وَجْهِهَا حَتَّى وُلِدَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَهُوَ يَتَقَلَّبُ فِي وُجُوهِنَا إِلَى فِي اَلْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ .
شیخ صدوق : پدرم رحمة اللّٰه عليه فرمود:سعد بن عبد اللّٰه از جعفر بن سهل صيقل،از محمّد بن اسماعيل دارمى از كسى كه برايش حديث گفته،از محمّد بن جعفر هرمزانى،از ابان بن تغلب،وى مىگويد:محضر امام صادق عليه السّلام عرضه داشتم:اى فرزند رسول خدا براى چه حضرت زهراء سلام اللّٰه عليها به زهراء موسوم گرديد؟ امام عليه السّلام فرمودند:زيرا زهراء سلام اللّٰه عليها در روز سه مرتبه با سه نور مختلف براى امير المؤمنين عليه السّلام مىدرخشيد: الف:هنگام نماز صبح كه مردم در فراش و بسترشان بودند نور صورت آن حضرت مىدرخشيد و سفيدى آن نور به اطاقهاى آنها در مدينه مىتابيد و ديوار اطاق و منازل ايشان منوّر به نور سفيد مىشد،آنها تعجّب مىكردند و محضر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مشرّف شده و راجع به آنچه ديده بودند از حضرت سؤال مىنمودند پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله آنها را به منزل فاطمه سلام اللّٰه عليها مىفرستادند،ايشان آنجا رفته مىديدند حضرتش در محراب نماز نشسته و نور از محراب و صورت آن بانو ساطع است پس مىفهميدند نورى كه ديده بودند از نور حضرت فاطمه سلام اللّٰه عليها مىباشد. ب:نيم روز يعنى ظهر كه مىشد و خانم خود را براى خواندن نماز ظهر ترتيب مىدادند نورى زرد رنگ از صورت آن حضرت مىدرخشيد و زردى نور در حجرات و منازل مردم مىافتاد و بدين ترتيب لباسها و رنگشان زرد مىگرديد،به نبىّ اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله مراجعه مىكردند و از آن جناب راجع به آنچه ديده بودند مىپرسيدند،پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت فاطمه عليها السّلام فرستاده و وقتى به آنجا مىرفتند مىديدند آن حضرت در محراب نماز ايستاده و نور صورتش با رنگ زرد تلألؤ و درخشش دارد،مىفهميدند نورى كه ديدهاند،نور صورت آن بانو مىباشد. ج:هنگامى كه روز به آخر مىرسيد و خورشيد غروب مىكرد نور صورت آن حضرت به سرخى مىگراييد پس صورتش با رنگ سرخ مىدرخشيد و اين علامت فرح و نشانه شكرگزارى آن حضرت در مقابل حقّ عزّ و جلّ بود،سرخى نور آن حضرت داخل منازل مردم مىشد و ديوارهاى حجرات آنها را سرخ مىكرد،ايشان به شگفت آمده و محضر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مشرّف مىشدند و سرّ آن را از آن حضرت سؤال مىكردند،پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت زهراء سلام اللّٰه عليها فرستاده آنها به منزل خانم مىرفتند و مىديدند كه آن حضرت نشسته و خدا را تسبيح و تمجيد مىنمايد و نور صورتش با رنگى قرمز مىدرخشد،آنها دانستند نورى كه ديده بودند از نور صورت فاطمه عليها السّلام مىباشد،بارى پيوسته اين نور در صورت آن حضرت بود تا وقتى كه حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد شدند از اين تاريخ اين نور در صورتهاى ما ائمّه پديد آمد و هر امامى كه از دنيا مىرود در صورت امام بعدى ظاهر مىگردد تا روز قيامت.
ź علل الشرایع ج۱ ص۱۸۰ – بحار الأنوار ج۴۳ ص۱۱ – عوالم العلوم ج۱۱ ص۷۶