مقدمه: ظلم کردن به دیگران به معنای عبور و گذشتن از حد است. درواقع برای رفتار و گفتار و کردار انسان در موقعیتهای مختلف و در تعامل با دیگران حدومرزهایی قرار دادهشده است. وقتی انسان حدود تعیینشده را رعایت نکند و پای خویش را از آن حدود فراتر گذارد دچار ظلم میشود. انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش دارای حقوحقوقی است که دیگران ملزم به رعایت آن حقوق هستند همانگونه که خود شخص هم باید در مقابل، به حقوق دیگران احترام بگذارد. ظلم کردن زمانی اتفاق میافتد که افراد به حقوق یکدیگر احترام نگذارند. ظلم تعدی به حق دیگران: قرآن در سوره بقره بعد از بیان برخی از حقوق میفرماید: «تلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا؛ اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید!»(۱) خداوند در این آیه از ما میخواهد که به حقوق یکدیگر تجاوز نکنیم و پا را فراتر ننهیم. متأسفانه برخی از افراد به حقوق خویش راضی نبوده، همین موضوع باعث میشود تا دچار ظلم به دیگران شوند. گاهی ریشه ظلم این افراد جهل و نادانی است. درواقع حقوحقوق دیگران بهدرستی برایشان تبیین نشده و نسبت به ظلمی که میکنند آگاهی کامل ندارند؛ برخی نیز باوجودی که میدانند نباید بهحق دیگری تعدی نمایند، اما به دلیل رسیدن به لذت بیشتر و خواستههای زودگذر، خود را در دایره ظالمین قرار میدهند. عفو: گاهی ممکن است دیگران ناخواسته و از روی غفلت به ما ظلم کنند. در این شرایط به مقابلهبهمثل دعوت نشدهایم بلکه بهتر است با بهکارگیری روشهای صحیح امربهمعروف و نهی از منکر او را از خطایش آگاه نماییم. داشتن رفتار کریمانه در برابر ظلم دیگران، منجر به خجل شدن آنها و پشیمانی از عملشان میشود و گاهی همین عفو و گذشت، شخص خطاکار را به توبه وامیدارد. قرآن میفرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس تو از آنها درگذر و (کار بدشان را) عفو کن که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»(۲) بنابراین در وهله اول حتی اگر از حیث حقوقی هم بتوانیم استیفای حق کنیم، اما ارزش اخلاقی اقتضا میکند که بگذریم و اهل عفو باشیم. عفو و گذشت در این مرحله باهدف تربیتی و ارزشی انجام میگیرد. تلافی کردن: اما برخی از افراد وقتی ظلم میکنند هم به ظلم خویش آگاهاند و هم قصد استمرار و ادامه ظلم رادارند. گویا این ظلم کردن عادت و ملکه آنها شده و باوجودی که میدانند ظلم به دیگران رفتاری بر مبنای اخلاق نیست، اما آن را تکرار میکنند. در مواجهه با اینگونه افراد باید ابتدا از طریق نصیحت و تذکر واکنش نشان دهیم، ولی اگر گذشت و عفو ما منجر به جسارت ظالم گردد و بر ظلم خویش بیفزاید دیگر نباید در برابر ظلم او سکوت کرد، بلکه باید واکنشی جدیتر نشان داد البته واکنش نشان دادن در برابر ظلم و دفاع از حق هم نباید بهگونهای باشد که خود مظلوم به ظلم نمودن گرفتار گردد. قرآن در رابطه با مقابلهبهمثل نمودن میفرماید: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ؛ و اگر به شما مسلمانان کسی عقوبت و ستمی رسانید شما باید بهقدر آن در مقابل، انتقام کشید (نه بیشتر)»(۳). گاهی شرایط خود مظلوم هم متفاوت است. گاهی شخصی در برابر ظلمی قرار میگیرد و بههیچوجه نمیتواند واکنش نشان دهد. یا واکنش نشان دادن منجر به آسیبهای بیشتری میگردد، لذا با در نظر گرفتن شرایط و اهم و مهم نمودن قضیه گاهی لازم است سکوت کند، اما این سکوت به معنی منظم بودن یا ظلمپذیری نیست، بلکه بدین معناست که انسان بهمحض فراهم شدن شرایط باید با ظلم مقابله نماید. وظیفه انسان در برابر نزدیکان: گاهی کسی که به انسان ظلم میکند در دایره نزدیکان و دوستان انسان است. قرآن میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکمْ وَأَوْلَادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ ای اهل ایمان! بهراستی برخی از همسران و فرزندانتان [به علت بازداشتن شما از اجرای فرمانهای خدا و پیامبر] دشمن شمایند؛ بنابراین از [عمل به خواستههای بیجای] آنان [که مخالف احکام خداست] بپرهیزید و اگر [از آزار و رنجی که به شما میدهند] چشمپوشی کنید و سرزنش کردن آنان را ترک نمایید و از آنان بگذرید [خدا هم شمارا مورد الطاف بیکرانش قرار میدهد]؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است»(۴). در این آیه بر وظیفه ما نسبت به عفو و گذشت و چشمپوشی از خطای نزدیکان بیشتر تأکید شده است و خداوند سفارش میکند خطای نزدیکان را ببخشید و عفو نمایید. گاهی اطرافیان به ما ظلم میکنند، اما برخوردهای نادرست و چکشی ما باعث میشود اوضاع بدتر شود و ظالم نهتنها از ظلمش پشیمان نگردد بلکه به تکرار آن مبادرت ورزد بنابراین تغافل در برابر خطای نزدیکان رجحان دارد؛ اما اگر همین نزدیکان هم در اثر تغافل ما نسبت به ظلم، جری شوند در این شرایط نسخه مقابلهبهمثل (با رعایت شرایطش) تجویز میشود. تفکر برای تشخیص وظیفه: وقتی انسان در شرایط سختی قرار میگیرد و دیگران به او ظلم میکنند و انسان وظیفهاش را نمیداند باید به تجزیهوتحلیل شرایط بپردازد. درواقع همه جزئیات را موردبررسی قرار دهد و نتیجه گذشت یا مقابلهبهمثل را سبک و سنگین نماید و ببیند کدامیک در این شرایط مؤثر است. همین تفکر انسان و تأمل و مشورت او برای یافتن وظیفه خود میتواند نوعی عبادت تلقی شود چراکه انسان از طریق جهاد فکری سعی میکند وظیفهاش را پیدا کند. صبر تا زمان مقتضی: در شرایط خاصی که مقابلهبهمثل و دفاع حقوقی امکانپذیر نباشد (که البته بسیار نادر است) توجه به این مطلب که وقتی کسی ظلم کند در حقیقت خودش را دچار ضرر کرده و چنانچه انسان بالاجبار و به خاطر شرایط در برابر او صبر و تحمل پیشه کند ثوابی عظیم را نصیب خودکرده است، تاب تحمل انسان را بالا میبرد البته مفهوم این سخن آن نیست که انسان روحیه ظلمپذیری داشته باشد و صبر هرگز به معنی انظلام و ظلمپذیری نیست همانگونه که قرآن میفرماید: «...لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ؛ نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود»(۵) یعنی اجازه ندهید به شما ظلم شود. ظلم دشمنان: گاهی ظلم، موضوعی فردی نیست و ظلم دشمنان نسبت به اجتماع است. در این حالت باید باقدرت و قوت بیشتری برخورد نمود. در وهله اول اجازه ظلم نداد و در ادامه اگر دشمن ظلم نمود (با رعایت مجموع شرایط) باید او را تنبیه کرد تا جرأت تکرار نداشته باشد. نتیجه: در نگاه اسلام ظلمپذیری مذموم است و هرگز رفتار منفعلانه در برابر ظلم موردپذیرش نیست. اگر کسی به ما ظلم کرد در وهله اول باید از طریق تغافل و چشمپوشی و گذشت او را متوجه خطایش کنیم. این گذشت در برابر نزدیکان از اهمیت ویژهای برخورداراست، اما اگر کسی اهل ظلم شد و گذشت و عفو چندباره ما او را متوجه خطایش نکرد و ظلم در وجودش رخنه کرده و ملکه شده بود باید متناسب با شرایط، با او برخورد جدیتری داشت. گاهی از طریق واسطه قرار دادن و حَکَم نمودن افراد ذیصلاح میتوان موضوع را پیگیری و استیفای حق نمود. بهندرت میتوان شرایطی را تصور کرد که شخص توان برخورد قانونی نداشته باشد. در این شرایط اگر دلایل مهمتری از حیث عقلی برای تحمل ظلم وجود دارد شخص میتواند سکوت کرده و در شرایط مقتضی با ظلم برخورد نماید. منابع برای مطالعه بیشتر: ۱. مقاله عدم انظلام- ستم ناپذیری، مصطفی دلشاد تهرانی. ۲. حقوق مؤمنان از دیدگاه خاتم پیامبران صلیالله علیه و آله، ابراهیم شفیعی سروستانی. ۳. اخلاق معاشرت، جواد محدثی. کلمات کلیدی: ظلم، ستمپذیری، خویشان، عفو و گذشت پینوشتها: ۱. سوره بقره، آیه ۲۲۹. ۲. سوره مائده، آیه ۱۳. ۳. سوره نحل، آیه ۱۲۶. ۴. سوره تغابن، آیه ۱۴. ۵. سوره بقره، آیه ۲۷۹.