0

معرفی کتاب هر دو در نهایت میمیرند اثر آدام سیلورا

 
sbfrs
sbfrs

معرفی کتاب هر دو در نهایت میمیرند اثر آدام سیلورا

معرفی کتاب هر دو در نهایت میمیرند اثر آدام سیلورا

 

هر دو در نهایت میمیرند رمانی نوشتۀ آدام سیلورا، نویسندۀ آمریکایی است که اولین بار در سال 2017 منتشر شد. این سومین رمان سیلورا است و در این کتاب روی دو پسر نوجوان به نام‌های متئو و روفوس تمرکز دارد که متوجه می‌شوند تنها یک روز از زندگی‌شان باقی مانده است.


 

 

اگر مطلع می‌شدید که تنها یک روز به مرگ‌تان مانده چه می‌کردید؟ به سراغ چه کسی می‌رفتید؟ چطور این یک روز باقی‌مانده از عمرتان را سپری می‌کردید؟

رمان هر دو در نهایت میمیرند اثر آدام سیلورا با ترجمه میلاد بابانژاد و الهام مرادی، کتابی است که موجب شهرت نویسنده‌اش شد. وقتی به دنیا می‌آییم نه خانواده و نه شهر و کشورمان را خودمان انتخاب نمی‌کنیم. از معدود چیزهایی که می‌توانیم خودمان انتخابش کنیم دوستانمان هستند. وقتی قدم در رابطه دوستانه می‌گذاریم تجربیات جدیدی کسب می‌کنیم. هر دو در نهایت میمیرند یک لیست مرگ معمولی نیست بلکه داستان بهترین لحظات دو دوست است که می‌کوشند تا در همین یک روز باقی‌مانده هم پیشرفت و رشد داشته باشند. آنها یاد می‌گیرند به یک غریبه اعتماد کنند و تلاش می‌کنند پیش از مرگشان، زندگی را برای بازماندگانشان بهتر ور راحت‌تر کنند و از همه مهم‌تر جرئت عشق ورزیدن پیدا می‌کنند

این کتاب ثابت می‌کند یک روز خوب زیستن برابر یک ‌عمر زندگی است. هر دو در نهایت میمیرند، با اینکه درباره مرگ است و هر دو شخصیت اصلی آن در نهایت واقعاً میمیرند، اصلاً لحن افسرده و تاریکی ندارد اما کتاب روشن و شاد و سرخوشی هم نیست. داستان البته عمیقاً تلخ و غم‌انگیز است و سایه مرگ در هر صفحه موج می‌زند اما در کنار آن مفاهیم عشق، دوستی و خانواده هم به چشم می‌خورد. دوست‌داشتنی‌ترین بخش این کتاب آن است که به جز مرگ همه چیز این کتاب درباره حق انتخاب داشتن است. حق انتخاب چیزهایی مانند اعتماد کردن، با هم بودن، رفتن به اماکن خاص، دوست شدن و مراقبت کردن از یکدیگر

 

خلاصۀ داستان هر دو در نهایت میمیرند

 

 

آدام سیلورا به ما یادآوری می‌کند که زندگیِ بدون مرگ وعشق بدون ازدست‌دادن، وجود ندارد. این داستان نشاط‌آور و ویران‌کننده درباره دو نفر است که در طی فقط یک روز، زندگی‌شان تغییر می‌کند. این کتاب، داستان دو پسر نوجوان به نام‌های متئو و روفوس است. دو فرد کاملاً متفاوت که در نیویورک زندگی می‌کنند. هر دوی آنها اندکی پس از نیمه شب 5 سپتامبر یک تماس از شرکت قاصد مرگ دریافت می‌کنند. شرکتی که وظیفه دارد به مردم هشدار دهد که فقط یک روز از عمرشان باقی‌مانده است

این شرکت البته اطلاعات دقیقی از زمان و نحوه مرگ افراد ارائه نمی‌کند اما اطمینان می‌دهد که این اتفاق در 24 ساعت آینده رخ می‌دهد و باید برایش آماده باشند. متئو پسری خجالتی و سربه‌زیر است و زمانی که شرکت قاصد مرگ با او تماس می‌گیرد وحشت می‌کند و حتی نمی‌تواند خودش را وادار کند از آپارتمانش خارج شود. برای همین هم تصمیم می‌گیرد اپلیکیشن آخرین دوست (Last Friend) را نصب کند. این اپلیکیشن دکرها (کسانی که تماس مرگ دریافت کرده‌اند) را با هم جور می‌کند تا بتوانند آخرین روزشان را با هم بگذرانند. اینجاست که او با روفوس آشنا می‌شود. پسر یتیمی که به‌خاطر کتک زدن یک شخص از دست پلیس فرار می‌کند. روفوس و متئو روز آخرشان را با هم می‌گذرانند.

 

یک شنبه 28 خرداد 1402  12:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها