معرفی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست
«کوته فکران، میپندارند که ابعاد بزرگ پدیدههای اجتماعی، فرصت بسیار خوبی برای رخنه و کاوش در روان آدمی به دست میدهد. اما باید بدانند که برعکس: تنها با فرو رفتن در ژرفناهای یک فرد میتوان به درک آن پدیدهها رسید.»
در جستجوی زمان از دست رفته عنوان مجموعهای 7 جلدی اثر ارزشمند مارسل پروست است. این اثر طولانیترین رمان تاریخ ادبیات خوانده میشود و به لحاظ نثر و مفاهیم داخل کتاب، یکی از بزرگترین آثار ادبی قرن بیستم به شمار میآید.
رمان هفت جلدی در جستجوی زمان از دست رفته در ایران با ترجمۀ مهدی سحابی منتشر شده است. در جستجوی زمان از دست رفته فقط یک داستان طولانی نیست بلکه تحلیلی اجتماعی، ادبی، هنری و فلسفی از جامعۀ اواخر قرن 19 فرانسه ارائه میکند. این اثر همچنین از نظر خدمتی که به زبان فرانسه کرده و شکلی جدید را در ادبیات این کشور پدید آورده، ستایش شده است. رشتۀ اتصال هفت کتاب این مجموعه، راوی و شخصیت اصلیشان است، اما جلدها از یکدیگر مستقلاند و هر یک بخشی از خاطرات و افکار و باورهای مارسل پروست را بیان میکنند.
رمان در جلد اول اینگونه آغاز میشود:
«دیر زمانی زود به بستر میرفتم. گاهی، هنوز شمع را خاموش نکرده چشمانم چنان زود بسته میشد که فرصت نمیکردم با خود بگویم: «دیگر میخوابم.» و نیم ساعت بعد، از فکر این که زمان خوابیدن است بیدار میشدم؛ میخواستم کتابی را که میپنداشتم به دست دارم کنار بگذارم و شمع را خاموش کنم؛ در خواب همچنان به آنچه تازه خوانده بودم میاندیشیدم، اما این اندیشهها حالت اندکی شگرفی به خود گرفته بود؛ به نظر میآمد خودم آن چیزی باشم که کتاب دربارهاش سخن میگوید.»
راوی که به نظر میآید خود پروست است، همزمان با معرفی شخصیتهای بهیادماندنی، داستان زندگی خودش را هم تعریف میکند. شخصیتهایی نظیر چارلز سوان، ژیلبرت سوان که مارسل جوان عاشق او میشود، خانوادۀ اشرافی گرمانتس، بارون دو شارلوس منحله و برادرزادۀ او رابرت دو سنت لوپ و آلبرتین که وابستگی پر شوری بین او و مارسل شکل میگیرد. جهان مارسل چنان وسیع میشود که هم افرادی با تزکیۀ نفس بالا و هم افراد فاسد را در بر میگیرد و او میتواند طیف کاملی از شعور، عقل، بدبختی و حماقت انسان را ببیند. او در ویرانترین لحظات زندگی احساس میکند زمان از دست رفته است و زیبایی و معنای تمام آنچه که تا به امروز به دنبال آن بوده، محو شده است و حتی از کتابی که آرزوی نوشتنش را داشته دست میکشد.
سپس بعد از جنگ، در یک مهمانی، راوی به واسطۀ تجربۀ مجموعهای از حوادث متوجه میشود تمام آن زیباییهایی که درگذشته تجربه کرده است برای همیشه در ذهن او زندهاند. زمانی که از دست رفته بود دوباره به دست میآید و مارسل دستبهکار میشود و با مرگ مسابقه میدهد تا رمانی را که خواننده به انتهای آن رسیده است، بنویسد. مارسل پروست در کتاب در جستجوی زمان از دست رفته چیزی اختراع نکرد بلکه همه چیز را تغییر داد، حقایق جدیدی انتخاب کرد و آنها را در هم آمیخت و اشکالشان را تغییر داد تا وحدت زیربنایی و اهمیت جهانی را آشکار سازد.
از زیباترین مفاهیمی که پروست در جستجوی زمان از دست رفته بیان میکند مسائل انسانی است. ما انسانها به واسطۀ جامعه خیال میکنیم تنها زندگی خودمان است که بیرنگ و روح شده است و در جهان بیرون از جهان ما، آدمهای درستوحسابی دور هم جمع شدهاند و بدون ما مهمانی گرفتهاند و تا وقتی پایمان را در آن مهمانی نگذاریم ارزش و معنایی نداریم. اما رمان در جستجوی زمان از دست رفته ثابت میکند چنین چیزی وجود ندارد. این رمان به مرور میکوشد معنای زندگی را برای خوانندگانش شرح دهد. او از عشق، دوستان، رابطه و هنر صحبت میکند و نشان میدهد که معنا و زمان در زندگی انسان مفاهیمی نسبی است که با چیزهای دیگر گره خوردهاند و نمیتوان آنها را با معیارهای معمول سنجید.
پروست با یادآوری دوران کودکیاش، رابطهای ظریف با گذشتهاش برقرار میکند اما همزمان سعی میکند با خیالپردازی فرض کند که آن دوران بهتر از تصوراتش است. او شبها در کودکی برای به خواب رفتن مشکل داشت و اغلب به محبت مادرش برای آرامشدن و خوابیدن تکیه میکرد. گرچه خانوادهاش حتی سعی میکنند به پروست یک چراغخواب جادویی بدهند اما هیچچیز نمیتواند به او کمک کند تا بهتر بخوابد. او تابستانهای زیادی را در کومبره، با پدربزرگ، مادربزرگ و عمۀ بزرگش لئونی که اغلب به آنها سر میزد میگذراند. او به ویژه یاد غروبی میافتد که مردی به نام چارلز سوان به آنجا رفت و راوی پس از دیدن همسر و دخترش، عاشق دختر سوان، ژیلبرت، میشود.
در نتیجۀ این ملاقات، مادرش دیگر او را برای شببخیر گفتن نبوسید بلکه برایش کتاب خواند. این تنها خاطرهای است که او از آن خانه دارد. یک روز او یک کیک مادلن اسفنجی میخورد و ناگهان یاد دوران کودکیاش در کومبره تازه میشود. همین باعث میشود که راوی خاطرات بیشتری را بهیاد بیاورد؛ ملاقاتش با خانمی با لباس صورتی، عشقش به تئاتر، دوست یهودیاش و غیره و شروع به تعریف کردن خاطراتش میکند. او متوجه میشود که سوان ازدواجی ناخوشایند دارد و آرزو میکند دخترش ژیلبرت بتواند در جامعه پیشرفت کند. راوی گردشهای خود در سراسر کشور را بازگو میکند و در یکی از این پیادهرویها، او ژیلبرت را میبیند که با خانمی سفیدپوش صحبت میکند. او سپس داستان آشنایی پدر و مادر ژیلبرت را بهخاطر میآورد و به ماهیت گذرای زندگی میاندیشد.
یک خواننده خوشخوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه چیزی حدود 70 ساعت و 11 دقیقه طول میکشد تا کتاب در جستجوی زمان از دست رفته را مطالعه کند.
میتوانید کتاب سنگ کاغذ قیچی را با تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی کتاب 30 بوک تهیه نمایید.