وفاداری و تسلیمبودن حضرت ابوالفضل علیهالسلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان پای تلویزیون بحث را ایامی گوش میدهند که اعیاد شعبانیه هست، تولد امام حسین(ع) و تولد ابالفضل(ع) و تولد امام سجاد(ع)، سه تا تولد کنار هم و یک تولد نیمه شعبان هست که حسابش جداست. بهترین معرفی اولیای خدا شاید بشود گفت، کلماتی است که در زیارتنامه هست. ما خواسته باشیم ابالفضل را که تولد ابالفضل بینندهها گوش میدهید بشناسیم باید زیارتنامهاش را ببینیم. من دو سطر از زیارتنامه آقا را برای شما توضیح بدهم. اول یک سلام بدهیم. السلام علیک یا ابالفضل، السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
1- سلام خدا و پیامبران و فرشتگان و حضرت ابوالفضل
خدا انشاءالله قسمت کند همه آرزومندان بروند. در زیارتنامه حضرت ابالفضل داریم سلام الله و سلام ملائکه المقربین، نمیگوید: سلام بر تو ای ابالفضل، میگوید: سلام خدا. سلام همه ملائکه مقرب، سلام همه انبیاء و سلام همه بندگان خوب و جمیع شهدا، سایر شهداء و صدیقین، «و الزاکیات الطیبات» سلام اینها بر تو باد ای امیرالمؤمنین، این خودش یک درس است. شما وقتی یک چیزی میخواهی چرا من میگویی؟ بگو ما. از نماز یاد بگیر. نماز میگوید در نماز بگو «سمع الله لمن حمده» یعنی خدایا تمام ستایشهای موجودات را میشنوی. ستایش انسانها و جنیان و ملائکه اما اگر گفتی «سمع الله لحمدی»، «سمع الله لحمدی، سمع الله لمن حمده» سمع الله لحمدی یعنی خدایا حرف مرا میشنوی، ستایش مرا میشنوی، سمع الله لمن حمده یعنی ستایش همه را میشنوی. از اول بگو همه، نماز میخواهی بخوانی چرا میگویی «ایاک اعبد» حق نداری بگویی، «ایاک اعبد و ایاک استعین» یعنی خدایا من بنده تو هستم. بگو ما بنده تو هستیم. چرا میگویی من، بگو: ما. خدایا مرض مرا شفا بده. چرا میگویی من؟ همه را شفا بده. در ماه رمضان دعا که میکنیم نمیگوییم خدایا گرسنگی مرا سیر کن. میگوییم «اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ» (المصباح كفعمي، ص 617) همه گرسنهها… اینکه انسان وقتی دعا میکند یا سلامی که به امام زمان(ع) میدهیم، میگوییم: سلام همه موجودات، موجودات دریایی و هوایی و صحرایی، موجودات گذشته و حال و آینده، بعد میگوییم: همه درودها بر تو باد ای امام زمان، صدقه میدهی؟ چرا برای سلامتی خودت؟ بگو برای سلامتی همه مسافران. چرا مسافرها؟ برای سلامتی همه. این خودش یک درس است که نگاهت نگاه جمعی باشد، خودت را نبین. دیگران را هم ببین.
آنوقت فایدهاش چیست؟ فایدهاش این است که اگر تو دلت را همراهی کردی با همه خوبیها، در همه خوبیها شریک هستی. یک چیزی میگویم تعجب نکنید. شما وقتی میخواهی بخوابی، بگویی امروز چقدر کار خوب شده که خدا راضی بوده است. خدایا برای هرکار خوبی که شده الحمدلله رب العالمین، تمام! همین را بگو، همین که دلت را همراه کردی با خوبان تاریخ در اجر خوبان شریک میشوی. دلیل حرفم چیست؟ دلیل حرفم این است که در قرآن میگوید: «فَعَقَرُوهَا» (شمس، 14) عین و قاف، «عقروها» یعنی شتر صالح را کشتند. حضرت فرمود: یک نفر کشت، چرا میگوید کشتند؟ باید بگوید: شتر را کشت. یک نفر کشته است. میگوید: یک نفرکشت اما چون باقیها راضی بودند خداوند نسبت کشتن را به همه میدهد. یا یک جای دیگر قرآن میگوید: «قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ» (آلعمران/181) یهودیها انبیاء را کشتند. حضرت فرمود: اینها که نکشتند، اجداد اینها کشتند. اما وقتی میخواهد بگوید، نمیگوید جد شما پیغمبر را کشت. میگوید: شما کشتید. امام میگوید: اینها خودش را که نکشتند ولی چون به عمل آنها راضی بودند شریک هستند.
2- همراهی قلبی و عملی با اولیای خدا
در یکی از جبههها یک نفر به حضرت علی گفت: کاش فلانی زنده بود و پیروزی ما را میدید. خوشحال میشد. حضرت فرمود: فلانی که میگویی کاش بود و میدید، مگر قلبش با ما نیست؟ گفت: چرا جزء حزب ماست و عقایدش عقاید ماست. فرمود: همین که دلش با ماست در اجر ما شریک است. عجب! چقدر تا به حال خسارت کردیم. ما که یک قران میدهیم، ما که هزارتومان بیشتر کمتر میدهیم، ما که در صندوق صدقه پول میاندازیم خب برای دفع بلا از همه. چرا سلام که میکنی به خودت حق نداری سلام کنی بگو: السلام علیّ… باید بگویی السلام علینا و علی عباد الله الصالحین… نا.. علیّ یعنی سلام بر من و علینا یعنی سلام بر همه. این نگاه جمعی خیلی ارزش دارد. خودمان را حذف کنیم و همه را ببینیم. هرچه هم دعا زیاد باشد، فکر نکنیم خدا کم میگذارد. خدایا مریض مرا شفا بده فرق میکند با اینکه بگوییم: مریض ما، نه، یکی و هزارتا و شما سلام که میکنی… سلام خدا…
دارم چه میگویم؟ تولد حضرت ابالفضل بحث را گوش میدهیم. میخواهم یکی دو سطر زیارت ابالفضل را برای شما معنا کنم. سلام خدا و سلام همه ملائکه مقرب و پیغمبران مرسل و بندگان صالح و همه شهداء و صدیقین، سلام همه بر تو ای ابالفضل، نگاه جمعی! این یک مسأله، بعد میگوید: «اشهد انک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحه لخلف النبی» دو کلمهاش را هم بنویسیم. [پای تخته] بسم الله الرحمن الرحیم، زیارت حضرت ابالفضل، 1- سلام همگان 2- «اشهد انک بالتسلیم» ابالفضل اهل تسلیم است. «والتصدیق» اهل تصدیق است. «والوفاء» ابالفضل وفادار بود. «والنصیحه» ابالفضل خیرخواه بود. تسلیم و تصدیق، بعضیها یک کار را انجام میدهند، اما تسلیم نیستند. مثلاً میگویند: خیلی خوب، دیگر حالا مجبور هستیم انجام بدهیم. اینکه انسان تسلیم باشد، قرآن میفرماید: اگر میخواهید ببینید چه کسی ایمان دارد، ببینید کی نق میزند یا نه.
3- تسلیم بودن در برابر دستورات خدا و رسول خدا
بین دو نفر سر آبیاری دعوا شد. نزد پیغمبر رفتند، پیغمبر فرمود: حق با فلانی است. فلانی که باخت یعنی به نفعش حکم نشد، گفت: آقا پیغمبر خویش و قوم بازی کرد. آن خویش و قومش بود، پارتی بازی کرد و عدالت رفتار نکرد. آیه نازل شد، آیه این است. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ» (نساء/65) بخدا قسم اینها ایمان ندارند. «حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ» مگر اینکه در درگیریها تو را داور قرار بدهند و بگویند: هرچه تو گفتی. بعد «ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ» یعنی در دلشان نق نزنند. «وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» تسلیم باشند. «اشهد انک بالتسلیم» خیلیها یک کاری میکنند ولی تسلیم نیستند.
پول میدهد میگوید: نه، من میخواهم خودم تشخیص بدهم. یعنی من پولم را به کسی دیگر بدهم، او زکات… خودم فقرا را میشناسم، خواستم خودم کمک میکنم. این پول را هم خرج میکند. ولی تسلیم نیست. مثل اینکه شما بگویی من خودم وضو میگیرم، آب به صورتم میریزم، چرا دیگر به حرف آخوندها گوش بدهم؟ وضو بگیریم. ما هر روز خودمان صورتمان را میشوییم. صورتت را بشویی دیگر وضو نیست. به شما گفتند رو به قبله بایست. کج بایستی دیگر نماز نیست. آقا ارتش میگوید: دستت را اینجا بگذار. بالاتر بگذاری احترام نیست. پایینتر بگذاری احترام نیست. میگوید: این قرص را قبل از غذا بخور، بعد از غذا بخوری فایده ندارد. این آمپول را هشت ساعت به هشت ساعت بزن، دیرتر بزنی فایده ندارد. همه چیز حساب و کتاب دارد. این سیب زمینی حساب دارد چند درصدش آب است و چند درصدش نشاسته است. این درصدها بالا و پایین شود سیب زمینی نمیشود، چیز دیگری میشود. «كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» (رعد/8) آیه قرآن بود که خواندم. یعنی هر چیزی اندازه دارد. فرمول دارد، کم و زیاد شود نمیشود.
شما حاضر هستی وقتی میایستی عکس بگیری زیر شلواریات از شلوارت بیرون بیاید. یک افسر وارد پادگان شود زیر شلواریاش بیرون آمده باشد، با او برخورد میکنند. اصلاً یک آمین بیخود بگو. مثلاً در مسجد همه دعا میکنند میگویند: آمین، یکی بگوید: آمین. دستش را میگیرند و از مسجد بیرونش میکنند. خل هستی؟ مثل بقیه آمین بگو. این هماهنگی با امت اسلامی و فکر اسلامی، من که میخواهم بدهم، باید آنطور که او گفته، اگر شما جُنب شدی و در همه اقیانوسها شنا کردی باز هم جُنب هستی و باید نیت غسل کنی تا پاک شوی.
4- تسلیم خواست خدا، نه خواست خودم
تفکری که میخواهم خودم باشم این تفکر شیطانی است. ما بنده خدا هستیم و باید تسلیم خدا باشیم. دلیلش چیست؟ گاهی میفهمیم و گاهی نمیفهمیم. گاهی بعداً میفهمیم و گاهی بعد هم نخواهیم فهمید. اگر شما هرچه پسندیدی عمل کنی که بنده خودت هستی. میگویی: این را خوشم آمد عمل کردم و این را خوشم نیامد عمل نکردم. پس تو بنده خدا نیستی. بنده خوشت آمد و خوشم نیامد.
ما از حرم امام رضا که درمیآییم درهای طلایی را میبوسیم، حال نداریم درهای چوبی را ببوسیم. این یعنی چه؟ یعنی امامت من با طلا قاطی است. خالص نیست. اگر به عشق امام رضاست، چه این در چوبی باشد، چه… شعر هم که میگوییم، میگوییم: ایوان نجف عجب صفایی دارد! چون ایوان نجف بزرگترین ایوان طلاست. به شاه قبه طلا حضرت رضا صلوات! میگوییم شاه قبهاش هم طلاست. یعنی امامت ما با شاه و قبه طلا قاطی است. امام رضا، امام رضاست. چه قبرستان بقیع خاکی باشد و چه امام رضا مزین باشد. تسلیم یعنی خودت را کنار بگذار. ما یک قصه هست حتماً خیلی مشکل شده سخنرانی برای من. باید یک چیزی را بگویم که در این چهل سال نگفته باشم. هم سوادم کم است و هم حافظهام گاهی یادم میرود میگویم. حالا دو بار بشنوید. شما گل را یکبار بو میکنی دور میاندازید؟ گل که خوب است هر چند لحظه، شخصی سوار اسب بود آمد به رودخانه رسید. رودخانه هم یکی دو وجب آب بیشتر نبود و اسب میتوانست از درون آب رد شود. ایستاد. شلاق زد، نرفت. پاچههایش را بالا کشید و خودش در آب افتاد و افسار را کشید، نرفت. فکر کرد یک پاشنه کفش چیزی از جیبش برداشت و گفت: اوم… باز هم نرفت. جهت اطلاع آقایانی که معلم هستند کلاسداری مرا هم ببینند. وقتی میگویم افسار را کشید، نرفت. این را صاف نمیگویم. افسار را کشید و اسب حرکت ننمود! وقتی میگویی افسار را کشید، انگار افسار را میکشی. وقتی میگوییم پاشنه کش یعنی دستش را در کیسه کرد و پاشنه کشی هوم… وقتی در آب رفت انگار پاچهاش را بالا کرد… یعنی معلم باید حرکاتش با عباراتش به هم بخورد.
یک بنده خدایی سخنرانی که میکرد ضد… حرفهایش از دستهایش دو تا بود. میگفت: یوسف در چاه رفت، برای چاه… پیغمبر هم معراج رفت! یعنی آنجایی که باید چنین کند چنین میکرد… پارچهها را دیدید؟ پارچه فروشها وقتی میخواهند پارچه را پاره کنند میبینند پارچه سفت است، نیش و ابرو و لب و چانه و کتف، همه چنین میکنند… وقتی چنین میکند یعنی چه؟ یعنی با کتفش میگوید: سفت است. با قیافه میگوید سفت است. مردی ایستاده بود صحنه را دید گفت: آقا چه مشکلی دارید؟ گفت: این اسب ایستاده، یک وجب آب هست میتواند برود و نمیرود. گفت: یک بیل بردار و آب را گلی کن اسب میرود. گفت باشد. یک بیل برداشت و در رودخانه زد و آب گلی شد و اسب رفت. از داخل آب رفت، گفت: خدا پدرت را بیامرزد، دلیلش چه بود؟ گفت: اسب که میآمد آب تمیز بود اسب خودش را میدید و چون خودش را میدید روی خودش پا نمیگذاشت. هرکس خودش را ببینند پا روی نفسش نمیگذارد. میگوید: این به من جسارت کرده است. این به من… کسی که خودش را ببیند، پا روی خودش نمیگذارد. ما در قرآن آیاتی داریم که حیوانها به حرف انبیاء گوش میدهند. نه گوش به حرف آدمها، به حرف حیوانها گوش میدادند.
هدهد نزد سلیمان آمد و گفت: یک گروه انحرافی فلان منطقه هستند. سلیمان گفت: باشد. یک نامه به هدهد نوشت و گفت: برو به رئیس آنها بده. حتی یک جمله گفت که یک خرده تحریک کننده بود. گفت: «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ» (نمل/22) عربیهایی که میخوانم قرآن است. یعنی ای سلیمان یک چیزی بلد هستم که تو پیغمبر هم نمیدانی. چه اشکالی دارد بگوید آقا من یک چیزی میفهمم که تو نمیفهمی. اشکال دارد و اسلام ارزش قائل شده برای این فهمها، شما اگر خودت ماه را دیدی فردا عید فطر است. ولو مراجع تقلید و مقام معظم رهبری همه مؤمنین و مؤمنات بگویند: ثابت نشده است. اگر با چشم خودت ماه را دیدی برای شما عید فطر است. همه مردم باید روزه بگیرند ولی شما باید روزهات را بخوری. وقتی آدم با چشم خودش دید، حجت است. ما تسلیم نیستیم. ما نمونههایی که تسلیم نیستیم را اینجا آوردم. 1- در نماز تسلیم نیستیم. این تسلیم را معنا کنیم. شاخهی تسلیم را اینجا بکشیم. [پای تخته] گروهی در نماز تسلیم نیستند. گروهی در حجاب تسلیم نیستند. گروهی در خمس و زکات تسلیم نیستند. گروهی در جهاد تسلیم نیستند. عرض کنم… گروهی در توحید تسلیم نیستند. گروهی در نبوت تسلیم نیستند. گروهی در معاد.. همه شاخهها یک عده نق زن داریم، من این نقها را از قرآن جمع کردم برای شما بخوانم.
5- دوری از کسالت و تبلی در رابطه با خدا
1- «قامُوا كُسالى» (نساء/142) آیه قرآن است. کُسالی همین کسالت، نماز میخواند ولی با زور نماز میخواند. الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، ها… امام صادق فرمود: بعضی به قدری زشت نماز میخوانند که انگار جان میکنند وقتی نماز میخوانند. با قیافه، با چه لباسی و چه بیانی! خیلی بد است. انسان میخواهد با خدا حرف بزند نمازش غلط است و آنوقت انگلیسی مثل بلبل حرف میزند. تو رابطهات با خالق اینقدر بد و رابطهات با مخلوق اینقدر خوب، حیف است. گروهی در نماز تسلیم نیستند. این یک مورد. «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين»(بقره/45) قرآن میگوید: برای بعضی نماز سنگین است. تا میگوید: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، بلند میشود میدود. میگوییم: بیا، حدیث داریم خدا به فرشتهها میگوید: به این بگو کجا میروی؟ تو زندگی و آخرتت دست من است. تو به هوای اینکه مثلاً انگار گیر کردی. افرادی در مسجد داریم مثل ماهی در دریا هستند. کیف میکنند! افرادی در مسجد انگار در زندان هستند. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته! میدود و میرود. با اینکه حدیث داریم هر نماز واجبی بعدش یک دعای مستجاب است خوب دعا کن. یک دقیقه… از اینجا میدود در صف ترافیک میرود گیر میکند. میرود در صف نانوایی، در صف تخم مرغ!
شما احتمال بدهید یکسری سیلیهایی که میخوریم بخاطر اعمال ما هست. با دعای کمیل خیلیها آشنا هستند. میگوید: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم» نعمتها عوض میشود. گناهی کردیم که نعمت عوض شده است. یک گناهی کردیم که… باز هم خوب است و خدا کند اگر انسان خلافی میکند در همین دنیا خدا گوشش را بگیرد و بمالاند و حواسش جمع باشد. شخصی داشت میرفت خانمی را دید زیبا بود. به فکر این خانم رفت که این که بود و عقبش برویم. رفت ببیند خانه او کجاست. همین که دلش با این خانم بود خورد به یک دیوار و خشت و کلوخی، افتاد از دیوار که به او خورد و کمی صورتش خراشیده شد. گفت: ما شانس نداریم و برگشت. در راه برگشت امام رادید، امام فرمود: چرا اینجا خونی است؟ گفت: آقا راستش را میخواهی چنین غلطی کردیم. گفت: خدا دوستت داشته است. چون دوستت داشته حالت را گرفته برگردی. اگر دوستت نداشت میرفتی تا آخر خط، اینکه انسان یک… قرآن بخوانم. «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» (شوری، 30) این سیلی که خوردی بخاطر عملکرد تو بود. احتمال نمیدهیم عملکرد ما بد بوده است. حالا عملکرد را به سیاسیون میگوییم مدیریت، به غیر سیاسیون چیز دیگر نباید بگوییم؟ چه کسی است که مقصر نیست. عملکرد ما بوده است.
6- گرفتاریها و مشکلات، نتیجه فراموشکردن نیازمندان و یتیمان
قرآن میگوید: چرا میگویی خدا؟ بگو: خودم. «رَبِّي أَكْرَمَنِ» (فجر/15) خدایا امسال دستت درد نکند، شکر خدا امسال خوب شد. سال دیگر نه… «رَبِّي أَهانَنِ» چرا میگویی خدا بد کرد؟ چرا ربّ میگویی؟ «رَبِّي أَكْرَمَنِ، رَبِّي أَهانَنِ» یعنی خدایا تو بودی دادی. او میگوید: نخیر، «کلا» یعنی اینطور نیست که تو میگویی. «بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيم» پارسال به تو دادیم به یتیمها ندادی، امسال گرفتیم. ما یکسری چیزهایی را ساده میگیریم، قرآن در مورد زکات میگوید: کسی زکات ندهد مشرک است. قرآن چنین میگوید، «وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ، الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» (فصلت، 7) آیه قرآن بود که خواندم. وای بر مشرکین، مشرکی که زکات نمیدهد. ما فکر میکنیم همین که خدا را قبول داریم دیگر کافی است. دیگر خمس هم دادیم، زکات هم دادیم. نماز هم خواندیم، اما مسلمانیم.
یک کسی به بچهاش نصیحت میکرد و میگفت: ببین عرق میخوری بخور. دروغ میگویی بگو، کلاهبرداری میکنی بکن، کم فروشی میکنی بکن، فحش میدهی بده، اما مسلمان باش. این فقط مسلمان است، تسلیم نیست. بعضی در نماز، بعضی در زکات تسلیم نیستند. «وَ هُمْ كارِهُونَ» (توبه/48) کارهون، کراهت دارد. زور، زورش میآید بدهد. دیگر چه؟ بعضی در جهاد، همین که دستور جبهه آمد میگویند: «لِمَ كَتَبْت» (نساء/77) خدایا حالا وقتش بود؟ چرا الآن به ما دستور جهاد دادی؟ «لِمَ كَتَبْت» هرچه عربی میگویم قرآن است. «لِمَ كَتَبْت» در جهاد، بعضی در رهبری، سنگین است.
7- شناخت واقفیههای انقلاب
خدا رحمت کند مرحوم پرورش، میگفت: ما گروهی داریم به نام واقفیه، هفت امامی است. امام رضا را قبول ندارند. آنوقت چطور واقفیه شدند؟ یکی یک پولهایی جمع کرده بود برای امام کاظم، امام کاظم در زندان شهید شد. خوب باید پولها را به امام رضا بدهد، دید حیف است این همه پول را به امام رضا بدهد، گفت: ما اصلاً امام هشتم نداریم. ما هفت امام بیشتر نداریم. گفت امام هفت تا بیشتر نداریم تا بتواند آن را بخورد. مثل اینکه میگوییم: بابا این غیبت ندارد. این غیبت ندارد یعنی هرچه میخواهی فحش بده. از اول میگوییم غیبت ندارد، تا راحت راه زبانمان باز شود. میگوییم: امام هشتم وجود ندارد، تا راه اختلاس پولها باز شود. مرحوم پرورش مثل خوبی میزد. میگفت: در جمهوری اسلامی هم بعضیها واقفیه هستند. امام خمینی را قبول دارند، انقلاب را قبول دارند. به مقام معظم رهبری میرسند قفل میشوند، اینها واقفیه هستند. اگر قبول داری هرچه قانون گفته را عمل کن. مثلاً میگوید: ما این انتخابات را قبول نداریم. خیلی خوب قبول نداری آمدی ثبت نام کردی یا نه؟ خوب قانون گفته بود ثبت نام کن. پس چطور اینجا را قبول کردی، ثبت نام کردی؟ مدارکت را بیاور. مدرکهایت را هم آوردی، هرچه از تو خواستند را قبول کردی. همه را میگوید قبوله، قبوله قبوله انجام میدهد، به آخر که میرسد شمارهها کم میشود میگوید: پس من قبول ندارم. این مسیری که تا اینجا رفتی، شما پنج شش پله بالا رفتی. چطور پله اول و دوم و سوم و چهارم را قبول داشتی و بالا رفتی، پله آخری که دیدی پایت به پشت بام نرسید گفتی اصلاً نردبانی نیست.
واقفیه، خانم همه چیزش خوب است. میگوید: حالا این دو تا فکل هیچ کاری به اسلام ندارد. ما همه دین را قبول داریم. ابالفضل و امام حسین، راست میگوید و قبول دارند و دروغ نمیگویند. قبول دارند. میگوییم تو که همه را قبول داری، این یکی را هم قبول داشته باش. قرآن که میگوید: «یا ایها الذین آمنوا» تو که ایمان داری، «آمِنوا» به این هم ایمان داشته باش. میگوید: حالا این دو تا موی کوچک چه کار به انقلاب دارد؟ میگوییم: شما وقتی سوار هواپیما میشوی میگویند:موبایلهای خود را خاموش کنید. این موبایل کوچک من چه کار دارد به هواپیمای گنده، این یک موبایل کوچک، میگوید: خاموش کن. یک مثل سوسک بود نمیدانم اینجا زدم یا جای دیگر… نمیدانم.
ما یکبار در یکی از کشورها، باز هم شک کردم. ایران یا کشور دیگری، در یکی از سفرها همه را گفتند: پیاده شوید. اثاثیه را هم پیاده کردند. گفتیم: مگر هواپیما ربا یا دزدی سوار شده است؟ گفتند: یک موش داخل رفته است. گفتیم: شما این همه مسافر را به خاطر یک موش، گفت: بله… شما موش را کم نگیرید. ممکن است این موش یک سیمی را بجود و رابطه خلبان با فرودگاه قطع شود. من یکبار این را گفتم. اگر یک موش یک سیم میجود رابطهی خلبان با فرودگاه قطع میشود چه اشکالی دارد یک موش یک چیزی را بجود رابطه ما با خدا قطع شود؟ شما در نماز اگر بگویی: اللهم سَّل علی محمد… سَّل با سین یعنی خدایا بکش محمد و آل محمد را. نعوذ بالله! اما اگر گفتی: «اللهم صل» س ص س ص، سین و صاد فرق دارد. اگر گفتی «صلّ» با صاد گفتی یعنی خدایا درود بفرست. گفتی: «سلّ» یعنی خدایا او را بکش. اگر شما دست در گوش کنی توهین نیست. سر سخنرانی دستت را در گوشت کنی، تلویزیون اگر دست در گوشت کنی حذف نمیکند. اگر دست در دماغت کنی حذف میکند. چه فرق میکند یک انگشت بود در یک سوراخ رفت. خوب بله، این گوش مانع ندارد … حساب و کتاب دارد. بنده عمامهام را دو سانت جلوتر بگذارم و اینطور کنم، دادگاه ویژه روحانیت مرا میگیرد، از تلویزیون هم مرا بیرون میکنند. حالا این عمامه من یک خرده پارچه بود دو سانت جلو آمد. کوچک نشمارید گناه را، هرچه خدا گفته تسلیم باشید. بعضی در جهاد، بعضی در رهبری، بعضی در شکم، در شکم میگویند: چرا؟ «فشرب…» در یک ماجرایی گفتند از این آب نخورید. همه خوردند جز یک عده قلیل، «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ»(بقره/249) در شکم تسلیم نیستند.
بعضی در تعهدات، قول میدهند و زیرش میزنند مثل برجام و فرجام و… دیگر همیشه هست. قول میدهد چقدر مهریه میدهم و بعد میگوید: مهر را که داد و که گرفت؟ اگر کسی دامادی وقت عقد نیتش این باشد که مهر را ندهد، نه که ندارد و ندهد، ندارد و ندهد طوری نیست. اما نیتش این است که میگوییم و بعد حاشا میکنیم. حدیث داریم هروقت کنار خانم هست انگار زنا میکند. تو نیتت این است که ندهی. «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقا» (توبه/77) ظاهر یک چیز میگوید، «بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ» یعنی قول میدهد و زیرش میزند. «وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِم» (بقره/177) یکی از خصوصیات حضرت ابالفضل همین وفاداری بود. بسه وقت تمام شد. یک دعا میکنم. خدایا تو را به آبروی ابالفضل، امام حسین، امام سجاد و حضرت مهدی، به آبروی همه مقربان درگاهت، به ما توفیق بده 1- دین تو را بشناسیم. 2- تسلیم باشیم. 3- عمل کنیم. با نشاط عمل کنیم نه با کراهت، با نق و نوق و رو دروایسی نه، واقعاً عاشقانه دین را عارفانه بشناسیم و عاشقانه عمل کنیم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- بر اساس آیه 181 سوره آلعمران، چه امری انسان را در کارهای دیگران شریک میکند؟
1) رضایت قلبی
2) مشارکت عملی
3) هر دو مورد
2- بر اساس آیه 65 سورهی نساء، شرط ایمان به خدا چیست؟
1) انجام دستورات الهی
2) همراهی با امت اسلامی
3) تسلیم بودن در برابر رسول خدا
3- قرآن، چه کاری را نشانه ضعف ایمان شمرده است؟
1) نماز با کسالت
2) زکات با کراهت
3) هر دو مورد
4- در سوره فجر، به کدام عامل قطع لطف الهی اشاره شده است؟
1) عدم اکرام به یتیمان
2) عدم اقامه نماز
3) ارتکاب گناهان
5- واقفیّه، در کدام امام توقف کردند؟
1) امام سجاد علیهالسلام
2) امام کاظم علیهالسلام
3) امام رضا علیهالسلام