صفحه نخست » فرهنگی/هنری
کد ۸۸۱۸۵۵
انتشار: ۰۲:۱۱ - ۱۷-۱۲-۱۴۰۱
امروز با رودکی : بوی جوی مولیان آید....
در کتاب گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 69) راجع به این شعر آمده: علت سرودن این شعر را چنین نوشتهاند که نصر بن احمد سامانی در زمستان در بخارا اقامت میکرد و در تابستان به سمرقند یا به شهری از شهرهای خراسان میرفت. در سالی که به هرات رفته بود، بهار و تابستان را در آنجا گذرانید و به جهت خوشی هوا و فراوانی نعمتها، پاییز و زمستان نیز در آنجا ماند و بدین سان اقامت او چهار سال طول کشید. سران و بزرگان که از اقامت دراز و دوری از خانواده دلتنگ شده بودند نزد رودکی آمدند و از او خواستند تا کاری کند که امیر به بخارا بازگردد. رودکی این شعر را سرود و آنگاه در مجلس امیر حاضر شد و در پردهی عشاق آغاز به خواندن کرد. چون به بیت «میر سرو است و بخارا ...» رسید امیر چنان به هیجان آمد که بی کفش و جامهی سفر بر اسب نشست و رو به بخارا نهاد و تا آنجا هیچ توقفی نکرد.
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
++++-+--+-----+++++
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ* ما را تا میان آید همی