معرفی کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری
کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری با ترجمۀ احمد شاملو، یکی از پرخوانندهترین کتابهای دنیا است و در ایران هم طرفداران بسیار دارد. شازده کوچولو، پسرکی موطلایی است که از اخترک ب -۶۱۲ یعنی خانهاش، سفر کرده تا سرتاسر جهان را بگردد و در این سفر با آدمهای بسیاری آشنا میشود. مخاطب این کتاب هم کودکان هستند و هم بزرگسالان. مفاهیم عمیقی دربارۀ زندگی و معنای آن در این کتاب مطرح شده است.
راوی خود را اینگونه معرفی میکند. کودکی که آموخته است بزرگسالان، فاقد درک و تخیل کافیاند. او اکنون خلبانی است که از قضای روزگار هواپیمایش در بیابانی دورافتاده سقوط کرده است. سپس او وسط بیابان با پسرک موطلایی روبهرو میشود که از او نقاشی یک بره میخواهد. راوی با اینکه نقاشی کشیدن را فراموش کرده اما بهخاطر او دوباره دست به قلم میشود و نقاشی میکشد. راوی بهمرور متوجه میشود که پسرک، از سیاره بسیار کوچکی میآید. به عقیدۀ راوی، نام سیارک شازده کوچولو ب -۶۱۲ است.
طی چند روز همنشینی، شازده کوچولو داستان زندگی خود را برای راوی تعریف میکند. شازده کوچولو در اخترک کوچکش که بزرگتر از یک خانه نیست، وقتش را صرف بیرون کشیدن نهالهای بائوباب میکند تا مبادا بیش از حد رشد کنند و سیاره کوچکش را در بر بگیرند. یک روز، گل سرخی با خلقوخوی انسانی، روی این سیاره رشد میکند. شازده کوچولو با تمام وجود او را دوست دارد. اما گل سرخ، دچار خودبزرگبینی است و خواستههایش برای شازده کوچولو بیش از حد سنگین میشوند. در نتیجه شاهزاده کوچولو بهقصد گشتن تمام دنیا او را ترک میکند.
این کتاب برای هر سن و سالی مناسب است. پیشنهاد میکنیم این کتاب را سه مرتبه در زندگی بخوانید: یکبار در کودکی، بار دیگر در جوانی و سپس در سالمندی. اما هر زمان که این کتاب را بخوانید خوب است. زیرا شازده کوچولو مستقیم با کودک درونتان تماس میگیرد و او را بیدار میکند.
کتاب شازده کوچولو دومین کتاب پر ترجمۀ جهان بعد از انجیل و محبوبترین کتاب فرانسوی است. در نتیجه تأثیر بینالمللی شازده کوچولو غیرقابلانکار است. اگزوپری بیشتر شهرت خود را مدیون ترجمۀ بینالمللی کتاب شازده کوچولو است. یک ترجمۀ خوب میتواند ویژگیهای ناملموسی مانند لحن و احساسات را هم منتقل کند.
هنر ترجمه، چیزی فراتر از جایگذاری کلمات از زبانی به زبان دیگر است. گهگاه در هر زبان، کلماتی هستند که نمیتوان برابر دقیقی در دیگر زبانها برای آنها جست و چند کلمه تفاوت جزئی، میتواند معنای یک عبارت را کیلومترها جابهجا کند. هر ترجمه از عبارات منحصربهفردی بهره میبرد که آن را به نوبۀ خود استثنایی میکند.
مثلاً زمانی که روباه از شازده کوچولو میخواهد که او را رام کند، در نسخۀ فرانسوی از فعل apprivoiser استفاده میکند. این کلمۀ زیبای فرانسوی به فرایند ایجاد رابطهای آرام و ملایم اشاره دارد و معنای این لغت چیزی فراتر از اهلی کردن است. لغات اهلی کردن یا دستآموز کردن در فارسی بار معنایی خاصی را به دوش میکشند. این کلمات معمولاً برای آنچه که انسان صاحب آن است به کار میروند حالآنکه ما صاحب دوستان خود نبوده و نیستیم و قطعاً منظور اگزوپری از اهلی کردن تصاحب کردن نبوده. اهلی کردن در قلب خود معنای صم
یمیت و اعتماد را به دوش میکشد و نزدیکی بالایی با فعل خوش آوای فرانسوی دارد.
روباه گفت: چیزیست که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردن است
دسترسی آسان و سریع به نشخه اصلی کتاب در سایت 30book