چکيده: از بررسي و مقايسه حد و كيفيت حجاب در اديان چهارگانه استنباط ميگردد كه حجاب در اديان ديگر، نسبت به اسلام از شدّت بيشتري برخوردار بوده است. به طور مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در ميان زرتشتيان معمول شده است. اين مقاله به بررسي تطبيقي حجاب در اديان مختلف مي پردازد
فطري بودن پوشش:
حجاب و پوشش در تمام اديان و مذاهب، داراي جايگاه خاصّي است، و يكي از دلايل اساسي آن اين است كه حجاب و عفاف، يك امر فطري است.
داستان حضرت آدم و حوّا نيز فطري بودن پوشش را اثبات ميكند. در تورات (كتاب مقدس يهوديان كه براي مسيحيان نيز مقدّس است)، ميخوانيم: «و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر، خوشنما و درختي دلپذير و دانش افزا، پس، از ميوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نيز داد و او خورد*آنگاه چشمان هر دوي ايشان باز شد و فهميدند كه عرياناند؛ پس برگهاي انجير بههم دوخته، سترها براي خويشتن ساختند. . » بعد ادامه ميدهد: «و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زيرا كه او مادر جميع زندگان است * و خداوندْ خدا رختها براي آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد». (1)
بر طبق اين متن، آدم و حوّا لباسي نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهميدند كه عرياناند كه بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسي از پوست بديشان ارزاني داشت. در قرآن كريم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنين آمده است: فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ؛(2)
آنگاه كه آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشكار گرديد). و به سرعت، با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند. طبق آيات شريفه قرآن كريم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشيدن درخت ممنوعه داراي لباس بودهاند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواي شيطان) لباس خود را از دست دادند كه بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگي (خواه طبق نقل تورات قبل از آن داراي لباس نبوده و يا طبق قرآن كريم داراي لباس بودهاند) بلافاصله خود را با برگهاي درختان بهشتي پوشاندند. اين احساس شرم از برهنگي، حتي بدون حضور ناظر بيگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسيله برگها (ولو به طور موقت)، از آن جهت كه تحت هيچ آموزش يا فرماني از جانب خداوند يا فرشته وحي و يا تذكّر هر يك به ديگري صورت گرفته است، بيانگر فطري بودن پوشش در انسان است و ثابت ميكند كه لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدنها ايجاد نشده است؛ بلكه انسانهاي نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسانها، به طور فطري بدان گرايش داشتهاند. و بنا به گواهي متون تاريخي، در اكثر قريب به اتفاق ملتها و آيينهاي جهان، حجاب در بين زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاريخ، فراز و نشيبهاي زيادي را طي كرده و گاهي با اعمال سليقه حاكمان، تشديد يا تخفيف يافته است، ولي هيچگاه بهطور كامل از بين نرفته است. اگر به لباس ملّي كشورهاي جهان بنگريم، به خوبي حجاب و پوشش زن را در آن ميبينيم. دقّت در لباس ملي كشورها ما را از ورق زدن كتب تاريخي براي يافتن ملل و اقوامي كه زنان آنها داراي حجاب بودهاند، بينياز ميسازد و به خوبي اثبات ميكند كه حجاب در ميان اكثر ملتهاي جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب يا ملّت خاصي نداشته است. تمام اديان آسماني، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمردهاند و جامعه بشري را به سوي آن دعوت كردهاند؛ زيرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبيعي در فطرت زنان به وديعت نهاده شده است و احكام و دستورهاي اديان الهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است؛ پس در همه اديان الهي پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب زنان امري لازم بوده است. كتابهاي مقدس مذهبي، دستورها و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان الهي، بهترين شاهد و گواه اثبات اين مدّعاست.
حجاب در شريعت زرتشت:
«اَشو زرتشت» با توصيهها و اندرزهاي خود، كوشيده است تا پايههاي حجابي را كه زنان ايراني به عنوان يك فرهنگ ملّي در ظاهر عرف خود رعايت ميكنند، در عمق روح آنان متحكّم نمايد و از اين راه، ضمانت اجراي قانون حجاب را در آينده نيز تأمين نمايد و بدين سان، جامعه خويش را در مقابل امكان انحرافهاي اخلاقي پنهان، بيمه كند. قسمتي از پند و اندرزهايي كه «اَشو زرتشت» به پيروان خود توصيه نموده را نقل ميكنيم، تا اين اقدام مهم «اشو زرتشت» بهتر نمايان گردد و حركت او در جهت تعالي و آموزش ريشههاي «حفظ حجاب» و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهري با عفّت باطن، روشنتر شود. او ميفرمايد: * اي نوعروسان و دامادان! روي سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهيد و گفتارم را به خاطر بسپاريد و با غيرت، در پي زندگاني پاك مَنشي برآييد. هر يك از شما بايد در كردار نيك و مهرورزي، بر ديگري پيشدستي جويد تا آن زندگاني مقدس زناشويي، با خوشي و خرّمي همراه باشد. * اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچگاه گرد دروغ و خوشيهاي زودگذري كه تباه كننده زندگياند، نگرديد؛ زيرا لذّتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشندهاي است كه با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است. با اينگونه كارها زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد. * پاداش رهروان نيكي، به كسي ميرسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد. كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس، چيز ديگري نخواهد بود. * فريبخوردگاني كه دست به كردار زشت ميزنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است؛ ولي زنان و مرداني كه به اندرز و راهنمايي من گوش فرا ميدهند، آرامش و خوشي زندگي بهرهشان خواهد بود و سختي و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نيكنامي جاوداني خواهند رسيد. (3)
و در كتاب «وَنْدي داد» اين جمله به طور مكرّر آمده است: «كلام ايزدي است كه كردار زشت را نابود ميكند: از تو - اي مرد! - خواهش ميكنم پيدايش و فزوني را پاك و پاكيزه ساز! از تو - اي زن! - خواهش ميكنم تن و نيرو را پاك و پاكيزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشي و شير تو فراوان شود!». (4)در كتاب پوشاك باستاني ايرانيان در ذيل عنوان «پوشاك اقليتهاي ميهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتي چنين ميخوانيم: «اين پوشاك كه بانوان زرتشتي از آن استفاده ميكنند، شباهتي بسيار نزديك به پوشاك بانوان نقاط ديگر كشور ما دارد؛ چنانكه روسري آنان از نظر شكل و طرز استفاده، نظير روسري بانوان بختياري است و پيراهن، شبيه پيراهن بانوان لُر در گذشته نزديك است و شلوار، از لحاظ شكل و بُرش، همان شلوار بانوان كُرد آذربايجان غربي است و كلاهك، همان كلاهك بانوان بندري است». دين زرتشت، بر سه اصل اساسيِ، «انديشه نيك»، «گفتار نيك» و «كردار نيك» استوار گشته است. موبدان در تفسير انديشه و كردار نيك ميگويند: «يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان ديگر دوري جويد». در اندرز «آذرباد مار اسپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مكن». (5)
حجاب در شريعت يهود:
رواج حجاب در بين زنان قوم يهود، مطلبي نيست كه كسي بتواند آن را مورد انكار يا ترديد خود قرار دهد. مورّخين، نهتنها از مرسوم بودن حجاب در بين زنان يهود سخن گفتهاند، بلكه به افراطها و سختگيريهاي بيشمار آنان نيز در اين زمينه تصريح كردهاند. در كتاب «حجاب در اسلام»، آمده است: «گرچه پوشش، در بين عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را بهوجود آورد، ولي در ملل غير عرب، به شديدترين شكل، رواج داشت. در ايران و در بين يهود و مللي كه از فكر يهود پيروي ميكردند، حجاب، به مراتب شديدتر از آنچه اسلام ميخواست وجود داشت. در بين اين ملتها وجه و كفّين (= صورت و كف دستها) هم پوشيده ميشد. حتي در بعضي از ملتها سخن از پوشيدن زن و چهره زن نبود، بلكه سخن از قايم كردن زن بود و اين فكر را به صورت يك عادتِ سفت و سخت درآورده بودند». (6)ويل دورانت، كه معمولاً سعي ميكند موارد برهنگي يا احياناً تزيينات و آرايشهاي زنان هر قوم را با آب و تاب نقل كند تا آن را طبيعي جلوه دهد، در اين مورد ميگويد: «در طول قرون وسطا، يهوديان همچنان زنان خويش را با البسه فاخر ميآراستند، لكن به آنها اجازه نميدادند كه با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موي سر، خلافي بود كه مرتكب را مستوجب طلاق ميساخت. از جمله تعاليم شرعي يكي آن بود كه مرد يهودي نبايد در حضور زني كه موي سرش هويداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد». (7)او در توصيف زنان يهودي ميگويد: «زندگي جنسي آنان عليرغم تعدّد زوجات، به طرز شايان توجّه، منزه از خطايا بود. زنان آنان دوشيزگاني محجوب، همسراني ساعي، مادراني پُرزا، و امين بودند و از آنجاكه زود وصلت ميكردند، فحشا به حدّاقل، تخفيف پيدا ميكرد». (8)در كتاب مقدّس يهوديان، موارد متعدّدي يافت ميشود كه به طور صريح و يا ضمني، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأييد قرار گرفته است. در برخي از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به كار رفته است كه نشانگر كيفيت پوشش زنان آن عصر است. اينك به پارهاي از آن موارد اشاره ميگردد.
پوشش كامل در مقابل نامحرم:
در «سِفْر پيدايش» تورات، چنين ميخوانيم: و رفقه، چشمان خود را بلند كرد و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد. زيرا كه از خادم پرسيد: «اين مرد كيست كه در صحرا به استقبال ما ميآيد؟». و خادم گفت: «آقاي من است». پس بُرقعِ خود را گرفته، خود را پوشانيد. (9)
عدم تشبّه مرد و زن به يكديگر:
در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد؛ زيرا هر كه اين كُند، مكروه يهوه (خداي تو) است». (10)
نزول عذاب در اثر آرايش دختران يهود براي بيگانگان:
در «تورات» ميخوانيم: «و خداوند ميگويد از اين جهت كه دختران صهيون متكبّرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه ميروند و به ناز ميخراماند و به پاهاي خويش، خلخالها را به صدا ميآورند * بنابراين، خداوند فَرقِ سر دختران صهيون را كَلْ خواهد ساخت و خداوند، عورت ايشان را برهنه خواهد نمود * و در آن روز، خداوند زينت خلخالها و پيشانيبندها و هلالها را دور خواهد كرد*و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عطردانها و تعويذها را* و انگشترها و حلقههاي بيني را * و رداها و شالها و كيسهها را * و آينهها و كتانهاي نازك و عمامهها و بُرقعها را * و واقع ميشود كه: به عوض عطريات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ريسمان و به عوض موهاي بافته، كَلي و به عوض سينهبند، زنّار پلاس و به عوض زيبايي، سوختگي خواهد بود * مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازههاي وي، ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست». (11)در تورات، از چادر و برقع و روبندهاي كه زنان با آن، سر و صورت و اندام خويش را ميپوشاندهاند، صريحاً نام برده شده است، كه نشانگر كيفيت پوشش زنان است. براي نمونه در كتاب «روت» ميخوانيم: «بوعز گفت: زنهار كسي نفهمد كه اين زن به خرمن آمده است. و گفت: چادري كه بر توست، بياور و بگير. پس آن را بگرفت و او شش كيل جو پيموده بر وي گذارد و به شهر رفت». (12)در مورد عروس يهودا ميخوانيم: «پس رخت بيوگي را از خويشتن بيرون كرد. بُرقعي به رو كشيد و خود را در چادري پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست». (13)
لزوم پوشاندن سر از نامحرمان:
ويل دورانت مينويسد: اگر زني به نقض قانون يهود ميپرداخت، چنانكه مثلاً بيآنكه چيزي بر سر داشت به ميان مردم ميرفت، و يا در شارع عام نخ ميرشت، يا بر هر سنخي از مردان، درد دل ميكرد، يا صدايش آنقدر بلند بود كه چون در خانهاش تكلّم مينمود، همسايگانش ميتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهريهاي او را طلاق دهد. (14)او همچنين مينويسد: ... و به استعمال سرخاب و سرمه، نكوهيده ميشمردند. موافق بودند كه مرد، بايد براي پوشاك زن خويش سخاوتمندانه خرج كند؛ لكن غرض آن بود كه زن، خود را براي شوهر خويش بيارايد نه براي ساير مردها. (15)در كتاب «حكمة الحجاب و ادلة وجوب النّقاب»، براي تأييد اينكه منشأ حجاب زنان يهودي، وجوب حجاب در شريعت موسي(ع) بوده، به داستان حضرت موسي و دختران شعيب اشاره شده است كه در آن، حضرت موسي به آنان امر كرد تا پشت سر او حركت كرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند. (16)
حجاب در مسيحيت:
همانطور كه اشاره شد، اديان الهي، به خاطر تناسبشان با فطرت و احكام كلّي، جهت و شيوه واحدي دارند. در مسيحيت، همانند دين زرتشت و يهود، حجاب زنان امري واجب به شمار ميآمده است. «جرجي زيدان»، دانشمند مسيحي در اينباره ميگويد: «اگر مقصود از حجاب، پوشانيدن تن و بدن است، اين وضع، قبل از اسلام و حتي پيش از ظهور دين مسيح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقي مانده است». مسيحيت نهتنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب زنان را تغيير نداده و قوانين شديد آن را استمرار بخشيده است، بلكه در برخي موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأكيد بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج، امري مقدّس محسوب ميشد و حتي در كتاب «تاريخ تمدن» آمده است كه: ازدواج در سن بيست سالگي اجباري بود؛ اما از ديدگاه مسيحيت كه تجرّد، مقدس شمرده شده است جاي هيچ شبههاي باقي نخواهد ماند كه براي از بين رفتن تحريك و تهييج، اين مكتب، زنان را به رعايت پوشش كامل و دوري از آرايش و تزيين، به صورت شديدتري فراخوانده است. در اين ارتباط، نگاهي به «انجيل» مياندازيم: «... و همچنين زنان خويشتن را بيارايند به لباس مُزيّن به حيا و پرهيز، نه به زلفها و طلا و مرواريد و رخت گرانبها* بلكه چنانكه زناني را ميشايد كه دعواي دينداري ميكند به اعمال صالحه *... ». (17)«همچنين اي زنان، شوهران خود را اطاعت نماييد تا اگر بعضي نيز مطيع كلام نشوند، سيرت زنان ايشان را بدون كلام دريابد * چونكه سيرت طاهر و خدا ترس شما را ببينند * و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس * بلكه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسدِ روح حليم و آرام كه نزد خدا گرانبهاست * زيرا بدينگونه، زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكّل به خدا بودند، خويشتن را زينت مينمودند و شوهران خود را اطاعت ميكردند * مانند ساره كه ابراهيم را مطيع بود و او را آقا ميخواند و شما دختران او شدهايد». (18)همچنين درباره وقار و امين بودن زن ميخوانيم: «و به همين گونه زنان نيز بايد با وقار باشند و نه غيبتگو؛ بلكه هوشيار و در هر امري امين». (19)در روايات ما نيز چنين آمده است: حضرت عيسي فرمود: از نگاه كردن به زنان بپرهيزيد؛ زيرا شهوت را در قلب ميروياند و همين، براي ايجاد فتنه در شخصِ نگاه كننده كافي است. (20)
حواريون و پس از آنها پاپها و كاردينالهاي بزرگ كه دستورهاي ديني آنان از طرف كليسا و مذهب مسيحيت لازمالاجرا شمرده ميشد، با شدّتي هرچه تمامتر زنان را به پوشش كامل و دوري از آرايشهاي جسمي فراميخواندهاند. دكتر «حكيم الهي» استاد دانشگاه لندن در كتاب «زن و آزادي» پس از تشريح وضعيت زن نزد اروپاييان، در مورد حكم پوشش و حجاب زن نزد مسيحيت، عقايد «كلمنت» و «ترتوليان»، (دو مرجع مسيحيت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو ميكند: «زن بايد كاملاً در حجاب و پوشيده باشد، الّا آنكه در خانه خود باشد؛ زيرا فقط لباسي كه او را ميپوشاند، ميتواند از خيره شدن چشمها بهسوي او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگري را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه نمايد. براي زن مؤمن عيسوي، در نظر خداوند، پسنديده نيست كه نزد بيگانگان به زيور آراسته گردد و حتّي زيبايي طبيعي آن نيز بايد مخفي گردد؛ زيرا براي بينندگان خطرناك است». (21)تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و مردم اروپا انتشار يافته است، به وضوح نشان ميدهد كه حجاب در بين زنان، كاملاً رعايت ميشده است. «براون و اشنايدر»، در كتاب «پوشاك اقوام مختلف»، برخي از تصاوير مربوط به زنان مسيحي را آوردهاند كه نشان ميدهد همگي آنها داراي لباسي بلند و پوشش سر ميباشند. (22)
حجاب در شريعت اسلام:
اسلام كه آخرين آيين الهي و بالطبع كاملترين دين است و براي هميشه و همه بشريت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هديه الهي» معرفي نموده و وجوب پوشش زنان را با تعديل و انتظام مناسبي به جامعه بشري ارزاني داشته است. از انحرافات و يا افراط و تفريطهايي كه پيرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشريح قانون، حدّ و مرزي متناسب با غرايز انساني را در نظر گرفته است. در حجاب اسلامي، سهلانگاريهاي مضر و سختگيريهاي بيمورد، وجود ندارد. حجاب اسلامي آنگونه كه غرب تبليغ ميكند، به معناي حبس زن در خانه يا پردهنشيني و دوري از شركت در مسائل اجتماعي نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد. با توجّه به غريزه قدرتمند جنسي، احكام و دستورهاي اسلام، تدابيري است كه خداوند براي تعديل و رامكردن و همچنين ارضاي صحيح اين غريزه، تشريح فرموده است.
حجاب در قرآن كريم:
در قرآن كريم، آياتي چند به طور صريح، در مورد وجوب حجاب و حد و كيفيت آن نازل شده است. در سوره نور، طي آيه مفصّلي آمده است: «... و به مردان مؤمن بگو كه چشمهاي خود را فروپوشند و نيز دامان خويش را، كه براي ايشان پاكيزهتر است. همانا خداوند به آنچه انجام ميدهند، آگاه است. و به بانوان با ايمان بگو چشمهاي خود را فرو پوشند و عورتهاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينتهاي خود را جز آن مقداري كه ظاهر است، ننمايند و زينتهاي خود را آشكار نسازند، مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم كيششان، كنيزانشان، مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند، و يا كودكاني كه از امور جنسي بياطلاعاند (غير مميز). و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينتهاي پنهانشان آشكار شود. و همگي بهسوي خداوند بازگرديد، اي مؤمنان! باشد كه رستگار شويد». (23)همچنين در سوره احزاب آمده است: «اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حُريّت شناخته شوند و مورد آزار و تعرّض هوسرانان قرا نگيرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است». (24)«اي زنان پيامبر! شما اگر تقوا داشته باشيد، همانند ديگران نيستيد. بنا براين، هرگز نرم و نازك با مردان، سخن مگوييد تا آنكه دلش بيمار است، به طمع افتد. بلكه متين و نيكو سخن بگوييد و خانه را منزلگاه خويش قرار دهيد و هرگز مانند دوره جاهليت نخستين،(براي نامَحرمان) آرايش و خودآرايي نكنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و رسولش اطاعت نماييد». (25)
حجاب در روايات:
پيامبر گرامي اسلام(ص) و معصومين(ع) علاوه بر تأكيداتي كه بر رعايت حجاب داشتهاند، با ارائه دستورالعملهايي، جامعه اسلامي را بهسوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشتهاند كه در اين قسمت، برخي از آنها را نقل ميكنيم.
پرهيز از پوشش بدن نما و نازك:
روزي، اسماء - كه خواهر زن پيامبر بود - ، با جامه بدننما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: اي اسماء! زن، وقتي به حدّ بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دستها». (26)
نهي از آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه:
پيامبر، در ضمن حديثي، نهي فرمودند از اينكه زن، براي ديگران، خود را بيارايد، و فرمود: «اگر براي غير شوهر، خود را آرايش نمود، لازم است خداوند او را با آتش بسوزاند». (27)
پرهيز زنان از شبيه ساختن خود به مردان:
پيامبر(ص) فرمود: خداوند، مرداني را كه شبيه زن ميشوند و زناني را كه خود را شبيه مرد قرار ميدهند، نفرين كرده است». (28)امام باقر(ع) نيز، در ضمن حديثي فرمودند: «جايز نيست كه زن، خود را شبيه مرد نمايد؛ زيرا پيامبر، مرداني را كه مشابه زنان ميشوند و همچنين زناني كه خود را شبيه مردها قرار ميدهند، نفرين كرده است». (29)در قرآن و روايات، علاوه بر دستورهايي كه در مورد حفظ حجاب زنان آمده است، مسئوليتهايي نيز به مردان واگذار شده است كه ذيلاً به آنها اشاره ميگردد:
عفّت نسبت به زنان مردم:
پيامبر فرمود:
«نسبت به زنان مردم، عفيف باشيد تا زنان شما عفيف بمانند». (30)دوري از چشمچرانياز امام صادق(ع) نقل شده كه ميفرمايد: «چشم چراني، تيري است مسموم از تيرهاي شيطان؛ چه بسا، نگاهي كه حسرتهاي طولاني را درپي دارد». (31)
در نگاه فقيهان و دانشمندان مسلمان:
همانطور كه اشاره شد، حجاب، از ضروريات اسلام است و تمام فِرَق اسلامي، آن را واجب ميدانند، و در اينكه زنان بايد به هنگام اداي نماز و در حضور مردان بيگانه، موي سر و تمامي اندام خود را به استثناي صورت و دستها (از مچ به پايين) بپوشاند، اتفاق نظر دارند؛ البته شافعيان و برخي از علماي شيعه پوشاندن صورت را نيز در حضور بيگانگان، لازم شمردهاند. پايان اين نوشتار را به پرسشي از امام خميني(ره)، در مورد حجاب و حد آن، و پاسخ ايشان، كه ميتواند نشانگر نظرات دانشمندان مسلمان باشد، اختصاص ميدهيم: آيا حجاب از ضروريات اسلام است و منكر آن و كساني كه به اين دستور الهي مخصوصاً در جامعه اسلامي بياعتنايي ميكنند، چه حكمي دارند؟اصل حكم حجاب از ضروريات است و منكر آن، حكمِ منكر ضروري را دارد و منكر ضروري، محكوم به كفر است، مگر اينكه معلوم باشد كه منكر خدا يا رسول نيست. حدود حجاب اسلامي براي بانوان چيست؟ براي اين منظور، لباس آزاد و شلوار و روسري كفايت ميكند؟ و اصولاً چه كيفيتي در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم بايد رعايت شود؟واجب است تمام بدن زن بجز قرص صورت و دستها تا مچ، از نامحرم پوشيده شود و لباس مذكور اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانعي ندارد؛ ولي پوشيدن چادر، بهتر است و از لباسهايي كه توجّه نامحرم را جلب كند، بايد اجتناب شود. (32)
بررسي نهايي
از بررسي و مقايسه حد و كيفيت حجاب در اديان چهارگانه استنباط ميگردد كه حجاب در اديان ديگر، نسبت به اسلام از شدّت بيشتري برخوردار بوده است. به طور مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در ميان زرتشتيان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از اركان اخلاقي مسيحيان و يهوديان محسوب ميشده است؛ درحاليكه بنابر نظر اكثر فقهاي اسلامي، پوشاندن صورت واجب نيست. لزوم كنارهگيري كامل زن در حيض در دين زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زني كه صدايش در كوچه شنيده شده بدون پرداخت مهريه از طرف دين يهود، ركن بودن چادر و روبند و ذكر نام آن دو به طور صريح در كتاب مقدّس مسيحيان و وجوب سكوت زن نزد بيگانه و در كليسا از طرف مسيحيت، بهترين گواه بر اين مطلب است. بنابراين، نهتنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلكه در جهت جلوگيري از افراط و تفريط هايي كه در طول تاريخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند كردن و تنظيم آن همت گماشته است و آن را به صورتي متعادل، صحيح و متناسب با فطرت انساني زن و غيرتمندي مرد، ارائه نموده است.
2. سوره اعراف، آيه 22. 3.
3. يسنا، ص 53، پندهاي 5 - 8 به نقل از: آموزشهاي زرتشت پيامبر ايران، رستم شهرزادي، انجمن زرتشتيان، آبان 76. 4.
4. وندي داد، ص 275، بند 10.
5. سالنماي 1372، انجمن زرتشتيان تهران، ص 10.
6. حجاب در اسلام، ابوالقاسم اشتهاردي، ص 50.
7. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 12، ص 62.
8. همان، ص 63.
9. سفر پيدايش، باب 24، فقره 64 و 65. به گفته مرجع مذهبي يهوديان ايران «خاخام اوريل داودي»، منشأ و وجوب حجاب در شريعت يهود، مستند به همين فقره است.
10. تورات، سفر تثنيه، باب 22، فقره 5.
11. تورات، كتاب اشعياء نبي، باب سوم، فقره 16 - 26.
12. تورات، كتاب روت، باب دوم، فقره 8 - 10.
13. تورات، سفر پيدايش، باب 38، فقره 14 و 15.
14. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 12، ص 30.
15. همان، ص 31.
16. ر. ك: حكمة الحجاب وادلة وجوب النقاب، ص 252.
17. انجيل، رساله پولس به تيموناؤس، باب دوّم، فقره 9 - 15.
18. انجيل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 - 6.
19. انجيل، رساله پولس رسول به تيموناؤس، باب سوم، فقره 11.
20. سفينة البحار، ج 2، ص 596.
21. زن و آزادي، حكيم الهي، ص 53.
22. پوشاك اقوام مختلف، براون و اشنايدر، ص 116.
23. سوره نور، آيه 31.
24. سوره احزاب، آيه 59.
25. سوره احزاب، آيه 32.
26. سنن ابي داود، ج 2، ص 383.
27. بحارالأنوار، ج 103، ص 242.
28. همان جا.
29. همان، ص 258.
30. وسايل الشيعة، ج 14، ص 141.
31. همان، ج 14، ص 138.
32. احكام بانوان، محمد وحيدي، ص 37.
نکته : حجاب پوشش
منبع: باشگاه انديشه