مجله پاسدار اسلام اسفند 77 و فروردین 78 - شماره 207 و 208
بررسی جواز قیام قبل از ظهور حضرت قائم (عج)
نویسنده : حجة الاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی
اشاره
با عنایت به این که نظریه ولایت فقیه در کشور ایران، با راهبری مراجع تقلید و روحانیت و در راس آن ها حضرت امام خمینی - قدس سره - تحقق یافت و به اوج خود رسید، پس از استقرار جمهوری اسلامی، مزدوران استعمار، لیبرال ها، و مغرضان، و گاهی خودی های ناآگاه به اشکال تراشی و القای شبهه پرداختند، و برای کم رنگ نمودن موقعیت ولایت فقیه به انواع ترفندها و القائات گمراه گر متشبث شدند، در این گفتار بر آن هستیم که به یک شبهه در این زمینه پاسخ دهیم .
برخی می گویند: مطابق روایات اسلامی، هرگونه قیام و انقلاب و تشکیل حکومت قبل از قیام حضرت مهدی (عج) ناروا، بلکه حرام و ممنوع است .
توضیح آن که: مطابق بعضی از روایات «قیام کننده » قبل از قیام قائم (عج) طاغوت است، و هر پرچمی که قبل از ظهور قائم (عج) برافراشته شود، صاحبش طاغوت است و . . . به عنوان نمونه:
1 - امام صادق (ع) به یکی از شاگردان معروفش به نام مفضل فرمود: «کل بیعة قبل ظهور القائم (ع) فبیعته کفر و نفاق و خدیعة; (1) هر بیعتی قبل از ظهور قائم (ع) انجام شود آن بیعت، کفر، نفاق و تزویر است .»
2 - امام باقر (ع) فرمود: «کل رایة ترفع قبل قیام القائم فهی طاغوت; (2) هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن پرچم طاغوت است .»
3 - امام سجاد (ع) فرمود: «والله لایخرج واحد منا قبل خروج القائم الا کان مثله مثل فرخ طار من وکره قبل ان یستوی جناحاه، فاخذه الصبیان فعبثوا به; (3) سوگند به خدا قبل از قیام قائم (عج) هیچ یک از ما قیام نکند، مگر این که مثال او، همچون مثال جوجه ای است که قبل از استوار شدن و محکم گشتن پرهایش از لانه اش بیرون آید و پرواز کند، کودکان آن را می گیرند و با آن بازی می نمایند .»
4 - امام صادق (ع) به یکی از شاگردانش به نام سدیر فرمود: «الزم بیتک و کن حلسا من احلاسه، واسکن ما سکن اللیل والنهار فاذا بلغک ان السفیانی قد خرج فارحل الینا ولو علی رجلک; (4) ملازم خانه ات باش، و همانند فرشی از فرش های خانه ات در خانه بمان، و مادامی که شب و روز ساکن است (و صیحه مخصوص آسمانی را نشنیده ای) ساکن باش، ولی هنگامی که خبر به تو رسد که سفیانی خروج نموده، به سوی ما بیا هرچند با پای پیاده باشد .»
روایات دیگری نیز به همین مضمون نقل شده است . (5)
پاسخ به این شبهه
این شبهه فریبنده را با توجه به چند مطلب پاسخ می دهیم:
الف) این روایات، خبر واحد محسوب می شوند . خبر واحد وقتی حجیت دارد که در برابر اصول قطعی اسلام، و دستورهای صریح قرآن قرار نگیرد، ما در اسلام دارای یک سلسله اصول قطعی هستیم که نادیده گرفتن آن ها، و رفتار برخلاف آن به طور قطع جایز نیست، مانند: امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با فساد، جهاد، دفاع از حق، جلوگیری قاطع از ظلم و . . . و روشن است که انجام کامل این گونه دستورها نیاز به قیام، اقدام، داشتن نیروهای قوی در سایه حکومت الهی دارد بنابراین آیا روا است که ما آن همه اصول و دستورهای قطعی را به خاطر چند روایت که قطعی الصدور و قطعی الدلاله نیستند رها کنیم؟ قطعا جواب منفی است .
ب) این روایات با روایات بسیاری که دعوت به آمادگی و قیام می کنند، معارض است، مانند روایات دفاع، جهاد، شهادت طلبی، انتظار فرج و روایاتی که در آن امامان معصوم (ع) بسیاری از قیام های مردان خدا را تایید کرده اند .
به عنوان نمونه، در روایات «انتظار فرج » می خوانیم: امام صادق (ع) فرمود: «لیعدن لخروج المهدی ولو سهما; (6) هر یک از شما برای قیام قائم (عج) هر چند با تهیه کردن یک تیر باید آماده گردد .»
نیز فرمود: «المنتظر للثانی عشر کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله یذب عنه; (7) کسی که در انتظار امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) است، مانند کسی است که شمشیرش را کشیده و در پیشاپیش رسول خدا (ص) با دشمن می جنگد، و از آن حضرت دفاع می نماید .»
این گونه تعبیرها که در فرهنگ روایی ما وجود دارد، بیان گر آن است که باید برای آماده سازی ظهور قائم (عج) قیام کرد و تا آخرین توان، اقدام جدی نمود .
ج) برخی از سخنان امامان (ع) در شرایط ویژه و برای اشخاص مخصوص ایراد شده است و به احتمال زیاد سخنان آن ها در برخی موارد - به خصوص در مواردی که با اصول قطعی اسلام سازگار نیست - در جو تقیه اظهار شده و آنان برای حفظ تشیع و شیعیان در شرایط خاص، این گونه سخن گفته اند .
د) مطابق پاره ای از روایات، امامان (ع) قیام رادمردانی; مانند قیام زید بن امام سجاد (ع)، قیام مختار، قیام آل حسن (ع) و آنان که برای کسب رضای آل محمد (ص) پرچم مخالفت با طاغوت های زمان خود را برافراشته اند، تایید نموده اند . البته در بعضی از موارد - چنان که از روایات مذکور در توضیح القای شبهه ذکر شد، نظر به این که بعضی از قیام ها، جز با به هدر دادن نیروها به نتیجه نمی رسید، منجر به شکست می شد، امام صادق (ع) به عنوان دلسوزی، نه به عنوان ناروا بودن قیام، آن را نهی می کرد . برای تایید این مطلب نظر شما را به یک نمونه جلب می کنم:
محمد بن عبدالله محض - نوه امام حسن مجتبی (ع) - در عصر امام صادق (ع) بر ضد خلیفه وقت اموی قیام کرد . در این هنگام پدرش عبدالله، از امام صادق (ع) خواست تا با محمد بیعت و قیام او را بر ضد خلیفه وقت تایید فرماید . امام صادق (ع) به او فرمود: اگر می خواهی به محمد (پسرت) دستور خروج دهی، به خاطر قاطعیت در کار خدا و اجرای امر به معروف و نهی از منکر، سوگند به خدا ما تو را که بزرگ خاندان ما هستی وانگذاریم، و با پسرت برای قیام بیعت می کنیم .» (8)
حال این پرسش پیش می آید که چرا امام صادق (ع)، خود قیام مسلحانه نکرد . همین سؤال را یکی از شاگردانش به نام سدیر از آن حضرت پرسیده است . در این هنگام آن حضرت با «سدیر» در کنار چند گوسفند توقف کرده بودند . امام به او فرمود: «والله لو کان لی شیعة بعدد هذه الجداء ما وسعنی القعود; سوگند به خدا اگر شیعیان من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینی برایم روا نبود و قیام می کردم .»
سدیر می گوید همان دم از مرکب پیاده شدم . کنار آن بزغاله ها رفتم و آنها را شمردم، هفده عدد بودند . (9)
امام صادق (ع) در برابر طاغوت ها آن چنان موضع گیری شدید نموده بود که اعلام کرد: «من مدح سلطانا جائرا و تخفف و تضعضع له طمعا فیه کان قرینه فی النار; (10) کسی که سلطان ستم گری را تمجید کند و در برابر او فروتنی نماید تا در کنار او به نوایی برسد، چنین کسی همنشین آن سلطان در آتش دوزخ خواهد بود .»
ه) روایات نکوهش قیام پیش از قیام حضرت مهدی (عج) به رهبرانی مربوط است که به طور مستقل دم از زمام داری و رهبریت می زنند، ولی در ولایت فقیه، استقلال مطلق نیست، بلکه نیابت عام از حضرت مهدی در عصر غیبت مطرح است، چنان که دلایل مشروعیت ولایت فقیه که قبلا ذکر شد، بر این مطلب دلالت دارد . در حقیقت این قیام و پرچم با اجازه امام عصر (عج) بلکه فرمان وجوبی او به عنوان زمینه سازی ظهور جهانی آن حضرت است .
از این رو، از روایاتی که بیان گر انقلاب های عصر امامان معصوم (ع) است، فهمیده می شود که اگر آن قیام ها بر اساس کسب رضای آل محمد (ص) بود مورد تایید امامان (ع) قرار می گرفت; مثلا: امام صادق (ع) در مورد تایید قیام زید بن امام سجاد (ع) فرمود: «مضی والله عمی شهیدا کشهداء استشهدوا مع رسول الله و علی والحسین، مضی والله شهیدا; (11) سوگند به خدا عمویم (زید) همانند کسانی که در رکاب پیامبر (ص) و علی (ع) و حسین (ع) نبرد کردند و به شهادت رسیدند، شهید شد، سوگند به خدا او به شهادت رسید .»
حضرت رضا (ع) فرمود: زید بن امام سجاد (ع) ادعای چیزی (یعنی امامت و استقلال در رهبری) نکرد، بلکه او به مردم می گفت: شما را به مسیر جلب رضایت آل محمد (ص) دعوت می کنم، سوگند به خدا زید از آن افرادی است که مشمول این آیه قرآن است: «و جاهدوا حق جهاده; (12) آن گونه که شایسته و سزاوار جهاد است، جهاد کنید .» (13)
بنابراین از قیام هایی که «مستقل » باشد و جلب رضایت آل محمد (ص) و وظیفه ای را که آن ها تعیین کرده اند در برنگیرد; قبل از قیام حضرت قائم (عج) نهی شده است .
و) در روایات متعددی، قیام های قبل از انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) تایید و تمجید شده است، به عنوان نمونه، امام کاظم (ع) در سخنی فرمود:
«رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لاتزلهم الریاح العواصف، و لایملون من الحرب، و لایجبنون و علی الله یتوکلون; (14) مردی از اهل قم قیام می کند، مردم را به سوی حق دعوت می نماید، جمعیتی نیرومند که مانند پاره های آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع می شوند که طوفان های حوادث آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمی شوند، و ترس به آن ها راه ندارد، و توکلشان به خداست .»
ز) آخرین سخن آن که: چگونه می توان با ذکر چند روایت، آیات بسیاری از قرآن را که پیرامون قیام و انقلاب است نادیده گرفت، که به طور مکرر با تاکید، ما را به نهضت در برابر ستم گران دعوت می نمایند . خداوند می فرماید:
«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها، واجعل لنا من لدنک ولیا، واجعل لنا من لدنک نصیرا; (15) چرا در راه خدا (و در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به ست ستم گران) تضعیف شده اند پیکار نمی کنید؟ ! همان افراد (ستم دیده ای) که می گویند: پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستم گرند بیرون ببر! و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده، و از جانب خود یار و یاوری برای ما تعیین فرما .»
آیا این گونه آیات مخصوص عصر نزول قرآن است یا شامل همه اعصار و عصر غیبت نیز خواهد شد؟ !
نتیجه این که تنها آن قیام هایی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) مردود و ناروا است که بدون اجازه امامان معصوم (ع) یا بدون اذن نواب خاص و عام آن ها باشد، و به عنوان دعوت به خویشتن، صرف نظر از اجازه امامان (ع) مطرح گردد، نه آن که قیامی که در شرایط آماده ای برای جلوگیری از ظلم و جور، و برقراری عدالت و حاکمیت دین باشد .
بنابراین، قطعا قیام و تشکیل حکومت اسلامی در زیر پرچم ولایت فقیه جامع الشرایط، از آن قیام های ناروا، جدا است، و چنین قیامی از وظایف قطعی اسلام است، نه تنها ناروا نیست، بلکه لازم و واجب است، چنان که روایات انتظار و روایاتی که بیان گر قیام در آستانه ظهور حضرت مهدی (عج) نقل شده، این مطلب را تایید می نماید، در این جا نظر شما را به یکی از آن روایات جلب می کنیم:
گروهی از جوانان بنی هاشم به محضر رسول خدا (ص) آمدند، پیامبر (ص) با دیدن آن ها دگرگون شد و چشمش پر از اشک گردید و آثار ناراحتی از چهره اش آشکار شد، آن ها علت پرسیدند، فرمود: «ما خاندانی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزید، و خاندان من بعد از من گرفتار رنج های شدید و تبعید و کنارزدن از مقام هایشان می گردند: «حتی یاتی قوم من قبل المشرق معهم رایات سود فیسالون الخیر فلایعطون ما سالوا فلایقبلونه فیقاتلون و ینصرون فیعطون ما سالوا فلایقبلونه حتی یدفعوها الی رجل من اهل بیتی، فیملاها قسطا کما ملئوها جورا، فمن ادرک ذلک منکم فلیاتهم ولو حبوا علی الثلج; (16) تا این که گروهی از مشرق می آیند که با آن ها پرچم های سیاه است، خواهان نیکی و عدالت می شوند، ولی به خواسته آن ها اعتنا نمی شود، آن گاه آن ها مبارزه و نبرد می کنند و سرانجام یاری شده و پیروز می گردند، و آن چه را می خواهند به آن ها می دهند، ولی آن ها پذیرا نمی شوند تا آن را به شخصی از خاندانم بسپارند، آن گاه آن شخص سراسر زمین را آن گونه که از ظلم پر شده پر از عدالت می کند، هر کدام از شما آن زمان را درک کند باید به قیام کنندگان بپیوندد، هرچند روی برف ها سینه خیز برود .»
از ذیل این روایت فهمیده می شود که این قیام قبل از قیام حضرت مهدی (عج) به عنوان آماده سازی قیام جهانی آن حضرت رخ می دهد، پیامبر (ص) نه تنها این قیام را مردود نشمرده، بلکه فرمان داده که مردم به این قیام بپیوندند و از آن حمایت کنند .
پی نوشت ها:
1) علامه مجلسی، بحار، ج 53، ص 8 .
2) شیخ حر عاملی، اثباة الهداة، ج 7، ص 65; وسائل الشیعه، ج 11، ص 37 .
3) علامه مجلسی، بحار، ج 52، ص 303; محدث کلینی، روضة الکافی، ص 264 .
4) همان .
5) شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 35 تا 41 .
6) نعمانی، غیبة النعمانی، ص 172، بحار، ج 52، ص 366 .
7) علامه مجلسی، بحار، ج 52، ص 146 .
8) شیخ مفید، ارشاد مفید، (ترجمه شده) ج 2، ص 186 .
9) شیخ کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 242 .
10) شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 133 .
11) علامه امینی، الغدیر، ج 3، ص 70 .
12) حج (22) آیه 77 .
13) علامه مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 468 .
14) محدث قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 446، (واژه قم) .
15) نساء (4) آیه 75 .
16) سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1366، مطابق نقل تفسیر پیام قرآن، ج 10، ص