«مصباحِ دوستان» چگونه انقلابی بود؟
تهران- ایرنا- درباره نقش و نگاه آیت الله «محمدتقی مصباح یزدی» در خصوص نهضت اسلامی علیه رژیم پهلوی که به انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ انجامید، حرف و حدیثهای زیادی مطرح شده که شارحان اندیشه و حیات سیاسی او درباره آن سخن گفتهاند.
آیت الله مصباح یزدی به دلیل مواضع سیاسیاش به ویژه از سالهای میانی دهه ۷۰ به این سو، با حجم چشمگیری از انتقاد، تخریب و به گفته شاگردان و هوادارانش «ترور شخصیت» روبرو شد و حتی سابقهاش در سالهای مبارزات علیه حکومت پهلوی زیر سوال رفت.
در ادامه و در آستانه انتخابات دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری که با حواشی زیادی همراه شد، موجی تازه از حملات به آیت الله مصباح به راه افتاد و حتی ادعاهایی مانند قهر دهساله رهبر معظم انقلاب با آیت الله مصباح در جریان مبارزات انقلابی مطرح شد.
تازهترین نقطهنظر رهبر معظم انقلاب درباره آیت الله مصباح اما در دیدار پنجم دیماه با خانواده ایشان چنین بود : «علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزهی تمامنشدنی و بینظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.»
حجت الاسلام ذوعلم: درباره آیت الله مصباح هم مانند استاد مطهری شایعه غیرانقلابی بودن مطرح شد حال آنکه شهید بهشتی ایشان را «مصباح دوستان» معرفی کرده بود
آیتالله مصباح و اختلافنظرهای انقلابی
درباره انقلابیگری از جنس آیتالله مصباح تاکنون دیدگاههای متعددی ارائه شده است. به گفته حجتالاسلام والمسلمین «علی عباسی» رئیس جامعةالمصطفی العالمیه در دومین کنگره بینالمللی بزرگداشت آیت الله مصباح یزدی، ایشان قبل از انقلاب اسلامی نیز در برابر هجوم اعتقادی جریانهای چپ و مارکسیسم ایستادگی میکرد و به عنوان یک نظریهپرداز گفتمان انقلاب اسلامی، در صحنه حضور داشت.
در همین ارتباط، حجت الاسلام «علی ذوعلم» عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی یک هفته پس از درگذشت بنیانگذار موسسه آموزشی و
پژوهشی امام خمینی بیان داشته است: مرحوم علامه مصباح یکی از فضلای مبارز در دوره قبل از انقلاب بودند و یک کارهای تشکیلاتی سری هم داشتند که به اسم ایشان بود و در اسناد ساواک نام ایشان در بستر فعالیتهای بزرگانی مثل شهید بهشتی، آیتالله خامنهای، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی وجود داشت و این افراد در واقع در این بستر کاملا حضور داشتند و البته با برخی از این آقایان از قبل از انقلاب هم اختلاف نظرهایی داشتند. آقای مصباح بنابراین یکی از همکاران جدی و نزدیک شهید بهشتی بودند و در یک کتابی که چندین سال قبل به اسم «مصباح دوستان» منتشر شد که برگرفته شده از نامه شهید بهشتی به یکی از دوستانشان در خارج از کشور است، نکاتی را مطرح و از یاران خودشان در داخل کشور نام میبرند و آقای مصباح را به عنوان مصباح دوستان معرفی میکنند.
به گفته ذوعلم، ضدانقلاب و رژیم ستمشاهی هم میدانستند که آقای مصباح یک انسان عمیق و کاملاً مستحکم در مسیر خود است. ایشان هیچ گاه از این مسیر برنگشتند. البته ممکن است شیوه ایشان در بحثهای مبارزاتی، با بعضی از بزرگان متفاوت بوده کما اینکه در مورد استاد مطهری هم همین بحث مطرح است و شایعه است که ایشان اصلاً انقلابی نبودند، ولی در واقعیت این طور نیست، بلکه تاریخ کاملاً حضور این افراد در صحنه انقلاب را از اوایل دهه ۴۰ و در جریان ۱۵ خرداد نشان میدهد. حتی در دوره تبعید حضرت امام هم ایشان و چند تن دیگر سعی کردند تا آن راه نورانی امام را زنده و جاری نگه دارند و البته به گونهای باید حرکت میکردند که کمترین آسیب متحمل این مسیر شود و علیرغم همه اینها، دستگیریها و مزاحمتهای فراوانی نیز در چندین مقطع از سوی ساواک برای مرحوم مصباح ایجاد شد که همه این موارد جزئی از زندگی نامه ایشان بوده و قابل مطالعه است.
یک «انقلابی تمامعیار»
مهدی جمشیدی: هجومهای تبلیغاتی گستردهای در برابر او صورتبندی شد و بسیاری با او مواجهه غیرمعرفتی کردند. آنها میخواستند که آیتالله مصباح به مرجع فکری تبدیل نشود یا اگر شده است، او را ترور شخصیت و تخریب کنند
«مهدی جمشیدی» عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم دیگر چهرهای است که در باب انقلابیگری آیتالله مصباح اظهار داشته است: آیتالله مصباح در اظهار فهمش، محافظهکار نبود و بیم به دل راه نمیداد. میخروشید و فریاد میزد و معادلات را درهممیریخت. به تعبیر خودش، گاهی دست به شوکدرمانی اجتماعی میزد؛ یعنی با گفتههای صریح و قاطع، خفتگان و غافلان را از خواب بیدار میکرد و دشمن را به موضعگیری وامیداشت. از هزینهدادن نمیهراسید و نمیخواست مرید و هوادار بیافریند. میگفت حاضرم حتی در نظام جمهوری اسلامی، در دادگاه محکوم شوم و به زندان بروم. روشن است در نظر کسی که آماده زندانیشدن است، فحشها و دشنامهای مخالفانش، اثری ندارد. از این فراتر، حتی به تعبیر خودش، فحشدرمانی میکرد. البته ملامت و تخطئه دوستان، قلب او رامیآزرد، اما حتی این حالت نیز سبب نگشت از راهی که به آن باور داشت، بازگردد.
به گفته جمشیدی، هجومهای تبلیغاتی گستردهای در برابر او صورتبندی شد و بسیاری با او، معامله و مواجهه غیرمعرفتی کردند. آنها میخواستند که آیتالله مصباح به مرجع فکری تبدیل نشود یا اگر شده است، او را ترور شخصیت و تخریب کنند تا از مرجعیّت ساقط شود. او را نظریهپردازِ خشونت نام داده بودند، درحالیکه بسیار نرمخو و آرام و مهربان بود. خویشتندار و مؤدب و متین بود و در مسائل شخصی و خصوصی، در حد اعلای اغماض و مدارا قرار داشت. در مقابل، نسبت به مسائل اصولی و بنیادی اسلام، حساس و صریح بود و اجازه نمیداد عدهای فریبکار و فرصتطلب، رهزنی کنند و دینداری مردم را متزلزل نمایند. دراین باره، از جان گذشته بود.
عضو هیات علمیِ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی افزوده است: آیتالله مصباح، یک «انقلابی تمامعیار» بود؛ چه در دوره پیش از انقلاب و چه در دوره پس از انقلاب. پیش از انقلاب، امام خمینی را به عنوان مرجع به دیگران معرفی میکرد و دل در گرو نهضت امام خمینی داشت. یکی از شاگردانش از او پرسیده بود که اگر شعار زنده باد خمینی را گفتیم و کشته شدیم، حکم چیست؟ و او پاسخ داده بود، مانند این است که بگویید الله اکبر و کشته شوید. پس از انقلاب، شخص امام خمینی بودجه موسسه او را پرداخت کرد و حتی آن را به دو برابر افزایش داد و تا پایان حیاتش، به حمایت مالی ادامه داد. خودش، پسرانش و بسیاری از شاگردانش به جبهه رفتند.