0

حجاب، عامل بازدارنده

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

حجاب، عامل بازدارنده

اين عنوان و سرفصل مي‌تواند به نوعي بازگو کننده فلسفه حجاب نيز باشد. اما با توجه به اهميت ويژه‌اي که در جامعه امروزي ما دارد ترجيح دادم در عنوان مستقلي پرداخته شود.

بي شک اين عنوان مي‌تواند خود پاسخي بر شبهاتي باشد که امروز در جامعه بسيار شنيده مي‌شود که حجاب را تا حد يک حکم فرعي و فردي پايين مي‌آورند. فردي شدن حجاب لوازمي در پي دارد که مي‌تواند نشان دهنده نيات طراحان نيز باشد. وقتي حجاب را فردي کرديم مي‌توانيم بگوييم که همه در اختيار امور فردي خود آزاد هستند و اصل حجاب نيز اصلي آزادانه و اختياري است. اما در اين فصل مي‌کوشيم نشان دهيم که حجاب به عنوان مساله‌اي اجتماعي مطرح است و وقتي حق جامعه در ميان باشد نمي‌توان به بهانه آزادي‌هاي فردي، حجاب را فراموش کرد.

در اين بخش، با بررسي در هر دو کتاب تفسيري نمونه و الميزان به صورت تطبيقي بحث را پي خواهيم گرفت:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (احزاب / 59)

اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب‌ها (روسرى‏هاى بلند) خود را بر خويش فرو افکنند، اين کار براى اينکه (از کنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است.

مفاسد اجتماعى چون غالبا تک علتى نيست بايد مبارزه با آن را از همه جوانب شروع کرد، و جالب اينکه در اين آيات، براى جلوگيرى از مزاحمت هاى افراد هرزه، نخست به زنان با‌ايمان دستور مى‏دهد که بهانه‏اى به دست آنها ندهند، سپس مزاحمين را با شديدترين تهديد بر سر جاى خود مى‏نشاند و توجه اسلام را به بازدارندگي نشان مي‌دهد.

براى اينکه تصور نشود که اسلام تنها به برنامه مجازات گنهکار قناعت مى‏کند به يکى از مهم ترين راه هاى پيشگيرى از آلودگي هاى جنسى پرداخته، مساله نهى از چشم‏چرانى مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و موضوع حجاب زنان مسلمان را پيش کشيده و مشروحا در اين زمينه بحث مى‏کند، چرا که يکى از عوامل مهم انحرافات جنسى اين دو مساله چشم‏چرانى و بى حجابى است، و تا آنها ريشه کن نشوند آلودگي‌ها بر طرف نخواهد شد.

در تفسير على بن ابراهيم در شان نزول اين آيه چنين آمده است: آن ايام زنان مسلمان به مسجد مى‏رفتند و پشت سر پيامبر(ص) نماز مى‏گذاردند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا مى‏رفتند بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنان مى‏شدند. آيه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعايت کنند تا به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پيدا نکند.

به دنبال نهى از ايذا رسول خدا (ص) و مؤمنان در آيات قرآن، در اينجا روى يکى از موارد ايذاء تکيه کرده و براى پيشگيرى از آن از دو طريق اقدام مى‏کند:

نخست به زنان با‌ايمان دستور مى‏دهد که هر گونه بهانه و مستمسکى را از دست مفسده‏جويان بگيرند، سپس با شديدترين تهديدى که در آيات قرآن کم نظير است منافقان و مزاحمان و شايعه‏پراکنان را مورد حمله قرار مى‏دهد.

در قسمت اول مى‏گويد: اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنين بگو روسرى‏ هاى بلند خود را بر خويش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ.

منظور از شناخته شدن چيست؟ دو نظر در ميان مفسران وجود دارد که منافاتى با هم ندارند:

نخست اينکه در آن زمان معمول بوده است که کنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مى‏آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى‏شدند، در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامى را کاملا رعايت کنند تا از کنيزان شناخته شوند و بهانه‏اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست که اوباش حق داشتند مزاحم کنيزان شوند، بلکه منظور اين است که بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند.

ديگر اينکه هدف اين است که زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل‏انگار و بى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار که در عين داشتن حجاب آن چنان بى‏پروا و لاابالى هستند که غالبا قسمت هايى از بدن هاى آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى‏کند.

علامه طباطبايي نيز در کتاب الميزان در ذيل همين آيه، به صورتي ديگر به يکي از فلسفه‌هاي وجوب حجاب که در عين حال از موارد بازدارنده خواهد بود خواهد پرداخت و بيان مي‌کند که حجاب يکي از راه‌هاي تشخيص بين مسلمين و غير مسلمين است و اصل حجاب تبليغي براي اسلام و نشان دادن اهداف متعالي اسلام است:

کلمه جلابيب جمع جلباب است: و آن جامه‏اى است سرتاسرى که تمامى بدن را مى‏پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است که صورت و سر را ساتر مى‏شود، و منظور از جمله پيش بکشند مقدارى از جلباب خود را، اين است که آن را طورى بپوشند که زير گلو و سينه‏هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.

پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديک‏تر است. در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى‏شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى‏گردند.

بعضى از مفسرين در معناى آن گفته‏اند: اين پوشيدگى، نزديک‏تر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى‏شناساند، چون زنان غير مسلمان، و نيز کنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه کسى متعرض آنان نمى‏شد، و حتى کسى نمى‏پنداشت که ايشان کنيز و يا غير مسلمانند، و از ملت يهود و نصارى هستند ليکن معناى اول به ذهن نزديک‏تر است.

... وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)

آنها هنگام راه رفتن پاى‏هاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.

 

• ممنوعيت عوامل تحريک کننده

در آخر آيه فوق آمده است که نبايد زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمين کوبند تا

صداى خلخالهايشان به گوش رسد! اين امر نشان مى‏دهد که اسلام به‌اندازه‏اى در مسائل مربوط به

عفت عمومى سختگير و مو شکاف است که حتى اجازه چنين کارى را نيز نمى‏دهد، و البته به طريق اولى عوامل مختلفى را که دامن به آتش شهوت جوانان مى‏زند مانند نشر عکسهاى تحريک آميز و فيلمهاى اغوا کننده و رمانها و داستانهاى جنسى را نخواهد داد، و بدون شک محيط اسلامى بايد از اينگونه مسائل که مشتريان را به مراکز فساد سوق مى‏دهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد مى‏کشاند پاک و مبرا باشد.

تبيان

سه شنبه 28 دی 1389  2:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها