بنام خدا
نگاهی بر نقش علمی بانوی دوعالم؛
جایگاه علمی حضرت زهرا سلام الله علیها
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد حضرت زهرا سلام الله علیها بدون هیچ گونه سابقۀ تحصیل رسمی، از مرتبه علمی والایی برخوردار بودهاند که جز پدر و همسر بزرگوارشان، احدی به این رتبه دست نیافته است. در نوشتار پیش رو تلاش میکنیم مستندات این ادعا را نشان دهیم.
گزارش تاریخی موثقی وجود ندارد که بگوید حضرت زهرا سلام الله علیها مانند مردم عادی، تعلیمات رسمی و اکتسابی داشتهاند؛ اما شواهد مسلم تاریخی وجود دارد که نشان میدهد ایشان در پرتو مقامات معنوی به عالیترین درجه علم موهبتی (خدادادی) دست یافتهاند.
این شواهد عبارتاند از:
یک. سلمان میگوید: عمار به من گفت: آیا تو را از موضوع شگفتآوری خبر دهم! گفتم: بگو. گفت: همراه علی علیه السلام بر فاطمه زهرا علیهاالسلام وارد شدیم. هنگامی که نگاه زهرا علیهاالسلام به علی علیه السلام افتاد، گفت: نزدیک بیا تا تو را از آنچه در گذشته رخ داده و آنچه هم اکنون اتفاق میافتد و آنچه تا قیامت، به وقوع خواهد پیوست، باخبر کنم؟
در این حال، امیرالمؤمنین علیه السلام برگشته و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفتند. ایشان فرمودند: ای ابا الحسن! من بگویم یا خودت میگویی؟ امام فرمودند: خبر دادن شما، زیباتر است. آنگاه رسول خدا، ماوقع را شرح داد. امیرالمؤمنین علیهالسلام پرسیدند: آیا فاطمه، از نور ماست؟ رسول خدا جواب داد آری، چنین است. (1)
این نقل تاریخی نشان میدهد بانوی اسلام، از علومی مطلعاند که جز پیامبران و اوصیای الهی، احدی از آن برخوردار نیست.
دو. طبق شهادت تاریخ، امیرالمؤمنین علیهالسلام، دروس اکتسابی را به طریق رسمی فرا نگرفتهاند با این حال، کاتب وحی بودند و از توانایی خواندن و نوشتن برخوردار بودند. دربارۀ حضرت زهرا سلام الله علیها نیز یک نقل روایی وجود دارد که نشان میدهد این بانوی بافضیلت نیز بدون گذراندن شیوۀ مرسوم کسب دانش، از این توانایی بهرهمند بودهاند.
بنا بر گفتۀ مجلسی در بحارالانوار، حسنین علیهما السلام در دوران کودکی، خطنوشتهای را نزد مادرشان بردند تا در مقام داوری بگوید کدامیک زیباتر نوشتهاند و ایشان فرمودند: هر دو نوشته، زیباست. (2)
این حکایت نشاندهندۀ این است که این بانوی باکرامت، دستکم توانایی خواندن داشتهاند و گرنه درخواست قضاوت از ایشان بیمعناست.
سه. یکی از القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها، محدثه است. در فرازی از زیارتنامه حضرت میخوانیم: «السَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ؛ سلام بر تو ای محدّثه دانا».
طبق روایات، بعد از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله، تا مدتی فرشتگان بر دختر رسول خدا فرود میآمدند و اخبار غیبی مربوط به عوالم آفرینش و احوال آیندگان را با او در میان میگذاشتند.
حضرت این اخبار آسمانی را بر امیرالمؤمنین علیهالسلام املا میکردند و ایشان مینوشتند. حاصل این گفت و نوشتها، کتابی است در حدود سه برابر حجم قرآن به نام مصحف فاطمه است که نزد فرزندان هُمام حضرت نگهداری میشود.
چهار. شاهد چهارم، فرازی از خطبۀ غرای فدکیه است. حضرت این خطبه را پس از ماجرای غصب فدک، در مسجد النبی ایراد فرمودند. در بخشی از این خطبه آمده: «اِبْتَدَعَ الاَشْیاءَ لا مِنْ شَیْء کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَأَها بِلا احْتِذاءِ اَمْثِلَة امْتَثَلَها...»؛ [خداوند] موجودات جهان هستى را ابداع فرمود، بى آن که چیزى پیش از آن وجود داشته باشد و همه آنها را ایجاد کرد، بى آن که الگو و مثالى قبل از آن موجود باشد.
در این خطبه، حضرت از شبهۀ ازلیت عالم دنیا گرهگشایی کرده است. توضیح اینکه: مادیگرا میگویند خداوند عالم ماده را از چه خلق کرد؟ اگر گفته شود عالم ماده نبود بعد خداوند آن را آفرید. میگویند خلق از عدم امکان ندارد چون عدم، چیزی نیست که بتواند علت برای معلول واقع شود. اگر هم گفته شود قبل از خلقت عالم، چیزی وجود داشت که عالم از آن، آفریده شد، میگویند: پس مادۀ ازلی عالم، همان مادۀ قبلی است و نه خداوند.
این خطبه را شیخ کلینی در کتاب کافی آورده و مفسر بزرگی مثل فیلسوف عهد صفوی، مرحوم میرداماد، با استناد به این فراز از خطبه، چنین استدلال میکند که: نقیض عبارت «من شیء»، «لا من شیء» نیست که بگوئیم خداوندن عالم را یا از شیء خلق کرد یا از لاشیء بلکه نقیض «من شیء» طبق تصریح آن بانوی بزرگ، «لا من شیء» است نه «من لا شیء». نتیجه اینکه خداوند، عالم ماده را به صورت ابتدائی خلق کرد نه به صورت تدریجی.
چگونه میتوان پذیرفت کسی از اسرار آفرینش مطلع نباشد ولی بتواند اینگونه متین، متقن و استوار بر خالقیت خداوند استدلال کند؟
پینوشتها:
1. عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج11، ص 18.
2. بحارالانوار، ج43، ص 309.
منبع :پایگاه تبیان
نویسنده ابوالقاسم شکوری