۶ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۶
تفاوت استانها در زمینه اشتغال به ترکیب تولید و میزان مشارکت اقتصادی زنان بستگی دارد.
فردای اقتصاد: تفاوت استانهای ایران از منظر اشتغال و بیکاری تصادفی نیست؛ مقایسه نقشه اشتغال استانی با پراکندگی استانی اشتغال زنان و همچنین ترکیب تولید در هر استان، از ارتباط جالب توجهی رونمایی میکند. هر چه نقش بخش خدمات در ارزش افزوده تولیدی یک استان بیشتر باشد و در نتیجه مشارکت اقتصادی زنان آن استان افزایش یابد، احتمال وضعیت بهتر اشتغال در آن استان وجود دارد؛ البته بعضاً نرخ بیکاری پایین نه نشانهای از وضعیت اشتغال بهتر بلکه نمودی از مشارکت اقتصادی پایین است. از این رو لازم است نرخ مشارکت اقتصادی هم بررسی شود.
بازار کار ایران از نظر دو شاخص اشتغال دچار مشکل است؛ هم مشارکت اقتصادی ایرانیان در بازار کار پایین است و هم نرخ بیکاری کسانی که مشارکت میکنند، بالاست. نرخ بیکاری کل کشور ۹ درصد است و نرخ مشارکت حدود ۴۱ درصد.
مشارکت اقتصادی به معنی جستوجوی کار از سوی افراد در سن کار است که به دو حالت میرسد؛ یا فرد شاغل میشود یا بیکار میماند. با این حال، شدت بیکاری (نسبت افراد بیکار به کل افراد مشارکتکننده در بازار کار) میان استانهای ایران تفاوتهای زیادی دارد. از سوی دیگر، شکاف زنان و مردان در بازار کار ایران اهمیت زیادی در شکلگیری این وضعیت مشارکت پایین و بیکاری بالا دارد. بنابراین مقایسه استانها از منظر اشتغال مردان و زنان هم به تحلیل وضعیت کمک میکند.
نقشه بیکاری استانها
همانطور که نمودار سمت چپ عکس اصلی نشان میدهد، نرخ بیکاری از ۷ درصد در تهران تا ۱۶ درصد در هرمزگان متغیر است. به نظر میرسد استانهای غربی نرخهای بیکاری بالاتری نسبت به سایر مناطق دارند که به معنی ناکامی نسبت بالایی از افراد در جستوجوی کار است. اما بیکاری به تنهایی نمیتواند وضعیت بازار کار استانها را نمایش دهد. مثلاً درست است که نرخ بیکاری در استان خراسان جنوبی ۷ درصد است، اما نکته مهم این است که نرخ مشارکت در بازار کار در این استان فقط ۳۹ درصد است. بنابراین یک علت احتمالی بیکاری پایین در این استان این است که درصد پایینی از افراد در جستوجوی کار هستند. چرا که کسی بیکار شمرده میشود که خواسته در بازار کار مشارکت کند اما ناکام مانده است. باقی افراد غیرشاغل از نوع جمعیت غیرفعال حساب میشوند.
مشارکت اقتصادی بالا در سه استان شمالی
نقشه استانی مشارکت اقتصادی در نمودار زیر نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی در استانهای مازندران، گیلان و اردبیل و همچنین استانهای همدان و آذربایجان غربی بالای ۴۴ درصد است. اما از طرف دیگر، استان ایلام با نرخ مشارکت اقتصادی ۳۲.۵ درصدی کمترین میزان مشارکت جمعیت در بازار کار را داراست.
اما این نقشه پراکندگی بیکاری و مشارکت میان استانها را چگونه میتوان توجیه کرد؟ از سویی سطح مشارکت زنان در هر استان و سهم آنها از اشتغال مؤثر است و از سوی دیگر همین مشارکت زنان هم ارتباط زیادی با ترکیب تولید استانها دارد.
نقش پررنگ زنان در بازار کار استانی
جنسیت عامل مهمی در وضعیت بازار کار ایران است. نرخ مشارکت زنان در ایران همواره در محدودههای پایینی (۱۰ تا ۲۰ درصد) قرار داشته است. در کنار این مشارکت کمتر زنان در بازار کار، نرخ بیکاری آنها هم معمولاً بالاتر است.
یکی از تفاوتهای استانی، تفاوت استانها در میزان مشارکت زنان و اشتغالشان است. در استانی مثل استان مرکزی، جمعیت شاغل مرد ۹ برابر جمعیت شاغل زن است؛ مقایسه شاغلان مرد و زن در استانها را میتوان در نمودار زیر مشاهده کرد. برای گیلان، سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی این نسبت کمتر از ۴ است. بنابراین در این استانها بیشتر از بقیه، زنان موفق شدهاند در بازار کار مشارکت کنند و شغل داشته باشند.
وابستگی نقشه اشتغال به نقشه تولید
یک علت شکاف عظیم اشتغال مردان و زنان در استان اراک را میتوان در غلبه صنعت در بازار کار این استان دانست. اما از سوی دیگر در استانهای خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و گیلان بخش خدمات بالای پنجاه درصد از ارزش افزوده تولیدی استان را شامل میشود. فردای اقتصاد ترکیب تولید همه استانها را در گزارشی بررسی کرده است.
در واقع به نظر میرسد بخش صنعت در ایران نتوانسته مشارکت اقتصادی زنان را جلب کند و به همین خاطر، در مناطقی از کشور که نقش پررنگی در تولید دارد، جمعیت زنان شاغل کمتر است و در نتیجه مشارکت اقتصادی کل جمعیت هم کمتر است. اما از سوی دیگر بخش خدمات به ویژه در سالهای اخیر و پیش از همهگیری کرونا محل افزایش اشتغال زنان بوده است. در نتیجه استانهایی که توانستهاند در بخش خدمات توسعه پیدا کنند، از نظر مشارکت اقتصادی در وضعیت بهتری قرار دارند.
این موضوع یک نتیجه ضمنی مهم هم دارد. علت مشارکت اقتصادی پایین زنان ایرانی به عدم تمایل آنها برای کارکردن برنمیگردد؛ بلکه چرخه تولید کشور امکانات جذب زیادی برای اشتغال زنان نداشته است؛ بخش بزرگی از تولید کشور که توسط صنایع بزرگ دولتی و شبهدولتی صورت میگیرد، در ایجاد اشتغال -به ویژه برای زنان- نقش زیادی ندارد. در برخی مناطق که بنگاههای خدماتی توانستهاند رشد کنند، اشتغال متوازنتری ایجاد شده است و زنان در آنها سهیم شدهاند.